خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

ی کمی هم طنز از خودم بد نیستاااا!

سلاااام. حال شما، احوال شما، شنیدم فالتون بده! میخواهید بگیرم فال شما؟ آقا اول از قلبم بگم که چه قدر ضایع شدم. اصن فکرشو نمیکردم این همه که قلبم شبها و صبحها در معیت قفسه ی سینه ام درد میگیره واقعا قلبم نباشه که! باور کنید فکرشم نمیکردم قلبم با این شدت درد، هیچیش نباشه و خوب حقم داشتم. حالا ما این هفته، نزدیک به صد و پنجاه هزار تومان علف خرس را ریختیم پای قلبمان و دیدیم که نه، شنیدیم که قلبمان هیچیش نیست. بعله. نمیدونم چی بگم. هرچی رشته بودم پنبه شد! و چه خوب که پنبه شد. نوبت خوب گرفتم، پیش دکتر خوب گرفتم، از قلبم نوار خوب گرفتم و بعدم رفتم آخر کاری ی اکوی خوبم گرفتم. نوار که زیاد به درد نمیخوره. آخه دیگه جدیدا با فلش مموری و حافظه های آن چنانی که اومده، کی میره سراغ نوااار؟ نه. جون من بگو. تو خودت میری سراغ نوااار؟ بعد، اگه من موشت بشم، منو با چی میخوری؟ معلومه دیگه. سس کچآپ. آها. بعد بگو ببینم، کچآپت چیه؟ حمییید؟ تبرکه آقا جان. تبرررک! ببخشید! ما اینجا گاهی که توی محله، پول کم مییاریم مجبور میشیم بریم سراغ تبلیغات. کارمونم درسته. چرا؟ معلومه. صداوسیما هم همین کارو میکنه. مگه گوشکن چیش از صداوسیما کمتره که با سس و چیپس و پفک و خروس قندی و لواشک و آب لواشک هم که شده پول در میاره. اصن من میخوام از دمپایی های خودمم پول در بیارم. بذارید. آهان. ببینید. اینطوری میشه:

دمپایی های مجتبی. با پول ده تا دمپایی، یک دمپایی بخرید و اون لنگه اش رو هم ما بهتون هدیه میدیم. دمپایی های مجتبی! با دمپایی های مجتبی زندگی رو با سرعت واقعی حس کنید.

“من از وقتی دمپایی های مجتبی رو میپوشم، ویندوز رو زودتر یاد میگیرم. تازه، اینترنتمم خوب شده!”

“من از وقتی از دمپایی های مجتبی استفاده می کنم، شبها که میرم خونه هی احساس میکنم هی بیخودی اکسل بلدم. خیلی راضیم.”

“ما زن و شوهر قرار بود از هم جدا بشیم ولی یکی دمپایی های مجتبی رو بهمون پیشنهاد کرد و حالا خیلی راضی هستیم. ما دادخواست رو فسخ کردیم و مث ی جفت کبوتر خوشبخت دمپایی به پا داریم کنار هم هم دیگه رو می عشقیم!”

دمپایی های مجتبی! یکی ببر، دو تا بخر!

خوب. داشتم از نوار میگفتم که قدیمی شده و به درد نمیخوره. ولی اکویی که از قلبم گرفتم واسه سرگرمی بد نیست. گاهی توش فووووت میکنم. اینجوری. الو الو الو الو. او او او او. یک، یک، یک، یک، دو، سه، چهار. ای بابا! چرا این اینطوری شد!؟ این اکو قرار بود من که میگم یک اونم بگه یک ولی انگاری خودش بلده اعداد رو میشماره میره جلو. اه. اینم نخواستم. اصن اکو رو هم میندازم سطل آشغال. فقط بردم اکوی قلبمو نشون دکتر توسلی عزیز دادم که بعد از نگاه هایی که با اکو رد و بدل کرد و بعد از بر اندازی و رو اندازی و زیر اندازی و چشم اندازی به اکو، کلی از قلبم تعریف کرد. گفت قلبت خیلی خوبه. خیلی! من ی خیلی میگم شما ی خیلی میشنوید. اینطوری نه. بلند گفت! سفت گفت! مطمئن گفت! رسا گفت! با ایمان گفت! با تمام دانش پزشکیش گفت! ی جوری گفت قلبت خیلی خیلی خیلی خوبه که تصمیم گرفتم از امروز که نه ولی از فردا، اوه پنجشنبه هم که تعطیلند ولی نه. خداییش تصمیم گرفتم از شنبه قلبمو که خیلی خوبه و استعداد داره بگذارم کلاس آواز! آره. میذارمش. مگه چیه؟! اصن خود دکتر بهم گفت قلبت خوبه. تازه بهم گفت درد هایی که قلبت داره، قلبت نداره. شاید سینته! شاید عصبی باشه! خلاصه که مفهوم حرف های دکتر از نظر من این بود که لوس‌بازی در نیار و برو به زندگیت برس. ورزش کن. نرمش کن. اصن گرمش کن. هاااان! حالا بیا وسط!

