خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
کارگاه مثبت اندیشی رعد 10

موضوع :عبارات تاکیدی
سلام و صد سلام خدمت دوستان جذبی خودم و سلام به خوانندگان این پست علی الخصوص اونهایی که از جلسه اول منو همراهی کردن. و الان دیگه ادامه جلساتو نه به خاطر شما که نه ،به خاطر خودمو شما می نویسم. ی مدتی دیر کردم و اونم علت داشت . اما امروز به یمن قدوم مقدس باران عزیزم گفتم رعد پستتو کامل کن.

به خودم گفتم رعد چرا خودتو اذیت نکن، بیا کمی بی نظمی و بی قانونی پیشه کن و دو سه تا درس بپر جلو و مبحث عبارات تاکیدیو بنویس که حس خودتو خوب میکنه .
البته دو مبحثو جا گذاشتم یکی تاثیر قدرتمند سئوالات و دوم مبحث توکل و حسن ظن به خدا .
**********
مبحث امروز عبارات تاکیدیه .
در این مورد همگی ی چیزهایی شنیدید و کسی که مطالعاتی در مورد قانون جذب داشته حتما هم ازش استفاده کرده . اما امروز این مورد رو اصولی یاد میگیریم که چطوری به وسیله عبارات تاکیدی هم ارتعاش بشیم با خواستمون و بهش برسیم

عبارات تاکیدی جملاتی هستند که ما اونا رو مرتب و بارها و بارها تکرار میکنیم و به ما کمک میکنند به خواستمون برسیم .
پس نقش تعیین خواسته ندارند . نقش عبارات تاکیدی اینه که ما رو هم ارتعاش کنن با خواستمون . این دو تا خیلی با هم متفاوته.
شما باید بدونید قانون جذب سه مرحله داره .
1_در خواست البته شما توی این مرحله کاری نمی کنید همین که توی دنیا زندگی میکنید مرتب خواسته شما به جهان هستی اعلام میشه. چطوری اعلام میشه با برخورد به تضادها که جلسات قبل در موردش صحبت کردیم.
2-مرحله دوم جهان پاسخ میده
3مرحله سوم اینکه ما باید هم ارتعاش بشیم با جهان هستی . عبارات تاکیدی اینجا نقششو ایفا میکنه.
اشتباهی که اکثراً انجام میدن فک میکنن عبارات تاکیدیو میگن که جهان بفهمه چی می خوان.اما اینجور نیست.

مثال ؛توی خونه بحثی با خانواده دارید موشک خواسته شما به جهان پرتاب میشه : من زندگی آرومی می خوام. جهان به سرعت همون زمان جواب میده و خواسته شما رو براتون آماده میکنه.فقط مشکلی که هست چون ما توی تضاد می مونیم و مدام به بحث و کشمکشی که توی خونه داشتیم فکر میکنیم با خواستمون هم ارتعاش نمیشیم.
عبارات تاکیدی اینجا به دردمون میخوره ما وقتی برای رسیدن به خواستمون مرتب عبارات تاکیدی بیان میکنیم برای اینکه احساس داشتنش رو بکنیم نه اینکه به جهان بگیم ببین من اینو می خوام. پس عبارات تاکیدی برای مرحله سومه.
*************

یکی از راه هایی که می تونیم هم ارتعاش بشیم با خواستمون گفتن عبارات تاکیدیه.
ازین دفعه هر وقت به تضاد و نا خواسته برخورد کردید بگید آخجون دو مرحله قبلی انجام شده و الان فقط باید من با خواسته ام هم ارتعاش بشم.
*************
حالا بریم سر وقت ساختن عبارات تاکیدی حرفه ای. نمی خواد حفظش کنید ولی وقتی خواستید عبارات تاکیدی برای خودتون بسازید حواستون به این نکات باشه.
1- عبارات تاکیدی باید کوتاه و خلاصه باشه.
2- مبهم نباشه. مثلاً جمله خدارو شاکرم چیزهای عالی دارم. چیزهای عالی، مبهم و نامعلومه و احساس خوبی در شما ایجاد نمی کنه

3-مثبت باشه.مثال: من خدا رو شاکرم که مریض نیستم یا بدهی ندارم. که رییسم خودخواه و مغرور نیست و …. مریضی و بدهی و مغرور بودن منفیه .جمله حتماً مثبت باشه.
خدارو شاکرم که در سلامت کامل به سر میبرم و …

4-زمان حال به کار ببرید. من آرامش کامل خواهم داشت و یا من ثروتمند خواهم شد و … این جملات برای آینده ساخته شده و حس خوبی به شما نمیده و جهان همیشه خواستتون رو به آینده موکول میکنه؛ جمله درست زمان حاله من آرامش دارم.من غرق در ثروت هستم

5-جمله با من شروع بشه. خطاب به خودتونه و حس بهتری در شما ایجاد میشه

6-یک کلمه ای در عبارت به کار ببرید که احساساتتون بیان کنه. مثال: من خیلی خوشحالم که در سلامت کامل به سر میبرم. این مورد خیییلی خیلی موثره. برای من که این طور بوده. به محض اینکه در عبارتم کلمه خوشحالمو به کار بردم حسم خیلی بهتر از زمانی شد که این کلمه در عبارتم نبود.

7_این مورد اجباری نیست ولی اساتید قانون جذب اعتقاد دارن که بهتره در جملات تاکیدی باشه.از خداوند تشکر کنید. خدایا شکرت که درآمد ماهی ده میلیون دارم. خدا را شاکرم که از سلامت خوبی برخوردارم.

8- برای خودتون عبارت تاکیدی بسازید. من شاکرم که آقای ایکس تصمیم گرفته با من ازدواج کنه خخخ خدارو شاکرم که همسرم خوش اخلاقه خخخ ای بابا چند بار بگم که قانون جذب برای دیگران بی تاثیره و هر کسی فقط می تونه خودشو تغییر بده.
****
راستی سعی کنید خودتون عبارت تاکیدی برای خودتون بسازید و قوانین بالا رو به کار ببرید ولی سخت نگیرید.
با گفتن و تکرار عبارات تاکیدی کم کم باورتون برای رسیدن به خواستتون بیشتر میشه و حستون هم بهتر. مسلما وقتی شما عبارتهای تاکیدیو تکرار کنید ذهنتون به جای رفتن به سمت منفی ها داره به سمت اهدافتون میره و افکارتونو مدیریت میکنید. ذهنتون مثل ی اسب سرکش به جاهایی نمیره که به ضرر شماست.
در اینکه در روز چه میزان عبارات تاکیدیو تکرار کنید باید بگم هر چه بیشتر بهتر

مورد بعدی که باید بگم اینه که شما ی خواسته مهم و در اولویت خودتون رو مشخص کنید و تا رسیدن به اون عبارتهای تاکیدیو تکرار کنید. عبارت رو تغییر ندید.مثلاً ی روز برای روابط خوب ی روز برای شغل و بعد ثروت. ازین شاخه به اون شاخه نرید که باعث میشه که به هیچ هدفی نرسید .

مهم مهم :شما عبارتهای تاکیدیو هر زمان میتونید بگید ولی در زمانی که میخوایید بخوابید و از خواب بیدار میشید که همون حالت آلفاست تاثیرش بیشتره. این زمانها حتما عباراتو تکرار کنید زمانهای دیگه هم هر چی بگید خوبه.
*****
چندتا عبارات تاکیدی برای افرادی که فعلاً نمی تونن جملات مثبتی بسازن و تنبل تشریف دارن خخخخ
برای ثروت: خدایا شکرت که مثل آهن ربا پول جذب میکنم.
برای روابط: خدایا شکرت که هر لحظه جذابتر و دوست داشتنیتر میشوم.
برای سلامتی: خدایا شکرت که هر لحظه سلامتیم بیشتر میشه و یا خدایا شکرت که بدنم هر لحظه خودشو بازسازی میکنه.
******
.

