سلامی به بلندای یلدایی سرشار از درخششِ رویاییِ هزاران هزار ستارهی تا همیشه تابان!
امید که لبخندت هماره به گرمای خورشید و به روشنای مهتاب, و مسیرِ زندگانیت همیشه مالامالِ تحققِ بهترین رویاهایت باشد.
هات گوش کن یلدایی هم با تموم خاطراتش برای اهل محله و مخاطبینش تموم شد و سعی میکنیم در این پست آلبوم یادگاری های از جنس هات گوش کن رو کامل کنیم تا هرگز یادمون نره که کنار هم و دست در دست هم چه لحظاتی رو با خوشی سپری کردیم.
این شما و این هم پست هات گوش کن یلدایی:
یادداشت پریسا جهانشاهی در وصف نوزدهمین شماره از ویژه برنامه هات گوش کن
در گذشته, زمانی که شاید خیلی دور از حالاست, خیال میکردم تکرارها در هر صورت تکراری هستن. دوست نداشتم تکراررو.
قرار بود امسال یلدارو بدون هات گوش کن بریم. یک یلدای آروم و بیصدا. دلیلش خاطرم نیست ولی قرار این بود. اما زمانی که تقریبا یک ماه مونده به یلدا خبر تغییر برنامه بهم رسید هیچ تعجب نکردم. زمان برای حیرت نبود. بچههای تیم نمیدونم حیرت داشتن یا نه. ولی هرچی که بود زیاد زمان ازشون نگرفت. بچههای تیم هات گوش کن سریعتر از انتظار من با برنامهی جدید فیکس شدن و تا من اومدم به خودم بیام بچهها هشیار و مشغول بودن. انگار هیچ وقفهای در کار نبوده. باز همون تکاپوها و باز همون رفت و آمدها و جنب و جوشهای آشنای داخل تیمتاک که من از تماشا کردنشون سیر نمیشم, اما این دفعه با حرارت و سرعت بیشتر. این بار دور فعالیت بچهها سریعتر بود. زمان! زمان کم داشتیم.
شبیه همیشه من بودم و گوشهی آرومی که میشد تماشا کرد. و شبیه همیشه چه حالی داشتن اون تماشاها! وسط میدون یک لحظه خالی نبود. باور کن, که تیمتاک محله در مدت تقریبی یک ماهی که تا یلدا مونده بود سکوت به خودش ندید. بچهها شب و روز نمیشناختن انگار. هر لحظه مشغول بودن. گاهی احساس میکردم کانالهای تیمتاک حرارت میگیرن از تکاپوی بچهها. بین تماشاهام افرادیرو سرگرم جفت و جور کردن مواردی میدیدم که باورم نمیشد حاضر بشن در انجامشون سهیم بشن. بچهها هرچی از دستشون برمیاومد میکردن. همه دستها به کار بود تا امسال هم یلدای محله بیصدا نباشه.
به سرعت باد زمان گذشت. شب اجرا رسید. باز همون التهابهای شیرین و استرسهای همیشگی که هر چند دفعه که تکرار بشن نه واسه بچههای هات گوش کن عادی میشن نه واسه منه تماشاچی تکراری. حالی داشتن بچهها ساعتهای پیش از اجرا! هرچی بگم وصفم کامل نمیشه. از من باور کن. باید خودت باشی تا ببینی!
برنامه که شروع شد دردسر هم شروع شد. آمار حضور چنان بالا بود که سرور به جرق جرق افتاده بود و سیستمهامون زیر فشار هنگیهای متعدد و پشت سر هم داشت پرس میشد. پرت میشدیم بیرون و وارد شدن مصیبتی بود. نمیشد بیخیالش بشیم. دوباره وارد میشدیم و دوباره هنگ و دوباره خروج و دوباره, ….
