خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

من دچار سردرگمی شدم. نظر شما چیه؟

سلااااام سلام سلام به هم محلی های عزیز و دوست داشتنی من. امیدوارم حسابی حالتون خوب باشه و از زندگیتون لذت ببرید. من که شدیدا خستم شدییییدا هر روز کار عملی. کنفرانس. تحقیق. مقاله و … دلم واسه تابستون تنگیده شکلک گریه به همراه جیییییغ. ولی دلیل پست زدنم انتقال خستگی نیست.
راستش غروب جمعه بیکار نشسته بودم و داشتم فیلم دانلود می کردم و تلویزیون هم روشن بود که شنیدم در مورد فیلم پرتقالی ویژه ی نابینایان داره تبلیغ می کنه. زیادش کردم. اسم فیلم تصور کن بود. موضوعش این بود که: در یک مرکز خصوصی نابینایان برای آموزش نگهداری می شدند و یک معلم نابینا هم داشتند. معلمشون سعی می کرد که به بچه ها یاد بده که تا جای ممکن از عصا استفاده نکنن و حسهای شنواییشون و بویاییشون رو تقویت کنن مثلا به شاگرداش می گفت از توی کلاس با حس شنواییشون تشخیص بدن که کی توی حیاطه زنه یا مرد؟ چند سالشه پیر یا جوون؟ و … خودش اکثر اوقات عصا نمی زد و با حس هاش و شمارش قدم هاش بیرون می رفت. مسیرش رو با حس شنواییش و حدسهاش پیدا می کرد. ولی تو یه صحنه یه ماشین داشت زیرش می کرد یا یه صحنه ی دیگش افتاد توی یه چاه. از طرفی با حس شنوایی و بویاییش بدون عصا رفت و به دریا رسید و محله کشتی رو پیدا کرد. اون بدون اینکه عصا داشته باشه حدس زد که یه دیوار بلند مقابلش هست و درست هم بود. یا مثلا با حواسش اشیا رو پیدا می کرد. در یک صحنه ی دیگه پاش گیر کرد به یه چیزی و توی خیابون افتاد. این فیلم ساخت سال ۲۰۱۲ هست و برنده ی جایزه هم شده.
من دچار دوگانگی شدم باید تکیه ام به عصا باشه یا سعی کنم از حس هام برای جهتیابی استفاده کنم و از عصا کمتر استفاده کنم. میشه تو پیاده روها بدون عصا راه رفت؟؟ اون معلم اعتقاد داشت که عصا باعث وابستگی میشه و مستقل شدن یعنی به کار بردن حواس و ربط دادن حوادث به هم برای جهتیابی دقیق.
من دچار سردرگمی شدم و ذهنم درگیره.
دوستان لطف کنید تو کامنت ها نظرتون رو بگید. بگید نظر معلم تا چه حد درسته و اصلا تقویت حواس و استفاده ی کمتر از عصا در ایران چقدر قابل اجرا هست؟؟ مستقل بودن یعنی عصا یا حواس یا ترکیب هردو؟؟ چه باید کرد؟؟
تو کامنت ها منتظر نظرتون هستم.

۶۱ دیدگاه دربارهٔ «من دچار سردرگمی شدم. نظر شما چیه؟»

سلام. کاش ما هم مقاله و تحقیقی داشتیم, در کنارش کنفرانسی داشتیم.
شما دچار سردرگمی شدید ما باید نظر بدیم که شدید یا نشدید؟
به احتمال زیاد دچارش شدی.
من میگم هم از عصا و هم از سایر حواس باید استفاده کرد, سگ راهنما هم فراموش نشه

سلام معصومه جان. اگر درست فهمیده باشم شما گفتی تبلیغ فیلم رو دیدی. من تصور می کنم اون فیلم حرف های بیشتری واسه گفتن داشته. باید کاملش رو گرفت و دید. در مورد حواس و عصا هم من شخصا با کامبیز موافقم. حواس خیلی کمک می کنه و باید پرورش بگیره اما عصا هم باید باشه. تصور کنیم داخل خیابون داریم میریم و از۲طرف ماشین میاد. ما هم متمرکز باشیم راننده های۲طرف نمی تونن به موقع متمرکز بشن. تا بیان بفهمن که ما اون ها رو نمی بینیم اون چیزی که نباید پیش میاد. خلاصه اینکه عصا و حواس با هم بهتره. البته از نظر من!

