خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دانلود بیستو ششمین برنامه زندگی ادامه داره

سلام به بچه های محله اعم از دخترو پسر، زنو مرد، کوچیکو بزرگ، خلاصه همه ی ره گذران محله با صفای گوشکن.

برنامه ی زندگی ادامه داره که دیروز چهار شنبه 31 اردیبهشت به روی آنتن رفت،

از اینجا و با حجم حدود 12 مگابایت قابل دریافت است

زندگی ادامه داره روز های چهار شنبه ساعت 14، به مدت نیم ساعت به روی آنتن رادیو فصلی میرود

۳۸ دیدگاه دربارهٔ «دانلود بیستو ششمین برنامه زندگی ادامه داره»

سلام نازنین. چه خوب. از حضورت در برنامه ی ۲۶ ما ممنونم.
خب الان دیگه بچه ها به اسم حقیقیت پی میبرن.
خخخ
فکر کنم به خاطره همینه ها. کسی از محله نمیاد تو بخش اتاقی در حومه خاطرات مشارکت کنه.
شکلک شوخی.
بذار ببینیم سر انجام این یلدا رو میتونیم بیاریم تو برناممون یا نه.

سلام سلام روز همگی بخیر.
برنامه مثل همیشه عالی بود, چه قدر خوب و دقیق به توصیف طبیعت پرداخته میشه واقعا من لذت می برم.
یه پیشنهاد: اگه در برنامه دقایقی برای خوندن پیامک و پخش تلفن های شنوندگان اختصاص داده بشه خوبه چون علاوه بر دانستن نظرات دوستان نابینا از نظرات شنوندگان بینای برنامه هم مطلع می شیم. و این طور شنوندگان برای ارایه دیدگاه خود راجع به برنامه تشویق میشن.
باز هم تشکر می کنم موفق باشید.

سلام زهرا. مرسیی خیلی زیاد. خانوم غنی یک ایرانگرد شناخته شده هستن و در این زمینه استاد. از نفر دوم مؤسسه طبیعت، همین انتظارم میره. مدیر مؤسسه طبیعت هم استاد محمد علی اینانلو هستن.
در خصوص پخش تلفن های شنوندگان در برنامه چندی پیش در برنامه های قبلی چنین کاری رو انجام دادیم.. اما چون برنامه تولیدی هستش و نه زنده، کمی در این زمینه یه سری محدودیت ها داریم.
البته با شماره تلفن و پیامکی که اشکان اعلام میکنه شنونده ها که زنگ میزنن تهیه کننده ی پخش، نکاتی که مردم میگن رو یادداشت میکنه و در اختیار ما میذاره.
خودمون هم هر دو هفته یک بار پرینت پیامک ها رو میریم میگیریم و از نظرات مردم و بازخورد های اون در خصوص برنامه مطلع میشیم.
پیشنهادتون رو حتما منتقل میکنم.
ممنون

سلام بر شما و تمام دست اندر کاران برنامه زندگی ادامه داره واقعا برنامتون برای ما مفید هست دست همتون درد نکنه
خانم غنیزاده خیلی عالی طبیعت رو برای ما توصیف میکنن بخش هومه خاطرات هم حرف نداره و همین طور بخش مهمان خانه
ما خاطرات همنوعهای خودمون رو که میشنویم تجربه کسب میکنیم و وقتی به موفقیتهای نابیناهای دیگه پی میبریم روحیه میگیریم و به خودمون امیدوار میشیم
خدا کنه این برنامه همیشگی باشه و عمرش تموم نشه باز هم از همه مسئولین این برنامه تشکر میکنم خدا نگهدارتون.