۹۰ دیدگاه دربارهٔ «کارگاه مثبت اندیشی رعد 10»

سلام ستاره نورانی خخخ
عباراتهای تاکیدی هم کاربردش برای اینه که حسمون خوب و خوبتر بشه. یکی با تجسم خلاق حسش خوب میشه یکی با شمردن اتفاقات خوب یکی با نوشتن یکی با این.
خود من وقتی اتفاقات خوب روز و گذشته رو تیک میزنم حالم به شدت عالی میشه ولی در تیک زدن و شمردن تنبلی میکنم ولی با گفتن عبارات تاکیدی خیلی راحتترم. شما هم ببین با چی راحتتری

سلام رعد جون.من از عبارات تأکیدی زمانی استفاده میکنم که میخوام شروع به انجام کاری کنم چون حالم خوب میشه و وقتی حالم خوبه کارها بهتر پیش میره.جمله خدایا شکرت رو زیاد به کار میبرم هم تو فکرم هم زبانی.حسش قویتر از خود جملاته در مورد شکرگذاری .اما برای بلند مدت ب ندرت ازش استفاده میکنم مثلا اینکه من ثروتمندم و غیره.اغلب جملاتی که برای آینده میگم اینه که من هر چیزی که آرزوشو داشته باشم را به دست خواهم آورد.اما حال من در کل زمانی عالیتره که یه زمان زیادی میشینم و با خدا حرف میزنم.هر چی دلم میخوادو میگم و بعدش احساس میکنم ذهنم از منفی ها و مشغله ها پاکه و حسیه که اگه همیشه استمرار داشته باشه دیگه هیچی از خدا نمیخوام.من کلا زندگیمو تو این گفتگوهای درونی با خدا و خودم مرور میکنم و کلی جملات مثبت میگم.گاهی هم مینویسم.همیشه مثبت باشید.

تا وقتی که خودت بخوای این حس استمرار داره. روز به روز هم بیشتر میشه. شک نکن.
از اونجایی که به نظرم استادمی ترجیح میدم سکوت کنم و فقط بشنوم.
فقط ی چیز کوچولو توی کامنتت گفتی: اغلب جملاتی که برای آینده میگم اینه که من هر چیزی که آرزوشو داشته باشم را به دست خواهم آورد)
خب عزیزم کلاً این جمله رو از توی ذهنت پاک کن البته با وایتکس و جوهر نمک بپاکی بسی شایسته تره خخخخ به جاش بگو من خیلی خوشحالم که به آرزوهام میرسم. بهتره به جای کلمه آرزوها که مبهم و کلی هست ی آرزوی دم دستی و مشخص و واضح بگی.
اگه دروغ میگم بگو دروغ میگی خخخخ

من دیشب هواشناسی نصب کردم رو خودم. همش زده بود ابری خالی تا آخر هفته و هی فوش دادم. صب بیدار شدم میبینم بارون میباره. جهت فحش رو برگردوندم سمت نرم افزاره و خواهر و مادر و کس و کارش رو مورد تفقد قرار دادم که بمن گزارش اشتباه داده. ولی نیم ساعت پیش متوجه شدم که تنظیم بوده رو شیراز. خخخخخخخخخخخخ. ولی بخودم فوش نمیدم. نازی عزیزم. چقده من گیج و نازم. موش بخورتم. گوگولی مگولی
الان وق ندارم پستو بخونم. برم یه کاری دارم انجام بدم و بیام

اسمتو از جذبی رهایی باید به فحشی رهایی تغییر بدم. ههه ی سئوال؟
وقتی فوش و فضحیت میدی صدات و تُن صدات شبیه گوینده هاس؟ خخخ
مورد دوم هر جا که منتظر بارونی باید صداتو صافو صوف کنی و با ناز و عشوه برای باران عزیز شعرهای عاشقونه بخونی.
باران شبیه آبشار آمد
سرشار آمد سیل وار آمد
با ما قراری داشت هر باره
اینبار اما بی قرار آمد
ما منتظر بودیم، ها، اما
این بار دور از انتظار آمد

سلام خوبی کریمی.
دیشب بعضی از مناطق تهرانو بوی گند و بد فرا گرفته بود و آلودگی هوا هم به شدت بالا رفت. محل زندگی شما چطور؟
****
کریمی به نظرم شما دچار وارونگی هستی. برو در موردش بخون. یعنی هر چیو تصور و آرزو کنی بر عکسش اتفاق میفته

خَخ بوی تهران. احتمالاً از طرف آمریکا بوده. شاید هم کار نفوذیها باشه.
نه متأسفانه این بوی بد توفیقش نسیب ما نشد. انشا الله دفعات بعدی مسئولین سعی کنند که به ما هم برسه.
امیدوارم زندگیها همه از بوهای بد نجات پیدا کنند. وگرنه که این بوها چیزی نیست. تا باشه از این بوها.
برم بینم این وارونه بارونه چیه.

اون قدر گند زدن به مملکت که هر کاری میکنن نمیشه مخفیش کنن خخخ
******
یک مفهومی هست به نام وارونگی روانی، وارونگی روانی به طور خلاصه این طور می گه که من به طور مثال اسطوره زندگیم پدرمه پدرم همیشه فقیر بوده پس من فقر رو به عنوانی یکی از نشونه های اسطوره زندگیم می پذیرم و از اونور وقتی میخوام ارتعاش ثروت بفرستم ضمیر ناخودآگاهم مقاومت می کنه در کل وارونگی روانی یعنی خودآگاه و ناخوآگاه در تضاد هستند این کل مفهومه وارونگی روانیه مثلا شما در بچکی تپل بودید و هرکی به شما می رسیده میگفته تپلی تو چقدر با نمکی چقدر اینطوری خوبی و بهت توجه می کردند بعد الان میخوای وزن کم کنی نمی تونید حتی میگین من هیچی نمی خورد بله چون ضمیر ناخودآگاه شما تپل بودن را با خوبی شرطی با هم فقل کرده و گره زنده و اینجا جلوی شمارو میگیره اینطور مواقع شما کارتون خیلی سختتره که بخواین وزن کم کنین و اینجاست که شما هرچی تلاش می کنید به نتیجه نمی رسید مثلا شما مادرتون فرشته زندگیتونه از بچگی مادرتون گفته هیچ ازدواجی موفق نیست مردا همه فلانجورن شما وقتی بزرگ می شید ۲ حالت داره یا باید اون اسطوره زندگی خودتون رو بشکنید که ضمیرناخودآگاهتون قبول نمی کنه یا باید بپذیرید که همه مردا فلان جورن که این خیلی راحتتره حالا بعدا میگم که باید چکار کنین. اینطور وقتا که شما می بینید که تلاش بیش از حد می کنید و نتیجه نمی رسید و یا مثلا اون مقداری که می خورید با وزنتون نمیخونه یا اون مقداری که کار می کنید با درآمدتون نمی خونه این طور مواقع وارونگی روانی وجود دارد شک نکنید یک چیزی است که باعث مقاومت در درون شما می شه این وارونگی روانیا تونو شناسایی کنید تا بهتون بگم که چطوری این وارونگی روانی خودتون رو بشکونید من خودم کسانی که دوستشون داشتم و از نظر مالی همیشه ارتعاش بد می داند که می گفتند پول کثیفه و معنوی نیست و پولداری اینطوری اند خیلی تلاش کردم تا درستش کردم

وقتی شما باورتون درست بشه اینقدر از جاهای مختلف پول میاد سمتتون و اینقدر روابط خوب میاد سمتتون که شما می مونید یعنی تلاشی که کردم برای شکستن وارونگی روانی ارزش داشت این مقاومت ذهنی خودتون رو پیدا کنید اگر نتیجه تون با تلاشتون نمی خونه حتما پای وارونگی روانی در وسطه

بیشترین تمرکزتون رو بجای کار فیزیکی روی احساستون و فکرتون داشته باشید و این احساس خوب کار فیزیکی شما رو ضرب در ۱۰۰ می کنه

میگم خوشبختانه کائنات و زمین و زمون و خداوند تلگرام به روز دارن و دست ذلیل مرده های ایرانی بهش نمیرسه که فیلترش کنن خخخخ
شب نیمه شب؛ وقت و بی وقت به اوسا کریم پیام بده ببین چها میکنه برات. فقط جان رعد به خدا رسیدی شاد و شنگول و قبراق باش. اینجوری بهتر جواب میگیری ?

