خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

سیُ‌مین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، رابطه کمال گرایی و راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی

یاران این هم مقالۀ 30. امید که برای پژوهشگران و دانشجویان گرامی بخصوص روانشناسان سودمند و مفید باشد.

از اینجا متن را دانلود فرمایید

 

 

رابطه کمال گرایی و راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی

 

 

فاطمه حیدری عشاق [1]

دکتر قدسی احقر[2]

دکتر امینه احمدی[3]

[1]دانشجوی کارشناسی ارشد علوم تربیتی گرایش برنامه ریزی درسی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد تهران جنوب fheidarioshagh@gmail. com:

[2] -عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات

[3] – عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی ،دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی واحد تهران جنوب

 

چکیـده

 

هدف از این پژوهش تعیین رابطه کمال گرایی و راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی دانش آموزان دختر و پسر نابینا و کم بینا دوره راهنمایی و متوسطه در سیستم آموزشی تلفیقی و ویژه شهر تهران سال91-90بود.

طبق فرمول کوکران 200نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه کمال گرایی هویت و فلت (1991)دارای 30 سؤال 5 گزینه ای در سه مؤلفه (خود‌مدار، دیگر‌مدار و جامعه‌مدار) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر (1990)دارای 48 سؤال 5 گزینه ای در سه مؤلفه (راهبرد مسئله‌مدار، هیجان‌مدار و اجتنابی ) و پرسشنامه کیفیت زندگی واروشربون (1992)دارای 36 سؤال استفاده شد. این پژوهش غیر آزمایشی از نوع همبستگی است. جهت تحلیل داده‌ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون رگرسیون چند متغیره) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد:بین ابعاد سه گانه کمال گرایی بُعد خود‌مدار،دیگر‌مدار و جامعه‌مدار با کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد. از بین ابعاد کمال گرایی در بُعد جامعه‌مدار نسبت به سایر ابعاد تأثیر منفی و کاهشی بیشتری بر کیفیت زندگی وجود دارد. بین راهبرد مقابله‌ای مساله مدار با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و اجتنابی بر کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا اثر منفی و معنی‌دار وجود دارد.

واژه های کلیدی: کمال گرایی، راهبردهای مقابله ای، کیفیت زندگی.

 

مقدمه

یکی از سازه های شخصیتی که به درجات متفاوت در افراد وجود دارد و می‌تواند در نوع و میزان کیفیت زندگی افراد تأثیر گذار باشد، کمال‌گرایی است. کمال گرایی به عنوان ویژگی شخصیتی و تاثیر آن بر رفتار انسان سابقه ای طولانی دارد. ولی پژوهش اندکی پیرامون این موضوع صورت گرفته است. کمال گرایی[4] را در نظر گرفتن معیارهای خیلی بالا، ارزیابی انتقادی از عملکرد خود و داشتن مجموعه ای از تفکرات و رفتارهای خود‌شکننده[5] تعریف کرده اند ( کاتلین و راندی، 2002). افراد کمال گرا، اغلب نگران رسیدن به معیارهای خیلی بالا و اهداف غیر واقعی هستند. آنها، درگیر در ارزیابی های منتقدانه از خود، ترس زیادی از اشتباه کردن دارند و درباره این که چه چیزی موجب موفقیت یا شکست می‌شود، انعطاف پذیر نیستند. ریلی و شافران (2005)، بر‌آنند که قبلاً کمال گرایی، به عنوان یک سازه تک بُعدی در نظر گرفته می شد، اما از 1990 به بعد، این مفهوم به عنوان سازه ای چند بُعدی مطرح شده است. تری شورت و اونر (1995)، کمال گرایی را به دو گونه مثبت و منفی تقسیم می کنند. تلاش برای کامل بودن را کمال گرایی مثبت و نگرانی زیاد درباره ارتکاب اشتباهات و ترس از داوری دیگران را کمال گرایی منفی می‌دانند که اولی با احساس بهزیستی و موفقیت در تحصیل در ارتباط است و دومی با اختلالات خوردن، افکار خودکشی، افسردگی و اضطراب (فلت و هویت، 2002؛ بلانکسین، 2004). همچنین، فلت و هویت (2002) کمال گرایی را بر اساس منشأ هدایت آن، به سه گونه کمال گرایی خودمحور[6]، دیگرمحور[7] و جامعه محور[8] تقسیم می کنند. افراد کمال گرای خودمحور، معیارهای غیر واقعی برای خودشان دارند، این معیارها را در سرتاسر حوزه رفتاری خود مورد نظر قرار می دهند، در تلاش برای رسیدن به این معیارها بیش از اندازه خود را نقد می کنند، از شکست اجتناب می ورزند و بر عیب ها و شکستهای گذشته خویش تمرکز می کنند.