خواستنهای ما حتی دنیای0و1رو هم از رو میبره. عاقبت ما داستان دستمون اومد و تونستیم به سیستمهامون مسلط بشیم و سرور و اینترنت هم خواه ناخواه به خواستنهای ما باختن و کمتر از20دقیقه از برنامه نگذشته بود که همه چیز رفت به طرف رو به راهتر شدن و باز ما بچههای محله بودیم و یک محفل شلوغ و پرجمعیت و یک برنامه که اجرا کنندههاش انگار توانشون تمومی نداشت. ساعتهای شب میگذشتن. آیتمها میاومدن و میرفتن. بچهها اما همچنان بودن و بودیم تا چیزی از تماشاهامون جا نمونه. شبی بود اون شب! مثل تمام شبهای روشنِ محله! اگر نبودی جات خالی!
ساعت از3گذشته بود ولی عوامل اجرایی همچنان بیدار و سرزنده داشتن شبرو, مارو و برنامهرو پیش میبردن. نمیشد باور کرد که اون صداها و اونهمه شور مال انتهای برنامهای باشه که از حدود9ساعت پیش شروع شده و بیتوقف ادامه داشته. شور و حال بچهها حتی خش برنداشته بود. مرحبا بچهها! معرکهاید!
امسال نمیشد که بیشتر از یک شب مهمون هات گوش کن باشیم. در نتیجه, شب که گذشت, هنوز کلی آیتم داخل صف بودن. دیر بود. بین ساعت3و4و انتهای برنامه. انتهای هات گوش کنه یلداییه 99, و باز همون انتهای همیشگی. باز معرفیها. خسته نباشیدها. و پشت صحنه, باز دست دادنهای مجازی که من تپش نبضهای بچههای تیمرو توی دستهای همدیگه حس میکردم از بس این حسهای مجازی واقعی بودن. باز خدا قوتها و باز اون پردهی شفاف خیس که روی لبخندهای گرم بچهها مینشست و باز همون بارون آشنا که از چشمهای مشتاق سرچشمه میگرفت و صداهای سرزندهرو خش مینداخت و گاهی هم بین خندههای شاد یکدفعه میشکست. هیچ زمانی دلیل این گریههارو نتونستم توضیح بدم, حتی برای خودم. هیچ گریهای هم اندازهی این باریدنها بهم لذت نداد. این اشکها جنسشون متفاوتن. تفاوتی عجیب, بیوصف, و عزیز. خیلی دوست دارم این حال و هوارو. در هیاهوی بچهها, در خندههای بارونیشون, در گرمای صدای خش گرفته از احساساتشون, در لحظههای آشنای همیشگی محو شدم و با لذتی بیتوصیف تمام احساساتمرو باریدم. مثل همیشه. مثل هر بار.
در گذشته, زمانی که شاید خیلی دور از حالاست, خیال میکردم تکرارها در هر صورت تکراری هستن. دوست نداشتم تکراررو. در امتداد جادهی زندگی خیلی چیزها یاد گرفتم. یکیش اینکه گاهی تکرارها و تکراریها میتونن اونقدر قشنگ باشن که هر بار آرزو کنم که کاش بارها تکرار بشن! خدایا! این تکرارهارو خیلی دوست دارم. این تماشاهای تکراریرو ازم, ازمون نگیر! بذار این تکراریهای عزیز بارها و بارها تکرار بشن و من به اندازهی یک ابدیتِ شیرین تماشاشون کنم!
برنامهای که فایلهاشرو داخل این پست میبینی, چکیدهای از دریای خروشانِ شور و حالِ محلهی من و تو و ماست. امیدوارم دفعهی آینده, شبهای آینده و مناسبتهای آینده, تو دوست من در کنار ما باشی!
خلاصه هات گوش کن یلدای 99، هم تصویری و هم صوتی
نسخه تصویری خلاصه هات گوش کن یلدای 99 با حجم 233 مگابایت، تنظیم الهه لطفی
نسخه صوتی خلاصه هات گوش کن یلدای 99، تنظیم امید بدویان
آیتمهای هات گوش کن نوزدهم
حضور مجدد و با ارزش استاد عزیز، آقای مهرزادیان در ویژه برنامه یلدایی هات گوش کن
باز هم روشنای ستاره ای از جنس آشنایی. یک مهمون عزیز که از همون دیدار اول مهر ایشون بر دلهامون نشست و خاطره حضور گرمشون در خاطراتمون موندگار شد.
