خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

بر رسی چالشهای جامعه ی نابینایی قسمت سوم/این بار چالشهای محله ی خودمون. اگر امروز حرفامونو راحت بزنیم بهتر از اینه که فردا واسه دوباره جمع شدنمون تلاش کنیم.

سلام به همه ی هم محله ای های خوبم.
دوست دارم تمام اعضای این سایتو دوباره کنار هم بنشونم.
خیلیا قبل از من اقدام کردند اما میخوام همتون به من کمک کنید تا این بار یه اتفاق جدید بیفته، هم مدیرا و هم ویرایشگرا و هم کاربرا بیان تو این کوچه…
بعضی وقتا لازمه که از همه ی روزمرگیهامون فاصله بگیریم و کنار هم بنشینیم و روزای گذشتمونو مرور کنیم. ببینیم چی کار کردیم؟ کجای راهو کج رفتیم؟ و چه طوری باید برگردیم ته راه صمیمیتی, یکپارچگی؟ و خیلی از سؤالات دیگه که جوابش در گرو عملکرد ماست.
سایت گوش کن امروز محله ی تمام نابینایان ایرانه اما بالاخره بعضی از اشتباهات میتونه تو رشد و پیشرفت سایت تأثیر گذار باشه.
به نوعی همه ی شما هم محله ای ها این روزا صداهایی رو از این ور و اون ور محل میشنوید.
خیلی از شما شاید فکر کنید که محله داره از راه خودش منحرف میشه.
خیلی از شماها شاید به عملکرد مدیران محله نقدی داشته باشید.
شاید مدیران محله هم بابت برخی از سیاست ها و رفتاراشون که از نظر شما اشتباه بوده توضیحاتی دارند که شاید قانع کننده باشه.
ممکنه دایره ی این اتفاقات این قدر گسترده شده باشه که باعث دلخوری و رنجش و حتی خدای نکرده ترک اینجا با حالت قهر شده باشه.
هر چه که هست به نظرم امروز لازمه که دور هم بشینیمو باهم دوستانه حرف بزنیم.
مدیرا به گلایه های کاربرا گوش بدند… کاربرا پای درد دل مدیرا و سختیهای کارشون بشینند… حتی شاید لازم باشه که مدیرای زحمتکشمون یه کم بیشتر با هم ارتباط مثبت برقرار کنن و بیشتر به حقوق کاربرا توجه نشون بدند… و شاید کمی هم اختلافات شخصی بین بعضیها باشه که باید برطرف بشه.
خلاصه اینکه اگه میخوای بیای تو این کوچه، مثبت بیا تا یه بار دیگه پیمان هم محله ای بودنمونو تجدید کنیم و تقویتش کنیم.
ایشالا بعد از این تجدید و تقویت پیمان تو همین پست میخوایم با نظر کاربرای خوبمون و مدیرای زحمتکشمون واسه ادامه ی حیات و پر رونق تر شدن محلمون سیاست گذاری کنیم.
دیگه فکر کنم وقتش شده باشه که یه تحول اساسی تو برخی از سیاست های این محله ایجاد کنیم حتی اگر شده به خاطر اصل تنوع تغییر لازمه! پس همه ی ما اهالی محل از مدیر و ویرایشگر و کاربر پیشنهادامون و خواسته هامونو مطرح میکنیم و امید داریم که با نگاه مثبت تیم مدیریتی محل مواجه بشیم.
با این اقدام دو مرحله ای حتما از این حال و هوای محل که مورد پسند بعضیامون نیست فاصله خواهیم گرفت.
باهاتون خط به خط میام پایین تا ببینم تو کامنتا چی کار میکنید! فقط یادتون نره که چشم محله به شماست و در و دیوار محل منتظر یه اتفاق خوب که شما باید ایجادش کنید.
یا علی مدد، بی حد و عدد.

۲۳۴ دیدگاه دربارهٔ «بر رسی چالشهای جامعه ی نابینایی قسمت سوم/این بار چالشهای محله ی خودمون. اگر امروز حرفامونو راحت بزنیم بهتر از اینه که فردا واسه دوباره جمع شدنمون تلاش کنیم.»

سلام. من نمی دونم چه طور باید حرفم رو اثبات کنم و بهتره بگم نمی دونم چه طور باید حرف بزنم که هر کس حرفم رو خوند و شنید متوجه بشه جدی جدی و از روی صداقت هست اما به هر صورت حرف من اینه:
من اصلاً در محله مورد خیلی عجیب و غریب و زننده ای نمی بینم که نیاز داشته باشه تغییر کنه.
تنها نقدی که به همه مون شاید وارد باشه اینه که خیلی دنبال یک سری حرف ها نباید باشیم و لازم نیست تا حرفی زده میشه تا جایی که برامون امکان داره ریشه یابیش کنیم و هی کند و کاوش کنیم تا ببینیم چه طور میشه ازش یه حاشیه درست کرد.
خیلی حرف ها فقط زده میشن به این منظور که فقط گفته بشن و نیازی به فلسفه یابی و موشکافی ندارند مثلاً من اگه مطلبی می نویسم و شخص x میاد و زیرش می نویسه عاااالی بود من دیگه نباید بیام و به طرف گیر بدم که دقیقاً منظورت از کلمه عاااالی که گفتی چی هست؟
میزان این عاااالی بودن رو که گفتی بیا و دقیقاً بر حسب مقیاس گیر دادن من تعیین کن.
واقعاً خیلی جاها باید رد شد و رفت.
خیلی جاها ایستادن باعث عقب موندن میشه و وقتی به ظرف غذا می رسیم که کفگیر به ته دیگ رسیده.
دنیا الآن دنیای سرعته.
مگه این که به عنوان مثال من پستی بزنم شبیه همین پستی که آقا اشکان زده که نیاز داره به حرف زدن و تا حدی هم عمیق شدن و بررسی کردن.
جز همین مورد که گفتم من هیچ اشکال اساسی در محله نمی بینم که نیاز به تغییر داشته باشه.
الآن شک ندارم گروهی به ذهنشون می رسه که حالا که گفتی اشکال اساسی نمی بینی پس حتماً اشکال هایی هست که اساسی نیستند و در کل منظورت رو از این که میگی اشکال اساسی نمی بینی دقیق و روشن برامون بگو
که من باید خدمتشون عرض کنم این جا همون جاییه که باید رد شد و رفت درسته بهتر بود من می نوشتم اشکالاتی هست ولی اون ها معلول سلیقه های مختلف و افراد با نظریات گوناگون هستند که کاملاً وجودشون طبیعیه ولی حالا اون موقع که داشتم این کامنت رو می نوشتم به ذهنم نیومد دلتون خنک شد؟ راضی شدید؟
شکلک پایین آمدن از منبر.

دستت درد نکنه آذر ماسوله…پست خوبیه…امیدوارم بچه ها با انصاف به نقد همدیگه بنشینند…من این پست رو پیگیری خواهم کرد…
من به عنوان یه کاربر خالی این شعر رو تقدیم دوستان میکنم
و در آغاز سخن بود و سخن زیبا بود
بوسه و نان و تماشای کبوترها بود
اهرمن، خاتم دانایی و زیبایی را
برد زنگشت سلیمانی او
جادویی کرد یکی پیر پلید
که سخن سِر قدر
مسخ گردید و سترون گردید
ای تو آغاز، تو انجام، تو بالا، تو فرود
ای سراینده هستی، سر هر سطر و سرود
باز گردان به سخن دیگر بار
آن شکوه ازلی، شادی و زیبایی را
داد و دانایی را
تو سخن را بده آن شوکت دیرین، آمین…
نیز دوشیزگی روز نخستین، آمین…
ننه رهگذر شما را به زیبایی و زیبا سخن گفتن دعوت میکنه…
مرسی آذر ماسوله…باز برمیگردم…

سلااام بر آقای مجری
آفرین استاد که بین دو تا جلسه دوم و سوم تا ثریا فاصله ننداختین
خب نخندم که پست کاملا جدی و جای بررسی بود.
خیلی موضوع جالبی رو به چالش کشیدین
کاش واقعا همه بیان نظر بدن و راهکار ارائه بدند برای پیشروی و ترقی محله خوبمون.

دوست عزیزی که این پست رو میخونی اگه مساله ای هست که جای طرح شدن داره رو خواهشا بیا و بوگو؛ سکوت نکن که شاید روزی همون سکوتت باعث سقوط محله بشه؛
بیا و بگو که درست تر و بهتر اداره بشه. بیا و بگو که دلگرم تر یک مدیر وقتشو صرف اینجا کنه. و بدونه که یکی حامی و قدردان زحمتش هست.
کاربر عزیزم اگه فکر میکنی که تو این محل نظرت زیاد مهم نیست و سکوت میکنی سخت در اشتباهی تا تو نباشی دیگر مابقی انتساب ها معنی نداره

سلام و تشکر از جناب حسین آگاهی و رهگذر و جناب کیوان شریعتی.
معتقدم که اینجا خالی از اشکال هم نیست! حد اقل بعضی از سیاستها و برخوردهای اشتباه باعث دلخوری بعضی از دوستان شده، به عنوان مثال عمو چشمه الآن چرا تو محل حضور ندارند؟ خانوم مظاهری و یلدا و خیلی از دوستان دیگه الآن کجان؟
طبیعتا خیلی از این مسائل امروز به گوش من رسیده که تصمیم به انتشار چنین پستی گرفتم!
یکی از بارزترین مواردش مسأله ی حذف کامنتهاست. دوست عزیزی که کامنت رعدو از همین پست حذف کردید: قبل از انتشار این پست بنده با یکی از مدیران محل هماهنگ کرده بودم که حد اقل تو این پست اجازه بدید که بچه ها آزادانه حرفاشونو بزنند.
قرار تحملمونو در برابر هر گونه نقد و نظری بالا ببریم، نه اینکه با مطالب دوستامون به صورت گاز انبری برخورد کنیم.
بنده لیستی از گلگی های دوستان هم محلی رو داشتم اما یک قدم اومدم عقب تر تا با صداقت و صمیمیت همه با هم دوستانه پیش بریم و به نتیجه برسیم! اما ظاهرا شما همچنان معتقدید که باید دستتون رو روی دکمه ی دیلیت بگذارید و هر چی که مطابق با افکارتون نبود رو حذف کنید.
به نظر من اگه قرار باشه از این جو امنیتی تو محل فاصله نگیریم نه تنها از این پست که از نمونه های مشابهشم هیچ نتیجه ای نخواهیم گرفت!
پس یا دستتون رو از روی دکمه ی دیلیت بردارید و اجازه بدید بچه ها آزادانه مطلب بنویسند و یا اساسا کل پست رو حذف کنید.
با سپاس.

سلام اشکان.
این پست یه بحث جدیه و باید توش جدی بحث بشه.
همینجا دارم میگم که کامنتهای چت و شوخی و بگو بخند حذف خواهند شد و کامنت رعد هم تقریباً یه همچین چیزی بود.
این همه پست دیگه برای تفریح شما هست این یه پست رو لطفاً بذارید مسیر خودش رو طی کنه.
ممنون.

لایک! متأسفانه همینطوره که شما میگید!
انعطاف محله نسبت به قبل خیلی کمتر شده!
من شخصا گاهی اوقات برای خوندن نوشته های جدید بی انگیزه میشم چه رسد به اینکه در مورد مطلبی نظر بدم!

آهان دوستانی که اسم بردید! خانم مظاهری فکر کنم با مشکل کندی سرعت اینترنت مواجه باشند! انشا الله که دلخوری باعث کم شدن حضورشون نشده! وای جمله بندیم قاطی پاتی شد! منظورم اینه که انشا الله از چیزی دلخور نیستند!
در مورد یلدا عمو چشمه و جناب خیر اندیش و سایر دوستان که خیلی وقته اینجا ازشون کامنت و یا پست ندیدیم نمیدونم!
امیدوارم اگه موردی باعث شده از اینجا دلخور بشن خودشون بیان و مطرح کنند!
بابت پست ارزشمندی که گذاشتید ممنون! امیدوارم به نتیجه مطلوب برسیم! موفق باشید.

سلام.
خب شاید یه کم این کامنت طولانی بشه پس پیشاپیش پوزش منو بپذیرید.
ببینید وقتی شما قرار هست که یه سایت رو که اتفاقاً سایت پربازدید و پر مخاطبی هم هست مدیریت کنید، باید خیلی مسائل رو در نظر بگیرید.
مهمترین این مسائل شاید اشراف داشتن به مسائل فنی سایت هست. مثل اینجا که باید کار در بخشهای مختلف وردپرس رو مسلط باشی و بتونی سایت رو مدیریت از نظر فنی بکنی. مثلاً این که بتونی پیوندهای شکسته که خیلی تأثیر منفی روی رتبه ی سایت در موتورهای جستجو دارن رو به حد اقل برسونی.
فرض کنید یه بار من دیدم تعداد پیوندهای شکسته به ۳۷۰ لینک رسیده بود.
یعنی ۳۷۰ لینک دانلود که خراب شدن و دیگه فایلی در اون آدرس برای دانلود نیست یا سایتها و وبلاگهایی که ارجاع داده بودیم بهشون و تعطیل شده بودن و امثال اینها.
من شاید نزدیک چهل و هشت ساعت کار مفید در طول پنج روز انجام دادم تا بتونم این عدد رو از ۳۷۰ به ۱۴۰ برسونم و تعدادی هم که باقی موند باید آپلود میشد که من فایلهاشون رو نداشتم که آپلود کنم.
فرض کنید یکی یکی این لینکها باید بررسی بشه، لینک درست پیدا بشه، جایگزین لینک خراب بشه، اگر هم سایتی تعطیل شده لینکش در کل حذف بشه و هر کدوم از این لینکها به تنهایی زمان قابل توجهی رو میطلبید که فرض کنید حالا ۳۷۰ لینک این شکلی مقابل شما باشه.
یا فرض کنید ما زمانی بود که تمام لینکهای دانلود رو از سایت به رپیدپارس منتقل کردیم که بیش از هزار لینک بود.
این لینکها یکی یکی باید پیدا میشد، به رپیدپارس منتقل میشد، لینک رپیدپارس جایگزین لینک قبلی میشد. حالا این که رپیدپارس توی انتقالش گاهی اذیت میکرد بماند. سعید نزدیک به ده روز صبح تا شب برای این کار وقت گذاشت تا به نتیجه رسید.
یه مثال دیگه.
زمانی که قرار شد کاربرهای مجهول حذف بشن، تعداد کاربرها ۴۴۰ نفر بود. فکر کن باید شناسنامه ی تک تک کاربرها باز میشد و قسمتهای مختلفش بررسی میشد و اگر مشکلی بود به صاحبش اطلاع داده میشد. دوباره باید وقتی یه بار همه رو بررسی کردیم، از اول بریم اونایی که تذکر داده بودیم رو بررسی میکردیم که ببینیم اصلاح کردن یا نه که اگر اصلاح نکردن حذفشون کنیم.
نزدیک دویست تا از کاربرها این اتفاق براشون افتاد و عملاً ۶۴۰ بار شناسنامه ها چک شد.
این کار هم کاری بود که سعید شاید نزدیک ده روز براش وقت گذاشت.
یا فرض کنید تقویت قدرت سرچ محله که کار خیلی سنگینی هم هست. فرض کنید نزدیک چهار هزار و خورده ای کلید واژه رو باید یکی یکی توی این جعبه ی سرچ ویرایش کنیم و اون رو قابل سرچ کنیم که این کار سخت رو مجتبی شاید بیش از یه هفته براش وقت گذاشت. به حدی این کار سخت بود که خیلی وقتها سایت از کار میفتاد و هنگ میکرد.
بعد از اطلاعات فنی، باید تا حدی یه مدیر اطلاعات نگارشی و املایی قوی داشته باشه تا بتونه کامنتها و پستها رو به درستی مدیریت کنه.
یه پستی که شاید متن یه مقاله باشه یا یه مطلب طولانی باشه، شاید بیش از یک ساعت وقت مدیر یا ویرایشگر رو بگیره تا آماده ی انتشار بشه.
حالا اگر این پست لینک یا لینکهای دانلود داشته باشه باید اون لینک رو بررسی کرد که درست باشه و خیلی وقتها لینک رو بچه ها در جای خودش نمیذارن و باید لینک رو جای مناسب خودش قرار بدیم تا آماده ی استفاده بشه.
یا مثلاً زمانی که لینکها به رپیدپارس میرفت باید لینک رو اول به رپیدپارس میبردیم و بعد لینک جدید رو جایگزین میکردیم و بعد پست رو منتشر میکردیم. در بدترین حالت هم زمانی بود که فایلی در فضایی خارج از محله آپلود شده بود و اینجا لینکش گذاشته شده بود. اینجا بود که باید اول اون فایل رو دانلود میکردیم، بعد رو سایت آپلود میکردیم، بعد به رپیدپارس منتقل میکردیم و بعد لینکش رو جایگزین میکردیم. اگر خوش شانس بودیم و اون لینک دانلود مستقیم بود میشد همون رو به رپیدپارس منتقل کردو دیگه نیازی به دانلود و آپلودش رو سایت نبود. این اتفاق زمانی سختتر میشد که یه پست چندین لینک دانلود و ارجاع داشت که همگی این لینکها ممکن بود این مراحل رو باید طی میکردن تا آماده بشن.
گاهی تیتر پستها مشکلاتی داشت که مثلاً واضح محتوای پست رو نمیرسوند که باید اون رو ویرایش کنیم. دسته بندی پستها گاهی مشکلاتی داشت که به اشتباه یه دسته ی خاصی تیک زده میشد و دسته ی مربوط به اون پست تیک زده نمیشد و باید اصلاح میشد.
برچسبها باید بررسی میشد که اگر مشکل املایی دارن برطرف بشن. خیلی وقتها پستها بدون برچسب فرستاده میشن که باید خود ما براش برچسب بذاریم یا برچسبهاش خیلی کم هستن که باید به تعدادشون اضافه کنیم که توی سرچ در دسترس باشه.
آخر از همه ی این حرفا باید بریم و چک کنیم که پست تایتل داره یا نه و اگر تایتلش هم مشکلی داره برطرف کنیم تا بالاخره یه پست آماده ی انتشار بشه.
در کنار همه ی اینها باید مدیر سایت به نوع محتوایی که باید منتشر بشه اشراف داشته باشه تا مطالبی که مغایر با اهداف و سیاستهای سایت هست منتشر نشه.
مثلاً ما باید حسابی دقت کنیم که یه پست محتوای سیاسی یا مذهبی یا غیر اخلاقی نداشته باشه. یا مثلاً اگر یه پستی عمومی و کپی بود، بررسی کنیم ببینیم آیا ظرفیت پنج پست عمومی که مقرر شده رو صفحه ی سایت باشه جای خالی داره یا نه و بعد پست رو منتشر کنیم.
در کنار اینها باید مدیر حافظه ی تاریخیش کامل باشه که یه وقت پستی که قبلاً منتشر شده هرچند در سالها قبل، دوباره منتشر نکنه.
در مورد کامنتها هم همینه. چون کامنت کاربرها مستقیم منتشر میشه باید حسابی حواسمون باشه که یه وقت کامنتی که مغایر با سیاست سایت هست منتشر نشه و اگر شد به سرعت حذف بشه یا اشکالات املایی و نگارشی که توی کامنت هست برطرف بشه و در مورد کامنتهای توی صف هم باید کامنتها خونده بشه و ویرایش بشه و بعد منتشر بشه یا اگر قابل انتشار نبود منتشر نشه.
حالا به همه ی اینها کامنتهایی که به صورت ناشناس میاد و به خود ما و خانواده هامون توهین میشه رو اضافه کنید که چه تأثیر روانی میتونه روی ما بذاره.
به خصوص که بین تیم مدیریت ما دوتا از خانمها حضور دارن که متأسفانه گاهی با الفاظی مواجه میشن که در شأن و شخصیتشون نیست.
یه مدیر سایت باید پشتیبان خوبی برای کاربرهاش باشه.
یعنی مدام ایمیل سایت باید چک بشه و درخواستهایی که میاد رو رسیدگی کنه.
مثلاً تو سایت ما، درخواست ثبت نام برامون میاد که من باید انجام بدم و هر دفه باید یه کاربر رو به طور کامل ثبت نام کنم و حتی بخش درباره ی اون کاربر رو هم پر کنم. یا اگر کسی درخواست قفسه داره یا رمز قفسه رو گم کرده باید برم قفسه براش بسازم یا رمز جدید روی قفسه بذارم و براش یوزر و پسورد جدیدش رو ایمیل کنم.
من تا جایی که تونستم این کار رو به خوبی انجام دادم به طوری که شاید هیچ ایمیلی از طرف من دیرتر از یکی دو ساعت جواب داده نشده و در کوتاه ترین زمان ممکنه رسیدگی کردم.
تا قبل از این که قسمت راهنمای سایت راه بیفته هم مدام باید به ایمیلها جواب میدادیم و در مورد مسائل مختلف بچه ها رو راهنمایی میکردیم.
باز هم اینجا تعدادی از دوستان از خجالت من و خانوادم با ایمیلهاشون در میان که اینم برای خودش نکته ی جالبیه که چه طور ما میتونیم به کسی که تا حالا ندیدیمش و حتی باهاش حرف هم نزدیم توهین کنیم و خانوادش این وسط چه گناهی کردن؟
در کنار همه ی اینها چک کردن سرور، این که پهنای باند یه وقت تموم نشه، تمدید رپیدپارس، مدیریت مالی سایت با توجه به بودجه ای که داریم، تلاش برای تبلیغات و اطلاعرسانی از راههای مختلف رو اضافه کنید.
در کنار همه ی اینها هم شایعات و تهمتهایی که مثلاً در مورد مسائل مالی و بالا کشیدن پولها و دستکاری آمار بازدید و سوء استفاده از اطلاعات شخصی کاربران برای نزدیک شدن به اونها به خصوص خانمها رو اضافه کنید.
خیلی دوست دارم اگر خانمی تا حالا همچین اتفاقی از طرف ما براش افتاده بیاد و اینجا بگه.
در مورد بکآپ هم باید بگم که هر بیست و چهار ساعت یک بار از تمام مطالب سایت بکآپ گرفته میشه که هر بار نزدیک هفتاد و پنج مگابایت دانلود میشه که هر روز رو به افزایشه و مثلاً از اینترنت من ماهانه بیش از دو گیگ حجم میگیره که چون اینترنت من نامحدوده مشکلی برام پیش نمیاد. ولی چون فشار زیادی به سایت میاره مجبورم در ساعات نیمه شب این کار رو انجام بدم و چون سرعتم کمه هر بار بیش از بیست دقیقه این کار طول میکشه و جالبه که بدونید این دانلود قابلیت توقف نداره و اگر روی ۹۹ درصد ارور بده باید از اول بگیرم و این اتفاق روی سرور قبلی بارها برام افتاد و خیلی شبها نزدیک دو ساعت یه بک آپ گرفتن وقتمو در حدود ساعت سه نیمه شب میگرفت.
آخرین نکته هم در مورد مدیریت فضای سایت و تعامل با بچه ها هست که ما هممون تمام سعی خودمون رو در این زمینه کردیم و قطعاً نقاط ضعف وجود داره.
ولی چیزی که هست اینه که شاید خیلیها زمانی که ما رو نقد میکنن یا در مورد خاصی ایرادی از ما میگیرن، در جریان این مسائل و مشکلات ما نباشن. این شد که این مطالب رو نوشتم که اگر هم قراره نقد بشیم این نقد عادلانه باشه.
این رو هم بگم که نه من، نه بقیه ی بچه ها، نه مدیرای شب روشن، نه مدیرای باتو و نه مدیر هیچ سایت دیگه ای از طرفی موظف به انجام این کارها نیست و از طرفی مجبور به انجام این کارها هم نیست.
همه ی ما داوطلبانه داریم کار میکنیم و نه منفعت مالی از این فعالیت میبریم و نه منفعت معنوی. اتفاقاً فشار و استرسی که بهمون وارد میشه به مراتب بیشتر از اون غروریه که میتونه به خاطر اسم مدیر بودنمون برامون پیش بیاد که واقعاً چیزی نیست که بخوایم بابتش مغرور بشیم.
من خیلی جاها گفته شده که منت سر بچها میذارم. باور کنید من عاشق این سایت و بچه هاش هستم و هیچ چوبی بالای سر من نیست که بخوام به اجبار اینجا باشم و کار کنم.
اگر هم گاهی حرفی از طرف من زده میشه که اینطور برداشت میشه که دارم منت سر کسی میذارم همینجا از شما پوزش میخوام.
ولی باور کنید فشاری که به من و بقیه ی همکارانم و مدیرای بقیه ی سایتها میاد براتون قابل تصور هم نیست.
فقط نوشتنش انقدر طولانی شد ببینید در عمل دیگه چه قدر کارها سنگینه.
بازم از طولانی شدن این کامنت پوزش میخوام و امیدوارم این کامنت رو کامل بخونید و قضاوت منصفانه ای داشته باشید.
مرسی.

