خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

تولد، دهه ی تولدهای عدسی

ضمن درود فراوان و عرض ادب! همانطور که میدانید بنده فردی عجیب هستم و امشب هم تصمیم گرفتم در یک پست بیشتر از خودم بنویسم، بیستم اسفند سالگرد عروسی من بوده… به روایتی بیست و پنجم اسفند تاریخ تولد من بوده… یک فروردین در شناسنامه تاریخ تولد من خورده…بیست و هفتم اسفند که فردا است اولین سال تولد صندلی داغ من در این محله میباشد که از بیستم اسفند تا یکم فروردین را دهه ی تولد مینامیم، اکنون من به مناسبت این دهه امشب را تولد میگیرم و روی صندلی داغ مینشینم و به یاد ترانه که افتتاح کننده ی صندلی داغ در این محله بود این روزها را جشن میگیریم و به یاد دوستانی که قبلا در این محله حضور داشته اند و به دلایلی اکنون بین ما حضور ندارند به سؤالات دوستان جدید و قدیم پاسخ خواهم گفت: از شما سؤال و از من پاسخ دادن با حوصله، هر چه دل تنگت میخواهد بگو و بپرس: من به خصوصی ترین سؤالات هم پاسخ خواهم داد، دهه ی تولدم مبارک، خوشحالم که در جمع دوستانی مانند شما در این محله ی دوست داشتنی هستم، من هنوز در سن سیزده سالگی خود سیر میکنم

۴۳ دیدگاه دربارهٔ «تولد، دهه ی تولدهای عدسی»

سلام جناب عدسی بابا کجایید شما؟
دهه تولدتون مبارک. تمام اتفاق های خوب این دهه۱جا بهتون مباااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآااارک!
چندتا شد نشمردم۱۰تا آ شد یا نشد. بیخیال.
من سوال ندارم. شما رو همون طور که شناختم و تصور می کنم میدونم و ترجیح میدم با پرسیدن، تصوراتم رو دستکاری نکنم. شما جناب عدسی هستید. هم محلی شیطون گوش کنی ما که سنش از۱۳سال بالاتر نمیره. واسه من همین اندازه دونستن بسه.
باز هم تبریک و باز هم ببینیمتون و مثل همیشه ایام به کام.

درود! ننه جون من همینجام، همین دور و برا دارم شیطونی میکنم، از وقتی پست خداحافظی را زدم و به مسافرت رفتم هنوز در حال و هوای اون مسافرت سیر میکنم، قرار بود فردا هم با آن گروه اروپایی به مشهد برم، اما لغو شد، حالا هم دنبال فرصتی هستم تا خاطره ی اتفاقات مسافرت ۲۱ بهمن ۹۳ را بنویسم، ۶ روز اروپایی زندگی کردن شنیدنش آسان اما باورش برای بعضیا دشوار است، خوب شلوغکاری بسه دیگه، پیشاپیش سال نو بر تو و خانواده ی محترمت و دیگر دوستان هم محله ای مبااااااااااااارک!

درود! اولی شدنت مبارک، من مدال پدال سرم نمیشه خودت بگو جایزه و بهترین هدیه که برای یادگاری من میتونم تقدیمت کنم چی میتونه باشه؟! در ضمن سؤالاتت را هم بپرس: من قول میدهم با جوابهام بلا ملایی سرت نیارم!

درود! متشکرم عزیزم سال نو شما هم پیشاپیش مبارک، من سال ببر یا گربه یا اژدها و در دهه ی گاو ازدواج کرده ام، من بجای ده کودک شیطنت دارم، در اردوی مرداد شمال ۱۳۹۱ موقع ناهار سر سفره نشسته بودیم که دختری پرسید: چند فرزند داری؟! پاسخ دادم دهتا! گفت: پس کجایند؟! جواب دادم خانه هستند، پرسید: چندتا زن داری؟! گفتم ۳ تا که دوتا مشغول نگهداری فرزندانم هستند و من با سومی به مسافرت و خوش گذرانی میپردازیم، در ضمن این خانم که کنار من نشسته است دوست دختر من و زن سوم من است و میگه به چهارمی نیازی نیست! خوب سعید جان-تو کودوم سعید هستی که من هنوز نمیشناسمت؟! راستی نگفتی از مادر کدام فرزندان برایت بگویم؟! از مادر ده کودک شیطون که همیشه در حال شیطنت بسر میبره!

