سلامی به درخشش ناب عشق به قلب و نگاه آشنای تو همراه صمیمی و آشنای نگاه.
باز هم در ادامهی این راه هزارمنظره با ما همراه شو تا تو را به تماشای تعبیر رویا ببریم. نگاه، همچنان با شماست!
ستون اول: قصه ها
ستون دوم: انیمیشن.
ستون سوم: مباحث روانشناسی
ستون چهارم: برگی از گلستان سعدی
ستون پنجم: داستانهای قرآنی
ستون ششم: آشنایی با مشاغل
ستون هفتم: کتابهای نوجوانان
ستون هشتم: آشنایی با تکنولوژی
ستون نهم: معرفی کتاب
ستون دهم: سلامت و تندرستی
ستون قصه
باز هم گاه سفری دیگه به دنیای قصههاست. دنیایی که همیشه، در هر سنی که باشیم، در هر کجای جادههای عمر، با طنینی از جنس لطیف خیال ما رو صدا میزنه. فرقی نمیکنه چند سالت باشه. کودکی پر از شور، نوجوانی پر از راز، یا بزرگسالی پر از تجربه. در دنیای قصه همیشه برای تو جا هست. جهانی سراسر رنگ و شور، که خیلی چیزها واسمون داره. گنجهایی از جنس آگاهی و عبرت، کلیدهای طلایی برای باز کردن درهای بسته، و جوابهایی برای گذشتن از معماهای ناگذر در دنیای واقعی. بیا تا یک بار دیگه همراه با هم به این سفر هزارانرنگ بریم!
قصه گربه ها و رازها
در زبان انگلیسی، اصطلاح رایجی وجود دارد، (اجازه بده گربه از کیسه بیرون بیاد). این به معنای گفتن یک
راز است. اما این اصطلاح از کجا شروع شد؟
این اصطلاح از منطقه ای در انگلستان آمد. مدتها پیش، مردم آنجا از شهری به شهری میرفتند تا چیزهایی
مثل سبزیجات، لباس و خوک بفروشند. آنها اعتقادات محکمی در مورد درستکاری داشتند. دروغ گفتن را
دوست نداشتند. روزی، مردی به بخش مرکزی شهر رفت تا چیزهایی بفروشد.
او گفت: یک بچه خوک برای فروش دارم! قیمت زیادی ندارد. او حیوان را بالای سرش نگه داشت. روش او با
روش افراد راستگو فرق داشت. او استاد حقه زدن به مردم و دروغگویی بود.
زنی به نام بث خوک او را به دقت نگاه کرد. برای خوک به او یک سکه طلا پیشنهاد داد. این مبلغ بسیار
کمی بود. بث سکه را به او داد. او آن را در جیبش گذاشت. او جلوی بث راه میرفت تا خوک را بگیرد.
کیسۀ بس را به او داد و گفت، این خوک شماست. سپس به سرعت از آنجا رفت.
بث به سطح کیسه نگاه کرد. در حال تکان خوردن بود. آن را باز کرد تا اجازه دهد خوک بیرون بیاید. گربه ای
داخلش بود. گفت: به من حقه زد! این درست نیست.
پس از آن، مرد بازگشت تا به افراد بیشتری حقه بزند. بث او را دید و خاطره گربه دوباره یادش آمد. به
دوستانش موضوع را گفت. آنها جلوی او را گرفتند. اما هیچ کس نمیدانست بعدش چه کار کند.
فردی گفت: ما به یک شخص مستقل بیطرف و منصف نیاز داریم تا در این مورد تصمیم بگیرد. آنها نزد
قاضی رفتند. بث در مورد گربه داخل کیسه برای او تعریف کرد.
قاضی پرسید: آیا شواهدی هست؟ میتوانی نشان دهی که چطور او این کار را انجام داد؟
بث گفت: داخل کیسه اش را ببینید. او آن را باز کرد و اجازه داد یک گربه از کیسه بیرون بیاید. آنها متوجه
راز مرد شدند، و او به زندان رفت.
اینطور شد که اصطلاح «اجازه بده گربه از کیسه بیرون بیاید» به معنای گفتن یک راز درآمد.
قصه برکۀ جو
جو دنیا را به جای بهتری تبدیل کرد. او در مدرسه به فکر انجام این کار افتاد. او آنجا یک فیلم ویدیویی تماشا
کرد. در مورد یک کارخانه بود. این کارخانه زبالههای زیادی تولید میکرد و آن را داخل رودخانه میریخت.
