سلام شهروز جان عزیزم اول درگذشت پدربزرگ عزیزتو به تو و سایر بازماندگان تسلیت میگم بقای عمر شما و بازماندگان را از خدا طلب میکنم و امیدوارم در سال و سالهای پیش رو غم نبینید و سالی پر از سلامت و شادی و سعادت برای تو و خانواده و همه هم محله ای ها و خانواده های شان آرزو میکنم و خوشحالم که اولین کامنتمو اینجا برای تو و دوستان عزیزم میذارم میخوام از کار قشنگت در جشنواره پژواک خیلی خیلی خیلی زیاد زیاد زیاد تشکر کنم و از راه دور دست و رویت را بوسه باران کنم شاید خودت هنوز به درستی به ارزش کاری که انجام دادی و به بزرگی این حرکت ارزشمند پی نبرده باشی هر قدر ازت تشکر کنم نمیتونم حق مطلب رو ادا کنم ولی من حقیقتا از شرکت تو این برنامه پشیمون شدم چون وقتی صدای دوستان را شنیدم دیدم اگر همه نابیناها و بیناها صداشون بود باز هم از همه بد صدا تر من بودم ضمنا این داستان و نوار قبلی را هم دریافت کردم و از بابتشون ازت ممنونم و با اجازه میخوام از فرصت استفاده کنم و از آریای عزیزم درباره سلامت خواهرشون بپرسم آریا جان اگر خدا قبول کند برای تو و خواهر عزیزت و شفای کامل ایشان و جمع شاد خانواده تان جداگانه در همه ی حرمها و زیارتگاهها نماز خواندم و دعا کردم و حالا منتظر خبر شادی بخش از طرف تو هستم و به پریسا خانم هم بگم که در همه جا یادش بودم و برای ایشان هم اختصاصی نماز و دعا به جا آوردم مخصوصا تو حرم آقام ابوالفضل خیلی صدات زدم و برات آرزوی زیارت ایشان و همه زیارتگاه ها رو کردم و همین طور برای همه هم محله ای ها و همه آرزومندان رو طلب کردم امیدوارم که قبول شود به دعای همه عزیزانم شرمنده از طولانی شدن مطلبم حالا میگین بازم این اومدش فدای همه علی