خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

تمام دارایی من

بنام یار مهربان : الله متعال
(منظورم از دارایی تموم چیزای مهمی هستش که تو هر سنی به اقتضا باهاش احساس خوشبختی می کنیم )وقتی که بچه ای بیش نبودم تمام دارایی من خواهرم بود که با بغض دل نگرانی های بزرگم رو براش زمزمه می کردم فکر می کردم خیلی زندگی مسخره ای دارم و دارایی من از دنیا غم و غصه س !ولی یه روز دختر همسالم برام گفت که اون هر چی درس می خونه هیچی از درس نمی فهمه احساس غرور کردم که من حتی نخونده هم با گوش کردن سر کلاس همیشه نمره م عالی میشه جالبه این شد دلخوشیم و فهمیدم من هم یه چیزی برای خودم دارم بعد که بزرگتر شدم بازم اون دارایی قبلی رنگ باخت و دیدم تو کوهی از مشکلات اسیرم خواهرم بهم گفت آرزو داشت مثل من دانشگاه می رفت و فرصتی برای خود بودن !من ازون حس دارایی نکردم بلکه دیدم من خواهری دارم که این شانسو نداشته و ناراحتتر شدم تا دیدم یکی از دوستام از خونواده ش گفت که …… فجیع ترین اتفاق ممکن برای اون افتاده بود و من خدا رو شکر کردم که خواهری دارم که دانشگاه اگر چه نرفته ولی حداقل ….. از بیماری مادر خسته روزی داد زدم خدا کی میاد اونروزی که سالم ببینمش حتی به قیمت گرفتاری خودم تو بیماری تا این که دیدم مادری رو که بخاطر سرطان روده وسط بدنش یه حفره عفونی ایجاد شده و می دونه بچه های کوچیکشو باید بزودی ترک کنه و نگران و با حرص نگاشون می کنه پس بیماری مادرم بخاطر وجودش یک دارایی بزرگ بود ……. می خوام بگم من دارایی هامو وقتی درک کردم که نداران رو دیدم چرا تا نداشته های دیگرانو ندیدم بارزش داراییهام پی نبردم ؟حتی چشمام کم اهمیت ترین ها بودن تا وقتی که محله رو دیدم و اهل محله شدم یادم نمیاد واقعا”از ته قلبم خدا رو بخاطرش شکر گفته باشم چرا این جوریه که نمی دونیم دارایی و نداشته هامون مرزشون کجاست و چرا همش باید نداشته ای ببینیم تا ببینیم که دارایی ما مرز بزرگتری داره؟اصولا” آیا تقویت همین فکر ما رو راضی تر و خوشحالتر نمی کنه ؟پس چرا سمت و سوی فکرمون طرف غم و اندوه و نداشته هاست و مایل به تقویت این فکر هستیم ؟ حالا با توجه باین حرفا از شما می پرسم 1-در زندگی نا بینایی آیا موقعیتی پیش اومده که هنوز همین وضعیت رو دارایی حس کرده باشین و فکر کنین دراین موقعیت دارایی هایی بدست میاد که اگر نبود شاید هرگز حسشون نمی کردین ؟و 2-اصولا” دوست دارین جز کدوم دسته از افراد باشین : اونایی که با نداشتن ، دارایی ها رو درک می کنن و دارایی رو بیاد کسی میارن یا اونی که داراست ولی فکر می کنه چیزی نداره ؟ 3- کلا” از نظر شما نا بیناها دارا به حساب میان یا ندار؟ می دونین که دوستون دارم

۱۴ دیدگاه دربارهٔ «تمام دارایی من»

سلام ترانه جون ایده قشنگیه آره داراییهای ما خیلی زیادن ولی شاید بشه گفت تمام دارایی من یه چیزه که همه چیز به اون ربط داره و میشه بیشتر از هر چیز حسش کرد البته دارایی همه خداست ولی حسش به وضوح برای هر کسی یه طوری جلوه میکنه
انسانه دیگه زود همه چی رو یادش میره و داشته هاش براش عادی میشه و خب خدا اینجا یه تلنگر ایجاد میکنه وقتی بخواد بیشتر هدایت بشیمو دوستمون داشته باشه که ما با دیدن یک نداشته چه از طرف دیگری چه خودمون به داشتن مرواریدهای گرانبهای زندگی مون پی میبریم و این خیلی لذت بخشه
چه خوبه که از بین داشته ها بیست رو تا میشه ارج نهیم تا هم از ده لذت ببریم هم قدرشونو بدونیم این درسی بود که از تیکه اول پستت گرفتم
افکار منفی و شیطانی توی این دنیای ما سریع و قویتر عمل میکنن و ما باید خودمونو راه زندگیمونو بکشونیم به راه خدا تا از شادیهای زندگی لذت ببریم خود من به نسبت تلاشم لذت لازم رو بردم و حالا
۱:۷۰ درصد
۲:اولی خیلی خوبه ولی شایستگی میخواد دوست دارم این ویژگی رو داشته باشم شاید هم دارم کسی چه میدونه
ولی دومی حرصآوره
۳:دارا و نداری به نابینایی ربطی نداره خودمون و جامعه ایم که ربطش میدیم