زباله و آب ترکیب بدی بودند. مردم در منطقه کنار رودخانه زندگی میکردند و آب آن را مینوشیدند. این کار
آنها را بیمار ساخت. بسیاری از آنها به دارو نیاز داشتند و به طور مرتب نزد پزشک میرفتند.
اما تمام فیلم ویدیو خبرهای بد نبود. راههایی برای جمع آوری زباله و علت مهم بودن انجام این کار را نشان
میداد. نشان داد که مردم میتوانند تغییری در محیط زیستشان به وجود آورند. مطالب مهم ویدیو باعث شد
جو زباله را با مردم صدمه دیده مرتبط سازد.
یک روز جو از داخل پارک رد میشد. او بعضی از مشکلات را از آن فیلم به یاد آورد. یک نمونه از
این مسائل زبالههای برکه بود. آنجا پر از لیوانهای پلاستیکی بود. زباله خیلی زیادی وجود داشت. جو
نمیخواست که این به شخص دیگری صدمه بزند.
او در مورد پارک برای پدر بزرگش تعریف کرد. پدر بزرگش گفت: میدانی، در خانواده ما کمک کردن به مردم
یک سنت است. به همین علت به مردم فقیر غذا میدهیم. شاید بتوانی با تمیز کردن پارک به مردم کمک کنی.
تمیز کردن پارک کار سختی را میطلبید. جو تصمیم گرفت تا گروهی را سازماندهی کند تا به او کمک کنند.
منطقه بزرگی از پارک را انتخاب کرد. بیشترین زباله آنجا بود. او از خانواده و دوستانش خواست تا بیایند. در
روز شنبه، او به همه یک چوب دستی نوک تیز داد. آنها علت را نمیدانستند. او گفت: شما از نوک چوب دستی
برای برداشتن زباله استفاده میکنید. این کار را آسان تر میکند. آنها به مدت شش هفته کار کردند. هر بار
افراد مختلفی کمک کردند، اما جو همیشه آنجا بود.
در این دوره زمانی، جو متوجه یکسری از نتایج شد. هیچ زباله ای در آب نبود. مردم میتوانستند در آن شنا
کنند. جو میدانست که این نشانه خوبی است. او خوشحال بود چون به محیط زیستش کمک کرده بود.
قصه جونی بیجونز و اتوبوس بوگندوی کله پوک
دانلود قصه جونی بیجونز و اتوبوس بوگندوی کله پوک
قصه سپهر و شب یلدا
قصه تخم مرغ شانسی
قصه یک لیوان نبات داغ
عوامل ستون قصه
نویسنده پیشگفتار، پریسا جهانشاهی.
قصه جونی بیجونز و اتوبوس بوگندوی کله پوک، مترجم: امیرمهدی حقیقت. گوینده: فرناز امیری. تنظیم کننده: معصومه رزم آهنگ.
قصه سپهر و شب یلدا، گوینده: نسیم سیستانی. تنظیم کننده: هادی عشقی.
قصه تخمه مرغ شانسی، نویسنده: سپیده خلیلی. گوینده: غزل بهرامی. تنظیم کننده: میرهادی نایینی زاده.
قصه برکه جو، مترجم: گروه افرا. گوینده: سحر صادقی. تنظیم کننده: مهشید حسنی.
قصه گربه ها و رازها، مترجم: گروه افرا. گوینده: سارا شاهپورجانی. تنظیم کننده: سارا شاهپورجانی.
قصه یک لیوان نبات داغ، نویسنده: فریبا کلهر. گوینده: فرناز امیری. تنظیم کننده: عباس زمانی.
ستون انیمیشن
سلام به نگاهیهایی که در هر سن و سالی کودک درونشون حسابی فعاله و همچنان دنبال مواردی از قبیل کارتون و سریال و انیمیشن و الباقی تفریحات این مدلی.
اسم انیمیشن برده شد و بله دقیقا هدف اینه. اینجا ستون انیمیشنه. توضیح اینکه قراره هر بار یک انیمیشن کوتاه البته به صورت توضیحدار اینجا، درست همینجا، در همین ستون از نگاه واسه هوادارهای انیمیشن داشته باشیم.
به نظرم این ستون از اون مواردیه که من حسابی عاشقش میشم. تو چی؟ از این مدل تفریحها دوست داری؟ اگر جوابت مثبته که یک ایول بلند همصدا با خودم بگو! اگر هم هنوز مطمئن نیستی از من میشنوی بیا یک آزمایشی کن. من که میگم بعدش دیگه هر بار اول صف هستی! بخش این ماه رسید بریم تماشا!