در کمال گرایی دیگر محور، افراد معیارها و انتظارات غیر واقعی درباره توانایی دیگران دارند و اغلب عملکرد دیگران را بیش از اندازه ارزیابی می کنند. از آنجا که کمال گرایی دیگر‌محور، با بی اعتمادی و احساس دشمنی نسبت به دیگران همراه است، اینگونه کمال گرایی ممکن است به روابط میان شخصی دشوار بیانجامد. در کمال گرایی جامعه‌محور، فرد اعتقاد دارد که دیگران انتظارات بالایی درباره او دارند که باید به این معیارها برسد. در واقع، کمال گرایی جامعه محور، عقیده ای است مبنی بر اینکه دیگران انتظاراتی اغراق آمیز و غیر واقعی را بر شخص اِعمال می کنند که هر چند برآوردن آنها دشوار است، ولی شخص باید به این استانداردها دست یابد تا مورد تایید و پذیرش دیگران قرار گیرد. از سویی تفاوت های فردی افراد که بر اثر ترکیب گوناگون مؤلفه های شخصیت به وجود می آید، می توانند باعث ایجاد واکنش های مختلف افراد در برابر عوامل فشارزای محیطی گردد. طبیعتاً نوع واکنش افراد در راهبردهای مقابله افراد با فشارهای روانی و محیطی بر نوع و میزان کیفیت زندگی آنها تأثیر گذار می باشد. فولکمن و لازاروس مقابله را یک فرآیند پیچیده‌ی عملی می‌دانند که بعنوان تابعی از ارزیابی‌های شخصی و فشارهای موقعیتی تغییر می‌کند و شامل تلاش‌های شناختی و رفتاری فعال فرد می‌باشد. از نظر فولکمن و لازاروس، مقابله فرآیند پویایی‌ است که برحسب ماهیت موقعیت‌های فشارزا در طول زمان تغییر می‌کند. بنابراین از نظر مفهومی مقابله را می‌توان بعنوان فرآیند اداره کردن خواسته‌ها (درونی یا بیرونی) که طاقت‌فرسا یا فراتر از منابع فرد ارزیابی می‌شود تعریف کرد. بر اساس این تعریف مقابله یک فرآیند است که برحسب ارزیابی فرد از میزان موفقیت‌آمیز بودن تلاش‌هایش تعبیر می‌کند. بعلاوه این‌که مقابله خودکار نبوده و الگوی آموخته‌ای از پاسخ‌دهی تلاشمند فرد به موقعیت‌های استرس‌زا است. این‌که مقابله نیازمند تلاش است و بالأخره، مقابله تلاش برای اداره موقعیت است نه کنترل و تسلط بر آن.

لازاروس و فولکمن سلامتی و استرس را منابع مهم مقابله خوانده‌اند. به نظر آنان افراد تنومند و سالم بهتر از افراد نحیف و بیمار و خسته می‌توانند خواسته‌های بیرونی و درونی را اداره کنند. اولین منبع، عقیده مثبت است. یعنی فرد معتقد باشد که می‌توان با استرس مقابله کرد. دومین آن‌ها مهارت‌های حل مسأله است که با عقیده مثبت مرتبط است. مهارت‌های اجتماعی یعنی توانایی کافی فرد برای همکاری با مردم، سومین منبع مقابله است. آخرین منبع مقابله‌ای منابع مادی مانند پول است. در دیدگاه تبادلی لازاروس، منابع مادی و اجتماعی برای مقابله با استرس فی‌نفسه مهم نیستند، بلکه این عقیده شخصی و برآوردها و ارزیابی‌های اوست که بالاترین مرتبه اهمیت را دارد. (لازاروس و فولکمن، به نقل از آقایوسفی1380)

ازسوی دیگر کیفیت زندگی[9] به عنوان یکی از حقوق اساسی انسانها و یک هدف اجتماعی در جهان شناخته شده است. شاید بتوان رفاه جسمی، روانی و اجتماعی که به وسیله شخص یا گروهی از افراد درک می شود (مانند شادی، رضایت، افتخار، سلامتی، موقعیت اقتصادی، فرصتهای آموزشی، خلاقیت) را تعریف مناسبی از کیفیت زندگی دانست (پارک و پارک، 2005). اینکه فقط پیشرفتهای علمی، پزشکی، و تکنولوژی می تواند زندگی را بهبود بخشد، به این باور که بهزیستی فردی، خانوادگی، اجتماعی و جامعه از ترکیب این پیشرفتها به همراه ارزشها و ادراکات فرد از بهزیستی و شرایط محیطی به وجود می آید، از منابع اولیه گرایش به کیفیت زندگی است (اسکالاک و همکاران، 2002). امروزه بهبود کیفیت زندگی افراد ناتوان جسمی به عنوان یک هدف بازتوانی به شمار می رود (بولینگر، 2004). از جمله افراد ناتوانی جسمی نابینایان و کم بینایان هستند، در طول تاریخ همیشه افراد کم توان وجود داشته اند و زندگی آنها در زمان ها و کشورهای مختلف متفاوت و تحت تأثیر عواملی نظیر سن، جنس و علل بروز کم توانی بوده است. بر طبق آمار یونیسف هم اکنون تقریبا ده درصد از جمعیت هر کشور دارای کم توانی هستند که اگر جمعیت ایران را در حال حاضر 70 میلیون نفر در نظر بگیریم با 7 میلیون فرد کم توان رو‌به‌رو می باشیم. (یونیسف،2002)از آنجا که در زمینه فاکتورهای موثر بر کیفیت زندگی، از جمله کمال گرایی و راهبردهای مقابله ای در جامعه دانش آموزان نابینا و کم بینا پژوهش چندانی در دسترس نیست و با توجه به شواهد موجود توجه به رشد روز‌افزون جمعیت، افزایش عوامل تنش زای محیطی به همراه پیشرفت صنعت و تکنولوژی و وجود مشغله های فراوان ذهنی و تنیدگی های گوناگون در سراسر جهان به اهمیت برخورداری از کیفیت زندگی تاکید شده است. این مهم جز با کاربرد عوامل موثر مقابله با تنیدگی ها و راهبردهای مقابله ای امکانپذیر نمی باشد. پرلین و اسکوتر[10] (1987) نیزبیان کرده اند که مقابله عبارت از هرگونه پاسخ است که در برابر ناملایمات زندگی داده می شود، از ناراحتی عاطفی جلوگیری می کند یا فرد را از آن مصون می دارد یا بر آن چیره می گردانَد. با توجه به این که پژوهش های اندکی در زمینه کیفیت زندگی به ویژه در رابطه با کمال گرایی و راهبردهای مقابله ای صورت گرفته است انجام این پژوهش ضروری تشخیص داده شد بدان دلیل که اعتقاد بر این است که دانش آموزان نابینا و کم بینا به عنوان یکی از اقشار جامعه امروزی باید خویشتن را در برابر استرس ناشی از عوامل استرس‌زای شخصیتی و تعاملات اجتماعی توانا و سازگار بیابند و بتوانند از کمال گرایی مثبت جهت بهبود و کیفیت زندگی استفاده نمایند.

