خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

از اولین گردهمایی اشتغال شیراز چه خبر؟

سلااام به هم محله ای هاای عزیز امیدوارم هرجا که هستید همواره شاد و خرم بااشید و بمااانید. از اونجایی که من سالی یه بار تو این محله با صفا پست می ذارم و کلا موضوعی هم برای پست گذاشتن ندارم این بار اومدم که هم پست سالیانه ام رو بذارم خخخ و هم اینکه براتون کمی از حال و هوای گردهمایی شیراز بنویسم. خب دوستان همون طور که اطلاع دارید یا اگه هم ندارید الان پیدا می کنید خخخ اولین گردهمایی اشتغال توسط بنیاد توانگران کارافرین شهر شیراز در روزهای چهارشنبه و پنج شنبه مورخ 13 و 14 اردیبهشت برگذار شد. البته یکی دو پست خودم تو این سایت در خصوص اطلاعیه ارسال طرح های دوستان به این گردهمایی رو خوندم. داستان از جایی شروع شد که من قبل از عید برای یه کار کوچیک رفتم انجمن موج نور و اونجا آقای مهندس رضایی ازم خواستند که طرحی برای این گردهمایی بنویسم. اومدم خونه و روش فکر کردم ولی موضوع خاصی برای نوشتن طرح به ذهنم نرسید و از طرفی هم مسئله خونه تکونی به شدت منو مشغول کرده بود کلا بیخیال این گردهمایی شدم تا بعد از عید که برای شرکت کردن در کلاس های جهتیابی عازم خانه ریاضیات اصفهان و انجمن موج نور شدم در همون جلسه اول آقای رضایی گفتند که ظاهرا ارسال طرح برای گردهمایی تمدید شده و پیشنهاد دادن که طرح دست های کاوشگر رو تنظیم کنم و براشون ارسال کنم. خب وقت خیلی کم بود و فقط دو روز فرصت داشتم. یه سری مطالب خود انجمن در رابطه با موضوع در اختیارم قرار داد و من هم طبق همون ها و یه سری مطالبی که خودم به کمک قدرت سرچ اینترنت پیدا کردم به هر صورتی که بود طرح رو آماده و ارسال کردم. پس از اون به مطالعه طرح و تهیه و تنظیم طرح برای تبدیل شدن به پاورپوینت با انجمن کمی همکاری کردم تا کار به خوبی به سر انجام رسید البته خب خبر پذیرفتن طرح رو هم تو سایت بنیاد توانگران شیراز مشاهده کردیم و بعد از اون برای ارائه طرحمون آماده شدیم کمی تمرین کردیم و همینجا از آقای مهندس رضایی بسیار سپاس گذارم که با راهنمایی های خوبشون و البته سخت گیری های خوب و به جاشون باعث شدن که من حساابی برای ارائه طرح تمرین کنم و درواقع خیلی خوب آماده بشم برای روز ارائه طرح دستهای کاوشگر. بعد از تمرین و هماهنگی های لازم روز سه شنبه ساعت دو من به همراه آقای مهندس رضایی و دوستشون که ایشون رو همراهی می کردن و خانم هانی که برای ارائه طرح ریاضی کتاب اول که اونم به کمک انجمن و خانه ریاضیات چند وقتیست اجرا شده راهی شیراز شدیم. ساعت هشت رسیدیم ترمینال کار اندیش شیراز و از اونجایی که آدرس داشتیم یه تاکسی گرفتیم تا به مقصد که مجموعه ایثار در کنار باغ جنت واقع در بولوار امیرکبیر بود برسیم. پس از رسیدن به مقصد استقبال خوبی ازمون شد و پس از هدایت شدن به اتاق های در نظر گرفته برای میهمانان و پذیرایی ابتدایی گفتند که شام آماده هست و به سمت سالن غذاخوری رفتیم. همونجا بعد از صرف شام من یکی از دوستانم که از طریق اسکایپ باهاش آشنا شده بودم رو از نزدیک دیدم و خیلی اولا از دیدنش شوکه شدم و همچنین بسیار خوشحال شدم که بیشتر هم تو این سفر باهاش آشنا شدم و تو