دعوتی مجدد از استاد داشتیم که با ما در یلدای متفاوت ما همراه بشه. از حس حال خودشون برامون بگن و از یک عزیز سفر کرده. از استاد جلیلوند.
دعوت پذیرفته شد و برای دومین بار:
این شما و این هم گفتگو با استاد تورج مهرزادیان در هات گوش کن یلدای 99
نمایش لحظه آخر
نویسنده: مهدی بهرامی راد.
کارگردان: مهدی محمدقاسمی.
تنظیم کننده: احمد حیدری.
بازیگران: لیلا سعیدیفر، سعید درفشیان، مسعود ملایی، معصومه رزم آهنگ، الهه شیخی، مریم مشایخی، احمد حیدری، ریحانه فاطمی، مهدی محمدقاسمی و فاطمه جوادیان. خواننده تیتراژ پایانی: ارغوان حمسی.
دانلود نمایش لحظه آخر، کاری از گروه رادیو گوش کن
دکلمه ها
دکلمه یلدایی با قلم، اجرا و تنظیم مهشید حسنی
دکلمه ای با اجرای هانیه صالحی و ریحانه مرزبان، تنظیم ارغوان حمسی و قلم پریسا جهانشاهی با عنوان یلدا
مستند شب یلدا
مستندی با موضوع شب یلدا، با اجرای معصومه اوشلی، تنظیم فاطمه خلیلی و گردآوری متن توسط پریسا محمدی.
یادبود استاد چنگیز جلیلوند
مستند صدای افسونگر شرق به یاد استاد محمدرضا شجریان
سمفونی رنگها
پادکست سمفونی رنگها با اجرای خانم فاطمه یاری که به توصیف دنیای رنگ و نقاشی میپردازد را در دو بخش آشنایی با رنگها و توصیف نقاشی شب پر ستاره ونگوگ با هم و در کنار هم میشنویم.
مصاحبه هات گوش کن با یکی از بزرگترین معماران ایرانی دنیا، دکتر آرمین محسندانشگر
در این قسمت، هات گوش کن افتخار میزبانی یک مهمان متفاوت رو داره. مهمانی متفاوت, از جنس عشق و تلاش و رسیدن.
مسیر زندگیش پر از ماجرا بود. پر از رفتن و سر انجام رسیدن.
در ایران متولد شد و برای رسیدن به هدفهای بزرگش راهی طولانی رو طی کرد و سر از اتریش درآورد.
به این سادگی هم نبود. به خاطر مشکل ویزا مجبور شد به اسلوونی که هممرز با اتریش بود بره تا از اونجا وارد اتریش بشه.
مشکلات کم نبودن. در نیمه راه وین پولش تموم شد, و مجبور شد بقیه راه رو با پای پیاده طی کنه.
بزرگترین هدفش برای رفتن به اتریش درس خواندن در رشته ای بود که بهش عشق می ورزید, و از اونجایی که گذشتن از جاده های ناهموار و سخت لازمه ی رسیدن به هدفهای بزرگه, ایشون هم از این قاعده مستثنا نبود و در راهی که در پیش گرفته بود, قبل و بعد از ورودش به اتریش موانع و بنبست ها بی شمار بودن.
تقریبا سه ماه بعد از ورود به اتریش دوستی رو پیدا کرد که در اونجا صاحب یک رستوران بود. پس از چند هفته کار در رستوران پول اندکی به دست آورد که با استفاده از اون تونست به وین برگرده.
تأمین هزینه برای یاد گرفتن زبان آلمانی تنها یکی از مشکلات ایشون در راه ادامه تحصیل بود. برای گذشتن از این مانع ایشون تنها و بدون معلم شروع به آموختن زبان آلمانی کرد.