این پژوهش کوششی است در پاسخ به یک سلسله مسائل مهم روانی، پرورشی از طریق بررسی رابطه کمال گرایی و راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا است.

 

فرضیه های پژوهش:

  1. بین کمال گرایی(خود مدار، دیگر مدار وجامعه مدار)با کیفیت زندگی دانش آموزان نا بینا و کم بینا رابطه منفی وجود دارد.
  2. بین راهبردهای مقابله ای(مسأله مدار، هیجان مدار و اجتنابی) با کیفیت زندگی دانش آموزان نا بینا و کم بینا رابطه مثبت وجود دارد.

 

روش پژوهش

جامعه، نمونه و روش نمونه گیری

این پژوهش از نوع همبستگی و همخوانی است. در این پژوهش جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان نابینا و کم بینای دختر و پسر دوره راهنمایی و دبیرستان درسیستم آموزشی تلفیقی و ویژه شهر تهران سال 91-1390 بود و حجم نمونه طبق فرمول کوکران 200نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تعیین شد.

ابزار اندازه گیری داده ها

در این پژوهش جهت جمع آوری داده ها ازسه ابزار اندازه گیری به شرح زیر استفاده شد.

1)پرسشنامه کمال گرایی هویت و فلت (1991) دارای 30 سوال 5 گزینه‌ای در سه بُعد کمال گرایی خود مدار،دیگر مدار و جامعه مدار.

هویت و فلت (1991) همسانی درونی پرسشنامه کمال گرایی را قابل قبول اعلام کردند و به ترتیب برای کمال گرایی خودمدار،دیگر مدار و جامعه مدار برابر88/0،80/0 و 81/0 بوده است.

قربانی(1386) ضریب پایایی پرسشنامه رابا استفاده از روش آلفای کرونباخ 89/0 گزارش کرده است.

2)پرسشنامه راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر (1990)دارای 48سوال پنج گزینه ای در سه بُعد راهبرد مسئله مدار، مقابله ای هیجان مدار و اجتنابی.

اندلر و پارکر(1990)ضریب پایایی پرسشنامه را با استفاده از روش آلفای کرونباخ80/0 گزارش کرده است.

غضنفری (1382)ضریب پایایی پرسشنامه را با استفاده از روش باز آزمایی و روش آلفای کرونباخ82/0 و 87/0گزارش کرده است.

3)پرسشنامه کیفیت زندگی واروشربون (1992)دارای 36 سوال استفاده شد. واروشوبون (1992)در کشور آمریکا ضریب پایایی پرسشنامه را با استفاده از روش آلفای کرونباخ89/0گزارش کرده است. و یاریان (1387)ضریب پایایی پرسشنامه را با استفاده از روش آلفای کرونباخ 84/0گزارش کرده است.

 

 

تعیین روائی محتوائی در این پژوهش:

ابتدا پرسشنامه(راهبردهای مقابله ای- کیفیت زندگی) همراه با اهداف و فرضیه های پژوهش به تعدادی از اساتید متخصص که در زمینه موضوع از تجارب کافی برخوردارند داده شد تا درباره محتوای پرسشنامه و تناسب و ارتباط آن با اهداف و فرضیه های پژوهش قضاوت و داوری کنند. سپس طبق نظرات آنها اصلاحات لازم صورت گرفت.

 

تعیین ضریب پایائی در این پژوهش:

ابتدا 60نفر از دانش آموزان کم بینا و نابینا دوره راهنمایی و متوسطه در سیستم تلفیقى و ویژه شهر تهران به صورت تصادفی انتخاب پرسش نامه (کمال گرایی- راهبرد های مقابله ای -کیفیت زندگی) روی آزمودنی ها اجرا با استفاده از روش آلفای کرونباخ ضریب پایایی به شرح زیرتعیین شد.

