سلام و درود بر همه هم محلی های عزیز
اصل رو می ذارم بر عاااالللیی بودن حال و احوال تون که آرزوی منه و دیگه میرم سر اصل مطلب
بابا یکی بیاد به من بگه چی کار کنم؟ من موندم وسط یه دوراهی! یه ثانیه می گم این وری می رم یه ثانیه بعدش میگم نه اون وری می رم و هنوز هم مثل مجسمه وسط اون دو راهی ایستادم!
مخم سوت کشید از بس فکریدم و فکریدم و به هیچ نتیجه ای نرسیدم ….
حالا بماند این وری یعنی چه و اون وری یعنی چه! یکی بگه من این وری برم یا اون وری؟ اصلاً یکی بیاد بگه وقتی نمی دونی کدوم وری بری و باید حتماً در نهایت یه وری بری باید کدوم ور رو انتخاب کنی؟؟؟؟
۲۷ دیدگاه دربارهٔ «یکی بمن بگه چی کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟»
سلام. راهی رو انتخاب کنید که رضایت قلبی داشته باشید در موردش و به باور ها و افکارتون نزدیکتر باشه. فقط در این صورته که حتی شکستشم براتون آموزنده و رضایت بخش میشه.
سلام آقای قنبری ممنون ولی مشکل من این هست که نمی تونم ترجیح بدم یعنی اعمال رضایت کنم …
سلام
ده بیس سی چهل پنجاه
ولی خارج از شوخی امیدوارم زود از این سر در گمی نجات پیدا کنی و قلبً آرزو دارم خدای مهربون راه روشن رو به دلت نشون بده
مرسی ثنا جون …. از ده بیست سی چهل پنجاه هم کاری بر نیومد فکر کنم باید برم سراغ آنا مانا تینا
سلام همکار گرامی. اولاً هرچند شما اصل رو بر خوب بودن حال ما میزارید ولی ضاهراً حال خیلی از ما از جمله من خوب نیست و همانطور که میدونید ضاهر بر اصل مقدم هست چون کاشف از واقع هست! ثانیاً القرعهُ لِ کُلِ امرٍ مشکل. پس خود را با یک قرعه به سرنوشت واگذار کنید. به قول خیام “تن را به قضا سپار و با درد بساز
سلام آقای ستوده عزیز دیدگاه های شما همیشه به من انرژی میده “زندگی حقوقی و حقوق زندگی” تصورم از نوشته های شما اینه و ای کاش منم می تونستم مثل شما با حقوق این قدر یکی بشم ای کاش؛
امیدوارم یه دلیل قطعی پیدا کنید تا حساب ظاهر رو براتون برسه تا دیگه نیاد چشم و ابرو به اصل ما نشون بده؛
فکر کنم آخرش هم باید به قرعه متوسل بشم ولی یه خورده ای دیگه می صبرم؛
راستی میشه درجه همکار بودنتون رو یه خورده ای تشریح کنید؟ خوشحال میشم بتونم از تجربیات تون استفاده کنم؟
سلام !یه فال بگیر و بعدش برو، البته فال نخود بگیر! برای این کار در گوگگ بنویس فال نخود! سرج کن مطمئن باش نتیجه میگیری!.
عدسی خان گرامی شاید فال نخود رو هم امتحان کردم مرسی پیشنهاد دادید اصلاً یادم به کارگشایی نخود در این زمینه نبود!.
سلام عزیزم
توکل بر خدا یه استخاره با قرآن انجام بده.
می بوسمت.
سلام خانمی … هنوز به دنبال راه حل هستم … استخاره با قرآن جواب آخره که گذاشتمش برای نقطه آخر سرگشتگیم، مرسی از صمیمیت حرف هات.
درود
پدر رو به فرزندش کرد وگفت ببینم فرزند دلبندم بزرگ که شدی میخواهی چکاره بشی ؟ فرزند جواب داد راستش دوستم میخواهد دکتر بشود من هم دوست دارم مریضش ؟ پدر گفت احسنت به تو اما یک وقت اینو بهکسی نگی ها اونوقت همه تقلید میکنند می روند مریض میشوند !
