خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

جریان مسابقات و مسافرت

با سلام دوستان چند روزی نبودم دلم واستان تنگ شده بود
طبق گزارشات و برنامه ریزی های قبل قرار شده بود که مسابقات قهرمانی کشور در زمینه شنا نابینایان و کم بینایان در تیرماه سال 93 برگزار بشه که به حول و قوه الهی برگزار شد.
بعد ازعزام به مسابقات و استقرار در محل که از قبل به فدراسیون های استان ها اعلام شده بود ما متوجه شدیم که برنامه ای که قبل به ما اعلام کرده بودن با شب مسابقه هزار درجه فرق کرده از جمله
این مورد
که آقا هر شناگر فقط در چهار رشته میتواند شرکت کنه در بحث انفرادی
2 قرار شده بود در این دوره مسابقات حکم های قهرمانی سنوات قبل داده شود
خوب روز مسابقه فرا رسید و شناگرها در استخر حاضر شدن برنامه ریزی روز مسابقات را بگم واستان
هر شناگر میتواند در هر رشته که خواست شرکت کند این یعنی چه یعنی استعدادهائی که قراره شکوفا بشه فعلأ بزارند بعدأ شکوفا بشند که الان وقتش نیست
2.مسابقات شنا قهرمانی به اولین المپیاد تبدیل شد که اینم سوپرایز جدید فدراسیون بود
پس مسابقات قهرمانی تبدیل شد به اولین المپیاد جانبازان و معلولین و نابینایان و کم بینایان که نتیجه میگیریم یک تیر و چند نشان
حالا این خوب بود از ساعت 8 صبح که ما وارد استخر مجموعه آزادی میشدیم با اجازتان ساعت 9 شب وارد خوابگاه میشدیم که در آن موقع جنازه ای بیش نبودیم حالا حساب کنید میخواهیم غذا بخوریم نماز هم بخوانیم با کدام حال این موارد را باید انجام میدادیم اینش به کنار تازه بعد از شام و اینجور حرفا بعضی دوستان از استان های دیگر انگارشان برسه صد سال هم را ندیدند تا ساعت 2:30 نصفه شب دل میدادن و قلوه پس میدادن و فکر دیگرانم نبودن که قراره استراحت کنند.
خلاصه چیکار دارید خوده من چنان کسالتی تو این دوشب بهم دست داده بود که انگارتان برسه خدایش یک تریلر سیمان خالی کرده بودم و وقتی به سکو استارت میرفتم به خدا سرگیجه داشتم و به زور میپریدم
اما با همین اوضاع توانستم در سه رشته برای محله مدال کسب کنم
1. ماده 50 متر قورباغه مقام دوم با تایم 45ثانیه و 67 هزارم ثانیه
2.ماده 100 متر قورباغه مقام دوم با تایم 1دقیقه و 46 هزارم ثانیه
3.ماده 200 متر مختلف انفرادی مقام سوم که تایم را یادم رفت بپرسم هخخخخخخخ
خوب از مسابقات بیائیم بیرون وبرویم سمت فرودگاه جائی که قرار بود من برم شیراز
پرواز ساعت 6:40 دقیقه صبح مکان فرودگاه مهرآباد تهران مقصد فرودگاه شهید دستغیب شیراز
وارد فرودگاه مهرآباد شدم بعد از دادن معرفی نامه و گرفتن کارت پرواز وارد قسمت بازرسی بدنی شدم که برادران حراست زحمت کشیدن و خدمه ویژه به ما دادن چه خدمه خوبی آقا ما را بعد از بازرسی بدنی و تحویل دادن وسایلمان گفتن با این آقا تا هواپیما همراه شو ما را بگی اصلأ تحت تأثیر امکانات ویژه قرار گرفتیم دست ما را گرفت و گفت بیا عزیز بریم خروجی 8 وسوار اتوبوس مخصوص بشیم و برویم سمت هواپیما همه چیز داشت به خوبی و طبق تصورات من پیش میرفت که گفت داداش صبر کن من الان میام آقا نشان به همان نشان که من را 20 دقیقه الاف کرد من دیدم آقا 10 دقیقه دیگه پرواز میپره عصای مبارک را برداشتم و با تمام سرعت زدم به خط خروجی و با تمام سرعت و امکانات ویژه که در اختیارم گذاشتن خودم را به اتوبوس رساندم و به جناب راننده گفتم آقا زحمت بکش تو بی سیم اعلام کن به خدمه ویژه که برادر برو استراحت کن ما رسیدیم به مقصد
حالا سوار فکور100 به مقصد شیراز شدیم بعد از حدود 1ساعت و 15 دقیقه پرواز رسید به فرودگاه شیراز به سلامتی و دل خوش
آقا ما رفتیم تو سالن و منتظر شدیم که کیفم از روی نوار بیاد و من بروم چون عموی گرامیم تو سالن منتظرم بود وقتی کیف آمد و برش داشتم رفتم که برم تو سالن ته بلیط را نشان دادم آقا این یارو انگار خواب بود وتازه بیدار شده بود ما را فرستاد حراست گفت این آقا کیف یکی دیگه را برداشته و قصدی داره ما را بگی طبق نشانه هائی که به کیف مبارک گذاشته بودیم کیفمان را برداشتیم نگو آقا بجای اینکه پرواز 234 را ببینه شماره پرواز 334 بندر لنگه را دیده بود و نگو اصلأ این بنده خدا خطای دید داشته آوردن گذاشتنش مسئول بازرسی بارها
قصه دردسر من به سر رسید اما کلاغه به خونش نرسید
خدایش قصه نبود ها همش راست بود هخخخخخخخخخخخخخخ

