خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دانلود مجموعه ی آموزش صوتی زبان آلمانی به فارسی، بخش اول

درود.

مجموعه ای که برای شما دوستان آماده شده، مجموعه ی آموزش صوتی زبان آلمانی به زبان فارسی هست.

این مجموعه با همکاری بنده و مجتبی خادمی در این سایت گردآوری شده و به شما دوستان تقدیم میشود.

این مجموعه بخشهای دیگری نیز دارد که ما در این پست، بخش اول این مجموعه ی آموزشی را برای دانلود آماده کرده ایم.

در صورت دریافت بازخورد مناسب و استقبال از طرف شما دوستان، بخشهای بعدی این مجموعه را نیز در آینده منتشر خواهیم کرد.

تا پایان مطلب، ما را همراهی نمایید.

 

درس اول: دیدار در روستا

 

یک پسر جوان به نام فیلیپ، با ماشین به روستا میرود. تصور او این است که در ضمن سر زدن به مادرش، “هانه”(Hanne)، در آرامش کامل، استراحت میکند، ولی دیری نمیگذرد که جنبه های ناخوشایند زندگی بی دغدغه روستایی را هم درمییابد.

 

فیلیپ (Philipp) به دیدار مادرش در دهکده مىرود

 

فیلیپ، هنگامی که تصمیم میگیرد پیش مادرش در روستا کمی استراحت کند، با خودش میگوید: “طبیعت! عالیه!” . اما در کنار گاوها و گربه ها، موجودات دیگری هم در دِه وجود دارند. قهوه خوردن با آرامش خاطر در باغ به زودی به پایان میرسد. حشره های مزاحم، آن آرامشی را که فیلیپ مشتاقش بود، از بین میبرند. و در ضمن، تجربه ی تلخی هم برایش پیش میآید.

 

حتا کسانی که تعداد کمی کلمه های آلمانی میشناسند، قادر هستند، این صحنه را بفهمند. صداهای زمینه، نشان میدهند که فیلیپ در کجا به سر میبرد. در ضمن، شنوندگان، سلام و احوالپرسی و خداحافظی را هم یاد میگیرند.

 

دانلود درس اول

 

درس دوم: تماس تلفنی از طرف رادیو د

 

فیلیپ همچنان نمیتواند آرامش داشته باشد. بعد از حشرات مزاحم، سر و صدای همسایه ها هم او را به ستوه آورده اند. یک تلفن غیر‌منتظره از برلین باعث میشود که او به سرعت آنجا را ترک کند. فیلیپ به رادیو “د” میرود.

 

خبرهاى خوش براى فیلیپ.

 

فیلیپ آن آرامشی را که در منطقه ی روستایی انتظار داشت، نمییابد. صدای یک اره ی برقی و ترومپت یک آدم ناشی اعصابش را خراب کرده اند. تلفن پاولا (Paula) که در رادیو”د” در برلین کار میکند به موقع او را از این وضعیت نجات میدهد. فیلیپ با عجله به طرف پایتخت به راه می افتد و باعث یأس مادرش میشود.

 

اینجا هم میتوان با دانستن تعداد کمی لغت، از جریان داستان، سر درآورد. به ویژه لغتهای بین المللی و طنین صداها، بیشتر به درک جریاناتی که اتفاق افتاده کمک میکنند و باعث تقویت درک شنیداری میشوند.

 

دانلود درس دوم

 

درس سوم: در راه برلین

 

فیلیپ آماده ی رفتن به برلین میشود. اما این جریان آنطور که انتظار میرفت، شکل نمیگیرد. هوای نامساعد، سفر او را به‌ عقب می اندازد. در این میان چند نفر خود را معرفی میکنند.

 

هواى بد فیلیپ را متوقف مى‌کند.

 

فیلیپ با ماشین به طرف فرودگاه مونیخ در حرکت است. می‌خواهد از آنجا به برلین، پرواز کند. آنچنان که در اخبار هوا آمده، ریزش باران شدید و رعد و برق باعث میشوند که او دیرتر از آنچه انتظار میرفت، به فرودگاه برسد.

 

دانلود درس سوم

 

درس چهارم: در انتظار همکار جدید

 

پاولا و آیهان (Ayhan)، همکاران آینده ی فیلیپ، در دفتر تحریریه، منتظر او هستند. آنها وقت را به گونه ای میگذرانند ولی از فیلیپ خبری نمیشود؛ حتا تماس تلفنی هم امکانپذیر نیست.

 

فیلیپ بالاخره کِى مىآید؟

 

فیلیپ به دلیل هوای بد خیلی دیر کرده است. او سعی میکند تلفنی به پاولا خبر بدهد ولی نمیتواند با او تماس بگیرد. بالاخره پاولا و همکارش آیهان دفتر را ترک میکنند. با تلفن مادر فیلیپ به دفتر تحریریه، وضعیت به کلی آشفته میشود.