سلام
احتمالا منظورتون همون فیلم باشه که دیشب از شبکه دو پخش شد. معتقدم حواس و عصا با هم. سگ راهنما هم خخخخخ نهههههه من از سگ می ترسم! خخخخخ. دیشب وقتی زدیم شبکه دو که آخرای فیلم بود و درست متوجه نشدم که چی می خواست بگه. موفق باشید.

سلام
اوه! اوه!
هرگز! هرگز, این کار را نکنید.
این دو را یعنی هم حواس و هم عصا را باید باهم استفاده کنید.
کسی که بدون عصا راه میره اصلا طرز راه رفتنش هم درست نیست
آخه مجبور هست که برای راه رفتن پاهاش را بکشه
مخصوصا تو این موقعیت که پیاده رو ها اصلا برای ما مناسب سازی هم نشده.
تو را به خدا عصا را کنار نگذارید.

چشم چشم از هر دو استفاده میکنم. من باید روی حواسم کار کنم چون زیاد تقویتش نکردم. کاش تو مدرسه هفته ای یک روز به بچهها استفاده از حواس و جهت یابی دقیق رو آموزش میدادن به جای اینکه کلید بندازن روی زمین و بگن پیداش کن بعد هم بگن این جهتیابی هشستش

سلام
فیلم رو ندیدم و با توجه به توضیحات شما چیزی که به ذهنم میرسه رو میگم.
اول اینکه این یک فیلم است و اینجور که معلومه در شخصیت پردازی خیلی خوب کار کرده. دلیل اینکه یک فیلم جوایز مختلفی رو شاید ببره این نیست که چیزی که اون فیلم میگه حتما درسته. شاید محتوا و مضمون فیلم چیز دیگه ای باشه ولی فیلم بخاطر کارگردانی یا فیلمبرداری یا بازیگری یا بهترین تدوین یا بهترین بازیگر یا بهترین موسیقی و چیزهای دیگر جایزه بگیرد.
اما اینکه شخصیت اصلی عصا بدست نمی گرفت رو باید در فیلم دید چه عناصر وکلیدهایی گذاشته اند که شخصیت این فکر را می کند. از آن سو به بعضی اهدافش می رسد و از طرفی دیگر نزدیک است جانش را هم از دست بدهد. قطعا در واقعیت زندگی باید هم عصا داشت و هم حس های دیگر را تقویت کرد.ولی کارهای این شخصیت در فیلم موجب اتفاقهایی خواهد شد که مخاطب را تحت تاثیر قرار خواهد داد و به بهتر شدن فیلم می انجامد.
باز می گویم این یک فیلم است و ذهنتان را از آن رها کنید چون واقعیت زندگی با فیلم فرق می کند. حالا اگر شخصیت اصلی هم حواس شنوایی و بویایی خوبی داشت و هم از عصا عالی استفاده می کرد دیگر اتفاقهای بد برایش بوجود نمی آمد آنوقت فیلم و شخصیت هم دلیلی برای شروع شدنش وجود نداشت. چون با شخصیتی نابینا مثل همه نابیناها روبرو بودیم.ببخشید خیلی طولانی شد و امیدوارم تونسته باشم مطلبی که در ذهنم بود رو منتقل کرده باشم. موفق و پیروز باشید

متشکرم که راهنماییم کردید. بله این فیلم به خاطر صدا برداری و تصویر برداری و تراحی صحنه جایزه گرفت. درسته این یه فیلمه. من قصد داشتم فیلم رو اگه بشه به زندگی واقعیم تبدیلش کنم. ولی انگار غیر منطقی هستش. ممنونم