دوست من حتما برای رهائی از این مشکل به پزشک مراجعه کن ! ای بابا ناراحت نشو چون اگه این کار را نکنی بعد دست به انجام کارهای درد سر ساز می شوی بعدش نیاز مند به وکیل و مخارج سرسام آوری که این قشر میگیرند و اگر با قاضیان دوست نباشند مواد قانونی هم به کارشان نمی آد و محکوم خواهید شد به زندان خانگی و شخصی که تا ابد زندانبانش هم خودت خواهی شد .
کارهائی که انجام میدهی اگر موافق با خواسته شما باشد برایتان تجربه و اگ رهم مخالف اهداف از پیش تعیین شده باشد درس خواهد بود اما اینکه هدفی نداشته باشی و نتیجه عملی شامل حالت بشود رنج خواهد بود .
اگر فهمیدی که دنبال چی هستی بعدش هم هدفت را دریافتی بهد هم اقدام کردی بعد بیا به من بگو حتما کمک خواهم کرد تا مشکلت ح ل بشود .خدا نگهدارت باشد این هم می گذرد .
یادت باشد نوشته خانم بشارت : این نیز بگذرد !
سلام قنبر آقا حتماً حتماً به توصیه های شما عمل می کنم، گریزانم از این زندان خانگی گریزانم. فقط مناسبت حکایت اول کامنت و ارتباطش با توصیه های ذیلش رو نفهمیدم که اگه دوباره گذر تون به این سرا افتاد بگید نیفتاد هم ان شا الله یه روز دوزاری ما میفته
سلام نخودی نه فال بگیر و نه استخاره کن فقط امیدت به خدای بزرگ باشه و یک راه رو انتخابکن باش خدا هر جور صلاح بدونه کمکت میکنه.مطمئن
سلام سحر جون امیدم که فقط به خدا هست مطمئن مطمئن فقط می خوام قسمت از ما حرکتش رو کامل انجام بدم تا بخش از خدا برکتش هم کامل نصیبم بشه
همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛ نوبت به او رسید : “دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟” گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد! چشمانش رابست، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ درآمده است. با خود گفت : حتما اشتباهی رخ داده است! من که این را نخواسته بودم؟
سالها گذشت تا اینکه روزی داغ تبر را روی کمر خود احساس کرد ، با خود گفت : این چنین عمر من به پایان رسید و من بهره ی خود را از زندگی نگرفتم! با فریادی غم بار سقوط کرد و با صدایی غریب که از روی تنش بلند میشد به هوش آمد!
حالا تخته سیاهی بر دیوار کلاس شده بود!
خیلی مواقع ما حکمت خیلی از اتفاقات زندگی خودمون رو دیر میفهمیم.
همیشه سعی کن بهترین باشی و بهترین ها را بخواهی.
شاید فکر کنی اینها شعاری بیش نیست ولی شاید بعد ها خودت نتیجه ی آن را طوری ببینی که در تصورت نیست.
به قلبت رجوع کن و بهترین ها را انتخاب کن.
ممنون سارا خانم بسیار ممنون هم از متن زیبایی که نوشتی و شد نگین پست من و هم از مهر کلامت.
سلام، چون عزیزان دیگه گفتنیها را گفتند فقط برایتان آرزوی بهترین انتخاب را دارم. یا علی.
بسیار ممنون و من هم برای شما و دیگر دوستان همین رو آرزو می کنم بازم ممنون
سلاااااااااااااااام نخودی جونم .
آجی من میگم اون وری برو بهتره شکم نکن که درسته 🙂 عزیزم هر کدوم رو انتخاب کردی امیدوارم که بهترین راه باشه .
سلام درسته که من زندگی حقوقی دارم ولی تو همین زندگی گاهی اوقات از زندگی حقوقی فاصله میگیرم چون حقوق فقط یک جنبه از زندگی هست. من لیسانس حقوق از دانشگاه آزاد شیراز, و سال ۸۶ کار آموزی رو شروع کردم سال۸۸ پایه یک شدم.