سلام وحید جان. نکاتی که بهش اشاره کردی، از اهداف ما برای تولید این برنامه هستش. اگر واست اینطور بوده، باید بگم خوشحالم که تونستیم به بخشی از هدفمون برسیم. البته این برنامه بخش های مختلف دیگه ای رو هم داره که در هر برنامه تقریبا به صورت چرخشی به اون آیتم ها هم میپردازیم.
مثل بخش نمایش که از این به بعد پر رنگتر میشه. همچنین بخش چگونه با نابینایان رفتار کنیم که کارشناس برناممون خانوم هما وندی هستن.
راستی بخش اتاقی در حومه ی خاطرات رو خود شما میسازینا.
بازم تکرار میکنم دوست داریم نقش هم محله ای های گوشکنی، در این آیتم ما برجسته تر بشه. دوستانی که میخوان در این بخش مشارکت کنن و خاطره و یا تجربه زندگی خودشون رو با سایر دوستان در زندگی ادامه داره به اشتراک بذارن، شمارشون رو واسه من میل کنن تا باهاشون تماس بگیریم.
البته قبلش هماهنگ میکنیم. که مثلا روز و ساعت ضبط برنامه کی هستش
amirsarmadi68@gmail.com
اینم آدرس میل من

سلام بر شما واقعا هرچی انرژی مثبت هست تو دنیا قسمت بچه های زندگی ادامه داره کارتون مثل همیشه نمیگم عالی ولی به شدت خوب بود اما یه سوال که اگه آقای سرمدی پاسخ دهید ممنون میشوم من یکی از دوستانم در شیراز دست نویس های عالی داره و کلا در نوشتن حرفه ای هست حتی برخی از آثارش توسط یکی از خوانندگان برای خواندن تأیید شده و همچنینی ایشون به کار در رادیو هم علاقه داره اما متاسفانه جایی نیست که بتونه از توانمندیش به خوبی استفاده کنه حالا میخواستم ببینم آیا ایشون میتونه با بچه های زندگی ادامه داره به همکاری بپردازه یا نه ممنون اگه پاسخ بدید

سلام به فرشته خانوم. ممنون از لطفتون. آفرین هنوز با عالی شدن خیلی فاصله داریم. خوب بودن برنامه هم که لطف بچه هاست.
در خصوص سوالتون هم باید بگم، چرا که نه.
به دوستتون بگین به من میل بزنن، یکی دو تا از کار هاشونو برای نمونه واسه من بفرستن، بعد ایشالا برای همکاری باهاشون هماهنگ میکنم.
اگر واقعا تو این زمینه مستعد باشن حتی میتونیم با سایر تهیه کننده ها لینکشون کنیم تا با برنامه های مختلف رادیویی همکاری کنن.

سلام سلام خوبید آیا
خوب اول اینکه خداییش من از آهنگای برنامه لذت میبرم
بعدشم اینکه اینجا هم زندگی بخواهیم نخواهیم ادامه داره
بعدشم اینکه آفرین کم کم جلو تر از کرمان بیایید میرسید به ما آخه ما هم یک جایی تو همین کبیر مبیرا زندگی میکنیم
بعدشم اینکه خانم غنی بسیار عالی عالی توضیح دادن و توصیف کردن
بعدشم اینکه خاطره ندا جوووون خیلی هولناک بود الاهی نازی امیدوارم که برا هیچ یک از ماها این اتفاق نیوفته
بعدشم اینکه یک انتقاد امیدوارم ناراحت نشید اما من میگم خوب خانم شجاع خیلی خشک و بی احساس برنامه اجرا میکنه خوب میتونه همین رو کمی بهش روح بده تا بر وبچههایی که مخاطب هستن از برنامه یا اجراش لذت بیشتری ببرن میسی میسی
راستی داشت یادم میرفت نازنین هم خاطرش قشنگ بود هاهاهاها
بعدشم اینکه بخش میهمان خانه با صدای گرم استاد فخاری و اجرای شهروز بسیار عالی بود و اینکه اشکان یهویییییٱییییی اومد در آخر سلام کرد خیلی باحال بود
خوب کلا خیلی خیلی برنامه زیبا و جذابی هست خداییش من که واقعا لذت میبرم از برنامه خوب و پر بارتون

