خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

ویژه نامه (23مهر)بخش هفتم

مفهوم نابینا:دانشجوی نابینا (رویکردهای علمی)

پرسپکتیو 1 (منظر)

در این بخش، دانشجویان نابینا، از خلال تخصصشان مفهوم نابینا را به تحلیل میکشند.

جامعه­ای فراگیر برای افراد با آسیب بینایی در پرتو کنوانسیون حمایت از حقوق معلولان 2006

نویسنده:ناصر  سرگران

دانشجوی دکترای حقوق دانشگاه تهران

مقدمه:

 از آنجایی که افراد با آسیب بینایی به عنوان اعضای شهروند، نیازمند برخورداری از همه امکانات جامعه مانند سایر افراد هستند، از اینرو، لازم است قوانین جاری مانند مدنی، عمومی، شکلی، تضمینی و انتظامی به طریقی تدوین و اعمال شوند تا بهره­مندی همه افراد از جمله افراد با آسیب بینایی را فراهم آورند. نکته حائز اهمیت این است که: آسیب بینایی به عنوان ناتوانی و عقب ماندگی تلقی نگردد به عبارت دیگر همه افراد جامعه در صورت فراهم نبودن شرایط، تسهیلات و امکانات لازم و مناسب، به نحوی در معرض ناتوانی یا عقب ماندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قرار می­گیرند از این­رو پدیده­هایی نظیر معلولیت، ناتوانی، کم توانی و عقب ماندگی امری نسبی و در جامعه بروز می­نمایند نه در فرد. نظر به اینکه برای رسیدن به یک جامعه فراگیر که همه افراد با آسیب بینایی بتوانند در آن در شرایط یکسان و برابر با سایر افراد جامعه زندگی کنند بایستی ابعاد و حوزه­های مختلف از قبیل مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی و غیره را در نظر گرفت در این نوشتار کوتاه برای تبیین هرچه بهتر مسأله بر بعد حقوقی موضوع از جهت تحلیل قوانین و مقررات مناسب و کارامد برای دستیابی به مقصود که همانا رسیدن به جامعه فراگیر برای افراد با آسیب بینایی است خواهیم پرداخت.

 برای تبیین مباحث حقوقی نوشته حاضر، از قوانین و مقررات مربوط به حقوق معلولان بالاخص افراد با آسیب بینایی با تأکید بر کنوانسیون حمایت از حقوق معلولان مصوب سال 2006 سازمان ملل متحد بهره می­گیریم.

1- اصول حقوقی شناخته شده در ارتباط با افراد با آسیب بینایی

 اصل اول: اصل مشارکت

اصل مشارکت شامل­سازی به منظور درگیر نمودن افراد با آسیب بینایی در جامعه و در تصمیم­گیری­ها به شکلی گسترده­تر ارائه گردیده است به طوری که آنها را ترغیب می­نماید در زندگی خود و جامعه فعال باشند شامل­سازی یک فرایند دو جانبه است افراد غیر معلول لازم است در مشارکت افراد با آسیب بینایی سهیم باشند در هر حال تحقق اصل مشارکت مستلزم اقدامات دولت است به عنوان مثال یک فرد نابینا یا کم بینا ممکن است به منظور رإی دادن نیازمند مواد لازم به شکل بریل و همچنین باجه رأی به طریقی باشد که انتخاب وی را بدون خدشه مورد حمایت قرار دهد.

اصل دوم: اصل قابلیت دسترسی

 اصل قابلیت دسترسی با هدف برطرف نمودن موانعی که مانع بهره­مندی افراد با آسیب بینایی از حقوق خود می­شود اعمال می­گردد دسترسی به اطلاعات، فناوری، شبکه جهانی یا اینترنت، ارتباطات و زندگی اجتماعی، اقتصادی مربوط می­گردد وجود اطلاعات به خط بریل و خوانا، سرمایه­گذاری و تولید نرم­افزارهای گویاساز، مناسب­سازی در سطح شهر اماکن و ادارات مختلف و تولید وسائل به منظور جهت­یابی هرچه بهتر می­توانند دسترسی فرد معلول به محیط کار، و اشتغال، باجه­های انتخاباتی، سیستم حمل و نقل دادگاه و غیره را فراهم آورند.

