سلآآآآآآآم. سلام. خب بچه ها، دیشب چند ساعت بعد از بازی گلبال ایران برزیل، تو یه پادکست صوتی، بعد از یه چاق سلامتی با شما، بررسی کردم عوامل حذف ایران رو از رقابت های جهانی فنلاند. سایر نتایج مرحله یک چهارم و نیمه نهایی، و تیم های فینالیست و رده بندی رو هم بهش اشاره کردم. بخش آخر این پادکست هم بر میگرده به صحبتی که با همه ی شما هم محله ای های خوبم داشتم و ازتون صمیمانه میخوام، این بخش آخر رو حتما گوش کنید. تو حین ضبط این پادکست صوتی من یه ضرر معنوی هم کردم که البته میتونه منجر به یه ضرر مادی هم بشه در آینده. خخخ
خلاصه من نمیدونم. اگه با کامنت های پر مهرتون تو بخش کامنت ها جبران کردین که خب درد این ضرر معنوی کمی مرحم پیدا میکنه. اگه جبران نکردین من میدونم با این مجتبی. خخخ. بریونی که سهله چند برابرشو با کمک هم ازش میگیریم. حالا خودتون گوش کنید میفهمین قضیه از چه قراره. منتظر حرفاتون، دردو دلاتون، خواسته های به حقتون و و و هر چی که فکر میکنید باید بگین، هستم. ورزشی ها هم گوش بدن که از نتایج عجیب ادامه مسابقات با خبر بشن.
خب دیگه. پادکست صوتی 13 تیر منو با زمان 28 دقیقه و حجم 25 مگابایت دانلود کنید.
۳۴ دیدگاه دربارهٔ «دانلود پادکست صوتی من، صحبت با هم محله ای های دوست داشتنی»
سلام. دادا! دارم به این نتیجه میرسم که هر وقت که تو در دسترس نیستیو تلفنتو جواب نمیدی داری یه کارایی میکنی! رفتم که دانلودش کنم، فقط فکر کنم اولیو از دست دادم! چون این شایان فلان فلان شده نمیذاره بنویسم!، گیر داده واسه برنامش فوتبالیست پیدا کنم، هر ۵ دقیقه یه بار زنگ میزنه میگه چی شد!
پدر صاحاب بچه رو درآورده!!!.
اوه اوه اوه! در کمال ناباوری اول شدم! شایان جون! همه ی بد و بیراههاییو که بهت گفتمو پس میگیرم!!!.
سلام اشکان. من که همیشه در دسترسم. خخخههههخخخهههخخخههخخخههههه
میگم این شایانم بچه ی باحالیه باید بیاریمش محله یکم پیش بچه ها باشه صفا کنه
سلام آقای سرمدی از شما تشکر میکنم به خاطر این گذارشها و اطلاعات
منم متإسفم که کشورمون مقام چشمگیری نیاورد اما قطعا نداشتن امکانات و نبودن حمایتهای مسئولین خیلی تأثیر منفی رو بازی بچه ها گذاشته
خدا کنه روزی برسه که امکانات لازم و درآمد برای بچه های ورزش ما محیا بشه که اونا هم با انگیزه و پشتکار بیشتر به کارشون ادامه بدن
آقا امیر نمیدونم شما توانایی این رو دارید که با مسئولین برجسته ی دولت صحبت کنید آیا میشه به اونا دسترسی پیدا کنید و مشکلات ما رو بهشون گوشزد کنید یا نه
اگه بتونید شاید این کار باعث بشه که اونا به خودشون بیان
هر چند که من زیاد امیدی ندارم که اونا یه فکری برای ما بکنن اما در هر صورت ما باید تلاشمون رو بکنیم و تا حد ممکن پیگیری کنیم
در آخر بهتون خسته نباشید میگم و در راه رسالتی که به خاطر ما بر دوش گرفتید براتون آرزوی موفقیت و پیروزی دارم یا حق.
سلاام وحید جان. شاید این امکان از طرف جایگاه حقوقی روزنامه امکانپذیر باشه.
اما دقیقا گیره کار همین جاست. یعنی مشکل اینه که صرفا تذکر مسائل و مشکلات نابینایان به مسئولین، خیلی کاری رو از پیش نمیبره.
این کشور اونقدر پیچو خم داره که متأسفانه، مسئولین رده بالا خیلی به فکر این قشر و حتی سایر معلولین نیستند. همه ی حرف من این بود که ما خودمون باید شروع کنیم.
هر کی متناسب با توان و علاقه ای که داره خودشو به یه سطحی برسونه و بعد اون جاست که میشه از مسئولین هم انتظار داشت که مثلا کسی که به ۸۰ رسیده با کمک این و اون بشه رسوندش به ۱۰۰
مگر نه کسی که ۱۰ ۱۵ هستش در کشور ما دولت نمیتونه اون رو در زندگی به ۹۰ ۱۰۰ برسونه
در هر صورت مطلبت خیلی کلی بود. اگر دوست داشتی، کمی وارد جزئیات بشو، ببینیم اگر بتونیم حتما پیگیری خواهیم کرد.
نه,نه,نه,امیر جانم عزیز دلم ۲۵ زیاد هست او,او,او,از این شوخی ها نکن حجمش زیااااااده
سلام همشهری. بابا یزدی بازی در نیار دیگه. آخه بیست و پنجتا که چیزی نیست.
نه، نه، نه، نه. حجمش اونقدرم بالا نیست عزیزه دلم. اون فایل اولیه که سیو کردم ۲۹۷ مگابایت بود که با تبدیل به فرمت mp3 شد ۲۵
پس با این حساب فکر کنم تو کلا فیلم و اینجور چیزارو نتونی از نت دانلود کُنیا.
از این شهروز یاد بگیر.