9 ماه بعد, ایشون موفق شد تا به عنوان دانشجوی رسمی اتریش مشغول به تحصیل بشه. در جریان تلاش برای یافتن راههای جدیدِ غلبه بر بنبست های متعدد؛ راه برای رسیدن به درجه های برتر و بالاتر براش باز و بازتر می بشه.
دوران دانشجوییه ایشون پر بود از مسابقات و بردها.
همزمان با کار در رستوران, به ایشون پیشنهاد کار در یک شرکت معماری داده شد.
در اتریش معمولا فارق التحصیلها نمیتونن بلافاصله شروع به تدریس کنن, اما ایشون پس از فارق التحصیل شدن به پیشنهاد رئیس دپارتمان مربوطه با ارائه ی مدارک خود استخدام شدن.
همزمان با شروع تدریس در مسابقات مختلف هم شرکت داشتن. یکی از پروژه های ایشون تونست جایزه معمار در اتریش و خیلی از مسابقات دیگه رو دریافت کنه.
در سال 2002 رسما دفتر خودشون رو افتتاح کرده و چند سال بعد در لندن, مونیخ و سوئد موفق به تاسیس شعبه شدن.
انتشار رساله ی دکترای دانشگر سیل تقاضا برای شرح و بسط نظریات ایشون رو در سراسر جهان بر انگیخت.
دکتر دانشگر یک دوره از سوی انگلیس به عنوان استاد مهمان دعوت شد. سپس آمریکا, استرالیا, هنگ کنگ, چین و چندین کشور دیگه میزبان وی بودند.
تنها کشوری که هیچ دعوتی از ایشون به عمل نیاورده سرزمین مادریش بود.
ایشون علیرقم شهرت جهانیش در محافل داخلی کشور کاملا نا آشناست.
ایشون از طرف دانشگاه روسیه, و همزمان از طرف موزه معماری روسیه برای سخنرانی دعوت شدن. بعد از اولین سخنرانی, مدیر موزه از ایشون خواست که هر بار که برای تدریس به دانشگاه اومدن یک سخنرانی هم برای موزه داشته باشن.
در حدود سال 2015 حدودا سه ماه به ایشون از طرف موزه روسیه زمان داده شد تا آثار خودشون رو در زمینی حدود 400 متر مربع به نمایش بذارن.
ایشون به طرز عجیبی به کارشون عشق میورزن.
به اعتقاد ایشون, زندگی معماریه.
به گفته ی ایشون:
حتی وقتی پروژه ای انجام میدهیم باید متولد شود ساخته شود و آخر بمیرد.
از نظر ایشون عواملی از جمله بی پروایی, تفکرات فانتزی ما, تجربه, و رها بودن که در ما به وجود میاد باعث خلاقیت ما میشن.
آرمین محسن دانشگر, فرزند مجتبی و فاطمه, معمار بزرگ ایرانی, کسی که آثار منحصر به فردش در جای جای جهان مشهور و ماندگار شد و داستان زندگیش کتاب عبرتیست برای خیلی از ما؛ امروز مهمان هات گوش کن هستند.
این مصاحبه جذاب رو میتوانید با اجرای پریسا جهانشاهی و تنظیم علی پنجه ای بشنوید.
موزیک دیسلاو
یک اثر موزیکال دیگه از تیم هات گوش کن، این بار دیسلاو یلدایی.
شعر: مریم مجدی.
تنظیم کنندگان: بهنام نصیری و ارغوان حمسی.
خوانندگان: پویا خسروی، محسن صالحی، مریم مجدی، شیما عبداللهپور، مهدی سعادت، معصومه رزمآهنگ، مسعود ملایی، ارغوان حمسی.
گزارش تخمه داغ کنی
مصاحبه با سرتیپ خلبان، آقای عباس رمضانی
بزم بی مهمون محفل بی شمعه و شادی اون زمانی به اوج میرسه که این مهمون عزیزی باشه از جنس ناب آشنایی.