سلاام ملیسا. آره داریم کم کم پیش رَوی میکنیم هفته بعد میریم یکم شرقتر. دیگه میریم اون گوشه گوشه ی ایران. شاید از نظر استان بشه همون جایی که شما هستین.
ای ناقلا هنوز مجهولیا. از لطفت به برنامه ممنون.
در خصوص فاطمه هم انتقادت در باره ی این برنامه درسته. از برنامه های بعدی انرژیکتر میشه. مثل برنامه ی ۲۵.
میسی میسی. خراسان جنوبی، یزد یا سیستان. کدومش ناقلا. بگو بگو.
خخخخ

درود امیر جان. اجازه بده طبق عادت مرسوم به تعریف و تمجید نپردازم. بخش خانم غنی غنی بود. ولی دو بخش دیگر چنگی به دل نمیزد.
آخر اینم شد خاطره که یه ماشین ما را سوار کرد بعد فهمیدیم که راننده ناشنواست. یا اینکه خواهرم علف گذاشت تو دستم منم فهمیدم که علف است. ببینید بعضی خاطرات شاید برای خودمون خوب و جالب و خنده دار باشه, ولی ارزش یک برنامه رادیویی را پایین میاره. یا مثلا واقعا سخنان آقای فخاری چه پیام و رهنمودی در بر داشت. اگر بچه هایش بزرگ شده بودند دانشگاه رفته بودند کاره ای شده بودند میشد ایشان را بعنوان یک پدر موفق نابینا معرفی کرد ولی خب صحبتهای ایشان کاملا معمولی بود.
ببینید گاه پیش میاد که مردم معلولین را آنقدر ضعیف و ناتوان میدانند که اگر مثلا یک شماره تلفن را سریع حفظ کنیم برایشان تعجب آوره انگار که شق القمر کرده ایم. حال خودمان هم به این دیدگاه دامن بزنیم مثلا شوق و ذوق کنیم که ما علف را از سبزی تشخیص میدهیم, خب هم توانمندی خود و همنوعانمان را زیر سؤال برده ایم و هم به دیدگاه نادرست مردم رسمیت داده ایم.
به هر حال من که با این دو بخش حال نکردم. پرونده خیلی علمیتر و مطلوبتر بود.

سلام. به به عمو حسین. عمویی چند وقتی نبودیا.
در خصوص نکاتی که بهش اشاره کردی، باید بگم برنامه ی ما هر هفته فراز و فرود هایی رو داره. شاید در هر برنامه نتونیم همه ی آیتم ها رو به نحو احسنت تقدیم کنیم. مثلا یک هفته نمرمون ۱۸ هستش یه هفته ۱۰. اگر برنامه ی قبلیه ما رو گوش داده باشی، مثلا در اون برنامه خبری از اتاقی در حومه ی خاطرات یا مهمان خانه نبود. دکتر فخاری هم به عنوان کسی که تحصیلات عالیه داره، ارتباط خوبی رو با بچه ها داره و همچنین فرزندانش، گفتیم شاید گزینه مناسبی باشه. ضمن این که از این پس بخش مهمان خانه اگر مناسبتی باشه پخش میشه. این برنامه هم با یک هفته تاخیر پخش شد. در واقع برنامه ۲۶ برای روز ۲۴ اردیبهشت بود و مناسبت روز پدر. به قول شما برای غنی شدن برنامه بیشتر بخش نمایشی رو میخوایم جایگزین کنیم که حاوی نکات زیادی هستش. اگر برنامه ۲۵ رو گوش کرده باشین، متوجه منظورم میشین.
در خصوص اتاقی در حومه ی خاطرات هم بگم که این آیتم به خودیه خود، میتونه بسیار مفید باشه. چون بچه های نابینا قراره از تجربه های خودشون بگن. حالا دیگه غنی یا ضعیف بودنش بر میگرده به خاطرات یا تجربه های بچه ها. اگر افراد با تجربه مثل شما و سایرین افتخار بدن و در برنامه ی ما مشارکت کنن، سطح این بخش بالاتر میره و میتونه حاوی نکات ارزشمندتری باشه. اما چه کنیم که بچه ها تا کنون در این بخش مشارکت چندانی ندارن. البته همین اتاقی در حومه ی خاطرات هم با بخش چگونه با نابینایان رفتار کنیم چرخشی هستش و هر هفته پخش نمیشه.
پرونده هم به صورت کامل حذف نشده. قطعا هر جا که نکته ی مهمی برای پیگیری باشه جایگزین گشت سپید میشه.
عمو حسین. مرسی که هستی. بازم برنامه رو نقد کن و اشکالات رو تذکر بده