این دو روز بیشتر وقت رو باهم بودیم که خداییش خیلی خوش گذشت. بعد از خوردن شام برای استراحت رفتیم و خیلی زود خوابیدیم تا برای روز شروع گردهمایی کاملا آماده باشیم . صبح روز چهارشنبه بعد از خوردن صبحانه با سرویس در نظر گرفته به سوی ساختمان بنیاد حرکت کردیم در اونجا متوجه شدیم که کمی برنامه تغییر کرده و ارائه طرحهای پذیرفته شده در ابتدای برنامه خواهد بود و طرح ما هم دومین طرح برای ارائه بود طرح اول تولید اپلیکیشن و تولیدات صوتی توسط آقای فرشاد سعدونی ارائه شد بعد از اون من و آقای مهندس رضایی به طور مشترک طرح رو ارائه کردیم که بنظر من و آقای مهندس و همچنین سایرین خیلی خوب ارائه شد و طرح سوم هم که نقاشی روی پارچه بود و متعلق به خانم محبوبه زارع بود به صورت یه کلیپ تصویری ارائه شد چون نویسنده طرح درگیر دروس دانشگاهیش بود نتونسته بود برای این گردهمایی حضور داشته باشه بعد از ارائه طرح ها هم برنامه افتتاحیه بود که به سخنرانی های افراد مختلف گذشت در کنار این گردهمایی هم یه نمایشگاهی از کار اعضای بنیاد توانگران برگذار شده بود که ازش بازدید به عمل اومد یکی از غرفه هاش شیرینی های پخته شده یکی از دوستان نابینا بود که انصافا من یه تکه از شیرینیش رو خوردم بسیاار خوشمزه بود بعد از صرف نهار دوباره به سالن رفتیم برای ادامه برنامه ابتدا کلیپی از شرکت فیروز پخش شد که مدیر عاملش آقای سید محمد موسوی هستند و خودشون مشکل معلولیت جسمی دارند و اکثر کارمندان این شرکت هم افراد معلول هستند هم نابینا و هم سایر معلولیت ها فیلم انجمن موج نور هم بعد از اون پخش شد و در آخر هم حاضرینی که از شهرها و انجمن های مختلف اومده بودند خودشون رو معرفی کردن و به تبادل نظر در مورد اشتغال و کارهایی که برای اشتغال نابینایان کردند اشاره کردند پس از اتمام جلسه در روز اول همه به اتفاق هم به شیراز گردی رفتیم اول بازدید از باغ ارم بعد هم رفتن به سعدیه و خوردن فالوده شیرازی و بعد از اون هم رفتن به حافظیه و دیدن شلوغی خیلی زیااد اونجا که واقعا بسیار شلوغ بود بعد از رفتن و بازدید از این مکان ها برای صرف شام به رستوران تین رفتیم و شام با اجرای زنده موسیقی خوردیم که فضای خیلی خوبی بود جای همه خالی. در طول این بازدید ها من همش همراه دوست خوبم بودم و جالب تر از همه این بود که من برای اولین بار همه جا با عصا حرکت می کردم با اینکه خیلی هم بهش نیاز نبود ولی استفاده کردم ازش به طوری که هرکی من رو می دید فکر می کرد که سابقه خیلی زیادی تو استفاده کردن از عصا دارم و تقریبا اکثر نابیناها به واسطه داشتن همراه بینا از عصا استفاده نمی کردن ولی منی که تازه دست به عصا شدم همه جا ازش استفاده کردم خخخخ شب حدود ساعت یازده به خوابگاه رسیدیم و با دوستان قرار گذاشتیم که پس از تجدید قوای چند دقیقه باهم بریم کمی تو محوطه زیبای اونجا قدم بزنیم حدود یه ساعت هم با دوستان راه رفتیم و گفتیم و خندیدیم و بیشتر باهم آشنا شدیم و حدود ساعت دوازده و نیم برگشتیم چون خیلی خسته بودیم بخوابیم و برای روز بعد سرحال باشیم زمانی که ما برمی گشتیم دیدیم که پسرها تازه دارن میان بیرون و محیط اونجا رو حساابی پر از سر و صدا کردن و تا دیروقت به بزن و بکوب مشغول