درود بر شما دوستان عزیز.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
توی این پست، یه نمایش رادیویی خیلی جالب و جذاب رو براتون آماده کردم.
اسم این نمایش هست سرزمین نابینایان.
این نمایش رادیویی رو سایت ایرانصدا برای دانلود گذاشته بود که من هم اون رو برای شما میذارم.
البته کیفیت صدای این نمایش رادیویی به شدت ضعیف بود که من تا حدی که امکان داشت سعی کردم که اون رو تقویت کنم. ولی به هر حال کیفیتش چندان جالب نیست.
بچه ها این نمایش واقعاً قشنگه. به هیچ وجه از دستش ندید.
حالا بریم سراغ معرفی و دانلود نمایش رادیویی سرزمین نابینایان.
درباره ی نویسنده
اچ. جی. ولز، نویسندهی انگلیسی زبان (۱۹۴۶ – ۱۸۶۶) داستان کوتاه «سرزمین نابینایان» را نخستین بار در آوریل ۱۹۰۴ (۱۲۸۳ش) در نشریه ای منتشر کرد و سپس در سال ۱۹۱۱، در کتابی تحت عنوان « سرزمین نابینایان و چند داستان دیگر »، بازنشر کرد. « سرزمین نابینایان »، یکی از برترین داستانهای کوتاه این نویسنده، و بهترینهای ادبیات مرتبط با نابینایی است. ولز ، بعدها این داستان را ویرایش کرد و نسخه ی اصلاح شده ی طولانیتر را توسط ناشری خصوصی در انگلستان(انتشارات خروس طلایی Golden Cockerel )، در سال ۱۹۳۹ میلادی به علاقهمندان آثار خود عرضه کرد.
خلاصه ی داستان
نونِز، جوان 28 ساله، از کوه سقوط میکند. وقتی به هوش میآید خود را در دره ای با کلبه های جذاب سنگی میبیند. دره ای با مردمانی عجیب.
نونِز به راه می افتد. پس از اندکی به روستایی با خانه های سنگی می رسد. او با مردی سالخورده به نام پدرو و پسرش والاس برخورد میکند و درمییابد که آنها نابینا هستند و کمی بعد متوجه میشود که همهی اهالی روستا نیز مانند آندو نابینایند. اهالی روستا وقتی متوجه میشوند که مرد تازهوارد چشم دارد و از بینایی و ماه و خورشید و زیبایی حرف میزند دریافتند که او موجودی ناقص است و با آنها فرق دارد. نونِز برآن میشود تا تمام تلاشش رابرای آگاهی اهالی روستا انجام دهد اما آنها درکی از سخنان او ندارند و او را تهدید به مرگ میکنند. فالییر دختر زیبای پدرو، مجذوب حرفهای نونِز جوان میشود و از تعریفهای او از دنیای واقعی لذت میبَرد. اما آیا این رابطه سبب خواهد شد تا نونِز به اهدافش که آگاهی مردم روستا است دست یابد؟
توضیحات مربوط به نمایش رادیویی و لینک دانلود
نمایش رادیویی «سرزمین نابینایان» به سردبیری شهرام میر شکاک و تهیه کنندگی شهلا نِیساری، در مرکز هنرهای نمایشی تهیه و تولید شده است.
نویسنده: مریم احمدپور.
افکتور: محمدرضا قبادی فر.
صدابردار: علی حاجی نوروزی.
بازیگران: وحید منوچهری، فریدون محرابی، رحمان باقریان، عبدالعلی کمالی، مریم نوری درخشان، محمد رضاعلی، صمد پُلسَنگی.
منتشر کننده: سایت رادیو اینترنتی ایرانصدا.
تهیه کننده ی اینترنتی: آسیه حیدری.
سرویس تولید کننده: سرویس ادبیات و کتاب گویا.
دبیر سرویس: سارا عشقی نیا.
تعداد قسمتها: سه قسمت.
حجم فایل فشرده ی نمایش: شصت مگابایت.
دانلود با لینک مستقیم
مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید.
بدرود.
۳۷ دیدگاه دربارهٔ «دانلود نمایش رادیویی سرزمین نابینایان»
سلام شهروز
دانلودش کردم ممنون
سلام مهدی.
حتماً گوشش بده.
مرسی که هستی.
