خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

دفتر خاطرات بوقلمون خداحافظ دوست ناباب!

ضمن درود فراوان و عرض ادب! خب بچه ها من دوباره اومدم با تعریف یه خاطره، حالا نمیدونم اینجا باید داستان تعریف کنم یا خاطره ی خداحافظی با یه دوست ناباب را تعریف کنم، حالا دوباره یه دوستی که مدتی است باهاش تماس نگرفته ام بهم شک میکنه و فکر میکنه که خودش دوست ناباب من بوده و من باهاش خداحافظی کرده ام، یادش بخیر در کتاب فارسی پنجم دبستان یه درس بود که موضوعش من کیستم بود، وقتی درس را میخواندیم یکی خودش را بوسه معرفی کرده بود، دوستان عزیز-سالها پیش بنده از بوسه نفرت داشتم اما وقتی خودم را شناختم متوجه شدم که با این دوست ناباب