با سلام خدمت شهروز عزیز و همه هم محله های گل. من شخصا به تیم مدیریت اینجا افتخار می کنم. ببینید این خیلی خوبه که مکانی برای بهره مندی ما از امکانات مختلف و امکان تعامل با هم دیگه به صورت رایگان وجود داره.
خب واقعیت اینه که این سایت هم برای بازدید کننده ها و هم برای مدیریت منافع مشترک و متقابل داره. همون طوری که گفتم ما خیلی راحت می تونیم از امکانات این سایت استفاده کنیم. اما امروزه تمام رسانه ها اعم از نوشتاری و گفتاری سعی می کنند با جذب مخاطب بیشتر، نفوذ و محبوبیت بیشتری به دست بیاره.
من واقعا درک می کنم که اداره این سایت خیلی کار می خواد و از این که به خاطر زحمت این دوستان می تونم از سایت استفاده کنم خوشحالم. مشکل همه جا وجود داره. کافیه ما به جای تخریب به فکر تعامل و حل اون باشیم. راستی صحبتهای حسین آگاهی را لایک می کنم. و از اشکان عزیز هم متشکرم. شکلک پایان منبر

سلام سیتا. آفرین به دید خوبی که به قضیه داشتی مطمئنم با حضور امثال تو میتونیم شرایط رو بهتر کنیم.
دوستان این پست با باقی پستهای چالش متفاوته از این جهت که تو باقی پستها بنده فقط تحلیل میکردم و کمتر نظر شخصی خودمو مطرح میکردم، اما اگه این بار حرفها گفته نشه آینده ی خوبی واسه این محل پیش بینی نمیکنم و از اون مهمتر باید یه تعامل مثبت و سازنده و دو طرفه بین کاربران محترم و مدیران زحمتکش ایجاد شه تا زمینه ی مناسبی برای توجه به درخواستهای دو طرف از هم به وجود بیاد و از مسیر برخوردها و سیاستهای صلیقه ای که تا حدی این روزها گرفتارش هستیم فاصله بگیریم.
با سپاس.

با سلام خدمت هم محله ای ها و دوستان گرامی. امیدوارم هر جایی که هستین شاد, تندرست و سلامت باشین
من یه گله کوچولو دارم از بعضی از دوستان.
بعضی از افراد در نگارش لغات اشتباه میکنن و وقتی که اشتباهاتشون توسط ویرایشگران تصحیح میشه دلگیر میشن و اشتباهات املایی خودشونو تکرار میکنن. یه پست وجود داشت در این محله که هفته ای یک بار به اشتباهاتی که در هفته گذشته تایپ شده بود می پرداخت. نام هم نمیبرد. ولی برخی از دوستان عنان آرامش را ز کف داده, و به ویرایشگران و شخصی که مطلب این پست را منتشر میکرد تاختند. همین تاخت و تاز باعث شد که دلسردی به وجود بیاد و اشتباهات نگارشی نه تنها برطرف نشد, بلکه از پیش بیش شد و پستچی هم دیگه پست غلط ننویسیم را منتشر نکرد. حتی یکی از ویرایشگران عزیز, اشتباهات را ایمیل میکرد. ولی دوستان ایشون را نیز مورد بیمهری خویش قرار دادند. با این که هدف مدیران این سایت هر چه بهتر شدن مطالب سایت هست, ولی دوستان همکاری لازم را با مدیران ندارند. انتقاد اگه سازنده باشه نباید دوستان را ناراحت کنه. گروهی به ویرایشگران لغب آبجی غلطی را اعطا کردند که از نظر من یه کم کم لطفیه. من بیشتر از این وقت شما را نمیگیرم و از دوست عزیزم اشکان سپاسگزاری میکنم که این پست مفید را منتشر کردند.
هر چه گفتیم جز حکایت دوست, در همه عمر از آن پشیمانیم…

سلام
من احتمالا افکارم به آقای آگاهی نزدیکه ولی ی نکته ای که منو بعنوان یک مادر ناراحت میکنه رنجش اعضا از همدیگه است اینکه کدورتی پیش میاد ولی فردا دوباره توی کوچه پس کوچه های محله بهم سلام میکنن و احترام میذارن خیلی آرامش دهنده است ولی اینکه ی عده از دوستان میرن و دیگه برنمی گردن خیلی ناراحت کننده است با خودم میگم رقابت و اختلاف در همه جای دنیا هست و علت پیشرفت انسانها هم همینه ب شرطی که رقابت سالم باشه و اختلافات سازنده ، با خودم میگم دوستان بزرگواری که از همدیگه میرنجن ممکنه بعدها یکیشون خیلی پیشرفت کنه، دنیای ۵ سال بعد ممکنه دنیای الان نباشه و خیلی اتفاقهای خوب بیشتری پیش بیاد ، با خودم میگم نکنه اونی که پیشرفت کنه برای تلافی در آوردن چند تا برنامه و پیشنهاد اشتباه رو برای نابینایان اجرا کنه ، نگین نه که قبول نیست من خیلی از این برنامه ها توی محیط کارم دیدم ، یک استاد برجسته در امریکا حرف خوبی زده بود به همکاراش گفته بود: به همه ی دانشجوهاتون احترام بذارین اونی که زرنگه دو روز دیگه میشه همکارتون و اونی که تنبله میشه ی سرمایه دار و برای اجرای طرح های تحقیقاتی به پول اون احتیاج دارین . من میگم وقتی بعضی از صحبتها باعث ایجاد حساسیت میشه بهتره اون رفتار رو انجام ندیم ، من میدونم چرا لایکها حذف شدن با تمام حجم کاری زیادی که این روزا دارم اما حواسم ب محله هست ، ولی برام قابل قبول نیست ، اگه ی مدت حرف آقای آگاهی رو قبول کنیم و از کنار ی سری مسائل آروم رد شیم بهتره ، برای من اینجا ی محله نیست که توش بچرخم و ببینم چه خبره ، اینجا برای من کلاس درس واقعیه از زندگی پسرم و دوستانش و برای وقت گذرونی اینجا نمیام ، از تک تک اعضا ی این محله درس یاد گرفتم و وقتی میبینم دیگه نمیان برام ناراحت کننده است ، من به سایتهای نابینایی دیگه هم سر زدم و همشون برام عزیزن چون جزء جامعه ی نابینایان هستن و هر روش و اعتقادی که دارن محترمه ، چرا من باید فکر کنم کسی خوبه یا بده در حالی که خودم معمولیم و هم کارای خوب دارم و هم بد ، این جمله که دوستان میگن اینجا مثل قدیم نیست منو ناراحت میکنه میگم یعنی ما که اومدیم صفای محله کم شده ! به نظر من اینجا مثل قبل ی محله ی خوب و صمیمی هست برای من خیلی با ارزشه همین تابستون کلی از محله درسهای خوب برای تربیت بهتر بزرگمهر پیدا کردم و با تعدادی نرم افزاری آشنا شدم که برای بزرگمهر مناسبه و در جلسات آموزش خانواده برای مادران دیگه هم توضیح میدم فقط دوست داشتم محله بخش کودک یا نوجوان جداگانه داشته باشه که انشاالله اونم درست میشه ولی لطفا از کنار بعضی مسائل راحت تر عبور کنین و بعد در یک پستی با آرامش مشکل پیش اومده رو توضیح بدین …اینم ی گلدون گل شمعدانی معطر گذاشتم کنار حوضِ محله تا با عطرش همه جا خوشبو بشه و ازش لذت ببرین سپاس فراوان از آقای آذرماسوله ی عزیز و مدیرانی که در اداره ی اینجا واقعا فداکاری میکنن در پناه حق

سلام به مادر نمونه!
کامنت شما را هم لایک میکنم!
اگه بعضی از ما میگیم اینجا مثل قدیم نیست! منظورمون این نیست که ورود عزیزانی مثل شما باعث شده اینجا صفای قبل رو نداشته باشه! نه اتفاقا وجود بزرگوارانی مثل شما برامون مایه افتخاره!
در پناه یزدان موفق و سربلند باشید.

سلام به شهروز. ممنونم از اینکه نکاتی رو از نحوه ی مدیریت سایت گفتی که شاید کم و بیش دوستانی بودند که ازش مطلع نبودند.
در زحمتی که شما میکشید شکی نیست! من خودم شاهد بودم که تو و امیر و باقی بچه ها واسه اداره ی سایت به خصوص تو بخش مالی و تبلیغات چه قدر زحمت میکشید و تا کجاها و پیش چه کسانی رفتید، و از طرف دیگه صبح هم فکر کنم یه دو ساعتی مفصل باهات حرف زدم که خیلیاشو دیگه اینجا نمیشه گفت! و بهت تا حدی حق میدم که فشار ناشی از این سختیها بعضی وقتا ممکن بعضی وقتا تو رو از کوره به در ببره، اما سعی کن تو برخی از اهداف و سیاستهای محل با کمک گرفتن از کسانی مثل امیر تغییراتی ایجاد کنی.
اجازه بده کامنتو همینجا ثبت کنم تا باقی دیدگاهها رو بخونم دوباره برمیگردم.

سلام دوستان عزیزم
حرفهای همگی شما برای من قابل احترام است مخصوصا حرفهای شهروز که کاملا قبول دارم.
چون یکی از همکلاسی های دانشگاه من یک سایت دارند که آنرا مدیریت می کنند. خودم شاهد هستم که کارهایی که آنها انجام می دهند جز استرس چیزی برایشان ندارد و آنها هیچ منفعتی از این کار نمی برند بلکه داوطلبانه این کار را انجام می دهند.
اما بنده انتقادی به این سایت وارد نمی دانم. چون از نظر من این سایت واقعا سایت خوبی است و افراد کاربلدی هم در آن حضور دارند.
اگر صحبت خاصی بود حتما مطرح می کنم و درخدمت شما عزیزان هستم. اما فقط یک مطلب به ذهنم رسید که می خواستم عرض کنم. من شنیده ام اگر فردی با مرور گرهای مختلفی به این سایت مراجعه کند می تواند پست های آن را لایک بزند. مثلا یک بار با اکسپلورر ، یک بار با فایرفاکس و یکبار هم با گوگل کروم . نمی دانم این مطلب صحت دارد یا خیر؟
اگر این طور باشد به نظرم اصلا جالب نیست که یک پست چند بار از سوی یک نفر لایک بخورد.
همچنین ممکن است بعضی ها یک پست را لایک کنند اما کامنتی ندهند. یا اینکه ممکن است این سؤال پیش بیاید که آیا این فرد به چه دلیلی این پست را لایک زده؟ آیا به خاطر انتشار این پست بوده و یا به خاطر محتوای پست بوده و یا سوالاتی از این قبیل.
به نظرم بد نیست که در این مورد تعاملی بین همگی صورت گیرد.
بابت کامنت طولانی ام عذرخواهی می کنم.

با سلام و عرض تشکر از نازنین و خانم و مادر محترم بزرگمهر و همچنین تشکر مجدد از کیوان عزیز.
از کنار این مطالب باید به نتایجی روشن و مشخص برسیم. تا اینجا سه نکته هست که به نظرم تیم مدیریتی محل باید کارگروهی تشکیل بده برای طراحی جدید در مورد این سه نکته که عرض میکنم:
اول: مسأله ی حذف کامنت های غیر مرتبط که باید حذف کامنت به این دلیل به نظرم به طور کلی از دستور کار خارج بشه و به جاش کاربران رو با انتشار پستهایی ویژه آگاه کنیم از این که چگونه رفتار کنند تا ضمن تفریح و چت به حیثیت پست های جدی صدمه وارد نشه.
دوم: مسأله ی بازگشت لینک مربوط به لایک در هر پست که انشالا به زودی شاهد بازگشتش باشیم چون حذفش کمی عجولانه بوده و واکنش خیلی از هم محلیها رو در پی داشت.
و سوم: بحثی که از پستهای مشابه پیشین به جا مونده بود و قرار بود فکری به حالش بشه اما تا این لحظه اتفاق خاصی نیفتاده و اون هم بازگشت پست های مذهبیست به محل.

به جاش کاربران رو با انتشار پستهایی ویژه آگاه کنیم از این که چگونه رفتار کنند تا ضمن تفریح و چت به حیثیت پست های جدی صدمه وارد نشه.

ممنونیم از شما که یادآور شدین کاربران این سایت چگونگی رفتار کردن تو کامنت پستها رو بلد نیستند خیلی ممنون واقعا
شکلک اخم سیتا

آقای اذر ماسوله بنظرم که شما حتما از این گفته خود منظور مثبتی داشتین؛ من کمی فک کردم و حس میکنم که زود قضاوت کردم شرمنده؛
بازم از انتشار این پست نهایت سپاس شکلک آشتی خخخخخ
کاش یکی بیاد لطفا این کامنت من و بالایی رو حذف کنه خخخخخ

درود بر مادر بزرگمهر عزیز و وحید عزیز.
من خدمت مادر بزرگمهر باید عرض کنم که ما قسمت مخصوص کودک و نوجوان داریم.
شما اگر به قسمت موضوعات مرتبط با محله برید میتونید لینک کودکان و نونهالان رو باز کنید و تنها مطالبی که مخصوص این گروه هست رو ببینید.
در مورد لایکها هم صحبتهای وحید کاملاً درسته.
شما با هر مرورگر خودتون میتونید جداگانه لایک بزنید و حتی اگر هیستوری مرورگرتون رو پاک کنید باز هم میتونید لایک کنید و متأسفانه لایکها متکی به حساب کاربری نیست. توی فیسبوک مثلاً اینطور نیست و شما در هر شرایطی فقط یه لایک با حسابت میتونی بزنی.
ولی اینجا شاید یه نفر اگر وقت بذاره بارها میتونه با کامپیوتر و گوشی و کامپیوتر محل کار و کامپیوتر دوست و آشنا یه پست رو لایک کنه. طبیعیه که این فضا دست خیلیها رو برای بالا بردن کاذب تعداد لایکها باز بذاره و متأسفانه خیلی وقتها هم این سوأ استفاده انجام شده و پستهایی که مستحق حضور در قسمت تاپلایک بودن مهجور واقع شدن و حق نویسندشون ضایع شده.
این شد که فعلاً لایکها رو حذف کردیم که اگر شد این مشکل فنی رو برطرف کنیم و سیستم سالمتری برای لایکها روی سایت قرار بدیم.
از اشکان هم بابت نظراتش ممنونم و مطمئن باشید که من و امیر دوستیمون خیلی محکمتر از این حرفاست که با یه مشاجره به خطر بیفته. اگر هم خواست بیفته قبل از افتادن رو هوا میگیریمش خخخ.
امیر یکی از بهترین دوستان تمام عمر من هست و با شهامت همینجا اگر باعث ناراحتیش شدم مقابل همه ازش معذرت میخوام.
اینم بگم که ممکنه مجتبی تا یکی دو روز آینده نتونه به خاطر نداشتن اینترنت به این پست بیاد.
پس متأسفانه باید به عقل ناقص من کفایت کنید.
بازم طولانی شد ببخشید.

نه نه نه! پستهای مذهبی نه! با وجود اینکه من میشه گفت مذهبیم ولی بنا به دلیل یا دلایلی انتشار پست های مذهبی را صلاح نمیبینم!
ولی به نظر من میشه یه کتاب مذهبی که به تازگی گویا شده اینجا منتشر بشه! مثل بقیه کتاب های صوتی! البته این نظر شخصی منه!
اگه نکته ای به نظرم رسید مجدد مزاحم میشم!

سلام به وحید عزیز.
ببینید به طور کلی به نظرم هر دو رویکرد شما در مورد منظور دوستان از لایک زدن پستی درست و برای هر کدومش دلایلی وجود داره و انصافا از هر طرف به موضوع نگاه کنی درست، اما به نظرم ما یعنی وکاربران و مدیران باید قرارداد کنند که تو این سایت منظور از لایک زدن هر پست دقیقا چیست؟
حقانیت مطلب و یا تشکر بابت زحمتی که صاحب پست کشیده!.
پیشنهاد من این که مورد اولو به عنوان منظور از لایک زدن پست بپذیریم و بر روی لینک لایک این منظور رو درج کنیم و تشکر از انتشار دهنده ی پستو به کامنتها واگزار کنیم که با کلمات محبت آمیزمون بتونیم حق مطلبو در باره ی زحمتی که صاحب پست میکشه به درستی ادا کنیم.
بحث اینکه یه نفر به روشهای گوناگون و از کانالهای مختلف تعداد لایکهای پستشو بالا ببره انصافا کار صحیحی نیست و امیدوارم از بین اهالی این محل کسی اهل انجام چنین کاری نباشه!.
اگر سایر دوستان هم در مورد پیشنهاد قبلی من نظری داشته باشند با افتخار میشنوم چون به نظرم باید به همین سبک در مورد مسائل مختلف محل به اجماع برسیم.
با سپاس.

توی پست سرطان دیدم که چند تایی از بچه ها میگفتند قدیمیها خیلی خوب بودن…دیگه قدیم نمیشه…از اون روز سگر مه های من تو همه که یعنی چی؟ یعنی جدیدیها بدن؟ یعنی قدیمیها صمیمیتشون بیشتر بود؟ یعنی اونا چطور بودن که ما نیستیم؟ یعنی ما اومدیم اونا رفتن؟ یعنی ما قدممون نحس بود؟ این خیلی حس بدی به کاربرای جدید میده…یه حال بدی داره که نمیدونم چطور توضیحش بدم…
یکی دیگه ام اینکه وقتی یه مشکل کوچیک پیش میاد نیایم تمااااام زحمات شبانه روزی یه نفرا نادیده بگیریم و بگیم وظیفته…اینجایی که همین کارارو بکنی…و امثال این حرفها که آدم تا میخونتشون میگه یا خدااااااااااا….
من نظرات آگاهی و مامان بزرگمهرا لایک معنوی میزنم…

سلام آقا اشکان.من نظرم دقیقا همونیه که آقای آگاهی نوشته.اول شروع کردم کامنتا را خوندن بعد در کمال خوش شانسی که حالا حالاها نصیبم نمیشه همون اولین کامنتو قبول دارم.راستی مگه سایتای نابینایی چه مشکلی دارن که همه گیر دادن باید درست شه.باید مثل قدیم شه و اینا؟همه آدما سلیقه هاشون متفاوته و فقط ی قانون می تونه همه چیز رو درست کنه……هر عقیده ای که داری بگو و به عقیده تک تک افراد چه موافقت و چه مخالفت احترام بگذار……همینو قبول دارم من در کل.
موفق و شاد باشید.

تشکر مجدد از شهروز و نازنین خانوم.
نکات شهروز که کامل بود اما نازنین خانوم:
اولا که خواهش میکنم نقاط تفاوت امروز محل رو با قدیما که مورد پسند شما هم بوده همینجا واضح بگید که از مدیران محل قول بگیریم تا حد امکان به همون سمت حرکت کنیم،
و دوم اینکه: اگر خواست عده ای بازگشت این پستها به محل باشه باید برای اینکه متهم به برخورد صلیقه ای نشیم به خواست دوستانمون احترام بذاریم و سپس برای جلوگیری از به حاشیه کشیده شدن این پستها فکر چاره کنیم. منتشر نکردن پستهای مذهبی وقتی علاقه مند داشته باشه به بهانه ی ایجاد حاشیه حل مسأله نیست!، بلکه پاک کردن صورت مسألست.

تشکر مجدد از رهگذر، اما بدون که اینجا همه باهم دوستند و قدیمی و جدید نداره، اما دوست داریم که دوستان قدیمی هم بیان و اگه ابهامی وست برطرف بشه تا بیشتر از کنار هم بودنمون لذت ببریم، همه ی شما عزیز هستید دوست هستید و قابل احترام، چه جدید باشید و چه قدیمی.
سلام به لنا، فکر کنم اشتباه نوشته باشم به هر حال ممنون، اما اینکه آدم خودشو و عملکردشو در ترازوی بحث و بررسی قرار بده اصلا هم بد نیست و اتفاقا میشه با این دید هم به این پست نگاه کرد، اصلی که در پایان کامنتتون نوشتید هم کاملا صحیح.

سلام. من خیلی حرف دارم. اما در این موارد حرف زدن ساده نیست و باید به حرفام خیلی فکر کنم تا آنچه باید رو بنویسم تا برداشت غلطی نباشه. فقط اینو بگم که برای مثال شهروز که فکر میکنم خیلیها ازش انتقاد دارن ولی صریح حرفشونو نمیزنن، خیلی بچه خوبیه. به همین سادگی خوب. خیلی هم برای سایت زحمت میکشه و من نمیتونم این زحماتش رو درک کنم. زحماتشم بیدریغه. من شخصا هرگز حاضر نیستم این کارا رو بکنم. حالا فرض کنیم که یه اشتباهی هم داشته و برخورد غلطی با کسی کرده. آیا عدالت این نیست که به خاطر این خوبیهاش از اشتباهش بگذریم؟ اگرم قرار باشه از اشتباهش نگذریم درسته که از سایت بریم؟ یه بار خود مجتبی یه حرفی رو با کنایه به من زد که من خیلی ناراحت شدم. ولی به همین دلایل هیچ جوابی ندادم و بعدا فراموش کردم.

ضمن سلام و درود
اشکان جان بابت پست ممنونتم
ما کاربرا باید کمی دست از من من کردن برداریم اینجا یه محله هستش. یه محله با سلیقه های گوناگون
نمیشه تا تقی ب توقی میخوره مدیریت سایت رو به چالش بکشیم
چرا هیچ کدوممون دلمون نمیخواد مدیر و مدبر باشیم
مدیر بودن فقط این نیست که اختیارات دستمون باشه
ما خودمون باید
از کامنتی که میفرستیم یا پستی که منتشر میکنیم
آگاهی کامل داشته باشیم که آیا این پست یا این کامنتی که من انتشار میدم جزو چارچوب محله هستش یا احیانا به عقاید فردی توهین نمیکنه و هر چی دیگه. وقتی خودمون مدیر باشیم نه کامنتی حذف میشه نه توهینی میشه نه پستی اخطار میخوره و دیگر هیچ
درسته شهروز در بعضی مسایل از کوره به در رفته اما کسی از ما خودمون رو جای شهروز یا طرف مقابلمون گذاشتیم؟؟؟
رهگذر عزیز بین شما و قدیمی ها هیچ تفاوتی نیست
اتفاقا من خودم به شخصه ارادت خاصی به شما و هم محله ای های جدید دارم
بچه ها دوستان عزیزم
بیاین یه خورده اونور تر از جلوی پامون رو ببینیم
من خودمم اگر جای شهروز باشم وقتی ببینم این قدر با عشق به دوستام خدمت میکنم و دوستام زحماتم رو ندیده میگیرن و بهم میتوپن دلخور میشم و از کوره در میرن

دوستانی که رفتن بیشترشون رو خبر دارم که وقتی بدونین که چرا رفتن خندتون میگیره به خاطر ی سری لجبازی بچه گانه
دوستان عزیزم بیایید هم دل باشیم توی مکانی مثل گوشکن اعتقادات مختلفن بیایید به احترام هم به عشق هم دیگمون اگر متلبی خارج از اقیدمون منتشر میشه نکوبیمش
شخصیت نویسندشو زیر سؤال نبریم
بیاییم هر نفرمون برای اون چه که انتشار میدیم مدیریت کنیم
بیاییم برای کوچکترین مشکلی تیم مدیریت رو زیر سؤال نبریم
من خودم برای انتشار پست های مذهبی مخالفم.
منی که مخالفم خدایی ناکرده کافر نیستم
من دوست ندارم که اختلافی پیش بیاد
من از سیاست و بحث های دینی هالیم نمیشه اگر بحثی پیش بیاد یا کسی از من سؤال مذهبی
بپرسه من نمیتونم دقیق و از روی منبع پاسخی بدم سیاست و مذهب منطق ها و اعتقاد های زیادی رو در بر میگیره
در سیاست و مذهب اختلاف سلیقه ی زیادی نهفته هستش
به این دلیل من دوست ندارم هم دلیمون سر این دو مقوله از بین بره
من خودم آدمی مذهبی هستم اما اگر بخواییم به چالشش بکشیم بهش توهین کردیم
بیایید هم دل باشیم .
ببخشید اگر کامنتم تولانی شد
شااد و در پناه حق باشید

با سلام به همگان من از دوستان یک خواهش دارم دوستانی که می گویند سایت مثل قدیم نیست بیایند و بگویند چگونه باید باشد و اگر راهکاری به نظرشان میرسد ارائه دهند و در ضمن مطالب آقای آگاهی را میپسندم از مدیرا و زحمتکشان گوش کن هم به سهم خودم بی نهایت سپاسمندم.

من در مورد دو نفر که اسمشون مطرح شد که از اینجا رفتن توضیح بدم.
اول اصغر که دوست خوب من هست و هنوزم با هم تو اسکایپ در ارتباطیم و من دربست مخلصشم هستم.
تقریباً هم مطمئنم داره این پست رو میخونه.
خب اصغر میخواست پست مذهبی بزنه و ما مخالفت کردیم. برای خودش دلایل قابل احترامی هم داره ولی خب الآن سیاست اینه.
در ضمن اصغر یه سری مشکلات شخصی با مجتبی داره که بهتره ما یاد بگیریم به خاطر مشکلات شخصی با کسی یه مجموعه رو تحریم نکنیم یا زیر سؤال نبریم.
در مورد یلدا هم باید بگم که همون زمانی که قرار شد تمام کاربرها شناسنامشون رو ویرایش کنن، سعید اسم یه تعداد کاربر رو توی یه پست معرفی کرد که بیان و شناسنامشون رو تکمیل کنن.
این اطلاعات نظیر زندگینامه و اسم و فامیل اصلیشون بود که تأکید هم کردیم که اسم و فامیل کسانی که مایل نیستن نمایش داده بشه، نزد ما محفوض میمونه.
از اون گروه تقریباً همه به این قانون احترام گذاشتن و مواردی که باید رو اصلاح کردن به جز یلدا.
ایشون به هیچ وجه حاضر نشد که این اطلاعات رو در اختیار ما بذاره و وقتی هم که ازش مجدداً خواستیم این کار رو بکنه جبهه گیری کرد و عصبانی شد. حتی گفت که ما بهش توهین کردیم. حالا چی از نظر ایشون توهین بوده دیگه بهتره خودشون جوابگو باشن. کار به جایی رسید که وقتی ما به واسطه هایی ازش خواستیم که بیاد و با هم به توافق برسیم، اعلام کرد که مدیران گوشکن باید بیان و شخصاً ازش معذرت بخوان. به خصوص مجتبی.
به نظر شما ما باید این کارو میکردیم و میگفتیم از این که ازت خواستیم به قوانین سایت احترام بذاری و تو نذاشتی ازت معذرت میخوایم آیا؟
با این وجود ما تنها حساب ایشون رو مسدود کردیم و پستهای ایشون همچنان سر جاشون هستن و ایشون فقط حق ورود به حسابشون تا زمانی که موارد گفته شده رو رعایت کنن ندارن. وگرنه از بیرون از سایت میتونن در پستها و کامنتها حضور داشته باشن.
باز هم من قضاوتی نمیکنم و نتیجه گیری رو به افکار عمومی واگذار میکنم.
ممنون.

یلداااااااا عزیزم
خب چی میشه گفت از یک طرف من شیفته یلدا بودم؛ از یک طرف هم تقریبا یلدا هم همون مشکلی رو داشته که من داشتم؛ من چند وقتی نبودم وقتی برگشتم به همین دلایل تا چند وقت پیش در سایت ثبتنام نبودم. دلیلم هم نمیخواستم تو سایت واقعی باشم.
بعد دوستان لطفا در مورد اینکه چرا یکی رفت و اینا نظر ندیم شاید طرف خودش خوشش نباشه. بازم از همه شرمنده که این کامنتو نوشتمش.

رعععد عصا به دست با خنده رو به ویرایشگران میکنه و میگه همونطور که کامنت قبلی منو بی جهت حذف کردید خدا حذفتون کنه ههههه نه حفظتون کنه .
خب بریم سر حرفای خودم . من از پارسال مهر توی این محله دارم میچرخمو میخندم و همه رو زیر نظر دارم.
فرقی که گوشکن با پارسال داشته فقط در میزان کامنتاس . ولی صمیمیت الان بیشتره .
البته این صمیمیت بخاطر وجود قهوه خانه و شب نشینی بوده .
در ضمن انسانها عادت کردن که همیشه گذشته ها براشون شیرین جلوه میکنه .
اتفاقا پارسال خیلی اینجا جوووش بد بود . پست اول منو پلمپ کردن. خخخخ
بیچاره رعععد بزرگ ، بلاهایی به سر رعد سر به زیر آوردن که خدا سر گرگه بیابون نیاره خخخخ
رهایی خوب موقعی اومدی . اصلا اینجا خبری نبود . هیچکس نمیدونست اون یکی چند سالشه . خخخ یکی فک میکرد مهربان کاظمیان ۲۲ ساله باشه . هاهاها
پس الان نسبت به پارسال خیلی هم بهتر تره . فقط بچه ها دیگه کامنت نمیدن و تنبل خان شدن .
اگر کامنت من تایید نشود ، دعا میکنم که دچار رعد و برق بشید هاهاهاها

آقای آذر ماسوله با اجازه؛ مطلبی رو به دوستانم بگم.
دوستان من خودم جزو کسانی هستم که میگم که اون روزهای محله یادت بخیر؛ و خیلی وقتها دلتنگ اون روزا میشم. اما دلیلی نمیبینم که دوستان تازه وارد این رو به خود بگیرند و ناراحت بشوند.
چه بسا که دوستان جدید در این مورد داخل پرانتز(تغییر جو محله در مذاق کاربران و غیره) هیچ تقصیری ندارند. ضمنا من با اهالی جدید الورود هم خییییلی گرم میگیرم مثه برخیاتون که خود میدونین؛ و مثه بانو که از دوستان قدیمی هم سایتیم هست.
شکلک دست تکون دادن به اهالی قدیمی،
و شکلک ارادت به دوستان جدید و تازه وارد هم محلی

با سلام. به نظر من محله با همه مسائل، خوبیها و کاستیهاش توسط مجتبی و دوستان خوب و قابل قبول اداره شده و همینطورم باید بره جلو. البته محله از طرف پایه گذار یه پرنسیپهایی داشته که باید همیشه رعایت بشه، مثل دوری از مذهب و سیاست، اینجا یه سایت اجتماعی نابیناییه، تو فضای مجازی حتی سایتهای نابینایی پره از مطالب مذهبی دوستداراش برن اونجاها حال کنن. به نظر من انعطاف خیلی چیز خوبیه و باید باشه ولی نه انعطاف از پرنسیپهای پایه و بیس این محله، اینجا خوبیش به همین چیزاشه. مذهب و سیاست تو جاهای دیگه به وفور هستن. با تشکر.

سلام
من شاید یک سالی هست که توی این محله هستم. نمیدونم قبلا ها چطوری بوده و نمی فهمم چرا ما این قد روح گذشته پرست و قدیما دوستی داریم. همه چیز و همه کس به سرعت در حال تغییر و عبورن و این جا ما هی یاد گذشته ها می کنیم. میگیم می خوایم یه تحول اساسی ایجاد کنیم ولی دلمون پیش گذشته ها گیره. یکی بیاد توضیح بده که آیا منظور از تحول، بک کردن به دیروزه؟ یعنی قراره فردامون مثل دیروزمون بشه آیا؟
آقا اشکان، نوشتید:
سایت گوش کن امروز محله ی تمام نابینایان ایرانه….
و من یه سؤالی حتی از خودم دارم:
چرا ما اینقد دنبال این واژه همه ایم؟
چرا باید این جا محله همه نابینایان باشه؟ چرا باید همه با هر نوع طرز فکری و با هر نوع منش و رویه ای این جا باشن؟ چرا میخوایم فضا رو هم برای مدیرا و هم برای کاربرا تنگ کنیم؟ چرا شعار میدیم که این جا محله همه است و بعد اگه x میاد و به افکار و حرفای ما انتقاد میکنه، همه ناراحت میشیم و میریزیم سرش؟ چرا اگه y میاد و متنی و مطلبی منطبق با علایق و سلایق خودش که گاه مورد پسند ما نیست منتشر میکنه، یا بهش کم محلی میکنیم که دلسرد بشه و یا همچین می تازیم بهش که کلا له میشه؟ چرا نمیخوایم تنوع و تکثر عقاید و اندیشه ها رو بپذیریم و طبق اون رفتار کنیم؟ چرا میخوایم شاعر و فیلسوف و عارف و تاجر و مست و محتسب و ….. رو کنار هم یک جا جمع کنیم و همه رو هم راضی نگه داریم؟ فضا به این بزرگی! بذاریم هرکی توی فضای مورد علاقه و پسند خودش فعال باشه و ازش لذت هم ببره.
چرا اینقد کمیت مهمه؟ مگه سرباز گیری برای جنگ هست؟ چرا کیفیت همیشه فدای کمیت میشه؟ اگه دوتا مطلب منتشر بشه که بتونه زندگی افراد رو تحت تأثیر قرار بده بهتره یا این که روزی صدتا مطلب پست بشه توی سایت که آدم حوصله خوندنشونو هم نداشته باشه؟ اگه منظور بالا رفتن رتبه سایت و این حرفا هم باشه، به خدا گذاشتن همون دوتا مطلب وزین، یه عالمه بازدید کننده میاره به سایت و هیچ نیازی به خیلی از فعالیت های دیگه نیست.
من نمیدونم ماها چرا اینقد عاشق خط دادن، تغییر مسیر ها و جریان ها هستیم؟ چرا میخوایم همه چیزو شکل بدیم ، اون طور که خودمون میخوایم. چرا قبول نمیکنیم که اجازه بدیم هر چیزی خودش مسیر خودشو پیدا کنه و خودش ملزومات و اقتضائات خودشو شکل بده؟ اگه ما دست از خط دادن و شکل دادن برداریم، اونایی که توی این سایت میان و پست میذارن و هستن، یه جوی رو ایجاد میکنن، اگه ما دخالت نکنیم، کاربرا خودشون با عکس العمل هاشون، با تعداد بازدید از یه پست و تعداد کامنت ها، نشون میدن که کیا باید پست بذارن، کیا باید بمونن و کیا باید مهاجرت کنن و برن یه جایی که بتونن توش نفس بکشن. حتی اگه مدیری بود که توی این جو نمیتونست نفس بکشه و ادامه بده، خب بره، بره یه جایی که توی اون فضا راحت باشه. حالا هی بیاییم التماس کنیم که فلانی ها که رفتن برگردن، هی حذف کنیم، هی اضافه کنیم، هی دستور بدیم، هی خواهش کنیم، دنبال مقصر بگردیم، زنده ها رو بتارونیم و مرده ها رو از گور دربیاریم و ….. نه، اینا همهش دست و پا زدنه و هیچ کدومش هم تأثیری نداره.
یه چیز دیگه هم که چند بار خواستم بنویسم و ازش صرف نظر کردم اجازه بدید که الان بگم. من ضمن احترام خیلییییی زیااااااد به مدیرای سایت و تقدیر فراواااان از زحمات ارزنده اونا، خواستم یه مثال بزنم و یه سؤال بپرسم. شما فرض کنید توی محلهتون سه تا سوپری هست. یکی از این سوپری ها پیش هر مشتری میگه که من میخوام دیگه مغازهمو جمع کنم، اینجا واسم سودی نداره، من دارم واسه مردم این محل زحمت می کشم و هیچکی قدر زحمت های منو نمیدونه، من دیگه خسته شدم و هزارتا از این حرفا. خب، اگه یه روز رو در روی شما، این حرفا رو بزنه، شما چی ممکنه بگید؟ بله خیلی از ما از سر ادب یا دلجویی یا هر چیز دیگه ای ازش می پرسیم که چی شده و سعی می کنیم اگه تونستیم با حرف یا عملمون، به حل مسائل اون که یه جورایی حل مسائل محله خودمونم هست، کمک کنیم. اما در کل، اگه اون سوپری جمع کنه و بره، مگه چی میشه؟ مگه مشابه اون مغازه نیست و ما نیازمون تأمین نمیشه؟ اگه اون، با حالت قهر هم بره، همه، چی میگن؟ مگه غیر از اینه که طرف واسه خودش و اشتغال خودش و سود خودش داشته توی اون محل خرید و فروش می کرده، حالا چه منتی سر مردم محل داره؟ میخواد و میتونه، باشه، نمیتونه هم بره.
باز هم با تقدیم احترام و عشق فراوان به مدیران و نویسنده های محترم، تأکید می کنم که این جا فضای مجازی هست، مشابه سایت ما و مطالبی که ما میذاریم، اگه بیست تای دیگه نباشه، چهارتای دیگه هست و هیچ کی مجبور نیست بیاد و نق زدن های ما رو تحمل کنه که میخواد دوتا مطلب این جا بخونه و یه آموزشی هم دانلود کنه یا نکنه. این که مدیرا زحمت می کشن، این که هزینه های مادی و معنوی میکنن، همه قابل تقدیر بسیار، اما این وظیفه خود اوناست که برای خودشون توی انجام همچین کاری، همچین مسئولیت خطیر و پر زحمتی، منافعی پیدا کنن و اگه هیچ منفعتی هم براشون نداره، اگه کارشون واسه خودشون هیچ توجیهی نداره، برای این که فردا، برای خودشون یه توضیحی داشته باشن که چرا یه عمر رو صرف یه فعالیت بی ثمر کردن، به این فعالیت پایان بدن. این جا فضای مجازی هست. توی فضای مجازی هیچ کی، دیگری رو نمیبینه، از میزان زحمت ها و تلاش هاش خبری نداره و هیچ رودربایستی ای هم بین کاربرا نیست مگر این که توی دنیای واقعی، روابطی بین افراد وجود داشته باشه. پس انتظار ما باید منطبق با ظرفیت های این فضا باشه و نه بیشتر. هیچ مدیر و مسئول سایتی، هیچ انتظاری نمیتونه از کاربراش داشته باشه و اون چیزی که یه سایت رو سرپا نگه میداره و باعث میشه به حرکتش ادامه بده، حمایت های بی دریغ کاربرا نیست بلکه هدف گزینی صحیح مدیراشه. مثال بزنم واسه پیدا کردن منافع توسط مدیرا واسه خودشون؟ باشه. مثلا یکی میخواد واسه بهتر کردن رزومه اش این کارو انجام بده، یکی میخواد درآمد مالی داشته باشه، تبلیغ میگیره یا کالا تولید میکنه و میفروشه، یکی دلش میخواد وقت آزادشو با یه فعالیت اجتماعی مفید پر کنه. خلاصه این که کاربرا توی این فضای باز، از هر گوشه دنیا میتونن بیان و ما رو ببینن و نیازی به هیچ دعوت نامه ای نیست و به محض این که فضا رو خسته کننده بیابن و حس کنن که در راستای تأمین نیاز هاشون نیست، بدون هیچ توضیحی و بی خداحافظی و اظهار شرمندگی کوچ کنن به یه جای دیگه.
این ها رو نوشتم و خیلی طولانی شد. دلم می خواست چند تا نکته دیگه رو هم بنویسم ولی باشه واسه یه وقت دیگه.
آرزوی توفیق واسه همه مدیرا، نویسنده ها، حاضرای فعال و چراغ خاموشای شیطون.

سلام
الان فرصت کردم این پست رو بخونم
فردا میام و نظراتمو مینویسم.
فقط باز هم تکرار میکنم نکاتی که من گفتم، صرفا مربوط به شخصیت حقوقی شهروز برای اداره این سایت بود.
در دنیای حقیقی من هیچ مشکلی با شهروز ندارم و هیچ چیزی نمیتونه دوستی ما رو از بین ببره.
مخلصیم داداش شهروز.

سلام به خانم محب.
با تمام کامنتتون موافقم.
ولی من اگر هم حرفی از رفتن زدم واقعاً قصدش رو داشتم.
منتها شرایط طوری عوض شد که واقعاً نشد.
فرض کنید الآن در ده روز گذشته، از بین پنج مدیر اینجا، مجتبی سر کاره و اینترنت نداره، سعید سر کاره و نمیرسه بیاد، امیر سرش با کار و زندگی و سایت خودش گرمه، میثم امینی تقریباً دیگه فعالیتی اینجا نداره و موندم من دست تنها.
از طرف دیگه از بین ویرایشگرا ملیسا مسافرت بود و وقتی هم برگشت پاش آسیب دید خیلی نمیتونه بیاد ضمن این که داره برای آزمون استخدام آموزش و پرورش میخونه، عمو حسین مسافرته، عمو چشمه دیگه به دلایلی نمیاد، پریسیما هم سرش به نوعی شلوغ بوده و نرسید کمکم کنه و فقط موند کیوان.
دوت مدیر کامنت هم داریم که پرواز و بانو هستن که انصافاً نمیدونم چه قدر فعال هستن چون اگر هم باشن ما متوجه نخواهیم شد ولی بنابه گفته ی خودشون خیلی فعال نیستن.
عملاً در دو هفته ی گذشته تمام بار سایت روی دوش من و کیوان بوده.
کیوان ویرایشگره و به خیلی از امکانات دسترسی نداره و بنابر این خیلی از کارها به گردن من افتاد و کیوان هم کمکم کرد.
پس میبینید که سه تا سوپر در کار نیست.
من مدت نسبتاً طولانی هست که یه تنه دارم سایتو پیش میبرم.
اطرافیانم و همکارانم هر کدوم به نوعی کمکم نمیکنن.
پس حق بدید که کمی بهم فشار وارد بشه.
سایتهایی که به مراتب کوچکتر از اینجا هستن لا اقل سه چهار نفر دارن ادارش میکنن.
سایت شب روشن فقط سه چهارتا مدیر خیلی فعال داره.
حالا چندتا ویرایشگر داره نمیدونم.
باتو الآن سه چهارتا مدیر داره و چند ویرایشگر داره و میدونم که فعال هم هستن.
حالا سایت ما که شاید از نظر حجم مطالب و کار اندازه ی هردوی این سایتها زمان و انرژی نیاز داره، افتاده رو شونه ی من.
من الآن رسماً مدیرم، ویرایشگرم، کامنت تأیید کنم، پشتیبانم، پستهای شخصی خودمو میزنم، بکآپ میگیرم، ایمیل جواب میدم، فحش میخورم، و و و.
منصفانه هم بخوایم نگاه کنیمف حتی با این که اینجا مجازی هست ولی به هر حال ما در فضای مجازی هم میتونیم قاضیهای خوبی باشیم.
به حدی تنها شدم که امروز برای تمدید اکانت رپیدپارس، به مجتبی که زنگ زدم انقدر سرش شلوغ بود حاضر شد رمز دوم کارت و تمام مشخصاتش رو بده که یه چیز کاملاً خصوصیه تا بتونم از کارتش شارژ رپیدپارس بخرم.
شما حتی به یه بانک هم مراجعه کنید اگر ساعت آخر کاریش باشه، مطمئناً اگر یه کم پاپیش بشید باهاتون تندی میکنه. چون هفت هشت ساعت با دهها مدل آدم سر و کله زده و دیگه چیزی ازش نمونده که بخواد به شما برسه.
منم همینم.
مدتهاست تنها شدم و هیچ فریاد رسی هم ندارم.
یه نکته هم در مورد مطالب مذهبی بگم.
وقتی در رأس مدیریت یه سایتی، شخصیت مذهبی وجود نداشته باشه، اگر هم در اون سایت مطلب مذهبی منتشر بشه نتیجش اون بازخورد مورد نظر رو نخواهد داشت.
مجتبی خودش متن نوشت داد به من که توش پیشنهاد شده بود که تا حدی مطالب مذهبی که دستاورد خود نابیناهاست اینجا منتشر بشه. وقتی این مسأله رو با اعضای تیم مدیریتی مطرح کردیم، اکثریت آراء به رد کردن این پیشنهاد رأی دادن.
خب وقتی تفکر مثبتی در این مورد وجود نداره چرا باید اصرار داشته باشیم که این اتفاق بیفته.
مثل این میمونه که مثلاً بریم به مدیر سایت نابینایان توانا گیر بدیم که باید آهنگ ابی و داریوش تو سایتت بذاری.
خب این بنده خدا اعتقادی به این چیزا نداره و ورود هم نمیکنه.
من نمیگم مدیرای این سایت مسلمون نیستن. ولی مسلمون بودن با مذهبی بودن فرق میکنه.
مدیرای این سایت مذهبی نیستن و تمایلی به ورود مطالب مذهبی ندارن. تا دلتون هم بخواد توی بقیه ی سایتهای نابینایی پست مذهبی زده میشه.
خب همه چیزو که نمیشه یه جا جمع کرد. توی کدوم سوپرمارکتی مهر و تسبیح فروختن؟
خب اینم همونه.
شما توقع از یه مغازه نباید داشته باشید که همه چیز داشته باشه. شاید مغازه ی دیگری اون طرفتر باشه و شما میتونید کالای مورد نظرتون رو اونجا پیدا کنید. خب چه اشکالی داره برید تهیه کنید.

سلام و تشکر از یکی از ما آریا شهروز سعید عزیز رعد سیتا علیرضا ایزدی مرتضی مصدق سرکار خانوم محب و امیر سرمدی.
خلاصه ی پاسخ به دوستان میشه اینکه: شهروز از دوستان خوب و بهتر بگم که قدیمیترین و بهترین دوست منه و خودشم میدونه که جایگاه و ارزشش پیش من کجاست.
اما موضوع این پست این نیست که عملکرد شهروزو نقد کنیم! این فقط بخشی از اهداف این پست هست که در اون ما با نحوه ی اداره ی سایت و شخصیت حقوقی اداره کنندگان سر و کار داریم، وگر نه که شخصیت حقیقی همه ی اهالی محل واسه ما محترمه.
از اون گذشته برای اینکه این پست به سرنوشت پستهای مشابه دچار نشه و به ورطه ی شعار نیفته خواسته بودم ازتون که برای اداره ی بهتر سایت و ایجاد تحولات سودمند در سایت و کم شدن موانع رشد و پیشرفت محل و تعامل و اتحاد یک گروه حداکثری از نابینایان در زیر پرچم این وبسایت راهکار و طرح های اجرایی ارائه بدید.
حتی اگه کسی میتونه مشارکت جدیتری تو اداره ی سایت داره، مگر چه اشکالی داره که بیاد تو گود و کمک کنه؟!
مطلب بازهم هست اما اجازه بدید به فرصتهای بعدی موکولش کنیم.

دوستان سلام!من تا حدی مایل به فعالیت در این محله هستم!ولی حیف که نمیشه!اولش به این خاطر هستش که به هر حال توانمندی و فعالیت من بیشتر در زمینه مذهبی هستش و طبعا وقتی دوستان میآن و میگن انتشار این نوع مطالب اکیدا ممنوع یعنی آقای برادر شما دیگه جایی برای انتشار توانمندیت نداری. در صورتی که به نظر من این مسئله میتونه خیلی راحتتر و تنها با کمی مدیریت حل بشه! مثلا بیان اجازه انتشار فلان نوع از مطالب رو بدن به گونه ای که موجب توهین به شخص یا گروه خاصی نشه و یا بوی تعصب نده و به هر حال با مدیریت حلش کنند. اختلافات شخصی با مدیران رو کاملا قبول دارم. این شهروز که سعی میکنه به همه سؤالات پاسخ منطقی بده حدود یک سال هستش که با من سر یه مطلبی دعواش شده و از اون موقع تا حالا کلیه کامنتهام میره تو صف انتظار تا مدیران بیان منتشرش کنند! در صورتی که قانون وردپرس میگه اگر کسی یک کامنت منتشر شده داشته باشه کامنتهای بعدیشو راحت میتونه بدون معطلی در صف انتظار منتشر کنه!اما و اگر هم نیاریدها!چون قبلا با اینکه من عضو این سایت نبودم به راحتی کامنتهام منتشر میشد. به نظر من شهروز آدم خشکیه و حرف هیچکسو به جز حرف خودش قبول نداره!من با مجتبی سر یه موضوعی حرفم شده بود ولی این آقا اومد و خودشو وسط انداخت و کلی چیزهای دیگه!غرض از نوشتن این جملات این نیست که بخوام مشکلات شخصیم با یک نفر رو بگم ولی ببینید ملت باید رغبت کنند بیان در یه مجموعه عضو بشن کار کنند! آقای محترم اگه شما به گونه ای باشی که با یه من عسلم نشه خوردت کم کم همین دوستانی رو هم که داری ولت میکنند میرن!لذا قدری دوستان مدیر باید تو بعضی از حوزه ها تجدید نظر کنند!جواب ملتو بدن نه اینکه مثل فلان دوست گرامی همیشه و در همه جا away باشن به گونه ای که ملت جرات نکنند از ۲ کیلومتریشون هم رد بشن!واقعا بعضی برخوردها زننده هستش!نمونه خیلی کوچیکش برخوردی که در کامنتهای همین پست شهروز با اون بنده خدا داشت!آقای محترم اگر یه بنده خدایی شوخی کرده چیزی گفته حرفی زده این درست نیست که تهدیدش کنی از این به بعد حذف میکنم و چی و چی و چی!دعوا که نداریم که!اگر حرفی داشتید میتونستید نرمتر بگید!نرمتر منظورتو برسانید!وجدانا نمیتونستید؟قضاوت با خود دوستان!یاحق

مثلا این مجتبی رو من چند بار ازش خواستم که با هم تبادل لینک کنیم ولی هر بار یه بهانه آورد و نپذیرفت!بعله به هر حال این سایت بازدیدش بیشتره و طبیعیه که مثلا تبادل لینک با سایتهای کوچکتر به ضررش باشه!مطلب دیگه این هستش که مدیران لطف کنند خودشان به قوانینی که میذارند سخت پایبند باشند!نمونه هاش بسیار زیاد هستش که نه از حافظه من و دیگر دوستان و نه احتمالا البته احتمالا از حافظه محله پاک نمیشه!خلاصه بدونید که خیلیها چراغ خاموش میآن میرن ولی حیف که مایل نیستند همکاری کنند تا این جمع گرمتر و صمیمانه تر بشه

ای کاش بعضی دوستان مثل میثم امینی پریسیما پرواز عمو چشمه و باقی دوستانی که تو مسئولیتاشون کوتاهی کردند بیان اینجا و بگن که دلیلشون واسه کم کاری چی بوده؟ چون به هر حال همون طور که مجتبی هم پارسال و موقع انتخاب اعضای تیم مدیریتی محل تأکید داشت کسانی باید بیان پای کار که حد اقل مسئولیت پذیرتر باشند.
خب شرایط امیر رو قطعا همه کمو بیش در جریانید و تازه با این وجود داره تا حدی هم کار میکنه درسته کمتر از قبل ولی هنوز به هر حال هست، اما باقی دوستان چه طور؟ آیا واسه کم کاریشون دلیل قانع کننده ای واسه کاربرا دارند؟
خیلی هم صحیح نیست که همه از زیر کار در برند و همه مسئولیت ها رو به شهروز بسپارند و مدعی باشند که اینجا رو هم خیلی دوست دارند و … اگر با همکارانتون تو تیم مشکل دارید بهتر نیست که خصوصی و بین خودتون مشکلاتتونو حل کنید؟ تا اینکه از زیر بار مسئولیتی که پذیرفتید جا خالی بدید؟

سلام دوباره
جناب آقای حسینی، من فک کنم مطلبمو بد نوشتم. من منظورم به شما نبود. من چند بار تقدیر کردم از زحمات شما و بقیه مدیرا که البته الان شما دارید بار همه مسئولیت ها رو به دوش می کشید.
من خواستم بگم که سایت های مشابه زیاد هست، یعنی سوپری ها به مفهوم سایت هایی با کارکرد و محتویات مشابه ما مد نظرم بود. خواستم بگم که ما باید کیفیت مطالب رو ببریم بالاتر تا مخاطب گزینه بهتری نداشته باشه و به طور اتوماتیک بیاد به سایت ما از ابزار های دیگه ای مثل حالا اظهار خستگی یا مثلا خواهش و … استفاده نکنیم.