دانلود مصاحبه هات گوش کن با سرتیپ خلبان، عباس رمضانی تقدیم به مخاطبین هات گوش کن
مصاحبه با آقای امیر غفارمنش
دانلود مصاحبه امیر غفارمنش با حجم 29 مگابایت
تقدیر و تشکرات از عوامل و همراهی همراهان هات گوش کن
تیزر خلاصه هات گوش کن مرداد: تنظیم: امید بدویان.
دکلمه در امتداد جاده یلدایی: متن پریسا جهانشاهی. اجرا: علیرضا مویدی، تنظیم محسن صالحی.
مستند یلدا. اجرا: معصومه اوشلی. تنظیم: فاطمه خلیلی. گرداورنده متن: پریسا محمدی
سمفونی رنگ ها، اجرا: فاطمه یاری. تنظیم: محسن صالحی.
آیتم بیوگرافی سرتیپ خلبان عباس رمضانی، تهیه کننده: مریم امینی، تنظیم کننده: سعید درفشیان، اجرا: مریم امینی، مرضیه رفیعی، محسن صالحی، مهدی محمدقاسمی، نرگس کُلبادی نژاد، عباس مرزبان، سحر صادقی، محمدعلی محمدی، فاطمه خلیلی، ایرج صالحی، الهه لطفی، سعید پناهی، فاطمه سنکانه، فائزه فرهادی، مالک صالحی، رضا خلیلی.
اجرای زنده موسیقی: ارغوان حمسی.
مسابقه بازپرس: طراح سوالات سمانه کریم زاده، گوینده: احمد حیدری، تنظیم بازی ها: مهدی محمدقاسمی و با تشکر ویژه از سید نصیر قاضوی برای نوشتن کد گردونه در پایتون.
مسابقه معما اجرا: سید نصیر قاضوی.
مستند شجریان: اجرا: مریم امینی، مهدی محمدقاسمی. تهیه و تنظیم: مریم امینی.
مصاحبه آرمین محسن دانشگر، اجرا: پریسا جهانشاهی. تنظیم: علی پنجه ای.
با تشکر ویژه از استاد ارزنده آقای آرمین محسن دانشگر.
شوخی با برنامه آشپزباشی تنظیم محمد بروژی.
گزارش تخمه داغ کنی: اجرا عباس مرزبان. تنظیم کننده: میلاد نصرتی. با تشکر از علی کوزه گری.
نریشن آیتم مرتبط با درگذشت استاد جلیلوند توسط آقای مرزبان
آیتم یادبود استاد جلیلوند با اجرای استاد آیدین درویش زاده، تنظیم سعید درفشیان.
موزیک دیسلاو: شعر: مریم مجدی، خوانندگان: ارغوان حمسی، شیما عبداللهپور، معصومه رزم آهنگ، مریم مجدی، مسعود ملایی، محسن صالحی، مهدی سعادت، پویا خسروی. تهیه و تنظیم: بهنام نصیری به همراه ارغوان حمسی.
دکلمه یلدا: متن، اجرا و تنظیم مهشید حسنی.
آیتم معرفی امیر غفارمنش : تنظیم: میلاد نصرتی و امید بدویان.
آیتم اتحاد سرخ: (پرسپولیس): تنظیم از بهنام نصیری و با تشکر از حاضرین در جشن صعود.
نمایش لحظه آخر، نویسنده: مهدی بهرامی راد.
کارگردان: مهدی محمدقاسمی.
تنظیم کننده: احمد حیدری.
بازیگران به ترتیب اجرای نقش:
لیلا سعیدیفر. سعید درفشیان. الهه شیخی. مسعود ملایی. معصومه رزم آهنگ. مهدی محمدقاسمی. احمد حیدری. مریم مشایخی. فاطمه جوادیان و ریحانه فاطمی.
خواننده تیتراژ پایانی: ارغوان حمسی.
دکلمه شب یلدایی، اجرا: ریحانه مرزبان، هانیه صالحی، تنظیم کننده: ارغوان حمسی.