سلام
به نظر من باید از هر دو استفاده کرد
سگ راهنما هم گزینه ی فوق العاده ایه، ولی حیف که ما نمیتونیم تو ایران داشته باشیم
اونم که شما دیدید فیلم بوده، تو واقعیت هم آدم باید سوپرمن باشه که اینجوری بتونه پیش بره
البته منم یه گاهی کله شقی میکنم و بدون عصا میرم بیروون، تا حالا هم خدا رو شکر اتفاقی واسم نیفتاده.
موفق باشید

سلام. من با عصاشم نزدیک بود برم زیر ماشین که. حالا ببین اگه عصا هم نباشه چی میشه دیگه. خودم تو مسیرهای آشنا که مطمعن‌َم مانعی نیست عصا نمیزنم اما اینجور مسیر ها کمه. سگِ راهنما هم که کامبیز گفت خیلی خوب میشد داشته باشم و باشیم ولی حیف. راستی اون فیلمه دوبله فارسی بود آیا؟ اگه کسی پیداش کرد بزاره تو محله تا همه ببینیم.

سلام!به نظر من هم استفاده از عصا و حواسمان با هم بهتر است.چون انطوری مردم بهتر متوجه نابینایی ما میشوند!با سگ راهنما زیاد موافق نیستم!چون این یه جور خودخواهی میباشد.امروزه با استفاده جیپی اس میتوان به راحتی مسیر خود را پیدا کرد و عصلً نیازی به سگ نیست.موفق باشی!

ننم گفته: هرگز بدون عصا بیرون نرو.
من چه محیط آشنا باشه چه نباشه, چه همراه بینا کنارم باشه و چه نباشه, همیشه عصا همراهمه و ازش استفاده میکنم.
سؤال, چرا من تو محیطهای آشنا از عصا استفاده میکنم.
جواب, چون اینجا ایرانه و هیچ مشخص نیست که دو دقیقه ی بعد یه چاله یا جوب تو اون محیط به وجود اومده یا نه.
سؤال, چرا باز هم با وجود همراه بینا حتی تو محیطهای آشنا از عصا استفاده میکنم؟
جواب, چون که شاید اون همراه بینا تازه اگه حواسش بهم باشه بگه جلوت مانع هست یا چاله هست. ولی جزئیاتش رو نمیتونه به من بگه که.
مثلاً عرض یه جوب یا ارتفاع یه پله.
البته با حرکات دست و بدنش میتونیم متوجه بشیم. ولی با استفاده از عصا سریعتر باهاش میریم و دیگه لازم هم نیست اون حواسش با ما باشه و از همراه بودن با ما لذت بیشتری میبره.
مثلاً من با داداشم که بیرون میرم, دیگه منو راهنمایی نمیکنه و خیلی سریع مثل یه بینا همراهیش میکنم تو راه رفتن.
و اما یه راه حل دارم واست, و اونم اینه که تو یه محیط نا آشنا ولی بیخطر به تقویت حواست بپرداز اونم بدون عصا. تا حواست در حد اعلا تقویت بشند.
بعدش استفاده از عصا رو واس موقعیتها و شرایط غیر قابل پیشبینی تو ایران بهش اضافه کن, و در نهایت هم از تکنولوژی واس پیدا کردن مسیرهایی که میخوای بری استفاده کن.
به پاییز و فصل سرما هم بد و بیرا نگو که اگه بگی: تابستونو لعنت میکنم. اه. خدا رو شکر که تموم شد با اون گرماش.
آهان. نظر مهدی۳۱۳ به عنوان یه فیلمنامه نویس قابل تأمله و لایک داره.
یه چیز دیگه. رااااستی دروووود.

