درود به همه ی شما دوستان عزیز.
امیدوارم حالتون خوب باشه.
توی این پست نوار قصه ی ماجراهای سندباد رو براتون آماده کردم که محصول گروه سوپر اسکوپ و شرکت چهل و هشت داستان هست.
این نوار رو با حجم دوازده مگابایت از
اینجا
دانلود کنید.
از روزگار دلم گرفته،
از این تکرار دلم گرفته.
دلم می خواد گریه کنم،
بارون ببار دلم گرفته.
برای گم کردن خویش،
رها شدن از کم و بیش.
برای در خود گم شدن،
جدا از این مردم شدن.
بهانه ی گریه می خوام،
بهانه ی فریاد زدن.
بیا تو باش ای مهربان،
بهانه ی گریه ی من.
از روزگار دلم گرفته،
از این تکرار دلم گرفته.
دلم می خواد گریه کنم،
بارون ببار دلم گرفته.
از من دیگه هیچی نمونده،
یه قصه ام صد باره خونده.
امروز هوا هوای گریَس،
گونه هامو بارون پوشونده.
ابر غمم بارون نمی شه،
درد سکوت درمون نمی شه.
بخون برام از پشت شیشه،
درد سکوت درمون نمی شه.
از روزگار دلم گرفته،
از این تکرار دلم گرفته.
دلم می خواد گریه کنم،
بارون ببار دلم گرفته.
مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید.
بدرود.
۵۴ دیدگاه دربارهٔ «دانلود نوار قصه ی ماجراهای سندباد»
سپاس.
سلام به سعید عزیز.
ممنون از حضورت.
موفق باشی.
سلام
خییییییلی ممنون از نوار قصه
شعر پایانی هم که عالی بود
عالیییییییییییییییییییی و غمگین
غمگین
امیدوارم که دل هیچ کس نگیره
و اگه هم کسی دلش گرفته زود شاااااااااد بشه
سلام زینب.
ممنون از لطفت.
منم امیدوارم همه شاد باشن.
مرسی که هستی.
پیروز باشی.
سلام شهروز جان دستت برای این تجدید خاطره درد نکنه آقا من سرویس اینترنتی گرفتم و کماکان مزاحم هستم کاش ی کار کنی داداش هرچی از قصه های شرکت چهل و هشت داستان یا همون سوپر اسکوپ خودمون داری رو به صورت پشتسر هم بذاری تا تمومشن بعد باقی قصه ها رو بذاری تا خلاصه همش تموم بشِ اگر شد که خیلی خوبِ وگر نه همیطوری ادامه بده بازم ازت ممنونم عزیزمی داداش
سلام به علی عزیز.
در کل فکر میکنم دهتا دیگه بیشتر نوار قصه نمونده باشه.
مگر این که کارهای جدیدتری به دستم برسه.
یه سری از نوارها هم هستن که اعلام ندارن که بفهمم برای چه شرکتی هستن.
به هر حال ممنون از حضورت.
موفق باشی.
سلام رععععد بزرگ داره برای پسرش شبو شور دعا میکنه . دانلود هم نمیکنه .
ولی پستو لایک میکنه .
سلام رعد.
آره دعا کن خیلی.
مرسی که هستی.
پیروز باشی.
سلام شهروز دل من هم گرفته کریم باشی دلت نمیگیره
طبع من این نکته چه پاکیزه گفت
سهل بود خوردن افسوسِ مفت
مردم این ملک ز که تا به مه
هیچ ندانند جز احسنت و زه
هرکسی اندر غم جان خودست
فارغ از اندیشه نیک و بدست
بعد که مُردم، همه یادم کنند
رحمت وافر به نهادم کنند
زانچه پس از مرگ برایم کنند
کاش کمی حین بقایم کنند
دل به کف غصه نباید سپرد
اول و آخر همه خواهیم مر د
.
الآن این چی بود دقیقاً؟
سلام طاها.
این بار صادق بودم این شکلی شد.
حالا کریم میشیم ببینیم چی میشه.
