من با همهی دردِ جهان ساختم اما
با دردِ تو هر ثانیه در حال نبردم
تو دور شدی از من و با این همه یک عمر
من غیرِ تو حتی به کسی فکر نکردم
من خستهام از این همه تاوانِ جدایی
اِی بیخبر از حالِ من،امروز کجایی
من صبر نکردم که به این روز بیفتم
اِنقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی….
اِنقدر که راحت به خودم سخت گرفتم
از عشق شده باورِ من درد کشیدن
گیرم همه آیندهی من پاک شد از تو
با خاطرههای تو چه باید بکنم من
روزبه بمانی🌹
۸ دیدگاه دربارهٔ «یک شعر از روزبه»
سلام
ضمن اینکه اولی خودم را ثبت میکنم
ممنون میشم اگر در مورد این روزبه بیشتر توضیح بدید
هورااا مدااااال مداااااال
مرسی کاظمیان.والا این روزبه هم یه بنده خداست..خخخخ
سلام جالب بود مرسی
سلام مرسی از شما..
سلام
ممنون زیبا بود
حالا این روزبه کی هست؟
نکنه فقط خدا میدونه و بس؟
سلام زینب. مرسی از شما.در جوابت باید بگم آره فقط خدا میدونه. خخخخخ
سلام شعر قشنگیه مرسی این شعر رو مارتین ب صورت ترانه خوندتش اگه دوست داشتید دانلودش کنید اونم قشنگه