خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

بررسی چالشهای جامعه ی نابینایی قسمت اول.

به نام خدا. خب اومدم که به قولی که داده بودم عمل کنم. بعد از پستی که شهروز در باره ی نحوه ی صحیح نقد کردن زد، قرار بر این بود که با توجه به نکاتی که در مورد نحوه ی صحیح نقد گفتم، هر بار یکی از چالشهایی که پیش روی جامعه ی نابینایان هست رو به نقد بذاریم. با توجه به سابقه ی رادیویی که شما از منو دوستانم در ذهن دارید، خیلی از شما دوستان عزیز از منو دوستانم توقع دارید که چنین حرکتی رو در برنامه های رادیویی انجام بدیم. خب تو رادیو فصلی که به دلیل رویکرد خاص این شبکه نشد! تو باقی شبکه ها البته شرایط مهیاتر، اما از طرفی هم خواسته ی مدیران اینه که ضمن مطرح شدن این مباحث روند برنامه های ویژه ی معلولان و نابینایان طوری پیش بره که این برنامه ها قابل استفاده برای مخاطبان عام هم باشه. بنابر این هم میشه به چالشهای جامعه ی نابینایی پرداخت و هم نمیشه! هرچند که اخیرا به کمک جناب آقای سامان پارسا از مدیران خوبو خوشنام رادیو فرهنگ داریم راهکارهای نوین و متنوعی که خسته کننده نباشه و دارای جذابیتهایی هم باشه رو برای طرح مهمترین مسائل و چالشهای پیش روی جامعه ی نابینایان پیدا میکنیم که تو برنامه ی جدیدمون تو شبکه فرهنگ در صورت تصویب طرحمون ازش استفاده کنیم. با این حال تصمیم دارم فعلا این کارو به همون شکل سنتیش که مطلوب شما عزیزان هست انجام بدم تا ببینیم در آینده چی پیش خواهد آمد. بنابر این تو هر پست یکی از مسائل و چالشهایی که پیش روی جامعه ی نابینایان هست رو به عنوان موضوع بحث مطرح میکنیم تا با هم به نقد موضوع مورد بحث بپردازیم. اما قبل از اینکه موضوع اولین میکروفن آزاد رو مطرح کنم دوتا مطلب رو عرض میکنم: اول کامنت خودمو تو پست شهروز براتون کپی میکنم که نحوه ی صحیح نقد که مد نظر عرف جامعه هست رو با هم مرور کنیم تا در ادامه سعی کنیم بهش وفادار باشیم: سلام به شهروز!اتفاقا وارد بحثی شدی که من داشتم واسش برنامه ریزی میکردم و اتفاقا هدفم هم این بود که بعد از اینکه تو این مورد به یه جمعبندی مناسب رسیدیم و قرار مدارمون رو واسه نقد مناسب با هم گذاشتیم هر بار یه موضوع از بین چالشهای جامعه ی نابینایان به بحث بگذاریم، که با توجه به اینکه قدم اولو برداشتی با توجه به نتیجه ای که انشا الله مثبت هم خواهد بود، از این پست گرفتیم قدمهای بعدی رو هم برمیداریم. اما نقد: بررسی زوایای پیدا و پنهان یک موضوعه اما این کار توسط کسی باید انجام بشه که نسبت به اون موضوع اشراف کامل داشته باشه، اما خیلیا نقد رو به معنای انتقاد میدونند و فکر میکنند که از پی نقد میتوان شدید‍اللحن ترین انتقادات رو به موضوع کرد در حالی که وقتی قصد نقد موضوعی رو داریم اول پس از اینکه اشراف ناقد نسبت به موضوع مورد نقد به اثبات رسید باید تعریفی جامع و همه فهم رو از موضوع مد نظر ارائه بدیم. البته همراه این تعریف باید به نحوه ی اجرای پدیده و اهداف و سیاستهای طراحی شده هم توجه بشه تا کسی که قصد نقد پدیده ای رو داره به نوعی متکلم وحده نباشه، اشکالی نداره که همراه با نقد نظر شخصی ناقد هم مطرح بشه چون اساسا ناقد داره از زاویه دید خودش به موضوع نگاه میکنه اما نباید غرض‍ورزیهای شخص خودش رو نسبت به افراد در نقدش دخالت بده. هرچند که نقد عمومی با بیان نظر شخصی تفاوتهایی هم داره و ناقد باید ارزش و بهای کافی رو برای این دو قائل باشه و حساب این دو عرصه رو از هم جدا کنه. همونطوری که گفتم نقد یعنی بررسی زوایای پیدا و پنهان یک پدیده یا موضوع، حال ناقد به قدری باید نسبت به موضوع مد نظر احاطه داشته باشه که خوانندگان نقد وی، به او به اندازه ی چشم و گوش خود اعتماد داشته باشند چرا که نقد ناقدی در باره یک موضوع به اعتقاد رایج مردم جامعه نسبت به اون موضوع تبدیل خواهد شد بنا بر این از اینجا موضوع نقد خیلی حساسیت برانگیزتر و پیچیده تر میشه و از همینجاست که اصل “احتیاط” هم وارد کار میشه، به این دلیل که بیان نامناسب نقد در برخی ناهنجاریها و تحریکات در بین مردم میشه که این موضوع سابقه ی تاریخی داره! از همینجاست که نحوه ی بیان نقد هم اهمیت پیدا میکنه. بازهم برمیگردیم به تعریف اولمون، وقتی میگیم زوایای پنهان و پیدا منظور اینه که ناقد باید به زوایایی بپردازه که از ذهن مخاطب دور مونده و همچنین تمامی جوانب موضوع باید سنجیده بشه و در جریان نقد بهش پرداخته بشه. نقد فقط انتقاد نیست! بلکه بیان نکات مثبت هم باید جزئی از نقد باشه. مرحله ی پایانی در جریان یک نقد این که: ناقد بعد از بیان نقدی که هم حاوی نکات مثبت و هم نکات منفی باید برای بهبود نکات منفی و حفظ روند نکات مثبت راهکارهایی رو به صورت جداگانه ارائه بده که برای همین امر هم به اشراف ناقد به موضوع مورد نقد نیازه. و البته موارد و مباحث زیاد که به دلیل طولانی شدن بیش از حد این کامنت ازش صرف نظر میکنیم. با پوزش از بابت طولانی شدن کامنت. دوم: چندتا مورد دیگه رو هم از همین الآن باهم قرار میذاریم که در صورت رعایت کردنش به خودمون ثابت بشه که میشه در فضایی دوستانه و به دور از حاشیه و توهین به نقد اعمال افراد در درون جامعه پرداخت نه نقد اشخاص. 1:‏ از دوستانی که در مباحث شرکت میکنند خواهش میکنم که ادب کلامی و رفتاری رو حتما رعایت کنند، حتی اگر کسی با نظرمون مخالفت کرد مخالفت هامونو مؤدبانه مطرح کنیم و پاسخ مخالف هامون رو هم با رعایت ادب و اخلاق بدیم. 2:‏ اگر کسی از این قاعده عدول کرد ویرایشگران محله و تیم مدیریتی محله اقدام به حذف کامنت خواهند کرد. 3:بنده فقط مطرح کننده ی موضوع در هر پست هستم و نظر خودمو تو پست نخواهم نوشت و برای اظهار نظر مثل شما به بخش دیدگاهها خواهم آمد و تمام دو مورد قبل در مورد من لازمالأجراست. 4:‏ در مقام پاسخگویی به شما دوستان در این پست فقط با آوردن نامتون ازتون تشکر خواهم کرد و اظهار نظر رو از جایگاه یک مشارکت کننده انجام خواهم داد. 5:‏ حتی الامکان دوستانی که با نام کاربری در محل ثبت نام کردند با اتحاد و همدلیشون به ما کمک کنند که خدای نکرده کسی با قصدو نیت از پیش طراحی شده و با زیر پا گذاشتن قواعد مطرح شده سعی نکنه که برای این پست و این محله حاشیه سازی کنند. 6:‏ به دوستان ویرایشگر و تیم مدیریتی محله خسته نباشید ویژه عرض میکنم و ازشون خواهش میکنم که نگاهشون به این پست ویژهتر باشه تا با کمک هم یکی از افتخارات این محل  رو رقم بزنیم. فعلا تا این حد از قواعد و قوانین به ذهن من رسید، هر کدام از شما دوستان اگر موردی به ذهنتون میرسه مطرح کنید تا به قواعد اصلی اضافه کنیم. و اما! موضوع اولین میکروفن آزاد محله!: با توجه به اینکه پست بسیار طولانی شد فقط طرح موضوع خواهم کردو تمام!. با توجه به ضعف دید در میان افراد نابینا آیا توانایی آنها در سخنوری و تسلط آنها بر فنون بیان و توانایی آنها در خوب صحبت کردن میتواند به افراد نابینا در زندگی روزمره کمک کند؟ چرا؟. منتظر نظرات و دیدگاهها و نقدهای همراه با ادب و اخلاق شما در بخش دیدگاههای این پست هستم. عجالتاً خدا نگهدار.