انقدر وضعش خوبه یه اینترنت با سرعت ۸ MB داره. همین فایل ۲۵ مگابایتی رو تو ۲۵ ثانیه دانلود میکنه.
اونوقت ما فقیر فقرا به زور تونستیم یه اینترنت ۲۵۶ kb مخابرات بگیریم
سلام امیر.
ای کاش میشد که میشد کاری کرد!
خیلی دوس دارم دفعه ی بعدی تیممون اونچه لیاقتش هست رو کسب کنه و امیدوارم به آینده.
در مورد پیامکت واقعا متأسفم.
میفهمم چه بده. آدم تا پله ی آخر نردبان بالا باشه بعد پرت بشه پایین. دقیقا همون طور شدی.
پادکستت خیلی پر محتوا هست. کلی چیز یاد گرفتم.
واقعا اطلاعاتت در حد ی خبرنگار عالیه و میدونم میرسی به جایی که باید.
مرسی که واسه اینجا تهیهش کردی و مرسی که هستی.
بچه ها هرکی گوشیده لطفا کامنت بده نظرشو بگه. مث این برنامه ها واقعا کمه هاااا!
سلاام سلاام به مجی. مجی نه موجی.
مرسی موجی. میگما، اگه از این جهت گفتی بچه ها کامنت بذارن که من بیخیال گرفتن این ضرر معنوی و مادی از تو بشم، فکر کنم اثری نکنه. خخخخ. ههه.
هه. بح. از لطفت ممنون. ای کاش که واقعا بتونیم کاری کنیم. آره حقیقت این که اون طور که باید، توجه نمیشه. اما قبول کنیم یه جاهایی هم کم کاری از طرف خودمون بوده.
سلام. راست میگه دیگه! من با اینکه از محتواش خبر داشتم بازم با سیمکارت اعتباری رایتل دانلودش کردم!!!.
اما به لحاظ محتوا! و مطالبی که مطرح کرده بود کاملا صحیح و به حق بود. البته نظرمو به طور کامل به خودش گفتم.
یه چیزی میخوام بگم نمیدونم چهقدر درست باشه، البته از نظر شما، معتقدم حالا که آقای مظلومی به عنوان یه نابینا به ریاست این فدراسیون رسیده، اگه از طرف ما که همنوعشیم حمایت نشه، از همون مسئولینی که هممون ازشون انتظار کمک داریم و مطالبه ی امکانات میکنیم، چه انتظاری میتونیم داشته باشیم!!!.
کسی که همنوعاش نمیپذیرنش، چهطوری میتونه از مسئولین جذب کنه؟ اما با حمایت چشم بسته و ندیدن نقاط ضعف مخالفم چرا که نقاط ضعفو پوشش نمیده، اما با توحین و تهمت زدن و تخریب کردن هم موافق نیستم.
ببینید من هم تو فدراسیون دکتر مسجدی رفت و آمد داشتم و تو فدراسیون حاجآقا مظلومی، ادعا نمیکنم!، ولی بهتر و بیشتر از خیلیها میدونم که آقای مظلومی چه ویرانه ایو تحت عنوان فدراسیون نابینایان از آقای مسجدی تحویل گرفتند، نمیشه خیلی از مطالبو هر جا عنوان کرد، قابل توجه دوستی که فکر میکرد که خیلی چیزا رو میدونه، اما جوابش همون شعری که محمدصادق افشاری تو کامنتش نوشت.
با این حال آقای مظلومی هم نقاط ضعفش کم نیست! قبول دارم، اما اول این آقا باید ویرانه های این چند سال قبلو درست کنه، و خیلی از این نقاط ضعفی که امیر تو پادکستش اشاره کرد، ریشه در همون دوران داره.
به هر حال سعی کردم تا حدی این مشکلات فدراسیون نابینایانو برسی کنم، به هر حال مسئل و مشکلات بیشتر از اون که تو یک یا چند کامنت و پستو پادکست بشه بهش پرداخت، فقط دوست دارم به آینده نگاه امیدواری داشته باشم و آرزوی شرایط و روزهای بهتریو داشته باشم برای ورزش نابینایان و ورزشکاران نابینا.
میگم اشکان این خودش که گفتی ضمیر ش بر میگرده به من دیگه آیا. آره؟ خخخ
آره منم سعی کردم فقط فعلا به کلیات بپردازم چون بررسی جزئیات، کمیته های تخصصی رشته های مختلف رو میطلبه و جایش در این محله که انواع و اقسام سلیقه ها حاکمه و بیشتر جنبه ی عمومی داره، نیست.
سلام امیرجان من هم گوش کردم واقعً به نکات ریز و درشت بسیاری اشاره کردی از اینکه تیم ما حذف شد متأسفم اما این آخر راه نیست و میتوان با حمایت بیشتر و همچنین تلاش بچه ها به آنچه که باید رسید.
از اینکه نتونستی به برنامه ی جام بیستم پیامک بدی متأسفم اما ناراحت نباش کاریه که شده دیگه نمیشه کاریش کرد عوضش تو با ضبط این برنامه کار بزرگی رو انجام دادی.
در مورد اتحادی که گفتی باهات کاملً موافقم چون خودم اعتقاد دارم که بزرگترین عامل عقب ماندهگیه نابینایان عدم اتحاد آنهاست من با معلولان دیگری هم ارتباط نزدیک دارم اتحاد اونها مخصوصً جسمی حرکتیها خیلی بهتر از ماهاست و دقیقً به همین دلیل هم خیلی از ما جلوترند.
ای کاش بشه که یه روزی اتحاد نابیناها رو هم ببینیم چون واقعً اصلیترین نیاز ما در حال اتحادی است که باید میان خود ما ایجاد شود.
مرسی.
