Day: دی ۱۷, ۱۳۹۵

ضمن درود فراوان و عرض ادب! خوب بچه ها من دوباره آمدم با یه خاطره ی جدید از یه چاه زغالی جدید… حدود دو سال پیش یکی از دوستان گفت تو هنوز به چاه زغالی میری… گفتم آره و گفت پدر زن من یه چاه زغالی چند سال پیش سوزانده که کسی نرفته درش بیاره… قرار شد با پدر زنش صحبت کنه و یه روز جمعه بریم و زغالها را از چاه بیرون بیاوریم… اما پس از چند روز که بهش گفتم پس چی شد… گفت پدرزنم میگه چرا اون نابینا اذیت بشه خودمون یه روزی میریم و زغالها را درمیاریم… حدود یک سال پیش پیرمرد بیمار شد و

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥درود♥♥♥♥♥♥ سلام ای صاحب دلها کجایی بگو مهدی بگو مولا کجایی بیا مهدی جهان دلتنگ رویت گشته بنگر بگو آقا بگو مولا کجایی عزیز دور دونه نرجس کجایی چراغ مرقد زهرا کجایی تویی ذکره همه لبها کجایی بگو آقا بگو مولا کجایی تویی مجنونه صد لیلا کجایی همیشه جمعه ها خون میشود دل بگو مهدی بگو ای یوسف زهرا کجایی.

درود به تک تک دوستان. امیدوارم حالتون خوب باشه. خب چه خبر از اطراف و اکناف دنیا؟ با زندگی می سازید یا زندگی با شما می سازه؟ به هر حال خوش بگذرونید. چند وقت پیش یک امتحان استخدامی برگزار شد که عده بی شماری در آن شرکت کردند. داشتم دفترچه را می خواندم که دیدم یکی از شرایط آن این است که کسانی حق شرکت در آزمون را دارند که از رشته ای که در کارشناسی در آن تحصیل کرده اند به رشته ای دیگر در کارشناسی ارشد نروند یعنی در همان رشته یا یکی از گرایشات همان رشته کارشناسی تحصیل کنند. پیش خودم گفتم اگر زمانی نظام آموزشی