۲۲ دیدگاه دربارهٔ «بررسی چالشهای جامعه ی نابینایی قسمت اول.»

سلام بر آقا اشکان بزرگوار. در ابتدا باید از تعاریف بسیار دقیق و موشکافانه ای که از مقوله نقد به عمل آوردید تشکر کنم چون بسیار جامع و کامل بود. در بحث تآثیر مهارت سخن گفتن نابینایان در زندگی آنها هم باید بگم که به نظر من این مهارت برای یک نابینا یا کم بینا از اهمیت بسیار زیادی برخورداره. ما به دلیل مشکلی که داریم قطعاً از انجام کارهایی که به بیناییمون ربط داره معذوریم و در نتیجه باید مهارت های دیگری همچون گوش کردن یا صحبت کردن رو تقویت کنیم. اکثر کارهایی که نابینایان انجام می دن در رابطه مستقیم با مهارت گفتاری اونها هست.اگر یه نابینا این مهارت رو داشته باشه خودش و توانایی هاش رو برای دیگران بهتر توصیف می کنه. نیازهاشو راحت تر و ساده تر به اطرافیان و حتی غریبه ها میکه. فرد نابینا با کسب این مهارت یک اعتماد به نفس حقیقی پیدا می کنه و این اعتماد به نفس باعث میشه تا خودش رو حقیر احساس نکنه. در پیدا کردن شغل بهش کمک می کنه تا راحتتر بگه چه نوع کاری رو میتونه انجام بده و در کل تا حد زیادی میتونه نقص های بیناییشو جبران کنه. ممنون از شما بابت این پست بسیار مفیدتون. شرمنده کمی طولانی شد. شاد و سلامت باشید.

سلام دیگه داشتم می رفتم خیلی طولانی شده بود البته حق دارید .خوب معلومه که بیان خوب به درد همه می خوره بخصوص نابینایان البته هر کی بیشتر تو جامعه باشه تو این موضوع موفق تره توی شهرهای کوچک این جور افراد با مشکلات بیشتری روبه رو اند که باید بیناها کمکشون کنند خودشون هم باید تلاش زیاد کنندهر چی سواد بالاتر باشه بهتره نه فق سواد دانشگاهی هر جور مطالعه ای در بیان و خوش صحبتی به درد می خوره آن چیز که عیان است چه حاجت به بیان است .این وضوع بینا و نابینا نمی شناسه

سلام. با تشکر از لنا و سرکار خانوم مریم شیبانی. من دوست داشتم در مورد موضوع توضیحات کاملتری بدم که دیگه پستو واقعا بیش از حد طولانی میکرد! تا همینجا هم پست به قول گفته ی خانوم شیبانی اینقدر طولانی شده بود که ایشون میخاستند تشریف ببرند!
اما به هر حال باید ما یه چیزایی رو بین خودمون حل و فصل میکردیم تا دچار مشکلات احتمالی آینده نشیم. اما باز هم به خاطر طولانی شدن پست عذرخواهی میکنم.