 

فیلیپ سعی میکند به خاطر دیر کردنش معذرتخواهی کند. شنوندگان، شیوه های مختلف پوزش طلبیدن را یاد میگیرند.

 

دانلود درس چهارم

 

درس پنجم: شاه لودویگ زنده است

 

پاولا و آیهان به همکار جدیدشان خوشآمد میگویند و فوراً مشغول کار میشوند: شایعه شده که لودویگ، شاه فقید بایرن زنده ‌است. با پیگیری در محل باید این مسئله روشن شود.

 

اولین مأموریت مشترک در پیش است.

 

فیلیپ با پاولا و آیهان، و همچنین با ژوزفین، مسئول نظم دفتر تحریریه، که کمی هم نامأنوس به نظر میرسد، آشنا می‌شود. پس از ورود به دفتر، وقت زیادی برای استراحت وجود ندارد و نخستین مأموریت برای فیلیپ و پاولا آماده‌ است: شایعه شده که لودویگ دوم، شاه بایرن، که در دوران زندگیش بحث برانگیز بود، هنوز زنده‌ است.

 

او در سال ۱۸۸۶ به طور اسرارآمیزی درگذشته است. فیلیپ و پاولا که در قصر “نوی‌شوان‌شتاین” (Neuschwanstein) به تحقیق مشغولند، با شخص عجیب و غریبی آشنا میشوند.

 

موضوعات اسرارآمیز پرسشهای بسیاری را برمی انگیزند. به این ترتیب فرصتی به وجود میآید که در این رویداد، کلمات پرسشی و جملات پاسخی را هم دقیقتر بررسی کنیم.

 

دانلود درس پنجم

 

درس ششم: شاه لودویگ چگونه درگذشت

 

پاولا و فیلیپ در قصر “نوی‌شوان‌شتاین” به یک ناشناس مرموز برخورد میکنند که شنل شاه لودویگ را به تن دارد. این دو در مورد مرگ اسرارآمیز لودویگ به تحقیق میپردازند.

 

آن ناشناس با پالتوى پادشاه لودویک (Ludwig)کیست؟

 

مردی در شنل سلطنتی شاه لودویگ میخواهد پاولا و فیلیپ را متقاعد کند که او خود شاهِ فقید ‌است. اما به راستی علت مرگ شاه لودویگ چه بود؟

 

پاولا و فیلیپ در یک بازی شنیداری به تئوریهای مختلف در باره ی مرگ اسرارآمیز لودویگ، که در کنار دریاچه ی “شْتارن‌بِرگ” (Starnberg) رخ داد، میپردازند.

 

پرسش اساسی در مورد مرگ لودویگ این است: آیا کسانی حاکمی نا‌محبوب را به قتل رسانده اند، یا یک دیوانه خودکشی کرده است؟

 

برخورد با ناشناس مرموز، شیوه های گوناگون مراوده با آشنایان و بیگانگان را مشخص میکند. زبان آموزان در اینجا با ضمائر “تو” و “شما” و همچنین صرف فعل “sein” آشنا میشوند.

 

دانلود درس ششم

 

درس هفتم: “لودویگ” پادشاه قصه ها

 

پاولا و فیلیپ، شاه رومانتیک بایرن و تمایلات و سلیقه های او را عرضه می‌کنند. سورتمه سواریهای شبانه، جشن‌های پر سر و صدا و اختراعات عجیب‌ و غریب، معرف گوشه هایی از شخصیت لودویگ و زمانه ی اوست.

 

پادشاه لودویک با سى‌سى (Sissi) مىرقصد.

 

پاولا و فیلیپ شنوندگان را با خود به سفری در قرن نوزدهم میبرند و شاه لودویگ خیال‌پرداز را معرفی میکنند: عشق او به طبیعت، به موزیکِ “ریچارد واگنر” (Richard Wagner) و همچنین رابطه ی نزدیک او با دخترعمویش، شهبانو‌ی مشهور، “سی‌سی” (Sissi). میز اصیلی که لودویگ خودش اختراع کرده‌‌است باعث شگفتی میشود.

 

این درس فقط به تمایلات لودویگ خلاصه میشود و فرصت خوبی است که فعل “lieben” بررسی شود. پسوندهای این فعل برای فعل “kommen” هم صدق میکنند و به همین دلیل هم‌زمان به آنها پرداخته میشود.

 

دانلود درس هفتم

 

درس هشتم: فاش شدن هویت فرد ناشناس

 

پاولا و فیلیپ، از کسی که خودش را به جای شاه لودویگ جا زده است، سؤالاتی میکنند. ناگهان پاولا متوجه مورد جالبی میشود و درمییابد که غریبه ی مرموز کیست.

 

ناگهان مسأله ای برای پاولا (Paula)روشن مىشود.