درود! نظر لطف شماست، من همیشه بوده و هستم و خواهم بود! شما هم همچنین سالی خوب گذرانده باشید و سالی عالی تر در پیش داشته باشید، اگر به پست ۲۳ اسفند مجتبی مراجعه کنید متوجه خواهید شد که شیطون هنوز عوض نشده و تغییر پذیر نیست!

درود! من شاید قبلا زیاد فوت میکردم، اما از عصر ۲۱ بهمن تاحالا دیگه فوت نکرده ام یعنی فوت کردن را ترک کرده ام، شنیده ام اگر کسی خواب مردن کسی را ببیند عمرش طولانی تر میشود، پس آرزو دارم بیشتر چنین خوابهایی ببینی، مخصوصا وقتی میگویند خواب زن چپ است، پس بانوان محله بیشتر خواب ببینند تا من بیشتر عمر کنم! خخخخخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاها، در ضمن ما معمولا شام نمیخوریم و داغ شکم نداریم، دیشب که پرتقال و دم کرده ی بادرنجویه و لیمو امانی خوردم و یک ما پیش شب در اتوبوس از مشهد برمیگشتیم که نان و تخم مرغ آب پز شده خوردیم!

درود! چندبار با دقت بخوان تا متوجه بشوی که یه بیسواد چی نوشته، خوب من در این سن بیشترین بلاها بر سرم نازل شده است و اکنون مدتها است که در این سن باقی مانده ام که فراموش نکنم که کی بوده ام یا چگونه بوده ام، من اگر آن سالها و زمان را فراموش کنم شاید خود خواه تر شوم یا خودم را گم کنم! خوش باشید تا همیشه و لذت ببرید از زندگی، البته شاید میانگین سن بدبختی های زندگی من سن ۱۳ سالگی بوده است که من در آن سیر میکنم!

سلام تولد تون را بهتون تبریک میگم سوااال چرا فکر میکنید مادرتون براتون زحمت نکشیده آخه تو یک پست این را نوشته بودید راستی یکبار هم گفتید که زبونتون مثل نیش عقرب هست کاش اینجور نبود من همیشه میگم کاش بعضی آدما من را کتک میزدن اما هیچ وقت با حرف زدنشون اذیتم نمیکردن آخه یکبار یک حرفی در باره ی دخترای نابینا زدید که من واقعا بهم برخورد

درود! متشکرم سال نو پیشاپیش بر تو و خانواده محترمت مبارک، خوب مگه نشنیده ای که میگن: نیش عقرب نه از بحر کینه است بلکه ذات عقرب نیش زدن است؟! حالا یا آدرس بده تا به اتفاق خانم بیام خدمتت و کتکت بزنم یا برای یک اردو هماهنگی کن تا در اردو کتکت بزنم، راستی نگفتی اهل کجایی که اینقدر شجاعی؟! دوست عزیز سعی کن به حرفهای من با خوشبینی بنگری و بدبینی ها را دور بریزی تا شاد باشی و شاد زندگی کنی، اگه دوست داشتی خطای مرا بازگو تا شاید بتوانم توضیح دهم و از دلت دربیارم! در ضمن همه ی مادران زحمت میکشند و این زحمتها از وظایف اصلی آنان است، تا زمانی که نوزادی نباشد وظیفه ای نیست اما وقتی نوزاد آمد وظیفه هم می آید!

درود! ۱-من از آموزش پست گذاری با مبایل سیمبین مسعود در محله استفاده میکنم، راستی میتونم عنوان را هم فارسی بنویسم؟! ۲-منظورت کدام جشنواره است؟ من هشتم اسفند یه جایی رفته بودم که شباهت زیادی به مهد کودک داشت دوتا فایل صوتی هم برای ویرایش به یک مدیر دادم و چون نیاز به ویرایش داشت و متن نوشتاری نداشت پخش نشد، عکس دوچرخه سواری خود و همکارم را موقع بازگشت از اداره را در گروه های واتساپ هم گذاشتم!

