سلام به شما همسایه های عزیز تو محله ی صمیمی گوش-کن.
امیدوارم دلتون شاد و زندگی به کامتون باشه.
تو این پست یه کتاب جذاب از استاد بزرگ، محمد بهمنبیگی براتون اوردم که امیدوارم شما هم مثل من از خوندنش لذت ببرید.
آشنایی با نویسنده ی کتاب: استاد محمد بهمنبیگی.
محمد بهمنبیگی، بنیادگذار آموزش عشایر در ایران، در سال 1299 در خانوادهی محمودخان، کلانتر تیرهی بهمنبیگلو ایل قشقایی در منطقهی چاهکاظم در شهرستان لارستان به هنگام کوچ دیده به جهان گشود. ده سال بعد، پدر او در منازعات ایلی با دولت اختلاف پیدا کرد و به تهران تبعید شد. مادر وی شش روز پس از تبعید همسرش، به جرم تهیهی آذوقه برای عشایر مخالف دولت، مقصر شناخته و به تبعیدگاه همسرش (تهران) فرستاده شد. محمد نیز با او رهسپار تبعیدگاه شد و در همانجا به تحصیل، تا مقطع کارشناسی رشتهی حقوق قضایی در دانشگاه تهران، ادامه داد. محمد حدود دو سال به عنوان کارشناس واحد حقوقی بانک ملی در تهران مشغول به کار شد تا اینکه با اتمام دوران یازده سالهی حبس و تبعیدِ پدر، همراه با خانواده، به استان فارس و دامان ایل بازگشت و به زراعت و چوپانی مشغول شد. او با مشاهده بیسوادی و مشکلات ناشی از آن در اطراف خود به فکر آموزش دختران و پسران عشایر با همکاری افرادی از عشایر، که تا حدودی از مهارت سواد برخوردار بودند، افتاد تا اینکه اولین مدرسهی سیار عشایری را در محل زندگی خود راهاندازی کرد. استاد بهمنبیگی برای ادامهی این مسیر دشوار با مشکلات زیادی مواجه شد، که یکی از آن مشکلات نبود معلمانی بود که ضمن سازگاری با شرایط عشایری بتوانند در راه آموزش به فرزندان عشایر به وی کمک کنند. از این رو، استاد توانست پس از ایجاد چندین مدرسه ی سیار با تلاش فراوان، حمایتهای مردمی و کمکهای دولتی، مؤسسهی دانشسرای عشایری در شیراز به عنوان مدرسهی مرکزی آموزش عشایر را تشکیل دهد. نهادی شدن آموزش در عشایر پس از ده سال با حمایت اصل چهار ترومن و پشتیبانی دکتر کریم فاطمی به ثمر رسید و طرح تعلیمات عشایر در هشتصد و نودمین نشست شورای عالی فرهنگ در تاریخ ۱۰ دی ۱۳۳۴ به تصویب رسید. از آن تاریخ آموزش عشایر توسعه یافت و پایدار شد و بر پایی مدرسههای عشایری به عشایر استان فارس محدود نشد و فرزندان عشایر از ایلهای آذربایجان تا مرزهای شمال شرقی خراسان، از نعمت مدرسه و سواد برخوردار شدند.
تسلّط استاد محمد بهمن بیگی به سه زبان انگلیسی، فرانسه و آلمانی که اغلب آثار نویسندگان خارجی را به زبان اصلی مطالعه میکرد و تحقیق و تفحّص در متون ادبی، این اجازه را به وی میداد که با نثر دلنشین و جذّاب دست به تألیف زند. بهمنبیگی دربارهی نحوهی یادگیری زبانهای خارجیاش چنین میگوید: «زبان فرانسه را در مدارس متوسطه و دانشکده حقوق تهران [یاد گرفتم] و بعد به علت سیر و سیاحت دو سه ساله با چند فرانسهدان اروپایی آن را بهبود بخشیدم. قشقایی بودم و در جنگ بینالمللی دوم با آلمانها همکاری داشتم. از جمله چند چترباز به ایل ما آمده بودند و من تنها مترجم آنها بودم. به بعضی از آنها فارسی یاد دادم و از آنها آلمانی یاد گرفتم. پس از یادگیری این دو زبان آموزش انگلیسی آسان بود. هم به صورت خصوصی و هم به صورت سفرهایی به خارج، انگلیسی را هم آموختم».
از آثار این استاد و نویسنده ی بزرگ می توان: عرف و عادت در عشایر فارس، بخارای من ایل من، اگر قره قاج نبود، به اجاقت قسم و طلای شهامت را نام برد.
استاد عبدالحسین زرینکوب به بهمنبیگی این طور مینویسد: «دست عزیزت مریزاد! خاطرت شاد و خوشباد! آقای بهمن بیگی بسیار گرامی! اگر «قرهقاج» نبود، من و بسیاری دیگر از لذت خواندن این خاطرات دلکش و شیرین محروم میماندیم. خوب شد که این قرهقاج پربرکت فیضی هم به قلمرو نثر فارسی رساند. کیف کردم، نشئه شدم و راست راستی لذت بردم. هرگز فکر نمیکردم در معیشت شاد و آزاد شبانکارگی این همه رنج و بلا با این همه لطف و صفا همراه است. بارها در کوچ ایل با شما همراه شدم و بارها در آن مدارس عشایری نکتهها آموختم. اگر قرهقاج نبود یک همچو تصویر زیبا و ماندنی از زندگی عشایر فارس باقی نمیماند. باید از قرهقاج ممنون بود که یک چنین نویسنده هوشمند افسونکاری را به ایران برگردانده. اگر قرهقاج نبود جای چه چیزهای خوبی که خالی بود… خوب شد که قرهقاج بود، راستی خوب شد که قرهقاج بود!».
استاد محمد بهمنبیگی روز شنبه یازدهم اردیبهشتماه 1389 در شهر شیراز چشم از جهان فرو بست. پیکر وی روز پنجشنبه، بدون اطلاعرسانی همگانی در رسانههای رسمی، با حضور بیش از ۱۰۰ هزار نفر از دوستداران وی ــ و با شعارهایی چون «گچ سفید، فشنگم؛ تختهسیاه، تفنگم» ــ تشییع شد و، همانطور که وصیت کرده بود، در مسیر کوچ عشایر، در شیراز و در منطقهی کُشن، به خاک سپرده شد. یادش گرامیباد.
برای آشنایی کاملتر با این استاد بزرگوار:
وارد این سایت بشید
مشخصات کتاب: اگر قره قاج نبود
نام کتاب: اگر قره قاج نبود.
نویسنده: محمد بهمنبیگی.
ناشر: نشر قشقایی.
ناشر همکار: نشر تخته جمشید.
چاپ پنجم: 1386.
تاریخ ضبط: سوم خرداد 1388.
حجم فایل: 68.9 mb
این هم از لینک دانلود این کتاب جذاب و خوندنی
یکی از کار هایی که هیچ ضرری برامون نداره کتاب خوندنه، پس بیاید هرچه بیشتر کتاب بخونیم