 

پاولا و فیلیپ موفق میشوند که با شاه لودویگ تقلبی، برای یک “گزارش زنده” مصاحبه کنند. با وجود این، هویت این ناشناس مرموز هم‌چنان در خفا میماند. هنگامی که پاولا به دفتر برمیگردد، یک آگهی تبلیغاتی رادیویی به حل این معما کمک میکند: صدای کسی که در آگهی حرف میزند به نظر او آشنا میآید.

 

علائق زمانی قابل فهم خواهند بود که انسان مشخص کند، به چه کسی یا چه چیزی علاقه مند است. فعل “lieben” نیاز به یک مکمل فعل (Verbergänzung) یعنی یک مفعول (Akkusativobjekt) دارد.

 

دانلود درس هشتم

 

درس نهم: موسیقی برای لودویگ

 

فیلیپ در روزنامه، یک آگهی تبلیغاتی از نمایشی موزیکال در باره ی شاه لودویگ مییابد. به طرف سالن نمایش موزیکال به راه می افتد و در طول راه با توریستهایی که از نقاط مختلف دنیا آمده اند، مصاحبه میکند.

 

با اتوبوس به سوى جشن موزیک از روى شاه لودویک.

 

هنگامی که پاولا در دفتر برلین نشسته است، فیلیپ در مونیخ به سر میبرد. او از کشفی که همکارش کرده، خبر ندارد. ولی فیلیپ هم در جهت درستی برای حل معما حرکت میکند. یک آگهی تبلیغاتی از نمایشی‌ موزیکال در باره ی شاه لودویگ توجه او را جلب میکند. او در اتوبوسی که به طرف محل اجرای نمایش میرود، از توریستها در مورد انتظاراتشان از این نمایش سؤال میکند.

 

این رویداد درک شنیداری (Hörverständnis) را تقویت میکند. در صحبتهای درون اتوبوس باید صحبت به زبان آلمانی را تشخیص داد. در ضمن جای حرف نفی “nichts” در کنار فعل، نشان داده میشود.

 

دانلود درس نهم

 

درس دهم: مصاحبه‌ با شاه لودویگ

 

فیلیپ با بازیگر نقش شاه لودویگ آشنا میشود و از او تقاضای مصاحبه میکند. ناگهان صدای او به نظرش آشنا میآید. از طرف دیگر، در دفتر هیئت تحریریه هم مهمان غیر منتظره ای حضور مییابد.

 

پادشاه در پرسش و پاسخ فیلیپ شرکت مىکند.

 

فیلیپ در قصر “نوی‌شوان‌شتاین” بدون کمک پاولا، پاسخ این سؤال را که بالاخره چه کسی خود را به عنوان شاه لودویگ معرفی کرده است، پیدا میکند: او همان بازیگری است که در نمایش موزیکال، نقش شاه لودویگ را اجرا میکند. فیلیپ از فرصت استفاده نموده، از او تقاضای مصاحبه میکند.

 

فیلیپ هنگام بازگشت به رادیو”د” از حضور مهمان غیرعادی که آنجاست تعجب میکند. او در دفتر تحریریه با یک جغد سخنگو مواجه میشود.

 

در این درس، موارد غیرمترقبه ی زیادی برای فیلیپ پیش می‌آید. او چندین بار، جملات “من این را باور نمیکنم” (Das glaube ich nicht) و “من این را نمیدانم” (Das weiß ich nicht) را تکرار میکند. در اینجا به حرف نفی “nicht” میپردازیم.

 

دانلود درس دهم

 

درس یازدهم: جغد سخنگو

 

کومپو(Compu)، آیهان و ژوزفین در مورد معنی اسم “اویلالیا” (Eulalia) تحقیق کرده و پاسخهای بسیاری دریافت میکنند. یکی از همکاران اسپانیایی‌ آنها که از حضور جغد در آنجا با خبر شده‌‌ بود، کمکشان میکند.

 

جغد سخنگو در رادیو د (D) جار و جنجال بر پا میکند.

 

این جغد که نامش اویلالیا است، میخواهد بداند که معنی اسم او چیست. اعضای هیأت تحریریه ی رادیو “د” شروع به کار میکنند و به این نتیجه میرسند که این اسم ریشه ی یونانی دارد. همکار اسپانیایی آنها، کارلوس هم اطلاعات جالبی در این مورد پیدا کرده است. او قدیسی به این نام میشناسد.

 

دوباره در رادیو “د” سؤالهای زیادی بیپاسخ مانده است. در درس، نگاهی می اندازیم به جملات سؤالی. لحن جملات سؤالی حائز اهمیت است.

 

دانلود درس یازدهم

 

درس دوازدهم: نامه ها‌ی شنوندگان

 

اگر کسی مطلبی را متوجه نشده، پرسش، راه حل بسیار مناسبی‌ برای فهمیدن آن مطلب است. پرفسور به پرسشهای شنوندگان در باره ی رویدادهای گذشته پاسخ میدهد: فرصت مناسبی است که محتوای درس‌ها تکرار شود و دقیقتر به آنها بپردازیم.