جدول شماره1: ضریب پایایی پرسشنامه راهبردهای مقابله ای و کیفیت زندگی با استفاده از آلفای کرونباخ

 

روش

متغیر

کمال گرایی راهبردهای مقابله ای کیفیت زندگی
روش آلفای کرونباخ 89/0 84/0 91/0

همان طور که ملاحظه شد هرسه پرسشنامه از ضریب پایایی بالا و قابل قبول و رضایت بخشی برخوردار است.

 

روش تجزیه و تحلیل داده ها:

جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد،میانگین) و جهت آزمون فرضیه های پژوهش از آمار استنباطی(رگرسیون چند متغیره)استفاده شد.

 

یافته ها:

الف: توصیف د اده ها

توزیع فراوانی و درصد کمال گرایی و مؤلفه های آن در جدول زیر ارائه شده است.

 

جدول2: توزیع فراوانی و درصد دانش آموزان به تفکیک سطوح کمال گرایی

 

شاخص

سطح

تعداد درصد
کمال گرایی پایین 29 14. 5
کمال گرایی متوسط 142 71. 0
کمال گرایی بالا 29 14. 5
کل 200 100. 0

 

نمودار1: نمودار ستونی مقایسه میانگین ابعاد کمال گرایی در بین دانش آموزان نابینا و کم بینا

براساس اطلاعات جدول و نمودار بالا سطح ” کمال گرایی “بیشتر دانش آموزان (71 درصد) متوسط بوده است.

مشخصه های آماری نظیر میانگین،انحراف استاندارد و سَبک های مقابله ای دانش آموزان در جدول زیر نشان داده شده است.

 

جدول 3: شاخص های آماری سَبکهای مقابله ای دانش آموزان نابینا و کم بینا

 

شاخص

سَبکهای مقابله ای

میانگین انحراف استاندارد
مسئله مدار 54. 93 11. 05
هیجان مدار 49. 24 11. 34
اجتناب مدار 46. 28 10. 14

 

 

نمودار2: نمودار ستونی مقایسه میانگین سَبکهای مقابله ای دانش آموزان نابینا و کم بینا

 

نتایج جدول و نمودار بالا حاکی از آن است که میانگین سَبک مسئله مدار دانش آموزان برابربا93/54 به دست آمده است که بیشتر از سایر سَبکهای مقابله ای در بین ایشان است.

توزیع فراوانی و درصد کیفیت زندگی دانش آموزان در جدول زیر نشان داده شده است.

 

شاخص

کیفیت زندگی

تعداد درصد
کیفیت زندگی پایین 31 15. 5
کیفیت زندگی متوسط 139 69. 5
کیفیت زندگی بالا 30 15. 0
کل 200 100. 0

نمودار3: توزیع درصدی دانش آموزان به تفکیک سطح کیفیت زندگی

براساس اطلاعات جدول و نمودار بالا” کیفیت زندگی “بیشتر دانش آموزان(5/69درصد) متوسط بوده است.

 

ب: تحلیل د اده ها

بررسی فرضیه اول:

  1. . بین کمال گرایی(خود مدار، دیگر مدار وجامعه مدار)با کیفیت زندگی دانش آموزان نا بینا و کم بینا رابطه منفی وجود دارد.

به منظور تبیین و نیز بررسی نقش ” کمال گرایی و ابعاد آن”به عنوان متغیر های پیش بین بر کیفیت زندگی دانش ‎ آموزان نابینا و کم بینا به عنوان متغیر ملاک، داده های حاصل از تحقیق وارد معادله رگرسیون گردید که نتیجه آن به ترتیب در جداول زیر نشان داده می شود.

 

جدول4 : خلاصه مدل رگرسیون، تحلیل واریانس و مشخصه های آماری رگرسیون

بین کمال گرایی(خود مدار، دیگر مدار وجامعه مدار)با کیفیت زندگی دانش آموزان نا بینا و کم بینا

مدل
شاخص SS D f MS F P R R2 SE
رگرسیون 3206. 525 3 1068. 842 4. 878

 

003/0

 

. 264 . 069 14. 801
باقیمانده 42943. 048 196 219. 097
متغیر
متغیرهای مستقل             شاخص B SEB Bêta t P
مقدار ثابت 85. 590 7. 749 11. 045 . 000
خود‌مدار -. 450 . 337 -. 119 -2. 149 0/002
دیگرمدار -. 257 . 189 -. 138 -2. 302 0/012
جامعه مدار -. 602 . 177 -. 244 -3. 402 0/001

 

نتیجه جدول 4 نشان می دهد که بین ابعاد سه گانه کمال گرایی ( خود‌مدار،دیگر‌مدار و جامعه مدار) با کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا، همبستگی منفی معنا‌داری (001/0p<) وجود دارد. همچنین با توجه به ضریب استاندارد تفکیک رگرسیون (Beta ) در جدول نتیجه گرفته می شود که از بین ابعاد کمال گرایی، بُعد جامعه مداری نسبت به سایر ابعاد تاثیر منفی و کاهشی بیشتری بر کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا دارد.

 

بررسی فرضیه دوم

  1. بین راهبردهای مقابله ای(مسأله مدار، هیجان مدار و اجتنابی) با کیفیت زندگی دانش آموزان نا بینا و کم بینا رابطه مثبت وجود دارد.