ممنون شهروزم. دانلود کردم. میرم برای گوشیدن. ولی ظاهرا از توضیحاتی که دادی احتمالا نویسنده میخواد نتیجه بگیره که نابینایی مساوی با بیاطلاعی و ناآگاهی است. البته نمیشه کاریش کرد و در همۀ فرهنگها نابینایی به معنی ناآگاهی و نادانی و مترادف جهل و ناددانی هم هست که خب ظاهرا گزیر و گریزی از این دیدگاه و بینش نیست. به هر حال تشکر پیروز باشی مهرت جاودانه.
سلام عمو.
نه اتفاقاً اینطور نیست.
اهالی این روستا به خاطر این که بیش از سه نسل همه نابینا بودن هیچ تصوری از دنیای حقیقی ندارن و یه دنیای خاصی برای خودشون تصور میکنن که جالبه. طبیعی هم هست که وقتی شناخت از چیزی نداری دربارش بی اطلاع باشی و تصور عجیب و غریب داشته باشی.
نمایش خوبیه و شاید مهمترین دلیل خوب بودنش اینه که ایرانی نیست خخخ.
ممنون از حضورت.
موفق باشی.
سلام شهروز خیلی ازت ممنونم حتما دانلود میکنم موفق باشی
سلام وحید.
ممنون از لطف و حضورت.
پیروز باشی.
سلام آقای حسینی . . . باید نمایش جالبی باشه .مرسی
سلام زینب.
آره نمایش جالبیه.
ممنون که هستی.
موفق باشی.
سلام
ممنون دانلود میکنم ببینم چی هست
سلام خانم کاظمیان.
ممنون از لطفتون.
پیروز باشید.
سلام. من کتابش رو خوندم. البته کتابش به اسم سرزمین کورها برای من ترجمه شده!!!! در کل کتاب کوتاه و زیبایی بود.
سلام سارا.
خب ظاهراً دوستانمون در واحد نمایش فرهنگشون از مترجم محترم بالاتره خخخ.
ممنون از حضورت.
موفق باشی.
سلام شهروز خیلی ممنون از بابت پست خوبت منم حتما دانلود میکنم و گوش میدم موفق باشی
سلام هستی.
ممنون از حضورت.
پیروز باشی.
اصن من دلم میخواد از دس بدم ..دوس ندارم دان کنم ..شما مشکلی داری ؟؟؟
نه بگو بینم اگه مشکلی هس حلش کنم ….آره مشکلی داری >؟؟؟؟
آقا دلم نمیخواد دان کنم …چی میگی شمااااااااااااا
.خوبیامم دوس ندارم مواظبشون باشم تا چشای نداشتت درآد …
یه جوری میگه مواظب خوبیاتون باشین انگار خودش معصوم عالم هس . و الهه ی خوبی ..بیشین بچه بینیم ….پاشو خودتو دار بزن ….تو چرا زنده ای اصن …محکوم ب مرگی …بسته یا بازم بگم
سلام دکی پرنده.
ببین این نمایش در حد فهم تو نیست. تو دانلود نکن. اصلاً به درد تو نمیخوره. تو هیچ خوبیی هم نداری که مواظبش باشی. اصلاً خودتو اذیت نکن.
در کل راحت باش خخخ.
حالت جا اومد آیا؟
سلام
بعد از ظهر دانلود میکنم و میگوشمش
ممنون.
موفق باشی.
سلام پریسیما.
باشه ببین تو دوباره انداختی بعد از ظهرهااااا!
همه شاهدن گفتی دانلود میکنی.
یعنی دانلود نکن فقط خخخ.
مرسی که هستی.
موفق باشی.
سلام حسینی.
به نظر جالب میاد زدم برای دانلود تا گوش بدم.
من یه بار شنیده بودم که کتابی به اسم سرزمین کورها هست ولی نخوندمش.
مرسی برای پست.
سلام فاطمه.
آره جالبه گوش بده. کلش رو هم حدود ۷۵ دقیقه بیشتر طول نمیکشه.
مرسی که هستی.
پیروز باشی.
درود شهروز
از زحمات شما تشکر می نمایم .
با آرزوی بهترینها
درود بر رضای عزیز.
ممنون از لطف و حضورت.
موفق باشی.
سلام شهروز عالی بود
سلام سامان.
مرسی که هستی.
شاد باشی.
سلام.
