خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

ال وعده وفا غزل دوچرخه پیشکش به شما

سلام دوستان

اولا بابت توجه شما به ترانه ها و اشعار خودم از شما دوستان عزیزم تشکر میکنم و امیدوارم همین طور بنویسم و همین طور حضور شما رو در کنار خودم حس کنم

دوم این که خبری که باید بهتون بدم اینه که آهنگی به نام غصه ی تنهایی تقدیم به آقا امام حسین با شعری از من و با صدای مهدی نوشادی عزیز منتشر شده که میتونید با سرچ کردن این آهنگ رو پیدا کنید و دانلود و گوش کنید و نظرتون رو بهم بگید

سوم یک اعتراف هست که اگه کار غصه ی تنهایی رو اینجا نمیذارم دلیلش اینه که بلد نیستم فایل صوتی رو چه طوری میشه توی محله به اشتراک گذاشت وگرنه دوتا کار قدیمی تر هم دارم که اصلا فکر کنم در موردشون صحبت نکرده بودم

چاهارم رسیدیم سر اصل مطلب و اون هم این که به دوستانی قول داده بودم که شعر دوچرخه رو براتون به اشتراک بذارم که امیدوارم خوشتون بییاد بریم سراغ دوچرخه

بابا به احمد قول می داد می آورم فردا دوچرخه

نبضش همیشه تند می زد می دید اگر هر جا دوچرخه

در کوچه ها یا در خیابان از عمق جانش داد می زد

می کرد اشاره او به سویی آن جا ببین بابا دوچرخه

زیباترین چیزی که دارید موضوع انشا بود روزی

انشا خود را خواند آن روز زیباترین زیبا دوچرخه

بابا به احمد یاد می داد رسم قشنگ زندگی را

قدری تحمل کن عزیزم من خواهم آمد با دوچرخه

بابا به سوی جبهه ها رفت آرام مثل یک پرستو

آرام مثل یک کبوتر آرام مثل ها دوچرخه

در جبهه ها رقص گلوله با جان او می کرد بازی

کودک ولی در فکر این بود او خواهد آمد با دوچرخه

روزی خبر دادند بابا می آید از جایی که رفته

دردانه هی تکرار می کرد این جمله را هورا دوچرخه

با صندلی چرخ داری برگشته بابایش به خانه

احمد میان گریه می گفت برگشته ای امّا دوچرخه

۱۶ دیدگاه دربارهٔ «ال وعده وفا غزل دوچرخه پیشکش به شما»

سلام رضا جان آره خودشه! یادت نمیاد؟ آقای ملاتبار, مهدی مسلمی, عبدالله زکیزاده! مسابقات قرآن بود. بهت میگفتید آهنگران یادت نیست؟ من بعد از رفتن به خونه باهات تماس گرفتم و خواستم کمی برام بخونی؟ تو مدرسه ابا بصیر بودی. آره رضا خودتی! شک نکن. نوکرتم به مولا! خخخ عجب!

سلام بزرگوار این نشونیا راستشو بخواید منو یاد چیزی ننداخت چون ما از بندر عباس برای یه اردوی تفریحی اومده بودیم اصفهان و تازه اول دوم راهنمایی بودیم و اون موقع توی یکی از مدارس عادی بندر عباس درس میخوندیم این که جمع میبندم منظورم من و دوستانی که با من توی اون سفر تفریحی به اصفهان اومده بودن هست و ما توی یه اردوگاه بودیم گمون نکنم شاید یک شباهت اسم و فامیلی باشه البته بنده خدمت آقای آهنگران ارادت داشته و دارم ولی ما همین طور که گفتم برای یک اردوی تفریحی به اصفهان اومده بودیم

دیدگاهتان را بنویسید