سلام دوستان
من از یادم نمی رود آن لحظه های افسوس
افسوسی از جنس حسرت
حسرتی از جنس آشغال های ریخته شده بر سر یه کوچه
و همان آشغال هایی که یه زمانی به دردمان می خورد
حرف من حرف آشغال نیست، زباله نیست، کثیفی نیست، کینه نیست، نفرت نیست
حرف من حرف آه است …
از کدام آه بگویم؟
آهی از جانب بی معرفتی های روزگار؟
یا آهی از ماتم غروب خورشید؟
یا یه آهی از درد های وجود یک بیمار تا سرفه های یک معتاد
از گوشه نشینی یک دیوانه گرفته تا اون زندانی بی گناه
از چیدن شاخه گلی از گلستان گرفته تا ریزش برگ درختان
از اون بچه سر راهی تا گیر کردن لقمه غذا در گلوی یک کودک
آهی از لرزش دستان یک پیرزن تا دیدن عصا بر دست یک پیرمرد
آهی از آن خط های نقش بسته بر پیشانی یک پدر و آهی از دلتنگی یک مادر
دیگر از کجا بگویم؟
از خنجر های یه دوست تا بی کسی ها و تنهایی ها؟
یا از اون پرنده های قفسی و تلخی سرنوشت؟
از نامردی ها و بی لیاقتی ها گرفته تا آتشفشان های دروغ
و افسوسی از زندگی مسخره
افسوسی از جنس اندوه، از جنس درد، از جنس غصه
چه کسی می داند در درونم چه می گذرد؟
دارم می سوزم از این لحظه های حسرت …
اصلا این حرف ها برای چه کسی اهمیت دارد؟
مهم نیست به من بگویی دیوانه
و بگی دنیا دو روزه و می گذره
یا حرفت را زیر لبت پنهون کنی
و یا نگاه معنی دارت را از من بدزدی
اصلا بی خیال
اشکالی ندارد
اون گوشه بشین و به ریش من بخند
و با بغل دستیت پچ پچ کن
اما این رو بدون تو کوچه ما هم عروسی میشه
یه بار چشمت رو ببند
تا حالا این جور چرخه ی زندگی رو دیدی؟
تا حالا امانت بریده؟
تا حالا خنجر خوردی؟
تا حالا شده از درونت بسوزی و بخواهی بری یه گوشه و از اعماق وجودت فریاد بزنی؟
بگی گور پدرت ای زندگی لعنتی
آن زندگی ای که سرود مرگ را زمزمه می کند
آری
خوب نگاه کن
تو هم یه روزی صدای این زنگوله رو می شنوی …
۲۶ دیدگاه دربارهٔ «لحظه های حسرت»
سلام … ممنونم از دلنوشته زیباتون…شما همون وحیدی که تو شب نشینی بودش؟…فکر کنم اولین باره میام توی پست شما…یادم نیست…قشنگ می نویسید…تشکر.
سلام خانم سارای گرامی
ممنونم از لطفی که به من دارید.
بله من همون وحید هستم که در شب نشینی ها میام.
ممنونم که به پست من سر زدید و خوشحالم کردید.
شاد باشید.
سلام جوون. دلنوشته ی شما بسیار قابل تأملست. نمیدونم چه بنویسم. فقط امیدوارم آرزوهای قلبی و فرحبخشت بر حسرتهایت چیره گردد.
سلام بر آقای کیان گرامی
بسیار ممنونم از لطف شما در حق بنده.
بنده هم برای شما بهترین ها را آرزو دارم و امیدوارم که همیشه دلتان شاد باشد.
با احترام فراوان
باریک الله قلم خوبی دارین!
قابل تامل بود ممنونم
سلام خانم مظاهری
خواهش می کنم نظر لطف شماست.
مرسی از حضور ارزشمندتان.
شاد باشید.
سلام و درود بر آقا وحید مرسی بابت این پست خیلی متنتان عالی بود و یه جورهایی حرف دل ما رو زدی مرسی بابت این پست در پناه حق بدرود و خدا نگه دار
سلام آقای عبدالله پور عزیز.
خواهش می کنم قابل شما را نداشت.
از لطفتان ممنون و سپاسگزارم.
مرسی از حضور ارزشمندتان.
شاد و موفق باشید.
سلام
عالی بود.
حرف دل خیلیها رو زدید شایدم حرف دل همه رو.
بازم برامون بنویسید.
موفق باشید.
سلام پریسیما خانم.
خواهش می کنم قابل شما را نداشت.
چشم اگر مطلبی داشته باشم حتما منتشر می کنم.