واقعاً خوش وقت هستم دوستانی مثل شما تو این محله رفت و آمد دارند البته همه ما هم محلی ها گل و بلبلیم ولی وجود شما به من اعتماد به نفس می ده و به آینده امیدوار می کنه ممنون، امیدوارم همیشه همیشه سربلند و موفق باشید
سلام!فال نخودی یه شوخی بود ولی فال حافظ جدیتره! امیدوارم راه صحیتر را زودتر پیدا کنید ن از سرگردانی نجات یابید.
ممنون
سلااااام! من کامنت قبلی را در حالی عصا بدست در راه رفتن به مغازه بودم با دست چپم نوشتم!اما بهترین راه انتخاب اینه، نه اینوری برو! نه اونوری!نه یه وری!بلکه آن طرفی برو آن طرف که مستقیمه !مستقیمی که نه چاه جلوت باشه نه دیوار!.
درود
همه جا سرای من است .
اگر یادم نرود و وقتم که محدود تنگ می شود اکثرا به دنبال کامنت های خودم هستم تا دوستان چه پاسخی می دهند .راستش در نوشته های من تقدم وتاخر به کار نمی آید و هیچ ارتباط منطقی هم با هم ندارند .نگران هم نباش چون از دل بد هرگز ننوشتم و نمی نویسم !اگر خدا بخواهد .
وای راستی این محل هم تبعیض نژادی وجود دارد این حقوقدانان خودشان را بیشتر از ما بیکار ها تحویل می گیرند .
راستی خانم بشارت مجددا عجب متن قشنگی و بی همتائی نوشتید واقعا حرف ها و نکته ها در آن نهفته است که هر شخص به فراخور حالش می یابد همه وهمه شما از جمله نخودی موفق و موید باشید
دوباره سلام قنبر آقا مرسی که دنباله روی کامنت هاتون هستید منم همین حس رو نسبت به کامنت هام دارم، نگران هم نشده بودم ولی به آی کیویی خودم شک کردم برای همین پرسیدم که خدا رو شکر سر جاشه جایی نرفته! اختیار دارید شما استاد ما هستید جدی می گم بسیار بسیار برای شما احترام قائل هستم “فعلاً که اوضاع و احوال اطرافیان خوبه خدا رو شکر ما بیکاریم” ان شا الله ما همیشه بی کار باشیم تو گرفتاری های مردم برای کار های خوب و خوششون سراغ مون بیاند؛ خیلی وقت ها برای شروع یه کار و دست زدن به یک اقدامی سنجیدن اوضاع و احوال و جوانب حقوقیش جنگ به از صلح آخره که متأسفانه متأسفانه مردم ما این رو هنوز که هنوز هست نفهمیدند و حاضرند که نه اول حاضر نیستند یه حق مشاوره حالا خیلی سنگین باشه یه ملیون! “پنجاه هزار تومان” به یه وکیل یا مشاوره حقوقی بدند بعدش به دلیل نا آگاهی های اولیه با کلی مشکل حقوقی مواجه می شند که خیلی وقت ها غیر از هزینه و وقت و اعصاب و انرژی که صرف میشه کاری کردند که از دست هزار تا وکیل و قاضی هم براشون کاری ساخته نیست. “نمی دونم چی شد به این جا رسید حرف ها ولی کامنت قنبر آقا احتمالاً حق داره جوابش این مدلی بشه” “ماهیتشه”
سلام دوستان! ببخشید که من زیادتر از کوپونم کامنت میدم! آخه من با گوشی e75 کار میکنم! و همیشه و همه جا در حال گشت و گذار در ایمیلها و وبسایطها هستم! از ساعت ۶ صبح تا وقتی که خوابم ببره میخوانم و مینویسم! حالا هرکی دوست داره شخصیت خود را بهتر بشناسد به ایستگاه سرگرمی یا نسیم آتش سری بزند و لینک طالعبینی هندی را که فرستاده ام باز کند و طالع خود را ببیند! شاید در تصمیم گیریهایش موفقتر باشد!.