خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

ریکوردرو سرویسو چند تا چیز دیگه

سلام بر کله های پر از مغزتون و سلام بر مغز های پر از اطلاعات‌تون و سلام بر اطلاعات پر از فایده‌تون و سلام بر فایده های پر از چی‌تون؟ باور کنید این یکیو دیگه کم آوردم ندونستم چی بنویسم. بیخیل. از آخرش شروع می کنم.

ششم اینکه قراره ی ریکوردر با صد تومان زیر قیمت بخرم. فکر کنم از اون تک باطری خور ها باشه که مثل خر ده پانزده ساعت با ی باطری نیم قلمی ضبط می کنه. ریکوردر خودم خراب شده واسه همین گزارش های سطح شهرم کم شده و میخوام دوباره مثل قدیما شروع کنم. البته گزارش های قدیمیم رو هم که نگذاشتم شروع می کنم به گذاشتن.

پنجم اینکه از امروز، باید به جای هفتو نیم، هفتو ربع برم سر ایستگاهی که سرویس مییاد. هنوز پام خوب نشده و لعنت به این زندگی و پا درد. میگم ی وقت این کشیدگی ربات ها و آدم آهنی های پام جدی و دائمی نشه بام بمونه؟ ممممییییتتتترررسسسممممم!

چهارم اینکه ی در باز کن از اون پیچی ها با ی سطل آشغال بزرگ میخوام و جایی پیدا نکردم جنس خوب داشته باشه. حالا رفیقم گفته میتونی بری بین سه راه ملکشهر و فلکه مطهری توی مغازه ای بزرگ و چند دهنه که مخصوص لوازم آشپزخانه هست، جنساتو بخری. اسم اونجا شهر عروسه. گفتم بدونید که مثل من چندین روز در به در نشید.

سوم اینکه قراره از امروز، هر چند روز یک بار، کتاب های مخصوص کودک و نوجوان که جایی پیدا نمیشه و توی هر کتابخانه ی نابینای ای نیست رو اینجا بذارم. اگه دانش آموز ها استقبال کنید، بیشتر میذارم. اگه هم نع، نمیدونم. شاید گذاشتم. شایدم نگذاشتم. بیخیل. زندگی رو عشقه!

دوم اینکه من همیشه وقت کم میارم. از بچگیمم همین بودم. هیچ وقت وقتم کافی نبوده. کارم از هفت صبح تا شش عصر وقتمو میگیره. بعدم که ماشالاش باشه روزا کوتاهن هیچی وقت نمیشه تا میایی میرسی خونه، خوابت گرفته باید بخوابی! لعنت به این وقت! ای کاش ی کمی حال میداد کش میومد!

اول اینکه هیچی دیگه. نوشتم که نوشته باشم. گفتم یه خبری از خودم بهتون بدم. شمام بدید. خبر رو میگم. از خودتونم باشه. یعنی مربوط به خودتون. وقتی پست های خاطره یا دست نوشته هاتون که مال خودتونه رو میخونم، نمیدونید چه کیفی میده! لذت میبرم از هم محلی بودن با شما!

۲۸ دیدگاه دربارهٔ «ریکوردرو سرویسو چند تا چیز دیگه»

سلام
منم از این رکوردرها داشتم خیلی خوبن اما یبار یهویی خراب شد سر کلاس گذاشته بودم وا سه ضبط بعد که برگشتم خابگاه دیدم وامصیبتا کلا ۱۰ دقیقه گرقته که اونم بخش احوال پرسیا استاد بوده خخخخ
اوووووووو هنوز در باز کن نخیریدی ؟؟؟خخخ
دست و پاتم خوب میشه بقولی بزرگ میشی یادت میره
بعضی کتابای نوجوانان واقعا عالین من خودم تازگیها یعنی همین دوسال پیش خخخ خخ نارنیا را خوندم هر هفت جلدش را خیلی خوب بود اما نمیدونم گویا شده یا نه
روزام خوبه کوتاس تابستون بلند بود اما گرمای مرگبار امسال زندگیم را فلج کرده بود هیچ بهره ایی از بلندی روزهاش نبردم
اِ چه جالب الان متوجه شدم شیفت کارت روزانه شده خخخ
خوشحالم فعال شدی امیدوارم دوام داشته باشه
میرم تا پسفردا که انشالا پستم منتشر شده باشه ببینم چه خبره خخ خخخ

اینجا فعالیت اونقدر کند نشده که پس فردا منتظر انتشار یا انتظار پستت باشی! در باز کن رو قبلا هم گفته بودم؟ خااااک و‌چوک! دوامم فعال میمونه شایدم فعالم دوام.
کتابی که گفتی رو میبینم اگه گویا نشده باشه بریم تو کارش!
لذت ببر از زندگی!

