سلااام
حالتون خوبه
امیدوارم که خوب باشه
راستش پریروز که سیزده بدر بوده تولد علی اصغر هم بود

از اونجایی که خودم و خیلیا پریروز خونه نبودیم و خلاصه دیدم جشن بزن بکوب اینجوری بی فایدست گفتم حالا شب که برگشتم زنگ آغاز جشن رو به صدا درمیارم
ولی خب از اونجایی که پریروز حسابی خسته شده بودم و اومدم یه پست بنویسم
وسطش خوابم برد و امروز که پست رو دیدم به قول یه نفر حسابی خرچنگ پلنگ شده بود
از هر جمله چند کلمه رو نوشته بودم و چند کلمشم که دیگه نمیدونم کجاها رفته بود و من ننوشته بودم
این شد که با دو روز تعخیر زنگ شروع یه جشن رو تو محله میزنم
دینگ و دینگ و دینگ
آها دیگه فکر کنم همه ی محله حتی اونایی که هنوز خواب بودن با صدای این زنگ از خواب پریدن و میرن تا خودشونو برای یه جشن آماده کنن
حالا همه چی برای یه جشن بهاری آمادست
بیایید بریم اگه شد اواسط جشن میریم داخل باغ و کنار رود خونه یه آتیش روشن میکنیم و چایی آتیشی و غضای آماده شده رو آتیش رو با هم میل میکنیم
اگه کسی هم دوست نداشت یه چند ماه قبل علی اصغر یه برنامه برای سفارش غضا آورد محله
خودش زحمت سفارش غضا رو با خرج خودش میده دیگه این یکی با خودشه
پس همه گی با هم پیش به سوی یه جشن عالی و مفصل
علی اصغر عزیز و دوست داشتنی تولدت مبارک
امیدوارم که امسال که تازه شروع شده و تولد تو هم همراهشه برات سالی پر از شادی موفقیت و کلا سالی باشه که حسابی به دلت بچسبه
و خودت بیایی تو پست هات ما رو هم تو شادیات و موفقیتات شریک کنی
تولدت هزاران بار مبارک