دارم میرم برم بشینم بخورم پاشم برم بگم میخوام راهی شم اصفهان نصف جهان و دور از همه شما عشقی های باحال مرامی. حالم ی جوری میشه تا میام ازتون دور شم. این چند وقته که نمینوشتم همهش خواب وبلاگ میدیدم. مثل این عقده ای های افسرده که تازه از تیمارستان مرخص شدند و قرص هاشون رو یکی در میون کوفت می کنن هی خواب میدیدم یکی به گوشکن بیست بیست ایمیل زده و من رمز ایمیلمو یادم رفته. همین حالاشم روزی شونصد بار دیدگاه ها رو مثل این چلا چک می کنم و همچین که عدد 0 افتخار میده و خودشو به 1 یا 2 یا بیشتر ارتقا