این عبارات تاکیدی رو سالها پیش امتحان کردم و به نتیجه رسیدم.
شاید تعریف کردنش خیلی جالب نباشه ولی بذار بگمش
سالها پیش دچار این چالش شدم که چقد زشت و آکله ام. شاید یه دلیلش این بود که با گروهی دوست بودم که همه بسیار زیبا و همه چی تموم بودند و تمام فکر و ذکرشون هم قیافشون بود و خیلی بی پروا در مورد قیافه های بقیه هم نظر میدادن و چند بار هم بخودم گفتن که زشتی و نتراشیده نخراشیده و خاک بر سرت وخخخخخخخخخ
این شد که من حساس شده بودم رو قیافم بخاطر همنشینی با این خوشگل خانوما
من روزی یکی دو ساعت چند تا برگه کاغذ را با این جمله سیاه میکردم: من جذابم من جذابم من جذابم.
چندین ماه این جمله رو شاید روزی هزاران بار مینوشتم. بعدها بخاطر ظاهرپرستی این بچه ها ازشون جدا شدم خدا را شکر و دیگه قیافم برام مهم نبود. ولی بارها و بارها زنها یا مردها بهم گفتند که تو دختر جذابی هستی. خخخخخخخ. باور کن یادم رفته اون نوشته هه ولی هنوز بهم میگن تو جذابی. این تجربه من بود از عبارات تاکیدی. ولی چون تجربه خوبی ازش دارم باز باید برم تو کارش. مرسی دادا رعدی

زشتولک های بد زبون خودشیفته بی آداب به چه جراتی به رهاااایی من گفتن بی نمک. مگه نبینمشون با رعدهای آسمونی جزغالشون میکنم خخخخ
رهایی از شوخی بگذریم هیچ موقع ی صورت زیبا بدون صدای دلنشین زیباییش کامل نیست. خوشبختانه تو خوش صدا و با نمکی. بد جور به دل هم میشینی و بلند بشو هم نیستی.
حالا که قوانین و اصولش عبارات تاکیدیو یاد گرفتی بی زحمت برو توی کار ی انبار تراول . منم به یاد داشته باش. ? اصلا ی نذر کن بو گو ای خدا تابلوهامو برفوشم کمی هم پولشو بدم رعد با کمالات که برای بچه های فقیر مدرسشون چیز میز بخره ??

بله لنای مثبتی. زندگی مگه تنبل خونه شاه عباسه که بشینیم و فکر کنیم و پول در بیاریم ? نخیر جانم ازین خبر مبرا نداریم. ولی شاد بودن و مثبت بودن ما رو به راهی میبره که از فعالیتی که داریم صد در صد رضایت داریم و هر چی کار کنیم خسته نمیشیم

سلام رعد عزیز
این هفته کاملا هفته ی من بود و پست تو هم کاملش کرد.
بزار چندتاشو بگم
اولیش گل گاو زبون که من میشناختم و آشنا بودم باهش یکی از دوستام یه پلاستیک بزرگ بیخبر واسم از همدان فرستاد که به نظرم تا چند سال تموم نشه خخخخخخ
بعد خبر عروسی دو تا از بهترین دوستام بود.
این هفته تقریبا هفته ی کم سر دردی داشتم و نسبت به قبل یه خورده بهتر شده
پریروز تو یه اشتباه زدم سی و خورده ای کتاب که جمع کرده بودم رو حذف کردم و خوشبختانه از اونجایی که نا امید نشدم تقریبا اکثر کتابا رو طی اون دو روز پیدا کردم.
امروز صبح هم که بیدار شدم زمین با فرش برفی فرش شده بود و کلی خوش به حالم شد و با یه عزیزی از ساعت ۹ تا ۱۲ پیاده روی کردم. و با اینکه حسابی خسته و یه کوچولو سر درد گرفتم ولی ارزششو داشت.
درس امروز هم خیلی وقتها ازش استفاده میکنم و عالی هستش.
دیگه بسه من برم تا بعد.
دلت شاد و زندگیت پر از جذبهای عالی

سلام آبراهام پر از جذب.
بهبه حظ کردم. برف و گیاهو صدا و سلامتی خخخ
چه عالیه که دوستان و افراد این گروه با تمام مشکلاتی که دارن باز خوبی های زندگیو میبینن و شاکر و شاد هستند.
ای کاش آدم ها بدونن نمی تونی بنده شاکر باشی و از زندگیشون ناراضی باشی و مدام غر بزنن.
عبارت
خدایا شکرت که بدنم هر لحظه خودشو بازسازی میکنه. بسیار برای سلامتی موثره

سلام خدمت شما خانم خانمها.احوال شما؟خوبید؟خوشید؟
شعری از گلچین گیلانی تقدیم شما:
«باز باران
با ترانه
با گهرهای فراوان
می‌خورد بر بام خانه.
من به پشت شیشه تنها
ایستاده
در گذرها
رودها راه اوفتاده.
شاد و خرم
یک دو سه گنجشک پُرگو
باز هر دم
می‌پرند، این‌سو و آن‌سو
می‌خورد بر شیشه و در
مشت و سیلی،
آسمان امروز دیگر
نیست نیلی.
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل‌های گیلان.
کودکی ده‌ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک
از پرنده
از خزنده
از چرنده
بود جنگل گرم و زنده.
آسمان آبی، چو دریا
یک دو ابر، اینجا و آنجا
چون دل من
روز روشن.
بوی جنگل
تازه و تر
همچو می مستی‌دهنده.
بر درختان می‌زدی پر
هر کجا زیبا پرنده.
برکه‌ها آرام و آبی
برگ و گل هر جا نمایان
چتر نیلوفر درخشان
آفتابی.
سنگ‌ها از آب جسته،
از خزه پوشیده تن را
بس وزغ آنجا نشسته،
دم‌به‌دم در شور و غوغا.
رودخانه
با دو صد زیبا ترانه
زیر پاهای درختان
چرخ می‌زد، چرخ می‌زد، همچو مستان.
چشمه‌ها چون شیشه‌های آفتابی،
نرم و خوش در جوش و لرزه
توی آنها سنگ‌ریزه،
سرخ و سبز و زرد و آبی.
با دو پای کودکانه
می‌دویدم همچو آهو،
می‌پریدم از سر جو،
دور می‌گشتم ز خانه.
می‌کشانیدم به پایین
شاخه‌های بید مشکی
دست من می‌گشت رنگین
از تمشک سرخ و مشکی.
می‌شنیدم از پرنده،
داستان‌های نهانی
از لب باد وزنده
رازهای زندگانی
هر چه می‌دیدم در آنجا
بود دلکش، بود زیبا
شاد بودم
می‌سرودم:
«روز، ای روز دلارا!
داده‌ات خورشید رخشان
این‌چنین رخسار زیبا
ورنه بودی زشت و بی‌جان.
این درختان
با همه سبزی و خوبی
گو چه می‌بودند جز پاهای چوبی
گر نبودی مهر رخشان؟
روز، ای روز دلارا!
گر دلارایی ست، از خورشید باشد.
ای درخت سبز و زیبا!
هر چه زیبایی‌ست از خورشید باشد.»
اندک‌اندک، رفته‌رفته، ابرها گشتند چیره.
آسمان گردید تیره،
بسته شد رخسارۀ خورشید رخشان
ریخت باران، ریخت باران.
جنگل از باد گریزان
چرخ‌ها می‌زد چو دریا
دانه‌های گرد باران
پهن می‌گشتند هر جا.
برق چون شمشیر بران
پاره می‌کرد ابرها را
تندر دیوانه غران
مشت می‌زد ابرها را.
روی برکه مرغ آبی،
از میانه، از کرانه،
با شتابی چرخ می‌زد بی شماره.
گیسوی سیمین مه را
شانه می‌زد دست باران
بادها، با فوت خوانا
می‌نمودندش پریشان.
سبزه در زیر درختان
رفته‌رفته گشت دریا
توی این دریای جوشان
جنگل وارونه پیدا.
بس دلارا بود جنگل
به، چه زیبا بود جنگل!
بس فسانه، بس ترانه
بس ترانه، بس فسانه.
بس گوارا بود باران
به، چه زیبا بود باران!
می‌شنیدم اندر این گوهرفشانی
رازهای جاودانی، پندهای آسمانی.
«بشنو از من، کودک من
پیش چشم مرد فردا،
زندگانی – خواه تیره، خواه روشن –
هست زیبا، هست زیبا، هست زیبا.»

ببین باز باران الک می کند زمین را چه زیبا بَزَک می کند
چه بامزه با ترکه بید و باد کف پای شب را فلک می کند.
****
سلام آسمونی خوبی؟ شهر شما هم بارون میاد یا نه؟
شعر بسیار زیبایی انتخاب کردی رفتم دهه ۶۰ زمانهای دور.
راستی گفتی خانوم خانومها و یاد سعید خان افتادم. من بهش میگفتم سعید خالی خخخخ چون فامیلی نداشت. و بودن سعیدهایی که خالی بودن. ولی سعید خالی که من میگم بسیار با ادب و با کمالات بود. خیلی دلم براش تنگ شده.
امروز به یادش افتادم. هر جا هست خوش و خندون باشه.
شما هم کمی از خودت بگو. حرفی بزن چیزی بگو

سلام رعد عزیز

کاش میشد بارون جذب کرد! گمانم چند ماهی هست که بارون ندیدم متاسفانه. انشاء الله که همه جا خصوصا اینجا که کم بارانه از این نعمت برخوردار بشه!