به منظور تبیین و نیز بررسی نقش ” راهبردهای مقابله ای(مسأله مدار، هیجان مدار و اجتنابی) “به عنوان متغیر پیش‌بین بر کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا به عنوان متغیر ملاک، داده های حاصل از تحقیق وارد معادله رگرسیون گردید که نتیجه آن در جدول زیر نشان داده می شود.

 

جدول5: خلاصه مدل رگرسیون، تحلیل واریانس و مشخصه های آماری رگرسیون

بین راهبردهای مقابله‌ای و کیفیت زندگی دانش آموزان (نابینا و کم بینا)

 

مدل
شاخص SS D f MS F P R R2 SE
رگرسیون 7304. 700 3 2434. 900 12. 824 001/0 . 457 . 209 13. 779
باقیمانده 27721. 905 146 189. 876
متغیر
شاخص

متغیرهای مستقل

B SEB Bêta t P
مقدار ثابت 65. 368 8. 846 7. 390 . 000
مسئله مدار . 375 . 108 . 270 3. 484 . 001
هیجان مدار -. 386 . 103 -. 297 -3. 742 . 000
اجتناب مدار -. 111 . 117 -. 074 -2. 951 . 043

 

نتیجه جدول 5 نشان می دهد که بین راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا، همبستگی معنا‌داری (001/0p<) وجود دارد. همچنین با توجه به ضریب استاندارد تفکیک رگرسیون (Beta ) در جدول نتیجه گرفته می شود که:

1-راهبرد مقابله ای مسئله مدار بر کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا اثر مثبت و معناداری دارد. به عبارت دیگر همبستگی مثبت و معناداری بین راهبرد مقابله ای مسئله مدار با کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا وجود دارد.

2- راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و اجتناب مدار بر کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا اثر منفی و معناداری دارند. به عبارت دیگر همبستگی منفی و معناداری بین راهبرد مقابله ای هیجان مدار و اجتناب مدار با کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا وجود دارد.

 

نتیجه گیری

نتایج پژوهش نشان داد که از بین ابعاد کمال گرایی، بُعد جامعه مداری نسبت به سایر ابعاد تاثیر منفی و کاهشی بیشتری بر کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا دارد.

یافته ها و نتایج این بخش از تحقیق با بخشهایی ازیافته ها و نتایج پژوهش محققان و پژوهشگران خارجی استوبر[11] و همکاران(2010) استول[12] و همکاران (2008) آکوردینو،دنیس و همکاران[13] (2008) استوبر[14]، اوتو[15]، دالبرت[16] (2009) استروبو و رامبو[17] (2007) کوبوری و همکاران[18] (2005)اونگن(2009) همسوبوده وبا یافته های آنها منطبق است. نتایج یافته های استوبر و همکاران(2010) بیانگر آن است که بین کمال گرایی با مدت زمان اجرای مهارت ورزشی و رضایت از زندگی رابطه معنی دار وجود دارد. استول و همکاران (2008) در پژوهشی نشان داده اندکه بین کمال گرایی خود محور و دیگر محور با خودکارآمدی بالا و کیفیت زندگی رابطه معنی دار وجود دارد و بین کمال گرایی جامعه مدار با خود کارآمدی منفی و احساس منزوی بودن در افراد رابطه معنی دار وجود دارد. نتایج تحقیقات استوبر اوتو، دالبرت (2009) مبین آن است که بین کمال گرایی خود مدار و جدانی بودن و رضایتمندی از زندگی رابطه معنی دار وجود دارد. اونگن(2009)در پژوهشی دریافت که بین کمال گرایی و رضایت از زندگی رابطه معنی دار وجود دارد.

نتایج این پژوهش نیز بخوبی روشن ساخت که بین ابعاد سه گانه کمال گرایی ( خود‌مدار، دیگر‌مدار و جامعه‌مدار) با کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا، همبستگی منفی معنا‌داری وجود دارد و از بین ابعاد کمال گرایی، بُعد جامعه مداری نسبت به سایر ابعاد اثر منفی و کاهشی زیادتری بر کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا دارد.