نویسنده: پریسا جهانشاهی.
آیتم گذری بر تولد: متن پریسا جهانشاهی. اجرا: عباس مرزبان. تنظیم: میرهادی نایینی.
میکس تصویر خلاصه ای از هات گوش کن یلدای 99 توسط خانم الهه لطفی.
تنظیم نسخه صوتی خلاصه هات گوش کن یلدای 99، توسط امید بدویان.
تشکر ویژه از مهمانهای برنامه، خانم ها و آقایان: نسترن یاری، فاطمه یاری، امیر غفارمنش، عباس رمضانی، مهدی میرزازاده، تورج مهرزادیان، سید جواد هاشمینیا.
اسپانسرهای برنامه: حسن شاهمراد، مهدی اشتری.
صدا برداران: احمد حیدری، علی پنجه ای، سعید پناهی.
مجریان: سعید درفشیان، فاطمه خلیلی.
تهیه کننده: محسن صالحی.
با تشکر ویژه از تمامی عزیزانی که در طول این 9 ساعت همراه ما در تیم تاک و رادیو گوش کن بودند و با حضور گرمی که داشتند، انرژی بی وصفی رو به عوامل هات گوش کن منتقل کردند.
در پایان دلنوشته ای به قلم مهشید حسنی رو تقدیم نگاه گرم شما گرامیان میکنیم، به امید اینکه همیشه سالم، شاد و سر فراز باشید.
امشب، تداییگرِ احوالِ جهانِ این روز هاست. جهانی که در چنگ شبی بی انتها پشت دیوار بلند زمستان آرام آرام یخ میبندد. ! یلدا هر چقدر هم طولانی که باشد، تمام می شود. چمدان می بندد و آهسته تر از حضورش، مسیر آمده را باز میگردد. . آخر میدانی؟ شب هر چقدر تاریک و طولانی و عمیق باشد، او را در برابر لبخند های درخشان خورشید تاب و توان ایستادن نیست! شبی که آسمان جهان ما را به چنگ گرفته است اما ، راهِ رفتن را از یاد برده انگار! که هر بار تاریکتر و سیاه تر از پیش باز میگردد و تن خسته و سرما زده ی زمین را میلرزاند.! جهان ما مدتهاست دلش برای لبخند گرم خورشید در سینه بی قراری میکند! هر لحظه دائما زمستان را مرور میکند و از بر شدنِ سرمای جانسوز زمستان امروز، روح و جانِ جهانِ خسته را به یک خاموشیِ ناگزیر، دوچار میکند! اما من این را خوب میدانم! ما هرگز تن به این خاموشیِ ناگزیر نخواهیم داد. حتی اگر زمستانِ ناخوش احوالِ جهانِ امروز آغوش ها را ممنوع کند و انتظار برای لحظه ای بدونه دقدقه در کنار هم بودن جان به لب برساند و کاسه ی صبر ما را لبریز کند! اصلا بگذار زمستان هر چقدر که دلش می خواهد اینجا بماند! قلبهایمان که کنار هم باشند، لبخند های خدا روز ها و شب هایمان را گرم می کند! قلب های ما هوای حالِ خوب و بدِ یکدیگر را دارند. آفتاب امیدها و لبخندها مسیر جهان ما را باز هم به یاد می آورد! او می آید تا برف های دوری و حصرت را آب کند! او می آید تا نشان دهد زمستان آنقدر ها هم بی رحم نمیتواند باشد. حالِ زمستان که خوب باشد لبخند هایی به شیرینیه انار برایمان هدیه می آورد. باز هم داستان ها و خاطرات بی تکرار روز های دور پدربزرگ تمام لذت جهان را در جانمان سرازیر می کند! . شب طولانیِ آغاز زمستان برای ما کوتاه تر از هر شب دیگری می نماید و یلدا باز هم از عطر خوشِ لحظه های شیرینمان پر می شود! حال جهان خسته ی ما خوب می شود! این مژده را حافظ شیراز می دهد! رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند!