سلام بچه ها. این نکات رو، خصوصا بخش قوانینش رو دارم خلاف میلم می نویسم. ناقصه ولی تا کامل بشه فعلا ضرورت ایجاب می کنه بنویسم. اولش همه چی رو آزاد گذاشتم ولی هرچی میریم جلوتر، همکاری نکردن بعضی ها داره خودشو بیشتر نشون میده. میگم آقایون لطفا توی آلاچیق خانم ها وارد نشید. اگه خواستید همه با هم باشید، توی لابی امکانش هست. خب بعضی از آقایون گوش نمیدن و به آلاچیق خانم ها سرک می زنن که امنیت تیم تاک محله زیر سوال بره. راه حل چیه؟ رمز میذارم روی اون آلاچیق. چرا؟ چون خودمون نمیتونیم مبصر خودمون باشیم. من اگه بتونم خودمو کنترل کنم، نیاز نیست
Day: مهر ۱۳, ۱۳۹۶
بسم الله الرحمن الرحیم و سلام! ایام عزاداری اباعبدالله الحسین علیهالسلام تسلیت باد! خیلی بچه بودم که مثل بیشتر بچهشیعهها مادرم منو با هیئتهای عزاداری آشنا کرد. یه لباس سیاه تنم پوشید و یه زنجیر کوچولو برام خرید. دستمو میگرفت و میبرد تا محل هیئت. معمولاً آخر صف میایستادم و مثل همه همسن و سالهام زنجیر میزدم. شبهای شام غریبانم که توی تاریکی سینه میزدیم. به یاد اون روزا! به یاد کودکیهای بیآلایش! به یاد تشویقهای گرم و مهربان مادرانه! در دوره دبستان که تو خوابگاه بودم، شبای عزاداری دهه محرم، یا اونقدر خوابم میومد که ترجیح میدادم بخوابم، یا گهگاهی هم پیش میومد که میرفتم عزاداری