بدیهی است کمال گرایی و کمال طلبی از عقاید فرد در مورد خودش به عنوان عضوی از خانواده سرچشمه می گیرد و به نظر می رسد فرزندی که احساس می کند عضو با ارزش و با اهمیتی ازسوی خانواده است و از محبت و احترام ویژه ای از سوی والدین و اطرافیان ( خواهران و برادران) برخوردار است، در این زمینه کمال گرایی بالایی نیز خواهد داشت. حال چنانچه این فرزند نیز نقص عضو و مشکلات جسمانی مانند نابینایی و یا کم بینایی نیزداشته باشد، طبیعی است که در کانون توجه بیشتری هم از طرف خانواده (والدین و سایر فرزندان) و هم از سوی اطرافیان حتی در جامعه قرار می گیرد و طبیعی است این احترام و توجه سایر اعضای خانواده نسبت به وی، میتواند در جنبه های فعالیتهای خارج از کانون خانواده نیز موثر واقع گردد و در روحیات و نگرشهای وی تاثیر بگذارد. افراد کمال گرای خودمحور، معیارهای غیر واقعی برای خودشان دارند، این معیارها را در سرتاسر حوزه رفتاری خود مورد نظر قرار می دهند، در تلاش برای رسیدن به این معیارها بیش از اندازه خود را نقد می کنند، از شکست اجتناب می ورزند و بر عیب ها و شکستهای گذشته خویش تمرکز می کنند. در کمال گرایی دیگر محور، افراد معیارها و انتظارات غیر واقعی درباره توانایی دیگران دارند و اغلب عملکرد دیگران را بیش از اندازه ارزیابی می کنند. از آنجا که کمال گرایی دیگر محور، با بی اعتمادی و احساس دشمنی نسبت به دیگران همراه است، اینگونه کمال گرایی ممکن است به روابط میان شخصی دشوار بیانجامد در کمال گرایی جامعه محور، فرد اعتقاد دارد که دیگران انتظارات بالایی درباره او دارند که باید به این معیارها برسد. در واقع، کمال گرایی جامعه محور، عقیده ای است مبنی بر اینکه دیگران انتظاراتی اغراق آمیز و غیر واقعی را بر شخص اِعمال می کنند که هر چند برآوردن آنها دشوار است، ولی شخص باید به این استانداردها دست یابد تا مورد تایید و پذیرش دیگران قرار گیرد. (فلت، هویت 2002). به‌طور کلی می‌توان اذعان نمود که مهم‌ترین ویژگی‌های کمال‌گرایی داشتن اهداف بلندپروازانه، جاه‌طلبانه، مبهم و دست‌نیافتنی و تلاش افراطی برای رسیدن به این اهداف است. هم‌چنین اعتقاد بر این است که مشکلات سازگاری افراد کمال‌گرا ناشی از داشتن معیارهای غیرواقع‌گرایانه، تعمیم افراطی شکست‌ها و ارزیابی سخت‌گیرانه از خود و گرایش به اندیشه همه یا هیچ است. معلولیت بینایی یا هر نوع معلولیت دیگری می تواند در دراز مدت بر کیفیت زندگی فرد معلول تأثیرات سوئی بگذارد بنابراین جامعه و اطرافیان در مقابل نابینا وظایفی دارند وهمه باید بکوشند تا اینگونه افراد، متکی به خود بار آمده و حس اعتماد به نفس و امنیت اجتماعی و درنهایت باور داشتن زندگی با کیفیت در آنان تقویت شود.

درتبیین و تفسیر یافته های مربوط به فرضیه اول تحقیق می توان اذعان نمود عوامل بسیاری وجود دارد که بر کیفیت زندگی افراد نابینا هم می تواند تاثیر مثبت و سازنده ای را ایفا نماید و هم می تواندبر سطح کیفیت زندگی افراد اثر منفی بگذارد و آن را دچار مشکل و کاستی نماید. نتایج این تحقیق آشکار نمود که یکی از مواردی که ممکن است منجربه افت سطح کیفیت زندگی شود کمال گرایی در میان افراد نابینا است. این افراد که به اختلالات بینایی مبتلا هستند برای ارضای نیازهای طبیعی خود در مقایسه با افراد بینا دچار مشکلات بیشتری می شوند. برای یک فرد آسیب دیده بینایی توجه دیگران از اهمیت زیادی برخوردار است، به دلیل این که فرآیند ارتباط بین آنها و والدین وآنها با سایر اعضای جامعه بر پایه تعامل بین آنها استوار است و معلولیت فرد می تواند در دراز مدت بر فرآیند نوع نگاه و تلقی دیگران در خصوص آنها و انتظارات اینگونه افراد از دیگران تاثیرات سوئی را به دنبال داشته باشد و در مواردی ممکن است سطح انتظار و تلقی افراد نابینا در مواجه با دیگران نیز دستخوش تغییر نماید و بعضا موجب پیدایش نگرش های منفی در بین نابینایان شود. بنابراین نگرشهای منفی افراد نابینا ممکن است مزید بر مشکلات دیگر نابینایان گردد و شکل گیری شخصیت او را دچار مشکل سازد. در نتیجه فرد نابینا احساس حقارت می کند و روز به روز منجر به منزوی تر شدن آنها می گردد و مشکلات سازگاری و عاطفی آنان را بیشتر می نماید و در نهایت منجر به اختلال در کیفیت زندگی ایشان می شود. به نظر می رسد در اینگونه افراد، رابطه کمال گرایی با کیفیت زندگی یک رابطه دو طرفه باشد. در این خصوص گاه می تواند سلامت روانی فرد، نوع رفتارهای وی، نحوه نگرش او نسبت به خود و دیگران و نیز میزان پیشرفت و موفقیت او رادر زندگی تحت تاثیر قرار دهد. فردی که با نگرشها و انتظارات و برخوردهای مناسب و مطلوب اعضای خانواده، دوستان و دیگر افراد جامعه مواجه شده باشد، که به طور مستقیم و غیره مستقیم کفایت و ارزشمندی وی را مورد تایید قرار دهند، می تواند از سلامت فکری بیشتر، میزان اعتماد به خود، واقع بینی، ارتباط مناسب تر و از پیشرفت بیشتر در امور شخصی و شکوفایی استعدادهای خود برخوردار باشد و این اصل در خصوص افراد نابینا و کم بینا از ارزش ویژه و اهمیت مضاعفی برخوردار است و از سوی دیگر ممکن است این روحیه کمال طلبی کاذب وی را دچار نابسامانی وتشتت نماید چراکه مهم‌ترین ویژگی‌های کمال‌گرایی داشتن اهداف بلندپروازانه، جاه‌طلبانه، مبهم و دست‌نیافتنی و تلاش افراطی برای رسیدن به این اهداف است. هم‌چنین از آنجا که اعتقاد بر این است که مشکلات سازگاری افراد کمال‌گرا ناشی از داشتن معیارهای غیرواقع‌گرایانه، تعمیم افراطی شکست‌ها و ارزیابی سخت‌گیرانه از خود و گرایش به اندیشه همه یا هیچ است، در این صورت فرد نابینا دچار خلأ عاطفی و در نتیجه آنها را در زندگی دچار ناخشنودی نماید.