۲۹ دیدگاه دربارهٔ «جریان مسابقات و مسافرت»

سلام بر جناب میلاد خان قهرمان
سه تا مدال تو یه مسابقه ای که یه تیره و چندتا نشون
به نظر من که خیییلی می‌شه
باریکلا ان شا الله دفعه دیگه فقط رنگ طلایی …. هر تعداد هم که بیشتر باشه بهتر…..
فقط یه چیزی: ما هم که می‌ریم مسابقه خداییش ریا نباشه فقط به عشق همین دور همی ها می‌ریم …. مدال که جایی خبری نیست …. اقلاً از این فرصت ها به نحو احسن استفاده می‌کنیم …. شما هم به نظر من دفعه دیگه یه کم سعی کنید این جنبه اردو رو هم بهش توجه کنید و یه مقدار ازش لذت ببرید … زیاد نه ها …. چون اون مدلی می پیوندید به خیل ما بی مدال ها ….
“”

سلام نخودی ببین یه ورزشکار اولین چیزی که برای موفقیت در هر زمینه لازم داره آرامش هست اونم روحی و جسمی حالا وقتی چند نفر بخواهند مانع پیشرفت بقیه بشوند دلیل نمیشه که منم به جمع اونا بپیوندم من هدفم والاتر از جمع دوستان در اردو و مسابقات هست بعد از مسابقات بیاند من همه جوره پایه ام

خداییش حق با شماست
پارسال بابل سر که بودیم ما همش تو ساحل و این طرف و اون طرف برا خودمون می‌گشتیم، یکی از دوستان که سوم شد تازه بعد از آخرین بازیش گفت حالا بریم کنار دریا و تا اون وقت حتی دریا رو هم ندیده بود البته تو اون مسافرت ها …. خییییلی فرق هست ها خییییلی …. نتیجه می‌گیریم من نمی‌تونم هیچ وقت مدال بگیرم چون که ازیرا …. ولی باریکلا به همتتون باریکلا ….

به به به داش میلاد قهرمان من که شک نداشتم با مدال بر میگردی خییییییییییییییلی خوشحالم دلمون هم واسه خودت هم پستات و هم قهرمانیت تو کامنت دادن تنگیده بود.موفق باشی اینو از صمیم قلب واست از خدا میخوام

سلام آقا میلاد. تبریک میگم. خییییییلی مبارکا باشه. امیدوارم دفعات بعدی رنگ طلایی رو برامون به ارمغان بیاری. وای خدای من این روزا چقد اتفاقات خوشی میُفته. الهی که همیشه همه خوش و خرّم باشن. راستی شما شیرازی هستی یا اصفهانی؟؟؟

میگم من زور ندارم واسه شنا دستو پا بزنم. ی روز دیگه هم بهت گفتم. به نظرت برم پیش متخصص ریه یا داخلی یا تست ورزش بدم؟
خوشحالم که از خدمه ی فرودگاه زدی جلو میلاد جون.
فکر کن اگه به انتظارش مینشستی روزگارت آتیش میشد!
خخخ

سلام مجتبی شما بیا شنا همه کارات با آقای توکلی رات می اندازه سال دیگه ان اشاالله با هم میریم مسابقات آره واقعأ اگر ۲دقیقه دیگه ریسک کرده بودم باید تا ساعت ۴ بعداز ظهر الاف می ماندم تا پرواز بعدی هخخخخخ

درود سلام آفرییین مرحبااااا بر پسر نازنینم. بهت تبریک میگم. برایت آرزوی موفقیت بیشتر و بیشتر دارم.
بنظرم باید قضیه این مأمور وظیفه ناشناس را پیگیری میکردی و از مسؤولین فرودگاه و حراست توضیح میخواستی. این معنی نداره که یک مأمور وسط مأموریتش کارش را رها کنه و دنبال کار دیگری برود واقعا اگر به هواپیما نمیرسیدی چه کسی مسؤول بود. حتما پیگیری کن.
در ضمن, من هم با مجتبی مییام شنا. مجتبی جون خواستی بری لطفا به منم بگو.
دوستتون دارم.

دیدگاهتان را بنویسید