خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

همین جوری اینتر زدم رو لینک از اینجا میتونید پست جدید بفرستید! حالا ببینم چه چیزایی به ذهنم میرسه بنویسم!

چیز خاصی به نظرم نرسید که بنویسم!

فقط این که من از پنجشنبه صبح تو بیمارستان بستری میشم برای پیوند کلیه!

عمل قراره شنبه انجام بشه!

فکرشو بکنید! من روز جهانی عصای سفید عمل میشم خخخخ!

با روحیه خوبی که دارم، همچنین اوضاع خوب جسمیم، امیدوارم ۱۵ اکتبر ۲۰۱۶ تا سالها برام روزی خاطره ساز به حساب بیاد!

مدتی که نیستم نمیدونم چقدره.

شاید دو، سه هفته یا یک ماه.

راستی فرصت نمیکنم توی کامنتها حرفی بزنم.

پس اگه چیزی نوشتید و جواب ندادم از الان عذرخواهی میکنم.

به عنوان آخرین حرفم قبل از رفتن میخوام نکته ای هم در مورد اتفاقات اخیر بگم.

من اهل تعارف نیستم!

به نظرم شهروز، پریسیما و عمو چشمه هر سه از فعالترین و دلسوزترین آدمهایی بوده و هستن که این سایت تا به حال به خودش دیده.

قبلا گفتم که این من بودم که شهروز رو برای کمک به کارهای سایت پیشنهاد کرده و با اجازه مجتبی به عنوان ویرایشگر مشغول به فعالیت مدیریتی کردم و هیچ وقتم از این کارم پشیمون نشدم!

با همه اینها و با در نظر گرفتن این که من هنوزم دوستانم رو دوست میدونم، نظرم در مورد طرح مجتبی همونی هست که قبلا گفتم!

یادم نمیاد تا الان پیشنهادی برای کارهای سایت داده باشم که بد بوده باشه.

با این که ما اخیرا شاید این طور به نظر بیاد که شدیدا دعوا کردیم، ولی به نظرم چیزی که عوض داره گله نداره!

من شخصا گله ای از کسی ندارم و امیدوارم کسی هم از من گله ای نداشته باشه!

حرفم حرف اعتماد هست و بس.

اگه عقیده شما هم اینه که پیشنهادهای من هیچ وقت به حال سایت مضر نبوده، گرچه این طرح مال مجتبی بود، ولی چون فقط من ازش حمایت کردم، این حمایت رو یه پیشنهاد از طرف من به حساب بیارید و اعتماد کنید و بیاید با کمک هم این طرح رو هم به یه سر انجامی برسونیم!

کاری که از اول قرار بود بکنیم!

مهلت هم لازم نیست براش بذاریم!

به محض این که واقعا به این نتیجه رسیدیم طرح خوبی نیست، میخواد یک هفته گذشته باشه یا یک سال، از خیرش میگذریم و یه راه دیگه پیدا میکنیم!

دوست دارم وقتی برمیگردم همه بچه های سایت رو بازم مثل قبل دور هم ببینم!

فعلا بدرود.

۳۵ دیدگاه دربارهٔ «همین جوری اینتر زدم رو لینک از اینجا میتونید پست جدید بفرستید! حالا ببینم چه چیزایی به ذهنم میرسه بنویسم!»

سلام ساعت ۴ و ۱۵ دقیقه صبح سلام را نوشتم و موندم چی بگم درست مثل خودت خوشحالم که روحیه خوبی داری استاد من دکتر امامی با بدترین سرتان به خوبی جنگید در دوره درمان نابینای ناشنوایی و فلج اعضا را تجربه کردند میگفتند روزی که در بیمارستان فلج شدم در زمان شیمیدرمانی به شوهرم گفتم برام یه ویلچر تحیه کن که مخالفت معمولی داشت و از این حرفا که نیاز نیست و تو خوب میشی خودمون که هستیم ویلچر نیاز نیست استاد جواب داده بودند خودم میدونم خوب میشم ولی حالا در این زمان فلج هستم و ویلچر نیاز دارم که تحیه کرده بودند بعد از چند روز استاد گفته بودند پس این ویلچر را برای کی خریدید پاشید منا ببرید بیرون بگردونید ببریدم پارک خلاصه امید و روحیه خوب امروز استاد را به تشکیل انجمنی برای افراد سرتانی وادار کرده است تا همه بدانند این روحیه و امید مرده زنده میکنند استاد را دو دفعه برنامه هشت بهشت دعوت کرده بود امیدوارم این کلیه تو شیکمت جا خوش کنه فقط بعد از دوران مراقبت که از خونه زدی بیرون سعی کن به در و دیوار نخوری صدا نوچ نوچش را در نیاری زود لو ندی نابینا هستی