 

نامه هاى شنوندگان: کار زیادی، براى پروفسور.

 

شنوندگان میپرسند و پروفسور پاسخ میدهد. او سعی می‌کند که به همه ی پرسشها پاسخی جامع بدهد.

 

این فرصت بسیار خوبی است برای شنوندگان تا بتوانند محتوای درسها را مرور کنند و دانسته های خود را تکامل بخشند، یا اینکه فقط پرسشهای بیپاسخ مانده ی خود را طرح کنند.

 

پرسشهای شنوندگان: کلمات خطابی مختلف برای چه مواردی مناسب هستند؟ چه کسی را میتوان “تو” و چه کسی را “شما” خطاب کرد؟ چه وقت نام و چه وقت نام خانوادگی استفاده میشود؟ معنی “denn”، “doch” و “eigentlich”، و تفاوت بین “nicht” و “nichts” چیست؟

 

دانلود درس دوازدهم

 

درس سیزدهم: “روزِن مونتاگ” (Rosenmontag)

 

شور و شوق برای “کارناوال” (Karneval) ، شکافی در هیئت تحریریه‌ به وجود آورده است. تقاضای کومپو برای تحقیق در منطقه ی “جنگل سیاه” یا “شوارتس والد” (Schwarzwald)، که مردمش علاقه ی خاصی به کارناوال دارند، موجب خوشحالی همه نیست.

 

پاولا زیاد به کارناوال و لباس مبدل اهمیت نمىدهد.

 

کارناوال که در بعضی از مناطق آلمان بسیار باعظمت جشن گرفته میشود، در روز “روزن مونتاگ” باعث اختلاف نظرهایی در هیأت تحریریه‌ میشود. پاولا نمیتواند دلیل اشتیاق بیش از حد فیلیپ به کارناوال را بفهمد، و اینکه او لباس جادوگرها را پوشیده، به نظر پاولا مسخره است.

 

کار تحقیقی در این زمینه که دلیلی برای سفر فیلیپ به منطقه ی “شوارتس والد” است، باعث خوشحالی او میشود. در آنجا مردمی که لباس جادوگرها را پوشیده اند، برای سرگرمی حتا ماشینها را میدزدند. پاولا و فیلیپ برای تهیه ی یک گزارش زنده حرکت میکنند ولی در وحله ی اول به جایی نمیرسند. جادوگرها فیلیپ را از ماشین بیرون میکشند و با خود میبرند.

 

ترتیب کلمات در جمله های آلمانی مسلماً بانظمتر از کارناوال است. جای نهاد و گزاره در جمله ها مثال خوبی برای اثبات این ادعاست.

 

دانلود درس سیزدهم

 

درس چهاردهم: جادوگرها در “جنگل سیاه”

 

فیلیپ بر خلاف انتظار، سالم و سر حال از “شوارتس والد” گزارش می‌دهد. جَوّ بی تکلّف کارناوال به فیلیپ هم سرایت کرده است. برعکس، همکارش پاولا، با این رسم و رسوم کنار نمیآید.

 

جستجو به دنبال فیلیپ اعصاب پاولا را به هم مىریزد.

 

فیلیپ از جو کارناوال لذت میبرد. این هیاهو روی پاولا تأثیر دیگری دارد. او نه تنها به دنبال خود فیلیپ میگردد بلکه در پی ماشین گمشده ی او نیز هست. شلوغی کارناوال او را سردرگم کرده است. و بالاخره آیهان هم با پاولا که به هر حال اعصابش خراب شده است، شوخی نابجایی میکند.

 

کاربرد فعل “sein” همانند لباسهای کارناوال گوناگون است. در این درس، توجه بیشتری به فعلهای کمکی میکنیم.

 

دانلود درس چهاردهم

 

درس پانزدهم: لباسهای کارناوال

 

فیلیپ و پاولا بار دیگر در خیابان از مراسم کارناوال گزارش میدهند. در حین این کار با لباسهای گوناگون و لهجه های مختلف زبان آلمانی آشنا میشوند.

 

پاولا از مراسم کارناول به وجد آمده است.

 

زمانی که آنها به دفتر بازمیگردند، پاولا از آیهان به خاطر شوخی او انتقام میگیرد و برای این کار از رسوم کارناوال بهره میگیرد. پاولا و فیلیپ سپس از لباسهای جالب کارناوال گزارش میدهند. آنها به “پاپاگِنو”، از “فلوت سحرآمیز” موتسارت، و به “ایکاروس” (Ikarus)، قهرمان افسانه ای یونانی برخورد میکنند.