وااای که این مبحث خیلی خوبه. قشنگیش وقتی بیشترتر میشه که تواناییش رو داشته باشی که خودت رو در شرایط دلبخواهت تصور کنی. هوووم کلی خوبه. تصمیم دارم این تمرین رو انجام بدم امیدوارم نتیجه خوبی ببینم. ممنون رعععد عزیز

سلام ریحان و زنبقم.
امیدوارم بارون زیبایی توی شهرت بباره.
به نظر من تجسم کار سختیه ولی تکرار عبارات تاکیدی به مراتب برای من راحتتره. تمام این تمارین برای اینه که ما حسمونو خوب کنیم چون تا حسمون خوب نشه خواستمون نمیاد سمتمون.
دقت کن هر وقتی و هر زمانی از خواب بیدار شدی بلافاصله عبارات تاکیدیو شروع کنی. حداقل هم ۲ دقیقه زمانش باشه. معمولا آدمها شبها از خواب میپرن اون موقع هم عبارات تاکیدیو بگو

?بیست تا کار برای بالا بردن سطح ارتعاشی مثبت خودمون?

❤️شکرگزار باشیم.

❤️ تحرک داشته باشیم.

❤️مراقب تغذیه خود باشیم.

? همیشه در حال یادگیری باشیم.

?با طبیعت در تماس باشیم.

?خود و دیگران را ببخشیم.

⭕با خود خلوت کنیم.

⭕ در حق دیگران کار نیک انجام دهیم.

⭕قدرت خنده را جدی بگیریم.

❤️به حیوانات غذا بدهیم.

❤️ اگر بچه کوچکی در خانواده داریم، با او وقت بگذرانیم.

❤️ با گیاهان صحبت کنیم.

?در حق دیگران دعای خیر کنیم.

?به کارهای جانبی مثل نقاشی و آشپزی و عکاسی بپردازیم.

? کارها را صرفا از روی مهربانی انجام دهیم.

? مراقبه کنیم.

?جنبه مثبت قضایا را نگاه کنیم.

? گاهی به تنهایی سفر کنیم.

? ازخودمون مراقبت کنیم و آراسته باشیم.

? با افراد دارای فرکانس ارتعاشی بالا بیشتر در ارتباط باشیم..

الان جواب کامنت بالایی که بهت دادمو خوندم خخخخ چه وضعی بود خدا ههههه حسابی خودم به فعل و فاعلش خندیدم.
آبراهام نیکو مرام خیلی خوشحالم که گل گاو زبونی که مد نظرت بود از راه دور برات رسیده. حالا ی چیز دیگه هم من بگم کیفشو ببر. هر وقت نوشیدی حس کن خدا خودش برای تو به صورت اختصاصی این گلها رو دستچین کرده و فرستاده. غیر از این هم نیست البته. زود زود خوب شو و بیا از جذبهای خوبترت بگو. قرار ما همین جا.
امیدوارم قبل از انتشار پست بعدی همگیمون بیاییم و از جذبهای عالیمون بگیم.
من که منتظرم خدای مهربون یک دری به روم باز کنه که بدونم پولمو کجا سرمایه گذاری کنم که سودی فوری و خوب بده.

رعد دونا دوست داره ی خونه بزرگ بخره و بشینه توش و لذتشو ببره اما با صد میلیون و دویست میلیون هم نمی تونم اون خونه ای که میخواد بخره. شما دو تا اگه پولو پله ای دارید بدید به من خونمونو عوض کنم بزرگ بشه سالی چند بار هم بیایید خونمون مهمونی خخخ

ابراهیم نصف نصف. اگه وسطش جر زدی خدا سنگت کنه. خخخخخخخخ
خب شروع میکنیم با عبارات تاکیدی:
خدایا شکرت که رعد داره پولاشا میریزه حساب من
خدایا شکرت که من دارم پولای رعدا جذب میکنم
خدایا شکرت که الان رعد میره دم خودپرداز
خدایا شکرت که رعد شماره کارتمو بدم بش

ی چیز بگم بخندیم خخخ خونه نقلی و کلنگی که مجبور شدم به خاطر پرداخت قرض بفروشم ی مقدار پول داد و ما قرضمون رو پرداخت کردیم. بقیه پول هم موقع سند زدن پرداخت میکنه. الان هم پولی در هیچ کارتی نیست هههه

میگم نداری صد میلیونی بهم قرض بدی بذارم روی پولم بلکم ی خونه نقلی بتونم بخرم؟ رهایی صواب داره. دعا میکنم تابلوهات چشم ی پسر میلیادر و مهربون و با شعورو با کلاسو بگیره . بعد هی بیاد تابلوهاتو بخره بعد با خودش بگه بهتره خودشو بگیرم?

ی جذب خیلی خوب داشتم. خیلی خیلی شادم. البته کادوی کوچیکی بود ولی از لحاظ روحی خیلی شادم کرد. سورپرایز هم شدم. به یمن این شادی شمارو به خوندن متنی زیبا دعوت میک

دوازده نشانه بیداری روح

۱. لذت بردن از هر لحظه زندگی.
۲. شکرگزاری و قدردانی از آفریدگار در هر فرصتی.
۳. داشتن لبخندهای غیر ارادی.
۴. احساس پیوستگی با دیگر موجودات و طبیعت.
۵. عدم علاقه به هرگونه قضاوت در مورد دیگران.
۶. عدم علاقه به هرگونه قضاوت در مورد خودتان.
۷. عدم توانایی برای هرگونه نگرانی و دلواپسی.
۸. عدم علاقه به هرگونه درگیری.
۹. عدم علاقه به اینکه به کارهای دیگران فکر کنید و یا دلایل آن را بررسی کنید.
۱۰. تمایل زیاد به اینکه اجازه دهید زندگی خودش مسیرش را طی کند به جای اینکه مسیر آن را مشخص و تعیین کنید.
١١. تمایل به اینکه به طور همزمان تصمیم بگیرید و عمل کنید، به جای اینکه به تجربیات و ترس های گذشته خود رجوع کنید.
١٢. دستیابی به نیروی عشق ورزیدن به دیگران، بدون انتظار برای بازگشت…:
زندگی بازگشت اندیشه ها ،
گفتارها و کردارهای ماست
که دیر یا زود به ما باز می گردد .

تنها راهزنی که دار و ندار آدمی را به تاراج می برد ، اندیشه های منفی خود او است .
دشمنان شما همه در درون خودتان هستند .
تنها کسی که باید دگرگون شود خودتان هستید ؛
خودتان که دگرگون شوید،
همه ی اوضاع و شرایط پیرامونتان نیز دگرگون می شود.
برای شفای تن باید روح را شفا داد..

سلام. یه چی میگم باورت نمیشه! اون بنده خدا ک گفتم از دست خودشو پرحرفیاش کلافه شدم. ب شکل باور نکردنی ساکت شدههههه خخخخ. ی اتفاق خوب دیگم افتاده، ساعت کاریم کم شده و من زودتر از خدمتش مرخص میشم. خخخخ. جذاب باشی.

خورشیدکم چه عالی.
پس ذهن قدرتمندی داری. بهت تبریک میگم.
ی تمرین هست به نام چیو می خوام. هر وقت به ناخواسته ای برخورد کردی با خودت بگو چیو نمیخوام. چرا نمی خوام؟ چیو می خوام چرا میخوام.
گاهی توی این سئوالها آدم متوجه میشه که خودش نمیدونه چرا فلان چیزو میخواد خخخخ برام پیش اومده که میگم.
راستی سلام. خوبی؟ خوشی؟ دیروز بارون اومد بهت سر بزنه؟

ننه وخی برو دنبال زندگیت
رعد پول بده نیست بیشتر از این جملاتت رو هدر نده بزار یه جای دیگه بکارت میاد خخخخخ
هعیییی دیشب و امروز کلی عبارت تاکیدی بکار بردم و بعد کلی تجسم کردم که رعد به ننه پول داده و الآن برم سایت ننم واسم پیغوم گذاشته بیا پول دو تا از کتاباتو خودم میدم پول دار شدم ولی …….
ظاهرا این تجسمات و عبارات تاکیدی وقتی با رعد که خودش استاد این کاره برخورد داشتن منفی شدن و صاف برگشتن و دماغ ما رو سوزوندن خخخخخ

