به نام نامی الله
آیا این داستان خیالیست یا واقعی ؟آیا فرق میان خیال و واقعیت کجاست ؟
یک زن و مرد برای ماه عسل خود را به … رفتند، و بعد از بررسی جاهای مختلف به یک هتل رفتند که از نظ امکانات داری محبوبیت زیادی بود . هنگامی که آنها به اتاق خود راهنمایی شدندهر دو متوجه بوی بدی شدند است مرد به مدیریت زنگ زد تا علت این بوی بد را بفهمندآنها هم با عذر خواهی ازیشان دعوت کردند تا نظافت اتاق تمام شود آنهارا به اتاق دیگری ببرند ویا بدلیل مشکلی که پیش آمده مجانی به رستوران بروند و از غذای آنجا استفاده کنند زن و مرد پیشنهاد دوم را پذیرفتند نظافت تمام شد و آنها به اتاق خود بازگشتند اما کم کم حس کردند هنوز هم همان بوی بد می آید مرد با نارحتی دوباره به نزد مدیر رفت و گفت اگر برای رفع بو کاری نکند از او شکایت خواهد کرد مدیر که خود هم ازین وضع عصبانی بود به همراه چند تن از مهمانداران و پیشخدمتان به طبقه سوم جایی که اتاق این زن و مرد بود رفتند اما هیچ بویی حس نمیشد ولی خبری از همسر مرد هم نبود مرد شروع به صدا زدن زنش نمود و پیشخدمت ها هم به دستور مدیر شروع به نظافت مجدد کردند و این در حالی بود که اتاق از فرط تمیزی چیزی برای نظافت نداشت ولی آنها حتی حوله ها را هم که تازه عوض کرده بودند مجددا تعویض کردند صدای مرد در راهرو پیچیده بود که داشت برای زنش در گوشی پیغام می گذاشت که نگران اوست و زودتر به او زنگ بزند در همین حین یکی از پیش خدمتها در میز توالت را باز کرد تا آنجا را هم دستمال بکشد کهشروع به جیغ زدن کرد مدیر و سایرین که هراسان به سوی او امدند متوجه بدن قطعه قطعه زن شدند.
می دونین که دوستون دارم
۲۴ دیدگاه دربارهٔ «عجیب و غریب!واقعیت یا خیال ؟ 3»
به به چه جالب! از این داستانها بذار البته آخر شب باشه بهتره! شکلک مرموز. کامنت اولم که شدم!
سلام. نه بابا چیچیو شبها باشه بهتره. همون قبلی رو شب خوندم واسه ۷۷ پشتم بسه. فکر نمیکنم واقعی باشه. ولی هیجان انگیز بود ممنون. البته توی روز بخونیدها.
سلام خب چی بگم زیادترسناک نبود لطفا یکم خشنتر و ترسناکتر مثلا روح جن اینجورچیزا
مرسی
خب این واقعیت یا خیاله نه صرفا داستانای وحشتناک جن و پری و قراره حدس بزنیم که چقدر یه داستان واقعیه یعنی حس کاراگاهیتونو بسنجیم!
َی بابا شما هم بیکارید هااااا خوب یه کم ترسناک تر مثلن بنویس وقتی مدیر با پیشخدمت ها رفتن تو اتاق مرده با سیاه نور همهرو مسموم کرد بعد رفت و یه چرخگوشت بزرگ تهیه کرد و همه رو چرخ کرد و به رستوران برد و مردم بدبخت به جای گوشت قرمز اونارو نوش کردن و بعد …….این تازه کمی حیجان داره.خاخ خاخ خاخ
نه واقعی نیست! مگر این که “…” خواب باشه.
سلام وااااایییییی نه
الاهی نازی نازی آخه چرا باید این اتفاق بیوفته
وااایییی نه نمیتونم باور کنم نازی خانومه
آخه اول زندگی چرا باید براش چنین اتفاقی بیوفته
وای نه بیچاره آقاهه که اول زندگی بیوه شده
وای چه بد
میگم تو این دور و زمونه هیچ چیز بعید نیست واقعا متاثر شدم
خیلی دلم واسه خانومه سوخت خیلی خیلی
واسه آقاهه که زیاد مهم نیست چون دو روز دیگه میره و با یکی دیگه مزدوج میشه
خوب من رفتم
بای باییییٱییییییٱیییییی
سلام. خوب بود حیف که کوتاه بود تازه داشت ماجرا شروع میشد که تموم شد
سلام ترانه جون عجب داستانی بود!ولی چرا ناقص بود تازه داشت جالب میشد زنرو کی کشته بود؟ من فکر کنم واقعی باشه حد اعقلش واقعیتر از اون قبلی بود همون روحرو میگم!!!
سلام بر ترانه.
من فکر میکنم که فقط قطعه قطعه شدن زن میتونه حد فاصل رفتن مرد و اعتراض به مدیر هتل و بازگشت مدیر مهمانداران و مرد میتونه صورت گرفته باشه.
به نظر عجیب میاد ولی میتونه اتفاق افتاده باشه.
سلام ترانه ی عزیز من فکر کنم واقعی بود ولی جای تعجب داره به این سرعت کی این کارو انجام داده؟
این داستان خیالی بود !کاراگاهان عزیز خسته نباشید و بخودتون امتیاز بدین!
سلام خب من که میدونستم خیالی!!!نه شوخی کردم
کلا شهاب شما استعداد کارآگاه شدن رو داری البته نگران نباش منم تقریبا” مثل خودت شم کاراگاهیم خیلی قویه چهارمیش در راهه ببینم اونو چیکار می کنی !
باشه من که منتظرم
سلام ترانه خانم ممنون از داستان ولی حیف که دیرتر از همه رسیدم وااای تا داستان به آخر رسید خیلی ترسیدم
خوب حتما یه روح یا جن توی اون اتاق بوده تا مرده رفته بیرون زنه رو قطعه قطعه کرده دیگه!! اگه دیروز اومده بودم میگفتم خیال هست
باور می کنم ! ولی !ولی داره اونم این که این بار زودتر بیا و قبل جواب حدس بزن بینم چقدر شم کاراگاهیت خوبه
سلام ترانه عزیز این داستان میتونم بکم که به جورعت خیالیه خیالیه خیالی هستش
بای
خب معما چو حل گشت آسان شود !هههه باز بیا ولی زودتر بیا ببینم چن مرده حلاجی !
سلام وای که چه دیر رسیدم ححح
سلام اشکالی نداره هنوز کلی دیگه مونده منتظرت در ادامه راه هستم اصغر عزیز
خب یا الله که
من اومدم دیر اومدم اما دلیل تخیلی بودنش رو کسی نگفته من می گم
از اونجایی که بوی بد رو این زنو شوهر به اتفاق احساس کردن و کلا بوی بد اتاق قبل از تمیز کردن بار اول بوده . پس مشخصه که الکی پلکیه
خب همون اولش گفتی خب . گفتی زن و شوهره تا وارد اتاق شدن بوی بد رو حس کردن
یلدا جون این بار زودتر بیا تا یه کم شم کاراگاهیتو به چالش بکشم !شکلک چشمک شکلک اتاق جن زده شکلک هیولا شکلک ببینم چن مرده حلاجی!
میگما من از جنایی که ثوم دارن می ترسم اما از جنایی که کفش می پوشند نمی ترسم
تو رو خدا به جنای تو اطاق بگو کفش بپوشن لاک بزنن