درود! تو که سؤالی نکردی که منتظر جوابش باشی، موقع نوشتن هم که سرکار بودی و از اداره کامنت دادی، حالا واقعیت را بدانید که وقتی پست را ارسال کردم از محله پریدم و هرچه بیشتر تلاش کردم کمتر نتیجه گرفتم، ثبتنام شد ولی رمز تإید نمیشد، سرعت اینترنت ایرانسگ به حد اقل و کاملا زوقالی شده بود، من چند پست از دوستان را خواندم و نتوانستم کامنت بدهم، پستهای ۴شنبه سوری چشمه و اون یکی که یادم نیست اسمش چی بود، بالاخره ساعت ۱۴ و نیم امروز موفق شدم ثبتنام را کامل کنم و جواب دوستان را بدهم!

من اهل سیرجان یکی از شهرستانهای استان کرمان هستم کتک که خوب نیست اما خوبیش این هست که زود فراموش میشه اما حرف بد روی قلب انسان میمونه اشکال نداره بیخیال راستی میشه بگید چند سالتون هست و واقعا دهتا فرزند دارید مسافرت خیلییی دوست دارم زیاااد

درود! اگر در محله صندلی داغ عدسی را سرچ کنی و به آن پست جنجالی سری بزنی و سؤالات دوستان و پاسخهای مرا با دقت بخوانی بهتر مرا میشناسی، بهتر است سن واقعی من همان نوجوان ۱۳ ساله بماند چون بیشتر دوستان نمیتوانند بپذیرند که من شیطون باشم و شیطنت کنم، طبیعت به خانمم رحم کرده و فرزند یازدهم را به وی نداده، وقتی من به اندازه ی ده کودک شیطنت میکنم دیگر نیازی به فرزند نیست! حالا دختر خوب و حرف شنوی باش و برو کاری که گفتم را انجام بده و بیا اینجا نتیجه را بنویس!

سلام. سالگرد تولدت مبارک. سالگرد تولد شناسنامه ایت مبارک. سالگرد عروسیت مبارک. سالگرد صندلی داغت مبارک. سیزده سالگیت مبارک. دهه تولدت مبارک. نوروزت مبارک. سال نوت مبارک.
خوب. وقتش شده که ما نیشت بزنیم. ببینم نیش من تیزتره یا تو.
۱_ چند سالته؟
۲_ چند ساله ازدواج کردی؟
۳_ همسرت بینا است یا نابینا؟
۴_ بچه داری یا نه؟
۵_ ساکن چه شهری هستی؟
۶_ چرا میگی بیسوادی؟
۷_ چرا تو ۱۳ سالگیت موندی؟
۸_ چرا انقدر بچهها رو نیش میزنی؟
۹_ زن و بچه خودتم نیش میزنی؟
۱۰_ چرا حاضر نیستی هویت واقعی خودتو آشکار کنی؟

درود! بهبه نمردیم و با آقای نیشیان هم آشنا شدیم، خوب مبارک مبارک همه ی اینها که گفتی بر خودتم مبارکه! ۱-به صندلی داغ یک سال پیشم مراجعه کن و نتیجه را اینجا بنویس! ۲-به پاسخ ۱-مراجعه کن و به نتیجه یک سال اضافه کن! ۳-منظورت کدامیکی است؟! ۴-به اندازه ی ده بچه شیطنت میکنم و مردم آزاری را دوست دارم! ۵-زادگاهم دیار نون است و در دیار نون زندگی میکنم، اینجا جایی است که زندانی های سیاسی شاه عباس به اینجا طبعید شدند و این شهر را پایه گذاری کردند! ۶-چون بیسوادم، به نظر تو سیکل سواد است؟! ۷-به پاسخ عبدولی مراجعه کن، چون من حالشو ندارم دوباره بنویسم،ببخشید خانم عبدلی منظورم بود! ۸-نیش عقرب نه از بحر کینه است… بلکه ذات عقرب نیش زدن است! ۹-من به وظیفه ام عمل میکنم! ۱۰-تنها کسی که در دنیای مجازی هویت واقعیش آشکار است خودم هستم، به پاسخ ۱-عمل کن تا ثابت کنم که من ترسو نیستم و مهم ترین رازهایم را در صندلی داغ یک سال پیشم گفته ام و بعضی از دوستان ظرفیت شنیدن واقعیت ها را ندارند، آره همینم که هستم چون توپولم توی دل هموطنام نشستم! امیدوارم قانع شده باشی، شماره تماس ۰۹۱۳۷۱۷۱۲۸۲ ایمیل a.pajoohandeh10‎@gmail.com