سلام.
خانم محب اختیار دارید. من اشتباه برداشت کردم شرمنده.
به هر حال شما لطف دارید.
آقا مصطفی.
بهتره قبل از هر نوع قضاوتی اطلاعات کافی داشته باشیم.
اون سیستمی که شما میگید یه بار کامنت بدیم دفعات بعد کامنت مستقیم منتشر میشه درسته.
ولی فقط یکی از حالتهایی هست که در وردپرس وجود داره.
در وردپرس این امکان هست که شما صد در صد کامنتها رو چه از داخل حساب چه خارج از حساب دستی تأیید کنی، میتونی اجازه بدی همش مستقیم منتشر بشه، میتونی هم کامنتهای کاربرها رو مستقیم اجازه ی انتشار بدی و غیر کاربرها رو بفرستی تو صف که این دقیقاً اون رویه ای هست که ما داریم.
این داستان برای شخص شما نیست.
شما از دویست کامپیوتر با دویست اسم و ایمیل مختلف کامنت بده ببین اگر همش نرفت تو صف بیا هرچی خواستی بگو.
حتی اگر شما روزی دهتا کامنت هم با اسم و مشخصات یکسان بفرستی در حالی که خارج از حساب کاربریت باشی عین دهتا کامنتت میره تو صف بررسی.
این روند دقیقاً از همون پارسال که کاربرای مجهول رو حذف کردیم اجرا شد.
پس این برداشت که فقط کامنتای شما داره میره تو صف و بقیه مستقیم منتشر میشه اصلاً صحت نداره.
در ضمن من فکر میکنم همه ی ما خیلی خیلی محترمانه تر از لحنی که شما نوشتی بلدیم هم بنویسیم و هم حرف بزنیم.
منتها خب دیگه!

درود. من یه چند نکته رو میگم. اگه پاسخ منطقی دریافت کردم باز هم تو بحث شرکت میکنم. امیدوارم به این سؤالا یه جوابی در حد شأن و منزلت محله دریافت کنم. اینایی که میگم همه نظرات خودمند. هر جا هم امکان داشته از واژه ی به نظر من استفاده کردم.
۱. دو دوتا میشه چند تا.
۲. دقیقاً تعریف درست از مدیریت چیه؟
۳. تغییر و تحول در چی تعریف میشه.
۴. تفاوت کاربر با مدیر تو چیه؟
۵. تا کجا میتونیم از ابزار مدیریت استفاده کنیم.
۶. کی مدیرا از کاربرا تقاضای همکاری کردند اونا جواب مثبت ندادند. یعنی شماها فقط کمک مالی برای سایت نیاز دارید آیا. یعنی به کمک فکری اصلاً هیچ نیازی ندارید. پس اگه اینجوره
چرا باید عاقلان را نصیحت کنیم؟
خوب بیاییم از یه چیز دیگه صحبت کنیم.
۷. اگه خواستار تغییر و تحول هستیم چه برنامه ای برای این تغییر داریم. یعنی خیلی ساده برنامه ی مدیرا برای تغییر و تحول این محله چیه؟ اگه برنامه دارن چرا اون برنامه رو به بحث نمیذارن. اگه هم برنامه ای ندارن پس چرا مدیرن. شما اگه اینو حل کنید اون وقت میتونید حرف از تغییر و تحول به میون بیارید. مطمئن باشید اگه کسی زورش به ما نرسه شک نکنید که زورش به خودش میرسه. دیگه این یکیو فکر نمیکنم بشه از کسی گرفت.
۸. چند بار برای هم اندیشی در خصوص مشکلات مربوط به محله پست منتهی به نتیجه زدیم. نقش مدیرا تو به نتیجه نرسیدن اون پستها چی بوده. مستنداتش هم موجوده. حد اقل تو حافظه ی محله مونده.
۹. مذاکره یعنی چی؟ آیا مذاکره به معنی اعلام مواضع هست.
۱۰. زنگ خطر یعنی چی؟ آیا صدای زنگ خطر کمه یا ما گوشامونو بستیم.
۱۱. قوانین این محله کجاست؟ آیا درر مورد این قوانین از کسی نظرخواهی شده است.
این تا اینجا. حالا یه کمی هم حرف.
یه نظریه ی جامعه شناختی هست که میگه: جامعه مثل یه رود خونه میمونه. هرچی جلوشو ببندی هرچی محدودش کنی آخر راه خودشو پیدا میکنه حتی اگه رو یه چیزی هم تعصب داشته باشه. یه چیزی تو همین مایه ها.
هر چیزی یه تاریخ مصرفی داره. به نظر من اگه این محله با این رویه بخواد جلو بره داره به سمتی حرکت میکنه که به پایان تاریخ مصرف خودش نزدیک میشه.
به نظرم ما اگه بتونیم شرایط ضروری و مهمو مدیریت کنیم خودش یه دست آورد هست. تا تغییر خیلی راه مونده. تو یه شب نمیشه راه صد سال رو رفت. تغییر خوبه به شرط آنکه ملزوماتش فراهم بشه.
و اما در مورد خودم که چراغ خاموش میام بگم که من استراتژیم با مدیرای اینجا متفاوته. فقط همین. مطمئن باشید تا تغییر در اینجا برام ملموس نشه یا نشونه هایی از تغییر نبینم دیگه تا اطلاع ثانویه چراغام خاموشه حتی اگه با کنایه هم حرفی به من زده بشه در قالب بعضی آدما یا چیزایی از این قبیل. ولی مطمئن باشید که تو هیچ سایتی هم کامنت یا پستی از من نمیبینید. مگه سایتهای بینایی.
چراغامون خاموشه چشمو چراغه خونه.
فکر کامنت نذاشتن اینجا قلبمو میسوزونه.
گاهی وقتها آدم باید از جایی یا چیزی که دوستش داره دور بشه. دوست داشتن فقط با نزدیک بودن اتفاق نمیفته. همیشه هم مبارزه خوب نیست. بخصوص که وقتی کسی مهمات نداشته باشه.
در آخر هم بگم چون ما نابیناها معمولاً یه کمی حساستریم اگه کلمه جمله یا عبارتی از من کسی رو رنجونده عذر میخوام. دیگه از یه بیسواد بیشتر از اینها نمیشه انتظار داشت.
موفق باشید و واقعاً خیلی دلم براتون تنگ شده ولی خوب چه میشه کرد دیگه. به هر حال بعضی از چیزا دست ما نیستند. امیدوارم روزی برسه که

درود
من نمیدونم چرا باید هر چند وقت یه بار این قصه ی تکراری و کهنه رو نو کنیم!
آقا هر جایی از یه اتاق ۶ متری گرفته توسط صاحبش، تا کل نظام بین المللی توسط نهادی به اسم سازمان ملل متحد قوانینی داره که خوب یا بد، درست یا غلط و مفید یا مضر، حد اقل تا وقتی جایگزین بهتری پیدا کنه باید مورد احترام همگان باشه!
در مورد ایراداتی که دوستان میگیرن، شهروز کاملا توضیح داد! کما این که قبلا هم هزار بار گفته شده دلیل فلان کار و بهمان کار چی بوده!
این که من و شمای نوعی فلان رویه رو دوست نداریم، سلیقه ی شخصی‌مونه و امکان برآوردن همه ی سلایق هم وجود نداره!
حالا هر کس ضمن یه پیشنهاد جدید میتونه کاری کنه که به واسطه ی پیشنهادش صدای هیچ شخص یا گروه دیگه در نیاد این گوی و این میدان!
وگرنه اگه با من بود که تا حالا اسکن کارت شناسایی هم از کاربرای محترم برای احراز هویت‌شون گرفته بودم!
راستی حضور آقا مصطفی با سلام و تحیات! به نظر میرسه منظور شما از اونی که همیشه away هست من باشم و با این که نباید حرف حاشیه ای بزنم، چون احتمالا بقیه هم متوجه شدن باید حضورتون عرض کنم که تا اونجا که من میدونم، آیدی saeed.derafshian تو اسکایپ متعلق به منه و خود مایکروسافت یعنی صاحب فعلی اسکایپ چه تو سایتش و چه اپلیکیشن کامپیوتری و موبایلیش به من امکاناتی داده که اجازه دارم از هر کدوم خواستم استفاده کنم!
از جمله ی اونها امکاناتی نظیر Online, Away, Do Not Disturb, Invisible و غیره هست که ظاهرا برای انتخاب هر کدوم لازم نیست از کسی اجازه بگیرم!
من اگه بخوام میتونم جواب هیچ کس یا شخص خاصی رو به هر دلیلی که دلم بخواد ندم و جای هیچ اعتراض قانونی هم به من وجود نداره!
شما اگه رفتار من با مزاج تون سازگار نیست، هر چه سریعتر Remove بفرمایید تا بیش از این ناخواسته باعث اذیت‌تون نشده باشم!

بی ادعا جان! شما هم سلام و تحیات مخصوص بنده رو پذیرا باشید!
از ۱ تا ۷ همچنین ۹ تا ۱۱ حرفات که مقدمه و مؤخره بود پس میذاریمشون کنار و میریم سر اصل مطلب!
این مورد هشتم رو بیا با مصداق مشخص و دقیق بگو کدوم کار رو شما خواستی به نتیجه برسونی و کی دقیقا چه جوری نذاشته!
بذار یه بارم شده به جای حرفای کلی و زنده باد مرده باد گفتن، بشینیم به قول خودت منطقی حرف بزنیم!
تازه شما که نوشتی منتهی به نتیجه! پس نتیجه هم گرفتی و بعد ظاهرا ما یه کاری کردیم نتیجهه پس گرفته بشه!
خلاصه بیا قشنگ توضیح بده همه شیر فهم بشن!
این مدیریت شرایط و ضرورتها هم همچین یه نمه معلوم نبود چی میخواد بگه که اونم توضیح بدی ممنون میشم!
میمونه نظریه ی جامعه شناختی که با این که مصداق رودخونه ای که جلوش گرفته شده و اونی که جلوشو گرفته بازم مشخص نبود، قابل احترامه و اگه بیای تکلیف اینا رو هم معلوم کنی یه فکری براش میکنیم!

با درود.‏ بارها گفتم نباید سلیقه ای رفتار بشه با پستها و کامنتهای این محله.‏ دیگه اینقدر گفتم زبونم مو درآورده.‏ شهروز؟ اگر همکارات بهت کمک نمیکنن مشکل کادر مدیریته شماها مدیران باید با هم حلش کنید نه کاربرا آسیبشو ببینن.‏ حتی خودت آسیبشو ببینی چون آدمی آدم هم تا ی حدی انرژی داره.‏ من واقعا از سلیقه ای رفتار کردن خسته شدم.‏ شاید بودن یا نبودنم واس کسی مهم نباشه ولی کم کم دارم به این نتیجه میرسم از اینجا برم.‏ که حتی چراغ خاموشم نباشم.‏ که بعضی جاها نتونم خودمو کنترل کنم و حرفی بزنم.‏ حدود سه چاهار ساله که اینجام دلکندن سخته.‏ ولی میگم بعضی وقتا فقط باید رفت.

من یه نکته ای برام خیلی جالبه.
اینه که ما از هم چهارتا جمله یاد گرفتیم هی میگیم.
بعد از طرف میپرسیم خب با کدوم سند میگی میگه یادم نمیاد یا مثلاً تو حافظه ی سایت موجوده و فلان.
مثلاً میگید سلیقه ای رفتار شده. یه طوری میگید که انگار هر کس تو گوشکن این حرفو بزنه کلاس داره و همه فکر میکنن خیلی کارش درسته.
سلیقه اصلاً یعنی چی؟
یه نفرتون بیاد این کلمه ای که دارید روزی ده بار برامون به کار میبریدو تعریف کنید ببینیم اصلاً معنیشو میدونید؟
رئیس جمهور این مملکت هم داره با سلیقه ی خودش این مملکت رو میچرخونه.
اگر سلیقه در مدیریت نبود چه دلیلی به تغییر چهار سال یه بار دولت بود خب مثل همون دو هزار و پونصد سال یه پادشاه میذاشتن شصت سال حکومت میکرد تا میمرد.
هرچند پادشاها هم به سلیقه حکومت میکردن.
این سایت که دیگه در مقابل این چیزها عددی نیست.
آقایون، خانمها، مدیران این سایت رباط یا آدم آهنی نیستن.
مدیران این سایت هم عقل دارن قلب هم دارن و حق طبیعیشونه که بر اساس سلیقه اینجا رو مدیریت کنن. سلیقه اتفاقاً به نفسه بد نیست.
من اگر سلیقه به خرج بدم و طرحی جدید برای ظاهر اینجا به کار ببرم چه اشکالی داره؟
من اگه سلیقه به خرج بدم و کاری کنم کاربرهای اینجا فعالتر بشن چه اشکالی داره؟
انقدر سلیقه سلیقه نکنید. خود شماها که هر کدومتون در زمینه ی دیگه ای قطعاً توی زندگیتون مسئولیتی دارید، آیا هیچ دخالتی به سلیقتون نمیدید؟
آیا شما توی زندگی و کار و حرفتون خشک و انعطاف ناپذیرید؟
یه نمونه من بهتون کمک میکنم.
من به علی کریمی گفتم تو پستای من کامنت نذار.
این یه خواسته ی شخصیه ولی همه به مدیریت من ربط دادن. آخه بی انصافا این چه ربطی به مدیریت من داره؟ من شهروز حسینی دوست ندارم علی کریمی تو پستهایی که مال شخص منه کامنت بذاره کیو باید ببینم؟ چه طور وقتی پریسا میاد میگه من از رعد خوشم نمیاد هیچ اتفاقی نمیفته و این دو نفر بدون مشکل دارن اینجا فعالیت میکنن و هیچ کس هم هیچ ایرادی از این دوتا نمیگیره؟ منم سلیقم در مورد فعالیت شخصیم اینجا اینه که این آدم به من کاری نداشته باشه. این فکر کنم حق طبیعی من باشه نیست آیا؟
یا این که هر کس هرجا مطلب کم میاره میزنه به قول معروف تو کوچه خاکی و میگه محله دیگه مثل قدیما نیست. بله نیست چون هر چیزی تغییر میکنه. چون شرایط عوض میشه. اگر تا پارسال ما بیست نفر بودیم شدیم پنجاهتا. مطمئناً خیلی چیزا توی جمعیت بزرگتر عوض میشه.
چرا باید با این حرفا احتمالاً قلب کسایی که جدید هستن رو به درد بیارید که فکر کنن نکنه ما مزاحمیم یا این که باعث شدیم اینجا این شکلی بشه.
دست از جملات تکراری بردارید. شما اگر ادعای قدیمی بودن تو این محله رو داری، نرو شش ماه یه بار پیدات بشه، پیداتم که میشه جز انتقاد هیچی برای ما نداشته باشی.
هرچند همین الان خیلی از قدیمیها هستن که هنوز دارن اینجا کار میکنن و مشکلی هم ندارن.
قدیمیهایی که نیستن یا رفتن توی سایتهای مشابه که بتونن مطابق سلیقه ی خودشون اونجا فعالیت کنن، یا مذهبی بودن و اینجا امکان فعالیتشون نبوده، یا عده ی کمی هم به خاطر مشکلات شخصیشون و دلایل غیر منطقیشون اینجا نمیان.
تا حدی هم که وظیفمون بوده این بحثو پیگیری کردیم.
پست غایبها رو زدیم، تو جشنواره ی پژواک به نوعی حضورشون رو باعث کسب امتیاز ویژه قرار دادیم و حتی مستقیماً توی فضاهای خارج از اینجا باهاشون حرف زدیم.
دیگه نمیتونیم بریم دم خونه هاشون به زور بیاریمشون اینجا که.
این سایت هست و خواهد بود و درش رو به همه بازه.
انقدر هم بزرگ و مفید شده که استفاده کردن از این سایت فایدش خیلی بیشتر از استفاده نکردن ازش شده.
هر کس خودش باید بیاد و اونطور که احتیاج داره از این سایت استفاده کنه.
راستی اگر بهتون بر نخوره پست غایبها و پژواک هم سلیقه ی من بود. اگر سلیقه بد باشه این کارها هم بده.
بازم ببخشید طولانی شد.

با سلام خدمت دوستان عزیز. امیدوارم صحبت های بالا کسی رو نرنجونده باشه. دوست عزیز. جناب آقای کریمی گرامی. چه خواسته ای داشتی که بهش رسیدگی نشده؟ بیا توضیح بده و مفصل بنویس از گروه مدیریت چه انتظاری داری و چه پیشنهادی داری که در بارش فکر بشه.

سلام.
میخوام چند نکته دیگه رو بگم.
۱. این محله یه محله صمیمیه و همه با هم دوستیم. هم تو این ارتباطها و هم تو شیوه مدیریت این سایت پرجمعیت، اگه احیانا خطایی از کسی سر بزنه، بهتره که فقط به خاطر دوستیها و از اون مهمتر صادقانه کار کردن مدیرها و اعضا از اون خطا بگذریم و اشتباه اون فرد رو بهونه ای برای دشمنی با شخص یا رفتن از سایت نکنیم. اینجا قراره همه مون تلاش کنیم که جامعه نابینایان به استقلال برسه.
۲. منم معتقدم که باید هر چند وقت یه بار مدیرها یه پست هم اندیشی بزنن و تو اون همه مسائل رو مطرح کنن. هم استراتژیها هم قوانین و دلایلی که برای ضرورت وجود اونها میدونن، هم اهدافی که خودشون و احیانا اعضا در این سایت دنبال میکنن، هم موفقیتهایی که تا اون زمان به دست اومده، هم خطاها و اشتباههایی که صورت گرفته و هم اتفاقهای مثبتی که موجب پیشرفت سایت شده، هم نقاط ضعف هم نقاط قوت، و هر چیزی که به سایت مربوط میشه و رو عملکرد اعضا و پیشرفت سایت تأثیر مستقیم و غیر مستقیم میذاره. وقتی همه چیز مطرح شد، من عضو معمولی میدونم که چه چیزی رو باید مطرح کنم و چه چیزی رو مطرح نکنم. البته از خود اعضا هم باید توقع داشت که منطقی برخورد کنن. نه این که مثلا من چون با امیر رفیقم از نگاهش و رفتارش دفاع کنم و چون از شهروز خوشم نمیاد بگم اون اشتباه میکنه و سایتو منحرف کرده.
درسته که من به سادگی میتونم پیشنهادها و انتقاد هامو تو بخش ارتباط با مدیران مطرح کنم. ولی اینجا ما میتونیم با همفکری پیشنهادهای جهت دارتر و عملیتر و کاملتری مطرح کنیم. همیشه دو نفر بهتر از دو تا یه نفر کار میکنن و طبیعتا نتیجه بهتری هم میگیرن.

سعید گل!اولا اینکه من منظورم شما نبودی که!چرا به خودت میگیری؟ اتفاقا این دوست گل معمولا من بهش پیام میدم دیر یازود جوابمو میده!بعدشم اشکان جوووون داداش گل اگه طبق نظر شهروز اینجا سلیقه ایه و مدیرها هرطور بخوان طبق سلیقه خودشون مدیریت میکنند مثل یه رئیس جمهور که کشور رو با سلیقه خودش میگردونه و قرار نیست آسیبشناسی بشه و قرار نیست یه چیزهایی تغییر کنه و خصوصا اینکه تا اونجایی که من دیدم مجتبی به عنوان مدیر ارشد هیچ نیامده بگه که آیا کلا با این پست و مثلا اینکه سنجاق شده موافق بوده یا نه و به هر حال نظری چیزی بده که رنگ و بوی تغییر داشته باشه داداش چرا این پست زده شد؟ اگه مدیران فکر میکنند پستهایی از این دست که قبلا زده شده بوده فاقد نتیجه بوده چرا اینگونه پستها رو میزنید؟ اگه مثلا شهروز قرار نیست لحنشو عوض کنه و تازه بدتر هم با مخاطبش ارتباط میگیره پس الآن ما برای چی اینجاییم داداش؟ نه وجدانا بگید ما هم بدونیم دیگه

در پاسخ به سعید گل البته اینو هم بگمها!شما وقتی یه مدیر هستی دیگه فقط برای خودت نیستی!دیگه فقط خودت و خودت نیستی که بخوای از تمامی امکانات اسکایپ استفاده کنی!من خودم حدود دو ماه به دلیل کارها و طرافیکی که داشتم و سرم شلوغ بود away بودم!یک نفر هم اعتراض نکرد چون من یک شخص کاملا آزاد هستم و هیچ کس ازم توقع نداره!ضمنا سعیدجوووون دادا ما همه شو بلدیم!میخوای بیا از ما یه امتحان بگیر! online, away,invisible,do not disturb,offline,شاید ما کم سواد باشیم ولی دیگه نه اونقدر که احتمالا شما فکر میکنی و یا گوشزد میکنی!آره داداش

ههه
من خر یه ساعت نوشتم بمولا کلی هم ادیت کرده بودم ولی شوت کردم رفت سکوت اینجا قشنگ تره چون میدونم لیلی مرده
شکلک بی خیالی طی کن فری

سلام و تشکر از سرکار خانوم محب شهروز علی کریمی سعید درفشیان مصطفی و سامان اجرت دست.
در مورد مطالب دوستان بگم که: تا اینجا بیشتر حرفها زده شده و از این به بعد اگر واقعا قصد داریم که به یه نتیجه ی روشن و مشخص برسیم باید طرحهایی رو که به ذهنمون میرسه رو هم ارائه بدیم. دوست داشتم در مورد صلیقه صحبت کنم و نظرمو بگم اما از اون مهمتر این که ما دوباره با بیان خوبمون به خوبی نقاط ضعف که اتفاقا به هر دلیلی اعم از کارشناسی یا شخصی رو بیان کردیم اما از اینجا به بعد آیا برای رفع همین نقاط ضعف برنامه ای داریم و آیا میتونیم همینقدر سلیس و روان از برنامه ها و پیشنهاداتمون برای رفع این نقاط ضعف بگیم یا نه!
خدا نکنه که مهمترین ضعف محل از نظر ما این باشه که ما دستمون تو کار نیست و افراد دیگه ای دستشون تو کاره! برای محل فرقی نمیکنه که شهروز و سعید و میثم و … مدیر باشند یا علی کریمی و سامان و اشکان و … محل طراحی و برنامه میخاد، حالا اگه برنامه های تیم فعلی ضعف داره بعد از این که نقاط ضعفو گفتیم خوب که برای رفع نقاط ضعف هم برنامه ها و پیشنهادامونو ارائه بدیم نه اینکه کلی سؤال مبهم مطرح کنیم و به این بهانه از دادن پیشنهاد خودداری کنیم.