مرسی از حضور ارزشمندتان و ممنونم که هستید.
شاد باشید
سلام وحید
قشنگ بود و دلنشین ممنون
بازم برامون متن و شعر زیبا بنویس
سلام روشنک خانم
مرسی از لطفی که به من دارید.
چشم اگر مطلبی داشته باشم حتما به اشتراک می گذارم.
از حضور سبزتان ممنونم.
شاد و موفق باشید.
درود! حسرت چی را میخوری؟… دلت از کی و چی و کجا پره؟… سال نو شده… فکری تازه باید کرد و برنامه ای تازه باید ریخت… آهای پسر… آهای مرد از جای خود بلند شو و حرکت کن… تا کی میخواهی حسرت نداشته هایت و داشته های دیگران را بخوری؟… هر چه زودتر از جایت بلند شو و حرکت کن و حرکت کن تا به جایی برسی و از حرکت خود نتیجه بگیری… نشستن و زانوی غم در بقل گرفتن بی نتیجه است… تو یک انسان باهوش هستی و باید حرکت کنی…!
سلام عدسی گرامی
ممنونم از توجهت و نظر ارزشمندت.
عدسی من بعضی وقتها که می زنه به سرم یه چیزایی از خودم می نویسم خخخخ خخخ هاهاهاهاهاهاهاها
مرسی که هستی و موفق باشی.
سلام وحید. باحال نوشتی.
کاش میشد یکی اینو به شکل دکلمه میخوند. صدای خودت به احتمال زیاد خیلی خیلی خوب باشه. من که نشنیدم تو امتحان کن.
سلام به کامبیز گرامی
ممنونم از لطفی که به من داری.
نهههههه دکلمه دیگه از من برنمیاد. همینش هم همین طوری نوشتم خخخخ
مرسی از حضور ارزشمندت.
شاد باشی
سلام آقا وحید متن زیبایی بود واقعا بهم چسبید امیدوارم همیشه خوش باشی و زندگی رو بدون حسرت سپری کنی بازم برامون از این متنا بذار شاد باشی
سلام به شما خانم هستی
خواهش می کنم. خوشحالم که دوست داشتید.
مرسی از لطفتان و ممنونم از حضور سبزتان.
بنده نیز برای شما بهترین ها را آرزو دارم.
شاد و موفق باشید.
سلام وحید،احسنت، بسیار زیبا نوشتی، و قابل تفکر،میسی فراوونتا،خدافسی
سلام ملیسا
خواهش می کنم لطف داری.
ممنون از حضور ارزشمندت
شاد و پیروز باشی.
خب اگه ترشی نخوری حتما شور خوبی میشی هاهاها
وقتی پریسیما بهت میگفت رضازاده فک میکردم اینم ازون اسمای من درآوردیه خخخ
خب حالا وقتشه بری ی لیوان ماست بخوری که وا نری خخخ آخه رعد بزرگ چشاش بد جور برق داره و چش میخوری خخخ
سلام رحمت خان
مرسی از لطفی که به من داری.
پریسیما خانم همیشه به من لطف داشته اند.
نههههه دیگه چشاتو از برق بکش بیرون خخخخ هاهاهاهاهاهاها
مرسی از حضورت.
شاد باشی.
سلام آقا وحید.
عالی بود خیلی عالی.
مرسی برای این دل نوشته.
شاد و پیروز باشید.
سلام فاطمه خانم.
خواهش می کنم قابل نداشت. مرسی از محبتتان.
ممنونم از حضور ارزشمندتان.
شاد باشید.
سلام بر آقا وحید گرامی
اولا ان شا الله که تو کوچه شما عروسی بشه اونم تو خونه شما اونم برای شما ….. جدا ما که خوشحال میشیم ….
در ادامه هم هرچند خودتون کامنت ها رو گزینه ای کردید ولی به نظر من حصرت خوردن و آه کشیدن فایده ای که نداره هیچ ضررش از خود عامل باعث حصرت هم بیشتر هست می کشوندت تو عمق نا امیدی و نیستی ….
شاد بنویسید و شاااد
سلام بر خانم بانو عزیز
بسیار ممنونم از نظر شما. بنده هم نوشته های شاد می نویسم و هم غمگین.
اگر روحیه ام خوب باشه تقریبا نوشته های شاد می نویسم و اگر هم دلم گرفته باشه که غمگین می نویسم. بهر حال چشم سعی می کنم بیشتر شاد بنویسم.
بسیار ممنونم از حضور ارزشمندتان.
شاد و موفق باشید.