سلام بسیار عالی بود تنها میتوانم بگویم چون سخن از دل براید لاجرم بردل نشیند چرا درد دل و مشکلات ما نابینایان پایان ندارد چرا اموری که برای ببینها ساده و راحت است برای ما نبینها مشکل چرا باید همیشه آرزو به دل باشیم چرا و صدها چرای دیگر موفق باشید دوست من …

سلام. خب. من هم از خودم بگم. خبر خواسته بودید. امسال از مدرسه به اداره آموزش و پرورش استثنایی استان منتقل شدم و به جای آموزگاری مسئولیت کارشناسی امور نابینایان به من واگذار شد. یه خبر دیگه هم این که در رشته روانشناسی عمومی در دانشگاه آزاد رشت در مقتع کارشناسی ارشد پذیرفته شدم.
به طور کلی امیدوارم حضور مفیدی داشته باشم. مفید، در نهایت آرامش و تلاش.

آی خدااآآآآآآاااااآآآآ! جونمی جون! بالاخره برای اولین بار، یه نفر کار‌بلد شد کارشناس نابینایان آموزشو پرورش! صلواااات! دستو جیغو هوراااا! کلا هنگم نمیدونم جمع رو به چه کاری تشویق کنم! لذت ببر از دانشگاه خانم جوادیان به امید درخششت مثل همیشه و بیشتر از همیشه! مرسی که به کوچم سر زدید!

ششم خودت خراب نشی.
پنجم بزرگ بشی پات هم خوب میشه خخخ.
چهارم به من ربط نداره.
سوم دمت گرم ولی اگر استقبال نکردن خیلی پرروییییی اگه بذاری.
دوم لعنت به همه وقت‌هامون که خیر ندیدیم.
اول این که! نگو! گوشم پر از آشغال شده اگه کر هم بشم دیوونه هم میشم. راستی چی میشه اگه کر بشم؟

سلام و آقای خادمی من که اصلاً نفهمیدم چرا اینا رو گفتی یعنی چی اون وقت خب منظورت از این نوشته چی بود آیا خب رکوردرت مبارک ایشالله بالاخره تو یه در باز کن قوطی و یه سطل زباله میخری من میدونم که میتونی بخری خب در مورد سرویس هم ایشالله که سلامت بری و برگردی خب کتاب هم که هیچ گذارشای سطح شهرت رو هم یااالااا زودی بذار این جا هیچی دیگه من برم نود ببینم فعلاً لذت ببر از زندگی شبت هم خوش در پناه یگانه دادآر دادآفرین بدرود و خدا حافظ

احمد؟ تو با سبک نوشته های من آشنا نیستی چون تقریبا نسبت به کاربر های قدیمی، تازه وارد محسوب میشی. دلیل خاصی نداره که من از چیزی بنویسم. من یا هرکی اینجا هر وقت نوشتنش بیاد، مینویسه! دمت گررررررممممم!!!

ناراحت نشو مدیر
خاستم بگم خودم را با هرشرایطی هماهنگ کردم و سر زمان انتشار پستم سوسول بازی درنمیارم خخخ خخخ ( خودت گفتی شاید تا ۴۸ ساعت هم معطل بشی )
خدا نکنه کارمون به اونجاها بکشه که این هواااااااا انتظار بکشیم والا

نمی کشید. انتظار رو میگم. به امید همون خدا که ازش یاد کردی، امیدوارم همین حالاشم فرهیختگان بی مزد و منت و صادقی هستند مثل استاد پرواز، سعید، نازنین، که هوای محله رو علاوه بر خدا دارند. بنده هم در خدمتم و در تلاش برای جذب استعداد های مستعد تا فت یکی یکی قله های پیشرفت.

سلام.
باز هم از اون پستای باحال و جالب قدیمی..
چه خوب هر روز یه پست تازه..
البته دیروز به پاییز که عاشقشم گیر دادید ههههه. اما با تمام این که عاشق پایزم عالی بود.
اما این پست عالی بود.. من تقریبا ۳۰ تا از پستای شما را خوندم و همیشه از پستاتون بی نهایت لذت بردم و کلی هم انرژی گرفتم.

همیشه شاد باشید..