من تقریبا یک سال هست که از عصا استفاده میکنم و هنوز کاملا حرفه ای نشدم. و احتیاج دارم که از تجربیات دیگران استفاده کنم.
عقلم هم میگه حس شنوایی و بویاییت رو از امروز تقویت کن

سلام حس شنوائی و تقویت اندازه گیری فاصله شما با اشیا بسیار باید تقویت بشه. یکی از مهمترین مهارتهای جهتیابی داشتن حس شنوائی قوی و سالم است. اگر شما نتوانید از حس شنوائی خود استفاده کنید در عصازنی با مشکل رو به رو می شید. برای تقویت این حس بهتره سکوت کنید و به صداهای اطراف گوش دهید بعد از یه دقیقه اونائی که شنیدید رو بیان کنید. اینطوری تمرکز بیشتری پیدا می کنید… استفاده از نشان های صوتی محیط هم برای جهتیابی و عصا زنی بسیار مفیدند. ولی در کل باید هم عصا و هم استفاده از حسها باشند این دو مکمل هم هستند…. راه رفتن بدون عصا اصلا جالب نیست و خطراتش بسیار بالاست…

با سلام،
من این فیلم رو ندیدم ولی برایش خیلی احترام قائل هستم.
اگر کسی داره لینکش رو اینجا قرار بده.
واقعاً آنگونه که شما تعریف کردید به این پی بردم که فیلمنامه نویسش یا خیلی اهل پژوهش بوده و یا قبل از نوشتنش با یه اینکاره مشورت کرده است.
من خودم از کسانی هستم که از بچگی این شکلی بار اومدم.
یعنی تا حالا به ندرت پیش اومده که عصا بگیرم.
شاید تعداد دفعاتش به ۱۰ بار نرسد.
آن هم فقط برای تجربه و پی بردن به نصیحت های این و آن که گوشم شبها از صداشون خارش می گرفت.
تجربه ی همین ۱۰ بار هم به من ثابت کرد که عصا هیچ فایده ای برای من ندارد.
البته سرعت سنج باهام نبود که ببینم با عصا سرعتم بیشتر هست یا بی عصا.
به یه چیز دیگر هم معتقد هستم.
کسانی که مثل من اولش در روستا بودند و بعد به تهران آمدند جسارت بیشتری در بی عصا رفت و آمد کردن دارند.
یکبار در یکی از پستهای فکر کنم زهره مظاهری عزیز عرض کردم که دلیلش چیست.
چون در روستا کسی از عصا حد اقل در آن زمان خبر نداشت.
نمی دانست که برای نابینا هم هم چین چیزی هست.
بنابر این دقیقاً شبیه آنچه در فیلم آمده نابینا می بایست به توانایی های حواس دیگرش متکی می شد.
نمیگم به تیر برق نخوردم تو بچگیم
نمیگم تو جوب آب نرفتم.
ولی همین توی جوب آب رفتنم و تو تیر برق خوردنم تو سن بسیار کم ۳ تا ۴ سالگی بهم ثابت کرد که میشه راهی برایش پیدا کرد. تمرکز حرف اول را می زند.
نمی خواهم از خود تعریف کنم ولی من بدون عصا از خیلی از نابینا هایی که باهاشون رفت و آمد داشتم و عصا هم داشتن بهتر و با سرعت بیشتری حرکت می کنم.
ولی به طور کلی به این برمی گرده که از همون اولی که می خواهی مستقل باشی جسارتت چقدر است، چه کسانی شما را راهنمایی می کنند، تعداد افراد مثبت اندیشی که کنار شما هستند بیشتر است یا کسانی که ضعف فرهنگی دارند.
دلایل بسیار است و حتی برخی به عوامل روانشناختی برمی گردد.
امیدوارم روزی یک کنفرانس در این ارتباط تشکیل شود تا بتوانم درستتر و بهتر برایتان توضیح دهم.
درضمن تعجب کردم که یک بانویی فرمودند کسی که عصا ندارد درست راه نمی رود.
ولی در آخر عرض می کنم شخصیت من و باور من این است و اصلاً برای کسی نسخه نمی پیچم که با عصا حرکت کن یا بی عصا.
من فقط می گویم توانایی های خود را در نظر بگیر و بعد حرکت کن.
میزان شناخت از خودت را در نظر بگیر و بعد تصمیم بگیر.
حتی به نظر من مدتی با عصا راه برو و مدتی بدون عصا و بعد تصمیم بگیر.
اینها فقط نظر من بود و بس.
فردا نیایید بگویید منچستر گفت بی عصا برو بیرون و برید و بمیرید خدایی ناکرده و بعد هم آدرسم رو از بهزیستی پیدا کنید و مدعی دیه شوید.!!!!!@!!!!!
مجتبی من بی تقصیرم تو دادگاه همین کامنت رو بیار و از کاربر خوبت دفاع کن

