خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

تفاهم یا تسلیم نظر شما چیست

سلام دوستان نازنین
خوب و خوشید
با پاییز و دلخوشی هایش چه می کنید با این هوای دو نفره و البته طلب صبر برای تک نفره ها …
لطفا بخوانید و کمی دقیق شوید
• همسفر! در این راه طولانی، که ما بی‌خبریم و چون باد می‌گذرد، بگذار خرده اختلاف‌هایمان باهم، باقی بماند. خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم؛ مطلقاً یکی. مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هرچه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز باشد. […] •
مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم، یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک شیوه‌ی نگاه کردن را مخواه که انتخاب‌مان یکی باشد، سلیقه‌مان یکی و رویامان یکی. همسفر بودن و هم‌هدف بودن، ابداً به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست
و شبیه شدن، دال بر کمال نیست، بل دلیل توقف است. عزیز من!
دو نفر که سخت و بی‌حساب عاشق همند و عشق ، آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است،
واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند!
اگر چنین حالتی پیش بیاید باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق. یکی کافی است.
عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است؛ اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.
من از عشق زمینی حرف می‌زنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.
عزیز من!
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد،
بگذار فرق داشته باشیم، بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.
بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم، بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید.
بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هرچیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم؛
اما نخواهیم که بحث، مارا به نقطه‌ی مطلقاً واحدی برساند.
بحث باید مارا به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل.
بیا بحث کنیم، بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم، بیا کلنجار برویم؛
اما سرانجام نخواهیم غلبه کنیم و این غلبه منجر به آن شود که تو نیز چون من بیندیشی یا به عکس.
مختصری نزدیک شدن بهتر از غرق شدن است، تفاهم بهتر از تسلیم شدن است.
من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم
و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم بی‌آنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم.
عزیز من!
دونیمه، زمانی به راستی یکی می‌شوند و از دو «تنها» یک «جمع کامل» می‌سازند که بتوانند کمبودهای هم را جبران کنند،
نه آنکه عین مطلق هم شوند، چیزی بر هم مضاف نکنند و مسائل خاص و تازه‌ای را پیش نکشند؛
پس بیا تصمیم بگیریم که هرگز عین هم نشویم.
بیا تصمیم بگیریم که حرکات‌مان، رفتارمان، حرف‌زدن‌مان و سلیقه‌مان، کاملاً یکی نشود
و فرصت بدهیم که خرده اختلاف‌ها و حتی اختلاف‌های اساسی‌مان، باقی بماند
و هرگز، اختلاف نظر را وسیله‌ی تهاجم قرار ندهیم…
عزیز من! بیا متفاوت باشیم!

۳۵ دیدگاه دربارهٔ «تفاهم یا تسلیم نظر شما چیست»

سلام.
کاملً با تفاهم موافقم.
ولی مشکل ما اینه که در هیچ زمینه ای تحمل نظرات مخالف رو نداریم.
این میشه همون ریشه ی تشنجها و کشمکشها.
حالا چه در کار، چه در زندگی مشترک، چه در سیاست یا هر چیز دیگه ای.
یه کم بیشتر باید مخالفهامون رو بشنویم و بهشون فکر کنیم.

سلام. منم با شهروز موافقم. مطالب یاسمین در شعار خوب و پسندیده است ولی در عمل اینگونه نیست.
فرض کنید دو همسفر یکی مذهبی باشد و دیگری نباشد تصور کنید چه مشکلات و اختلافاتی بین این دو به وجود خواهد آمد.وانگهی ما یاد گرفته ایم که هرچه نقاط مشترک بیشتری داشته باشیم بیشتر به هم نزدیک باشیم.
واقعا سخت است که دو نفر همراه و همسفر و مثلا همسر باشند ولی هر یک ساز خود را بزند. این اختلاف نظرها و دیدگاه ها هر دو را از یک دیگر دور میکند.
من گفته مولانا را میپذیرم که می گوید عاشق آمد در خانه معشوق. در زد معشوق از پشت در گفت کیست عاشق گفت من هستم. معشوق در را باز نکرد بار دوم و سوم هم این اتفاق افتاد تا اینکه برای چهارمین بار باز عاشق در زد و معشوق گفت کیست عاشق گفت تویی. این بار معشوق در را گشود و گفت که حالا شد. چون در دنیای عشق نباید من و تویی وجود داشته باشد باید همه اش یکی و یگانگی باشد.
هرچند که داستان مولانا هم اغراق آمیز میتواند باشد ولی فرهنگ و تربیت ما اینگونه است که با طرفمان باید بیشترین وجه اشتراک را داشته باشیم تا به دل هم بنشینیم یک دیگر را دوست داشته باشیم.

سلام خانم یاسمین .
بنظر من عشق دو نوع هست .
عشق یافتنی و عشق ساختنی .
عشق آسمانی و عشق زمینی .
عشق آسمانی که یافتنی هست و آدم باید اون رو بفهمه .
و عشق زمینی که ساختنی هست که هر دو باید همدیگه رو بسازن .
خیلی وقتها توی زندگی نظرات دقیقا مخالف هم هستن و اینجا عشق یا دوست داشتن باید کارش رو کنه یعنی هر دو طرفین بخاطر دوست داشتن به نظرات همدیگه احترام بزارن و هر دو تا حدی با هم مخالفت کنن و هر دو تا حدی با هم موافقت کنن ..
در پناه حق

درود.
با نظر تبسم موافقم.
اصلا عشق زمانی معنا داره که انسان با روکش دوست داشتن نگاه کنه و تفاوت ها رو بپذیره.
البته اگر تفاوت ها زیاد باشه عشق نابود میشه
چون یک انسان وقتی میبینه که تفاوت ها رو تحمل کرده تا به قسمت خوب ماجرا یعنی تشابهات برسه
وقتی ببینه که هی باید مدام منتظر باشه و دایما گذشت کنه عشق خاصیتش رو از دست میده

درود
تفاوت اصلی ترین عامل شکل گرفتن اشتراک ها در زندگی است ! یعنی همین تفاوت ها باعث بروز یک زندگی مشترک می شود ؟ لذا می توان گفت که متفاوت بودن لازمه زندگی است اما پیروز کسی است که یا کسانی هستند که این تفاوت ها را کامل شناخته اند و به تفاهم رسیده اند و با هم توانسته اند پازل زندگی مشترکشان را بچینند ! بنگرید هنگامی که پازل چیده شد با تلاش ما دیگر آن خطوط که فاصله بین تکه ها هستند هرگز به چشم نمی آید و شادمان از نگاه کردن به تصویر و نتیجه فعالیتمان هستیم ! این تفاهم است که هر کدام از ما را تسلیم دیگری می کند ؟! تا به تفاهم دست نیابیم هرگز تسلیم خواسته های شریک زندگی امان نخواهیم شد ؟پس تفاهم لازمه تسلیم در زندگی مشترک است !

سلاااام بر یاسمین.
عاشق و معشوق مکمل همدیگه هستن و اگه تمامی علایق و خواسته هاشون دقیقا یکی باشه احتمال سرد شدن شون نسبت بهم خیلی بیشتر میشه.
در مورد نظر عموی مهربون محله هم باید عرض کنم که من شخصا مواردی رو هم سراغ دارم که در عین تفاوت شدید عقاید مضهبی بشدت عاشق همدیگه هستن و به هیچ عنوان عقاید دینی مانعی بر افزوده شدن به عشق شون نشده که هیچ بلکه عاملی برای وابستگی هر چه بیشتر شون هم شده، چون هیچ چیز تکراری و لاجرمی توی زندگی و روابطشون نیست که باعث دلخستگی و سرخوردگیشون بشه.
ممنون از پست.