اصل سوم: اصل عدم تبعیض و برابری

 بر اساس این اصل همه افراد از حقوق مساوی برخوردار هستند و نباید به دلیل مشکل بینایی فردی را از حق خود محروم کرد در کنار این اصل مفهوم حقوقی پذیرفته شده­ای که وجود دارد تبعیض مثبت است که برای اینکه افراد با آسیب بینایی بتوانند از فرصت برابر با سایر افراد برخوردار باشند بایستی تسهیلات و امکانات متناسب با وضعیت چنین افرادی در نظر گرفته شود تا بتوانند از یک فرصت برابر برخوردار باشند و این نه تنها تبعیض محسوب نمیشود بلکه گامی در جهت از بین بردن نابرابری است برای مثال پیش­بینی وقت اضافه در کنکور برای افراد با آسیب بینایی به منظور جبران مشکلاتی است که در طول جلسه امتحان این افراد با آن مواجه هستند.

اصل چهارم: اصل همکاری­های بین­المللی

 کنوانسیون حقوق معلولان از طریق ماده­ای مجزا در خصوص همکاری بین­المللی نیاز به وجود تلاشی همه جانبه را آشکار می­سازد از جمله برنامه­های توسعه بین­المللی که قابل دسترس و در بر گیرنده افراد با آسیب بینایی باشد.

برای تحقق این اصول هر دولت در درون جامعه خود سه تعهد کلی دارد.

 تعهد اول: از هرگونه مانعی در دستیابی این افراد به حقوق مسلم­شان جلوگیری کند (تعهد به احترام)

 تعهد دوم: نه تنها به حقوق این افراد احترام بگذارد بلکه حمایتهای لازم را نیز به عمل بیاورد (تعهد به حمایت)

تعهد سوم: در اجرای این برنامه­ها و عملیاتی نمودن آنها اقدامات لازم را اتخاذ نماید. (تعهد به اجرا)

2- چالشها و راهکارهای حقوقی به منظور رسیدن به جامعه فراگیر برای افراد با آسیب بینایی.

 برای اکثر افراد با آسیب بینایی خرید کردن، تسهیلات عمومی، حمل و نقل و حتی اطلاع رسانی خارج از دسترس است اگر عدسی­های اصلاحی در جامعه در دسترس فرد دارای نزدیک بینی شدید باشد او معلول تلقی نمی­گردد اما اگر در جامعه­ای عدسی­های اصلاحی برای افراد در همان شرایط در دسترس نباشد این افراد دارای معلولیت خواهند بود. افراد با آسیب بینایی به طور عمده به منزله موضوعات رفاهی یا درمان پزشکی نگریسته می­شوند نه به عنوان دارندگان حقوق.

 تصمیم به منظور الحاق ابزار جهانی حقوق بشر خاص افراد معلول از این واقعیت سرچشمه گرفته است که با وجود استحقاق همه افراد معلول در خصوص همه حقوق بشر از نظر تئوری حقوق اساسی و آزادی بنیادین آنها که برای بیشتر افراد امری مسلم است نادیده گرفته می­شود کنوانسیون حقوق معلولان 2006 تإکید می­نماید که افراد معلول نیز باید از همان حقوق بشری که دیگران از آن برخوردار اند بهره­مند شده و بتوانند به عنوان یک شهروند کامل با استفاده از فرصت­های مساوی مانند دیگران در جامعه خود به طور ارزشمند مشارکت نمایند کنوانسیون بر این عقیده است که معلولیت یک مفهوم تکاملی است و قانون می­باید به طریقی تدوین گردد که بازتاب دهنده تغییرات در جامعه باشد. در اهداف توسعه هزاره آمده است که نسبت به پایداری محیطی اطمینان حاصل نمایید کیفیت محیطی فقیر علت با اهمیت بیماری و معلولیت می­باشد تراخم علت عمده نابینایی قابل پیشگیری است و از طریق دسترسی به آب سالم می­تواند پیشگیری شود در همه موارد انجمن­ها و سازمان­های مربوط به افراد با آسیب بینایی باید در تنظیم برنامه­های توسعه مشارکت نمایند تنها راه حصول اطمینان ازاینکه چنین افرادی بتوانند به طور کامل از حقوق بشر بهره­مند گردند عبارت است از مقید شدن به آن دسته از قوانین ملی که اجرای دستور العمل­های همه وزارتخانه­ها را از طریق اقدامات مستمر، هماهنگ و پایدار برنامه­ریزی نمایند و اطمینان حاصل نمایند که مؤسسات حقوقی به اجرای حقوق مذکور احترام گذارند به حاشیه راندن افراد معلول و تإکید بر وابستگی آنها برای خانواده و عموم آحاد پر هزینه است.