 

پاولا و فیلیپ در کارناوال با افرادی از مناطق مختلف آلمان و لهجه های گوناگون آنها آشنا میشوند که در اینجا به آنها دقیقتر نگاه میکنیم.

 

دانلود درس پانزدهم

 

درس شانزدهم: ایکاروس

 

پاولا و فیلیپ شیفته ی ایکاروس، قهرمان تراژیک اسطوره ای یونانی میشوند. اما، آیا شنوندگان میدانند که ایکاروس که بود؟ پاولا و فیلیپ به روشنگری میپردازند و داستان ایکاروس را تعریف می‌کنند.

 

پرواز ناکام ایکاروس (Ikarus).

 

لباس پسر کوچکی در کارناوال که خود را به شکل ایکاروس درآورده است، به پاولا و فیلیپ ایده ای میدهد. آنها در یک بازی شنیداری به داستانی از قهرمان افسانه ای یونان میپردازند. داستان سقوط پسر جوانی به نام ایکاروس که با بالهای بزرگ مومی پرواز میکند و به هشدارهای پدرش دِدالوس توجهی نشان نمیدهد. او دلباخته ی خورشید است و آنقدر اوج می‌گیرد، که بال‌های مومی‌اش در گرمای تابان خورشید، ذوب می‌شوند.

 

ددالوس به پسرش میگوید، “نه خیلی اوج بگیر و نه در سطح پایین پرواز کن”. حالت امری فعل میتواند برای بیان یک خواهش باشد، یک درخواست، یک اخطار یا یک دستور. آیا اگر ایکاروس رهنمود پدرش را به عنوان یک دستور تلقی میکرد، به آن سرنوشت دچار نمیشد؟

 

دانلود درس شانزدهم

 

درس هفدهم: دایره های روی مزرعه

 

پاولا و فیلیپ برای کشف علت به وجود آمدن “دایره های مرموز” در یک زمین‌ زراعتی مأموریت جدیدی آغاز میکنند. آیا این “دایره ها” محل فرود بشقاب پرنده هستند یا اینکه کسی میخواهد با کشاندن مردم کنجکاو به آنجا، کاسبی کند؟

 

کسى نمىداند دایره ها از کجا ‌مىآید.

 

هنگامی که آیهان به دفتر هیئت تحریریه می‌رسد، پاولا و فیلیپ برای تهیه ی گزارشی بیرون رفته اند. در یک مزرعه‌‌، دایره هایی روی زمین نقش بسته اند و کسی دلیل پیدایش آنها را نمیداند. بسیاری از توریستها هم مانند این دو ژورنالیست، جذب این منظره ی دیدنی غیرعادی میشوند. ساکنان آن منطقه هم به زودی فهمیدند که چگونه میتوان از این ماجرا درآمدی حاصل کرد.

 

در این آمد و شد، آدمها با خواسته های مختلف به هم برمیخورند. توریستها میخواهند کنجکاویشان را ارضاء کنند، گزارشگرها میخواهند یک معما را حل کنند و کشاورزها احتمالاً قصد دارند از این جریان استفاده ی مالی ببرند.

 

توجه دقیق‌تری به فعل کمکی “wollen” در اینجا الزامی است.

 

دانلود درس هفدهم

 

درس هجدهم: کشیک شبانه

 

پاولا و فیلیپ برای این که از راز نقشهای دایره وار پرده بردارند، مزرعه را تحت نظر میگیرند. آنچه که آنها کشف میکنند، بیانگر این است که موجودات فضایی در این ماجرا دست‌ نداشته اند.

 

شبها چه اتفاقى در مزرعه ی ذرت مى افتد؟

 

در حالی که صاحب مزرعه در طول روز برای گرفتن هر عکس از توریستها ۵ یورو میگیرد، پاولا و فیلیپ شبها در جنگل کشیک میدهند. به جای بشقاب پرنده، دو مرد با دستگاهی ظاهر میشوند. آیا آنها مبتکر دایره های مرموز هستن، برای جلب توریست؟ در این لحظه، چنین به نظر میرسد که یک بشقاب پرنده هم در حال فرود است، و این اوضاع را آشفته تر میکند.

 

فعل “machen”، با این وجود که موردهای استعمال گوناگونی دارد، کمتر از ماجرای مزرعه باعث آشفتگی میشود. پروفسور بسیاری از موردهای استفاده‌ از این کلمه را نشان میدهد.

 

دانلود درس هجدهم

 

درس نوزدهم: تقلب‌ برملا شده است

 

با وجود این که آن دایره ها را خود کشاورزها درست کرده ‌بودند، اویلالیا به وجود بشقاب پرنده ها اعتقاد راسخ دارد. در حین جمعآوری اطلاعات از مردم اهالی روستا، پاولا و فیلیپ سر از میکده ی آنجا درمیآورند.

 

همه پرسى در کافه ی دهکده.