میدونی سلیقه ای یعنی چی شهروز سلیقه ای یعنی پارتی بازی سلیقه ای یعنی عشقی کار کردن سلیقه ای یعنی هر چی به مذاق یارو نشینه پاک کن دقیقا حرفی که یکی از مدیرای اینجا زد سلیقه ای یعنی از کسی که خوشت بیاد بد ترین رو بهترین میکنی ولی از کسی که خوشت نیاد بهترین رو بدترین میکنی
بابا اینجا خیلی عشقی شده حتی عشقی تر از عشقی . چرا کامنتی که من باید بدم حذف بشه ولی دقیقا مشابه حرفم توی کامنت بالاییش بود که من اون حرف رو زدم ولی اون منتشر بشه تازه لایک هم بخوره . . چرا گیریم اصلا اشتباه بود با یه ادیت میتونست پنج درصد رو حذف کنه نه بخاطر پنج درصد نود و پنج درصد رو حذف کنه بازم بازم میگم این نهایت حرفم بود ولی جمله من دقیقا مشابه جمله بالایی کامنت من بود که من تحریک شدم نمیخوام از کاه کوه بسازم خودتم میدونی آدمی هستم خوش دارم همیشه همه کنار هم خوش باشیم و دست تو دست نه رو دست هم بلند بشیم . تازه من توی اون کامنت هم نوشتم بهتره ویرایشگر ها یه دوره ببینن واسه اینکه بچه ها دلخور نشن بعد میبینم اون قسمت رو هم حذف کردن مگه چیز بدی بود یا نقد سازنده بود اون حرف من . اینا یعنی عشقی کار کردن اینا یعنی سلیقه ای
توی فلان پست ما کامنت دادیم تشکر کردیم و فلان و بیسار و چند تا هم سوال کردیم از پست حالا یه گوشه هم شوخی بود بعد به یارو میگیم چرا حذف کردی میگه هر چی به مذاقم نشینه حذف میکنم بعد میبینیم خانم x توی فلان پست مهمی شوخی کرده چند بار هم شوخی کرده بهشم میگی میگه اون خانمه نمیشه کاریش کرد اینم بگم نه رعد بوده نه رهگذر که ناراحت نشن . اینا یعنی عشقی کار کردن همین چند وقت پیش من ازت انتقاد کردم شهروز اونم به والله بخاطر دوستی با تو بود که دیگه اون کارو نکنی چون ارزش تو بیشتر از این حرفا هست بعد میبینم باز ادیت میشه یا فلان کامنت حذف شد که خودت در جریان بودی . اینا یعنی زنندگی . اینا یعنی دیوار اینا یعنی فاصله . خیلی ها زخم تو دلشون هست و مونده شایدم هر باری که مرور میکنن هزار لعنت میفرستن ولی خوب باز چه کنن بخاطر یه نفر نمیشه چشاش رو رو هزار نفر بست
آره شهروز . سلیقه ای یعنی تو توی فلان پست بگی چون فلانی مدرک تحصیلیش بالاست باید مدیر فلان بخش سایت بشه این یعنی حرف زور این یعنی اختلاف نظر و چون مدیر هستی ربط پیدا میکنه به سلیقه ای بودن چون اگر کسی هم مخالفت کنه باز لیلی مرده باز نظر شما حکم فرماست ولی خودم شدید مخالفم کسی که مدرک تحصیلیش بالاس باید کاره ای بشه
کسی باید کسی بشه که دلش دریا باشه . طاقتش بالا باشه درکش بالا باشه همیشه ختم بخیر صحبت کنه همیشه اگه بد ترین جمله هم دید با بهترین جواب کامنت بده کسی باشه که فرو تن باشه از لحاظ اخلاقی تایید بشه
همین کامنت بستن شما با نام کاربری یعنی پارتی بازی یعنی همشهری بازی و هزار معنی دیگه که به نا حق انجام دادین . البته تو نبودی مجی بود که باز گویی سر دردی بیش نیست
همین قضیه آقا کیوان که صد سال تنهایی هست البته دیگه قاطی مرغا شده بهش نمیاد صد سال تنها باشه من این داداشمون رو تا یه سالی که اینجا فعال بودم ندیدم هیچ رقمه ندیده بودم تا تو اون پست که اولین باری که دیدم با من هفت هشت بار کامنت بازی کرد کلکل کرد که ایشون کامنت من رو که یه بخشیش مورد داشت حذف کرد و من به خیالم موجی این کارو کرده که ناراحت شدم بعد نگو آقا خودش مدیره ولی ما یبار هم ندیده بودیمش خوب این عاقلانه نیست که کسی که مدیر باشه و از این حرفا توی بچه ها نباشه مثلا میدونیم که سعید درفشی این اقا کارهای فنی سایت رو انجام میده پشت پرده همه هم خبر دارن که کامنت یا پست از ایشون هم دیدم و شناخته شده هستن ولی کسی مدیر باشه حتی دریغ از اسم بردنش بگذریم که شد توی یه پست دیگه این آقا اومد و به نوشتن من گیر داد با اینکه من هیجده سال بینا بودم و مشکل املایی ندارم یا خیلی هم کم دارم که گیر داد که آخرش اون شد بعد مجتبی مسیله بیرون از سایت رو به سایت ربط داده که به هیچ کس ربطی نداره مسایل خصوصی دیگران . ایشون توی جمع بمن بی ادبی کرد منم بیرون از جمع توی اسکایپ
اینا رو هم نمیگم حاشیه بشه یا آقا کیوان بیاد دوباره بحث ادامه پیدا کنه نه این رو گفتم ببینی معنی عشقی یا سلیقه ای یا پارتی بازی و همشهری بازی چه مزه ای داره
بمولا که هیچ رقمه حال نمیکنم اینجا پست بزنم نه با طعنه حرف نمیزنم عاشق تک تک بچه های اینجا هستم و همه نابینا های دیگه ولی این هست معنی قدرت و پشت میزی بودن و همینطور سلیقه ای منظور سامان بنده خدا از سلیقه ای یعنی اینا
یه خواهش برادرانه از رعد هم دارم که اول دیگه اینقدر نگه مردا فلانن بیسارن میخی هستن یا مریخی بعضی ها واقعا ناراحت شدن خودمم اومدم بر عکس قضیه بگم گفتم بی خیخیل حاشیه میشه ولی خدایی اگه یه مرد مثل خودتون صحبت کنه سیبیلاشو دونه دونه میکنید بعد هم اگه مشخصات بچه ها رو توی جمع نپرسی بهتره مثلا فلانی با اسم مستعار اومده بود دوست نداشت کسی اسمش و از همه مهمتر سنش رو بدونه که حالا رو سر ادب و احترام گفته بود
امید وارم که رعد عزیز صحبت های منو مثل یه برادر کوچیکتر بدونی چون خدایی دوست ندارم حرفی تو دل بچه ها بمونه بعد یهو بترکه .
دیگه فکر کنم حرفی نیست یکی میگفت اینجا محله عشقی ها شبیه هست تا نابینایان
تند بود معذرت خواهشا مباحث گذشته رو پیش نکشید چون رغبتی برای حل و فصل کردنشون نیست ولی معنیسلیقه ای بودن رو گفتم واست شهروز
یا حق

سلام خدمت همگی!
اول بگم که من صمیمانه بابت زحمات تیم مدیریت سایت ممنونم!
البته به هیچ وجه قصد رنجوندن کسی رو ندارم!
در مورد سلیقه ای برخورد کردن پرسیدید من نظر شخصی خودمو میگم! بازم امیدوارم سوء تفاهم نشه و کسی ازم نرنجه!
به نظر من اعمال سلیقه و عقیده خوبه، ولی متأسفانه گاهی وقتا از آزادی بیان سوء استفاده میشه! یعنی منظورم اینه که عملا به شخص یا گروهی آزادی بیان داده میشه، و به گروهی هم نه! میتونم مصداق بیارم، ولی هرچه فکر میکنم عقل ناقصم میگه نوشتنش در کامنتها درست نیست! چون ممکنه الکی الکی جنجال درست بشه!
البته این نکته رو هم بگم که تا حالا به شخص من توهینی نشده، ولی همنوعان یکی از خط قرمز های منه، و توهین به دیگری رو هم نمیتونم تحمل کنم، حالا خواه شخص یکی از اعضای تیم مدیریت و ویرایش سایت باشه، خواه مثل من یه کاربر عادی باشه، خواه یه بازدید کننده باشه، اصلا خواه این توهین در یک فضای مجازی اتفاق بیفته خواه بیرون. تفاوتی نمیکنه! در مورد اعتقادات هم که دیگه معلومه و دیگه نیازی به توضیح نیست.
دیدگاه خانم محب هم قابل تأمله! نمیدونم درست متوجه منظورشون شدم یا نه.
راضی نگه داشتن همه سخته و میشه گفت که غیر ممکنه.
اتفاقا سؤال من هم اینه که چرا به این موضوع نقد داریم که سایت های نابینایی بیشتر شدند، و خب بعضی دوستان در یک سایتی که بیشتر باب طبعشون هست فعالیت میکنند! و این رو به نوعی عدم اتحاد میدونیم.
اتفاقا منم معتقدم سایتهای نابینایی میتونند در کنار هم مکمل هم باشند، و همچنین با هم رقابت دوستانه داشته باشند.
موفق و سربلند باشید.

سلام
جا داره یه نکته رو اول بگم اونم اینکه من همون پارسال در یکی از پست هایی که برای کمک به کار های محله زده شده بود، گفتم حقیقت اینه که کار های سایت هواشناسی من اونقدر زیاد شده که عملا نمیرسم اینجا مثل سابق در بخش مدیریت کمک کنم. در همون پست از مجتبی خواستم حالا که در عمل نمیتونم کمک چندانی کنم، نقش مدیریتی من رو به همون نویسنده تغییر بده و به نوعی از مسئولیت خطیر مدیریت سایت گوش کن، استعفا دادم.
چون اعتقاد داشتم و دارم اگر کسی مسئولیتی رو بر عهده میگیره، باید اونو به بهترین شکل ممکن انجام بده و وقتی میبینه نمیتونه کمکی کنه، باید بره و میدون رو به بقیه بچه ها واگذار کنه.
به هر حال. مجتبی به خاطر لطفی که به من داشت، نقش کاربری منو تغییر نداد و این شد که مدیر سایت گوش کن بودن برای من، صرفا نقشی نمادین داشت.
چون در عمل، من واقعا فرصت نمیکردم به سایر دوستانم کمک کنم و همه ی زحمات سایت، رو دوش اونا افتاده بود.
من حدود یک سال یعنی از پاییز سال ۹۲ تا پاییز سال ۹۳ در عمل به کادر مدیریتی سایت کمک میکردم و در اون مدت همه تلاشمو کردم تا محله به کار خودش ادامه بده.
بعد از من هم کسانی اومدن که خیییلی بیشتر از من برای سرپا موندن این سایت زحمت کشیدن.
این رو گفتم تا در جریان باشین اسم من در کادر مدیریتی گوش کن، صرفا به خاطر لطف دوستان یک نقش نمادین هستش و من در یک سال گذشته، عملا نتونستم در کار های مدیریتی سایت هیچ کمکی به این عزیزان کنم.
مجدداً از شهروز، سعید و مجتبی تقاضا دارم نقش منو به همون نویسنده تغییر بدن چون این عنوان، مسئولیت میاره و من در مقطع فعلی، نمیتونم از پس این مسئولیت بر بیام.
البته همونطور که پارسال هم گفتم، چه پشت پرده و چه پشت صحنه و چه جلوی صحنه، هر کمکی که از دستم برای رشد محلمون بر بیاد، دریغ نمیکنم.
واقعیت اینه که من زندگیمو مدیون این سایت هستم و تا جایی که از دستم بر بیاد، کمک حال دوستانم خواهم بود.
اما در خصوص این پست.
مطالب زیادی رو دیشب نوشتم که محله در چند ماه گذشته، چه نقص هایی رو داشته.
امروز هم میخواستم پیشنهاداتی که باعث رفع این نقایص میشه، بنویسم.
اما حقیقتش وقتی امروز صبح، پاسخ های شهروز و سعید رو خوندم، به این نتیجه رسیدم که در اداره ی این سایت، ما تفاوت نگرش زیادی داریم.
تفاوت سلیقه ها همه جا بوده و هست و هیچ اشکالی هم نداره.
لذا ترجیح میدم به سلایق دوستانم احترام بذارم و البته منم مثل سایر کاربران، تابع قوانین فعلی اینجا باشم.
چون برایند دیدگاه مدیران فعلی محله اینه که اگه میتونید با قوانین فعلی اینجا کنار بیایین، خب بمونید و ادامه بدین.
اگر هم مطالب اینجا پاسخگوی سلایق و علایق شما نیست، به سایر سایت ها مراجعه کنید.
البته استدلال این عزیزان کاملا منطقیه اونم اینکه ما نمیتونیم همه ی سلایق رو راضی نگه داریم.
بسیار خوب. حقیقتا انعطاف پذیری و اراده چندانی رو برای ایجاد تغییرات اساسی در این محله نمیبینم.
بنابر این ترجیح میدم مطالبی که نوشته بودم رو دیگه اینجا نذارم و صرفا برای خود مجتبی، سعید و شهروز ارسال کنم.
اگر این عزیزان دوست داشتن و نکاتی که نوشتم مطابق با سلیقشون بود، در این محله پیاده کنن.
اگر هم نبود، من همه جوره مخلصشون هستم و همچنان مثل گذشته، در حد توان، به محلمون کمک خواهم کرد.
مجتبی. سعید. شهروز. و بچه های ویرایشگر.
میدونم که اداره چنین سایتی چقدر سخت و پر دردسر هستش.
اما یکی از بزرگترین اهداف سایت های اینترنتی، جذب مخاطب بیشتر و بهبود شرایط کیفی محتوا هستش.
این بچه ها تک تکشون جزء سرمایه های این سایت محسوب میشن.
تورو به خدا اجازه ندین به همین راحتی سرماه هامون برای فعالیت در این محله، دلسرد بشن.

سلام مجدد!
جناب آذر ماسوله
من و خیلی از دوستان اگه میگیم مطالب مذهبی منتشر نشند، یکی از دلایل منطقی اینه که مطالب مذهبی تخصص این سایت نیست.
حتی من و خیلی از دوستان معتقدیم هر کس هر مطلبی که منتشر میکنه باید از دانش و تخصص کافی پیرامون اون موضوع برخوردار باشه، دیگه مطالب مذهبی که حساسیت خودشو داره.
اتفاقا من به دیگر سایتها هم سر میزنم، و با توجه به همین دلیل که نوشتم از خوندن خیلی از مطالب کپی صرف نظر میکنم، حالا ممکنه اون مطلب یه مطلب مذهبی باشه یا نه اصلا یه مطلب جامعه شناسی یا روانشناسی.

سلام مجدد به همگی دوستان عزیزم
بنده معتقدم هر جا هدف گذاری مشخص باشد دیگه هیچ خللی در آن مجموعه ایجاد نمی شود. به عنوان مثال سایت گوش کن می گوید که مطالب مذهبی و سیاسی منتشر نخواهد شد. این به این معنا نیست که این سایت با سیاست و مذهب مخالف است. بلکه به این معنا است که هدف این سایت این است که مطالب مذهبی و سیاسی نداشته باشیم. پس وقتی هدف مشخص است دیگر نه کاربر می تواند به آن ایرادی بگیرد و نه مدیری و نه هیچ کس دیگری.
پس هدف گذاری در وهله اول خیلی مهم و اساسی است.
اما پس از مشخص شدن هدف می بایست خیلی از افراد به این هدف گذاری توجه مهمی داشته باشند تا بتوانند در راستای پیشبرد اهداف محیط اقدام کنند.
از سوی دیگر فعالیت مذهبی و سیاسی فقط به چشم یک فعالیت مذهبی و سیاسی در نظر گرفته نمی شود بلکه این دو برای خودشان فلسفه ای دارند. فلسفه ای که کار هر کسی نیست. پس ممکن است در این راه ما دچار ابهاماتی شویم که نتوانیم آن فعالیت سیاسی و مذهبی را به نحو احسنت انجام دهیم.
اما یک نکته ای که باید به آن توجه کنیم این است که ما در خیلی از فعالیت های خودمان احساسی عمل می کنیم و تصمیم های واکنشی می گیریم. در صورتی که اگر بخواهیم به دنبال راه چاره باشیم می بایست جلوی رفتار های واکنشی را بگیریم و رفتارهای کنشی داشته باشیم. یعنی اینکه ما باید کنشی عمل کنیم تا واکنشی.
امیدوارم همه با هم در جهت هدف گذاری این محیط عمل کنیم و هدف را سرلوحه ی کار خود قرار دهیم.

سلام به فرامرز و سامان.
خب من در مورد دلخوریهای این دو نفر توضیحاتی بدم.
سامان توی این سایت نویسنده بود و مطالبش مستقیم منتشر میشد.
یه بار یه پستی زد که وقتی ما واردش شدیم دیدیم که پستش قابل خوندن نیست و صفحه خوانها نمیتونن بخوننش.
البته پستش هم کپی بود.
حالا این که شاید ایشون از ایسپیک استفاده کرده و تونسته اون رو بخونه دلیل نمیشه که همه بتونن بخونن.
شما به عنوان نویسنده توی یه سایت نابینایی باید تمام صفحه خوانها رو در نظر بگیری.
کاری که رعد بینا داره میکنه و همیشه حواسش هست ولی خیلی وقتا میبینم که نابیناهای خودمون رعایتش نمیکنن.
در ادامه هم چند پست از سامان اومد که توش پر از غلطهای املایی و نگارشی بود.
این شد که تنها به خاطر کنترل پستهاش و این که با ویرایش درست و انتشار درست پستهاش اول شأن خودش رو حفظ کنیم و بعد هم به مخاطبمون احترام گذاشته باشیم، نقشش رو به مشارکت کننده تغییر دادیم.
این فکر نکنم سلیقه باشه این یه تصمیم منطقیه که هر مدیری ممکنه در مورد کاربرهاش بگیره.
و اما فرامرز.
ببین اون شبی که تو با کیوان مشاجره داشتیف دقیقاً یکی دو روز شاید از ویرایشگر شدن کیوان گذشته بود و طبیعیه که تو این زمان کم همه متوجه این موضوع نشن.
کما این که الآن دیگه همه میدونن که کیوان ویرایشگره.
در ضمن به نظر تو وقتی توی اون پست به کیوان توهین کردی و به جای کیوان اون رو حیوان خطاب کردی اون هم توی کامنتهای یه پستی که دهها نفر شاید ببیننش و بخوننش، توقع چه واکنشی از ما داشتی. باید میومدیم میگفتیم باریک الله خیلی خوب کردی که این کارو کردی؟
فرض که کیوان ویرایشگر هم نباشه. انسان که هست. تو نباید بهش توهین کنی چون داری مثلاً از حقت دفاع میکنی. حتی اگر حق با تو بود حق توهین برای تو نبود.
در ضمن، اگر ما سلیقه ای عمل کردیم، این سلیقه ای عمل کردن ما باعث شد که تو بعد از این که یه بار پارسال اخراج شده بودی دوباره به سایت با یه اسم دیگه برگردی. چه طور اینو نمیگی؟
در ضمن، گیریم که اخراجت از اینجا سلیقه ای بوده.
اخراجت از سایتهای دیگه ی نابینایی هم سلیقه ای بود آیا؟
یعنی همه ی ما دو سه تا سایت با هم تبانی کردیم که تو رو با اعمال سلیقه اخراج کنیم؟
تو یه بار دو سال پیش تو این سایت توهین کردی و حسابت بسته شد و بعد از مدتی دوباره با یه اسم دیگه بهت اجازه ی فعالیت داده شد. ولی باز هم همون رویه رو پیش گرفتی. کپی همین اتفاق توی شب روشن افتاد و تو به هر دلیل اونجا اخراج شدی و الآن با یه اسم دیگه اونجا فعالیت داری. از سایت پر پرواز هم که زمانی که فعال بود اخراج شدی.
یعنی همه داریم با سلیقه با تو برخورد میکنیم آیا؟
من فکر میکنم این اصل که برای ایجاد تغییر در هر محیط و گروه و هر جامعه ای باید این تغییر رو از خودمون شروع کنیم کاملاً درسته.
بهتره اول ما خودسازی کنیم و بعد بخوایم جایی رو درست کنیم.

درود. وقتی مدیر سابق سایت که خودش دستش تو کار بوده میگه من پیشنهادامو اینجا نمیذارم, و هیچ نگرش مثبتی برای تغییر نمیبینم, دیگه از من نخوادید از این به بعد در این مورد چیزی بنویسم. فعلاً که علما با هم به اختلاف خوردن. در مورد مستند هم برید به پستی که من برا تغییر محله نوشتم, به کامنت یکی از مدیرا مراجعه کنید.
آیا اون پست برای تغییر نبود؟ آیا من تو اون پست کم گذاشته بودم. خوب. وقتی عنوان میشه که همه چیز خوبه, دیگه چه لزومی به پستهای تکراری و کامنتهای تکراری هست. من همون امیری که تا حالا یه کلمه هم باهاش حرف نزدم رو قبول دارم. هر وقت شما تونستید با اون به یه نتیجه ای برسید, اون وقت بیایید سراغ دیگران.

این پست قرار بوده انتقاد و پیشنهاد برای بهتر شدن گوشکن باشه نه انتقاد از رععد .
خب جناب خسروی اولا که من اسم کوچیک کسیو ذکر نکردم. من به خانم کاظمیان میگم : مهربان . چون به نظرم مهربونه . و موارد دیگه هم همینطور .
البته ی جاهایی به صد سال تنهایی میگم کییووون شاه عروضی که باید اگه خود ایشون ناراحت میشه بیاد عنوان کنه .
مورد دوم :من در هیچ کامنتی به آقایون توهین نکردم. اینکه میگویم مریخی چون ی کتاب روانشناسی هست با عنوان مردان مریخی و زنان ونوسی .
کامنتا و پست های من همه جنبه ی طنز داره و فکر میکنم اگر درین محله مقبولیتی دارم به خاطر همین بوده که کاربرا با خوندن مطالب من خنده ای به لباشون نشسته .
به جز یکنفر و حالا شما کسی این عقیده رو نداره که من به آقایون توهین کردم. در ضمن من درین سایت نقش پدربزرگارو بازی میکنم . خیلی مواقع هم به خانوما و رفتارهای اونا گیر دادم .
مورد بعدی در مورد پرسیدن سنه . بله من در شب نشینی و در پست های خودم از افرادی که نمیشناسم حتما سن و میزان بیناییشونو میپرسم . خیلیا اومدن جواب دادن و ی عده معدودی هم جواب ندادن. خب دوست نداشتن . چه اشکالی داره .
همین جا خییییلی جدی میگم کسی که از حرف زدن طنز من خوشش نمیاد ، کامنتا و پست های منو نخونه . البته میتونید بخونید ولی حق ندارید توی پستی که ربطی به من نداره بیایید از من صحبت کنید .
چون میدونم خیلی از نابینایان از حضور من شاد هستن ، تغییری در شخصیت مجازی خودم نمیدم. چون هر چی فکر میکنم تا حالا به کسی نه در دنیای حقیقی و نه در دنیای مجازی توهین نکردم .
ولی جناب خسروی بهتر بود اگه حرفی هم دارید توی پستهای من بهش اشاره میکردید .
خیلی از کامنتای منم حذف میشه ولی اصلا ناراحت نمیشم. و اعتراضی نمیکنم .
همینجا هم از تمام ویرایشگرا میخوام که اگه کامنتی از من دیدید که به موضوع پست ربط نداره حذفش کنید .
ملیسا و شهروز پریسیما و صد سال تنهایی همین جور که تا حالا بعضی از کامنتامو حذف کردید دستتون درد نکنه . حتما صلاح دونستید . پاچه خواری هم نمیکنم چون به نظرم ضعیفان و بدبختان محتاج به اینکار هستن.
ی جایی بود که به من گفتن برو از شهروز معذرت خواهی کن ، گفتم به هیچ وجه . چون حرفم اشتباه نبوده .
دیگه خسته شدم . بقیش هم ادامه نمیدم

سلام به دوستان عزیزم، به ویژه یکی از ما کیوان نازنین خانم و امیر سرمدی.
قطعا امیر جان رفاقت تو با بچه ها تا این لحظه باعث شده علیرغم اصرار خودت نقش تو تو تیم مدیریت حفظ بشه و تو هم به خاطر همین ارزش گذاری هاست که با وجود مشغله های فراوانت اینجا رو از نظر دور نکردی و به قول خودت چه پشت صحنه و چه بر روی صحنه تلاشتو داری به کار میگیری و از این اتفاق و تعامل خوب تر دو طرفه تر و مثبت تر بین شماها نمیتونه پیش بیاد.
اما همین روندو ادامه بده و پا پس نکش!.
همون طور که دیروز هم تلفنی و مفصل هم به تو گفتم و هم به شهروز، شرایط محل امروز به یک اصلاح تفکر و بازنگری مجدد در برخی از طراحی ها و سیاست ها احتیاج داره که پیش نیاز این موارد کمی انعطاف پذیری و اگر قرار باشه این اتفاقات نیفته عملا وجود این پست بیفایدست.
خب تا این لحظه چندان رغبتی برای این انعطاف پذیری ندیدم که شاید به خاطر این باشه که دوباره تو این پست داره اختلاف نظرها فقط بیان میشه. تو این شرایط تو که پسر خوش فکری هستی اتفاقا خوب که طرح هاتو اینجا بنویسی شاید حد اقل فضا عوض بشه.
یه نکته ی دیگه بگم: من منتقد جدی بحث کامنتای مرتبط و غیر مرتبط هستم. اجازه بدید که بچه ها خودشون رعایت کنند که حیثیت پستهای جدی رو به رسمیت بشناسند و تو پستای دیگه که جنبه ی تفریح داره راحتتر باشند. اینقدر که تو این چند روز کامنت بچه ها به ناحق حذف شد تو طول تاریخ سایت کامنت حذفی نداشتیم.
رفقا!: با ادامه ی این وضع دیگه انگیزه ای واسه کاربرا باقی نمیمونه که بخان کامنت بدن.
شما پست شب نشینی رو حذف کنید اما این قدر با اسلحه بالا سر کامنت بچه ها ن ایستید!.
اینم در جواب سیتا خانوم که بدونند که حد اقل بنده خودم عجیب مصر هستم که پرونده ی این حذف کامنتا برای همیشه تو این سایت بسته بشه چون معتقدم اگه قراره از کاربرتون دفاع کنید و حقوقشون رو به رسمیت بشناسید اولین قدمش اینه که اجازه ی ابراز نظر رو به هر بهانه و به هر قانون ازشون نگیرید چه اگر این کارو بکنید که تا الآن هم کردید گام اول رو در راه به رسمیت نشناختن مخاطبتون برداشتید و دیگه شما بعدش هر کاری در راستای احترام به حقوق مخاطبتون انجام بدید عملا نه تنها بیفایده که حتی بی ارزشه.

من یه نکته بگم.
فعلاً به جز طرح انتشار مطالب مذهبی و سیاسی هر نوع پیشنهادی رو در این پست بررسی خواهیم کرد.
اینو به خاطر این گفتم که دوستان براشون سوء تفاهم پیش اومده که ما حاضر به ایجاد تغییرات نیستیم.
ما فقط گفتیم که در مورد مسائل مذهبی و سیاسی قصد تجدید نظر رو فعلاً نداریم و بهتره در این مورد بحث نشه.
حالا اگر عده ای این جمله رو ازش برداشت کلی کردن و معتقدن که ما هیچ انعطافی قرار نیست به خرج بدیم دیگه مقصرش ما نیستیم.
مطمئناً پیشنهادات سازنده و البته کاربردی که قابلیت اجرایی هم داشته باشن و فقط قابل طرح در قالب کلمات و جملات زیبا نباشن از طرف ما استقبال خواهند شد.
پس سعی نکنیم که با یه سری از برداشتهای اشتباه خودمون ذهنیت بقیه رو هم تغییر بدیم.
یه چیزی رو هم من بگم.
من منکر این که در گذشته اشتباهاتی صورت گرفته و حتی در مواردی سلیقه ای عمل شده نیستم.
ولی تا کِی؟
تا کِی میخواید مثلاً منو بابت اتفاقاتی که ماهها ازش گذشته و تاوانشم دادم بازخواست کنید.
در سیستم قضایی کشور ما یه مجرم وقتی از زندان آزاد میشه دیگه مجرم نیست و دارای حقوق برابر شهروندیه.
حالا شده حکایت من. من اشتباه کردم درست، ولی بعدش پذیرفتم و تاوانشم دادم و تموم شد رفت.
اگر دوستان لطف کنن بیخیال گذشته ی من بشن و بیان این بنده ی سراپا تقصیر رو ببخشن و عفو عمومی شامل حالم بشه خیلی به من لطف میکنید.
دیگه فقط مونده به خاطر این مسائل که مربوط به گذشته هست و هر روز هم ازش دورتر میشیم اعدامم کنید.
اگر این باعث پیشرفت سایت میشه خب چه اشکالی داره.
ولی از نظر شما این جمله این شکلی درسته که بخشش لازم نیست. اعدامش کنید.
ولی جامعه و انسانیت و معرفت میگه، بخشش. لازم نیست اعدامش کنید.
دیگه هر تصمیمی بگیرید من تابع جمع هستم.