ابراهیم تو حسابت با ننه منه ها جداست. دو تا کتاب قطور بده بدم به رهایی و بقیه ببین های خوش صدا که واست بخونن. دوستم عاطفه بانو هم صداش خوبه خخخ
حیف که صدای رعد بزرگ به خشانت رعد آسمانهاست و توی دلت هولو ولا میندازه. و گرنه خودم مثل قرقی و قرقره برات فوری میخوندم خخخ.
جذب خوب من ی استراحت کامل بود. بعد از مدتها تونستم ی پنج شنبه و جمعه واسه خودم باشم و خونه استراحت کنم. بهبه خیلی کیفور شدم

مشکل اینجاست کتابا حقوقی هستن و اگه بدم ننه بنظرم واسه ده سال دیگه باید برم دنبال فایلاش یا روزی نصف خط تحویل بگیرم خخخخخخ
جذب امروز من دیدن پسر خالم بود که بعد از سه سال از خارج برگشته

حیف که من مثل شماها رکودر و نمیدونم چی چی واسه ضبط ندارم و الا خودم میخوندم. البته خواهرم با اینکه فوق العاده سرش شلوغه ولی بدش نمیاد به نبین ها کمک کنه. و براشون کتاب بخونه. چیزی که هست اونم سرش شلوغه و نمی تونه توی زمان خاصی تحویل بده

سلام سلام سلاااااااااااااااااام.
من اومدم.
من تا حالا از عبارات تأکیدی استفاده نکردم باید سعی کنم ببینم میشه در دستور کار قرارشون بدم یا نه؟
تمرین قبلی خیلی برام جذاب هست اون که به ذهن در تجسم خلاق کمک می کنیم که شرطی بشه دارم سخت تمرینش می کنم.
?
از رنگ بنفش خوشم میاد کاری به مفهوم قلب بنفش ندارم و یک چیز مهم هم یکی از جذب های این روز هام دعوت شدن به شکلی کاملاً ناباورانه از طرف یکی از دشمنانم که یک باره نمی دونم چه طور با من دوست شده به یک رستوران خوب و زدن غذایی که چون نمیخوام دهن کسی آب بیفته نمیگم بر بدن.
فکر کنم کائنات دارند به شدت بر روی خوراکی ها برای من تلاش می کنند و الآن خواسته فعلیم کار و شغل و کار است و کار و کار و کار.
دنبالش هستم ولی حس می کنم باید کاری پیدا بشه که ارزش این همه تلاشم رو داشته باشه مخصوصاً این که با مهارت هایی که تا حالا به دست آوردم سنخیت داشته باشه و کلی شرط و شروط دیگه که باید حتماً محقق بشن. ?
امیدوارم این شکلک درست استفاده شده باشه صفحه خوان بهش میگه: پافشاری.
خلاصه من به شدت خواسته هام در مورد شغل آینده ام سخت گیرانه هستند ? که باز هم امیدوارم شکلک مناسبی استفاده کرده باشم. ??? همه برای خواسته ام در مورد کار و شغلی پر درآمد و با پرستیژ ?
در رسیدن هر چه سریع تر به آرزوم پذیرای کمک های شما هستم ?‍♂️

وای چه کامنت رنگی و پر شکلکی هههه
آگاهی عزیز یک تمرینی که حستو خیلی خوب میکنه و انجامش برات راحته همونو انجام بده. خود من موقع خواب و بیدار شدن آرزوهامو عنوان میکنم و یا از عبارات تاکیدی استفاده میکنم.
روی پیدا کردن کار و شغل هم زوم کن. نمیدونم چرا از همون اوایل حس ششمم میگه که به مدارج بالایی خواهی رسید. دعا میکنم برات.
راستی تو خودتو به دست خدا بسپار و از همون اول مشخص نکن چ کاری با چه حقوقی. وقتی به خداوند و کائنات ایمان داشته باشی پله پله تو رو میبرن به جایی که باید باشی.
توی قانون جذب هیچ موقع از پله اول نمیریم پله دهم. بلکه سرعت بالا رفتن از پله ها بیشتر میشه. اینو یادت باشه.

ابراهیم به نظرم باید فقط به این فکر کنی که کتابهات برات آماده باشه. شاید از قبل گویا شده و کتاب آماده به تو رسیدنه ولی تو داری روی گوینده تمرکز میکنی خخخخ در ضمن
مبادا به یک گوینده خاص تمرکز کنی که جواب نمیده.
*****
با آگاهی در ارتباط باش شاید اون کتابها رو داشته باشه. مطمئنا خوشحال میشه در اختیارت بذاره. چون یکی از بالا بردن ارتعاشات مثبت کمک کردن به افراد دیگست.
بیا پست بزن و کتابهایی که می خوای نام ببر. مسلما خیلی ها دارن

نه متاسفانه رعد این کتابا ضبط نشده و خودم همه کتاب خونه ها رو دونه دونه فهرستاشونو نگاه کردم و پرسیدم اگه هم هست چاپ قدیم هستن و بکار الآن نمیاد
نه بابا من رو یه گوینده خواص تاکید ندارم و به یکی پسنده نمیکنم. و یکی از دوستام قول داده که یکی دو تا گوینده واسم پیدا کنه حالا تا ببینیم بکجا میرسیم.
وای بحث پست رو به کجا رسوندیم. همش زیر سر ننه رهاست اگه اون از پول گرفتن حرف نزده بود اینجوری نمیشد
خلاصه ببخش رعد

هدف پست همینه که همه با هم حرف بزنن. البته هدف کامنتا اینه خخخخ
میگم هستند افرادی که ممکنه برای خودشون گویا کرده باشند. بیا پستشو بزن. خدا رو چه دیدی شاید بانو یا افراد دیگه داشتند. حداقل بگو اسم کتابها چیه؟

ما گروه جذبی ها دیگه باید راهمون شبیه خودمون باشه.
بیا توی ی پست خیلی شیک و خیلی مقتدر بگو من خالق داستانهای زیبای سایتم ی عمر براتون داستان سریالی گذاشتم حالا ازتون چند تا کتاب می خوام کی داره کی نداره؟ خخخخ
پسرم زرنگ باش و حق خودتو از کائنات بگیر. منم باهات هستم هههههه
حقوقی توی این محله زیاد داریم.

جذب خوب امروز من: شوهر خواهرم که دو سه هفته از کمر درد به خودش میپیچید و وقت عمل داشت رفت کامیاران کرمانشاه و اونجا ی پزشک سنتی با چند تا فشار و ماساژ حالشو خوب کرده بود.
علاوه بر اینکه برای شوهر خواهر و خواهرم و خانوادش خوشحالم برای خودمم خیلی خوشحال شدم. دیگه خیالم راحته.
البته ی لحظه به خودم اومدم و به خودم گفتم ای رععد پس تا حالا ایمانی به قدرت خدا نداشتی که با دیدن این دکتر سنتی خیالت از بابت کمردردهات راحت شد . از خودم خجالت کشیدم

امروز راننده آژانس هم از ی دکتر که با فشار درمانی برادرشو از عمل دیسک کمر نجات داده بود گفت.
اون دکتر هم در بیجار زندگی میکنه. جالب اینکه دکتر بهشون گفته هر چقدر دوست دارید بذار زیر فرش.
آدم های خوب و کار بلد هم هنوز توی دنیا وجود دارند.
خدایا شکرت

قانون جذب میگه وقتی شما در مواردی حرف بزنید که خوشحالتون میکنه دنیا همون ها رو جلوی پاتون میذاره. حتی اون فردی که داشت در این زمینه حرف میزد مورد ازدواج رو مثال زد. گفت دو نفر میشینن در مورد ازدواج حرف میزنن و یکی میگه کو دختر خوب، دخترها همه پول دوست و مادی شدن و …. هیچ کس با شنیدن این حرفها حسش خوب نمیشه. پس روح آزار میبینه و دنیا هم همون موارد رو جلوی راهمون میذاره. و توصیه شد در این موارد حرفو قطع کنیم و چندین مورد رو توی فامیل و آشنا بگردیمو پیدا کنیم و اجازه ندیم افراد حرفهایی که فک میکنن واقعیته ادامه بدن. خلاصه غمت ندم توی هر موردی از دکتر و مهندس و پلیس و کارمند و کارگر و …. همیشه باید ذهنمون بگه که همه خوبند و خوب کار میکنند تا دنیا خوبها رو جلوی پامون بذاره.
*****
چه خوبه که ذهنمون فقط خوبی ها رو ببینه و حتی اگه بد دیده بیان نکنه. خداوند و کائنات هم جلوی پامون فقط خوبها و خوبیها رو بذارند.
*****
ابراهیم به نظرم پست کتابهایی که می خوای منتشر کن . سنگ مفت سایت مفت گنجشک و کبوتر نه مفت خخخخ

درود!
خب من امشو اومدم سری به محله ی خودمون بزنم که به اینجا سرکی کشیدم و فقط اومدم خودمو معرفی کنم و بگم بلکی خان هستم و اینکه پست و بسیاری از کامنتهای چتی را خواندم و گذر کردم
روی هم رفته باحال بود!

