خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

مراسم روز معلولین که بود و چه کرد؟

واقعاً بدون چشم زندگی کردن خیلی سخته. خدا بهت صبر بده جوون. ولی خب باز خوبه عوضش بهزیستی هواتونو داره و حتماً از نظر مالی کلاً اوضاع توپِ توپه دیگه. تازه صبحی رادیو میگفت امروز روز جهانی معلولینه. کلی هم مراسمای شیک و پیک دارن برگزار میکنن.

ببینم نکنه داری میری مراسم؟

نه؛ جون من؟

(سرش را از شیشه ی پنجره بیرون می برد و داد می زند): انقلاب. انقلاب.
آقای راننده من یه بار مدت ها پیش توی مراسم روز معلولین شرکت کردم که برای هفت پشتم بس بود.
ای بابا. سخت نگیر پسرم. حالا چی شد مگه؟
ما که با این وضع ترافیک یه نیم ساعتی تو راهیم. پس اجازه بدین کامل براتون تعریف کنم:

یاد دارم در زمان فطحعلی شاه قجر
اولین آدینه بعد از ماه پر فیض صَفَر
بود نامش روز معلولین که با دستور شاه
محفلی می شد به پا هر ساله در بهزیستگاه
تا شوم حاضر به موقع از برای دستبوس
صبحدم برخاستم از خواب با بانگ خروس
چند لقمه خامه خوردم تا بیفتم روی ریل
هر چه خواهی بود رویش غیر برچسب بریل
وقت رفتن بود بگرفتم عصایم را به دست
تا خبردارم کند از آنچه پیش روم هست
هر چه گویم از مناسبسازی شهرم کم است
بهر نابینا شبیه هفت خان رستم است
در پیاده رو چه پیدا می شود؟. آدم فقط.
آفرین بر این ذکاوت؛ پاسخی دادی غلط
می شود پیدا هر آن چیزی که فکرش را کنی
تپه، چاله، داربست و میله های آهنی
پاره ای اوقات ماشین؛ غالبا اما موتور
در نواحی کویر مرکزی حتی شتر
الغرض، بعد از عبور از هفت دیو و هفت چاه
پا نهادم در حریم قدسی بهزیستگاه
خلق از این درگاه، هرگز دست خالی بر نگشت
وعده های صادقانه، کیسه کیسه، تشت تشت
از قضا آن روز هم در طول آن جشن وزین
بود موضوع سخنرانی مسوولین همین
خب عزیزان همچنانکه کاملا مستحضرید
سال پیشین، با عنایات الهی خوب بید
ما که راضی؛ خب مددجو هم که حتما راضی است
پس دگر چیزی که لازم نیست، حکم قاضی است
بعد از این تعبیر ها، تفسیر ها، تحمیر ها
آخر برنامه بود و نوبت تقدیر ها
روی سن رفتیم با آوای مجری یَک به یَک
بعد، عکس یادگاری، دسته جمعی، تک به تک
مجری برنامه می پرسید از هر کس نظر
خب، پسندیدی شما برنامه را آقا پسر؟
چون که شد معلوم دارد می کند من را خطاب
با صدایی پر مسرت، اینچنین دادم جواب
نگذریم از حق اگر، طعم غذا مطلوب بود
پرتقال زاد دان و نوشابا شدیدا خوب بود
دوستان گفتند؛ ما خدمت فراوان داشتیم
شاهدم من؛ گام های محکمی برداشتیم
هر کسی هم نیست یادش، خب تعقل بایدش
در اتاق خویش، مقداری تأمل بایدش
وقت مجلس را نمی خواهم بگیرم بیشتر
منتظر هستند مینی بوس ها آن سوی در
غم نباید خورد اگر آقای شوفر ناز کرد
می‌توان با لاکپشت خویشتن پرواز کرد
قصه را کوتاه کن نیما؛ بِبَر حق را ز یاد
این زبان سرخ آخر می دهد سر را به باد

۶ دیدگاه دربارهٔ «مراسم روز معلولین که بود و چه کرد؟»

دیدگاهتان را بنویسید