اما بحث کامنتهای غیر مرتبط.
فرض کنید شما وارد یه سایتی میشید که در مورد یه موضوعی تحقیق کنید یا یه نرم افزاری رو دانلود کنید.
قبل از دانلود، میخواید برید ببینید توی کامنتها کاربرها در مورد اون نرم افزار و کاراییش و مشکلات و نقاط قوتش چه نظراتی داشتن.
حالا هی شما کامنت میخونی و میبینی که فلانی داره حال فلانی رو میپرسه، این به اون میگه چه طوری، اون به این میگه خوبم، این به اون میگه میایی فردا بریم بیرون، اون به این میگه نه کار دارم و همینطور این ادامه داره.
شمایی که برای اولین بار وارد این سایت شدید در مورد این اتفاق چه دیدگاهی پیدا میکنید؟
شما به دنبال پاسخ سؤالتون هستید و هرچی هم پیش میرید کمتر به نتیجه میرسید.
اینجا هم همینه.
وقتی ما میگیم کامنت مرتبط بفرستید و میبینیم که رعایت نمیشه باید چه کنیم؟
ما بارها با شوخی و جدی و با کنایه و حتی خصوصی به بچه ها گفتیم که در پستهای موضوعدار چت نکنید و برای این کار به پستهایی که مربوط به این کار هستن برید.
منتها بعضی وقتها رعایت نمیشه و متأسفانه وقتی شما میدونی چراغ قرمز رو نباید رد کنی و رد میکنی باید منتظر جریمش هم باشی.
حتی جدیداً دوستان راهکار جدیدی به کار میبرن و مثلاً تو کامنتشون یه خط در مورد پست مینویسن و یه دفه میرن سراغ چت و آخر کامنت هم مینویسن که کامنتم مرتبط بود حذف نکنید.
بله یه خط اولش مرتبط بود ولی شما از خط دوم رفتی سراغ هدف خودت و خط اول فقط برای حذف نشدن کامنتت بود.
همون چراغ قرمزه هست که وقتی رد میکنی میخواید دنده عقب بگیرید و به پشت چراغ برگردید ولی دیگه دیر شده.
مطمئناً اگر بچه ها رعایت کنن و شأن هر پست رو حفظ کنن و به محتوای اون پست احترام بذارن و شرایط اون پست رو از حالت طبیعی خارج نکنن ما نه دشمنی با کسی داریم و نه وقت زیادی که بخوایم کامنتشونو حذف کنیم.

کسی منو صدا کرد آیا؟
سلام.
آخه واسه چی من بی اینترنت رو آواره می کنید؟ نه نه اصرار نکنید من بمون نیستم. باید برم از محله هیچ راهی نداره. ای بابا ول کن دستمو میگم نمی مونم دیگه! همه دنیا می دونن من آجر سفید دوست دارم ولی الان آجر ردیف سوم از لب دیوار کوچه پشتی از سمت چپ هفتمی زرده. خوب چه کاریه من اینجا بمونم اذیت میشم اصلا نمیشه من مشکل دارم باید برم برگشتنی هم نیستم.
خخخ!
بسه حالا جدی.
واقعا تصمیم داشتم بی صدا باقی بمونم نه به خاطر اینکه با محله یا با کادر مدیریتش مشکل دارم. ولی از صبح۴شنبه که نیت کردم در سکوت توی محله بچرخم عجیب این تصمیمم امتحان شد و تا الان هم تاب آوردم ولی اسم خودم رو که اینجا دیدم حس کردم دیگه به دلخاه من نیست که سکوت کنم. حس کردم نوشتن این کامنت شده وظیفه و باید حتما بهش عمل کنم.
بچه ها! من هم یکی از اون هایی بودم که گفتم محله قدیممون بهتره. ولی رهگذر، لنا، سعید، مادر محترم بزرگمهر عزیز و تمام جدیدی هایی که الان اسمشون رو یادم نیست! من از طرف خودم حرف می زنم هرچند می دونم خیلی ها باهام موافقن ولی ترجیح میدم خودشون جای خودشون صحبت کنن. بچه ها من همه شما رو دوست دارم. اندازه قدیمی ها. برای من حسابی عزیز هستید. اون قدر عزیز هستید که تمام این روز های سکوتم رو با محبت شما ها در به در پی اینترنت هرچند داقون بودم و لحظه به لحظه تلاش می کردم وارد محله بشم و هر لحظه که موفق می شدم می گشتم تا دونه دونه شما رو پیدا کنم. بچه ها مشکل من کاملا شخصی و فردیه. کاری نداریم که بینشم درسته یا نادرسته چون الان و اینجا بحث من و بینشم نیست. من به عنوان یکی از اعضای محله، به عنوان۱کاربر معمولی، نه با شهروز مشکل دارم نه با بقیه کادر مدیریت. نه از مدل اداره اینجا ناراضی هستم نه اعتراضی به سیاست های مدیر ها دارم. من به عنوان۱کاربر پایین تر از معمولی فقط به مواردی برخوردم که حس کردم آستانه تحریکم رو به شدت زیر فشار گرفته و اذیتم کرد و داره اذیتم می کنه. ظرفیتم دیگه جواب نداد از طرفی محله رو هم به طرز آزاردهنده ای دوستش داشتم و هنوز هم همون اندازه دوستش دارم. ولی دیدم این فشار رو فقط من حس می کنم و بقیه دردشون نمیاد. اعتراض کردن هام فضای محله رو گرد و خاکی می کرد. محله ای که من اصلا نمی تونم واسه شما و واسه هیچ کسی توصیف کنم که چه قدر خودش رو و آرامشش رو و پیشرفتش رو دوستش دارم. پریشونی گوش کنِ دوست داشتنیم رو هرگز نمی خوام. پس ترجیح دادم خودم رو بکشم کنار و بی صدا فقط تماشا کنم. اینطوری دارم سعی می کنم تمرین کنم که از این بستگی عجیبم به محله کم بشه. شاید اون زمان آستانه تحریکم هم بهم اجازه بده مواردی که الان برام اینهمه ناخوشآینده رو بهتر و راحت تر ندید بگیرم.
رهگذر! تو یکی از صمیمی ترین بینا هایی هستی که بهشون خوردم. ترانه! من دوستت دارم. لنا! خیلی ذوق می کنم وقتی می بینم میگی نمی تونی از محله عزیز من دل بکنی. سعید! اینجا قدیم ها خوب بود. الان هم خوبه. فقط بزرگ تر شده و بچه هاش بیشتر شدن و طبیعتا ادارهش هم سخت تر شده. مادر عزیز بزرگمهر عزیز! خدا نکنه دل مهربون شما برنجه. توی۱طایفه هم هرچی هم صمیمی باشه، باز میشه۲نفر رو پیدا کرد که نگاه هاشون به هم تاریک باشه. هیچ کاریش هم نمیشه کرد. سامان عزیز! توی۱خونه هم حرف آخر رو پدر خونواده می زنه و بقیه هم البته نظرشون رو میدن تا اگر شدنی بود اعمال بشه ولی اگر به هر دلیلی نظرشون اعمال و اجرا نشد باز خونواده عزیزن و نمیشه ترکش کرد. بچه ها! گاهی احتمال بدیم که مدیر ها چیز هایی می بینن که ما کمتر می بینیم و به همین خاطر چیزی که ما حس می کنیم سلیقه اون هاست میشه قانون. بچه ها! خداییش اداره اینجا سخت شده. قدیم ها مشکلات هم کمتر بود. همه چیز آروم تر بود چون اینجا کوچیک تر بود. توی خونواده وقتی فشار زیاد میشه افراد خونواده زیر پر هم رو می گیرن که از گذار ها رد بشن. نه اینکه فقط انتظار ایمنی و آرامش داشته باشن و اگر یکی این وسط از زور فشار هوارش در اومد بریزن وسط به قصد محاکمه. شهروز و باقی مدیر های محله خدا قوت. بچه های محله توی این داستان هم گل بکارید. حاضر هایی که از خودم با ظرفیت تر و موندگار تر هستید. دست هم رو بگیرید و مواظب محله عزیز ما باشید. شاید دیگه پیش نیاد من این ها رو بهتون بگم. پس فراموش نکنید که من خیلی دوستتون دارم. خیلی زیاد. همه شما رو و تمام کوچه پس کوچه های اینجا رو. کاش اینترنتم اجازه بده کامنتم برسه!
ببخشید اگر خیلی طولانی شد. ببخشیدم واسه تمام کامنت های طولانی تر از حد مجازم.
ایام همگی به کام از حال تا همیشه.

خب مچکرم از دوستانی که همچنان حضور دارند و همچنین سلام و ارز تشکری هم دارم خدمت فرشاد امیدوار عزیز.
ببینید!: احساس میکنم که داریم از خط اصلی بحث فاصله میگیریم. همون طور که شهروز هم گفت، هر طرح خوبی بررسی خواهد شد پس لطفا به جای بها دادن به اختلافات شخصی و زنده کردن دوباره ی اونها طرح های خودتونو واسه ایجاد یک تحول مثبت بیان کنید.
جمله ی آخرم به شهروز: دیروزم بهت گفتم که وقتی قانونی کامل نباشه جا واسه دور زدن اون به وجود میاد. این مسأله که تو گفتی درست اما راه حلش قانونی که شما گذاشتید نیست.
راه حلش این که مترمونو اینورتر بذاریم و میانه روی کنیم. طبیعتا بچه ها از این به بعد تو پستهای جدی و موضوع دار رعایت بیشتری خواهند کرد اما شما هم تو پستهایی مثل دو سه پست اخیر خودت که جنبه ی سرگرمیش بیشتر به بچه ها اجازه بدید راحت تر باشند و حد اقل تا چند وقتی اینکه موضوع پست تا چه حد جدی و یا تا حد شوخی تو همون پست مشخص کنید تا برای دوستان موضوع جا بیفته.
حتی این تعیین حدود رو خود نویسندگان هر پست هم میتونند انجام بدند.

درود دوستان یکی از خصایصی که من دارم اینه که تا جایی که ممکن هستش عادت ندارم زود حرفمو بگم و خدایی نکرده عجولانه قضاوت کنم، ولی در اینجا نکاتی به نظرم رسیده که نیاز دونستم اونهارو بیان کنم، امیدوارم که کادر مدیریت ازم نرنجه اگه هم رنجید که دیگه من رو پرت می کنن بیرون.
۱. شهروز گرامی من و بیشتر کاربرای سایت به تلاش هایی که شما به عنوان مدیر سایت می کنی تا جایی که سوادمون امکان بده آگاهی داریم، ولی این دلیل نمیشه که شما با کاربرا تند برخورد کنی. من نمی فهمم معنی اینکه اینم دستمزد من هستش یعنی چی؟ خوب قرار نیست که اگه شما خسته هستی بچه هارو ناراحت کنی. حرف تو شبیه این هستش که انگاری یه کسی کلی مهمون دعوت می کنه بهشون احترام می ذاره ولی وقتی که سر شام میشه ظرفای شام رو می کوبه تو سر صورت ملت و میگه به خاطر شما ها من کلی خسته شدم. شما باید تا جایی که ممکنه رو اعصابت کنترل داشته باشی. شهروز گرامی پیش از تو که مدیر این سایت بشی اینسایت کاربر زیادی داشت حتی به جرأت میگم که بیشتر از الآنم بود ولی مجتبی با کسی تندی نمی کرد.
۲. این سایت شاید در زمان های مختلف درونش اختلاف سلیقه بوده ولی مدیر سایت درونش اینطور دخالت مستقیم نمی کرد ولی شهروز کاری که تو می کنی خیلی خوب نیست چون تو به عنوان مدیر نباید طرفدار گروه یا شخص خاصی باشی که این کار رو بار ها انجام دادی و بار ها هم من و دوستان به تو گفتن. نمونش همین پست خانم پستچی که میشه گفت اختلاف بین آقای مصدق و سرمدی حل شده بود ولی تو اومدی و رو آتیش تقریباً خاموش نفت ریختی.
۳. شهروز بزرگوار تو خودت بعضی وقتا خواسته یا ناخواسته حاشیه سازی میکنی. نمونش همون پستی که یک روز پیش از تولد سایت زدی. خوب پسر گل تو اگه می خوای بری این همه جنجال و داد و هوار نداشت. خیلیا از خیلی از سایتا رفتن صداشونم در نیومده و اگه هم نمی خواستی بری این کار چی بود. شهروز من اهل تعارف نیستم و حرفم رو رک می زنم وقتی که تو این پست رو زدی من و خیلیا که پستت رو دیده بودند فکر کردند که تو یا قصدت خودنمایی هستش یا اینکه یه جوری نشون بدی من کلی طرفدار دارم و بله اگه من برم سایت می خوابه و از این حرفا. گل پسر این کارارو کسایی می کنن که یا بی سوادن یا اینکه کسی به حسابشون نمیاره و برای جلب توجه می خوان خودی نشون بدن ولی تو کسی هستی که هم شخصیت قابل احترامی داری هم آدم بزرگی هستی و هم با سواد و کمالاتی.
۴. آقا سعید درفشیان پشتیبانی شما از همکارتون قابل درک هستش. ولی میشه کمی هم ملایم بود. شاید آقای مصتفی نمی دونن که away بودن شما به خاطر skype هستش که رو گوشیتون نصب کردین. و قصدی برای جواب ندادن نداشتین. خوب دوست گرامی چرا اینو با آرامش نمیگین؟ چرا بی خودی حرص می خورین؟ این حرص خوردن به جز خودتون به هیچکس ضرری نمی رسونه.
۵. شهروز به عنوان کسی که در کادر مدیریتی یکی از کارایی که تو باید انجام بدی [که در قانون سایتتونم هست) باید از ایجاد حاشیه در پست ها جلوگیری کنین. آقایان محترم شمایی که خیلی راحت تو پست دیگران راه میرین و پست رو ویرایش می کنین چرا وقتی می بینین یکی با حرفی که می زنه قصد ایجاد تشویش رو داره چرا اون رو پاک نمی کنین؟ برای مثال پستی که راجب remote control زده شد. زننده ی پست میگه من از ویرایش گرا می خوام تا به خاطر برخی حاشیه ها جلوی کامنتا رو ببندن. خوب اون کسی که این پستو می زنه نمی خواد بدونه که کسی آزار نداره که به کسی اعتراض کنه. ولی این شخص عمداً کاری می کنه تا جنجال ایجاد کنه. و خوب شما اگه جانب داری نکنین باید پیش از اینکه به شما گوشزد بشه جلوش رو بگیرین. جالب اینجاست که این کار دو بار از طرف این شخص تکرار شد و شما بار دوم ترتیب اثر دادین. و اون در زمانی بود که این شخص دوباره در پست wininstaller این حرفو زد و باز گفت من نمی دونم چرا برخی با من مشکل دارن. و باز عمداً دست به ایجاد حاشیه زد.
۶. دوستان در کامنت ها خواهشمندیم که مدیرا از کسایی طرفداری نکنن. خوب اگه از تلاش کسی تشکر میشه این خوبه ولی اگه کسی به شخص خورده می گیره به جای شخص جواب ندین. مدیران گرامی اینو بدونین که اونایی که پست میزنن زبونشون از شما درازتره و بلدن از خودشون دفاع کنن.
۷. در باره ی پست مذهبی منم فکر می کنم که بهتره اینجا مطرح نشه. چون در این سایت اختلاف سلایق بیشتر سایتای دیگست و ممکنه بازم مثل سال ۹۳ درگیری پیش بیاد.
پوزش از پر حرفی
سپاس

سلام مجدد.
اولا به علی کریمی بگم مدیران فعلی این سایت اتفاقا یکدست دارن عمل میکنن و اختلاف نظر چندانی ندارن.
طبیعتا سیاست هایی برای اداره اینجا دارن که یا باید بهشون احترام گذاشت، یا اگه ما ها طرح جدیدی به نظرمون میرسه، بهشون منتقل کنیم.
حالا یا بهش توجه میشه یا نمیشه.
از این دو حالت خارج نیست که.
منی هم که گفتم تا الان اراده ای برای تغییر و بهبود وضعیت ندیدم، باز هم نظرات خودم رو حتما به این عزیزان منتقل خواهم کرد.
دیگه تصمیمگیری نهایی با سعید، شهروز و مجتبی.
قبل از این که برم سراغ کامنت اشکان، جا داره برای چندمین بار این مسئله رو بیان کنم که اگه من نقدی میکنم یا حرفی میزنم، فقط و فقط تفاوت دیدگاه من با شهروز سعید و تا حد کمتری مجتبی، برای نحوه اداره این محله هستش.
مگر نه به غیر از کار های سایت، شهروز مجتبی و سعید جز بهترین دوستان من محسوب میشن و هیچ مشکلی باهاشون ندارم.
نمیدونم ما ها چرا عادت کردیم وقتی از کسی انتقاد میکنیم، بقیه فکر میکنن آهان فلانی با فلانی مشکل شخصی داره یا با هم به اختلاف خوردن که میاد انتقاد میکنه.
در حالی که من چنین دیدگاهی ندارم. اگه از نظرم اینجا اشکالاتی داشته باشه، به خاطر رفاقتی که با شهروز مجتبی و سعید دارم، سکوت نمیکنم و از دید خودم مشکلات رو حتما گوشزد میکنم.
پس خواهشاً مباحث کاری رو از رفاقت تفکیک کنید و آگاه باشید که ما ۴ نفر در دنیای حقیقی، هیچ مشکلی با هم نداریم و تنها در اداره ی این محله، تفاوت نگرش داریم.
همین و بس.
اشکان جان. گفتی صحبت از طرح جدید و پیشنهاد عملی بکنیم.
در کامنت ها، موارد مختلفی رو دیدم در خصوص انتشار مطالب مذهبی.
اتفاقا یکی از دلایلی که باعث شده برخی از دوستان از اینجا فاصله بگیرن، سختگیری های بی موردی هست که بعضا مدیران در خصوص مطالب مذهبی به کار بردن.
این که برخی دوستان مثل نازنین خانوم میگن مخالف انتشار مطالب مذهبی هستن از این جهت که این مطالب تخصص خاص خودشو میطلبه، کاملا درسته.
اما ما فرایندی رو تعریف کرده بودیم که هم جلوی این مشکل گرفته بشه، و تا حدی هم رضایت دوستانمون که خواهان انتشار مطالب مذهبی بودن رو جلب کنیم.
ماجرا از این قراره که دو ماه پیش طی سفری که مجتبی به تهران اومده بود، مفصل در این خصوص صحبت کردیم که مطالب مذهبی هم تا حدی در اینجا بتونه منتشر بشه.
اما با چارچوب های خاص خودش.
خود مجتبی من و شهروز با این مسئله موافقت کردیم.
وقتی مجتبی برگشت اصفهان، طرح رو نوشت. شهروز هم خوند و فرستاد برای من تا هم طرح رو ویرایش و بازنویسی کنم و هم مواردی رو به اون اضافه کنم.
خلاصه. من طرح رو تکمیل کردم و قرار شد سعید هم بخونه و بفرستیم تا مجتبی از طرف خودش منتشر کنه.
هنوز که هنوزه بعد از ۲ ماه، این مطلب منتشر نشده.
شاید دلیلش این باشه که همه ی مدیران باهاش موافقت نکردن.
واقعا نمیدونم چرا دوستان انقدر دارن سخت میگیرن و حاضر نیستن کمی انعطاف پذیری به خرج بدن تا رضایت نسبی برخی دیگه از کاربران هم جلب بشه.
اینم اون پستی که قرار بود مجتبی منتشر کنه اما نمیدونم چرا تالا منتشر نکرده.
با اجازه خودش در کامنت ها میذارم تا سایر دوستان هم نظر بدن.
خب اینم طرح. حالا اگه ایرادی داره بفرمایید.
بقیه طرح ها رو هم همونطور که گفتم، برای مدیران سایت میل خواهم کرد تا اگر دوست داشتن، اعمال کنن.
اما فرایندی که طراحی شده بود تا برخی از مطالب مذهبی اینجا اجازه انتشار داشته باشن.

مطالب معنوی یا مذهبی به محله اضافه شد
با درود به دوستان هم‌محلی. خوب چون میدونم ممکنه گاهی‌ها شاید شوکه شده باشید که این تغییر رویه واسه چیه، باید بگم که ما هنوز بر اصل عدم انتشار مطالب مذهبی و سیاسی که حاشیه‌ساز و کپی باشند، استوار هستیم.
چند سالی بود با خودم فکر می کردم چطور میشه محله ای که واسه اطلاع رسانی، آموزش، شادی و استقلال ماست، طوری باشه که بچه هایی که گرایش های مذهبی و معنوی هم دارید، بتونید مطالبی هم در این راستا، منتشر کنید.
حتی تهران که بودم، طی مذاکراتی با شهروز، امیر و حسین، سر این قضیه داشت دعوا‌مون میشد و هیچ کودوم‌مون نمیتونستیم راه حلی ارائه بدیم که نه سیخ بسوزه نه کباب!
اصفهان که اومدم، حرف های دوستامو ریختم رو هم، فکر کردم و فکر کردم تا به این نتیجه رسیدم که تقریبا شبیه به کاری که بعد از انقلاب توی قانون ایران انجام شد رو انجام بدیم.
یعنی افراد، با گرایش های مختلف مذهبی، اعم از میترایی، زرتشتی، مانوی، مسلمان شیعه و سنی، مسیحی، یهودی، کلیمی و حتی کسایی که آزاد‌اندیش هستید، به مناسبت های مختلف، دست‌نوشته هایی که از خودتون هست و با قانون ایران منافات نداره رو با بچه ها به اشتراک بگذارید.
اینکه منافات با قانون ایران رو مطرح می کنیم به این خاطر هست که فعلا هم ما و هم سایت ما، داریم توی ایران میزبانی میشیم و خوب باید به قانون جایی که توشیم احترام بذاریم دیگه!
حالا کدوم مطالب مذهبی همچنان اجازه انتشار در محله نابینایان رو ندارن؟
کتاب ها، احادیث، روایات، ادعیه ها، مداحی ها، داستان ها و مواردی که مربوط به گرایشات مذهبی و معنوی میشه و در سایت های دیگه با ی جستجوی ساده پیدا میشه، اینجا جایی نداره.
البته تقریبا همین رویه رو ما در خصوص سایر مطالب هم داریم و تنها اجازه پنج مطلب کپی روی صفحه اول سایت رو میدیم. چون اگه مطالب کپی اینجا زیاد بشه، رنک ما در الکسا هم پایین میاد.
اما کدوم دسته از مطالب مذهبی اینجا اجازه انتشار دارن:
طی صحبتی که با شهروزو امیرو حسین کردم و سایر مدیران محله هم اونو تأیید کردن، قرار شد:
مطالب و دلنوشته هایی که با قلم خودتون باشه، نرم افزار های مذهبی که با صفحه خوان های نابینایان سازگار باشه و موسیقی و آهنگ هایی که خود افراد نابینا اونو بخونن یا در تولیدش نقشی داشته باشند، اینجا اجازه انتشار داشته باشه.
بخش اول که تکلیفش معلومه، شما همونطور که در خصوص موضوعات مختلف دست نوشته و دلنوشته میذارین، در خصوص مطالب با گرایش های مذهبی هم میتونید با قلم خودتون بنویسید.
همچنین اشعار مذهبی که سروده خود نابینایان باشه، میتونه در این محله منتشر بشه.
توجه داشته باشین اگر متوجه بشیم دست نوشته یا شعری که منتشر کردین یک مطلب کپی از یه سایت دیگه هستش، اونو منتشر نمیکنیم.
اما در خصوص نرم افزار ها. در سایت های مختلف اینترنتی، نرم افزار های مذهبی به وفور یافت میشه. اما شما تنها اون دسته از نرم افزار هایی رو میتونید اینجا منتشر کنید که یا اختصاصی برای نابینایان طراحی شده باشه، یا قبلش خودتون بخش های مختلف اونو تست کرده باشین و از سازگاریش با صفحه خوان های مرتبط با نابینایان مطمئن شده باشین.
اگه پس از انتشار یک پست که با محتوای نرم افزار مذهبی هستش، خودمون متوجه بشیم که خوب نمیشه باهاش کار کرد یا یک کاربر اینو به ما گزارش بده، اون پست پاک میشه و دیگه اون فرد اجازه انتشار مطالب مذهبی رو نخواهد داشت. پس خودتون تا مطمئن نشدین، منتشر نکنید.
دسته آخر هم شامل آهنگ های با کلام یا دکلمه هایی میشه که خود فرد نابینا اونو خونده باشه. یا در نهایت در تولید موسیقی اون آهنگ نقشی داشته باشه.
اینجا هم تأکید ما اختصاصی بودن یک آهنگ مذهبی هستش که توسط خود نابینایان تولید بشه.
بنابر این آهنگها، اشعار، و دکلمه های مذهبی سایر افراد که نابینا نیستن، در این محله جایی نداره.
من به شما از هر دینی که باشید، با هر کتاب مقدسی که دارید، احترام میذارم ولی اصل ما تأکید بر این داره که هم محلی ها، اینجا مطالب تکراری، مطالبی که تو سایر سایت ها به راحتی پیدا میشه رو نخونند.
از طرفی این روزا با گسترش سایت های اینترنتی معاند، احادیث جعلی و کتاب هایی که با اسم مذهب نوشته شده اما ماهیتش منحرف کردن جوانان کشور ما از مسائل مذهبی هستش، زیاد شده.
با توجه به این که هیچ کدوم از ما ها تخصص لازم در زمینه مسائل مذهبی رو نداریم، ترجیح میدیم مطالب کپی در حوزه هایی که در بالا بهشون اشاره کردم، اینجا منتشر نشه.
پس علت اینکه ما مطالب معنوی و مذهبی ای که کپی باشه رو نمیذاریم دو تا شد:
بلند بگید بدونم متوجه شدید و سوء برداشتی واستون پیش نیومده باشه.
هان باریکلا:
یک اینکه مطالب کپی رتبه ی گوگل رو پایین میاره و مخاطب رو از تکراری بودن خسته میکنه،
دوکی اینکه ما متخصص نیستیم و نمیتونیم در مورد صحت و سقم داستان ها، کتب و روایات مذهبی که گذاشته میشه، نظر بدیم و رد یا تأیید‌شون کنیم.
اکیدا بر این نکته تأکید می کنم که حق انتشار یا عدم انتشار مطلب شما، با مدیریت محله هستش.
چنانچه مطالب مذهبی شما در چارچوبی که در بالا تشریح کردیم باشه، منتشر میشه. در غیر این صورت، بر ما خورده نگیرید.
لذت ببرید از زندگی.