بهبه ببین کی اومده اینجا؟ بلکی خان خندان اومده ههههه بلکی خان دیگه چی چیه؟ ههههه
بلکی خان به نظر تو نمونه ای از انسان شاد و خندان و مورد تایید اساتید قانون جذب هستی.
شاد باش و شادیو به دیگران هدیه بده. هزاران آفرین به وجود پر مهرت عدسی

یوهو ی اتفاق خوب برای من افتاده. از دیروز خواستم بگم وقت نشد.
بر خلاف افرادی که فک میکنن شادی ها و اتفاقات خوبو نباید بگن این جانب پی بردم که باید در موردش صحبت کنیم مخصوصا با افرادی که دارن که این مسیر طی میکنن.
در حدود ده روزی هست که دارم عبارات تاکیدی برای ثروتو تکرار میکنم، بگید خب…..
خب دیگه ی حسی بهم گفت برو کارگزینی و بگو ی نگاهی به حکمت بندازن.
رفتم اونجا و مسئولش گفت سلام خانوم رعد، کجایی که کارت داشتم. منم گفتم منم باهاتون کار دارم. اگه میشه حکم منو ی باز بینی کنید که ببینید حقوقم ی تغییرکی میکنه یا نه؟
خلاصه بهم گفت شما جزو کسانی بودید که به خاطر بی توجهی مسئولین قبلی در حقتون اجحاف شده و حقوقتون در حدود ۲۰۰ تومنی بالا میره. کلی کیفور شدم. خدایا شکرت. چون سالیان ساله که دارم با ادارمون میجنگم که من حقوقم نباید این باشه ولی اونا میگفتن چه دل خوشی داری. برو بینیم بابا. خخخخ ۰

و اما جذب خارق العاده من: اسمم رو عوض کردم بالاخره بعد از یک قرن تلاش. هاهاهاههاهاها
همیشه خانوادم مخالف بودن. چون خانواده مذهبی دارم و میگفتن که معصوم رو نباید عوض کنی. ولی اصل کاری یعنی مادرم راضی شدن و خودشون به تکاپو افتادن و برام دنبال اسم گشتن. اسم پیشنهادی مادرم یاسمن بود. ولی من با یاسمن هم نتونستم ارتباط برقرار کنم. تا اینکه به یکباره صنم بگوشم خورد و مات و مبهوت موندم که چقدر زیباست. چقدر دوستش داشتم. چند روزی فکر کردم و مقدمات رو چیدم و بهمه گفتم که من بزودی اسمم رو عوض خواهم کرد. و امروز تصمیم نهاییم رو گرفتم و اسمم رو عوض کردم. صنم همون اسمی که سالها دنبالش میگشتم. خیلی خوشحالم و خدا را بابتش بشدت هر چه تمام شکر میکنم. تو محله من همچنان رهگذرم ولی زین پس صنم شنیدید اول کتابها بدونید همون رهگذره. خخخخخخخخخ. سعی میکنم تو شناسنامه ام عوضش کنم. ولی اگر نشد و نذاشتن بیخیال جهنم. برن گمشن. من صنمم و دیگه هرگز به معصوم برنمیگردم.

ای بت چین ای بت چین ای بت چین ای صنم

حور وش و ماهُ جبین و ماهُ جبین ای صنم??
صنم خانوم مبارکه. ولی ما باید شیرینی بخوریم و الا قبول نداریم خخخخ
منم اون سالهای قدیم که دبیرستان بودم هی گفتم من میخوام اسممو تغییر بدم و میخواستم تخلص شعریمو به عنوان اسم خود انتخاب کنم. ولی بابام گفت همین اسم قشنگه و صدات در نیاد.
مادرم هم گفت خود مگه خودت شعر نمیگی تخلص شعریتو تبدیل به اسم خودت کن.
خلاصه حالمو گرفتن. وقتی هم ازدواج کردم شوهرم گفت متاسفانه اسمی که انتخاب کردی واقعا حالمو بد میکنه. بگرد ی اسم خوشگلتر از اسم خودت انتخاب کن تا بیفتم دنبال کاراش هههههه
خلاصه خوشا بر احوالاتت .
در ضمن تا اون جایی که میدونم اسم من فقط به اسم هایی چون فاطمه و زهرا قابل تغییره

چند روز پیش که تلگراممو چک میکردم دیدم یک نفر به اسم صنم پیام داده. با خودم گفتم آخ جوووون یک مشتری.حتما می خواد کِرِمی, وسیله آرایشی ای, عسلی یا روغنی چیزی میزی رومیزی بخره. بعد دیدم اوه اوه رهگذر محلَّس که اومدِس پولشو می خواد خخخخهاهاهاهاخخ. اونم با یک اسم جدید به اسم صنم. و در عین حال خوشحال شدم بابت گویا شدن آن کتاب.
اسمتان مبارک و بابت شیرینی دیگه پولی بهتون نیمیدم و با رعد میریم بستنی و شیرموز میخریم می خوریم. هاهاها. شکلک من دیگه پول نیمیدم اگه میتونی بیا منو بگیر و فرار.

سلام رهگذر
اسم جدید مبارک
ولی یه کاری باید انجام بدی
از اونجایی که تو بعضی کتابا اسم معصوم رو فرمودی
مجبوری یه آگهی بزنی و کل اون کتابا رو از نابیناها بگیری و دوباره از اول بشینی کتابا رو بخونی و اسم جدید
تا اگه هزاران سال بعد میراث فرهنگی و کلا کاوشگران از بقایای یکی از شهر های کنونی سیستم سالم یه نابینا رو کفش یعنی کشف کردن و تو این سیستم دو تا کتاب با صدای تو بود با خودشون فکر نکنن که با زن هزار چهره سر و کار دارن و خلاصه اگه میخوایی خدا بیامرزی واسه خودت بخری به حرفم گوش کن خخخخخخ
ولی جدی اسم خیلی زیبایی هستش دختر دایی منم همین اسم رو داره
رعد هم یا فوضیه بزاره یا ملوک و اشرف و اینا خخخخخخ

ای وای قسمت آخر کامنتم کجا رفت؟؟؟؟
رهگذر من تازگی ها چند جا و تو یه کتاب اسم دخترونه ایلگار رو شنیدم خیلی برام جالب و با حاله
در ضمن آرزو میکنم با اسم ثنم هر لحظه کلی جذب بمبی داشته باشی که کنارت منفجر بشه و تو از شادی از جا بپری

سلام آبراهام لینکلن. وای میبینی چقدر اسمم قشنگه؟ کلی ذوقمرگ شدم از وقتی اعلام کردم اسممو. ولی از وقتی اعلامش کردم به یکباره افراد خانواده همه جبهه گرفتن. تا قبلش راضی بودن عوض کنما. یه هو عذاب وجدان گرفتن که حالا خدا سنگمون میکنه معصومه رو صدا کنیم صنم. هاهاههاههاهاه. منم دیگه ولشون کردم گفتم هر چی دوس دارید صدا کنید ولی من دیگه خودم خودم رو صنم صدا خواهم کرد. تو کتابها هم معصومه رو حذف کردم. فعلا فامیل تنها میگم. گمونم آخرش همون تو کتابا بگم گوینده رهگذر محله نابینایان، خواهر رعد دانا، عمه کامبیز توانا، مادر طاهای رعنا خخخخخخخخخ

وای خدا از بس خندیدم که دارم میمیرم خخخخ
طاهای رعنا و کامبیز توانا و رعد دانا. ????به گمونم خودت هم صنم ناقلا باشی
ابراهیم هم آبراهام با خداست. آبراهام لینکن خوب نیست رندو کلک بازه ?

درود!
من همچنان در واتساپ با یه خط عدسی بشاش و در تلگرام هم عدسی بشاش هستم خخخخخخخ
البته با یه خط دیگرم هم پژو شاداب هم در واتساپ هم در تلگرام در خدمت دوستانی هستم که بلکم نمیکنند خخخخ
البته پژو شاداب و خوش گذران هستم
راستی خط ایرانسلم نمیدونم توسط کودوم خری تماسهای دریافتیش مصدود شده و چون در تلگرام و واتساپ با نام مقدس عدسی بشاش تعریف شده همچنان حضور دارم خخخخخ
من آنقدر بشاش و خندانم که در یه گوشی اندروید اس ۵ دو تلگرام و دو واتساپ نصبیده ام و حسابی با دوستان در خدمت یکدیگر هستیم
حالا حساب کنید اگر به تعداد انگشتان یک پا هم افرادی باشند که مرا بلک کرده باشند ولی هزاران نفر با من میگند و میخندند خخخخ
خب این هم از خبرهایی که باید یا نباید اینجا اعتراف میکردم
همیشه شاد و خندان باشید!