درود
اشکان ، قطعا سخنوری و تسلط بر فن بیان و همچنین فصاحت در بلاغت امری لازم است و به نابینا می تواند مدد فراوان برساند لیکن کافی برای او نیست . بالا بردن درک و فهم از مطالب ، خود داری از عمل های نا برابر ، نداشتن صغری و کبری هائی در زندگی و منطق پذیری و هزاران عامل مختلف می تواند به انسان مدد برساند .انسان باید در بررسی چالش هوشیار انه عمل کند و صرفا مقایسه عمل خود با عملکرد دیگران و دور اندیشی در آن مسائل به فرد نمی تواند در دامن نزدن به چالش و تنش کمک کند .لزوما همه در همه علوم کامل نیستند خیلی ها هستند که بینا هستند اما فن سخنوری ندارند ! خیلی ها هم هستند که دارند و مراحل بزرگی را طی کرده اند . پس با داشتن مزیت و برتری در سخن گفتن هرگز نمی توانید به خوبی بر این چالش مطرح شده فائق شوید .
اما در خصوص پست و کنترل و مدیریت آن توضیحاتی دادید که من از اینکه به خوبی توانستید موقعیت خودتان را مطرح و نهادینه کنید سپاسگزارم .به وعده ات هم عمل کردی این هم خوبست . اما لزوما مراحل بیان شده برای نقد یک کمی برای شروع زیاد بود ؟ من نظر شخصی خودم را بیان می کنم که در این مبحث کجای نظر می تواند ناسزا و یا توهین و یا هر عمل غیر اخلاقی باشد ؟ به نظر من شما برای مرتفع نمودن یک چالش ! چالش بزرگتری را مطرح کردید که یارای حل آن را با ایجاد محدودیت ها خواستار شدید ؟و این اصلا هم روش مناسب نیست ؟ گفتم که نظر خودم را می نویسم حالا دوستان بخواهند نظر دهند این تریبون آزاد است .لطفا در کامنت ها نگوئید که این حقیر پست را به حاشیه بردم ! وقتی هدف از تریبون آزاد است و می خواهیم چالشی را از جامعه نابینا بزدائیم اولا نباید خود این بررسی به وجود آورنده چالش باشد .دوما همه بچه ها نابینا و کم بینا هستند و صاحب نظر در این مورد و نتیجه هم باید نوعی مدد رسانی باشد .چرا باید در این مسیر ادب و احترام رعایت نشود ؟بعد هم هنوز در مورد این پست زود است به تحلیل دست بزنیم باید با این موارد که بیان شد و ممانعت هائی که بخاطر ترس از به حاشیه کشیده شدن مطرح شده و همچنین رغبت بچه ها و بازخورد نتیجه به تحلیل آن ب=ردازیم اما لطفا برای زدوده شدن و برطرف شدن چالشی نابینا را با چالش جدید همراه نسازید .به نظر من این پست بررسی یک چالش است بدون اینکه در مورد رفتار چالش بر انگیز کاربران به نتیجه واحد رسیده باشیم .!
با زهماز حضور شما و تلاشتان برای نهادینه کردن مسائل نابینائی سپاسگزارم .درخواست مدیریت بر نظرهای دوستان را از شما دارم .تا بعد .

سلام مجدد، یه توضیح کوچولو بدم که هنر خوشبیانی لازمه ی موفقیت هر فردی، و تفاوتی از این منظر میان بینا و نابینا نیست. چرا که خوشبیان بودن افراد و داشتن رنابط قوی و مناسب عمومی از ویژگیهای مثبت هر انسانی که فوائد بسیاری رو هم میتونه براش در پی داشته باشه، اما اون چیزی که مد نظر ماست چند نکته و چند مصداق که عرض میکنم.
۱:‏ چرا لزوم داشتن روابط اجتماعی و عمومی خوب برای افراد نابینا واجبتر از افراد بیناست؟ و اصلا آیا واقعا واجبتر هست یا نا؟.
۲:‏ موارد و مصادیق کاربردی هنر خوشبیانی و خوشصحبتی برای شخص نابینا در چه مواقعی؟
۳:‏ تاثیرات داشتن روابط عمومی بالا برای افراد نابینا چیه؟ هم تاثیرات مثبت و هم تاثیرات منفی؟، البته منظور ما تاثیراتیست که اختصاصا ویژه ی نابینایان، پس بحث تخصصیتر.
۴:‏ اگر نابینایی از نقطه نظر خوشبیان بودن و داشتن قدرت بالا در روابط عمومی اجتماعی دچار ضعف باشه شما چه راهکارهایی رو برای تقویت این نقطه ضعف پیشنهاد میکنید؟
انشالا بازهم نظرات و دیدگاههای شما دوستان به دستمون برسه اگر توضیحات تکمیلیتری لازم بود در خدمتتون هستیم.

سلام به جناب قنبر عزیز، اول که مچکرم از اظهار نظرتون، اما اون بخش که در مورد خود پست فرموده بودید رو پاسخ خواهم داد.
ببینید، ما اصول و قوائد کلی شامل تعریفی همه پسند از نقد و قوانینی برای جلوگیری از به حاشیه رفتن پست رو بیان کردیم چون کار ما فقط محدود به انتشار همین یک پست نخواهد بود، حالا ممکن بعضی از ارکانی که در تعریف نقد بیان کردم در یک مورد خاص موضوعیت نداشته باشه، اما این بدان معنا نیست که اون رکن از اساس باطل باشه!.