دانلود قسمت اول انیمیشن ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی
عوامل ستون انیمیشن
نویسنده پیشگفتار، پریسا جهانشاهی.
نویسنده متن: فرناز امیری. راوی: فرناز امیری. تنظیم کننده: فاطمه خلیلی.
ستون مباحث روانشناسی
کسی میگفت، هر انسانی در وجودش یک جهان داره. جهانی پر از پستیها و بلندیها و نقطههای تاریک و روشن، گرم و سرد، زشت و زیبا. جهانی به بزرگی همین جهانی که ما درش گم شدیم.
تا حالا شده به نقطههای تاریک جهان داخل وجودمون فکر کنیم؟ شده بخوایم ازشون بیشتر بدونیم و سر در بیاریم که این نقطهی تاریک، از کجا اومده، از کی تاریک شده و از همه مهمتر، برای رفع تاریکی این نقطهها چه باید کرد؟ گاهی بعضی گرهها خیلی ساده باز میشن. فقط کافیه کمی بیشتر از دنیای پیچیدهی روح و احساس بدونیم. گاهی بعضی از تاریکیهای داخل دنیای وجودمون ریشه دارن. ریشه در اتفاق، یک قصه، یک خاطره در کودکیهامون. گاهی آگاهیها میتونن کمکمون کنن ه این ریشهها رو پیدا و نابود کنیم. و اگر در مورد خودمون این امر محقق نشه، دانستنهای ما یاریگرهای مفیدی خواهند بود تا فردای کودکان ما خالی از نقطههای تاریک باشه.
بیا تا دنیای درونمون رو بیشتر بشناسیم، شاید کمکی باشه به امروز ما، و به فردای گلهای عزیزی که جاشون در آغوشهامونه و ریشههای مهرشون در قلبهامون!
دانلود مبحث روانشناسی در سیزدهمین شماره نشریه نگاه
عوامل ستون مباحث روانشناسی
نویسنده پیشگفتار: پریسا جهانشاهی. اجرا: حدیثه اسدزاده. تنظیم: عباس زمانی.
ستون برگی از گلستان سعدی
سلام به همه، به خصوص اون دسته از دوستان که اهل شعر و ادب هستن! عزیزانی که رفیق تنهاییهاشون حافظ و سعدی و گشت و سیر در بوستان و گلستانه.
نثر گلستان خودش یک داستان سراسر جذابیته و قصههای این گلستان با این نثر حسابی کولاک میکنن. خیلی قشنگه خیلی. حالا تصور کن این نثر و اون داستانها رو یک صدای گرم و متناسب هم بخونه!
و این دقیقا همون اتفاق خوشیه که قراره در این ستون از نگاه شاهدش باشیم. در این برگ از نگاه هر بار یکی از حکایتهای گلستان سعدی خونده میشه و از شما چه پنهون، من دیگه نمیتونم صبر کنم. بریم باقی ماجرا رو به جای توضیح، تجربه کنیم. از اون تجربههاییه که من به هیچ قیمتی از دستش نمیدم. تو هم تجربهاش کن و نظرت رو بهم بگو. خوشت میاد. مطمئنم! کنار سکوی قصههای گلستان میبینمت!
دانلود قسمت اول برگی از گلستان سعدی
عوامل ستون برگی از گلستان سعدی
نویسنده پیشگفتار، پریسا جهانشاهی.
اجرا: مهدی محمدقاسمی. تنظیم کننده: مهدی محمدقاسمی.
ستون داستانهای قرآنی
ما پیش از اینکه قرآن رو به عنوان کتاب راهنمای دین بشناسیم غرق در کلامش شدیم. همون زمانی که در دنیای طلایی بچگیهامون، در آغوش قصههاش به جادههای سبز آیهها سفر میکردیم. قصهی یوسف پیامبر. قصهی مرغ حضرت سلیمان. داستان سفر حضرت ابراهیم. و بسیاری دیگه.
با این قصهها بود که بزرگ شدیم. و زمانی که قرآن به نام کتاب راهنمای دو جهان بهمون معرفی شد، چه عشقی میکردیم از آشناییمون با قصهی آیهها!
اهل نگاه هنوز اون حال و هوای شیرین رو به خاطر دارن. ما هنوز دلتنگ اون هوای معصوم و عزیز هستیم. و چه خوب که قصههای آشنای آیهها اینجا در قلب نگاه هم ما رو تنها نذاشتن و همچنان با ما و به همراه ما هستن.