مِقسی فاطمه خانم. خودمم واقعا از نوشتن توی این محله ی صمیمی کلی لذت می برم. مرسی که هستید! سوژه ها توی روزای مختلف خودشون مختلفند اینه که من هر روزی که ی سوژه بهم گیر بده، بهش گیر میدم و میارمش اینجا در حضور شما گرامیان منفجرش می کنم! هه

سلااااام برید عقب اومدم الان زیرتون می گیرم! وایی ایول اینجا رو شب یلدا گرفتید که جا باز کنید بشینم!
مدیر خدا بهت مروتش اومد۱عالمه چیز آماده کرده بودم با شمارش معکوس تحویلت بدم ولی همین چند لحظه پیش۱عزیزی بهم زنگ زد کلی مثبت بود هم خاطرم از خودش جمع شد که رو به راهه هم خاطرم از خودم جمع شد که از دستم دلگیر نیست به نظرم۱۰دقیقه ای حرف زدیم من بعد از۱ابدیت تاریک که بهم گذشت عاقبت امشب حسابی و حسابی سبک شدم و خلاصه از خوشی هرچی اذیت آماده کرده بودم بپاشم اینجا همه رو یادم رفت حالا باشه واسه دفعات بعد و پست های بعدیت که باید بیاد وگرنه اون۳۰صفحه ای ها رو میارم خخخ! چی شده مگه نفهمیدم چی گفتم که نفهمیده باشم مترجم هم نمی خوام بذار همین طوری بی ترمز باشم این قدر خوبه!
دلم تنگ شده بود واسه این مدل! واسه نوشتن هات مدیر! واسه این حس و حال، واسه شلوغ کردن های خودم، واسه هوای آشنام، آخ خدا دلم اندازه۱جهان۱آسمون تنگ شده بود!
دیگه جا نیست در مورد خود پستت هیچ چی بگم خیلی شلوغ کردم شکلک۱مشت تخمه برداشتم پریدم برم بیرون!
خوب من برم ببینم کجا ها آباده به همش بریزم!
فعلا شاد باشید تا همیشه واسه اون طرف همیشه هم دسته جمعی۱فکری می کنیم! مطمئن باشید شدنیه!
خوب فعلا من رفتم گوش کن گردی!
شااااد باشید همگی!

خودت فهمیدی اصلا چی نوشتی؟ واااییی که تو همیشه همینجوری بودی. همیشه توی وبگاه میثم هم از این بازیا در می آوردی! ایشالا به همین زودی های زود، صدای منفجر شدنت از شولوغی بسیار در تمام شمال بپیچه!
میگما؟ ی چی. شما میخوای برعکس همه که من میگم، لذت نبر از زندگی! آره قربونت. شما اوردوز میکنی. بسته دیگه.

سلام مجتبی مدیر جون
میگما بچه ها میگن این شرکت نماد فنآوری امروز یه دربازکنهایی آورده که به درد ما نبینها میخورره
ولی اگه میخای اونو بخری
کافیه یه دو ماه هیچی نخوری پولاتو جمع کنی یه پولی هم از دوستات قرض کنی میتونی اونو به دست بیاری!
نمیگم اونا گرون فروشند ولی به هر حال قیمتش زیاده که اگه خودت مینشستی با ابتکار خودت چندتا پیچ و آهن رو سر هم میکردی قیمتش بیشتر میشه خخخخخخخخ
لذت ببر از زندگی

و درود بر تو ای مجتبی ی بووووووووق
مدیونین اگه فکر کنین من منظورم منفی بوده. خخخ
ششم, ریکوردر سونی در حد نو مال ۷ سال پیش دارم بدمممم؟
پنجم سرویس خوبه
چهارم رو یادم نمیاد حال هم ندارم بالا رو بخونم
سوم رو پایه ام اگه پیدا کردی هری پاتر رو بذار جلداشو من بگیرم
دوم و اول رو هم نظری ندارم
لذت ببر از زندگی
ارادت فراوووون

یه کتاب میذارم، هم احتمالا خوشت مییاد، و هم کلی چیز ازش یاد میگیری. بوق؟ منظورت چیز که نبود. چیز بود. آره؟ آره! بوقه دیگه. بوق. بوق که بد نیست که! بوقه دیگه. بوق. چرا اینطوری نگام می کنید؟ بوق دیگه. بوق ندیدید؟ صداشو هم نشنیدید؟ بوق. بووووووووووق!

درود!از فروشگاه چقدر پولسانت گرفتی تا اینجا تبلیغش کنی؟…‏ راستی در کشتارگاه نجفآباد پاهای بسیاری یافت میشود برای پیوند زدن بجای پای معیوبت…‏ از بهترین پاها پای شتر است…‏ قوی با دوام و پرقدرت و سالم…‏!‏

مهدی؟ مهدی؟ مهدی؟ از دست رفتی؟ نرفتی؟ قرار بوده بری؟ قرار بوده نری؟ میخوای بری؟ میخوای نری؟ نمیخوای نری؟ راستی اگه تونستی بگی معنی نمیخوای نری چی میشه؟ منفی در منفی، مثبت…
کلا آلمانی شدی رفت! هر سال که بزرگتر میشی، با ی عده میپری معلوم نیست تهش چند منظوره بشی! راستی، مدرسه منم خیلی وقته تموم شده. خخخ
جالب هم خودتی و اون مشقای ننوشته ات!

دیدگاهتان را بنویسید