 

پاولا و فیلیپ تقلبی را که با دایره های مزرعه، صورت گرفته بود، برملا کردند ولی هنوز مطمئن نیستند که آیا بشقاب پرنده ها واقعاً وجود دارند یا نه. راستی “UFO” مخفف چیست؟ اویلالیا میتواند در این مورد کمک کند و اصرار دارد که خودش تا به حال یک بشقاب پرنده دیده است. بالاخره ژورنالیستها نظر افرادی را که در میکده ی روستا بودند، راجع به نقشهای جعلی مزرعه‌ میپرسند.

 

یادآوری گذشته ی صحبتهای اشخاصی که در میکده حضور داشتند، فرصت مناسبی را در اختیار میگذارد که بحث زمان گذشته ی ساده را عنوان کرد.

 

فعل بیقاعده ی „sein“ و فعل کمکی „können“ هم دوباره بررسی میشود. به تغییرات حروف صدادار دقت کنید!

 

دانلود درس نوزدهم

 

درس بیستم: نظر پرسی از شنوندگان

 

پاولا و فیلیپ از شنوندگان، نظرخواهی میکنند. موضوع برنامه از این قرار است: “آیا دروغ میتواند گناه باشد؟” شنوندگان میتوانند نظر خود را در باره ی دایره های جعلی مزرعه بیان کنند و این عمل کشاورزان را ارزیابی نمایند.

 

شنوندگان با دروغها چه مىکنند؟

 

“آیا دروغ میتواند گناه باشد؟” پاولا و فیلیپ این پرسش را برای شنوندگان مطرح میکنند. علت این نظرخواهی، دایره های روی مزرعه هستند، که در مورد آنها این دو خبرگزار، گزارش تهیه کرده اند. آیا کلک کشاورزها قابل نکوهش است یا اینکه خود توریستهای خوشباور مقصر هستند؟ پاسخهای شنوندگان کاملاً واضح است.

 

برخلاف شنوندگان که پرسشهای هیأت تحریریه را فقط با “بله” یا “خیر” میتوانند پاسخ دهند، پرفسور، پرسشی را مطرح میکند که سه جوابی است. در زبان آلمانی علاوه بر مؤنث (die) و مذکر (der) یک جنسیت سوم هم وجود دارد که خنثا است: “das”.

 

دانلود درس بیستم

 

درس بیست و یکم: یک کوسه‌ در هامبورگ

 

زمانی که دمای هوا در دفتر هیأت تحریریه ی رادیو “د” غیر قابل تحمل میشود، پیش آمدن مأموریتی در کنار دریا بسیار خوشایند است. این بار محل مأموریت پاولا و فیلیپ هامبورگ است. گویا در بندر این شهر یک کوسه ماهی دیده ‌شده است.

 

خبرنگاران حالا باید دوباره تحقیق کنند.

 

به پاولا، فیلیپ و آیهان حسابی سخت میگذرد. دمای دفتر غیر قابل تحمل است و آنها حتا یک پنکه هم ندارند. کومپو میتواند آرزوی پاولا را که در حال حاضر گشت و گذار در کنار یک دریا یا دریاچه است، به راحتی برآورده کند. ژورنالیستها باید به هامبورگ بروند، جایی که گویا در بندر آن یک کوسه دیده شده است. گزارشگرها نمیتوانند از میان انبوه جمعیتی که به خاطر دیدن کوسه‌ جمع شده اند، رد شوند.

 

برای پروفسور هم مشکل می‌شود. تبدیل حرف تعریفِ مذکر به مفعول بیواسطه “Akkusativ”، تمام وقت او را میگیرد. حرف نفی “kein” هم طبق همان الگو خود را با اسم، تطبیق میدهد.

 

دانلود درس بیست و یکم

 

درس بیست و دوم: موج سوار ناپدید شده

 

فیلیپ و پاولا در جستجوی نشانه هایی از کوسه هستند. در این حین به چیزهای عجیب و غریبی برخورد میکنند: یک تخته ی‌ موج نوردی که در آب بندر غوطه ور است، و مقاله ی گیجکننده ی روزنامه ای توجه آنها را به خود جلب میکنند.

 

حقیقت ماجرا با کوسه چیست؟

 

دو گزارشگر، به دور از سر و صدای جمعیت در حال بررسی جریان مرموز کوسه‌ هستند. یک تخته ی موج‌ سواری آسیب دیده، در ساحل، احتمال بدترین اتفاق را میرسانَد. پس از آن در روزنامه ی هامبورگ (Hamburger Zeitung) عکسی از کوسه میبینند… و عکسی از همکارانشان، “لرا” (Laura) و “پاول” (Paul)، که وحشتزده به نظر میرسند. آیا اینها به هم ربطی دارد؟

 

لا اقل در دستور زبان، بسیاری از چیز ها به هم ربط دارند. در این رویداد، دقت بیشتری به ضمیرهای “sie” و “er” میشود که آنان نیز مانند حروف تعریف در درس گذشته خود را با اسم، تطبیق میدهند.