این ستون، ستون تجدید این آشناییهاست. به گشتی در قصههای آیهها میریم!
عوامل ستون داستانهای قرآنی
نویسنده پیشگفتار، پریسا جهانشاهی. گوینده: فرناز امیری. تنظیم کننده: میرهادی نایینی زاده.
ستون آشنایی با مشاغل
یک سلام دیگه به عزیزانی که خواهان شناخت افقهای هرچه روشنتر و وسیعتر هستن.
دوست نوجوانم! فردا برای تو چه رنگیه؟ میخوای طرح فردات رو به چه سبکی بریزی؟ دنیای فردای تو بر چه پایههایی قراره استوار بشن؟ شغل آیندهات قراره تو رو از کدوم جادهها و کدوم منظرهها عبور بده؟
این ستون قراره بهت کمک کنه تا بتونی با دید بازتر و آگاهی بیشتری دنبال جواب این پرسشها بگردی. با افزایش اطلاعاتت در مورد مشاغل گوناگون، میتونی بهتر ببینی و بیشتر و حساب شدهتر علایقت رو با انتخاب شغل آیندهات هماهنگ کنی، و در آخر هم قادر خواهی بود که زاویهی هدفگیریت رو دقیقتر برای رسیدن به فردای دلخواهت تنظیم کنی.
پس با ما بیا تا به کشف ناگفتهها و نادیدههای شغلهای مختلف بریم!
و این ماه:
هیچ زمان دلت خواسته مدیر روابط عمومی بشی؟ اگر دلت خواسته، چه چیز این شغل جذبت کرده؟ اصلا ازش چی میدونی؟ اگر یک بیاطلاع مثل من که دلش میخواد بیشتر بدونه ازت بپرسه کار مدیر روابط عمومی دقیقا چیه چه مدلی توضیحش میدی؟ این شغل سخته یا آسون؟ آیا چون اسم روابط عمومی داخلشه یعنی این شغل به شدت عمومیه؟ برای کسب این شغل باید چه امتیازهایی داشته باشیم؟ و دهها پرسش دیگه که شاید بتونیم در بخش مشاغل این ماه نگاه جواب چندتاشون رو پیدا کنیم.
بیا بیش از این زمان رو از دست ندیم و پیش به سوی کشف و گشت و اطلاعات!
دانلود آشنایی با مدیر روابط عمومی
عوامل ستون آشنایی با مشاغل
نویسنده پیشگفتار: پریسا جهانشاهی. گوینده: میر عماد عظیمی. تنظیم کننده: مهشید حسنی.
ستون کتابهای نوجوانان
پیشترها زمانی که میگفتن کتاب بهترین رفیقه هرچند عاشق کتاب بودم ولی نمیفهمیدم. حالا میفهمم. کتاب، جهانی در آغوش دوتا جلد و یک عالمه برگهای نازک! من یک بزرگسال هستم ولی هنوز زمانی که یکی از کتابهای گروه نوجوان به دستم میرسه، تا زمانی که به آخرش نرسم نمیتونم بذارمش زمین. کتابهای این گروه پر از رمز و رازهای دنیای خیالن. پر از پند و سورپرایز و عبرت و صفا و همه چیز! روی همین حساب شخصا به این ستون از نگاه توجه ویژه دارم.
این ستون مخصوص افرادیه که شبیه من، عاشق کتاب، به خصوص کتابهای گروه نوجوانن. شناسنامهات رو بیخیال. سفر به دنیای قصههای نوجوونی رو عشقه! کاش این بار، نوبت یکی از کتابهای مورد علاقهی من، یا کتاب مورد نظر تو باشه! بریم ببینیم نگاه این بار چی در لابلای جلدهای رنگارنگش برای ما داره!
راستی! یک چیز دیگه که داشت یادم میرفت! و این دومی مخصوص اونهاییه که بیشتر از خودم اهل همصحبتی و گپ و گفتهای خودمونی هستن!
ستون گپ نگاه جای دلچسبی واسه این دسته از دوستانه. در این ستون از نگاه هم با ما باش! پای صحبتهای گرم یک دوست صمیمی بشین و باهاش حرف بزن! بهت قول میدم یکی از دلچسبترین همنشینیهای عمرت رو تجربه کنی! امتحان کن و نتیجه رو ببین! امید که حس و حالت از این تجربه بسیار عالی باشه!
دانلود قسمت پایانی از کتاب متیو بازینگتون
دانلود گپی خودمونی با نوجوانان
عوامل ستون کتابهای نوجوانان
نویسنده پیشگفتار، پریسا جهانشاهی.