همچنین یافته ها حاکی از آن بود که راهبرد مقابله ای مسئله‌مدار بر کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا اثر مثبت و معناداری دارد. به عبارت دیگر همبستگی مثبت و معناداری بین راهبرد مقابله ای مسئله‌مدار با کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا وجود دارد. همچنین راهبردهای مقابله ای هیجان مدار و اجتناب مدار بر کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا اثر منفی و معناداری دارند. به عبارت دیگر همبستگی منفی و معناداری بین راهبرد مقابله ای هیجان مدار و اجتناب مدار با کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا وجود دارد. یافته های این بخش از تحقیق بابخشهایی ازیافته ها و نتایج پژوهش محققان داخلی آقا علی طاری (1387) سروقد، وهمکاران(1390) همسوبوده و منطبق است.

پژوهشگران ومحققان داخلی فوق الذکر نشان داده اند. نتایج پژوهش آقا علی طاری (1387) مبین آن است که بین شیوه های مقابله مسئله‌مدار با پیشرفت تحصیلی رابطه معنی دار وجود دارد. نتایج پژوهش سروقد و همکاران (1390)بیانگر آن است که بین ابعاد شخصیت وشیوه مقابله ای هیجان‌مدار رابطه معنادار وجود دارد. هم چنین بین ابعاد شخصیت و شیوه های مقابله ای مسئله مدار رابطه معنا دار وجود دارد.

همچنین یافته های این بخش از تحقیق بابخشهایی ازیافته ها و نتایج پژوهش محققان خارجی کوهان، استین و کمپل[19] (2006) کوبک و همکاران[20] (2005) همپل[21] (2007) همخوانی دارد و با نتایج آنها همسو می باشد. کوهان، استین و کمپل (2006) در پژوهشی دریافتند که مقابله مسئله‌مدار، با انعطاف پذیری و کیفیت زندگی رابطه مثبت دارد و مقابله هیجان مدار با انعطاف پذیری پایین همراه است. نتایج پژوهش کوبک و همکاران (2005) مبین آن است که مقابله مساله مدار با نژندگرایی رابطه منفی و همچنین مسئولیت پذیری با رضایت از زندگی رابطه مثبت دارد همپل[22] (2007) در پژوهشی به مقایسه راهبردهای مقابله ای بین دختران با پسران پرداخت نتایج پژوهش بیانگر آن است که دختران از روش های کنار آمدن هیجان مدار بیش تر استفاده می کنند و راهبردهای مقابله ای ناسازگارانه برون ریزی عاطفی، نشخورهای ذهنی و اجتناب و کناره گیری را نسبت به پسران بیشتر بکار می برند.

نتایج این تحقیق آشکار نمود که راهبرد مقابله ای مسئله مدار بر کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا اثر مثبت و معناداری دارد و همچنین همبستگی منفی و معناداری بین راهبرد مقابله ای هیجان مدار و اجتناب مدار با کیفیت زندگی دانش آموزان نابینا و کم بینا وجود دارد.