درود
درود بر یاسمین گرامی ،
من علاقه مند به انجام امور حسابداری هستم و اغلب نیز از نرم افزار رافع استفاده می کنم .اما مشکلی که این نرم افزار دارد این است که صفحه خوان های ما از او پشتیبانی نمیک ند !؟ آیا شا راهی می شناسید تا من بتوانم از نرم افزارهای حسابداری استفاده کنم و مزاحم خانواده نشوم ! ؟ مثلا نرمافزاری که بتوان از این صفحات و با این صفحات کار کرد ؟ یا اینکه نرم افزار دیگری باشد جامع و صفحه خوان ها از آن نرمافزار پشتیبانی کنند .ممنون خواهم شد که این مسئله را راهنمائی بفرمائید .
مسئله دوم مدتی است که دچار عارضه دید شده ام و از خواندن و نوشتن محروم شده ام و همانند شما سه سال است که با سایت های متعدد توانسته ام ارتباط با اینترنت وفضای مجازی داشته باشم .بارها و بارها تفکر کرده ام که با بروز این مشکل برای خانواده ام سخت است و نگران حضور من در اجتماع هستند اما در واقعیت هرگز این چنین نیست و شریک زندگی من اظهار می دارد که اکثرا یادش می رود که من این مسئله را دارم ؟ اما دوست خودم که دو سال است با او آشنا شدم بیان داشت که دوتتی داشت که همسرش مشکل پیدا کرد و نتوانست مرد شرایط او را درک کند و هم اکنون او در خانه خواهرش زندگی می کند و مردش تجدید فراش نموده است ؟ هر چند که من این تفکر را قبول ندارم و اگر زندگی با تفاهم باشد و با هر شرایطی ما م یتوانیم تسلیم یکدیگر باشیم و این نکته دقیقا با بیان حقایق توسط نقطه مخالف زندگی هر شحصی به نتایج قطعی و مهم برسد در خواست ارائه نظرات توسط شما را در صورت صلاحدید حضرتعالی دارم .
به هر حال معتقدم جوینده یابنده است و بالاخره با شناسائی افراد توانمندی همچون شما من نیز به استفاده از نرم افزارهای حسابداری خواهم پرداخت .
در خاتمه نیز آرزوی بازگشت سلامت بینائی به شما را دارم .علم بسیار رو به پیشرفت است و مواردی هم از این نوع بیماری درمان شده است .
موفق وس ربلند باشید .

سلام
در موردنرم افزار های حسابداری بنده بعد نابینایی کار نکرده ام و اطلاع زیادی ندارم
در مورد مسئله دوم بطبع در همه زندگیها با این شرایط مشکلات فراوانی وجود دارد و بستگی به ظرفیت طرف مفابل دارد ولی باید خیلی هر دو طرف صبور باشند

یاسمین جان ازونجا که زندگی نیاز به آرامش داره و هم نباید راکد و بدون تغییر باشه پس یک نوع شیب های ملایم لازم داره نه طوفان که زیر و زبرش کنه !پس من موافق مقداری از هر کدومم تفاوت در عین تشابه با منیت تمام یا یکی بودن تام هیچ وقت زندگی ها به سرانجام نمی رسن

سلام که . چقدر خوشم اومد از پستت ها . یه جوری متفاوت نوشته شده بود ها . باید همیشه منطقی بود . باید منطقی بود . تنها منطقی بودن و پذیرفتن اشتباهات کمک میکنه بیش از هر چیز به هم نزدیک بشیم . کلا با کل پستت موافق بودم . به شدت لایک . big like

عاشقم عاشق تو
نه به هر قیمت و شرط
با تو ام تو زندگی
نه تو هر راه غلط

چرا باید بسازم
با هر شکل و کلکی
زندگیمو ببازم
واسه عشقِ الکی

نه تحمل نه سکوت
نه با قهر و اخم و زور
اینه شرطِ من عزیز
با تفاهم و شعور

با تفاهم میشه تا
اوج یک ستاره رفت
بی تفاهم نمیشه
توی یک تاکسی نشست !

با تفاهم میشه ساخت
اجتماعِ اختلاف
با تحمل میشه داشت
یه محیطِ پُر خلاف !

نه تحمل نه سکوت
نه با قهر و اخم و زور
اینه شرطِ من عزیز
با تفاهم و شعور

خودمو فدا کنم
که تو از من راضی شی !
نه بابا اینجوری نیست
تو نباید قاضی شی

طرز فکرت رو ببر
بذار توی موزه ها
برو اونجا قد بکش
تو صفِ رفوزه ها

نه تحمل نه سکوت
نه با قهر و اخم و زور
اینه شرطِ من عزیز
با تفاهم و شعور

سلام خدمت یاسمین خانم
از نظر من هم علت اینکه عشق در تمام دنیا ،فرهنگ ها و قومیت های مختلف ، محترم و ارزشمنده اینه که انسان برای اولین بار یاد میگیره یه نفر رو بیشتر از خودش دوست داشته باشه ،البته نه فقط در گفتار بلکه قسمت سختش در عمل هست، اینکه در موقعیت های سخت زندگی یا حتی در زمان خستگی های روزمره،بشه باز هم قوانین نا نوشته ی عشق رو اجرا کرد.اگه از دیدگاه زیست شناسی به عشق نگاه کنم ،در طبیعت قوانین و رفتارهایی ،در طی نسل های متمادی برقرار میمونه که به حفظ بقای اون موجود زنده کمک کنه ، عشق یکی از اون مواردیه که خیلی به حفظ جامعه ی انسانی کمک میکنه و گرنه تا حالا از بین رفته بود.البته هر فرهنگی یک تعریف از عشق داره ولی مثل تمام رفتارهای انسانی دیگه،تربیت پذیره ،مثل متن انتخابی شما که داره از دیدگاه نویسنده میگه این رفتار مناسب هست یا نیست یا این رفتار رو تغییر بده تا عشق هم مثل بقیه ی بخش های زندگی انسان ارتقا پیدا کنه و زیباتر بشه .تشکر فراوان دوست خوب من ،فراوان لایک
شکلک وایییی،چقدر نوشتم