ما رند و نظرباز و خراباتی و مستیم. بیهوده چه گوییم؟ همینیم که هستیم.

رفتم. ۷۶تا شماره نگاه کردم، دیدم خیلی مونده، بغیشو بیخیال شدم. خوب فکر کنم، متولد ۵۷-۵۸ باشی. با توجه به محاسبات
من. اما نمیدونم از کی ازدواج کردی. فهمیدم که یه زن داری که اونم معلوله. بچه هم ازش نداری. خیلی خوبه. منم اهل عزیت و آذار هستم. اما در مورد افرادی که میدونم اهل شوخی هستن. اما بازم نفهمیدم، چرا مردمآذاری میکنی.
یه سوال دیگه: چرا ترک تحصیل کردی؟
شمارتم به اسم عقرب سیو کردم. هر وقت هوس کردم یکی رو عزیت کنم، بهت زنگ میزنم. ولی تا جایی که بشه نمیذارم شمارمو پیدا کنی. بنیش تا بنیشیم.

درود! نتایجت کاملا اشتباه بود، برو با دقت بیشتر بقیه اش را بخوان و دوباره بیا نتیجه را بگو، من مردم آزار نیستم، بلکه سوسولها و بی جنبه ها و کم ظرفیت ها به من نسبت مردم آزاری میدهند، من فردی بسیار خوشبین و فعال و خوش گذران و بیخیال هستم، من با فکر خودم زندگی میکنم و با فکر و ذهن دیگران کاری ندارم که در موردم چه اظهار نظری دارند! بازم بگم یا شیر فهم شدی عزیزم؟!

درود! من که اذیت نمیشم، بلکه حال میکنم که یکی مثل تو را سر کار گذاشته ام و بین کارهای خانه برای رفع خستگی باهات سرگرم میشم، راستی خسیس جون شمارتو بگو تا خودم شارژت کونم عزیزم!

سلااااام ااام ااام خوبید وااای خیلی شخصیتی که از شما تو ذهنم ساختم با برملا کردن راضهاتون متفاوت بود کاش منم تو اون صندلی داغ بودم تو را خدا چند راه حل بگید که منم مثل شما به این زندگی الکی بخندم خواهش من از شما معذرت میخواهم به خاطره اینکه ازتون دلگیر شدم خیلی باحالید یک سوال واقعا شخصیتتون همینجوری هست که تو کامنتها گفته بودید فکر کنم آدم کاملا متفاوتی باشید البته نسبت به همه ی آدمایی که من دیدم من از حالا بهتون میگم بابا آخه من باباها را خیلی دوست دارم خخخخ بابا جون عیدتون مبارک منطظره تهدیدهاتون هستم چون از سیزده سال برام خارج شده اید

درود! ببین کوچولو جون-خیلی زوده که من شبیه بابا بشم، آیا پست نابینای مار گیر را خوانده ای؟! بعضی از دوستان خاطرات کودکی مرا خوانده اند، من با خاطراتم زندگی میکنم، راستی حالا هم میتونی هر چه سؤال داری بپرسی تا جواب بدهم، من از مهر ۱۳۹۲ به این محله آمده ام و خاطرات زیادی در پستهای مختلف دوستان نوشته ام، آیا میدانی که اگر خاطره ی مسافرت ۲۱ بهمن ۹۳ را با جزئیات کامل بنویسم و در این محله بگذارم چه اتفاقی خواهد افتاد؟!

دیدگاهتان را بنویسید