سلام
به نظر من فن بیان قوی یا به قول شما خوش‍بیان بودن برای یه نابینا خیلی مهمه
ما نمیبینیم پس نمیتونیم تماس چشمی با کسی داشته باشیم
بیناها اکثر حرفهایی که نمیتونن بزنن رو با صورتشون میگن یعنی مثلا خجالت میکشن یا به چشم طرف مقابل نگاه میکنن و احساس نفرت رو بهش انتقال میدن یا حتی احساس عشق و دوست داشتن رو ولی نابینا از این توانایی محرومه پس باید بیاد بیان گیرا رو جایگزین اون کمبود بکنه
حالا کسی که فن بیان خوبی نداره باید بیشتر تو جمع حاضر بشه بیشتر ازش نظر پرسیده بشه بیشتر به سمت کنفرانس دادن یا سخنرانی تو جمعهای متعدد بره تا بتونه اعتماد به نفسش رو ببره بالا اون وقت اگه اعتماد به نفس فرد بالا باشه قطعا حتی اگه از کلمات کلیدی و مهم هم استفاده نکنه میتونه حرف بزنه و نظر بده

سلام با تشکر از اقدام جناب عالی در خصوص این امر مهم .علت این که اکثر نابینایان در جمع بهتر از افراد بینا سخن میگویند و حتی راحت تر میتوانند بخوانند یا مداحی کنند اینست که زرق و برق مجلس را نمیبینند و چشمشان به افراد مختلف بخصوص افراد صاحب نفوذ نمی افتد و دلیل دیگر آنکه هنگامی که یکی از حواس در انسان تعطیل باشد دیگر حواس بیشتر متمرکز میشوند و دلایل دیگری هم هست که برای سایر دوستان میگذارم …

من در این مورد هم بازبرمیگردم به تجربیاتم در برخورد با دوستان نابینا…..من با بچه هایی که خوش صحبت تر بودند، یا بقول خودم خونگرم بودند، بهتر و سریعتر ارتباط برقرار کردم!!! بقول پریسیما، تو ارتباط بینایی، تماس چشمی خیلی جاها کارگشاست…من وقتی میبینم با یک نابینا تماس و ارتباط چشمی نمی تونم داشته باشم، تمام توجهم میره بسمت کلام اون…و همه ی حواسم رو میدم به حرفهاش… حالا اگه ببینم خیلی خوب حرف میزنه، یعنی بدون کمک گرفتن از چشمهاش، داره مطلی رو میرسونه، دیگه تماس چشمی از یادم میره و فقط و فقط درگیر حرفهاش میشم…داشتن هارمونی و احساس توی صدا هم خیلی کارگشاست…که البته بستگی به شخصیت آدما داره…مثلا انرژی توی صدای بانو منا خیلی جذب میکنه، یا شیطنت توی صدای مظاهری….یه بار به یک نابینایی لقمه تعارف کردم، اون از من قبول کرد، تشکر نکرد، ارتباط چشمی یی هم در کار نبود که مثلا با نگاهش ازم تشکر کنه، فقط گفت: وای چه خووووووب…. این نصفه جمله راکه تشکری هم توش نبود، اونقدر ماهرانه و قشنگ گفت، که من کلی تو دلم بش آفرین و باریک الله گقتم…اینکه چه کلماتی رو انتخاب بکنیم، چطور بیانشون کنیم، با چه آهنگی ، و با چه انرژی یی، کلی تو ارتباط بین خود بچه ها، و توی ارتباطشون با بقیه تأثیرگذاره…و البته این فقط مربوط به دنیای نابینایی نیست، همه باید در این مورد دقت کنیم و فنون لازم رو یاد بگیریم…