دیپاکو دیشام! دارادا دیدیم، دیم، بوم! باکاتو بوکام. پاکاتو پوکام! لا لا لا لا لای. ترق توروق ترقه. . . کمر چه لقه لقه!

خلاصه، من میگم ارزششو داره که آدم صدو پنجاه هزار تومان خرج کنه و بعدش بفهمه هیچی در کار نبوده و سالم سالمه! در ادامه، میخواستم از برخوردم با بحرینی های گردشگر واستون بنویسم که ساعت استراحتم داره تمام میشه. ایشالا بقیه ی سور و سات بمونه واسه هر وقتی وقت داشتم. همه ی شما گوشکنی ها رو واقعا، جدی، قلبا می پرستم!

دوووووستون دارم!

بوس بوس!

بای تا های!

۲۵ دیدگاه دربارهٔ «ی کمی هم طنز از خودم بد نیستاااا!»

سلام بر مدیر شاد و سلامت. آخییییییییش. خوشحالم که قلبت سالمه. میگما این آقای ایزدی هم مثل یک ماه پیش که من تازه آمده بودم و همش خود به خود اول میشدم، هی داره توی پستها اول میشه. ایول علیرضا. خیلی حال داره نه. مدیر باور کن وقتی مییام میبینم یه پست گذاشتی که توش شاد شاد هستی انگار دنیا رو به من دادند! کاش همیشه سلامت و شاد و پر از خوشحالی و شری باشی! نوشته هات خیلی باحاله. بازم بنویس. بای مدیر.

الان خوشحالی؟!
ولی فکر نکنم به اندازه ی من وقتی امتحانات ترم تموم میشد، حتّی در صورت دونستن این که گند عظمی زدی به همه ی امتحانا خوشحال باشی!
یه حالی میده این خوشحالی که بعضی وقتا هوس میکنم دوباره برگردم از اول یه رشته ی سخت بخونم و بعد امتحانای آخر ترمو به صورت محیرالعقولی خراب کنم و در نهایت روز آخر وقتی وقت آخرین امتحان تموم میشه، بشکن زنون برگردم خونه و دیگه هیچ غمی تو دنیا نداشته باشم!

سلااااام مجتبی خادمی.
حالا دیدی که من از همه دکترها دکترترم، مگه دکتر چشمه از همون روز اول کامنتی، تلفنی و پیامکی بهت نگفت که این دردها عصبی یا سرما خوردگیه؟ و بی دلیل خودتو نگران نکن؟
حالا دیگه تصمیمم قطعی شد، دیگه توی محله جا هم زیاد داریم، باید مطبمو افتتاح کنم، میخوام رقیب دکتر توسلی بشم .
از این به بعد هرکس توی محله خدایی نکرده، زبونم لال گوشم کور، چشمم کر، کسی مریض شد به خودم مراجعه کنه، به سه شماره معالجهش میکنم.
بح بح چه تبلیغی واسه خودم کردم ها! خودم حال کردم.
راستی اون ریتم افریقای جنوبی رو برای حرکات موزون از کجا آورده بودی برای ما هم بفرست که از خوشحالی سلامتی تو نمیدونیم چطوری خودمونو کنترل کنیم.
بسیار بسیار خوشمون شد، که دوباره مجتبی مال خودمون شد.
سلامتی دایمی تو دوست بسیار گرامی آرزوی همه ماست.