سلام آقای درفشیان. عالیه که زمان پیوند رسید! ایشالا بعدش دیگه دردسر های درمون پر!
به خدا مدل دیگه ای بلد نیستم بنویسم وگرنه خیلی چیز ها واسه گفتن و نوشتن داشتم. اینکه از نظر من شما۱دوست بسیار بسیار محترم هستید. اینکه ممنونم به خاطر کمک هایی که واسه سایتم بهم دادید. اینکه خیلی خیلی منتظرم که با خبر های خوش و در سلامت کامل اینجا ببینمتون. و اینکه هرچند من شاید بین بنده های خدا۱خورده زیادی سیاه باشم، ولی همین مدلی که هستم از ته دلم با تمام اخلاصم برای تسریع درمون شما دعا می کنم و دعا می کنم و باز هم دعا می کنم.
باز هم هست که بگم ولی به نظرم دیگه کافی باشه. زود برگردید ما اینجا منتظریم!
به امید حق!

سلام
براتون دعا می کنم به خوبی اونم از مدل بسیااار عااالیش عمل پیوندتون انجام بشه و پر انرژی تر سر حال تر و سالم تر از قبل مرخضتون کنند.
تقارن عملتون هم با روز جهانی نابینایان را گرامی می داریم و به فال نیک می گیریم که جالب انگیزیش دل ما رو شاد کرد خدا الااهی شادتون کنه خخخخ

سلام وای خدای من! عمل! امیدوارم خیلییی زوووودی سلامتی کاملتون رو بدست بیارید.
خخخ من این عجلا رو بعدشو ک عیادت میاوو دوج میدالم وااای هرچی آدم میخاد میارن من ک عمل داشتم پفک بزرگ خوشمزهی ک دوست داشتمو اوردن یا کمپوتی آناناس ک دوست داشتمو اوردم امااا اون بدترین کمپوتم شد دیگه از کمپوت آناناس بدم اومد ولی بکل بهترین روزا بود هاهاهاها انشالله بهترین عمل بشه و آخرین عملی باشه ک میرید انشالله زود برگردید.

سعیدم برات آرزوی سلامتی و موفقیت در عمل و بازگشت هرچه سریعتر به محله را دارم. از مدیران محترم میخوام که ترتیبی اتخاذ کنند که ما مرتب در جریان وضعیت سعید قرار بگیریم. یا همین پست را نذارید از صفحه اول بره بیرون یا پست دیگری بزنید و یک نفر مرتب آخرین خبرها را بیان کنه. دیگه با خودتون که ببینید چه روشی بهتره اگه خانم درفشیان را تشویق کنید که ایشان مسؤولیت اون پست را برعهده بگیرند که دیگه خیلی بهتره به هر حال نباید دوست خوبمون رو فراموش کنیم. راستی حالا که سعید از دوستان سفر کرده یا قهر کرده گفت میخوام ببینم آیا اگه بخواند میتونند کامنت بذارند یا باید بره تو صف بررسی خخخخ. پیروز و مهربان باشید. سعیدم زود برگرد باشه؟ باشه؟ قول بده باشه؟

چشمم روشن مگه دچار اختلاس میلیاردی شدن که کامنتشون باید بره توی صف ? حسین خان اصفهونی تبار این ازون حرفا بوداااااا.
برای سعید خان آرزوی سلامتی و بهبودی دارم ولی سعید خان در مدیریت شما ی چیز کم میبینم و اون عشق و محبته .شما یک آدم جدی و به غایت سخت گیرید
. وجود چون شمایی برای اداره سایت لازمه ولی کافی نیست . چون جایی که عشق نباشه ی چیزی می لنگه .
شخصا همین جا اعلام میدارم که بدون این سه تن اینجا بسان یک جسم بدون روح میمونه . ظاهرا زنده و سر پاس ولی این کجا و اون کجا .
مطمئنم خوب میدونی که از ته دل براتون آرزوی سلامتی دارم . ۴

آقای درفشیان
با همه انتقاداتی که به شما و خادمیتون دارم ولی هنوز اونقدر عقلم پاره سنگ نمیبره که رفاقتای فضای حقیقی رو فدای فضای مجازی کنم.
نمیدونم چه کمکی از من بر میاد؟ ولی به خانوم بگو روی کمک من حساب کنه. ان شالله سر میزنم. و امیدوارم که با سلامتی و خوبی و خوشی برگردید. خوبه روحیه تونا حفظ کنید. باریک الله. خدا باهاته شک نکن.

درود بر شما… امیدوارم عملِ پیوند به بهترین نحو انجام بگیرد و در آینده ی نزدیک خبرِ خوشِ تندرستیِ شما را بشنویم… در موردِ رفتنِ آن سه عزیز هم آرزو دارم با از میان رفتنِ کدورت ها و سوء تفاهم ها، صلح و صفا برقرار شود و دوباره به خانه ی خودشان بازگردند…

سلام و درود بر آقا سعید خان درفشیان نازنین و عزیز اول که نمیدونم الآن رفتید بیمارستان یا نه ولی به هر حال امیدوارم که به خوبی عمل پیوند انجام بشه و شما هم دوباره صحت و سلامتیتون رو به دست بیارید و در کنار ماها باشید میگما امسالم روز عصای سفید واسه شما عجب خاطرهی داره ها و تا مدتها در خاطرتون میمونه به هر حال دعا میکنم هر چی سریعتر هم دوره نقاهت رو پشت سر بذارید و بازم لذت ببرید از زندگی و مواظب و مراقب خودتون و خوبیهاتون باشید به هر حال دعا میکنم که در هر جا هستید خوش و خوب باشید در پناه یگانه دادآر دادآفرین بدرود و خدا نگهدار

سلام
من الآن تهرانم
قصد نداشتم و ندارم که بیام محله,
یعنی انگیزه ندارم
اما این پست را که دیدم گفتم بیام و بگم که آرزو میکنم که صحیح و سالم به پیش خانواده برگردید
دعا میکنم که اوضاع عادی بشه
اینو بدونید همه آرزوی سلامتی شما را دارند
به امید خدا.
ارتباط ما بیرون از دنیای مجازی هیچ ربطی به این قضایا نداره
من خیلی دلم برای دوستامون تنگ شده

سلام سعید جان.
مطمئنم با روحیه خوبی که داری، همچنین اوضاع خوب جسمیت، ۱۵ اکتبر ۲۰۱۶ تا سالها واست روزی خاطره ساز خواهد شد.
این مطلب رو هم فرصت کردی بخون. به خصوص اون بحث مراقبت های تغذیه ای بعد از عمل رو.
هر چند میدونم خودت کاملا واقفی.
http://namnak.com/%D9%BE%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%AF-%DA%A9%D9%84%DB%8C%D9%87.p21640
نگران بچه های دلسوز سایت هم نباش.
بر میگردن. یعنی باید که برگردن.
البته با تدبیر بیشتر مجتبی که امیدوارم هر چه زودتر با گفتگوی رو در رو، حل بشه.
یعنی حلش می کنیم.
شعار اتحاد نابینایان که هممون هم فقط حرفشو میزنیم، از همینجا شروع میشه.
دقیقا از همینجا به عنوان یک انجمن ملی که حالا داره در فضای مجازی فعالیت میکنه.
باید از خودمون، از همین محله شروع کنیم. که اگر نتونیم، واقعاً بد به حالمون.
فعلاً تو فقط به فکر عمل باش و منتظریم هر چه زودتر در بین خودمون صحیح و سالم ببینیمت.

سلام آقای درفشیان عزیز.
مطمئنم که خوب خوب میشید و به امید خدا ۱۵ اکتبر ۲۰۱۶واستون یه روز تاریخی میشه.
میدونم روحیتونم عالیه فقط حسابی مراقب باشیدو توکلتون به خدا باشه.
از صمیم قلبم دعا میکنم به زودی خبرای خوش ازتون بشنوم.

ببخشید بخش مراقبت از بیماران کلیوی
الهام خانوم سلااام ….
دختر اشکاتو پاک کن .
بیا آناناس و شیرینی بخور .
سعیدو ول کن . به نیت تو آوردم .
تو که خوب باشی سعید هم خوبه . توکلت به خدا عزیزکم .
میگم توی میوه ها آناناس میگن برای عفونت و اعصاب و مقاومت بدن خوب جواب میده . کمپوتش نه . خودش .
راستی سعید خان بیا شبو شور و چشمه رو ببوس و واقعی به هم بخندید . ماسک رو همگی از چهره بردارید .
الهام و منو مهربان خانوم و الهام و پریسیما هم شام میریم خونه رهای رهگذری . اون بختشو با مهمون داری بستن ههههه
رها صدات در نیاد . ?
سعید خااان تو رو خدا اخماتو باز کن … دلم گرفت به خدا …
الهام چرا به آقاتون نمیگی بیشتر بخنده .
نکنه تو بهش اجازه نمیدی ؟؟نکنه میترسی نگاش کنن .
وااااا . پس این اخمالو بودنش زیر سر توئه ؟؟؟؟؟

دیدگاهتان را بنویسید