درتبیین و تفسیر یافته های مربوط به فرضیه دوم پژوهش باید به این نکته اساسی اشاره نمود که یکی دیگر از عوامل مهمی که ممکن است در کیفیت زندگی افراداثر گذار باشد. شیوه مقابله افراد با موقعیت‌های استرس‌زا در زندگی روزمره خود است. مقابله سازوکاری است که برای مهار اثر استرس و برخورد با منابع فشار روانی الگوهای متفاوتی دارد. افراد دارای ویژگی‌های شخصیتی متفاوت سَبک‌های مقابله‌ای متفاوت در برابر تجربه استرس از خود نشان می‌دهند. طبیعتاً نوع واکنش افراد در راهبردهای مقابله ای افراد با فشارهای روانی و محیطی بر نوع و میزان کیفیت زندگی آنها تأثیر گذار می باشد و در نتیجه به کار گرفتن راهبردهای مقابله ای موثر، نقش مهمی در کاهش استرس آنان دارد. همانگونه که قبلا نیز عنوان شده است در سَبک مقابله ای مسأله‌مدار فرد به جمع‌آوری اطلاعات مربوط به حادثه استرس‌زا می‌پردازد، در مورد آن فکر می‌کند، منابع در دسترس را ارزیابی می‌کند و برای استفاده از آن‌ها برنامه‌ریزی می‌کند. در این هنگام او تنها به منابع موجود خود اکتفا نمی‌کند، بلکه به کمک مهارت‌های اجتماعی خود، حمایت‌های دوستان و اطرافیان را نیز به خود جلب می‌کند. یک مقابله‌گر مسأله‌مدار موفق، از مؤلفه‌های شناختی بیش‌تر استفاده می‌کند و در ارزیابی خود از موقعیت و منابع به صورت واقع‌بینانه عمل می‌کند. فرد با تمرکز بر مسئله و مشکل، تلاش می کنند، راه های منطقی آن را بیابد و با نظم بخشی به تفکرات خود به شیوه منطقی بر آن مشکل غلبه نماید، در نتیجه بهره‌گیری از این شیوه منجر به شکل گیری سطح مطلوبی از زندگی وی شده و فرد را از آشفتگی و بی نظمی در مسائل زندگی نجات می دهد.  در سَبک مقابله‌ای هیجان مدار، فرد از طریق برخورد هیجانی با مسأله درگیر می شود و این راهبرد معمولاً زمانی به‌کار گرفته می‌شود که یک مشکل از طریق مسأله‌مداری حل نشود. در این صورت یکی از راه‌های کنترل تنش، برخورد هیجانی با موضوع است. در این حالت فرد هیجانات مختلف را بُروز می‌دهد و در نتیجه احساس بر منطق و شعور غالب می گردد و وی را از رسیدن به اهداف مثبت دور می نماید و در سَبک مقابله اجتنابی نیز فرد از طریق گریز از مشکل سعی می کند از موقعیت استرس زا جلوگیری کند وفرد با فاصله گرفتن از مشکل اقدام به فرار و اجتناب از آن کرده و برای دریافت حمایت عاطفی تلاش می‌کند. در این حالت فرد به دنبال برگرداندن آرامش بهم خورده‌ای است که به خاطر موقعیت استرس‌زا به‌وجود آمده است. گاهی فرد با توسل به راه‌هایی مثل دعا و نیایش و درددل با اطرافیان با فشار روانی مقابله می‌کند و این عکس العمل گرچه به نظر می رسد در کوتاه مدت تاثیر خود را داشته باشد اما به طور طبیعی فرد را در دراز مدت با مشکلات عدیده ای روبرو خواهد نمود. بنابراین از جمله فاکتورهای اساسی که می تواند زندگی افراد نابینا و کم بینا را تحت تاثیر قرار دهد راهبردهای مقابله ای می باشد و به نظر می رسد نتایج حاصل از این پژوهش با مبانی نظری و تئوریهای موجود در زمینه تاثیر و رابطه سَبکهای مقابله ای با کیفیت زندگی سازگاری دارد.

 

فهرست منابع و مآخذ

منابع فارسی

  • آقا علی طاری، پ (1387) «بررسی میزان تاثیر استرس و سلامت روان و شیوه های مقابله بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه» پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.
  • آقایوسفی، ع (1380). نقش عوامل شخصیتی بر راهبردهای مقابله و تاثیر روش مقابله درمانگری بر عوامل شخصیتی و افسردگی، پایان نامه دکترا.
  • سرو قد، س، برزگر، م؛ بلاغی، ط (1390) «رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی با ابعاد کمال گرایی و شیوه های مقابله با استرس در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد مرودشت». فصلنامه علمی ـ پژوهشی جامعه شناسی زنان، سال دوم، شماره ی سوم.
  • قربانی، ر (1386) «روابط میان کمال گرایی، شیوه های مقابله با استرس با انگیزش تحصیلی دانشجویان دارای پیشرفت تحصیلی بالا» پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تربیت معلم.
  • غضنفری؛ ا (1382)، بررسی تاثیر هویت و راهبردهای مقابله بر سلامت روانی دانش آموزان دبیرستانی و پیش دبیرستانی شهر اصفهان، پایان نامه دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی.
  • یاریان، س (1387). بررسی مقایسه‌ای کیفیت زندگی بیماران و افراد سالم در شهر تهران رشته روانشناسی عمومی، دانشگاه علامه طباطبایی.

 

 

[1]دانشجوی کارشناسی ارشد علوم تربیتی گرایش برنامه ریزی درسی دانشگاه آزاد اسلامی- واحد تهران جنوب fheidarioshagh@gmail. com:

[2] -عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات

[3] – عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی ،دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی واحد تهران جنوب

[4] – Perfectionism

[5] – Self- delicate

[6] – Self oriented

[7] – Other oriented

[8] – Socially- prescript perfectionism

[9] – Quality of life

[10] – Pearlin, L. & schooter, C.

[11]– Strober,j

[12]– Stoll,o

[13] – Accordion,B & denise

[14] – Stoeber,j

[15] – Shesterman,d

[16] – Dalbert,k.

[17] – Strobe,j & Rambo,A

[18] – Kobori, O

[19] – Cohan,s,l & Campbell & stein, mb

[20] – Kubek,j

[21] – Hampell,p

[22] – Hampell,p

۳ دیدگاه دربارهٔ «سیُ‌مین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، رابطه کمال گرایی و راهبردهای مقابله ای با کیفیت زندگی»

دیدگاهتان را بنویسید