سلام اصغر جون. ای بابا. ناراحتی اون پیامک که فقط چند ساعت اولش بود. اینم بیشتر برای مزاح نوشتم. خخخ
اما در خصوص اتحاد، آخ که دست گذاشتی رو داغ دلم. ما هممون باید کم کم از جمع های کوچیک شروع کنیم. مطمئن بشا اگه روزی بتونیم در همین محله به یک اتحاد نسبی برسیم، به عنوان یک جامعه ی آماری، میشه این رو به کل هم نسبت داد.
در خصوص گلبال هم بگم فرصت برای پیشرفت و جبران هست. به شرطی که موانعی که بهش اشاره کردم، از سر راه بر داشته بشه.
راستی. نتایج نهایی مسابقات رو هم بگم که در دیدار رده بندی، آمریکا ۴ بر ۲ لیتوانی رو شکست داد و سوم شد.
اما در فینال.
اگه گفتی چی شد.
بگم
.
.
.
.
خودت چی حدس میزنی؟
.
.
.
.
هان
.
.
خب حالا یه چیزی بگو دیگه
.
.
.
.
.
چی. چی میگی، بلندتر بگو نمیشنوم.
.
.
.
.
.
فنلاند؟؟؟؟؟
.
.
.
.
نه بابا فنلاند قهرمان نشد که.
خخخخخ
برزیل تو فینال در یک بازی مهیج و زیبا، با نتیجه باور نکردنی ۹ بر ۱، فنلاند رو در هم کوبید تا قهرمان این دوره از مسابقات بشه.
بازم دم خودمون گرم که با ۳ گل اختلاف باختیم. هر چند اگه کمی با درایت بازی میکردیم، شاید میشد یه کارایی کرد
ببین امیر.
خودت شروع کردیها.
من اینترنت ۸ مگ دارم؟
بگم؟
بگم؟
بگم با کی رفتی میلاد نور؟
بگم چه قدر خرجتون شد؟
از همین لحظه ۱۲ ساعت بهت وقت میدم تا اعلام پشیمانی کنی.
وگرنه تو را به چنان چالشی همی کشم که نفهمی از کجا خوردندی.
هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها.
در ضمن یکی از دلایل باخت ایران آقای خواجه خبازه. بابا خب کنار زمین انقدر شلوغ نکن دیگه برادر من.
خب برو یه جا دیگه وایستا بازی رو گزارش کن.
همش تقصیر این اشکان و امیره.
انقدر سیریش این رادیو ورزش شدن تا بالاخره با خرج فدراسیون ملعون که هیچیش به درد نمیخوره و انقدر توش باند بازیه و رئیسش هم خیلی آدم بد و نالایقیه و اتفاقً سرمربی گلبالش هم مفت نمی ارزه و بازیکناش هم که واه واه واه نگو، گزارشگر فرستاد فرت رفت کنار زمین بازیها رو پخش مستقیم کرد باختیم دیگه.
خداییش کارشناسی رو داشتی؟
همش تقصیر رادیو ورزشه.
والله با این نوناشون.
سلام شهروز.
ببین همین الان، اصغر داشت صحبت از اتحاد و این حرفا میکردا.
خخخخخ
خب ببین گفتم اول باید از خودمون شروع کنیم.
مگه نه.
درسته.
آفرین پسر خوب.
الان در حال حاضر، بزرگترین دغدغه ی ما که باید سرش با هم اتحاد داشته باشیم، گرفتن بریونی از مجتبی هستش
مگه نه این که من با مسعود رفتم میلاد نور یا محمود، چه فرقی واسه بچه ها میکنه.
درسته؟
خب پیش به سوی اتحاد واقعی.
راستی، من رسما اعلام میکنم سرعت اینترنت شهروز، ۵۱۲ kpps و از شرکت مخابرات جمهوری اسلامی ایران هستش.
اون اینترنت ۸ مگابایتی که گفتم، واسه خونه قبلیشون بود
ههه
اتحاد رو پایه ام. بزن بریم به سمت بریونی.
ولی خداییش راست میگیها.
برای بچه ها مهم نیست با مسعود رفتی یا محمود. ولی مسعود و محمود مهم نیستن. یه سریها مهم هستن خخخ. میگم کوچه ی علیچپ بنبست نباشه تهش گیر کنی.
الفرااااااااااااااااااااار.
نه خیالت راحت. تهه کوچه بازه.
میگم الان میلم رو چک کردم یکی میل زده آقای سرمدی شما که میگین مطالبه از طرف شما پیگیری و به نتیجه رسوندن کار ها از طرف ما، خب من هم الان زن میخوام. خونه ندارم. شغلم ندارم. بی زحمت اول یه کار برای من پیدا کنید. بعدم یه دختر به من معرفی کنید. اگر تونستین مسکن رو هم واسم ردیف کنید که چه بهتر. اما اگه نشد همون مشکل ازدواج و شغلمو حل کنید کافیه.
بهش میل زدم خیلی خوش اشتها هستیاا. خخخخ
بذارین منظورمو بهتر اینجا باز کنم. گفتم شاید سو تفاهم شده باشه.
آره درسته من در پادکست به ازدواج و مسکن هم اشاره کردم. اما منظورم این نبود که ما میتونیم این مشکلات رو حل کنیم. منظور من در خصوص پیگیری این مسائل بود. مثلا این که بریم مصاحبه کنیم با رئیس بهزیستی که شما رو چه حسابی میگین معلول بدون مسکن که تحت پوشش بهزیستی باشه نداریم.
در خصوص مسائل کلان کشور، عمدتا توان پیگیری داریم نه به نتیجه رسوندن. اما در خصوص مسائل جزئیتر، و چیز هایی که مربوط به حوزه ی کاریمون میشه شاید توان به نتیجه رسوندن یه سری کار ها رو داشته باشیم.