درود
همین پست شما ! در انتقال شیوائی و سخنوری در بیان چیزی کم ندارد ؟ در ادامه آن هم مطالبی که با بچه ها قرار گذاشتیم امری جالب و همه پسند است حضور شما هم با اولین مطلبتان بیانگر قدم گذاشتن شما در مسیر کاهش تنش ها و زدودن چالش هاست و به خوبی هم توانستهاید روابط خوبی را در نوشته خودتان ایجاد کنید .همه اینها بسیار عالی است ، اما لزوما تاکید شما بر نحوه نقد و داشتن اشراف کامل بر موضوع نقد و شرایط محدود کننده ابراز نقد و همچنین نتیجه نافرجامی که در پست مذکور که شما کامنتش را در این مجال قرار دادید به نظر من این را می آورد که چرا با این همه فن قوی سخنوری و شیوائی در بیان گفتار شما و همچنین ترسیم راه به طریقه بسیار عالی و تلاش برای ایجاد یک رابطه عمومی خوب میزان مشارکت دوستان اندک است ؟به نظر من بیان چگونگی ادامه مسیر و روشن نمودن مسیر برای خوانندگان امری خوب است و کمک میکند تا حاشیه ها ایجاد نشود و یا در هنگام ایجاد با آن راه کارهائی که بیان شده به حل و فصل و کنتر تنش دست یافت ! اما در میان راه کار ها نباید محدودیت هم باشد این محدودیت ها موجبات ناکام ماندن نقد را در پی دارد !الان خیلی از دوستانمان با ارائه این پست و مطالب شما حتما قصد حضور و ارائه نظر دارند اما هنگامیکه مبحث اشراف کامل بر موضوع آمده و یا با تاکیدات شما بر فن سخنوری و رعایت هدف جامعه شرکت کننده از حضور وارائه نظر جدا خود داری نموده اند از این بیانات میخواهم استفاده کرده و برایتان بازیگو کنم که با اینکه سخن وری یک ذوق وهنر است و نقش کلیدی را در روابط عمومی انسان ها با یکدیگر دارند نمی تواند اصلی ترین فعالیت برای زدودن چالش برای نابینا باشد ؟ و لزوما باید با یک دید مناسب و بسیط تری برای زدودن اینگونه چالش ها برداشت و قبل زا وقوع عملکردی آن را در نطفه خفه نکرد !در واقع ما نباید قبل از وقوع جرم کسی را قصاص کنیم و همین امر موجب شده که چنین بیانات شیوائی واکنش منفی ببار آورد !
در خصوص بیان اهداف واصول هم در مبحث نقد کاری بسیار پسندیده است اما باید نگریسته شود که جامعه هدف کدامند ؟بعد از تعیین جامعه هدف با یک نظر سنجی اصول کلی مورد قبول را دریافت وبعد از قانون شدن نیز همواره با هدف کاهش اثرات بد آن را اصلاح کرد .لزوما اصول و اهداف یککمانی هست که دو سو دارد که سوئی از آن نقد خواه را در نظر دارد و نوک دیگر آن نقاد را ! همانطوری که از کامنت شما در متن بر می آید این نظرات خود شما بوده که قصد بررسی رد محله را داشتید و لزوما هنوز اصول مدون محله نبوده است که در آن مراحل نقد خواهی و نقادی مشخص نبوده و اگر مورد تائید دوستان هیئت مدیره می شده قطعا می بایست به نحو مطلوب از سوی اینان مورد اجرا گذاشته شود ! در جائی که هنوز اصول مدون نشده است واقعا موارد غیر اخلاقی هم شامل حضور شده است و همه این نقصان ها از سوی خوانندگان نبوده که اکنون بخواهیم ایراد بر عملکرد خوانندگان داشته باشیم .
خلاصه کلام اینکه بهدلیل عدم تدوین اصول از سوی مسئولان مورد نظر و داشتن الگو کامل و همچنین عدم ادامه مناسب به نقد افراد و عدم حصول به نتیجه در آن مطلب و همچنین درج کامنت خودتان در این مورد و دعوت دوستان به خواننده به رعایت به استناد اصول ارائه شده شما که هنوز مدون نگشته و محدودیت های خاص موضوع سخن وری در گفتار با محدودیت های اشاره شده از دایره شمول این محله فعلا خارج شده و دوستان به خود نمی بینند که در این مبحث شرکت نمایند .توصیه می شود که بررسی این سری از چالش ها بدون استناد به رفتار چالش آفرین و نافرجام باشد و شما دوست عزیز مجزا از روند گذشته اقدام به انتشار مطالب ارزشمندتان نمائید و از محدودیت ها هم بپرهیزید چرا که این دوستان کاملا اشراف به این حوزه دارند و جائی مناسب تر از این محله برای بررسی چالش های نابینائی وجود ندارد .با تشکر و ارادت فراوان .

با عرض سلام خدمت سرکار از این که از این طریق باعث زحمت میشوم شرمنده اگر سؤالی که مطرح میکنم شاید خیلی مرتبط با متن سرکار ندارد شرمنده اما هیچ کس نیست تابتوان سؤالات و مشکلات نابینایی را با آن مطرح نمود از آنجا که در پست سرکار متوجه شدم که سرکار در رادیو زحمت میکشید بیشتر به همین خاطر این سؤال را مطرح کردم خدمت سرکار محترم باز هم اگر تصور میکنید خیلی مرتبط با محتوای پست نیست پوزش میطلبم میخواستم بدانم با توجه به این که سرکار عالی در رادیو زحمت میکشید میتوانید با شخصی از نمایندگان مجلس یا رئیس سازمان بهزیستی کشور در راستای این که مستمری معلولین قابل افزایش میباشد یا نه دیگر اینکه برای افراد چند معلولیتی افزایش آن بیشتر است یا نه در سایت بنا بر قول برخی مسئولان نوشته شده بود طبق قانون مستمری افراد چند معلولیتی باید حد اقل حقوق اداره ی کار که طبق سال ۹۴ ۷۹۲۰۰۰ بوده است حال از شما سرکار محترم و دست اندر کار رادیو درخاست مینمایم در صورت مقدور بودن پیگیری نمایید با تشکر از زحمات سرکار

سلام به همه ی دوستان عزیز. خب نظرات و دیدگاههای پریسیما و دوستمون با نام گوشهنشین سرکار کاظمیان رهگذر جناب قنبر و دریا رو شنیدیم و ممنونیم از این دوستان عزیز.
اما جناب قنبر اینکه ما باهم قرار میذاریم که در ضمن رعایت ادب و اخلاق مسائل جامعه ی خودمون و عادتهای خودمون و همنوعانمونو به نقد بذاریم و صدا و نقدو نظر مخالفان خودمونو با صبر و تحمل بیشتری بشنویم و با احترام تامو تمام پاسخگو باشیم به نظرم ایجاد محدودیت نیست! شما به بنده بسیار لطف دارید! ازتون ممنونم اما ای کاش بفرمایید واضحتر که مشکل کجاست؟ و شما چه راهکاری برای حلش پیشنهاد میکنید.
دوست عزیز با عنوان دریا!، از طعارف کم کنو بر مبلغ افزای!. من چون با مبایل وارد محل میشم و مطالبی که در یک پاراگراف باشه رو تا انتها نمیتونم بخونم، تو کوچه پسکوچه ی طعارفاتتون به درستی متوجه سؤالتون نشدم، محبت کنید سؤالتونو مجددا مطرح کنید تا بتونم پاسخ درست و کاملی بهتون بدم.