سلام مجدد
خوب من گفتم دوستان از نظر تجربه از من بهترند
پس چرا از خاطرات و تجربیات خودشون ما را بهره مند نمی کنند.
این هم بگم که مهمان برنامه به نظر من از نابینایان موفق جامعه هستند.
انشا الله فرزندانشون هم به مدارج عالی میرسند
خوب اگه دوستان موفقتر از ایشون سراغ دارند معرفی کنند
البته این حرفا معناش این نیست که من از کسی ناراحت شده باشم
اما خوب بهتر از این هم میشه انتقاد کرد

سلام مجدد به نازنین. عمویی هم منظورش به شخص تو نبود. انتقادش در خصوص آیتم برنامه ی ما، از نظر محتوا بود.
اما تو همین که اولین نفری بودی که در بین بچه های محله لطف کردی و در برنامه مشارکت داشتی، خودش جای تشکر داره. خاطرت رو هم اگر از این دید بهش نگاه کنیم که یه فرد نابینا همه ی کار های زندگی از جمله پاک کردن سبزی ازش بر میاد. اونقدر در این زمینه میتونه دقیق باشه که اینارو از هم تفکیک کنه در جای خودش برای کسانی که فکر میکنن افراد نابینا هیچ کاری ازشون ساخته نیست میتونه جالب باشه.
شاید چون برای خاطرت نتیجهگیری نکردی اینجوری به نظر رسید. چون همیشه ما از بچه ها میخوایم اگر تجربه یا خاطره ای رو از زندگیشون تعریف میکنن ازش یه نتیجه گیری هم داشته باشن. یا حد اقل اگر ندارن اون تجربه به خودیه خود گویای همه چیز باشه.

هاهاهاهاها. دیگه دیگه..
نه منظورم به امروز یا مثلا فردا نیست. به صورت کلی گفتم. باد موسوم به باد های ۱۲۰ روزه ی سیستان معمولا از این ماه شروع میشه تا اواخر شهریور.
البته بیشتر در شمال سیستانه. اوجشم که در شهرستان زابل هستش.

سلام.‏ از همه ی دوستانمون ممنونم.‏ اولین مطلبی که میخام بهش اشاره کنم این که:‏ دوستان جدیدی به کوچه ی پست ما اومدند که ازشون تشکر میکنم و امیدوارم لیاقت محبتهای شما رو داشته باشیم.
در مورد بخش اتاقی در حومه ی خاطرات باید بگم که:‏ این بخش طوری طراحی شده که در نهایت دید همدلان بینا نسبت به افراد نابینا به جهت مثبتی تغییر کنه.‏ و به نوعی اصلاح رفتاری نسبت به نابینایان صنرت بگیره.‏ ضمن ا۷که ‏
از خاطراتی که دوستان نابینا میگن دیگر نابینایان باید درس بگیرن تا در جهت استقلال بیشتر حرکت کنند،‏ و طبیعی هر نابینایی حتا خود من برای اینکه به استقلال بیشتری برسم لازم که از تجربه ی همنوعانم استفاده کنم.
حالا اگر حس میکنید که خاطرات خیلی ساده و سطحی خوب به خاطر این که تفکر همدلان بینای ما نسبت به نابینایان تا همین حد ساده و سطحی و برای تغییر این وضعیت باید از همینجاها شوروع کرد.
طبیعتا اگه مشارکت بیشتری از طرف مخاطبامون صورت بگیره تو رسیدن به اهدافمون در طراحی این بخش موفقتر خاهیم بود.‏ تو همین محل خود من انتظار مشارکت بیشبریو داشتم اما به هیچ وجه انتظارات من برآورده نشد،‏ تنها نازنین خانوم با ما همکاری کردند که صمیمان ازشون ممنونم.
چون ایشون در نشون دادن اهمیت سرنوشت برنامه برای خودشون،‏ یه قدم جلوتر از بقیه هستند.‏
اما در مورد مهمانخانه بگم که:‏ یکی از اهداف ما در این برنامه این که از دریچه ی نگاه مخاطب بینا به زندگی نابینایان نگاه کنیمو ورود کنیم،‏ حالا هدف ما این بود که نشون بدیم به مخاطب بینامون که یه پدر نابینا با فرزند نابینای خودش چهطوری رفتار میکنه یا اصلا چهطوری رفتار کنه بهتر و صحیحتر.‏ به هر حال امیدوارم که این توضیحات تونسته باشه شما رو تا حدودی قانع کرده باشه،‏ فقط میمونه یه قول که از طرف ما باید داده بشه و اونم این که تمام تلاشمونو بکنیم برای بهتر شدن و هر چه سودمند شدن،‏ که قول قول قول!‏.