مرسی که هستی.
سلام
ممنون از قصه هایی که میذارید
اما راستی دل شما گرفته؟ واقعا چرا؟
راستی پیام من را تو واتساپ دیدید آیا؟
حالا خواهش میکنم که کاری کنید که هرچه زودتر دلتون باز بشه, آخه واقعا من منتظر بهانه هستم که افسرده بشم تازه با کار قشنگ مدیر یه ذره شاااااد شده بودیم, ای وای چرا من اینجوریم خیلی نسبت به موضوع ها حساس میشم
سلام خانم کاظمیان.
ممنون از لطفتون.
پیغامتون رو دیدم ممنون.
اگه باعث ناراحتیتون شدم عذر میخوام.
امیدوارم همیشه شاد باشید.
مرسی از حضورتون.
سلام
نبینم دل شهروز خان گرفته باشه
باز میشه شهروز زود باز میشه امیدوار باش
شهروز غصه نخور من دعا میکنم برات درد تو درمون میشه لب تو خندون میشه
سلام پریسیما.
نمیدونم امیدوارم این طوری باشه که تو میگی.
ممنون از حضورت.
موفق باشی.
نه همون دوای دلگرفته ی شما پیش همون عسل خانم هست خیلی دوستش داااارم حتما دل تون باااز میشه نه جدی ناراحت شدم, یه شادی میخوام یه شادی دبش منتظرم
ایشالا که حل میشه.
ممنون از لطفتون.
سلام شهروز
ممنونم از داستان
امیدوارم دلت نگرفته باشه امیدوارم….. …
شعر آخر زیبا بود مرسی
نمیدونم چرا شعر آخر رو خوندم یاد این شعر افتادم
چشمه من
بیا منو یاری بکن
گونه هام خشکیده شد کاری بکن
غیرگریه مگه کاری میشه کرد
کاری از ما بر نمیاد زاری بکن
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه میخوات
هرچی دریا رو زمین داره خدا
با تموم ابر های اسمونا
کاش می داد همه رو به چشم من
تا چشام به حال من گریه کنن
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیات
تا قیامت دل من گریه میخوات
قصه ی گذشته های خوب من
خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن
حالا باید سر رو زانوم بزارم
تا قیامت اشک حصرت ببارم
دل هیشکی مثل من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالکه گریه دوای دردمه
چرا چشمام اشکشو کم میاره
خورشید روشن ما رو دزدیدن
زیر اون ابرای سنگین کشیدن
همه جا رنگ سیاه ماتمه
فرصت موندنمون خیلی کمه
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیات
تا قیامت دل من گریه میخوات
سرنوشت چشاش کوره نمیبینه
زخم خنجرش میمونه تو سینه
لب بسته سینه ی غرق به خون
قصه ی موندن ادم همینه
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیات
تا قیامت دل من گریه میخوات
شااد باشی
سلام آریا.
نه یه چیزیه حل میشه.
از شعرت ممنون.
آهنگشو خیلی دوست دارم.
مرسی که هستی.
شااااااااد باشی.
سلام شهروز.
در مورد نوار قصه که مثل همیشه ممنون.
در مورد شعر آخر برنامه هم غصه نخور درد تو درمون میشه، لب تو خندون میشه.
سلام عمو.
ممنون از همدلیت.
منم امیدوارم حل بشه.
مرسی از حضورت.
موفق باشی.
سلام
آریا تقلب نکن
من این خواننده را خوب میشناسم طرفدارش هم هستم
خانم کاظمیان کیه؟ خخخخخ
یه راهنمایی لطفا
هاهاها
سخت نیست زینب.
بله خانم کاظمیان ایشون خواننده ی خیلی خوبی هستن.
سلام بر خانوم کاظمیان
خخخخ منه بیچاره که نگفتم من این شعر رو سرودم خخخخ
بله این آهنگ به اسم چشمه من و خوانندش داریوش اقبالی هستش
شااااد و سلامت باشید
منم شعرم مال آهنگ اِبی هست.