مرسی از اینکه تجربیاتت رو در میان گذاشتی. ممنون. صحبتهاتون جالب بود. پس این موضوع فقط مال فیلم نیست تو دنیای واقعی هم رخ میده؟ کاش میگفتید نابینا هستید یا کم بینا؟؟ مثلا پلهها و جوب رو بدون عصا چطوری تشخیص میدید؟؟

قول شرف میدم تا زمانی که صحبتهای حقیقی من اینجا سانسور میشه دیگه نظر و کامنتی ندم. شرمنده خانم رزم آهنگ. بخشی از نظر قبلی من حذف شد و این بی احترامی کامل به من بود. مهم نیست این کامنتم هم منتشر بشه یا نه.
ولی تا زمانی که نتونیم دموکراسی رو حتی تو این سایت تمرین کنیم دیگر نباید از هیچ کس و مسؤولی انتظار داشت.
بای بای تا همیشه

سلام, من دیر نابینا هستم ولی تمرکز زیادی روی محیط اطرافم دارم, خودم فکر میکنم از همه حواسم برای راه رفتن استفاده میکنم, اکثرا موانع رم تشخیص میدم, مثلا وقتی به در یا یه دیوار میرسم سنگینی حضورشو درک میکنم, وقتی ام همراه یه بینا جایی میرم اون بینا اصلا اذیت نمیشه, خودمم پا به پاش میرم, حتی شده باهم دویدیم تا زودتر برسیم. اما دوست دارم در کنار حواسم از عصام استفاده کنم, اما کسی نبوده که یادم بده.
موفق باشی معصومه جان

سلام گمان میکنیم, اگر از حواس هم چون حیوانات به خوبی استفاده کنیم مانندِ بو کشیدن هم چون سگها, برای تساحب کردنِ انوال و ثروت و هر آن چه که برای دیگران با ارزش است. لمسیدن مانندِ کِرمها و مارها, برای آّصه آمدن, و رفتن, این گزینه کاربردهای بسیار فراوان و وسیعی دارد, که ما پیشنهاد میکنیم که, نه تنها خود, بلکه فرزندانِ خود را به این ویژگی مسلح کنید. و در آخر ویژگیِ جذاب و خطرناکِ موردِ علاقه یه ما. که فقط در یک حیوان آن هم یک پرنده, یافت میشود و اگر گفتید آن چه حیوانِ محترمیست؟

ببین خیلی خیال نکن خسته میشیها خخخ اینجا ایرااااان است اون هم جمهوری اسلامی ایرااااان
تو اون فیلمه که میدیدی تو کانادا یا هر جای اروپا اصلا اونا نمیدونن چاله چیه!!! خخخ اونا کلا نمیدونن دسترسپذیری و اینها چه کشکی!!! مثل اینجا نیست که اگه بری بالای پل هوایی یه دفعه ببینی نصفش نیست سُر که نه با کله بیای پایین!!! خخخخخ اینجا اگه علاوه بر عسا و سگ چیز دیگه هم داشتی حتما ببر خخخخ تقویت هواس هم برای این بوده که خودت خیلی این ور و اون ور نمیری اگه بیشتر رفت و آمد به قول بچه ها مستقل داشته باشی درست میشه و به تجربه دستت میاد