خب به نظر من متن جالبی بود. مخصوصا این قسمتش: همسفر بودن و هم‌هدف بودن، ابداً به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست. اما دوستان یادمون باشه که نگاه مطلق داشتن به مسایل مخصوصا در روابط انسانی شاید خیلی صحیح نباشه. من حق دارم از طرف مقابلم انتظار داشته باشم که منُ همونطور که هستم بپذیره. طاقت افکار مخالف من با افکار خودشُ داشته باشه حالاپس, باید این حق برای طرف مقابل من هم محفوظ باشه. خب این میشه تفاهم درسته؟ حالا اینجا یه دام نهفته شده و اونم اینه که ما به همین تفاهم هم نگاه مطلق داشته باشیم یعنی در نظر بگیریم که من با طرف مقابلم یا تفاهم دارم یا ندارم که این نگاه یعنی تقریبا هیچ گاه تفاهمی حاصل نخواهد شد. خلاصه مطلب این که حتی تفاهم هم به طور کامل به دست نمیاد همونطور که هیچ انسان سالم هم در مقابل همه ی افکار مخالف جبهه گیری سخت نمیکنه.

درود
پست بسیار جالب شده است .مطالب ارزشمندی را در کامنت ها می توان یافت .اما اکنون من نسبت به نوشته شما سوالاتی دارم .:
ظرفیت و تسلیم .
آیا به نظر شما ظرفیت را در زندگی از همان ابتدای تولد معین نموده اند ؟
آیا واقعا تسلیم را به میزان حداقل برای خانم ها می پذیرید ؟
در خصوص صبر خانواده ای که همانند من و شما در مسیر به این مسئله دچار شده اند واقعا نظرتان را می پسندم .
به نظر این حقیر ظرفیت در زندگی لازم است و باید همانند سخن شما طرف مقابل هم ظرفیت را داشته باشد ! اما برای مسائلی که جدیدا در زندگی برای افراد اتفاق می افتد این خود فرد است که باید ظرفیت پذیرش را برای خودش ابتدا ایجاد کند ،موفق که شد قطعا به راحتی می تواند این ظرفیت را در فرد مقابلش ایجاد کند .البته ابتدای این سخن واصل تمامی تعاملات عاشقانه و روابط اجتماعی زناشوئی مبتنی بر دوست داشتن خودمان است تا هنگامی که خودمان را دوست نداشته باشیم به همان گونه که هستیم ، سخت دست و پا می زنیم و سعی در تسلیم بی حد و مرز و بی چون و چرای طرف زندگی امان می زنیم .این مسئله برا یصرفا آقایان نیست و خانم هائی که نقش اصلی خودشان را گم کرده اند به شکل شدید تری وجود دارد ! پس اگر خودمان را فراموش کنیم و نسبت به شناسائی خودمان ضعیف باشیم این موارد شدید خودش را نشان یم دهد .
در خصوص تسلیم خانم ها نیز من کم ترین تسلیم را که شما تاکید کرده اید برای خانم ها را به هیچ وجه و صورتی نم یپسندم و معتقدم که اگر بر پایه تفاهم و عشق و شناخت نباشد هرگونه تسلیمی خودکشی است و بس .لذا ابتدا شناخت خودمان و دوست داشتن خودمان و سپس بالا بردن ظرفیت های خودمان و به تبع آن ظرفیت طرف مقابل و رسیدن به تفاهم می تواند تسلیمی خوش را به کام ما بنشاند که نتیجه اش آرامش و افتخار است برای زن نسبت هه همسرش و دوست داشتن مرد است نسبت به همسر خودش با هر شرایط و هر دشواری که به وجود آمده باشد .
لطفا در صورت امکان نسبت به یافتن نرم افزارهای برطرف کننده و پشتیبانی کننده سیستم حسابداری بکوشید و در صورت حصول به نتیجه این حقیر را مطلع فرمائید .
با کمال تشکر و سپاس

دیدگاهتان را بنویسید