 

دانلود درس بیست و دوم

 

درس بیست و سوم: غواصی با باله ی کوسه

 

فیلیپ و پاولا معمای کوسه ی به اصطلاح دیده شده را حل میکنند و دوباره تقلب دیگری را برملا میکنند. در ابتدا دلیلی برای این صحنه سازی وجود نداشت. اولالیا به آنها کمک پیش‌بینی نشده ای میکند.

 

غواص مرموز چه انگیزه اى دارد؟

 

فیلیپ و پاولا در جریان جستجوی موج‌نورد به غواصی برمیخورند و سرنخ معمای کوسه را پیدا میکنند. این غواص با یک باله ی مصنوعی کوسه روی پشتش، مردم هامبورگ را به وحشت انداخته بود. ولی او به چه دلیلی این کار را کرده بود؟ اویلالیا که در این فاصله از هامبورگ سر درآورده، میتواند به آنها کمک کند. او هم مورد جالبی را کشف کرده است.

 

اویلالیا با اطلاعاتی که جدیداً به دست آورده، زمان ماضی نَقلی را در دستور زبان به ما میآموزد. در اینجا به ساخت وجه ‌وصفی ماضی نَقلی اهمیت بسزایی داده ‌میشود.

 

دانلود درس بیست و سوم

 

درس بیست و چهارم: روزنامه ی هامبورگ

 

اویلالیا راه حل مسئله را به دو ژورنالیست، نشان میدهد. آنها میفهمند که همکارانشان در روزنامه ی هامبورگ در این جریان دست داشته اند. یک تذکر از طرف فیلیپ باعث عصبانیت پاولا می‌شود.

 

داستان دروغى روزنامه ی هامبورگى فاش میشود.

 

فیلیپ و پاولا و اولالیا متوجه میشوند که روزنامه ی هامبورگ، برای بالا بردن تیراژش برنامه ی کوسه در بندر هامبورگ را ریخته است. پس از این جریان بین پاولا و فیلیپ به دلیل استفاده از یک کلمه ی خاص اختلاف می افتد. دعوتی که از فیلیپ به بندر “ویلکوم-هوفت” (Willkomm-höft) به عمل میآید، پاولا را کمی آرامتر میکند.

 

اگر فیلیپ در انتخاب کلمه، دقت بیشتری میکرد، پاولا از دستش عصبانی نمیشد. در مورد پیشوند فعلها هم گاهی فقط تفاوت مختصری تعیین کننده است. بعضی از پیشوندها معنی فعل را مشخص میکند. به جداسازی فعل از پیشوند در صیغه های صرف شده هم باید بسیار توجه شود.

 

دانلود درس بیست و چهارم

 

درس بیست و پنجم: خوش آمدگویی به کِشتیها

 

ژورنالیست ها سعی میکنند ریشه ی کلمه ی “getürkt” را پیدا کنند. به این خاطر سَری به یک بندر غیر عادی‌ میزنند که در آن از هر کِشتی به گونه ی ویژه ای استقبال میشود.

 

بندر ویلکوم-هوفت (Willkomm-Höft) بندر به خصوصى است.

 

در بندر”ویلکوم-هوفت”، به هر کِشتی‌ با سرود ملی کشورش خوشآمد، گفته میشود. پاولا و فیلیپ سعی میکنند در یک بازی شنیداری سرچشمه ی این سنت را پیدا کنند. تفسیر ممکنی از کلمه ی “getürkt” هم به نوعی با این مورد، مرتبط است. از طرف دیگر آیهان در هیأت تحریریه با کتابی در مورد جغد‌ها وقت کشی میکند.

 

به دلیل اینکه خود اویلالیا توانایی خواندن ندارد، آیهان برای او کتاب را میخواند. در این رویداد هم موضوع پیشوند فعلها بررسی میشود و اینکه معنی فعل چگونه از طریق پیشوند آن تغییر پیدا میکند.

 

دانلود درس بیست و پنجم

 

درس بیست و ششم: خداحافظی از آیهان

 

یک خبر ناراحتکننده: آیهان خداحافظی میکند که به ترکیه برود. با وجود این که همکارانش یک سورپریز برای او آماده کرده اند، ولی جشن خداحافظی او با شادی برگزار نمیشود.

 

جشنى در هیأت تحریریه به یک مناسبت غم انگیز.

 

پاولا، صبح زود، به محض ورود به دفتر برای آماده کردن مقدمات جشن، مشغول به کار میشود. ولی او از علت جشن خرسند نیست: آیهان هیأت تحریریه را ترک میکند و به ترکیه میرود که به پدرش کمک کند. برای خداحافظی، یک سخنرانی کوچک و یک هدیه برای آیهان آماده شده است که او را به یاد دوستش اویلالیا بیاندازد.