با عرض سلام خدمت سرکار سعی میکنم مختصر بنویسم از آنجا که سرکار در رادیو زحمت میکشید میخواستم بدانم در صورتی که برای سرکار مقدور است با ردیس سازمان بهزیستی یا نماینده ای از مجلس برای افزایش مستمری معلولین سؤالیب مطرح نمایید مبنی براین که چه زمانی و چه مقدار افزایش مییابد در سایت از قول یکی از مسئولین مستمری افراد چند معلولیتی باید حد اقل حقوق اداره کار که طبق سال ۹۲ هفتصد و۱۲ هزار تومان است با تشکر از شما

درود
با تشکر از شما بخاطر پیگیری های منطقی و پاسخ های مناسب .فعلا که با تسلط بر این وادی ه رچند که سرعت و حضور بسیار کند است .
از آنجائیکه اصول کلی را شما پیشنهاد دادید و بنا بر سخن خودتان خطاب به شهروز شما قصد هماهنگی با ایشان را داشتید که دور از واقعیت هم نبود اما مطالب شما حتی هدف شهروز هم نبوده و نیست !و چون آن مجمل به نتیجه ای قابل قبول دست نیافت، متاسفانه با استناد به همان مبحث واصول نافرجام ارائه شده در آن پست ، سبب بروز برخی از احتمالات و ناملایمات را در دوستان پدید آورد .قصد من از محدودیت همانا همین مطلب است که شما تلاش کردید مطالبی را در محله به گوش خوانندگان و کاربران برسانید و این همانا مورد تائید مدیران نیست ؟ خروجی عملکرد این مدیران این را می رساند ؟ ! شما اگر دیروز از من می پرسیدید هرگز نمی توانستم دلیل محکمی را برای شما بیاورم ! امااکنون به شما و همه دوستان اعلام میکنم اگر نقد شنیدن نظر دوستان است که با نیت نقاط قوت باشد دیگر نقد نیست و مدح و ثنا است .اگر هم قرار باشد که نقد ها را بشنویم و به آن پاسخ مناسب ارائه دهیم که نتیجه مثبت حاصل می شود .اما این موارد متاسفانه در نقد شهروز به کار نیامد اکنون من ناراحت از عدم ثبات اخلاق این مدیر هستم .این اصول را آیا او هم باید در نقد خواهی اش عمل میکرد ؟چرا باید مرا به عنوان دشمن خودش فرض کند و از پاسخ مناسب به من خودداری کند ؟چرا باید بعد از گذشت مدتها از قبول دوستی من توسط او در skype مرا از لیست مخاطبینش حذف کند ؟ اینجاست که موضوع محدودیت برای خوانندگان مطرح می شود ؟اینجاست که عدم رعایت اصول از سوی مدیران مطرح می شود ؟ اینجاست که به راحتی می توان بیان کرد که امور مطرح شده در کامنت دوست مان اشکان چیزی جز نظرات شخصی او نیست و جایگاهی در محله ندارد ؟جالب تر اینکه این مطالب را با هماهنگی با ایشان به عنوان الگوی نقد در محله قرار داده اید ؟ من از شما درخواست دارم اگر موافق نظر من مبنی بر محدود کردن یک سویه نقد نیستید به پست مزبور بروید و برداشت های خودتان و اصول ارائه شده خودتان را در نظر گرفته و به این حقیر پاسخ مناسبی را ارائه کنید .من هنوز هم به شما می گویم با توجه به نتیجه نافرجام پست مد نظر شما و عدم رعایت آن اصول توسط منتشر کننده و ادامه روند جدید با استعانت از همان موضوع بی ثمر موجبات شکست بررسی این چالش ها را به دنبال دارد . امید که با بررسی دقیق و کسب یک نتیجه خروجی از پست نافرجام گذشته بتوانیم روند رو به جلوئی را در این مطالب ارزشمند به دست آوریم .ضمنا نظر من موضوعات توافق و سخنان و اتهامات فی مابین دوستان نیست بلکه با مراجعه به نظرات من و پاسخ ها و عدم پاسخ این نویسنده بمنظور آشکار نمودن اشکال و رفع آن اقدام بفرمائید .با تشکر فراوان .

سلام به دوستان عزیز.
دریا خانوم، ما در حال حاضر پس از تمام شدن برنامه های امید نشاط زندگی و زندگی ادامه داره هنوز نتوانستیم برای جایگزینی این برنامه ها برنامه ی جدیدی رو روانه ی آنتن کنیم، هرچند داریم تمام تلاشمونو در این زمینه انجام میدیم و انشالا حتما به امید خدا در یکی دو ماه آینده به نتیجه خواهیم رسید، و انشالا به روی چشم موضوع شما رو هم در دستور کار قرار خواهیم داد، اما فعلا تا آن زمان من از دوست و همکار خوبم جناب امیر سرمدی خواهش میکنم که در صورت صلاحدید این موضوعو از طریق روزنامه ی ایرانسپید پیگیری کنند.
اما جناب قنبر! من نمیتونم بفهمم که مشکل شما با کجای این طرح؟! به هر حال ما به دانایی و هوش عزیزانی که اونها رو به عنوان تیم مدیریتی محل میشناسیم، اعتقاد کامل داریم، و همین که دوستان و مدیران محل اقدام به انتشار این پست کردند نشون دهنده ی این که این طرح حد عقل مورد تأیید اولیه ی دوستان و مدیران محل هست! هرچند که ممکن که سر شیوه های اجرایی طرح نظرات مختلفی داشته باشند که از دوستان و تیم مدیریتی محل تقاضا دارم که نکات و نقدهای خودشونو با ما درمیون بذارند.
ضمن اینکه نمیدونم نتیجه ی مطلوب شما از اون پست چی بوده که سر به دست نیامدنش اصرار دارید. با این حال شما دائما حرف از دوستان میزنید و دلایل خودتون رو از زبان دوستان مطرح میکنید! ای کاش دوستانی که شما اونها رو مستند قرار میدید خودشون تشریف بیارند و نظرات و نقدهاشونو مطرح کنند، شاید اینطوری به نتایج بهتری برسیم.