سلام عدسی.
خیلی خوشحالم که همیشه شادابی.
بی خیال بلاک شدنها باش. گاهی آدمها به خاطر شرایط و سلایق و موقعیت هاشون مجبورن ی عده رو بلاک کنن. بلاک کردن دلیل بی احترامی نیست.
عدسی مثبت اندیش خیلی خوبه که همیشه شادی.
در پناه الطاف خدا باشی

سلام.
جذب های این چند روز.
بازگشت به خانه پس از چند ماه.
یافتن راه درمان از طریق طب سنتی برای اگزما که سال هاست نابودم کرده.
هشت سال پیش حجامت کرده بودم و تا همین چند وقت پیش خوب خوب بودم ولی دوباره برگشت که دکتر می گفت: به خاطر غذا های خوابگاهی هست و باید رژیم غذاییت رو درست کنی درسته که کار سختیه زندگی در خوابگاه و پخت و پز تقریباً همیشگی ولی ارزش سلامتی از این چیز ها بیشتره.
دکتر هم با طب سوزنی کار هایی انجام داد و هم حجامت و بادکش و در نهایت هم مقداری سرکه سیب و روغن کنجد بهم داد که روی قسمت های اگزما زده بمالم و گفت: بعد از دو هفته اثراتش کاملاً محو میشه.
یک قهوه جوش سه نفره به دستم رسید که چند روز پیش دست یکی از بچه های کردستان دیدم و گفت: طرفای ما خیلی ارزونه برات می خرم که دیگه نوبت به خریدن اون نرسید و توی شهر خودمون به همون قیمت یعنی پنجاه هزار تومان پیدا کردم و خریدم.
شاید نیازی به گفتن نداشته باشه که این چند روز که اومدم خونه افراد مختلفی من رو به خونه هاشون دعوت کردند و کلی غذا های خوب و اورگانیک خوردم و میشن جذب های خوراکی و غیر خوراکی که همیشه داشتم.
فعلاً همین ها.

سلام آگاهی.
حجامت و باد کش و طب سوزنی ترکیب عالی و منحصر به فردی با هم میشن. طب سوزنی که باعث انرژی مضاعف هم میشه.
قهوه خوردنت هم کم کن که به نظرم نوشیدنی سالمی نیست و برای معده ضرر داره.
منم از جذبهام بگم: یافتن کانالی از باب پراکتور که داخلش کلی فایلهای صوتی بود.
صبح ها هم به صورت اتوماتیک یکساعت زودتر از خواب بلند میشم. و این یک ساعت زودتر بلند شدن خیلی بهم حس خوبی داده.
فردی که دوست نداشتم دور و برم زیاد بپلکه داره کم کم خودش ازم دور میشه. خیلی راحتترم خخخ
با تکرار عبارتهای تاکیدی حس میکنم به موفقیت بیشتر از قبل نزدیکم. و این ی احساس عالیه

سلام حسین آگاهی عزیز
قانون جذبت به من هم رسید و اگه محصولات ارگانیک خواستی من دارم. خدا من را در راه شما قرار داد تا در دام مواد صنعتی و ناسالم نیفتی. خخخخ
برای تصفیه خون و رفع اگزما, خوردن کاهوی زیاد, عناب, تره و شاتره و شیره انگور خیلی عالی است. موفق و شاد باشی

و اما جذبهای من: سبدی دستم بود توی حیاط کوفتمش به دیوار که به ناگه ناخنِ خرم گیر کرد بهش و از وسط دولا شد و جگرم تا تهش سوخت و ناله ای از سویدای دلم برآمد و دیگه سیاه شدم رف. خخخخخخخخخ. ولی بعد بطور اتفاقی جایی خوندم که روغن کنجد برای زخم خوبه از دیروز هی روغن کنجد چکوندم روش بهتر شده امروز خیلی. تا جاییکه با این انگشتم میتونم تایپ کنم حتی.
جذب دومم کفش بود که کثیف بود و میخواستم بشورمش ولی حال نداشدم پس انداختمش تو ماشین لباسشویی و دل و جیگر و قلوه ش قاطی هم شد و کَفیش پکید و پوزش یه وری شد و چسباش وا رفت و کلاً دیگه کفش نیس دمپاییه. خخخخخخخخخ. بردمش دادمش دس عمو کفاشه که درستش کنه. و همه اینا مقارن باشگا رفتنم اتفاق افتاده که من آماده بودم برم ثبت نام. گمونم یه مصلحت چاق و چله توش بوده که من نبایس این هفته شروع میکردم. دیگه گذاشتمش برا اول ماه. خخخخخخخ. تا جذبهای بعدی شما را به خدا میسپارم

ناخنی که خر و نادان باشه مثل علف هرز باید کندش انداخت دور ??
و اما کتونی یا همون کفش ورزشی بهتر بود که با دست میشستی یا اینکه بندهاشو باز میکردی و مینداختی توی ماشین اونم از خشک کن استفاده نکنی و در ضمن با آب سرد باید شست کتونی ها رو.
رهایی بهتره ی کفش نو جذب کنی. من کتونی با قیمت ۳۵ تومن خریدم و اون قدر راحته که حد نداره. برای کشوره مالزیه. به قدری راحت و سبکه. مهم اینه که کفش های خارجی سایز نیم دارن . من شماره پام سی و هفت و نیمه و معمولا در خرید کفش و کتونی مشکل دارم ولی کفش جذبی که نصیبم شد هم ارزون و هم راحت و هم سایز پای من خخخخ

جذب خوب من :باران عزیز میباره.
حال لنای مهربون بهتره و درداش کمتر شده
سارای دوست و هم محلیمون ازدواج کرده.
یکی از افراد گروه جذبی مثبتیمون باهام تماس گرفت و خیلی خوشحال بود و به هدفهای بزرگی رسیده بود. و منم به خاطر حرفاش خیلی انرژی گرفتم . خدایا شکرت به خاطر همه چیز

سلام عزیزم
میخواستم خودمم بیام اینجا توی جذبها بنویسم که دیدم نوشتی
خب توی این مدت خیلی چیزهارو تجربه کردم روزهای شیرین و روزهای تلخ که در نهایت همشون خاطره های قشنگی رو برام رقم زد چون الان کنار کسی هستم که از ته قلبم دوسش دارم و باهاش شاد و خوشبختم.
هنوز دلم اون زمین کشاورزی رو میخواد اما تا دیروز برام یه آرزوی نزدیک به واقعیت بود الان شده آرزو و خیلی ازم دور شده اما بازم میخوامش نمیدونم چطوری اما دلم میخوادش تا یه روزی با شوهرم وسط آفتابگردونهاش بچرخیم.
دلم میخواد امسال دیگه حتما برم قله ماوند شرایطش فراهم بشه تا تیرماه حسابی تمرین کنم.از کار خسته شدم یه کمی زندگیمون جمع و جور بشه دیگه نمیخوام کار کنم تا راحت به زندگیم و کوهنوردی و تفریحاتم برسم.شاید اون موقع به محله هم بیشتر سر زدم.
از لناچند وقته خبر ندارم نگرانش شدم حتما الان میرم ازش خبر میگیرم.
توی کوه ها زیاد برف دیدم اما دلم میخواد یه صبح بلند شم از بالکن که نگاه کنم همه جا سفید پوش باشه.عاشق زمستون و برفم.
خدا رو برای همه چیزش شکر میکنم مخصوصا برای درسهای بزرگی که این مدت گرفتم.چیزهایی که شاید از هیچ کتابی نمیتونستم یاد بگیرم.
برای همتون و برای خودم بهترین دعاها رو به آسمون میفرستم آرزو میکنم مرغ آمین همیشه روی شونه هاتون لونه بذاره و هر چی از خدا میخواید بهترینشو بهتون بده.مخصوصا خود خود خودشو که بهترین آرزوم هست برای خودمو دوستام.خوب باشید همیشه.

