میخوام بگم:
دیشب که اومدی,
حس شیرین مزه ای بهم دادی.
میخوام بگم:
دیشب که بغلم کردی,
فهمیدم عسل های توی شیرعسل
تو بودی.
میخوام بگم:
دیشب که شروع کردی به دوست داشتنم,
به قشر شما
بیشتر ایمان آوردم.
میخوام بگم:
دیشب که دستاتو دیدم,
زبریشون
احساسمو خراشید.
میخوام بگم:
کرم میخوای,
ولی
جرات نمیکنم.
میخوام بگم:
بگی بستنی دوس داری,
اما
خودت زودتر گفتیش.
میخوام بگم:
عطرت پخش باشه توی زندگیم,
ولی عطرت
از همه چیز عبور میکنه.
میخوام بگم:
غزل,
اما تو خودت
غزلی.
میخوام بگم:
عسل,
ولی تو خودت
عسلی.
میخوام همیشه
باشم پیشت,
اما حیف
که این دانشگاه.
میخوام بگم:
کاش همیشه
همین باشی,
باز میبینم
بی فایدهست.
میخوام بگم:
دم غنیمتی بودن
خوبه,
و تا انتهای بودنت
مغتنم بشمارمت.
میخوام بگم:
باز با من
باز باش,
ولی میدونم
میترسی از یکی.
میخوام بگم:
چه قدر سبک حالی,
اما
سبک بال هم هستی.
میخوام بگم:
از پر کشیدنت اذیتم,
ولی
خودمم بهش معتادم.
پس در آخر میگم:
احساس انگبینیم
البته خالی از شیر,
نذر چشمهای غزلیت.
۲۲ دیدگاه دربارهٔ «چند خط در میان غزل»
می خواهم بگم
اون روزی که به دنبال کاربر درخواست گذاشتی فک نمی کردی که محله ای به بزرگی دنیا بزنی اما زدی
گوارای وجودت
فکرش را میکردم. چرا. فکر میکردم که به این بزرگی و حتی بیشتر از این بشود. پیش بینی کرده بودم و درست از آب درآمد.
میخامبگم خیلی باحالی دمت گرم
میخوام بگم حسین من تو رو هیش وخ یادم نمیره و همیشه از نظراتت انرژی میگیرم.
میخوام بگم که گفته باشم.
می خوام بگم
حرفی برای گفتن ندارم
اما دلم می خواد بگم
می خوام بگم
میخوام بگم
خوب کردی که میخواستی بگی.
mee khaam beh gamm
heech e azz ashh na faheh mee damm
amm ma room nemmi sheh.
میخوام بگم:
نترس. روت بشه.
میخوام بگم:
نمیشه همیشه همه اتفاقهای روزمره را به صورت عادی نوشت.
میخوام بگم:
باید بعضی از رویداد ها را پیچوند توی یک لایه از ادبیات و کمی نازک خیالی و بعد تحویل مشتری داد.
مرسی که نظر مرا ححذف کردی
خواهش میکنم چشمک جون.
قابل تو رو نداشت.
زحمت های تو توی محله قدردانی بیشتری میطلبه که متاسفانه از من بر نمیاد.
طبق معمول همیشه دوستت دارم زیاد.
میخوام بگم: ایول مجتبی خادمی. خیلی باحالی. میخوام بگم: دوست دارم. اما روم نمیشه. :d ایول مجتبی. باحال بود.
باحال خودتی و همه دوستات.
میخوام بگم مجتبی تو خیلی عجوبه هستی بابا ول کن چیرو میخوای بگی تا حالا گفتی چی شده مثلا برو بشین درستو بخون فردا پس فردا امتحانا شروع میشه رفوزه میشی بد بخت میشی میری پی کارتا! میخوام بگم درد دل ما هیچ وقت خوب نمیشه میخوام بگم کلا دمت گرم
باید بگم:
دست خودم نیست.
باید بگم:
نوشتن توی خونمه.
باید بگم:
امتحانها در مقابل این مسخره بازی هام چیز مهمی نیستند.
باید بگم:
دم خودت گرم.
بابا حالا اگر نظر اولم را حذف کردی حد اقل اسمم را هم پاک می کردی
باید رد پات باشه که همه بدونن جرم مرتکب شدی چشمک جونم.
من قول داده بودم دیگه نرم تو خماری ولی چه کنم اعتیاده دیگه! می خوام بگم:
نظر اول چشمک چی بود؟!؟
مخاطب نوشته من را شخصیت خودش قرار داده بود.
بعد به جای مخاطب نظر هم داده بود.
من پااااکش کردم.
خوشم می آید اگر پاک می کنی پایش می ایستی
از این کارهایت خوشم می آید. حالا نمی گفتی چی بود پاکش کردی آبرویم را هم بردی خوب شد کاملا نگفتی چی بود
باز خوبه حواسم بود ماست مالیش کردم.
آخه دست نوشته که آدم با کلی ذوق مینویسه هم شوخی داره؟
چی کارت کنم که چشمکی و همین چشمک بودنت علاقهم را به خودت و به بودنت اینجا زیاد کرده.
در مورد حذفش چاره نبود و شرمنده ولی باید بدونی که خوب منم حسسسسسساس!
می خوام بگم:
یادش به خیر و الآن دلم می خواد اندازه هزار تا نقطه بنویسم اینجا ……………………….