قصه متیو بازینگتون، مترجم: رضی هیرمندی. گوینده: فرناز امیری. تنظیم کننده: سعید درفشیان.
گپی خودمونی با نوجوانان، تهیه و اجرا: فرناز امیری. تنظیم کننده: فاطمه خلیلی.
ستون تکنولوژی
دوست مجازی من سلام! اینجا در دنیای0و1خوش میگذره؟ به من که بد نمیگذره. فقط گاهی پیش میاد که یک سری گرفت و گیرهای عجیبی وسط این0و1ها واسم پیش میاد که نمیدونم چه مدلی حلشون کنم. این مدل زمانها جای چندتا ترفند و چندتا راه میانبر کوچولو حسابی خالیه. البته تا حالا خالی بود و از این به بعد دیگه قرار نیست خالی باشه!
ستون تکنولوژی در نگاه بخشیه که قراره هر بار یک نکتهی کارگشا یادم بده. از اون نکاتی که شاید خیلی کوچیک به نظر برسن ولی باور کن بدجوری کار راه میندازن. از من میشنوی تو هم بیا و یک دید به اینجا بزن. شاید جواب مشکلی که ماه پیش با سیستمت داشتی رو پیدا کردی. یا راه حل گیری که همین الان داره سیستمت رو قلقلک میده و حالت رو گرفته. واسه شخص من، مطالب این بخش به آرشیو کردنش میارزن. تو هم، خودت بیا ببین!
دانلود قسمت اول از ستون تکنولوژی
عوامل ستون تکنولوژی
پیشگفتار، پریسا جهانشاهی. گوینده: مسعود ملایی. تنظیم کننده: عباس زمانی.
ستون معرفی کتاب
از خیلی بچگی کتاب دوست داشتم. عاشق این بودم که جلد کتاب مورد علاقهام رو شبیه دری به شهر آرزوها باز کنم و برم داخل قصه و گم بشم لابلای سطرها و عکسهایی که منو به پیچ و خمهای ناشناختهی دنیای کتاب میبردن. هنوز هم کتاب خیلی دوست دارم. هنوز قصههای یک کتاب، روحم رو به مهمونی آرزوها میبرن. هنوز با باز شدن کتاب مورد علاقهام، جدا از اون عدد داخل شناسنامهام، میشم همقد چهارچوب در دنیای قصه و چه عشقی! تو چی؟ کتاب دوست داری؟ اگر نصف من هم عاشقش باشی از این ستون دل نمیکنی. اینجا دری به دنیای کتابه. کتابهایی که باعث میشن یادت بره چند ساله که مسافر راه زندگی هستی. بیا ببینیم این بار نوبت چه کتابیه!
دانلود معرفی کتاب نبرد با شیاطین
عوامل ستون معرفی کتاب
نویسنده پیشگفتار: پریسا جهانشاهی. گوینده: عبدالله کهنه زاد. تنظیم کننده: لیلا سعیدیفر.
ستون سلامت و تندرستی
سلام به تمام عزیزان نگاه! دقیقا تمامشون، در هر سن و دستهای که باشن. امید که همیشه در سلامت کامل باشید!
راستی! از نظر تو دوست من، سلامت دقیقا یعنی چی؟ به نظرت زمانی که قراره مراقب سلامتیمون باشیم، دقیقا باید چه کنیم؟ در سرما لباس گرم بپوشیم؟ داخل خیابون مواظب ماشینهای اطرافمون باشیم؟ بهداشت شخصی و عمومی رو رعایت کنیم؟ خب بقیهاش! آیا برای سلامت موندن همینقدر کافیه؟
شده گاهی به مواردی برخورد کنید که در زندگی روزمره و در حالت معمول اصلا به حساب نمیان ولی وقتی باهاشون درگیر میشیم حسابی واسمون دردسر میشن و نمیدونیم باهاشون چیکار کنیم؟ بسیاری از این موارد به راههای ساده و به شدت دسترسپذیر قابل حل هستن و فقط کافیه این کلیدهای کوچولو رو پیدا کنیم.
این ستون قراره در انجام این امر مهم بهمون کمک کنه. در این بخش کلیدهایی رو پیدا میکنیم که گاهی کمکهای بسیار بزرگی هستن و داشتنشون در موارد خاص میتونه یک امتیاز مثبت باشه! پیشنهاد میکنم از دستش ندی دوست من! به امتحانش میارزه!