بودند خخخخخ صبح روز بعد هم پس از خوردن صبحانه دوباره به محل بنیاد رفتیم و پس از سخنرانی های معمول و برنامه ریزی شده و تقدیر از طرح های برتر این گردهمایی به اتمام رسید. البته باید بگم یه کارگاهی هم در رابطه با کارافرینی و اشتغال توسط آقای دکتر اسکندری و جناب آقای دکتر آبادی برگذار شد که اگه فایل این کارگاه به دستم برسه حتما تو محله به اشتراک میذارم. من خودم به دلایلی نتونستم این کارگاه رو ضبط کنم و قراره که فایل کارگاه و سایر برنامه ها از سوی بنیاد توانگران برامون ارسال بشه که به محض دریافت فایل ها براتون فایل این کارگاه رو خواهم گذاشت. رااستی جناب آقای مجتبی خادمی مدیر محله ی با صفای گوش کن تو شیراز افراد زیادی سراغتون رو گرفتند و بهتون سلام رسوندن … ببخشید دوستان که آخرش مجبور شدم پیام بازرگانی هم بنویسم چون راه دیگه ای برای انتقال این سلام ها به مدیر نداشتم مجبور شدم اینجا بگم دیگه کجا بهتر از اینجا خخخخ
پس از اتمام برنامه ها ساعت سه و نیم هم به سوی ترمینال شیراز رفتیم چون بلیط برگشتمون برای ساعت چهار بعد از ظهر بود و حدود ساعت یازده شب هم به اصفهان زیبا رسیدیم. واقعا سفر خوب و به یاد موندنی برای من بود چون با افراد زیادی آشنا شدم مثلا دیدن جناب آقای دکتر آبادی از نزدیک و هم صحبت شدن باهاشون هرچند که خیلی کم بود واقعا برای من باعث افتخار بود دیدن دوستان و هم محله ای ها، همکاری با انجمن بسیار خوب موج نور،استفاده از دیدگاه دیگران، آشنا شدن با سایر فعالیت ها و انجمن های دیگه و … همگی از مزایای این گونه نشست ها و برنامه هاست. من تا الان در چهار برنامه و همایش مخصوص نابینایان شرکت کردم که دوتا در شیراز بوده و دو تا هم در کاشان که در هر کدوم هم با ارائه مقاله و طرح شرکت کردم باید بگم که واقعا علاوه بر یاد گرفتن مطالب جدید آشنا شدن و هم صحبت شدن با افراد نابینای موفق کشور برام خیلی ارزشمندتر بوده و هست و تلاش میکنم که از این به بعد هم اگر گردهمایی و همایشی برای نابینایان باشه حتما حضور داشته باشم که هم از تجارب و اطلاعات دوستانم استفاده کنم و هم با نابینایان موفق بیشتری آشنا بشم و هم اینکه از همه مهم تر یه سفر برم که نمی دونید چه قدر این گونه سفرها بهم خوش می گذره و قطعا به استقلالم هم بیشتر کمک می کنه راستی از شما هم دعوت می کنم که تو این برنامه ها شرکت کنید که قطعا هم خوش می گذره بهتون و هم اینکه علاوه بر آشنا شدن با دیگران به خصوص هم محله ای ها مطالب گفته شده هم ممکنه براتون مفید باشه…
واای که چقدر نوشتم و چقدر هم نا میزون نوشتم به بزرگواری خودتون من رو عف کنید چون در واقع این اولین تجربه من در نوشتن خاطرات این مدلیه و برای رسیدن به نوشته های خیلی خوب شما دوستان خاطره نویس خیلی راه مونده که برسم من تازه اول راهم و تصمیم دارم از این به بعد سفرهایی که میرم رو به صورت نوشتار کوتاهی دربیارم در آخر هم تشکر می کنم از همه هم از شمایی که خوندید و هم از دوستانم در این سفر و هم از انجمن موج نور و جناب آقای مهندس رضایی که باعث شدن من به این گردهمایی برم و هم از بنیاد توانگران شیراز که در مجموع این برنامه رو برگذار کردن …
به امید اینکه خیلی زود برگردم خداحاافظ

۴۰ دیدگاه دربارهٔ «از اولین گردهمایی اشتغال شیراز چه خبر؟»

سلام منم از خوشحالی شما خوشحالم خخخخ راستش انتظار داشتم که شما و چند نفر دیگه رو هم تو این گردهمایی ملاقات کنم مثل همایش قبلی ولی متاسفانه نمیدونم چرا استقبال نابینایان از این برنامه اینقدر کم بود !!! مدال هم نمیدم که بیشتر تو این برنامه ها حضور داشته باشید خخخخخ

نه رهگذر هیشکی بهت سلام نرسوند راستش من خیلی هم ازت تعریف کردم ولی هیشکی نمیشناختت که بهت سلام برسونه هی گفتن این رهگذر رهگذر که میگی کی هست دیگه منم هی معرفیت کردم و تا تونستم ازت تعریف کردم ولی هیشکی هیچی نگفت در موردت خیالت راحت خخخخخخ

تازه فهمیدم مدیر بودن و معروف بودن چقدر مهمه و چقدر آدما ممکنه تحویلت بگیرند و هی ازت تعریف کنند و هی بهت سلام برسونند خخخخ رهگذر بیا دوتایی بریم یه سایت گوش نکنید بزنیم شاید ما هم معروف شدیم و بهمون سلام رسوندن … تازه افراد بینا هم مدیر خادمی رو میشناختند و بهش سلام رسوندن منم از شیراز فقط همین سلاما رو باخودم اوردم از بس زیاد بود نتونستم هیچی بخرم بارم زیادی سنگین بود خخخخخخ

سلام خانم کریمزاده. از انتشار مطلب خاطره ای-گزارشیتون سپاس. اما کاش این امکان براتون بود که اشاره میفرمودید که از چه طرحهایی تجلیل شد یا به عبارت دیگه کدام طرحها از کدام انجمنها برگزیده شدند. البته ببخشید چون من دارم اطلاعیه ای بهمین مضمون در گروه منتشر میکنم. هرچی سرچ کردم نفهمیدم چه طرحهایی برگزیده شدند. لذا اگه محبت کنید و این رو هم بفرمایید بینهایت ممنون میشدم. بازم تشکر میکنم.

سلام در مورد سوال شما باید بگم که از سه طرحی که تو پست اشاره کردم تقدیر شد درواقع به طرح انجمن موج نور اصفهان با عنوان دستهای کاوشگر به عنوان طرح برتر معرفی شد و دو طرح تولید اپلیکیشن و تولیدات صوتی که توسط آقای فرشاد سعدونی ارائه شد و همچنین طرح نقاشی روی پارچه که توسط خانم محبوبه زارع ارائه شده بود هم مورد تقدیر و تجلیل قرار گرفتند و اون دو طرح به طور مستقل ظاهرا ارائه شده بودند و از طرف انجمن خاصی نبود . امیدوارم تونسته باشم کامل پاسخ داده باشم و شما هم جواب سوالاتتون رو گرفته باشید ولی با این حال اگه باز سوالی بود حتما پاسخگو خواهم بود با تشکر از اینکه به این پست توجه کردید

سلام خدمت روانشناس بزرگوار و کم پیدای محله . خوشحالم که این پست مورد توجه شما قرار گرفته و از نظرتون هم عالی بوده . سپاس بابت نظرتون که من رو خیلی غافلگیر هم کرد به واسطه نبودن اثری از شما در این سایت و پیدا شدن نظری از شما بعد از مدتهای طولانی. به هر حال خوشحال شدم از حضورتون

سلام و درود بر سمانه خانم
خوب که هستید به لطف یزدان دادآفرین
خب میبینم که حسابی در شیراز جنت فراز ما بهتون خوش گذشته و خیلی هم شیراز گردی کردید
به هر حال مرسی که توضیحاتی مفصل از این گردهمایی داشتید
شبتون خوش و خدا نگهدار

درود. خوشحالم که بهت خوش گذشته. امیدوارم همیشه سفر کنی و از سفر هم لذت ببری.
فقط اگه میشد صدا و تصویر این گردهمایی رو واسه مون میذاشتی خیییلییی خوب بود.
هم فرهنگسازی میشد, و هم ما در جریان چندو چون دقیق برنامه ها قرار میگرفتیم.
من همیشه رو بحث فرهنگسازی از هر طریقی که بشه تأکید بسی بسیاااار زیاد دارم.
و اینکه این گردهمایی از صدا و سیما پوشش خبری داده شد یا نه آیا؟
اگه نه, پس لازم و واجبه که امیر سرمدی ها بیشتر تو این زمینه کوشاتر باشند.
ما باید از خروجیه این برنامه ها نهایت استفاده رو تو زمینه های مختلف بکنیم.
مرسی از پست. مستدام بااااااشی.

سلام خدمت شما. منم امیدوارم که شما همواره از زندگی لذت ببرید. در مورد سوالتون و تحت پوشش قرار گرفتن من زمانی که تو نمایشگاه بودم شنیدم که خبرنگاران برای تهیه گزارش ظاهرا از صدا و سیمای شیراز اومدن و گزارشی تهیه کردن ولی من خودم ندیدم. ولی مثلا همایش کاشان که بودم خبرنگارها بودن و حتی با خود من مصاحبه کردن که خبرش هم از طریق اخبار استان پخش شده بود و حتی تو خود همایش هم خبر پخش شده رو نشون دادن و بنظر منم راه بسیار خوبی برای فرهنگ سازیه. در مورد گذاشتن تصویر و صوت گردهمایی متاسفانه من امکانات ضبط رو نداشتم ولی قراره که فایلهای گردهمایی به همراه یه عالمه عکسی که ازمون گرفتند رو برامون بفرستند حتما به محض دریافت فایل ها تو محله به اشتراک خواهم گذاشت. موفق باشید

سلام و عرض ادب خدمت نویسنده بزرگوار هم محله ای. طرح دستهای کاوشگر درواقع تشخیص غدد سرطانی به روش پرماسی هست که تو یکی دو کشور اروپایی داره اجرا میشه که انجمن موج نور این طرح رو بررسی و پیگیری کرده تا بتونه اجراییش کنه و هدف از طرح هم ایجاد اشتغال جدیدی برای نابینایان خصوصا خانم های نابیناست . اطلاعات بیشتر این طرح تو سایت خود انجمن موج نور به نشانی mnsi.ir هست و حتی یکی دوباری هم تو همین سایت برای دوستان اطلاع رسانی شده . تشکر از حضور و توجهتون به این پست. اگه بازم سوالی بود در خدمت هستم

سلاااام بر سمااانه خانمی عزیزم
باریکلا که همش عصا به دست بودی ای ول بر شما دوست و هم کلاسی گرااامی
میگما منم فالوده شیرازی و فال حافظ می خواام باغ ارم را نیز همچنین …..
کارگاه رو هم حتما دانلود کن, اگر حالی و عمری بود همایش بعدی باید منم یه مقاله ای طرحی چیزی کار کنم تا با هم بریم مسافرت بیشتر خوش بگذره, راستی نگفتی کدوم دوست اسکایپی مجازی رو دیدی؟

سلاام به بانوی عزیز ممنون که خوندی . راستی از فایل کلاس جهت یابی چخبر ؟ خخخخ دیگه دیر گفتی وگرنه یکی دو تا فالوده بستنی اضافی بود اگه زودتر گفته بودی یکیشو برات سوقاتی میوردم خخخخخخ فایل به محض رسیدن به دستم براتون حتما خواهم گذاشت. شما برو تو فکر نوشتن مقاله برای همایش کاشان که خانم دکتر نیکخواه تو شیراز گفتند قراره شهریور برگذار بشه و محور اصلیش هم در مورد خانواده هست اینم یه تقلب به تو دوست خوبم خخخخخ دوست مجازی هم یه دختر خانم بسیاار گل بود که از نزدیک دیدمش ولی نمیدونم که دوست داره اسمشو اینجا بگم یا نه برای همین احتیاط کردم و نگفتم ولی بعدا به خودت بیرون از این فضا اسمشو میگم خخخخ

سلااام سمانه.
بسیار عالی.
مرسی که گزارشی از این همایش واسمون ارائه کردی.
افسوس که نشد مثل همایش قبلی در شیراز حضور داشته باشم.
واقعا خلأ همایش های اینچنینی، حس میشه و امیدوارم شاهد برگزاری نشست های تخصصی بیشتری برای نابینایان در کشور باشیم.
در هرم خئوپوس در مصر که ۲۶۰۰ سال قبل از میلاد ساخته شده است به اندازه ای سنگ به کار رفته که میتوان با آن دیوار آجری به ارتفاع ۵۰ سانتیمتر دور دنیا ساخت.

سلام جناب خبرنگار. تشکر بابت دیدگاهتون. ببخشید که من پامو کردم تو کفش شما و گزارش ناقصی از این گردهمایی نوشتم. واقعا ای کاش بودید تا هم خودتون گزارش بهتری مینوشتید و هم ما شما و تبسم جان رو یه بار دیگه از نزدیک میدیدیم. من هم با حرف آخرتون در مورد ضرورت این نشست ها خصوصا بین نابینایان کاملا موافقم و ای کاش استانهای دیگه هم همت میکردن هر کدوم به یکی از بحثها و مشکلات نابینایان میپرداختند تا شاید با هم فکری بالاخره به یه جای خوبی میرسیدیم

سلام سمانه خانم خوشحالم از اینکه هم تو شهر ما بهتون خوش گذشته و هم دوستتون رو از نزدیک دیدید امیدوارم بازم شما رو تو شیراز ببینیم اونم با استقلال بیشتر و طرحهای قویتر امیدوارم که ما هم میزبان خوبی برای شما و گروهتون بوده باشیم

سلام بله جای شما هم تو این همایش به عنوان یه همکار خالی بود خخخ ما یکی دو کار و مقاله خوبی باهم داشتیم که امیدوارم این همکاری ادامه دار باشه. در مورد حرفتون هم باید بگم که این گردهمایی چون زمانش کم بود و برنامه هاش متنوع بود دیگه جای زیادی برای چرت زدن نداشت و اگه تشریف میوردید قطعا نمیتونستید چرت بزنید خخخخ

سلام. شام چی دادن؟
ببخشید مگه دوستتون چه مشکلی داشت که شوکه شدید؟
بازم ببخشید! صبحانه چی دادن؟
ناهار و شیرینی چی بود؟
میشه مزه فالوده شیرازی را به تصویر بکشید؟
بازم شام چی دادن؟
صبحانه روز دوم چی دادن؟
مجتبی خادمی دیگه وجود نداره. پیام بازرگانی چی بود؟
مگه ناهار نخوردید؟ چی دادن؟