فرجام سخن: با توجه به توانایی­های افراد با آسیب بینایی که در عرصه­های گوناگون جامعه آن را به منصه ظهور گذاشته اند از جمله موفقیت این افراد در پیشرفت و مدارج علمی بالا در هر جامعه­ای دولت میتواند با تدوین قوانین و مقررات کارامد (قوه مقننه) و اجرای صحیح این مقررات (قوه مجریه) و نظارت و رسیدگی فوری و مناسب در صورت نقض مقررات (قوه قضائیه) نه تنها به استقلال افراد دچار ضایعات بینایی کمک کند بلکه می­تواند ظرفیت­های بالقوه این اشخاص را در جهت توسعه و پیشرفت جامعه به کار گیرد.

نابینا:نمای نزدیک (دوستان صمیمی)

پرسپکتیو 2 (منظر)

در این بخش، دوستان صمیمی بینای  افراد نابینا، تجربه دوستی خود را در رابطه با دوستان نابیناشان در میان گذاشته­اند.

واقعیت اینه که…

نویسنده:مریم خردمند

 

تا قبل از این که با حلیمه دوست بشم، دلم برای افراد نابینا بدجوری می سوخت…

می سوخت چون تصور می کردم آن بندگان خدا نیازمندترین انسان ها هستند . همیشه با چشم ترحم بهشون نگاه می کردم و همیشه از این که اون ها هیچ وقت نمی تونستند توی چشمای پر از ترحم من نگاه کنند و حس منو بفهمند ناراحت بودم!

تا قبل از این که با حلیمه دوست بشم، نابینایی برای من مساوی با مرگ بود…

فکر می کردم کسایی که نمی بینند همه ی وجودشون رو تو اون تاریکی ها گم می کنند و این یعنی … آخر کار… یعنی مرگ…

تا قبل از این که با حلیمه دوست بشم، رنگ، نور و همه چیزهای دیدنی برام تو اولویت بود…

تو اولویت بود چون تعریف دنیا برام مساوی بود با روز! این که بتونم  بالا اومدن خورشید،  تغییر فصل ها و حرکت و تلاش آدم هارو از پشت پنجره ببینم!

اما واقعیت اینه که…

بعد از دوستی با حلیمه بیش تر از نابیناها دلم به حال خودم سوخت…

به حال خودم و همه ی اون به اصطلاح بیناهای دیگه ای که از دردی بدتر رنج می برند، درد نابینایی روح، نابینایی دل و نابینایی فکر! می بینیم… می شنویم اما هیچ تصور و درکی از آن ها نداریم! به قول هلن کلر بدتر از نابینایی، داشتن بینایی بدون بصیرته.

بعد از دوستی با حلیمه، برای من، نابینایی از نقطه ی انتهای خط زندگی تبدیل به نقطه ی عطف شد…

این که اگرچه این اتفاق یک جور متفاوت از روند متداوله، اما مانعی برای زندگی کردن نیست. خیلی از کسایی که این ماجرا رو تجربه کردند تونستند زندگیشونو مطابق با اون تنظیم کنند و حتی به پیشرفت هایی بالاتر از بقیه ی آدم ها برسند. دیگه به نظرم نابینایی، ناتوانی نیست بلکه برعکس، انگیزه ای برای تلاش و تکاپوی بیش تره! یکیش همین دوست من که با همت و تلاشش تونسته مدارج علمی رو به بهترین نحو به پیش ببره و الان در بزرگترین دانشگاه ایران داره مدرک دکتریشو می گیره.

بعد از دوستی با حلیمه، فهمیدم این دیدنی ها نیستند که تو اولویت قرار دارند بلکه این ماییم که اولویت هارو اولویت می کنیم!

همینطور، فهمیدم که دنیا دو وجه داره که اتفاقا وجه دومش مهم تر از اولیه! دنیا فقط روز نیست که تقابل روز و شبه! و این نسبت بین اون هاست که دنیارو  معنی دار کرده! برای دیدن رنگ ها و برای دیدن حرکت آدم ها حتما لازم نیست که از پنجره به بیرون نگاه کنی! زندگی کردن اصلا این نیست که صرفا یه تماشاچی باشی و دنیارو از پشت قاب پنجره تماشا کنی بلکه باید زندگی رو زندگی کنی، باید خودت بشی یه پنجره تا واقعا زندگی کرده باشی! درست مثل همین دوست من که وجودش مثل یه پنجره است! دریچه ای که بقیه از طریق اون همت و صبر رو به عینه لمس می کنند.

دوست داشت که عنوان این نوشته رو دختر شالیزار بذارم. شاید به خاطر این که روحیه ی شاعرانه و خیلی لطیفی داره و شاید هم به خاطر این که از قانون طلایی زندگی خبر داره و می خواهد اونو به بقیه هم یادآوری کنه! این که:

 انسان، نرم و لطیف به دنیا میاد و موقع مرگ خشک و سخت می شه. همه ی گیاها وقتی سر از خاک بیرون می آرند نرم و انعطاف پذیرند، اما وقتی دارند می میرند، خشک و شکننده اند.