باز هم سلام شب دوستان بخیر.
آقای سرمدی بزرگوار خواستم نکته ای رو عرض کنم که شاید برای دوستان مفید باشه.
من خودم وقتی سوار تاکسی میشم علاوه بر این که مسیرم رو به راننده میگم به دلیل وجود مسافر ها با مسیر های متعدد که ممکن هست راننده مسیر من رو فراموش کنه به کسی که کنارم نشسته میسپارم که به محض رسیدن به مسیر به من اطلاع بده.
این رو به این خاطر گفتم که از خاطرات به ظاهر ساده هم می توان تجربه کسب کرد.

سلام تبسم. چه عالی. منتظریییییییم، ییییییم، یییییییم، البته بیخیال تو که از صفحه خوان استفاده نمیکنی من هی ییییییییییییییم، مینویسم.
لطف میکنی. منتظر مشارکتت در آیتم اتاقی در حومه ی خاطرات هم هستیم.
شاید نحوه پیدا کردن شغلت تجربه خوبی باشه برای بچه ها

سلااااااااام. هرچند نمیدونم صفحه خوان چطور میخونش. لحظه به لحظه زندگی من خاطره و تجربه است. نصفشو نوشتم شااااااید روزی یه نفر پیدا شد کتابش کنه. مشکلات زندگی ما نیمه بیناها شاید بیشتر از نابینایان باشه. فکرشو بکن نه سالمی نه نابینا. هیچکدام از این گروه ها ما رو قبول ندارن.

سلام به دوستان عزیزم.‏ در مورد بخش اتاقی در حومه ی خاطرات یه نکته ای که باید روش تعکید کنم این که:
تو این بخش هدف ما این که نحوه ی زندگی نابینایی رو آموزش بدیم.‏ شاید یه گوشه ای از مملکت یه نابینایی باشه که نتونه با وجود نابینایی به راحتی ما زندگی کنه،‏ چون احتمالا خیلی چیزهاییو که باید یاد میگرفته، یاد نگرفته و به خاطر محدودیتایی که داشته نتونسته به دل شهر بزنه و تجربه کسب کنه.
پس ما خوب تجربه هامونو در اختیار هم بذاریم تا زندگی نابینایی بهمون بیش از حد سخت نگیره.

سلام.اتفاقا نکاتی که تبسم خانوم گفتند از جمله ی مواردی هستش که با خانوم شجاع تصمیم گرفتیم که حتما راجع بهش بیشتر کار کنیم.‏ فکر کنم بهتر باشه از تبسم خانوم در این مورد بیشتر کمک بگیریم.‏ پس لطفا تبسم خانوم شمارتونو به امیر بدید تا بتونیم باهاتون ارتباط بگیریم.‏ ممنون.