موریانهخوار یا خوک خاکی را بیشتر بشناسید
نام متداول: موریانهخوار
نام علمی: Orycteropus afer
گونه: پستانداران
رژیم غذایی: حشرهخوار
متوسط طول عمر: ۲۳ سال
اندازه: سر و بدن ۴۳ تا ۵۳ اینچ، دُم ۲۳ تا ۲۶ اینچ
وزن: ۱۱۰ تا ۱۸۰ پوند
خوکهای خاکی پستاندارند. پستانداران به گروهی از مهرهداران گفته میشود که خونگرم هستند. بدنشان با مو پوشیده شده است و به نوزادانشان شیر میدهند. مغز آنها بیشتر از سایر حیوانات تکامل یافته است. انسانها نیز پستاندارند.
خوکهای خاکی زبان بسیار دراز و چسبنده ای دارند که طول آن میتواند به ۳۰ سانتیمتر برسد. خوک خاکی نام خود را از کلمه ای به زبان آفریقای جنوبی به معنای خوک زمین گرفته است. با اینکه این موجودات خصوصاً از نظر بدن و پوزه شبیه خوک هستند، با فیلها و موشهای کور اجداد مشترک دارند. این موجودات در بیشتر مناطق جنوب صحرای آفریقا زندگی میکنند.
خوکهای خاکی چنگالهایی قوی دارند. آنها از چنگالهای جلویی بزرگ خود برای حفر سوراخهایی با سرعت ۲ فوت در ۱۵ ثانیه استفاده میکنند تا بتوانند به سرعت به غذای مورد علاقه خود یعنی موریانهها و مورچهها دست یابند. آنها قادرند هر شب تودههای موریانه و لانههای مورچه را حفر کنند و دهها هزار حشره را ببلعند.
خوکهای خاکی بیشتر در شب فعالند و تمایل دارند به تنهایی زندگی کنند. در طول روز آنها در یک توپ در خانههای خود میخوابند. با فرا رسیدن شب با احتیاط از لانههای خود بیرون میآیند و به دنبال شکارشان میروند. آنها در شب قادر به دیدن هستند، اما در زمانهای دیگر دید ضعیفی دارند و کوررنگند. این موجودات به حواس شنوایی و بویایی خود متکی هستند و از گوشها و پوزه بلندشان برای دور زدن و یافتن حشرات استفاده میکنند.
خوکهای خاکی ماده معمولاً در هر بارداری یک نوزاد را در لانه خود به دنیا میآورند. یک نوزاد خوک خاکی به مدت دو هفته در لانه میماند و سپس در شب همراه با مادرش به دنبال علوفه میگردد. نوزادان در شش ماهگی برای غذا شروع به حفاری میکنند و در حدود یک سالگی از نظر اندازه به رشد کامل میرسند.
مهارت بالای خوکهای خاکی در حفاری سریع به آنها کمک میکند تا در برابر شکارچیانی مانند کفتارها و شیرها از خود محافظت کند. در هنگام تهدید میتوانند یک سوراخ حفر کنند و ظرف مدت ۱۰ دقیقه خود را بپوشانند. چنگالهای بزرگ آنها ابزار دیگری برای دفاع است.
اگرچه خوکهای خاکی پرشمار هستند، انسانها بزرگترین تهدید برای این گونه به حساب میآیند. برخی از زمینداران سوراخهایی را که این موجودات به جا میگذارند دوست ندارند، به همین دلیل آنها را میکشند. استفاده از آفتکشها برای رشد محصولات زراعی در زمینهایی که خوکهای خاکی زندگی میکنند باعث کاهش تعداد حشرات که غذای این موجودات هستند شده است.
دانلود نسخه صوتی موریانهخوار یا خوک خاکی را بیشتر بشناسید
عوامل ستون سلامت و تندرستی
نویسنده پیشگفتار: پریسا جهانشاهی.
مترجم: امین عرب. گوینده: مریم امینی. تنظیم کننده: فاطمه خلیلی.
کلام پایانی
به انتهای سیزدهمین شماره رسیدیم. امید اینکه گام هامون هرچی محکم تر و بلندتر باشن. اگر مشتاق همکاری هستی از طریق راه ارتباطی همیشگی یعنی:
آیدی تلگرام: @hotgooshkon1 و ایمیل: hotgooshkon@gmail.com به ما اطلاع بده. و اگر می خوای که همراه باشی, قرارمون, ماه آینده, همین زمان, همینجا.
تا ماه بعد و دیدار بعد, خدای خاک و آسمان به همراهت.