سلام خانم رزم آهنگ.
منم معتقدم این فقط یک فیلمه و زیاد با واقعیت مرتبط نیست. به نظرم هیچ وقت عصا رو کنار نگذارید و هم از عصا و هم از حواس استفاده کنین. یه لحظه فکرش رو بکنین بدون عصا و فقط با کمک حواس توی این کوچه و خیابونای درب و داغون حرکت کنی، اون موقع دیگه بیا و درستش کن. آخه مگه از جونتون سیر شدین خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
مرسی از بابت پست جالبتون.
شاد باشین.

سلام معصومه خانم
من که فکر میکنم به جز عصا , باید کلاه کاسکت و زره هم به تن کرد خخخ
من که عجیب به کلاه کاسکت عقیده دارم .
اما باید بگم که تو زمان بینایی , یه فیلمی رو به صورت مستند از شبکه من و تو دیدم که خیلی متعجب شدم .
پسری به اندازه تقریبی ۱۸ ساله بود که در یک ساختمان دو طبقه انگلیس زندگی میکرد و به هیچ وجهی از عصا کمک نمیگرفت و با دو برادر کوچک خودش دنبال بازی میکردند و از پله ها بالا و پایین میرفتند به سرعت , بدون دست مالیدن و تمام کارهاش رو مثل یک بینا انجام میداد .
موضوع مستند هم همین جهت یابی فوق العاده بود و اون رو یک نابینای خارق العغاده نشون میداد .
در سکانس های دیگه با دکتر ها مشورت میشد و اونها میگفتند که گوشهای این جوون , مثل خفاش ها که نابینا هستند عمل میکنه .
یعنی با هر صدایی که ازش ساتع میشه , دوباره به گوش برمیگرده و اندازه مانع و دوری و نزدیکی اش رو به اون نشون میده .
رادار ها هم همین تکنولوژی رو با فرستادن فرکانس و برگشتش در صورت وجود شی خارجی , عمل میکنند و کپی ای از خفاشهاست .
البته همون طور که دیدین , من به این ها احتیاج چندانی ندارم و همون طور که دیدین , اتوبوس هم راه میبرم , اونم بدون عصا خخخخخ .
ولی اون یه استثنا بود و شاید این خانم هم , اما خارج از شوخی , من به هر دوی اونها تاکید میکنم .
و در ضمن باید بگم که طبق قوانین راهنمایی و رانندگی , د ر صورت نداشتن عصای سفید نابینایی , متاسفانه نابینا مقصر شناخته میشه و شاید خیلی از دوستان این رو ندونند .
منم دنبال یه عصای خوب و چرخدار هستم و لزومش رو احساس میکنم . و دست خواهم گرفت .
ممنون از پست خوبتون , موفق باشین .