سلام، منم آمدم که عرض ادب داشته باشم، آخه از نقد جان فعلا میگذریم تا بعد،
آقای آذر ماسوله مرسی که فکر دوستان هستین، راستی ی پیشنهاد و نظر و اونم اینکه به نظرم این چالشها اینجا گفته بشه بهتره، تا رادیو و غیره مخاطب عام داره، آخه همین الانش هم که دیدگاهها درباره نابیناها مثبت هست. که با طرح این چالشها تو اون جاها هم ممکنه باعث مثبت تر شدنش هم بشه.
امیدوارم که بگیرین چی گفتم. فعلا با اجازه.

با درود. میکوشم نظر خود را به اختصار بنویسم؛ امید که به کار آید.
از آنجا که روانشناس نیستم، با احتیاط میپرسم: آیا اینکه نابینا را یک کل بدانیم و در باره ی خوش بیانی او به گفت و گو بنشینیم عملا امکان دارد یا نه؟ به دیگر سخن خوش بیانی یا عدم آن چقدر مستقیما به نابینایی مربوط است؟ تا جایی که میدانم، تیپهای شخصیتی متفاوتی وجود دارند که نابینایان هم میتوانند به هر کدام از آنها تعلق داشته باشند؛ بنا بر این “خوش بیانی” یا “داشتن روابط عمومی قوی” یا عدم آنها را معلول عوامل دیگری میدانم؛ البته پر واضح است که نمیتوان نقش ندیدن را صفردانست. باید میزان آن در تعلق نابینایان به تیپهای شخصیتی خاص آزمایش شود. باز هم تأکید میکنم که تخصصی در روانشناسی ندارم.

سلام.
داشتن بیان خوب، به شدت برای نابینایان ضروری هست.
مثالی میزنم.
یه فردی میاد به شما میگه میتونم کمکتون کنم از خیابون رد بشید؟
شما میایید پرخاش میکنید و طوری طرف رو میکوبید که طرف دفعات بعد حتی اگه ببینه نابینا داره زیر تریلی هم میره کمکش نمیکنه چون میترسه طرف هرچی از دهنش درمیاد بهش بگه.
ولی اگر شما با لحن مناسب از طرف تشکر کنید و بگید که به کمک احتیاج ندارید، طرف دفعات بعد هم هر نابینایی رو ببینه میره و ازش میخواد که بهش کمک کنه.
این نکته رو هم باید بگم که عدم کامنت گذاشتن مدیران در یک پست دلیل بر مخالف بودن با اونها نیست.
چون اگر مخالف بودن منتشرش نمیکردن.
اینو گفتم که کسی دچار سوء تفاهم نشه.
موفق باشید.

با سلام. نظرات سیتا، آقا یا خانوم نایینی و شهروز رو خوندیم.
۱:‏ سیتا، مطرح کردن این مباحث و لباحثی از این دست در رادیو ژبان دیگه و ملاحظات خاصی رو میطلبه، نحوه ی بیان این مباحث برای اینکه در ذهن مخاطب عام منجر به سوگیری نسبت به نابینایان نشه بیشتر باید در قالب مباحث کارشناسی و توسط کارشناسانی که از قدرت بیان بالایی برخوردارند مطرح بشه که ما یه نمونه ی فوق العادشو به نام سرکار خانوم هما هماوندی داریم! و امیدواریم تعداد کارشناسان نابینایی که از نظر علمی و اخلاقی مثل ایشون طراز اول باشند بیشتر هم بشه.
۲:‏ آقا یا خانوم نایینی البته اگر نامتونو درست متوجه شده باشم!، مطالب شما درست اما دقت داشته باشید که ما قصد داریم میزان و البته لزوم خوشصحبتی و داشتن روابط عمومی بالا رو در بین نابینایان برسی کنیم و برای کسانی که خدای نکرده از این خصوصیت برخوردار نیستند راهکار ارائه بدیم.
به کامنت شهروز دقت کنید که به چه ترتیبی مسأله رو واکاوی کرد! بدون اینکه بخاد اول در پض ایراد گرفتن به اصل موضوع بپردازه. ما هدفمون این که از تجارب و نظرات هم استفاده کنیم اما فعلا دوستان بیشتر به جای اینکه به خود موضوع بپردازند به حواشی امر پرداختند.
۳:‏ از شهروز هم کمال تشکر رو دارم که هم به دوستی که نا از زبان خودش که از زبان دوستانش که هیچوقت نفهمیدیم که چه کسانه هستند ثابت کرد که مدیران محل با اصل اجرای این طرح موافقند.
من به دوستان توصیه میکنم که به تحلیل موضوعاتی که مطرح میکنیم بپردازند که حدعقل از خلال این نقدها و نظرات نکات آموزشی هم برای دوستان دیگر استخراج بشه.