سلام تبسم. این مطلبی که گفتی مشکلات ما نیمه بینا ها از نابینا ها بیشتره، من بار ها از طرف دوستای نیمه بینام شنیدم.
اتفاقا به همین خاطر هست که ما میخوایم به این مقوله در برنامه بپردازیم. بیان این چالش ها و تجربه هات به درد برنامه ی خودت میخوره و حضورت باعث افتخار ما.

پس منتظر فرستادن راه تماس باهات هستم.
برای روز و ساعت ضبط هم حتما قبلش باهات هماهنگ میکنم
مرسییی خیلی خیلی خیلی زیاد

سلام.‏ به طور کلی تو این چندتا کامنت دارم سعی بیشتر توضیح بدم که هدف ما از تولید بخش اتاقی در حومه ی خاطرات چیه.‏ به هر حال میشه تو این بخش از موارد خاص و جدید حرف زد.‏ مثلا با وجود اینکه بحث رفت و آمد و معذلات بچه ها در خیابون سوژه ی مناسبی واسه خاطره گویی ولی فکر کنم برسی این سوژه رو به بخش نمایش بسپریم.
با این حال دوتا خاطره به دستمون رسیده که اولی در مورد خرید کردن افراد نابینا از فوروشگاههای زنجیره ای بزرگ به همراه مشکلاتش و دومی در باره ی پذیرش نابینایی یه فرد نابینا از سوی کودکان اقوام شخصنابینا و واکنش این کودکان به نابینا بودن یکی از اقوامشون که شنیدمشون خیلی نظرمو جلب کردم و احساس کردم که به حد مطلوب تو این بخش میره که نزدیکتر بشیم.
به هر حال این مواردو مثال زدم که شاید به دوستان جهت یادآوری خاطرات و تجاربشون از زندگی نابینایی کمک بیشتری کرده باشم.

سلام
خوب آقا اشکان درباره مورد دوم یعنی پذیرش ما توسط کودکان اقوام باید بگم که
از اونجایی که من سعی می کنم مهربون باشم رابطم با کودکان نسبتا خوبه
البته دست جمعی نمیتونم باهاشون بازی کنم.
ولی از کنجکاویهای اونها نسبت نابینایی من و اینکه چه جوری تونستم با بعضی از اونها رابطه خوبی داشته باشم خاطراتی دارم.
مثلاً دختر عموم که براش عجیب بود که چرا من متوجه نگاهای زیر چشمیش نمیشم و عکس العملی نشون نمیدم.
که وقتی از زنعموم که مامانش باشه پرسید فهمید من نابینام
از ایشونم ممنونم که مرا به خوبی معرفی کرد و به دخترش گفت که دختر عمو نابیناست یعنی نمیبینه ولی بچه ها را خیلی دوست داره
باز براش سؤال شده بود که اگه نمیبینه پس چرا چشماش بازه؟
یا مثلا دختر داییم و خواهر زادم که با شعر و آواز خوندن و قصه گفتن تونستم باهاشون رابطه خوبی داشته باشم.

سلام سلام هزارتا
خب مهم اومدن هست دیگه دیر و زود هم نداره دیگه J
این برنامه تون یعنی مون هم عالی بود مخصوصاً این‌که دوست جونم یعنی فاطمه خانمی میرزاعلیان جونم هم تو برنامه بود که کلی خوشحال شدم صداشو اونجا شنیدم یه حس شیرین آشناییت خوبی بود ….
دیگه باریکلا به آقای دکتر فخاری که این همه موفقند و براشون موفقیت و سربلندی بیشتر و بیشتر آرزو دارم، راستی گشت سفید هم عالی بود عالی …. و در پایان برای خودم و همه دوستام و همه شماها آرزو می‌کنم راننده تاکسی هایی که به تور ما می‌خورند همگی شنوا باشند J

زندگی تون ادامه دار و زندگی ادامه داره پایدار

آره دیگه. دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره.
خخخ
نمیدونی چقدر دوست داریم بخش اتاقی در حومه ی خاطرات رو هم محله ای های خودمون بسازن. حالا همچنان منتظر هستیم. دکتر فخاری هم واقعا انسان متین، شریف و دوست داشتنی هستن

دیدگاهتان را بنویسید