راستی شاعرش هم استاد اردلان سرفراز هستش
خیلی هم عالی.
خخخخ آریا ممنون چیزی از قلم نیفتاد ححححححح
گفتم که خیلی سخت نیست.
چقدر اطلاعات زیاااادی داری خخخخ
آره واقعاً.
جدی از اِبی هستش شهروز اسم آهنگش رو میشه بگی
ممنونم
اسمش همین از روزگار دلم گرفته هستش.
سلام شهروز جان ببخش اون وقتی که داشتم پستتو میخوندم سهبار اینترنتم چیز شد یعنی جفتک چیز ببخشید پرید مثل همیشه پستت رو خوندم بعد چون اینترنت ازیت میکرد ی بار دیگه که وارد پست شدم فقط پست رو لایک کردم بعد هم ی بار دیگه اومدم کامنت دادم و متوجه اون شعر نشدم ببخش حالا چی شده من که قبلا گفتم بد خواه داری خبرم کن راستی خانم کاظمیان راست میگنها اگر عسل خوب و اصل سراغ نداری ی شیشه عسل خانسار یا کوهرنگ برات بفرستم خیلی برات خوبه ها خلاصه خبر از شما بازم ببخش داداش که دیر متوجه شدم غم ازت دور باد شادی باهات قرین باد
نگران نباش علی آقا.
همین نیم ساعت پیش حل شد رفت پی کارش.
به قول دوستان هوراااااااااااااااااااااا خخخ.
خب دیگه خوبِ
قشنگو درست حسابی دارین به معرفی آهنگ میپردازید خخخخخ
خب خوبِ اگه پیشنهاد دیگه ای هم هست بگید ممنون میشم
هاهاها
راستی خدا رو شکر که حل شد
چه بازدیدی از این پست شده هااااااا !!!!!
خدافظ
میگم میخواید من هر پست خودم رو بزنم به ناراحتی بازدید پستهام بره بالا خخخ.
زینب تو پستهای بعدی میخوایم کلی آهنگ معرفی کنیم خخخ.
سلام شهروز خیلی ممنون. موفق باشی
سلام حسین.
ممنون از لطفت.
پیروز باشی.
نه خیلی کنجکاو شدم چطوری حل شد؟
این ترانه هم از معین هست نه کس دیگه ای
و بعدش هم خیلی زرنگ تشریف دارید، حالا دیگه خودتون را میزنید به ناراحتی؟
ای دریغ
باشه منتظر عقوبت سخت باااااشید.
سلام. با مذاکره حل شد خخخ.
نه از معین نیست. البته اگه شعر پست رو فرمودید که از اِبی هست.
نه مال داریوش هست
شعر آریا مال داریوش بود.
سلام شهروز جان، واقعاً از ناراحتیت دلم گرفت و از این که گفتی حل شد، خیالم راحت شد، نبینم غمتو. شاد و البته موفق تر باشید. یا علی.
سلام به جناب حاتمی عزیز.
به هر حال یه وقتایی پیش میاد دیگه.
ممنون از لطفتون.
موفق باشید.
چیطوری شهروز؟!
ممنون بابت داستان,
و ایول که سه سوته حلش کردی .. کلک!!!
سلام زهره.
دیگه همچین آدم زرنگی هستم خخخ.
مرسی که هستی.
شاد باشی.
همیشه دوست دارید ما را سر کار بذارید و ما را یعنی فکر ما را مشغول کنید
خدا به داد اون برسه
بیچاره م نه
نه خدا نکنه.
یه مشکل کوچیکی پیش اومده بود که حل شد.
ممنون از همدلیتون.
موفق باشید.
سلام آقا سعید
واقً ممنون.
میدونین چقدر دنبال این داستان می گشتم؟
تا اینکه اینجا پیداش کردم
سلام به محمد حسین عزیز.
خوشحالم که تونستی چیزیکه میخواستی رو پیدا کنی.
منم شهروز هستم ولی هرچی دوست داری و راحتی صدام کن خخخ.
مرسی از حضورت.
موفق باشی.