سلام جذب این روزای من
دیروز رفتم دکترم اونم تایید کرد که به طرز عجیبی بهتر شدم خخخخ دقیقا این رو گفت
بطرز عجیبی بهتر شدی.
راستش بهم پیشنهاد حجامت و طب سوزنی شده ولی نمیدونم اینا واسه سر درد مناسب هستن یا نه
دیروزم بعد از اون جمله ی جالب دکتر یادم رفت ازش سوال کنم که مناسب هست یا نه.
حالا هم تبریزه و من دستم بهش نمیرسه سوال کنم و فعلا موندم پا در هوا خخخخخ
دیشب وقتی از تبریز رسیدم خونه با استقبال گرم بارون مواجه شدم و اینم کلی بهم انرژی داد

اولین جذب امروز من همین کامنت شما خخخخ
خوبی ابرهیم؟
شک نکن که طب سوزنی و حجامت تاثیر فوق العاده ای روی سر درد داره. یادمه چند سال پیش که میرفتم طب سوزنی ی خانوم ۶۰ ساله برای میگرن و سر دردهای ممتد و طولانیش میومد طب سوزنی. بعد از ۱۸ یا فک کنم ۲۰ جلسه گفتم کمی بهترم و بعد هم گفت باورم نمیشه سر دردی در طول روز و هفته سراغم نیومده. بعد کلی گریه کرد و از دکتر تشکر و بعد به جای خوشحالی و شکر خدا نشست کلی حسرت روزهای عمرشو خورد که با سر درد سپری کرده. البته حق داشت. ولی کلی دوباره گریه کرد و گفت نفهمیده عروسی بچه ها و تولد نوه و حتی بچه های خودش چطور بوده و چی شده. چون همیشه سر درد داشته و مجبور بوده بره توی اتاق درو ببنده و دراز بکشه. خیلی به خاطر زندگیش غصه خورد . بعد من بهش گفتم حاج خانوم وقته شادیه. برو خونه بچه هات و دیدن نوه هات و برو پیش خواهر و برادرات و بگو شاد باشید که من دوباره متولد شدم بدون سر درد.
گفت باشه و دوباره کلی گریه

بارون بارونه زمینا تر میشه. هیچی قشنگ تر این نیس که صب از صدای بارون بیدار شی. و ما یک رسمی داریم تو خونمون. هر وق بارون میباره صبحا صبحونه رو میبریم تو ایوون خونه میخوریم. بارون تو سرمون نمیاد چون سقف داره. ولی روبرومون بارونه و چیک چیک میزنه گاهی تو سفره. هنوزم صبحونه نخوردیم. برم تخم مرغ درست کنم که نون بربری ام رسیده. جذب امروزم نون بربری. خخخخخخخخخ

سلام و درووووووود
امروز اینجا بارون میاد و پست بارونی شما رو تازه خوندم.
با خوندنش یادم به یک حکایت افتاد:
شخصی در حال غرق شدن بود. مرتب داد میزد خدایااااا کمکم کن!
قایقی رسید و خواست به او کمک کند ولی او سوار نشد میگفت می خوام خدا کمکم کند و قایق رفت.
مجدد داد زد خدااااایااااا کمکم کن.
قایقی دیگر رسید و دست او را که داشت غرق میشد گرفت و خواست سوارش کند که او مجدد سوار نشد که دوست دارد خودِ خدا کمکش کند.
این قایق هم رفت و او مجدد فریاااد زد: خدایااااا کمک!!!!
ندا رسید بابا اینهمه قایق دارم برات میفرستم. چرا سوار نمیشی؟ پس غرق شو که حقته.
*****
از بس درگیر بعضی چیزها میشویم که قایق هایی را که خدا بخاطر ندای درونمان برایمان میفرستد را نمی بینیم
قایق می آید و ما استفاده نمی کنیم و می رود
و باز ناله می کنیم که آه خدایا!
چرا فلان و چرا بیسار.
اگه حواسمان جمع باشد, بعد از مدتی متوجه می شویم که خدا دارد کَشتی کَشتی برایمان فرصت می فرستد و ما منتظر قایقهای کوچکیم!
اوه, چه جمله قصار و پر مغزی گفتم. خخخخ
شاد باشید

سلام مهدی خان نکته بین.
دقیقا همینه. داریم سالمو همراه با خانواده زیر یک سقف زندگی میکنیم و به قول قدیمی ها شکممون سیره باز ناله میکنیم.
با خودمون فک میکنیم اینا نعمت نیست.
پارسال توی اون برف و بوران تهران ی دفعه پکیج و شوفاژ خونمون به پتپت افتاد و خراب شد. مجبور بودیم تا اومدن سرویسکار بریم جای دیگه. باورم نمیشد برف اومده و شرایط ی جوری شده که من به فکر چیزهای دیگه باشم خخخخ
خلاصه اینکه بازم بگم شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند. قدیما فک میکردم چون خدا ناراحت میشه از نمک نشناسیمون نعمتو ازمون میگیره ولی الان فهمیدم که چون هم ارتعاش با خوشی و خوبی نیستیم نعمت و راحتی ازمون دور میشه
مهدی دیدگاهم به خدا بعد از شناخت قانون جذب خیلی تفاوت کرده .

سلام .
جذب امروز من: فک میکنم نسبت به قبل در حساسیت به بعضی از مسآئل خیلی خیلی بهتر شدم..
امروز چشمو باز کردم و دیدم حقوقم نسبت به ماه قبل سیصد تومن کمتر شده..
بعد رفتیم مالیات و برای ملکی که قصد فروش دارم ۵۰۰ تومن مالیات بستن.
ولی مداوم بدون اینکه حس بدم ادامه دار باشه با خودم فک کردم حتما چند برابر این پول به من بر میگرده.
ناگفته نمونه که حسمو پله پله خوب کردم . اول گفتم شاید اشتباهی شده بعد گفتم خدارو شکر که حقوقی میگیرم که نسبت به قبل کمتر شده. بعد گفتم مهم نیست این ماه کمتر خرج میکنم. بعد هم گفتم بی خیال فعلا برم دوره بعدی مثبت اندیشی آقای شریفیو خریداری کنم تا بعد خخخخخ
غمتون ندم. ۸۰۰ تومن نسبت به ماه قبل کم دارم ولی حسم شاید در حدود نیم ساعت بد موند و این پیشرفت برای من ی جذب مثبته

جذبهای من: دیروزصبح به اندازه یکسال خندیدیم با دوستای دانشگاه.
کارشناس گروهمون بهم یه هزاری عیدی داد گف از عید غدیر برا من نگه داشته بوده که خیلی بابتش ذوق کردم. خخخخخخ رئیس دانشکده هم ازم خواست که تو دانشگا نمایشگا بزنم که اونم خیلی خوب بود. دارم ذوق میکنم بابتش. بدون هزینه یه نمایشگاه بزنم اونم وقتی کرایه گالریها تو سطح شهر بین یه تومن تا دو تومنه. بعدم تو فضای دانشگاه خیلی میچسبه گالری زدن. حالا باید بهش فک کنم و همه جوانب رو بسنجم.
یه اتفاق خیلی بدِ احساسی ام برام افتاد که خیلی بابتش اشک ریختم ولی تمام مدت بخودم هی گفتم حتماً حتماً حکمتی پشتشه و نباید بابتش غصه بخورم. بعد هی باز اشک ریختم. خخخخخخخخخخ. ولی در کل حالم خوبه و منتظر اتفاقات خیلی خوبم.

رهاااایی رئیس دانشگاه ازت خواست نمایشگاه بزنی؟ بازدید برای عموم هم آزاده؟
این روزها جذب های با کلاس و ورژن جدیدی داره به سراغت میادااا☺
میدونی جذبهای کوچیک و خوب خیلی دارم ولی من نمیدونم چرا همش دلم ی معجزه می خواد خخخخ البته خوب میدونم باید حسم خییییلی خیییلی عالی در حد متعالی باشه که معجزه بیفته وسط زندگیم..

همین دیگه. باید جوانب رو سنجید. آیا اگر ورود برا عموم آزاد شد باید با مقنعه بیان خانوما؟ خخخخخخخخخخ. بدون مقنعه که راه نمیدن ملتا. هاهاههاهاها. یا بی نظمی و شلختگی تو برنامه هاشون نباشه. کلاس؟ نه بابا تو دانشگا هنر این چیزا عادیه. خخخخخ. دانشگا سالی دو تا نمایشگا میزنه. ولی بیرون میزنه نه تو خود فضای دانشگاه. حالا گمونم میخوان منو موش آزمایشگاهی کنن. هاهاهاها. اگه دیدم سختم میشه میرم بیرون میزنم. وای منم بشدت منتظر اتفاقات خیلی خوبم. خییییلی خووووب. ایشالا معجزه یه هوی مث بهمن بیفته وسط زندگیت گورومپی. هاهاهااههاهاها

دیدگاهتان را بنویسید