سلام ترانه.
من نمیخوام وارد مباحث جامعه شناسی این بحث بشم، چون اساتید بزرگ این رشته در محله داریم که میان و توضیح میدن.
اما داراییهای مهم من:
تا سن ۵ سالگی یک دوچرخه ساخت کشور چکسلواکی سابق.
تا ۱۰ سالگی لوح و قلم برای نوشتن.
تا۱۵ سالگی یک دستگاه رادیو ضبط مارک سونی، برای گوش دادن به نوارهای درسی و رادیو.
تا ۲۰ سالگی موتور سیکلت مدل تریل با مارک یاماها ۸۰ سی سی برای گشتهای عجیب و غریب یک نیمه بینا در محله خلوت نزدیک خونه.
تا ۲۵ سالگی دستگاههای اپراتور تلفن برای امرار معاش.
تا ۳۰ سالگی همسر و شریک زندگیم.
و از اون موقع تا ابد فرزندم که ارزشمندترین دارایی من در طول عمر من بوده، هست و خواهد بود.
و اما پاسخ به سوالات شما:
۱. جوابم منفیه.
۲. هیچ کدام.
۳. نابینایی دارا یا ندار نداره.

خوبی محمد رضا ؟راستش فکر می کردم جواب سوال اولت مثبت باشه چون شاید اگر این مشکل رو نداشتی واقعا” خیلی از چیزای ارزشمند شخصیتی ت رو باین صورت عمیق بهش نمی رسیدی عمیق بهش رسیدی چون مشکلت کمکت کرده با زندگی کنار بیای و قادر به درک مسائلی بشی که هست در حالی که مردم دوران ما خیلی سطحی نگرن من خوبی هایی تو ادمای این محله دیدم که کمتر جایی دیدم شاید همین خوبیا هستن که دوستامون ازش بی خبرن مثل داشته هایی که من تا نداشته ی دیگرانو دیدم ازشون بی خبر بودم درسته شاید در نظرتو که این مشکل رو امروز داری و از نزدیک حسش می کنی هیچ چی به اندازه اون مشکل نباشه ولی فکر باین مساله همونطور که گفتم جز اندوه آدم چیزی رو تقویت نمی کنه پس بهتره به داشته هامون بیشتر فکر کنیم و حتی این که اگر مشکلات امروز نبودن این داشته های ارزشمندو هم نمی داشتیم برات یک دنیا لبخند رو آرزومندم

سلام، ترانه خانم، هرچه فکر کردم دیدم که بزرگ ترین دارایی من همان لطف خدا است که همیشه و همه جا شامل حالم بوده، یک روز یه بنده خدا با یک ماشین مدل بالا جلوی پایم ترمز کرد و خواست تا مرا برسونه، مسافت کوتاه بود، راننده که یک جوان حدود ۲۵ ساله به نظر میرسید، از من پرسید: “خدا را دوست داری؟” گفتم: بله. با لحنی خاص پرسید: “میشه بپرسم چرا خدا را دوست داری؟” یک لحظه رفتم توی فکر که خدایا من جواب این بنده ی تو را در این مهلت کم چطوری بدهم، یک دفعه این جمله بنظرم رسید و گفتم: خدا را برای این دوست دارم که یک میلیونم آنچه که او برای من خدایی کرده، من برایش بندگی نکرده ام، ولی با این حال، ذره ای از لطف بی نهایتش نسبت به من کم نشده. بله من دارایی بزرگتر از او نمیشناسم. و اما سوالات شما:
۱. بله من داراییهای بی شماری دارم. حتی نابینایی را هم دارایی می دانم.
۲. من دوست دارم دارا باشم، ولی با دیدن نداری دیگران بتوانم گامی هر چند کوچک در جهت داراییشان بردارم.
۳. دارایی به بینایی و نابینایی بستگی ندارد، به شخصیت و روحیه افراد بستگی دارد.
شاداب باشید، یا علی.

و سلام که
و بسیار خوشحالم که قدر داشته هات رو میدونی که

خب جواب سوال اول به ذهنم چیزی نرسید که بنویسم
جواب سوال دوم اینه که , خب ترجیح میدادم با وجود فقدان ها درک وسیعی داشته باشم و از داشته هام هر چند ناچیز لذت ببرم . تا اینکه مثل این دو پاهای ببخشیدا مزخرف همش نق بزنم که چرا در گنجه بازه چرا دم خر درازه چرا چرا و چرا
بعدشم که نابینا ها داشته هاشون خیلی بیشتر از نابیناهاست . توضیح بدم جنگ میشه . هح

آره یلدا جون قدر می دونم اما متاسفم که هنوز سپاسگذار خوبی نبودم قدر می دونم چون منم با مشکلات واقعی زندگی روبرو بودم و خدا رو شکر اگه خدا در این لحظه از عملکردم راضیه خودت می دونی چقدر دوست دارم ولی جمله آخرت رو نفهمیدم اگه درستش کنی ممنون میشم

سلام ببخشید من دیروز همش فکرم پیشه فوتبال بود.شما هم سوالات سختی میپرسی ها ترانه جون ولی مرسی میدونی این نوشته رو چند بار خوندم؟ امیدوارم جوابام درست باشن یعنی منظورت درست درک کرده باشم.!!!! ۱ آره واسه من پیش اومده که به اون چیزی هستم افتخار کنم و همینی که هستم رو دارایی به حساب بیارم. و تنها چیزیرو که حس کردم گذشته از ترحم زمینی ها نزدیکی خودم رو به خدا بوده.۲ خب من جزعه دسته ی دوم هستم. و ۳ من فکر کنم آدمهای دارایی هستن.

دیدگاهتان را بنویسید