درود
برخی از کامنت ها رو خواندم و اکثریت نظراتشان مبتنی بر بهره گرفتن از عصا بود .
من هم فیلمی دیده ام که شمشیر زنی ماهر بود و دو دست شمشیرزنی می کرد و روزی مغلوب شد و یک دستش را قطع کردند تا زجر بکشد و دیگر شمشیر نتواند به دستش بگیرد و روزگاری در رستوران آشپز شد و با تخم مرغ ها سه تائی و با یک دست بازی کرد و بالاخره در روز موعود با یک دست و دو شمشیر دست به جدال شد و موفق شد و همه را در حیرت گذاشت ! در این فیلم که هدف مورد نظرش را من اینگونه یافتم که یک شکشیر زن خوب شمشیر را جزئی از بدنش میداند و تفاوتی میان شمشیر و اعضا بدنش برایش نیست .تیمور لنگ هم همین نگرش را داشت .حالا چه ارتباطی میان عصا و شمشیر هست که اینجا نوشتم ؟ خوب همانطور که شما نوشتید و بنده هم فیلم منظور را ندیده ام و همه اعتقادشان و خود شما هم اعتقادت همین بود که باید حس های وجودی را فعال کنید این خیلی خوب است .اگر حس ها کار نکنند عصا هم مددی ندارد .ما در عین حال که عصا داریم و مطابق قوانین موجود تابلوی ایست اتومبیل هاست بایدبدانیم که این عصا باید عضوی از بدن ما باشد و به کمک حس هایمان بشتابد که اگر روزی عصا هم نداشتیم بتوانیم استقلال عبور و مرورمان را حفظ کنیم .پس داشتن عصا را باید طوری متصور باشیم که عضو بدن ما است ولی بالاتر از حواسمان نیست و این ما هستیم که با توانائی های ذاتی و حواسمان از این عصا استفاده میکنیم .
من امیدوارم روزی فرا برسد که مانند خفاش ها یا همان شب کورها و یا شب پره ها بتوانیم با حواسمان به هیچ مانعی برنخوریم و راهمان را به سهولت بیابیم .این نتیجه نیاز به تکنولوژی جدید ندارد بلکه نیاز به تمرین و ممارست دارد .از آنجائیکه انسان خیلی راحت طلب است راحت ترین را با قوه عقلش شناسائی و بعد از مدتی به آن وابسته می شود .مگر ما همین محله نداریم مهندسانی که وسایل برقی را تعمیر میکنند .بله هیچ کار نشدنی نداریم به شرط اینکه به خودمان و توانائی هایمان و همچنین حس های پاک وجودمان اعتماد کنیم و باور داشته باشیم .تا وقتی به امری واقف نباشیم و باور نداشته باشیم مطمئنا وابسته به وابستگی هستیم .همانطور که انسان در زمان تولدش نمی دانست با جنازه مرده اش چکار کند و از کلاغ یاد گرفت که در گور بگذاردش پس انسان تجمیع قوای تمام آفریده های دنیوی است .حالا زود در بروم که نویسنده محترم بیش از این دچار چالش و تضاد نشود .وای من بیگناهم و تقصیر ندارم به خدا تقصیر مقصر است هاااااااااا.

درود مجدد
وای چقدر شما با هوش هستید و چقدر من به خودم باید مفتخر باشم که شما با حداقل سه بار توانستید معنی و مفهوم نوشته های این حقیر را بفهمید ؟ البته از نظر بنده واقعا نوشته هایم شفاف و قابل درک است اما اغلب خوانندگان و دوستان قدیم در محله از این واقعیت مهم مرا مطلع نموده اند که بعله دیگه !
انسان ها مطالب مهم و ارزنده ای در گنجینه عقل و خردشان دارند اما بواسطه نحوه نگرش و بازخوردهای منفی و سدهای احتمالی که مانع اصلی ایراد نظراتشان است در تاریکی و سکوت خود غلط می زنند و حاضر نیستند تا ضمن مقابله عقلائی با این باز خوردها نسبت به یادگیری و اصلاح آموخته های احتمالا اشتباه و قابل اصلاح خود را اصلاح کنند و برخی هم اصلا تلاشی برای یادگیری حقیقی نمی کنند و اغلب از میان بر های خیلی خلاصه شده بهره می برند و همیشه فردی موفق است که متفاوت از دیگران عمل کند .
امیدوارم در آینده مطالب مهم بیشتری منتشر نمائید تا علتی نباشد معلول هرگز به وجود نخواهد آمد و این انتشار مطالب شما و دوستان عزیز است که منجر به پیامدهای مثبت می شود و خوشحال خواهم شد تا اگر مطلبی داشتید بدون در نظر گرفتن محدودیت ها در انتشار مطالب آن را در محله به اشتراک بگذارید و این مدیران محترم هستند که حتما برنامه ریزی خواهند نمود و در فرصت مناسب آن را منتشر خواهند نمود .باز هم سپاسگزار از شما و موید باشید .

دیدگاهتان را بنویسید