به یاد استاد عزیزم اهورا کرباسی

امشب باز هم دلم برایت تنگ می شود خیلی خیلی یزیاد
امشب باز هم دلم می خواهد مشکلت حل شود هرچند انگار حل شدنی نیست مشکلی که در این دیار به وجود می آید ولی از خدا می خواهم خیلی خیلی زیاد.
امشب دلم می خواهد برایت گریه کنم هرچند اشک فایده ای ندارد نه داغ تو را کم می کند نه سینه مرا خالی ولی دلم پره از نفهمی ها این مملکت خیلی خیلی زیاد
نمی دانم شاید =پارسال همین وقتها بود که ازت مصاحبه گرفتم برای سایت گوش کن. چون فکر می کردم. نه البته فکر که نمی کردم می دانستم خیلی خیلی زیاد که تو میفهمی انسانیت را. انسانیتی که خیلی خیلی ها که کمتر از تو بودند نمی فهمندش خیلی خیلی زیاد هم نمی فهمند
امشب سعی می کنم با تو همدلی کنم. تویی که حالا به خاطر هیچ و پوچ در دامی. در دامی که صیاد برای تو پهن کرد. شاید از سر نفهمی. شاید از سر نادانی.
هرچند که من قبول ندارم ولی شاید ربط دادنش به نادانی یا نفهمی کمی از داغ دلم بکاهد هرچند که این داغ خیلی سنگین است خیلی خیلی زیاد.
شاید بگویند که جو گیر شدم ولی من جو گیر میشوم برای کسانی که حنوض انسانیت در وجودشان هست چرا که دیگر دارد آخرین زرات انسانیت حتا در میان احمقها هم از بین می رود. تو که دانا و توانا بودی.
اهورا کرباسی عزیز امروز از تو می نویسم از تویی که شاید مثل خیلی های دیگر اسیر نفهمی های جامعه جهان سومی ما شدی.
اسیر کسانی که خود را بالا می دیدند و برای مشکلات خود راهی جز برداشتن تو از سر راه پیدا نمی کردند.
از تو می نویسم عزیزی که برای موسیقی و رواج آن زحمتها کشیدی. شاید در کشور جهان سوم ما این طوری جواب می دهند زحمات را. جالب است خیلی خیلی زیاد
تو که فارغ از بیناها برای بچه های نابینا هم زحمتها کشیدی. حد اقل من که می دانم حد اقل من که بودم چند سالی در کنارت هر چند خیلی خیلی کم. ولی کم بودن در کنار انسانی چون تو هم خیلی خیلی زیاد است. خیلی خیلی زیاد. یادم نرفته که از برنامه ات می زدی و به مرکز فاطمه زهرا می آمدی تویی که مراکز برای چند دقیقه بیشتر داشتنت توی سرشان می زدند برای ما نابینا ها زحمت می کشیدی بدون چشم داشت مالی. عجیب است خیلی خیلی زیاد. چون ما خودمان حاضر نیستیم برای بچه های خودمان رایگان کار کنیم. هرچند عجیب هم نیست چون انسانیت شاید در ما کمی کمتر از تو بود هرچند این کمی خیلی زیاد بود. خیلی خیلی زیاد.
شاید فکر کنند از سر بیکاری می آمدی استاد دانشگاه هرچند دیگر به آن دانشگاه بر نمی گردی که اگر امثال تو در دانشگاه می ماندند الان وضعیت ما چنین نبود.
خسته ام از نفهمی ها.
فقط آمدم که بگویم بچه ها اهورا کرباسی عزیز گفت برایم دعا کنید. گفت در همان سایتی که مصاحبه ام را گذاشتی به بچه ها بگو برایم دعا کنند
حالا خود دانید. من گفتم
این هم لینک. مصاحبه که قبلا هم توی این سایت بود
?اینجا
دعا کنید
دعا کنید جز این کاری ازمان بر نمی آید