سلام مجتبی جان از این که خبر سلامتیتو میشنوم خوشحالم.
این حاشیه های محله واقعاً آزار دهنده است.
اما از اینها که بگذریم یه سری به پست دانلود نرم افزار های پیشنیاز بزن.
چند روزه که میخوام باهات تماس بگیرم. تو اسکایپ هم ادت کردم.
ایمیل خواستم بدم ولی میدونم ایمیل ها یا جواب داده نمیشن یا خیلی کوتاه و مبهم جواب داده میشن.
به هر حال اگه یه راه ارتباطی بهتر داری بگو.
انشاء الله همیشه سرحال و سلامت باشی.

سلام.
ای بابا.
حیف شد که.
همه ی هیجانش این بود که قلبت یه چیزیش بود بعد میومدی میگفتی باید عمل باز کنی ۱۰ ملیون لازم داری بعد ما همه با هم این پول رو بهت میدادیم بعد تو میگفتی الکی گفتی یه سریها ناراحت میشدن پولشون رو میخواستن بعد تو میگفتی نمیدم بعد دعوا میشد هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها.
خدا شفام بده.
میدونم نمیده.
کارم از این حرفا گذشته.
ولی ببین من دارم دو هفته دیگه میام اصفهان احتمالً.
دستم بهت برسه پوستت رو میکنم.
مگه مریضی یه ماه به ما استرس دادی خب.
دیدی حقته پست سر کاری بذارم بپکی؟
اصلً همون شب که شوک پست من رو به سلامتی رد کردی فهمیدم قلبت چیزیش نیست.
حالا که اینطور شد. تا دو هفته ی آینده میام بریونیم رو ازت میگیرم مستند صوتیش رو میذارم اینجا.
حالا میبینی.

درود بر مهربان مجتبی. خوشحالم که خبر سلامتیت را میشنوم. ولی من میدونم علت دردهای گاه بگاه قلبت چیه, من مطمئنم اون لامسبی که تو قلبت نشسته بعضی وقتا پاشنه های کفششو فشاااار میده به دیواره ی قلبت که هی, منو یادت نره. همش چسبیدی به این محله پس من چی میشم.هاهاهاهاها. خلاصه اگه میخوای دیگه درد احساس نکنی بهش برس توجه کن. محبت کن ناااازش کن.اگه دیدی دیگه درد داشتی هرچی خواستی بهم بگو. شرمنده از دکتر چشمه. بنا نداشتم پا تو کفش شما کنم ولی خب منم خیر سرم مثلا رشته مددکاری خوندما. البته دکتری کجا مددکاری کجاااا. شااااد بااااشید. تا همیشه.

سلااااآااام مدیر جونی خوبی آیا
بعععععله خوبی دیگه
ایول که قلبت مشکلی چیزی نداره
خوش خوشانمان شد که مدیر در سلامتی کامل به سر میبره
شاد شادانمان شد که مدیر شاد شادانه
ایول میسی خیلی زیبا هم نوشته بودی مدیر جووووٱووووونی
بای بااااااااآااااااییییییی

سلام سلاااااااام سلام.
آهان! این شد. آقا بزن عقب اون ریتم دوباره بیاد صدا رو هم ببر بالا. بالا تر، بالااااااااتر. اِیوَل!
خوشحالم. این بهترین پایانی بود که می شد واسه دردسر های این۱ماه گذشته تصور کنم. هرچند دردسر باز هم خواه ناخواه وجود خواهد داشت ولی ما آخرش رو این مدلی می سازیم.
حالا بریم ریتم رو؟
برییییییم.
ایام به کام.

دیپاکو دیشام! دارادا دیدیم، دیم، بوم! باکاتو بوکام. پاکاتو پوکام! لا لا لا لا لای. ترق توروق ترقه. . . کمر چه لقه لقه
خیلی باحالی مدیر
خدا رو شکر که طوریت نبود ولی سعی کن تو اکوها فوت نکنی تو پست قبلی گفتم که یه دفعه احتیاج به سمعک پیدا میکنی ههه
!

یه نکته ی مهمی که هست اینه که وقتی قلب درد می‌گیره کل قفسه ی سینه درد می‌کنه و آدم نمی‌تونه بگه کجای سینم درد می‌کنه پس اگه می‌گید قلبم درد می‌کنه یعنی مشکل از قلب نیست. و این نکته رو پزشک شما یا نمی‌دونسته یا توجه نکرده.

دیدگاهتان را بنویسید