درود. آقای اشکان عزیز. شما از ماها میخواین که بیاییم برنامه ها و طرحهامونو ارائه بدیم. به روی چشم نداشته. ولی باید دید کسی که اینجا رو مدیریت میکنه چه برنامه ای داره. حد اقل من بعید میدونم که اگه مدیری برنامه نداشته باشه از کاربرش انتظار دادن برنامه باشه. کسی که از گذشته ی خودش پشیمونه و میدونه که اشتباه کرده باید به فکر اصلاح باشه. هممون فکر کنم حرف زدن رو بلد باشیم. پس باید به یه نتیجه ی درستی برسیم. اونم به نظر من اینه که کسی که هیچ برنامه ای برای پیشرفت محله نداره پس چرا بهش میگن مدیر. اگه هم برنامه ای هست پس چرا ما نمیبینیم. وقتی کسی رئیس جمهور یه مملکتی هست ازش میخوان تا برنامه هاشو ارائه بده. نه اینکه از ملت بخواد براش برنامه و طرح ارائه بدن. ما نمیتونیم طرحی ارائه بدیم که بعد با هزار تا عیراد برای اجرا نشدن مواجه بشه.
یه نکته ای هم در مورد سیاست و مذهب بگم که چون تو ایران سیاست و دین به هم مربوط میشه پس خیلی ساده هست که پای اینجور مسائل تو این محله باز نشه. حد اقل من یکی سرم درد نمیکنه.
ما منتظر برنامه ی کاربردی مدیران عزیز هستیم. ما باید درر مورد برنامه ی مدیران بحث کنیم. این گوی این هم میدان. اگه مدیر بودن در کار با وردپرس خلاصه میشه من همینجا شخصاً اعلام میکنم که حاضرم پس از کسب مهارتهای لازم به سایت کمک کنم. یعنی هر کسی بعد از دیدن مهارتهای لازم میتونه کمک کنه. ما اول باید از خودمون چیزی داشته باشیم بعد از دیگران بخوایم تو این راستا ما رو کمک کنند. چاه باید از خودش آب داشته باشه.

همینه که میگم نو کردن این قصه ی کهنه ما رو به جایی نمیرسونه!
هر کدوم از ما یه هدف مشخصی داریم که به هر نحو سعی میکنیم بهش برسیم!
بی ادعا بازم اصرار داره به حرفهاش که من به جهت بی سوادیم راستش هنوز نفهمیدم چی داره میگه گوش بدیم!
خب هر کی دقیقا فهمید ترتیب اثر بده دیگه!
تازه بعدشم سعی داره به شکلی مسخره و شاید از نظر خودش مویرگی و ظریف بین ما و امیر رو به هم بزنه خخخخ!
بعضیا هم با شهروز مشکل دارن و با این که کامنتهای من خیلی بیشتر و اتفاقا تعمدا تندتر بودن، میان دق دلیشونو تو سر اون خالی میکنن!
یکی از اون بعضیا هم که حافظ حسینی عزیزه و علاوه بر شهروز با یه بنده خدای دیگه ای هم مشکل داره و میاد از هر فرصتی و هر پستی برای این که یه جوری یه کنایه ای به اون بابا برسونه استفاده میکنه!
میمونه این وسط اشکان که با حسن نیت اومده ثواب کنه و کم کم میبینه یه کباب درست حسابی درست شده!
من اومدم بگم تو این کبابا که درست میکنیم، همه مون تر و خشک سرخ میشیم رد خورم نداره!
من همیشه سعیم این بوده که منصف باشم، هر چند از این منصف بودنم کسی یا کسانی ناراحت بشن!
در مورد هر کاری هم انجام دادم یا هر حرفی زدم پاسخگو هستم و حاضرم اثبات کنم کارم درست بوده!
مطمئنم شهروزم همین وضعیت رو داره!
این سایت یه مالک داره که مجتبیست و خط دهی اصلی با اونه!
ما هم البته هر کدوم با روشی همون خط دهی اصلی رو دنبال میکنیم!
البته ما که یعنی ۹۹ درصد شهروز و ۱ درصدم بقیه مون خخخ!
تا وقتی خط دهی اصلی همینه کار ما هم همین جور ادامه پیدا میکنه و طبعا اگه مجتبی لازم بدونه خیلی راحت میاد و هر تغییر و تحولی مورد نظرش باشه رو اجرا میکنه!
من یکی که تا یا بیرونم نکنن یا نقشم رو تغییر ندن همین جا هستم و گاهی کم گاهی زیاد سعی میکنم کمکی بکنم!
بهتر هم هست که من حد اقل کارای ویرایشی و اینا انجام ندم چون خودتون دیدید که هر وقت میام و یه دستی تکون میدم بعدش چی میشه خخخ!
روش من همین جوری ضربتیه! حوصله ناز کشیدنم ندارم چون ما همه مون آدم بزرگیم و نیازی نیست کسی نازمون رو بکشه!
هر کیم در مورد اعمال سلیقه ی شخصی ما حرفی داره مشخصا و بدون ارجاع به حافظه ی تاریخ و سایت و اینا بیاد واو به واو حرفش رو مطرح کنه و اگه دلیل قانع کننده ای برای کاری که کردیم نداشتیم گردن مون هم از مو باریکتر!

خوبه پس برداشت شما اینه آقا سعید؟ واقعاً دیگه چی باید بگم من با شهروز هیچ مشکلی نداشتم و ندارم. بعدشم در مورد دوم باید بگم که من دوست ندارم بی مورد جنجال به پا شه و در این مورد هم چون دیدم طرف داره ایجاد حاشیه میکنه گفتم. تو که اینقدر به دستت می نازی چرا تو حرف پستایی که به قول خودت به سلایقت توهین میشه دست می بری؟ چرا تو بعضیا که به نفع خودت نیست دست نمی بری؟ پس نتیجه میشه که برای تو یکی منافع شخصیت بیشتر اهمیت داره تا سایت.

درود بر جناب سرمدی گرامی. نظر من اینه که بین اعضا به رأی گذاشته بشه که مذهب باشه یا نه. و اگه به دو سوم آرا نرسید مدیر بتونه وتو کنه. اینطوری هم احترام گذاشته میشه به اعضا, هم مدیر میتونه تصمیم بگیره. با سپاس

درود. باز هم به مشکل خوردین که. من نگفتم کسی با کسی مشکل داره. فقط گفتم که کسی که دستش تو کار بوده, میگه هیچ نگرش مثبتی تو تغییر این محله نمیبینه. فقط همین. شرمنده من نمیتونم جملاتمو براتون تفسیر کنم. نمیدونم چرا این قد اصرار داریم از جملات معنیه منفی برداشت کنیم. یعنی همه بدن مگه اینکه خلافش ثابت بشه. من نمیدونم صفحه خوانا تو بد رسوندن حرف به شما مشکل دارن آیا. آقا حد اقل اگه خوب نمیبینید دیگه چه اصراری به بد بودنش دارید.

آقای کریمی ایشون براشون مهم نیست که شما چی میگین آقای درفشیان چیزی رو که خودش می فهمه به دیگران دیگه دیکته می کنه.

خدا میدونه من خر چند ساعت و چند بار نوشتم و پاک کردم که مبادا دلی ازم برنجه با اینکه میدونم حق با من هست ولی خوب اینم میدونم که یخورده آتیشی میشم ادبیاتم تند تر میشه
خوب اول رعد گرامی بی معرفت نشو خود من چند وقته پیش گفته بودم از کامنت شما با رهگذر کلی میخندم تیکه هاتون قشنگه بر عکس داری صحبت میکنی من دو تا نکته گفتم که هم اول خودم احساس کردم بعد دیگران بهم گفتن یک اینکه نگو مردا فلانن حالا توی کامنتات هست مصل میخی یه مصل بود اصل داستان نبود دوم مشخصات که حالا بی خیخیل ولی من قصدی یا منظور ندارم فقط برای بهتر شدن ظاهر کار میگم همین و بس اگه بد رسوندم معذرت
بعدش شهروز بنظرم اگه جای مجتبی صحبت نمیکردی بهتر بود چون اولین داستان که پست خانم ایکس بود تو مدیر نبودی بعد این قضیه کیوان هم تو کاره ای نبودی یعنی مجتبی نام کاربری رو شوت کرد اوکی واسم مهم نیست ولی عاقلانش این بود که میذاشتی مجتبی حرف میزد یا میگفتی اینترنت نداره من حرفی نمیزنم چون سر صحبت هام بتو نمیخورد
خوب این رو میدونی که محمد حسنی اومد و به مدیران شب روشن گفت اگه ممل امریکایی رو اخراج نکنی میرم از دستتون شکایت میکنم چون سایت به اسم سعید پناهی هست و این بنده خدا سنش کمی کم هست و بخاطر موقعیت خونوادگی نمیتونه کار دادگاه پاسگاه رو بره خوب حقم داره طبیعی هست سنش کم هست مجبور به قبول کردن شدن که من رو اخراج کنن خوب تو این رو میدونی که حتی گفته بودن اون پست رو یه هفته سنجاق کنن که کردن هم خوب تو میدونی پس چرا میخوای شخصیت منو خورد کنی همون محمد حسنی که اینجا رو فیلتر کرده بود همونی که مجتبی رو دادگاه پاسگاه کشونده بود آره دادا تو که میدونی جوری صحبت نکن که چهار نفر نمیدونن کج فکر نکنن هم من سر بچه های شب روشن قسم میخورم هم اونا سرم قسم میخورم از داداش هم بهم نزدیک ترن اگه نیازه بگم یکشون بیاد تا دیگه تو با مجتبی از این حرفا نزنید سایت پر پرواز هم سعید پناهی گفت آقای سعید بشارت گفته که ممل امریکایی هیچ نقشی توی تعطیلی سایت نداره بخاطر خواهر محترمشون که شاغل شده بودن تعطیل کردن اینم تا اینجا ولی این حرف هم به محمد حسنی زدم گفتم مرد باش درباره بحثت بحث کن نه حرف دیگران رو بزنی اوکی داداش پس حقیقت بر خلاف صحبت های تو هست اگر هم جوابی برای صحبت هام نداری بی خیال صحبت مردم رو نکن
قضیه کیوان هم نه آقا توقع نداشتم بیا بگی باریک الله قربون دهنت نه توقع داشتم بگی فلانی کلکل نکن بیا نظرت رو بگو و یا علی
حالا ببینم وقتی تو بخوای یه داستان بخونی اول میگی بسم الله آخرش میگی صدق الله ولی نمیدونم توی این داستان ها اولش میگید صدق الله آخرش میگی بسم الله . جالبه
داداش من که آزار ندارم جای وایستاده بیام به یارو بپرم یارو با من بحث کرد منم هفت هشت تا کامنت دادم بعد گیر داد بعد توی سایت جای کلمه کیوان به شوخی نوشتم حیوان یعنی بازی با کلمات نه بلا نسبت به منظور گاو گوسفند . خواهشا بزرگ نکن
اشکان جان من احساس کردم منظور این پست این هست که بیاید اختلافاتاتون رو حل کنید اگه اشتب فکر کردم معذرت
خیلی حرفا هست که نزدنش بهتره .
ولی منبد مدیری حق نداره از اتفاقات گذشته من از سایت های دیگه صحبت کنه چون الان من توی سایت گوشکن هستم و باید در رابطه با سایت گوشکن صحبت کنم نه جاهای دیگه
نامه تمام فی امان الله

درود بر کیوان عزیز.
این که به صورت کلی بگیم مطالب مذهبی باشه یا نه، فکر کنم تقریبا همه از جمله خودم باهاش مخالف باشیم.
اما انتشار مطالب مذهبی در چارچوب طرحی که در بالا آوردم، دوستان بگن چه اشکالی داره.
اگه در اون چارچوب مطالب مذهبی منتشر بشه، واقعا چه مشکلاتی رو ایجاد میکنه.
به هر حال وقتی میگیم جلب رضایت حد اکثری، باید یکمم رو علایق و سلایق خودمون هم پا بذاریم دیگه.
نه اینکه بگیم هر چی ما تصمیم میگیریم بقیه موظفن تابع باشن.
اگه من x یا آقای y از مسئله ای خوشمون نمیاد ولی میبینیم بخشی از مخاطبامون دوست دارن باشه، باید اینجا سلیقه شخصی خودمون رو اعمال کنیم؟ یا نه به نظر مخاطبمون بها بدیم.
البته بخش عمده ای از مخاطبی که من ازش نام میبرم، به خاطر همین افراط و تفریط ها دیگه از این سایت رفتن و شاید رغبتی هم به بازگشت نداشته باشن.
بنابر این پیاده کردن چنین طرح هایی، میتونه فضا رو کمی بازتر کنه برای بها دادن به سایر سلیقه ها تا اون ها هم بتونن در این سایت مشارکت کنن.

سلام!حرفهای آقا حافظ حسینی رو لایک میکنم!آقا سعید رو هم که پاسخشو در بالا داده بودم!به پاسخ بالام این رو هم اضافه کنید!بعضیهامون ظاهرا به یک کلمه حساسیمها!بابا این بنده خدا این همه مورد نوشته شما هم مثل اینکه از حاشیه و کش دادن بیخودی بدت نمیآدها!

سلام
همین اول بگم که من هیچ مشکلی با هیچکس ندارم
اشکان عزیز گفت که راحت حرفامون رو بزنیم،خب منم اومدم بعد از مدتها سکوت،و همچنین ترس از اینکه خدای ناکرده باعث بشم حاشیه به وجود بیاد ،حرفامو بزنم
البته که امیر عزیز،و همچنین آقای حسینی و خانم محب و بقیه دوستان،گفتنیها رو گفتن،پس من زیاد مصدع نمیشم و وقتتون رو نمیگیرم
بازهم تاکید میکنم:من اگه این صحبتها رو میکنم،کسی تصور نکنه که با کسی مشکل دارم ،یا خدای ناکرده سایت رو به حاشیه میبرم،نه ،اصلا از این خبرا نیست
من یاد گرفتم که حرفامو رک بزنم،خواه مدیران سایت بدشون بیاد،خواه خوششون بیاد
برای تک تک صحبتهام هم دلیل و مدرک دارم
من خلاصه وار در چند جمله حرفامو میزنم،اگه مدیران عزیز شبهه ای داشتن،بگن تا با دلیل خدمت برسم
***************
من نظر شخصی خودم رو میدم و حرفای خودم رو میزنم
مدیران عزیز و گرانقدر سایت گوشکن،البته نه همه ویرایشگران و مدیران،بعضیها،که اسمی از کسی نمیبرم
۱: دست از باند بازی ،و حمایت کورکورانه از بعضی دوستان صمیمی خودتون بردارید
هیچوقت،تاکید میکنم،هیچوقت حق رو ناحق نکنید
۲: اینقدر دانشتون رو به رخ نکشید،زیاد خوبیت نداره
به خدا قسم اون دانشی که شماها دارید،خیلی از بچه های دیگه هم دارن
۳: به شعور بچه ها توهین نکنید ،بعضیها صبر و تحملشون زیاده،چیزی نمیگن
بعضیها هم مثل من،زورشون به خودشون میرسه،حرفی نمیزنن و بی سر و صدا میرن
۴: مدیر یک سایت،باید ظرفیت داشته باشه،انتقاد پذیر باشه ،بیشتر باید به امورات سایت برسه،نه اینکه به کاربران توهین کنه
۵: چندی پیش در یک پستی کامنتی دادم و به مجتبی هشدار دادم،که بعضی رفتارهای زننده از طرف برخی عزیزان،سایت رو دچار مشکل میکنه و کاربرانتون رو از دست میدید
حالا یکی بیاد بگه که یک سایت ،با مخاطبینش سایت میشه،یا با چند نفر مدیر و ویرایشگر
چون مجتبی جان گفت که برای من مهم نیست،حتی اگه تنها باشم
۶: رک بگم،چنان میگید این سایت مطالبش زیاده ،و چنان میگید که هزارتا لینک جا به جا شده،و چنان تو بوق و کرنا میکنید،انگار کوه جا به جا شده
پس چرا من در سایتهای بینایی اینچنین حرفهایی نمیشنوم،سایت گوشکن در برابر سایتهایی مانند میهن دانلود،،که مدتی به عنوان نویسنده و انتشار دهنده ،فعالیت کردم،وطن دانلود،سافت۹۸،دانلودها،و،انصافا قابل مقایسه نیست،از لحاظ مطالب گفتم
اون سایتها هم روزی مثل همین سایت بودن دیگه،تلاش کردن که حالا شدن یک سایت با رنکینگ بالا
میخوام بگم اگه محله رو دوست دارید،اگه برای پیشرفتش تلاش و خدمت میکنید،اگه میخواید این سایت هم،روزی مثل سایت های دیگه بزرگ و بزرگ و مشهور بشه،بعضی چیزها رو به زبون نیارید،خوبه
******************
یکی از کسانی که براش احترام زیادی قایل هستم،آقای درفشیان بزرگوار هستش،که به خیلیها کمک کرده،از جمله به خود من که تا به حال چند سوال ازش پرسیدم،مثل بعضیها تاقچه بالا نذاشته و جواب داده
همینجا از امیر سرمدی هم تشکر میکنم،که به عنوان یکی از مدیران سایت،حرفاشو زد،نقدهاش رو گفت،شهامتش رو تحسین میکنم
به هر حال ،منم خدا وکیلی با هیچ شخصی مشکلی ندارم،هدفم فقط و فقط پیشرفت این سایت هستش،ولاغیر
شما گفتید حرف بزنیم ،منم راحت حرفامو زدم
قصدم هم خدای ناکرده ناراحت کردن هیچ شخصی نبوده و نیست
در هر قسمتی از حرفام شبهه ای بود،بفرمایید تا دلیلش رو خدمتتون عرض کنم،من الکی درمورد کسی قضاوت نمیکنم
شرمنده زیاد شد نوشته هام
برای شما مدیران،و برای تمامی هم محله ای های عزیزم،آرزوی موفقیت و شادکامی دارم
لذت ببرید از زندگی

سلام به همه و خوشآمد به پریسا و حافظ حسینی اگر با صداقت بیاد داخل.
کیوان عزیز: متأسفانه اسکایپ ندارم و اهلشم نیستم. اما تلفنی اگر بخوای در خدمتم. رجوع شود به دوست خوبم شهروز.
امیر: همونطور که انتظار داشتم طرحتون کاملا صحیح و نمیدونم چرا تا حالا اجرایی نشده اما قطعا اجرای درستش میتونه بخشی از نظرات و خواسته های کاربران رو تأمین کنه. جهت نمونه میگم:
اوایل اسفند ۹۳ بود که مسابقات حفظ قرائت قرآن کریم توسط انجمن نابینایان ایران برگزار شد و همونطور که خودتم از نزدیک تو این مسابقات در کنار ما بودی ما تونستیم این مسابقاتو اختطامیشو برای اولین بار از شبکه سراسری رادیو قرآن پخش مستقیم کنیم. این یه هدیه بود از طرف ما به تمام نابینایان علاقه مند به خصوص اهالی محل.
اما نه تونستیم در موردش اطلاعرسانی کنیم و نه تونستیم فایل صوطی مراسم اختطامیه اینجا آپلود کنیم و حتی اخبار این مسابقات که در ارتباط مستقیم با نابینایان بود رو تونستیم منتشر کنیم.
خوب یادم که به شهروز هم گفتم که این مورد درست که با قوانین محل منافات داره اما به هر حال این یه ضعف و خلأ قانونی که موضوعی ویژه ی نابینایان نمیتونه تو سایت ویژه ی نابینایان پوشش داده بشه! و در نهایت سرمونو بالا گرفتیمو تمکین کردیمو هیچ جنجالی راه ننداختیم.
سعید جان!: فدای سر محلو مدیراشو کاربراشو به طور کل اهالیش که صواب ما به سمت کباب شدن پیش میره. اما یه نتیجه ی خوب از این پست میشه گرفت که خدا شاهده دیروز به شهروز گفتم که هدفم از انتشار این پست این که کیا واقعا دلشون با اینجاست و کیا … .
فکر کنم داره مشخص میشه. فقط امیدوارم شما و شهروزم قدر کسانی که طرح خوب میدنو بدونید.
قطعا تا الآن دستتون اومده که واسه پیشرفت و رشت این محل رو کی میتونید حساب کنید و رو کی نمیتونید حساب کنید و فکر کنم همین کافی باشه.
با سپاس.

سلام.
خب من از حافظ عزیز به خاطر این که با دلیل و مدرک صحبت کرد تشکر میکنم.
این اطمینان رو به شما میدم که اگر در روش مدیریتی من مشکلاتی وجود داشته که قطعاً هم همینه، اونها رو تا حد توانم اصلاح کنم.
هرچند بنا به گواه کسانی که در اطراف بهم گفتن، شرایط از گذشته تا امروز بهتر شده و قطعاً تلاشم اینه که بهتر هم بشه.
فقط حافظ عزیز. این که یه کاربر تمایلی به باز بودن کامنتهای پستش نداره حق طبیعی اون هست و اگر یه کاربر به ما بگه که کامنتهای پستش رو قبل از انتشار ببندیم ما موظفیم به خواسته ی اون عمل کنیم چون این نوشته متعلق بو اون هست و مختاره در موردش تصمیمات مورد نظرش رو بگیره.
ولی اگر جمله یا جملاتی در متن پستها بوده که شبهه ای برای شما به وجود آورده سعی میشه که از این به بعد این اتفاق به حد صفر برسه.
این رو هم اصلاح کنم حافظ جان که پست شکنجه ی معلولین رو من با نام پستچی منتشر کردم و سعی کردم به عنوان منتشر کننده ی اون پست تا حدی توضیحاتی بدم که به اون شکل در اومد که از این بابت متأسفم.
پستچی صرفاً خانم نیست. یه حساب کاربری هست که هر کدوم از مدیرا و ویرایشگرا ممکنه باهاش پستی رو منتشر کنن و این پست مورد نظر شما رو من منتشر کردم.
اما در مورد طرحی که امیر داد.
من لازمه که بگم زمانی که امیر طرحشو داد، عمو چشمه هم مدیر بود و ما از ایشون هم نظرخواهی کردیم وایشون هم رأی مثبتی در این مورد نداد و حتی از ویرایشگرا هم مثل کیوان و عمو حسین هم نظرخواهی کردیم که این دوستان هم مخالف این طرح بودن و بنابر این اکثریت آراء مخالفت خودشون رو اعلام کردن و ما هم به رأی اکثریت در تیم مدیریت احترام گذاشتیم.
اما حالا که این طرح علنی شد، برای این که حسن نیت خودمون رو ثابت کنیم، قبوله.
ما این طرح رو به همه پرسی و نظرسنجی میذاریم. ولی با شهامت اگر این طرح رأی اکثریت رو از طرف کاربرها آورد اون رو اجرایی خواهیم کرد. اگر هم نیاورد، امیدوارم برای همیشه بحث مذهب در این سایت به پایان برسه.
ظرف امشب یا فردا هم پست نظرسنجی رو طراحی میکنیم و منتشر خواهیم کرد.

درود قربون آدم چیزفهم. من مخلصتم هستم. راجب درخواست بستن کامنتا من حرفی ندارم ولی چون تو پست گفته من ناراحت شدم. چون حس کردم قصد ایجاد حاشیه رو داره. در باره ی پستچی هم من معذرت می خوام. من دلیل اینکه گفتم خانم چون یک بار تو آخرین ورژن غلط ننویسیم گفته بودش که من پریسیما هستم. برای همین من این فکر رو کردم خوب من از آدمی که حرف حساب بزنه خوشم میاد و دمتون گرم از دورم دستتو به گرمی فشار میدم و می بوسمت.
مرسی

درود آقای ماسوله واقعاً که من نمی دونم شما چرا فکر می کنید که ملت صداقت ندارن! برادر میشه برام صداقت رو معنی کنی؟
من نه قصد صاف کردن حسابامو دارم نه اینجا جاشه. دوست گرامی من اگه به شهروز حرفی زدم بر اساس چیزایی بود که تو سایت دیدم.
آقای درفشیان من اگه حرفم با ایشون بود چون به قول خودتون شما یک درصد حضور داشتین و من جواب یک درصد تون رو هم دادم برای همین نیاز نبود وقتمو برای یک درصد تلف کنم. ببینید مشکلات کوچیکی هست. بحث دوستان الآن بودن یا نبودن پست های مذهبی نیست. بحث این هستش که خط سیری سایت گوشکن از نگاه بعضیا مشکل داره. من هم چون این آقا در صدر مدیریتی به قول درفشیان ۹۹ درصد کارا رو داره انجام میده بهش خورده گرفتم.
وگرنه من با شهروز پدر کشتگی ندارم. برامم مهم نیست که آقای درفشیان چه فکری می کنن. ولی حرف اینه که ایجاد حاشیه از هر نوعی ایجاد حاشیست چه از طرف علی کریمی سر داستان پول سایت باشه چه از طرف کس دیگه وقتی آقای یک درصد دستشو تو اون پست تکون میده. خوب محبت کنه تو این پست هم باند بازی نکنه و دستشو بیاره بالا.
آقای ماسوله کاش یکمی نگاهتون رو به صداقت عوض میکردین.