سلام اماان ا دست و حرفهای شما خخخ من قصدم نوشتن گزارش از گردهمایی بود نه غذا و خوراکی هایی که دادن خخخخ در مورد دوستم باید بگم که ایشون مشکلی به غیر از نابینا بودن ندارن فقط چون من شنیده بودم که تازه نابینا شدن و تو جمع نابیناها زیاد حضور ندارن برای همین از دیدنشون شوکه شدم . فالوده شیرازی هم شبیه رشته آش هست خخخخخ اینم تصویرش خوبه خخخخخ بقیه سوالاتتون هم سخت بود من بلد نیستم جواب بدم اگه سوال دیگه ای دارید بفرمایید در خدمتم خخخخ

سلام بر سمانه خانم عزیز
واااای واقعا خوشحال شدم یک پست از شما خواندم و عجب پست خوبی هم بود.
اتفاقا خیلی خوب هم می‌نویسی و آسمون ریسمون نمی‌بافی و اصل مطلبو ادا می‌کنی.
حتما منتظر اون کارگاه هم هستم مبادااا بذاریش برا پست سال بعد هااا
موفق باشید

سلام بر مریم خانم گل و عزیز هم محله ای ممنون از تعریفاتتون منم خوشحال شدم که اینجا دیدمتون و از اینکه به پستم توجه داشتید بسیار خرسندم. راستش مریم جان میخواستم یه سری از مطالب دیگه رو هم بنویسم ولی یادم رفت خخخخ اینجا یکی دو موردش رو میگم از ترمینال به سوی محل اسکان که میرفتیم راننده تاکسی راهنما زده بود که دور برگردون رو دور بزنه ماشین پشت سری شروع کرد به بوق زدن راننده هم سرشو از شیشه کرد بیرون داد زد تو کوری یا راهنما کوره خخخخخ اصلا به مایی که مسافر ماشینش بودیم توجهی نکرد و دقیقا نسبت اینجوری به یه راننده دیگه داد که راستش من همونجا تو فکر رفتم که عجب فرهنگی ما داریماا خخخ نکته دیگه ای هم که میخواستم بگم و یادم رفت این بود که ساختمون بنیاد توانگران شیراز داخلش مناسب سازی شده بود میله های راهنما برای نابینایان داشت و برای هر طبقه یه راهنما به خط بریل به دیوار بود که مثلا این طبقه چندم هست و چه قسمت هاییه تو این طبقه هست که برام خیلی جالب بود … بازم تشکر از نظرت موفق باشید

سلام سلام.
خب گفتین که هیچی به ما سلام نرسونده و فقط به مجتبی سلام رسوندن. اما این دلیل نمیشه که من این وسط ساکت بشینم و از این حرفا. شوما بوگو بیبینم فالوده شیرازی ها رو کوجا قایم کردی که شدید لازمش دارم خخخخخخخخخخخ
راستی یادتون باشه سر این فالوده ها خون می ریزمااااااا خخخخخخخخخخخخخخ
خوشحالم که توی سفر بهتون خوش گذشته و راجع به خاطره نویسی هم باید بهتون بگم دقیقا خاطره بیان جزئیات و آن چیزی است که در واقعیت اتفاق افتاده و شما هم دقیقا همین کار رو کردید. توی خاطره هم اصلا نیازی به استفاده از تشبیهات و جملات آن چنانی نیست. پس با این تفاسیر خوب نوشتید و اون فالوده شیرازی رو هم رد کن بیاد خخخخخخخخ.
مرسی از بابت پستت.
شاد و موفق باشی.

سلام سلام سلام فالوده ها رو خوردیم نیوردیم که خخخخخ خوشحالم که خوب بوده و مورد توجه شما هم قرار گرفته. راستش یکی دو مورد هم میخواستم بنویسم که یادم رفت و در جواب خانم شیبانی نوشتمشون خخخخ ممنونم از شما هم موفق و شادمان باشید

دیدگاهتان را بنویسید