سلام دوستان عزیز در محله گوش کن
قطعه شعری در خصوص مادر از سروده هایم رو تقدیم تون می کنم. امیدوارم که مورد پسند طبع ظریفتون قرار بگیره.
بهشت جاودان
آن که مانندی ندارد در جهان
باشد اندر سینه اش از حق نشان
آن که پایانی ندارد مهر او
قاصر است از وی سخن گوید زبان
آن که یار کودک است هر لحظه او
تا کند رشد و به دست آرَد توان
آن که تا قلبش تپد در سینه اش
باشد او هر زاده اش را پاسبان
آن که در آتش زند خود را اگر
کودک خود را ببیند اندر آن
آن که چون پروانه می سوزد به نار
تا نماید کودکانش را جوان
آن که از خود بگذرد در زندگی
سختی دوران کند عمرش خزان
آن که خسته نیست از درد درون
گردد از شادی ما او شادمان
مادر است و مادر است و مادر است
زیر پا دارد بهشت جاودان
۱۰ دیدگاه دربارهٔ «بهشت جاودان»
سلام.
خیلی عالی بود.
موفق باشین.
سلام, سپاس گزارم. لطف کردید به سروده بنده توجه نشون دادید.
مثل و مانند ندارد افسوس که انسان موقعی قدر مادر را میداند که او را از دست داده باشد موفق باشید سلام غفار جان واقعاً که مادر یک موجود بی بدیلی است که
سلام علی جان, ممنونم از این که به سروده من توجه کردی. البته این رو بگم که همه یک جور نیستند. هستند بسیاری که در زمان حیات مادر قدردان زحمات مادرند و تا آنجایی که از دستشان برمی آید, در رکابش خدمت می کنند.
سلام!
مادر را فقط کسی میشناسد که خود مادر باشد. از ما غیر از توصیف و تمجید کاری برنمیآید.
سلام, بله همینطور است. ممنون که وقت گذاشتید و به سروده بنده توجه نشون دادید. سپاس گزارم.
سلام بسیار عالی بود موفق باشید
ممنونم آقا سعید عزیز. ببخش که خیلی دیر شده. اگه میشه کمی بیشتر خودتو معرفی کن.
سلام عمو غفار مرسی قشنگ بود
سلام, سپاس گزارم. ببخش که خیلی دیر جواب میدم.