پس هرکسی که سخت و خشکه، مرگش نزدیک شده

و هرکسی که نرم و انعطاف پذیره، پر از زندگیه!

«سخت و خشک می شکند…

نرم و انعطاف پذیر باقی می ماند.»

اما من ترجیح می دهم بجای اون اسم، بهش بگم دختر بارون!

چون دوست من، یه انسان خوبه

و خوب برای من یعنی بارون…

 یعنی آب…

همونی که بدون تلاش، همه چیزو همه کسو سیراب می کنه:

«هیچ چیز در این جهان

همچون  آب، نرم و انعطاف پذیر نیست.

با این حال برای حل کردن آن چه سخت است

چیز دیگری یارای مقابله با آب را ندارد.

نرمی بر سختی غلبه می کند

و لطافت بر خشونت.

همه این را می دانند

ولی کمتر کسی به آن عمل می کند.»

نابینا:نمای دور (دیگران)

پرسپکتیو 3 (منظر)

در این بخش، کسانی که با افراد نابینا رابطه نداشته اند تصور و درک خویش را از نابینا و نابینایی در میان گذاشته اند.

تصور و درک از نابینا و نابینایی

نویسنده:زهره اکبری

نابینایی درد بزرگیست. به گمانم پایان دنیاست. تصور اینکه روزی را با نابینایی به شب برسانی بسیار دشوار است. نابینا که باشی دیگر مسافرت رفتن و نرفتن یا ‌بیدار بودن و خوابیدن برایت یکی است. گویی دنیا برایت یک رنگ دارد، ‌آن هم رنگ سیاهی است!

نابینایان بدلیل عدم توانایی بصری و عدم امکان حضور موثر در جامعه عموماً امکان زندگی عادی را ندارند. امروزه خصوصاً با پیشرفت سریع علم و تکنولوژی، ناتوانی در استفاده از اینترنت و کامپیوتر مانع کسب اطلاعات و گذران زندگی روزمره می شود. به گمانم نابینایان در چنین شرایطی تنها با کمک مداوم دیگران می­توانند بخشی از نیازهای روزانه شان را تأمین نمایند. آنها از امکان دستیابی به موفقیت های تحصیلی و شغلی نیز ناتوانند. چرا که نابینایی به دلیل محدودیت های بسیاری که برای فرد نابینا ایجاد می کند امکان موفقیت و خلاقیت را از وی می گیرد. اگر روزی بشنوم نابینایی موفق شده است حتماً یکی از دلایل آن را بخاطر حمایت های شدید خانواده و اطرافیانش قلمداد خواهم نمود چرا که غیر واقع بینانه است که یک نابینا به تنهایی بتواند بر مشکلاتش غلبه نماید و امکان پیشرفت و موفقیت را داشته باشد. از این رو نابینایان بایستی به هنگام ازدواج و حضور در اماکن عمومی، همواره در کنار یک فرد بینا باشند تا امکان برقراری امنیت و زندگی بهتر را داشته باشند.

۲ دیدگاه دربارهٔ «ویژه نامه (23مهر)بخش هفتم»

سلام
بالاخره رسیدم به چیزهایی که از اکثر مردم میشنوم
نظرهای زهره نظر خیلی از افراد بیناست.
حالا مسئولیت بیناهای آگاهی مثل شما اینه که اینارو روشن کنید بهشون بگید که نابینا توانمنده بگید که فقط چشماش نمیبینه همین بقیه ی چیزهایی که توی بینا داری اونم داره.
اگه یه نابینا فریاد هم بزنه که من توانمندم من میتونم یه فرد عادی اینو قبول نمیکنه یه بینا فقط میتونه از یه بینای دیگه اینو قبول بکنه
اینه که میگم شمایی که آگاه هستید میتونید با انتشار اینگونه مطلبها و یادآوری توانمند بودن معلولین به جامعه البته نه فقط در نزدیکیهای روز عصای سفید بلکه هذمیشه و همه روزه ما رو کمک کنید.ذ
موفق باشید.

سلام پریسیمای عزیز. خیلی ممنون از اینکه نظر می دید. سعی ما هم در همین راستاست و امیدواریم به سهم خودمون بتونیم گامی هرچند کوچک در جهت اصلاح نگرش جامعه نسبت به معلولین ازجمله نابینایان برداریم. البته ما هم از جامعه نابینایان هستیم. با سپاس

دیدگاهتان را بنویسید