 

پروفسور هم به خاطر جشن امروز از بخش دستور زبان صرف نظر میکند. ولی خب از تذکر کوچکی در مورد ترکیبها (اسمهای ترکیبی) نمیتواند بگذرد.

 

دانلود درس بیست و ششم

 

فایل متنی دروس

 

در پایان، فایل متنی تمام دروس، به علاوه ی تعدادی تمرین را با فرمت pdf تقدیم میکنیم. این فایلها با صفحه خوانها کاملً، سازگاری دارند و به صورت یک مجموعه در یک فایل فشرده با فرمت zip آماده ی دانلود میباشند.

 

دانلود فایل فشرده ی مجموعه ی متون دروس و تمرینها

 

تا درودی دیگر، بدرود.+

۳۸ دیدگاه دربارهٔ «دانلود مجموعه ی آموزش صوتی زبان آلمانی به فارسی، بخش اول»

سلام اصغر.
میگم یه سؤال از دوستای آلمانیت بکن ببین این مجموعه رو میشناسن یا نه.
میخوام ببینم چه قدر معتبره.
البته از نظر اعتبار بهش مطمئنیم چون خیلی تو دنیا ازش استقبال شده.
میخوام ببینم توی خود آلمان این مجموعه چه اقبالی داشته.
مرسی که هستی.

سلام طاها.
بنده ی خدا من خودم یه زمانی سفیر ایران توی آلمان بودم.
فقط نگفتم که ریا نشه خخخ.
پروفسور، من که آموزش ندادم. اینا رو مجتبی پیدا کرد، به من گفت که کارهای تنظیم و انتشار پستش رو انجام بدم.
افتااااد.

شهروز. من معذرت میخوام.
تو رو جون جدت ببشخید!
خعلی اذیت شدی.
میدونم.
ولی.
ولی.
ولی خوب من حالشو نداشتم.
میفهمی که چی میگم. حالشو…
بچه ها شهروز امروز خعلی اذیت شد.
واقعا خسته نباشه!
اگه نبود شاید از طرح همچین ایده ی سنگینی صرف نظر میکردم.
تنظیم فایل های صوتی و متنی به همراه داستان‌هاش از سایتی که در دسترس ما ایرانی ها نیست، واقعا کار سختیه.
ی بار به سایت اصلی این مجموعه برید متوجه میشید که چندین ساعت واسه تنظیم همچین پستی توسط شهروز صرف شده.
ایشالا که استقبال کنید و یاد بگیرید، همچنان که من این قصد رو دارم.
آخه توی آلمان، به نابینایان میگند قشر اشرافی. از بس دولت بهشون میرسه!
اگه بشه آلمانی یاد بگیرم برم. آخه دانشگاه هاش مجانی هستند و به زبان انگلیسی هم توشون تدریس میشه و فقط کافیه آلمانی بدونی تا بتونی بری اون طرف.
من که استفاده میکنم.
ایول به همه!

خوب اولاً که سلام به همه مخصوصاً شهروز و مجتبی که خیلی زحمت کشیدند، دستتون طلا و تنتون بی بلا.
من جوونیام یک کمی آلمانی بلغور می کردم، یادش بخیر. حالا باز تمرین را شروع می کنم. ich libe deutsch, danke sier. ich wunsche ihnen alless gute.
راستی مجتبی جون، اونجا هیچ خبری نیست، اگر خواستی تماس بگیر تا شماره ی رفیقم را که فکر می کنم بدونی کیه را بهت بدم. او ۱۲ ساله که در آلمان زندگی میکنه و اصلاً عقیده ای به خوب بودن آلمان نداره، از بس در به دری کشیده. میگه قدر ایران را بدونید که در مقابل آلمان بهشته. باز هم از هردوتون تشکر.

hallo herr khademi und herr hoseini
ich habe deutsch schprache seit vor ein jar gelernt
ich habe nicht noch downloadieren
ich downloadiere unbedingt
ich freue mich wenn sie wieten diese lernen
vielen dank
tschus
سلام آقای خادمی و آقای حسینی
من از ساله پیش دارم آلمانی یاد می گیرم
من هنوز دانلود نکردم
حتما دانلود می کنم
خودم را خوش حال می کنم اگر شما ادامه دهید این آموزش را
خیلی ممنون
خدا حافظ

سلام واقعاً خییییییلیییییی لذت بردم. بسیار عالی. دمت گرم و سرت خوش باد. امیدوارم بتونیم ذره ای از زحمات شما را جبران کنیم. یه نکتۀ جالب در این فایل ها اینه که تمااااام فایل ها دقیقاً ۱۵ دقیقه هستند. نه یک ثانیه کم نه یک ثانیه زیاد. این هم از برنامه ریزی دقیق آلمانی ها حکایت داره. به هر حال ممنونم
به امید دیدار

دیدگاهتان را بنویسید