درود
اشکان ، اصولی که شما گفتید دقیقا از سوی شما در حال اجرا است .من هم هنوز توهین و بی احترامی هم نداشته ام و شما هم چنین برداشتی ندارید .این برای ادامهخوب است . مطلب شما در خصوص انتشار مطلبتان را شهروز هم بیان کرد و مصداق آن هم همین صفحه است . اینکه تفاوت هائی در روش اجرائی مدیران هست را شما هم تائید کردید و خیلی قشنگ توانستید از مدیران بخواهید تا نظراتشان را با ما در میان بگذارند .
نتیجه ای که من از مطرح کردن آن میخواهم بگیرم و شما نیز به همان اشاره داشتید یعنی همان پست رعایت اصولی بود که شما در این مرحله گفتید و اما دوستان نگفتند .شما یکی از اصول رو پاسخ مناسب دادن به مخالفان برشضمردید و انتظار من هم از مدیران روشن ساختن همین امر بوده است یعنی :و پاسخ مخالف هامون رو هم
با رعایت ادب و اخلاق بدیم. : و حتما هم بدون پاسخ گذاشتن نظرات مشارکت کننده خود نوعی تخطی از اصول است ؟ اگر توضیحی وارد است لطفا اشاره بفرمائید .پس نتیجه مورد نظر من همانا پاسخ به نظرات و روشن کردن است و همانا در رویه فوق هیچ چیز در جای خودش نبود .نه ورود کامل و واکاهی کامل .
من نمی دانم گوشی شما چه میخواند ؟اما من مستند به بیان کدام دوست کردم و لفظ دوستان نیز در این دیدگاه ها همانا آن عده ای است که وارد مسئله ای می شوند و بدون توجه به خواست خودشان به ویژگی های خوب می پردازند ! و خلاء وجود اینان را در اینجا مشاهده میکنم . من هم به دنبال اینان می گردم .
انتشار این مطلب اصلا پاسخ مناسب به من نیست بلکه اون جمله که فرمودید که مدیران بیایند و تفاوت هایشان را در اجرا به اطلاع ما برسانند نه اینکه من و شما بنویسیم و در گزارشات و رویکردهایشان آن را بی اثر رها کنند . اصول توسط واقفان به آن نوشته می شود و توسط مدیران و به فراخور نگرش مدیریتی توسط خود اینان و یا کاربران مورد تائید یا تکمیل قرار می گیرد .شما هم با آن قطعا همراه هستید .پس حضور مدیران یا عدم حضور اینان از نظر من نمی تواند موید تائید باشد بلکه رعایت اصول به عنوان پیشگامان از مدیران انتظار میرود .همانطور که شما محترمانه و با سطح توجه از مطالب این حقیر در حال پاسخ گوئی هستید اما حاشیه دار نمودن این دیدگاه ها قطعا با استناد شما در متن نمی تواند راه گشا باشد پس همانطور که تا الان موفق بودید لطفا با آرامش به ادامه مطلب بپردازید .
اما مطمئنا توانمندی در سخن وری و تسلط به فنون آن می تواند برای نابینا راهگشا باشد ولی صرفا نمی تواند کامل باشد مستند من اینکه با نگرشی که مردم از نابینا دارند فقط ترحم و دلسوزی است واگر بخواهیم با این فن وارد شویم فقط در کمال بهت و حیرت وارد می شوند و با تعجب عمیق تری به نابینا می نگرند .مجتبی در دلنوشته ای بیان کرد که تا نابینا وارد محلی می شود یا اداره ای فورا سوالات “چیه ؟ چکار داری ؟پول خورد نداریم ؟ از اینجا برو ” مواجه می شود این نگرش را نمی توان با این فن از میان برد که چه بسا افراد مسلط به این فنون در میان نابینایان بسیار اندک باشند و به اکثریت مجال داده نشود ! اینکه با سخن تشکر از شما و ممنون از لطفتان باید شخصیت خودمان را به فرد کمک کننده برسانیم ، اما بد اخلاقی و لجاجت و بی محلی به افراد کمک کننده به نظر من ناشی از شخصیت افراد است و ربطی به سخن ورزی ندارد ؟ در تهران قدیم مرسوم بود که تا سوالی می پرسیدند و آدرس می خواستند اینان می ایستادند و با حوصله آدرس را بیان می کردند الان که تماس مستقیم ندارم نمی دانم اما مطمئن هستم که این رویه برای اهالی تهران فرهنگ است و اصلا هم ناراحت نخواهند شد از اینکه از اینان بعد از دریافت آدرس تشکر کنیم شاید گلایه داشته باشند اما در موردهای بعدی باز هم با حوصله این امر را انجام میدهند .صرفا این نظر من مخالفت و دشمنی با کسی نیست ! و شاید این موارد مورد تائید شما نباشد اما من بر خودم فرض دانستم تا شرکت کنم .من معتقدم در کنار سخن وری باید بینش مردم را از نابینا متحول کنیم و تا نابینا در فضاهای متفاوت مجازی و حقیقی حاضر نشود و موانع را مرتفع نکند نمی تواند بر فرهنگ حاضر فائق آید .
به امید اینکه این کامنت من بتواند در مسیر خواسته های شما باشد .بدرود .

جناب قنبر! احساس میکنم که جناب عالی مؤدبانه به دنبال ایجاد تشنج و حاشیه سازی برای پست و به طریق اولی برای محل هستید، رفتار و عملکرد مدیران و نارضایتی شما که بیش از هر چیزی از کامنتهای شما پیداست مسأله ایست میان خودتان و آنها! پس از این فرصت و از این پست برای طرح دعوا و انتقاد از مدیران محل استفاده نکنید! شما موضوع پست رو چنان دور زدید و تعبیر کردید که جا و فضا را برای بیان حرفهای خودتون باز کنید! در حالی که بعید میدونم که جز شما کسی باشه که چنین اعتقادی داشته باشه هم نسبت به پست نقد شهروز و هم نسبت به طرح بنده! و حتی پا رو فراتر گذاشته و صراحتا وارد محل شده رفتو آمد میکنید و به جوسازی علیه مدیران محل مینشیید. یک لحظه جای آنها بنشینید تا توان شما هم مشخص شود!.
نتیجه اینکه: شما با رفتاراتون حرمت محل رو دارید زیر پا میگذارید! با وجود شما و آمادگهتون برای زیر سؤال بردن تلاش تیم مدیریتی محل شاید نشه موضوعات و مباحث اساسیتر رو طرح کرد، دل از این جوسازیها و حاشیه پردازیها بکنید و مثل یک شهروند از محله نابینایان استفاده کنید.

دیدگاهتان را بنویسید