مگه نه همین شهروز خودمون برای ازدواج، فقط مشکل شغل و مسکن داره.
اگه شغل داشت، اگه مسکن داشت، الان دیگه ازدواجش حل بود.
آخ آخ آخ. خوشبخت بشی شهروزم.
خدا پدر این اسکایپ و فیسبوکو بیامُرزِ. اگه این دو تا شبکه ی اجتماعی میتونستن مشکل شغل و مسکن شهروز رو هم حل کنن، دیگه عالی میشد.
یعنی زبونتو مار بگزه. میگن با خبرنگار جماعت کلکل نکن. آخه بابا اسکایپ و فیسبوک چه ربطی به ازدواج من داره آخه. اگر اینطوری بود که الآن مجتبا ۴ تا ازدواج مجازش هم کرده بود کلی هم روی نیمکت ذخیره ها بودن برادر من.
حا,حا,حا,اینترنت ۸mg ز,ز,ز,
چرا شهروز زیرش در میری شهروز با,با,با,اینترنت محدود اومن ماهی ۳گوگ چه میشه کرد هان؟
ولی باش,باش,باش,میرم دانلودش میکنم تا خودتا نکشتیحالا هم ال فرار تو تپه بادی های یزد ببینم میتونی بگیریم؟
بدو,بدو,بدو, ببین اگر روش راه رفتنش بلد نباشی زیر ریگ متفون میشی پس نیا
سلام محمدرضا. این جواب به کامنت شهروز که پرت شد اون پایین. میگم نگرانتم. نکنه واقعا لکنت زبون گرفته باشی؟
در خصوص اینترنت بگم که تقریبا همه ی این شرکت هایی که نت با ترافیک محدود عرضه میکنن، شبا از ۱ ۲ شب به بعد تا ۷ ۸ صبح دانلود رایگان دارن.
خب هر چی دانلودی از تو محله داری بذار شبا که دانلود رایگان داری دیگه
حتما ربط داره که گفتم دیگه عزیزم. خخخ
پس دیگه یادت باشه به من ۱۲ ساعت فرصت برای اظهار پشیمونی ندیا.
آفرین پسر خوب
سلام مجدد دارم خدمت شما آقای سرمدی آقا امیر مشکلاتی که من دارم مشکلاتی هست که اکثر نابیناها باهاش دست و پنجه نرم میکنن و من با بیشتر نابینایان همدردم
یکی از این بحرانها در زمینه ورزش هست که خودت به طور مفصل بهش پرداختی که چه قدر ورزش کارها از لحاظ امکانات در مذیقه هستن
البته من ورزش نمیکنم ولی یکی از مسائل عمده ای که من باهاش رو به رو هستم و اکثریت جوانان همین نداشتن شغل هست
من شش هفت ساله که فارغ تحصیل شدم و جویای کار هستم ولی هر چی به این در و اون در میزنم نتیجه نمیگیرم
باورتون نمیشه یه جاهایی رفتم که دیدم مراجعه کننده ها دارن فرم استخدام پر میکنن ولی مسئول اون اداره تا متوجه شده که من مشکل دید دارم دست به سرم کرده
هنوز یه عده به خاطر نقصان فکری اعتقادشون بر اینه که ما به سبب معلولیت عاجزیم نمیدونم شاید اونا بیفرهنگ نباشن ولی چون با ما نشست و برخواست نداشتن و با تواناییهای ما آشنا نیستن این رو فکرشون اثر بد گذاشته ولی این دلیل نمیشه که در مورد ما پیش داوری کنن اگه تا به حال با ما برخورد نداشتن باید ما رو ارزیابی کنن
همین بیکاری من باعث شده که تا الآن و در سن سی و چهار سالگی مجرد باشم
هر جا میرم خواستگاری اولین سؤالی که میپرسن اینه شغلت چیه چه قدر حقوق میگیری هاهاهاها
در هر صورت این قصه سر دراز دارد و مسئولین خیلی نسبت به ما کوتاهی میکنن و ما چشم انتظاریم که از خواب غفلت بیدار بشن پاینده باشید.
سلام مجدد به وحید عزیز. اولا بگم که ما رو هم از خودتون جدا ندون. ما هم همین مشکلاتی که بهش اشاره کردی رو داریم. دقیقا درک میکنم چی میگی.