من کتابش رو خوندم. اسمش رو سرزمین کور ها خونده بودن. کتاب قشنگی بود. کاش قهرمان داستان تونسته باشه از اون کوه آخر ماجرا بگذره!
ممنون از پست.
ایام به کام.
سلام پریسا.
خب آخرش به قول خودشون نونز به دل صخره ها برمیگرده چون نذاشت عملش کنن.
مرسی که هستی.
موفق باشی.
وای شمشیر ..ب نکته ظریفی اشار کردی عسیسم ..معلومه چون من ب اعلا درجه ی کمال رسیدم .پستای چیپ تو در حد فهم بالا و درک والای من از انسانیت نیس …….له شدی ؟؟؟؟
خوبه. اتفاقاً اسم کمال خیلی بهت میاد.
کمااااال خخخ.
سلام شهروز مرسی از پست خ……… س ……. اشکان بیا ترجمه کن خخخخ
این هم ادامه اون شعر
مشقامو خوب نوشتم
سلام طاها.
ببین اگر یه بار دیگه اینو بنویسی اسم اصلیتو تو تو جواب کامنتت مینویسم.
حالا دیگه خودت میدونی خخخ.
جرأت داری بنویس.
مرسی شهروز جان! باید جالب باشه. حتما گوش میکنم.
سلام محمدرضا.
مرسی از حضورت.
موفق باشی.
سلام شهروز. نمایش خوبی بود. البته من کتابشو خونده بودم، ورژن انگلیسیشو، به این نمایشم خوب گوش دادم، باید بگم این یه داستان انتزاعیه و خیلی ربطی به معلولین ظاهری نابینا نداره، در حقیقت نویسنده داره از یه نوعی تمثیل استفاده می کنه، مبنی بر این که بعضیا می تونن دنیاییو دور خودشون بتنن که هیچ جوری حاضر به بیرون اومدن ازش نباشن، و دیگرانیو که خارج از اونن یا اصلا به حساب نیارن یا احمق بپندارن، درست مثل کسایی که غرق یه ایدئولوژی خاص شدن مثال سادش همین حکومت بستۀ کره شمالیه و خیلیای دیگه. نویسنده از سرزمین کورا فقط به عنوان تمثیل استفاده کرده و ربطی به معلولین نابینای ظاهری نداره، اصلا این کتاب باید سرزمین کورها ترجمه بشه نه نابیناها. چون مد نظر نویسنده صرف “کور” هستش نه نابینا. فکر کنم تنظیم کنندۀ این نمایش برای رادیو یه نمه کج سلیقگی به خرج داده که اسم نابینا رو واسه نمایشش آورده. فالیر هم سمبل کسانیه که یه آن اراده یا عزم می کنن که از اون پیلۀ خاص بیان بیرون و یا با دنیای خارج ارتباط بگیرن، ولی هژمونی و سلطۀ اون تفکر چنان قویه و تو روحشون چمبره زده که ترس برشون مستولی میشه و ترجیح میدن عطاشو به لقاش ببخشن. خلاصه خوب بود، دمت گرم.
سلام دکتر.
آره من خودمم یه چیزایی فهمیدم.
جالبه که تاریخ انتشارش پونزده مهر هست. یعنی یه کم مونده به روز عصای سفید.
خواستن بگن ما هم هستیم مثلاً خخخ.
یکی نیست بگه اگر شما شعورتون به این چیزا میرسید رادیو فیلم رو حذف نمیکردید.
مرسی که هستی.
پیروز باشی.
سلام بر شهروز عزیز چند سال پیش هم یک داستان شب از رادیو ایران پخش شد که نام آن شهر کوران بود که با این نمایش نامه متفاوت بود اگر بتوانی آن را نیز به دست بیاوری خوبست سربلند و پیروز باشی دوست من…..
درود بر گوشه نشین عزیز.
تا جایی که یادمه رمان کوری رو به نمایش تبدیل کرده بودن. شایدم اونی که شما میگید رمان کوری نباشه. به هر حال میگردم اگر تونستم پیداش میکنم. ممنون و موفق باشید.
سلام شهروز
نمایش قشنگ و آموزنده ای بود…مچکر
مثل دنیای ببین هایی میمونه که از دنیا و توانایی های نبین ها هیچی نمیدونند.فقط جاشون عوض شده….مچکر.