با سلامی دوباره.
دوستان و دوستداران شعر من باز هم آمدم.
با یک غزل که سروده این جانب است.
ببخشید که نشد مثل پست قبل، چند سروده بیاورم.
تقدیم به شما:
مجنونتر از لیلی منم, شیرینتر از شیرین تویی
اِی جان و اِی دنیای من, یاقوتِ دل آزین تویی.
شیداتر از بلبل به گل, عاشقتر از خورشید و ماه
عاشق منم اِی خوبِ من, معشوقه بر دل این تویی.
مهرت به جان با من بمان, با من بخوان از عشقمان.
یادت بِه از عالم بدان, هم دین و هم آیین تویی.
قبل از تو من شیدا شدم, مجنون شدم لیلا شدم
شیرینِ من چون آمدی, فرهاد و هم شیرین تویی.
ما در قضا عاشق شدیم, باشد غَدَر تحریمِ ما
قلبِ من ار زخمی شود، بر جانِ من تسکین تویی.
ساغر تویی ساقی تویی, هم مست و هم مدهوش من
چون وصفِ تو آید میان، گلبرگِ هر نسرین تویی.
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم).
علیاکبر زِینالی (خویی)
انتشار با ذکر نام شاعر بلامانع است
- قَضا:
قضا عبارت است از وجود همه اشیاء به نحو بسیط در عالم عقل. - غَدَر (*با غ*) به معنای دورویی, نابکاری و بیوفایی است.
- نسرین:
نام گلی بسیار خوشبو و صدبرگ.
منتظر نظرات ارزشمندتان هستم.
۶ دیدگاه دربارهٔ «بر بال شعر (۲)»
سلام، زیبا و دلنشین بود، قلمتون با برکت.
سلام آقای حاتمی بزرگوار.
منور فرمودید پست من را.
سپاسگذارم.
درود بر شما. بسیار زیبا و دلنشین بود. سایه تان مستدام.
درود.
سپاس فراوان
سلام بر شما.
آذین با ذ نوشته میشه و کلمه ای هم که به معنای دورویی و نابکاری و بیوفایی آوردید تلفظش دقیقاً مثل کلمه قدر در شب قدر است با این تفاوت که غدر به معنای خیانت و بیوفایی با غین نوشته میشه و شب قدر با قاف؛ منظورم اینه که ما ابداً غَدَر با غین نداریم.
سلام و سپاس بابت تذکر اشتباهات.
متاسفانه املای من یه مقداری ضعیفه که دلیلش مشکلات وجود کتب بریل در ابتدایی است.
اما درباره غدر متاسفانه بنده از یک سایتی تلفظش رو خوندهبودم که درست نبود.
جای سپاس و تشکر چندین و چند باره است که با تامل و دقت شعرم رو خوندید.