ببین ما ها به خاطر محدودیت هایی که داریم، باید خون دل ها بخوریم تا بتونیم شغل مناسب به دست بیاریم. خوده من برای این که بتونم اعتماد مدیران ارشد رادیو ورزش رو به دست بیارم و بهشون ثابت کنم یه نابینا هم میتونه کار خبری بکنه و به عنوان یک خبرنگار فعالیت کنه، نمیدونی چه بلا هایی تالا سرم اومده. ۲ سال پیش به صورت خودجوش با هزینه ی خودم رفتم قم برای پوشش و گرفتن گزارش از دور رفت مسابقات سوپر لیگ گلبال. ساعت ۷ شب از تهران راه افتادم و حدود ۱۰ شب رسیدم قم. رفتم به اون مجموعه ای که محل اسکان ورزشکاران و داوران گلبال بود. جلوی درب حراست، جلوی من رو گرفتن گفتن شما؟ گفتم اومدم برای گرفتن گزارش و پوشش خبری این مسابقات. پرسیدن از کدوم ارگان اومدی؟ گفتم از طرف رادیو ورزش. گفتن کارتت. گفتم کارت ندارم قرار بود مدیر گروه ورزش و مسابقات یه فکس بهتون بزنه و من رو معرفی کنه. گفت هیچ فکسی از طرف رادیو ورزش برای ما نیومده. دیگه ۱۰ شب بود و کسی هم در شبکه نبود که ازش بپرسم چرا معرفی نامه ی من رو نفرستادین. خلاصه به بخش حراست گفتم خب خیلی از ورزشکاران و داورانی که اینجا هستن، منو میشناسن که گه گاه گزارش میگیرم واسه رادیو ورزش. اگه قبول ندارین از اونا بپرسین. دیگه تا فردا صبح که مسابقات شروع میشه چند ساعت که بیشتر نمونده. بذارین حد اقل من بیام تو یکم استراحت کنم تا فردا صبح. گفتن نه نمیشه. چون نامه نداری نمیتونیم اجازه ورود به مجموعه رو بهت بدیم. از طرف اداره ورزش و جوانان استان قم واسه ما مسئولیت داره. خلاصه اون شب نگذاشتن من وارد مجموعه بشم و یک اتاق به من بدن تا بخوابم. مجبور شدم برم حرم حضرت معصومه. رفتم حرم تا ۷ صبح اونجا نشستم تا ۸ صبح که مسابقات شروع میشد. دیگه با خستگی تمام، در حالی که خواب تو چشمام موج میزد، از صبح تا ۷ شب که مسابقات برگزار میشد تو سالن بودم و بعد از هر بازی با ورزشکاران و سرمربی های تیم ها مصاحبه میکردم و از رادیو ورزش هم زنگ میزدن تو برنامه های مختلف من به صورت زنده نتایج بازی ها رو میگفتم. اسفند همون سال که دور برگشت تو خوزستان بود، بازم با هزینه شخصی خودم با قطار رفتم خوزستان. البته این دفعه دیگه از نظر محل اسکان به واسطه آشنایی دور رفت، مسئولین میزبان با من همکاری کردن. اما هزینه ی رفت و برگشت خودم و همراهی که برای گرفتن عکس با خودم برده بودم، رو باز خودم دادم. از این دست سختی ها برای گرفتن گزارش من زیاد دارم. البته این سختی ها باعث شده که فعلا خبرنگار تنها برنامه ی ورزشی ویژه نابینایان تو رادیو باشم. اما خب هنوز که هنوزه بعد از گذشتن ۲ سال، مدیران رادیو ورزش به همون برنامه ی ویژه ی نابینایان به نام شکوه اراده اکتفا کردن و هر چی میریم صحبت میکنیم، راه نمیدن که برنامه های دیگه ی رادیو ورزش رو هم بگیریم. هر چی میگم بابا خودتون که عملکرد منو تو این ۲ سال دیدین. تالا شده کاری ازم بخواین نتونم انجام بدم. تازه منی که دوره های کامل ژورنالیزم رو هم گذروندم به اصول نقد و کارشناسی مسائل ورزشی هم آگاهم. به خدا قسم خودشون هم میدونن از نظر اطلاعات ورزشی نسبت به سایر کارشناسان رادیو ورزش اگه اطلاعاتم بیشتر نباشه، کمتر نیست. اما خب متأسفانه باند بازی عجیب تو این دستگاه های دولتی باعث شده من هنوز بعد از ۲ سال فعالیت تو این عرصه، فقط برنامه های ورزشیم ویژه نابینایان باشه. شاید این حرف ها مشکلاتی رو برای من هم به وجود بییاره. اما میگم تا فکر نکنید ما یه مشت مرفه بیدردیم و صدامون از جای گرم بلند میشه. گفتم تا بدونید ما هم مثل شما مشکل اشتغال داریم و کارمون هنوز تثبیت شده نیست. شاید باور نکنی اما برای گرفتن هر گزارش که حد اقل هفت هشت ساعت باید واسش وقت بذاری، بری بیای ادیت کنی و و و، رادیو ورزش فقط ۸ هزار تومان به من میده. یعنی پول کرایه ماشین من هم برای گرفتن گزارش نمیشه. چه برسه به درآمد. نمیدونم چند سال دیگه برای این آقایون بلا نسبت باید خرحمالی کنیم تا بفهمن که بابا ما هم میتونیم مثل سایر کارشناساتون از اینترنت استفاده کنیم، اخبار لحظه به لحظه ی ورزش رو دراریم و مسائل ورزشی رو نقد کنیم. پس ببین وحید جان. همه ی ما این مشکلات رو داریم. حالا هر کی تو حوزه ی کاری خودش. اما اگه فقط به قول تو بریم ببینیم اون مدیر فلان شرکت به خاطر نقصان فکریش داره مارو میپیچونه. دیگه ما هم دلسرد بشیم و بشینیم تو خونه که کاری از پیش نمیره. به شخصه نمیدونم چند سال دیگه باید با این مدیران رادیو ورزش بجنگم، اما میدونم هر چی که هست، حق خودمو ازشون میگیرم. حق اون شبی که از قصد معرفی نامه ی من رو نزدن با این هدف که منو دلسرد کنن. حق اون شبی که با دلی شکسته تنها تو شهری که هیچ کس منو نمیشناخت رفتم تو حرم حضرت معصومه و ازش خواستم منو کمک کنه تا بتونم بالاخره خودمو به اینا ثابت کنم.
از تو هم میخوام اگه چندجا برای کار رفتی و بهت روی خوش نشون ندادن، بازم دلسرد نشی و اونقدر بری تا بتونی اون شغل مورد علاقت رو به دست بیاری. البته این مشروط بر این هست که واقعا در رشته ای که تحصیل کردی فرد مطلع و کار بلدی باشی. مگر نه متأسفانه بین تو و یک فرد بینا مدیر فلان شرکت اون فرد بینا رو انتخاب میکنه. به همون دلایلی که خودت بهش اشاره کردی.
سلام.
نکته ی آخر این که آهنگ اولش، ای بابا! نکته ی اول این که آهنگ آخرش خیلی قشنگ بود و من آهنگه رو قیچی کردم و بقیهش رو پاک کردم.
چرا چپ چپ نیگا میکنی؟!
خب وقتی همشو گوش کردم دیگه غیر از آهنگ بقیهش رو میخواستم چی کار؟!
حالا یه چیزی!
اونایی که به قول تو تا ۸۰ رو خودشون رسیدن، کسی هم کمکشون نکنه، فوقش دیر و زود داره، ولی بالاخره به ۱۰۰ هم میرسن.
ولی من نوعی و امثال من که ۱۰ ۱۵ که سهله، رو ۵ موندیم به نظرت چی کار باید بکنیم؟!
آیا باید آدم تو این مملکت حتما فوق العاده باشه تا بتونه زندگی کنه؟!
آدمهای عادی با تواناییهای عادی تکلیفشون چیه؟!
به نظرم اتفاقا باید برای اکثریت عادی یه فکری کرد که بیشتر از این فرو نرن.
وگرنه این که قوی بمونه و ضعیف نابود بشه که همون کار دنیای وحشه. این طور نیست؟!
سلام سعید جان. آره دیگه به قول تو اگه یه بار گوش داده باشیش، نیازی نیست نگهش داری که. خخخ
با کلیت حرفات کاملا موافقم. اون حرف من رو حساب واقعیت تلخ امروز جامعه ی ما بود. مگه نه به قول تو، در اصل این وظیفه دولت هستش تا شرایط اشتغال و سایر مسائل مرتبط با معلولین رو حل کنه.
البته شکسته نفسی کردی به خودت تو زندگی نمره ی ۵ دادی. اما همین تو که در زمینه آهنگسازی و موسیقی کار میکنی، اگه واقعا تا ته راه تو این عرصه میرفتی، الان درآمد خیلی خوبی داشتی. . نگو نمیشه که قبول ندارم. چون با شناختی که از تو دارم، به صورت بالقوه این توان و استعداد رو داری اما شاید بالفعل نشده. اون حرف من از این جهت بود که حالا که دولت و مسئولین واسه ما کاری نمیکنن، ما مجبوریم خودمون وقت و انرژی بیشتری بذاریم تا تو این بازار رقابت عقب نمونیم.
اما تو درست میگی. شاید همه نتونن خودشونو به سطح بالا برسونن. قطعا خودت اون مصاحبه ای که با آقای معینی کردین و در ایستگاه سرگرمی هم گذاشتین رو گوش دادی. اگر به قانون جامع حمایت از حقوق معلولین واقف باشی، و البته اصلاحیه جدید که به شدت آقای معینی این روزا درگیر این مسئله تو مجلس هستش، میدونی که چه مسائلی تو اصلاحیه قانون جامع اومده. حتی بیشترین تمرکز داره رو بخش اشتغال و رفع این معضل گذاشته میشه. اگر واقعا این اصلاحیه با همین سبک و سیاق تو مجلس تصویب بشه و دولت مکلف به اجرای اون، باید بگم درصد زیادی از این مشکلات حل میشه. جای امیدواری داره در صورت تصویب اصلاحیه و اجرای واقعی اون از طرف دولت، ما هم برسیم به اون سطحی که معلولان در سایر کشور های توسعه یافته با اون مواجه هستن.
به امید اون روز
سلام
اولش که یه خدا قوت خیلی بلند به شما و سایر دوستان و همکارانتون تو برنامه زندگی ادامه داره و بقیه دست اندرکارانی که این چند وقته خداییش خیلی زحمت کشیدند و ما اصلاً نمیشناسیمشون ولی میدونیم که هستند و قدر زحماتشون و تلاش هاشون رو میدونیم.
مهجوریت ورزش نابینایان بین سایر رشته های ورزشی یه امر بدیهی و آشکار و متأسفانه واقعیی هست ولی تا اونجایی که من در جریانم حد اقل به گلبال بیشتر از سایر رشته ها بها میدند، اگه بچه های گلبال از بی توجهی ها و عدم امکانات گلایه دارند دیگه بچه های شطرنج و دو میدانی و شنا و …. نمیدونم باید چی بگند …..
حالا بگذریم یکی از مسائل و دغدغه ها و کلاً یکی از اموری که کاش میشد پیگیری کنید و کاشتر که نتیجه میداد سهمیه های استان ها در اعزام بچه ها به مسابقات قهرمان کشوری هست، مثلاً پارسال برای مسابقات شطرنج هر استان سه نفر میتونست اعزام کنه که یکیشون حتماً باید B1 میبود و سال های قبلش هم که هر استان فقط دوتا سهمیه داشت …. حالا یه استان مثل استان ما بازی کن شطرنج زیاد داره و حتی بعضی از شهرستان ها هم برای بچه ها کلاس شطرنج گذاشتند و خب مسابقات قهرمان کشوری حالا نه هدف ولی یه انگیزه میتونه براشون باشه ولی وقتی منطقی فکر میکنند میبینند خب نمیشه که بشه جز اون سه نفر یا دو نفر بشند یا باشند ….. در مقابل بعضی استان ها هستند که اصلاً فعال نیستند و بازی کن اعزام نمیکنند که میشه رو این دو تا نکته زوم کرد و یه مدل دیگه سهمیه بندی کرد ….
یا برای مسابقات قهرمان کشوری دو و میدانی فقط دو تا دختر و پنج تا پسر هر استان سهمیه داره که خب این تعداد خداییش برای استان ما و شاید بعضی از استان های دیگه خیییلی کم هست …. بماند از اینکه …..
قضیه بعد بحث ایاب و ذهاب ورزشی بچه ها هست، الآن داریم ما بین بچه هامون که خب علاقه و پشت کار ورزشیشون واقعاً زیاد هست از اون طرف وضعیت مالی نامناسب یا متوسطی دارند ولی هرچی پیگیری کردند و مراجعه و صحبت و این حرفا نشده که بشه ایاب ذهاب بگیرند ….
یه نکته دیگه بحث ورزش شهرستان ها هست که خیلی وقت ها تحت شعاع ورزش استان قرار میگیره و بچه های شهرستانی که امکان رفت و آمد به استان رو ندارند در بسیاری از موارد امکانات پیشرفت تو رشته ورزشیشون رو ندارند …..
باز یه نکته دیگه اطلاع رسانی مسابقات هست که خیلیییلی خیییلی ضعیف هست …. اگ. گاهی بعد از انجام مسابقات ما متوجه میشیم اصلاً فلان مسابقه ای بوده و …..
در زمینه های غیر ورزشی فعلاً نکته خاصی تو ذهنم نیست، اگه چیزی یادم اومد مراحم میشم ….
شاد و همیشه شاد و سربلند و سر افراز باشید.
سلام نخودی. از لطفت ممنون. هدف کسب رضایت شما عزیزان بوده که اگه واقعا اینطور باشه، جای خوشحالی داره.
اما رفتی سراغ مسائلی که تو حیطه و دایره ی مسئولیت من هستش.
نکته ی اول. آره متأسفانه این کم توجهی و شاید تبعیض بین رشته ی گلبال با سایر رشته های نابینایان کاملا حس میشه. حتی شاید در سطوح بالای فدراسیون.
من چند روز پیش با سعید رحمتی قهرمان جهان در رشته ی جودوی نابینایان صحبت میکردم. از این که چرا گلبالی ها تو سال های اخیر تقریبا همه ی مسابقات برون مرزی رو رفتن اما به رشته ی جودو توجهی نمیشه، حسابی گلایه داشت. میگفت ما میریم تو رقابت های جهانی چندین مدال میاریم اما گلبال فوقش میخواد بره یه مدال بگیره. حتی سرمربی و بچه های دو میدانی هم این گلایه ها رو دارن. قرار شد با سعید رحمتی و سرمربی تیم ملی جودو یک جلسه بذاریم با آقای مظلومی که این گلایه ها به صورت رو در رو مطرح بشه.
نکته ی دوم. آره تا پیش از این همین جوری بود. یعنی هر استانی در هر رشته ای برای رقابت های قهرمان کشوری، سهمیه داشت. الان هم در بخش نامه هایی که برای استان ها فکس میشه، به سهمیه های هر استان اشاره میشه. در واقع این به خاطر اساس نامه ی فدراسیون هستش. اما آقای مظلومی خیلی در این زمینه سختگیر نیستن. همین امسال در خصوص رقابت های دو میدانی قهرمانی کشور که در مرداد ماه برگزار میشه، دختر های دو میدانی کار استان فارس و زنجان با من تماس گرفتن که ما در دو میدانی خیلی افراد رو داریم که میتونن رکورد ها رو به دست بیارن و ۲ نفر برای سهمیه استان ما کمه. از من خواستن که مسئله رو پیگیری کنم. با آقای مظلومی صحبت کردم که داستان از این قراره. پیشنهاد دادم حالا که همه ی استان ها نمیتونن با ظرفیت کامل در این مسابقات شرکت کنن، استان هایی مثل فارس زنجان و بوشهر که در این زمینه ورزشکاران بیشتری دارن، برای این استان ها یه امتیاز ویژه قائل بشین که بتونن با نفرات بیشتری به این مسابقات بییان. چون هدف واقعا ورزش هستش و حیف هست که ما این ورزشکاران رو از مسابقات محروم کنیم و اونارو فقط به ۲ نفر محدود کنیم. آقای مظلومی پذیرفتن و گفتن این استان ها یه فکس بزنن و درخاست خودشون رو مکتوب اعلام کنن ما هم موافقت میکنیم. که استان های مربوطه هم این کار رو کردن و مشکلشون در دو میدانی که خودت بهش اشاره کردی، حل شد. از این پس اگر شما هم چنین مشکلاتی رو داشتین در داستان سهمیه و این حرف ها، حتما به من اطلاع بدین تا مسئله رو پیگیری کنم و به نتیجه برسونم.
نکته ی سوم. در خصوص ایاب و ذهاب، واقعا این یک مشکل جدی هستش و در سراسر استان ها هم وجود داره. حقیقت این که هیأت های ورزشی نابینایان در استان های مختلف اونقدر کمبود منابع مالی دارن که نمیتونن این امکان رو فراهم کنن. تا زمانی هم که بودجه فدراسیون نابینایان از طرف وزارت ورزش زیاد نشه، متأسفانه این مشکل کماکان پا بر جا خواهد بود و حل شدنی نیست.
نکته ی چهارم. این که کمیته مسابقات فدراسیون نابینایان تا چقدر در زمینه اطلاع رسانی برگزاری رقابت ها فعال هستش، نمیدونم. اما به شخصه خودم از آذر ماه سال ۹۲ که نویسندگی و مسئولیت بخش ورزشی ایران سپید به من واگذار شده تو این زمینه به هیچ وجه کوتاهی نکردم. نمیدونم بخش ورزشی ایران سپید رو پیگیری میکنی یا نه. اما از زمانی که من این بخش رو به عهده گرفتم، همیشه چند روز پیش از برگزاری مسابقات یا حتی از یک ماه قبل، اطلاع رسانی میکنم.
خلاصه در این زمینه و سایر حوزه هایی که حس میکنید ما میتونیم پیگیر باشیم، اگه نکته ای مسئله ای بود، بگین در خدمتیم.
میگم الآن دقیقاً از وسط پاسخ کامنتم اومدم کامنت دونی:
ما هم در زمینه دو میدانی همین مشکل رو داریم برای مسابقات مردادماه، طبق صحبت های آقای اسدی ایشون فکس هم فرستادند برای فدراسیون که ما تعداد بچه هامون بیشتر هست و …. ولی گویا بهشون گفته بودند برای افزایش سهمیه دخترها باید از تعداد پسرهاتون کم کنید و …. که نهایتاً پاسخ مثبت نبوده ….. یعنی میشه الآن هم پیگیری کرد یه چهار نفر به ما سهمیه بیشتر بدند ؟
سلام نخودی. باشه. به روی چشم. من اینو پیگیری میکنم. با خود آقای اسدی صحبت میکنم و این مسئله رو با آقای مظلومی هم در میون میذارم.
سلام. منتظر بودم که امیر جواب نوخودیو بنویسه بعد بیام نظرمو بدم. خوب امیر مثل همیشه همه ی مواردو توضیح داد،
فقط در اطلاعرسانی در مورد مسابقات قهرمانی کشور باید بگم: متعسفانه یکی از نقاط ضعف فدراسیون همین موضوع که برای رفعش باید تلاش کرد،
اما همینطوری دلم خواست که یه چیزاییو بنویسم: چند وقت که فرصط میکنم برنامه های قدیمی زندگی ادامه داره رو دوباره و چندباره و این بار دقیقتر گوش کنم، حتی به پستهای برنامه های قدیمیمون میرم و پستو کامنتاشو به دقت میخونم، حس عجیبی دارم، الآن تجربه ی من و دوستام و آموخته هامون بیشتر از اون موقعاا شده.
الآن خوب میفهمم که ما چهقدر سختی کشیدیم چهقدر خون دل خوردیم تا بشیم اینی که الآن هستیم، واقعا ذره دره ی الآنمونو مثل یه ساختمون با تلاش و سختی ساختیم و ازش رفتیم بالا، حس کردم که بد نیست آدم هر از چند گاهی به گذشته ی خودش یه سری بزنه و ببینه از چه مسیری رد شده تا برسه به جایگاهی الآن هست،
اینا رو نوشتم تا بدونم و بدونیم و بدونید که برای یه نابینا هیچ موقعیت شغلی ارزون و مفت به دست نمیاد یا حد عقل اگه هم بیاد به همون ارزونی و مفتی از دست میره، البته درست نیست که اینجا مورد به مورد و تک تک به سختیهایی که کشیدیم اشاره کنم، چون هم هیچ کدومش به ما تحمیگ نشد، فقط ما علاقه ای داشتیمو برای رسیدن بهش باید هزینه هاییو میدادیم که دادیم، ولی قطعا اگه امیر و شهروز این کامنتو بخونن، با من حس همحسی کنند،
و خدا رو چه دیدید، شاید ما دوباره باید ساختمونسازی کنهم و بازم هزینه هاییو برای رسیدن به اهدافمون بدیم!!!.
سلام.
شدیداً ممنون آقای سرمدی.
آقای آذرماسوله: دقیقاً همینه …. شما خییییلی پیشرفت کردید خییییلی ….. من جدیداً برنامه های قبل رو گوش ندادم ولی تا اونجایی که تو ذهنم هست هر روز بهتر از دیروز شدید ….. و من مطمئن هستم شما میتونید و آینده روشنی پیش رو دارید …. بله شاید به یه جایی هم برسید که مجبور باشید مجدد از اول شروع کنید ولی اراده و پشتکاری که من از شما دیدم و استعداد و توانمندیی که دارید …. حتماً به اونجایی که میخواید و یا حتی فکرش رو هم نمیکنید خواهید رسید …. فقط پشت هم باشید …. فقط با هم باشید …. فقط کمک هم باشید …. فقط ارزش دوستی هاتون رو بدونید و ممکنه یه جایی برسید که مجبور باشید انتخاب کنید …. فقط اونجا درست انتخاب کنید …. شاید الآن صحبت های من براتون بی مفهوم باشه ولی …. در هر حال من از صمیم قلب از شما و سایر همکارانتون ممنونم و براتون آرزوی موفقیت و سرافرازی رو دارم….
سلام. نوخودی خانوم! خیلی خیلی خیلی ازت ممنونم. حمایتهای تو و امثال تو که بهمون روحیه و دلگرمی و انگیزه میده و بهمون کمک میکنه. من از همون پست اولین برنامه دیدم که به قول خودت (میکامنتیدی) و میگفتی: (روز به روز تو کارتون دارید بهتر میشیدو پیشرفت میکنید). حتی بعضی وقتا که نتونستی به قول خودت (برنامه رو بدانلودی) ولی کامنت دادیو از ما حمایت کردی.
با نظراتت در مورد خصوصیاتی که گروه ما باید داشته باشه و مطمئن باش که تا من باشم چه عنوان مسئول گروه و چه به هر عنوان دیگه ای تو گروه، همین جو بر گروه حکمفرماست، مگر اینکه من نباشم که بازم مطمئنم که امیر و شهروز هستند که وضع و اوضاعو جمع و جور کنند.
سلام نخودی. واقعا ممنون از لطفت.
فقط پشت هم باشید …. فقط با هم باشید …. فقط کمک هم باشید …. فقط ارزش دوستی هاتون رو بدونید و ممکنه یه جایی برسید که مجبور باشید انتخاب کنید …. فقط اونجا درست انتخاب کنید.
این جمله هات رو هیچ وقت یادم نمیره.
از خدا میخوام این صمیمیتی که در گروهمون هست رو از ما نگیره.
از خدا میخوام، دست زمونه ما رو از هم جدا و نسبت به هم دور نکنه. بتونیم به همین شکل به فعالیت ها و اهدافی که داریم ادامه بدیم.….