بابا کیوان جان من که حرفی ندارم آخه این جوری میگه که انگار من کی هستم. من با این کسایی که سعید خان فرمودن مشکلی و به خصوص مشکل شخصی نداشته و ندارم. ولی از اینکه یکی آدم رو به نداشتن صداقت اتهام بزنه دردآور

سلام به علیرضا. ممنونم از مطالبت و از سایر دوستان که مشارکت میکنند.
اما دو دوست عزیزم جناب حسینی و جناب کریمی: خواهشی که دارم این که اجازه بدید بحث به خوبی پیش بره. به نظر میاد کمی دارید با پرداختهای شخصیتون نسبت به افراد بحث رو از خط اصلی خارج میکنید، اجازه بدید ثابت شه که حذف کامنت بهترین راه پیش روی ما نیست.

سلام بر آقای آذر ماسوله سردبیر گرامی محله, ممنون از بابت پست
منم یه چندتایی نکته توی ذهنم هست که جهت رستگاری مطرح می کنم:
به عقیده من هم تأکید بر این که محله سابقا بهتر بوده یا بدتر و الآن بهتر یا بدتر و درجه بندی بین صمیمیت بین بچه ها در زمان های مختلف یه کم که نه درستش نیست, من یه چکی کردم دیدم حتی سابقا یعنی همون قدیم ها تعداد کامنت های پست ها بسی بسیار اندک بوده و خب کامنت دونی بسیار در این صمیمیت و نشون دادن اون نقش داره …. هر کدوم از ما چه اونی که از اول بوده و تا الآن هم هست چه اونی که از ابتدا بوده و الآن رفته چه اونی که بعد اومده الآن هست چه اونی که بعد اومده و الآن هم نیست و چه حتی اونهایی که فقط می خونند و حتی یه لایک یا کامنت هم توی محله نذاشتند هم محله ای هستند و قابل احترام س من می گم نباید این مدلی به خودمون تلقین کنیم چون واقعا این مدلی نیست …..

تفاوت طبقاتی توی این محله یه کم پر رنگ شده, مدیر, ویرایش گر, کاربر و …. بسیار دیده میشه به این موارد در کامنت ها و حتی پست ها اشاره میشه و خب این یه مقدار حس نمی دونم شاید هم سانی رو از بین برده, ما اینجا میایم فارق از این مسایل در دنیای حقیقی بدونه رنگ و عناوین و پست و مقام و ثروت و فقر و …. دور هم باشیم ولی یه کم خب نمی بینیمش …..

و در مقابل ما کاربر ها گاهی زحمات مدیرها رو درک نمی کنیم و گاهی هم اونها ما رو و گاهی عدم درک متقابل باعث استکاک میشه ….

بعضی مدیرها گاها از اقتدار خودشون به صورت ظاهر استفاده می کنند و برخی کاربرها رو یه طورایی می کوبند که خب به نظرم این قشنگ نیست … من کاربر مشاهده کننده این صحنه خودم رو جای طرف میذارم که هرچند هم اشتباه با کاربر خاطی باشه ولی از مدیر این مدل برخورد رو انتظار ندارم ….

بعضی از ما کاربر ها نمی دونم چه مشکلی داریم که می دونیم یه مساله ای توی سایت ممنو و خط قرمز هست ولی مرتب همون رو مطرح می کنیم و باعث ناراحتی و اذیت مدیرها و گاهی هم حاشیه می شیم …..

اینجا پست های سیاسی و مذهبی ممنوع هست ولی مثلا ما میایم یه خط آیه قرآن و حدیث بنویسیم یه مدیر میاد میگه مذهبی ننویس و پاک می کنه در صورتی که اولا قضیه مذهب با سیاست متفاوت هست ثانیا وقتی میای می گی مذهبی ننویس یعنی یه طورایی به من و اعتقاداتم نمی دونم چپ نگاه می کنی که این یه خط قرمز هست و این مدل برخورد درستش نیست … میشه یا بگذری چون اون یه خط آیه قرآن از نظر مفهومی خیلی وقت ها شبیه صحبت های افلاطون و سقراط و کورش هست ولی اگه اونو می نوشتیم مشکلی نبود و کامنتمون هم لایک داشت یا این که حذف کن ولی چیزی نگو که حساسیت ایجاد کنی …..

تأکید شدید بر ممنوعیت مذهب اینجا یه کم زیادی برخورنده هست البته من قبول دارم مذهب گاهی موجب بحث های اختلافی هست ولی زوم کردن روی ممنوعیت اون حاشیه ساز هست نه اصل خودش … وگرنه خیلی وقت ها میشه در یه فضای سالم جمع عقاید دور هم بشینند و بحث کنند و آخرش هم هرکی به راه خودش بره ….

در ضمن لازم دونستم بگم که من شخصا به عنوان یه خانم که تمام اطلاعاتم هم توی این محله ثبت هست از طرف هیچ احد الناسی تا کنون مورد مزاحمت و این حرفا قرار نگرفتم و خیالم راحت هست ک اطلاعاتم جاشون امن هست …..

البته دیدم که برخی مدیران یا شاید مدیران کامنت دونی ها نمی دونم کلا صاحب منسبان برای پاسخ به کاربر ها از این اطلاعات بدون این که مجاز به افشاش باشند در فضای سایت اشاره کردند که طرف هم ناراحت شده که خ اینم درستش نیست ….

راستی به نظر من همون طور که من حق دارم بیام بگم مطلب و پست شما قشنگه و عالی و محله توووپه بگم که محله زیاد خوب نیست و پستتون اشکال داره و خب گاهی هم شده که دیدم یکی این مدلی صحبت کرده حالا با ادبیات خاص خودش و از مدیران و برخی کاربران متعصب اومدند طرف رو کوبوندند که خب بنظرم این درستش نیست …. نهایت به قول آقای آگاهی آروم از کنار قضیه بگذرید … این طوری هم طرف نظرشو با آزادی گفته هم فضای نقد و انتقاد ایجاد میشه هم کلا خوبه دیگه ….

البته ما کاربر ها هم باید و حتمی باید ادب و اخلاقیات رو در نوشته هامون رعایت کنیم و هیچ کدوم از ما حق نداریم به احدی از مدیران و کاربران و اصلا هیچ کسی توهین کنیم … فوقش مشکلی هست با زبان ساده مطرح کنیم …..

دیگه این که خییلی حرف زدم شما ها هم بیاید به حرفید که من تهنا نباشم دیگه …..
صحبت های مادر خانمی بزرگ مهر و آقای آگاهی رو هم می پسندم و راستی من با حذف لایک موافقم حالا چراش رو خب نمی دونم ولی خب موافقم میشه هدینگ مطالب مرتبط رو هم بردارید یا حد اقل وقتی یه پست رو باز می کنیم اون هدین داخل پست نباشه شکلک با گوشی خب سخته این هدین و محتویات ش رو بیایم پایین نباشه بهتره و میشه در نسخه مخصوص گوشی محله تعداد پست های داخل یک صفحه رو هم افزایش بدید آیا؟ شکلک مرسی و سپاس و تشکر فروان از همگی …..

پ.ن:
این کامنت رو قبلا نوشتم ولی وقتی خواستم بفرستمش اینترنتم مشکل پیدا کرد و الآن که چند تا پست و کامنت هاش رو خوندم لازم دونستم بگم که من هم کاملا با صحبت های آقای سرمدی موافقم ایشون خیلی بهتر و دقیقتر اون هایی که من می خواستم بگم و یه مقدار هم در هم نوشتم رو بیان کردند…..

درود دوباره دوستان خواهشاً پست مذهبی و سیاسی رو بی خیال شین. چون واقعاً میگم دردسر سازه. بزارید یه نمونه بگم یک بار در گروه ایستگاه سرگرمی آقای درفشیان بحثی در باره ی مذهب و از این حرفا مطرح کرد که هر کی یه چیزایی گفت منم نظرمو گفتم ولی چند وقت بعدش یه کسی با اسم شمشیر اسلام به من ایمیل شخصی داد که مثل اینکه سرت بوی قرمه سبزی میده و خیلی دوست داری که نونت آجور شه و از کارت بندازنت بیرون. پس ساکت باش. منم دست و پامو جمع کردم و سنگین و رنگین نشستم سر جام. اگه اینجا بحث مذهبی مطرح بشه منم که نسبت به این بحث ها حساس، یهو دیدی یه چیزی گفتم بعدش از نون خوردن افتادم. کلاً میگن یکمی این بحثها حاشیه سازه.

بچه ها، به نظرم ی کنفرانس بذاریم، نه واسه کلاسش یا واسه اینکه نشون بدیم کاری کردیم بلکه واسه اینکه بعد از مطالعه ی مواردی که اینجا نوشته شده، به صورت کلامی ی جمعبندی داشته باشیم، ی برنامه ی تقریبا مدون واسه محله بریزیم و همه توی همون خط باهم قطار محله رو جلو ببریم. من شرایط اسکان و شرایط فنیم واسه کنفرانس شاید تا یک هفته ی آینده مطلوب بشه. پس به زودی منتظر ی پست اطلاع‌رسانی برای زمان و نحوه ی شرکت در میتینگ تریبون آزاد گوشکن باشید.

خب یه عده مثل من امکان اسکایپینگ ندارند …. به نظرم بهتر هست اگر مساله ای هست همینجا مطرح بشه و پاسخ هاش هم داده بشه ….
خب واقعیت خیلی از این مدل پست ها البته محتوایی تا حالا توی محله رفته و اومده و …. من می گم اگر می خوایم نتیجه بگیریم همینجا … این پست رو به اسکایپ و اسکایپ رو به یه پست دیگه و …. احاله نکنیم …. همینجا بهتره ….

و راستی منظور من از آزادی پست های مذهبی این نیست که اینجا رو تبدیل به یه سایت مذهبی کنیم و ….. منظورم اینه که تا ما میایم بگیم خدا قرآن مسیح تورات عیسی قیامت آخرت و …. نزنن تو دهنمون بگند مذهب اینجا ممنوع هست

کسی از ما جرأت نمیکنه جسارت کنه بزنه توی دهن کسی. من خودم یادمه ی بار مانع انتشار کامل ی پست از شما شدم که توی ایمیل باهم حسابی چتیدیم در موردش و از جواب هایی که به من دادید من فرض کردم که گویی شما قانع شده بودید که مطالب این چنینی تا تکلیف‌شون مشخص نشه انتشارش ایجاد دشواری میکنه. بازم از شما و هر کسی که اینجا حرفی زده، پستی داشته و ما ناخواسته بهش جسارتی کردیم یا برخوردی ناشایسته داشتیم معذرت میخوام. مطمئنا قصد ما خیر بوده شاید فرمش نامناسب بوده.
اسکایپ رو واسه این میگم که بعضی ها صحبت کردن رو راحتترند.

حالا که همه چیز قراره گفته بشه منم یه دلخوریمو میگم.
این البته مشکلی هست که همه ی ما بچه های مدیر و ویرایشگر در این محله داریم.
ببینید بچه ها. من و بقیه ی همکارانم به جز نقش و مسئولیتی که اینجا داریم، یه شخصیت حقیقی هم داریم.
یعنی به عنوان یه انسان مستقل حق اظهار نظر و تبادل عقایدمون رو با دیگران داریم.
متأسفانه من یا بقیه ی دوستانم خیلی وقتها شده که در مورد یه موضوعی در یک پست یا در مورد یه کامنت در یک پست خواستیم اظهار نظر شخصی کنیم و وقتی این کارو کردیم به شدت محکوم به این شدیم که ما داریم از کس یا کسانی حمایت میکنیم.
ببینید دوستان، اگر من بخوام مخالفت خودم در مورد محتوای یه پست رو با سوء استفاده از مدیریتم نشون بدم، خب اصلاً منتشرش نمیکنم و میگم من از این پست خوشم نیومد و منتشر هم نمیکنم.
ولی وقتی این پست منتشر میشه، معنیش اینه که شهروز حسینی مدیر در مورد این پست وظیفشو به درستی انجام داده و اگر میاد کامنتی میذاره و نظرشو در مورد اون پست هرچند مخالف میگه، دیگه به عنوان مدیر اون سایت نیست که نظر میده. یه خواننده هست که با خوندن اون پست به این دیدگاه رسیده و مثل بقیه حق داره نظرشو بگه.
پس اگر ما در پستی ازش حمایت میکنیم یا باهاش مخالفت میکنیم، دلیلش جانبداری مدیریتی از کسی و تخریب کسی در مقابل نیست.
قبول دارم که شاید نظر من روی بقیه تأثیرگذار باشه. ولی به هر حال من نمیتونم خودمو محدود کنم و افکارمو بذارم تو ذهنم درشو ببندم و بهش میدون ندم که شاید یه نفر با کامنت من جهت فکریش تغییر کنه.
من محق هستم که در شرایطی برابر با صدها خواننده ی این سایت، آزادی بیان داشته باشم و افکارم رو مطرح کنم و این اصلاً به مدیریت من مربوط نیست.
چون اگر قرار بود مدیریت رو در این کار نقش بدم اصلاً پستی که مخالفش بودم رو منتشر هم نمیکردم.
مصداق هم بارها داشته.
من شاید مخالف زدن شعرهای کپی در پست مستقل هستم و گاهی هم نظرم رو در این پستها نوشتم.
خب من کاربر دوست ندارم این پستها رو. و این دوست نداشتن رو ابراز میکنم. ولی من مدیر با وجود مخالف بودنم این پست رو منتشر کردم و هیچ کم کاری در این مورد از من صورت نگرفته.
خواهشی که دارم اینه که برای استقلال فکری من و بقیه ی دوستان همکارم ارزش و احترام قائل بشید و انقدر نظرات ما رو در پستها به حساب مسئولیتمون نذارید. این که ما به خاطر مسئولیتمون باید همواره ساکت باشیم و هیچی نگیم و نظر ندیم کمی غیر منصفانه هست.
مثلاً من پست نقد واتساپ رو زدم. متأسفانه خیلیها فکر کردن من به خاطر این که مدیر این سایت هستم این پست رو زدم. در صورتی که اون پست صد در صد یه پست شخصی بود و هیچ ارتباطی به نقش مدیریت من نداشت و فقط نظر شخصیمو نوشتم و حتی برای سعید پناهی تو اسکایپ پی ام فرستادم که اگر امکان داره ترتیبی بده که بتونم این مطلب رو تو شب روشن هم منعکس کنم که خب لابد صلاح نبود این اتفاق بیفته چون نتیجه ی درخواستم رو بهم اطلاع نداد و من هم احترام گذاشتم.
خب من که تو شب روشن حتی عضو هم نیستم ولی خواستم که نظراتم رو مطرح کنم و به نقد بذارم.
پس لطف کنید ما رو از حصاری که برامون به جرم مدیریتمون کشیدید دور افکارمون آزاد کنید و اجازه بدید که ما هم آزادانه اینجا بحث و تبادل نظر کنیم تا ما هم به اندازه ی شما از فضای اینجا استفاده ی بهینه داشته باشیم.

زمانی که اشکان میخواست مجری برنامه شکوه اراده تنها برنامه ویژه ورزش نابینایان در رادیو ورزش بشه، بهش گفتم که چون جناب تبخی مدیر گروه ورزش و مسابقات، مخالف حضور تو در این برنامه هستش، نمیتونی اونجا به خوبی کار کنی و موفق بشی.
اشکان چند ماه رفت اما متأسفانه در کارش کارشکنی شد.
الانم همینه شهروز جان.
زمانی که با طرحی موافق نباشین، اونو با کل مدیرا و ویرایشگرا به نظر خواهی میذارین.
اما وقتی موافق چیزی باشین، دیگه مستقل عمل میکنید و با کسی هیچ مشورتی نمیشه.
دقیقا مثل کار دیروزت برای برداشتن افزونه لایک ها.
در مقطع و شرایط فعلی، من هیچ اصراری برای انتشار مطالب مذهبی حتی با چارچوب طرحی که ارائه دادم، ندارم.
صرفا برای نمونه چون اشکان گفت یک طرح بگو و این آماده بود، مطرح کردم.
مگر نه به نظرم در حال حاضر، اولویت های این سایت چیزای دیگه ای هست که باید اول اونا درست بشه و کم کم بستر برای اجرای چنین طرح هایی با مشارکت تمامی بچه ها فراهم بشه.
پس خواهشاً فعلا پست نظرخواهی نزنید که در چنین شرایطی بی تردید رد خواهد شد.
مسائل خیلی مهمتری هست که اول اونا باید بهش بها داده بشه.
همونطور که گفتم در این هفته، قطعا طرح های خودمو واستون میل خواهم کرد.
موفق باشین.

سلامو خوشآمد به بانو و عجب! مجتبی اومده! چهطوری پسر؟ بیا ببین چی کار کردیم واسه سایت! جات خالی بود! ولی خوب شد که اومدی چون ما میخاستیم جات کاکتوس بذاریم! خخخخ!.
اما جناب حسینی: بنده قصد جسارت نداشتم! ارز بنده این که: اگه زحمتی میکشید و دیدگاهی مینویسید لطفا به قصد رفع کاستیهای اینجا بنویسید و اختلاف نظرات شخصیتون رو اگر تو کامنت اول مطرح کردید و جوابشو شنیدید و قانع نشدید، اجازه بفرمایید که در فضاهای شخصیتری راجع بهش صحبت بشه و برای نوشتن دیدگاههای بعدیتون طبق خط مشی بحث حرکت کنید.
بازهم سپاس.

امیر من بازم تکرار میکنم.
افزونه ی لایکها رو برداشتیم چون مشکل فنی داشت و قطعاً اگر بتونیم برطرفش کنیم به طوری که آمار واقعی در مورد میزان لایکی که یه پست میخوره ارائه بده دوباره برش میگردونیم.
در مورد طرحت هم باید بگم که تو این طرح رو دو ماه پیش دادی و همون موقع هم مصر به اجرای اون بودی.
حالا چه طور اون موقع شرایط وجود داشت و الآن نداره آیا؟
من خودم کسی بودم که از این طرح تو حمایت کردم.
انصافاً اینطور بود یا نه آیا؟
ولی خب به هر حال اصلاً مقایسه ی برداشتن لایک و طرح به این حساسی فکر نمیکنم مقایسه ی درستی باشه.
به هر حال این قضیه ی مذهب باید برای همیشه یه روز تموم بشه و تو هم پای طرحت وایستا و من هم در جمع حرف زدم و با مسئولیت خودم این نظرسنجی رو حتی اگر تمام تیم مدیریتی مخالف باشن اجرا میکنم که فکر نکنی من در انجام این کار دو ماه پیش کوتاهی کردم.
این نظرسنجی اجرا خواهد شد و نتیجه ی اون به نفع هر کدوم از دو طرف شد برای همیشه این بحث در این سایت خاتمه خواهد یافت.

سلام دوستان…من میام و راجع به ایزد بانو یک سری صحبتهایی میکنم بهم هشدار داده میشه که کامنت مذهبی نذار…جای دیگه دارم راجع به فیلم ترومن شو که یک فیلم کاملاً غیر مذهبی و فلسفی یه صحبت میکنم و آخر حرفم یک جمله از حضرت امیر میارم بهم هشدار داده میشه که کامنت مذهبی نذار…تو شب نشینی یه نفر میاد راجع به یه کتاب سؤالاتی میپرسه میخوام جواب بدم بهم هشدار میدن که کامنت مذهبی نذار… ببینید دوستان و آقایون مدیر…بحث مذهب فرق میکنه… دیگه هر جا یه کلمه عربی گفتیم که اسمش مذهبی حرف زدن نیست که…خود من اصلاً مذهبی درست و درمونی نیستم…کلاً خیلی مدرن به مذهب نگاه میکنم که اصلاً از زاویه دید مذهبیها دیگه مذهبی نیستم و یه جاهایی بهم میگن تو از ما نیستی… یک مقداری در این خصوص تجدید نظر کنید خیلی خوب میشه، قربون محبتتون… ببخشید پریدم وسط حرفای مردونه تون…خخخخخ….افراط و تفریط نداشته باشیم خب؟!!! باریک الله بچه های خوب… بازدن پستهای مذهبی هم مخالفم…

به نظر منم این انتقاد تا حد زیادی وارده و بهتره که در این حد سختگیر نباشیم.
بهتره سعی بشه که به تکه کلامها و نکات جزءی منعطفتر نگاه کنیم و سعی میکنیم که این اتفاق بیفته.

شهروز: حرف تو درست و اگه یادت باشه من دیروز برات خیلی صحبت کردم، اما این اشکال بچه های اینجا نیست و این مسأله جزأ مسائل مبتلا به جامعه ی ماست و همه ی مدیران و افراد شناخته شده ی جامعه هم با همچین چالشی مواجهند، همونطور که تو دعوت از هنرمندان و اجرای برنامه با اونها خودت کنارم بودی و از نزدیک مشاهده گردی.
اما امیر: حرفای تو هم صحیح، ایشالا اون بستر مناسب فراهم بشه

شهروز جان: تأخیر دو ماهه در اجرای این طرح پای کوتاهی تو خدای نکرده نوشته نمیشه.
اما از کرج که برگشتی خودت وقت بذار با امیر صحبت کن و باهم واسه اجرای مناسب این طرح برنامه ریزی کن.
چون همونقدر که طرح، طرح خوبی اجرای درستش هم مهم، و حیف که این طرح خوب به خاطر شتابزدگی در اجرا بلایی سرش بیاد.
سلام رهگذر!: خوب کردی که دوباره اومدی. ممنون.

به خاطر افراط و تفریط هایی که صورت گرفته، دیگه بچه هایی که موافق این بحث بودن، به نوعی هیچ رغبتی برای فعالیت مجدد در اینجا ندارن.
از طرفی وقتی بچه ها دارن میبینن مدیران هیچ علاقه ای برای این مسئله ندارن، میبینن که این طرح اگر هم اجرا بشه، میشه حکایت همون مثالی که در خصوص اشکان زدم.
دلخوری هایی که الان بچه ها به خاطر مسائل دیگه دارن، باعث میشه اصلا مشارکتی برای شرکت در چنین نظر خواهی هایی هم نداشته باشن.
به خاطر همینه که میگم اول باید مشکلات اصلی دوستان شنیده بشه و سپس حل بشه. بچه ها فعالانه در کار های اینجا علاقه به مشارکت داشته باشن، بعد بیاییم چنین طرح هایی رو به نظرخواهی بذاریم.
بعدشم. اشتباه نشه.
من هم مخالف انتشار مطالب مذهبی هستم.
فقط میگم شعر ها، دست نوشته ها، آهنگ ها که خود بچه های نابینا و کمبینا میگن یا میخونن اینجا منتشر بشه.
همچنین اخبار و نرم افزار های مذهبی ویژه نابینایان.
باشه به وقتش نظرخواهی هم کنید.
اما خدا وکیلی انتشار این گونه مطالب چه منافاتی با اهداف کلی این محله داره.
وقتی یه شاعر نابینا شعری رو میگه حالا مثلا در ارتباط با امام زمان.
شما به جای این که به خاطر استعدادش تشویقش کنید، چرا باید محرومش کنید.
یا مثلا یه خواننده نابینا مثل گروه گلسان بیان آهنگی رو بخونن که محتوای مذهبی داره.
مگه نمیگین این سایت از هر چیزی که تولید خود نابینایان باشه استقبال میکنه.
پس حالا چرا صرفا این آهنگ که محتوای مذهبی داره و خود فرد نابینا خونده نباید اینجا منتشر بشه.
یا چه اشکالی داره نرم افزار های مذهبی که منطبق با صفحه خوان های نابینایان هست اینجا معرفی بشه.
اخبار مسابقات قرآنی نابینایان هم به همین ترتیب.
این ها سختگیری های بی موردی هست که اصلا نمیفهمم چرا.
مگر نه من هم با انتشار کلیه مطالب مذهبی کپی از جمله، کتب، احادیث، روایات، داستان ها، مطالب و شعر های مذهبی که افراد بینا میخونن، و در کل مطالب مذهبی که اختصاصی تولید یک فرد نابینا نیست، به شدت مخالفم و چیزی که تو ایران زیاده انواع و اقسام این سایت هاست

سلام. منم موافقم که مطالبی که اینجا گفته شده جمع بندی بشه و بعد تو یه پست ارائه بشه و بعد تو اسکایپ پیرامون این موضوع بحث کنیم. بدون کنایه زدن و تکرار حرفهای گذشته و توهین و طرح مسائل شخصی. خب منم معتقدم که مدیران بیان هدفشور از ساخت این سایت و برنامه ای که دنبال کردن و الآن میخوان دنبال کنن و دلایلی که برای اون دارن رو صریحا اعلام کنن. اون وقت ما هم در راستای هدف و برنامه اونا فعالیت میکنیم و اگه پیشنهاد یا انتقادی داشته باشیم در راستای اون اهداف مطرح میکنیم.
من کم و بیش با این مسأله موافقم که مدیر یه سایت و هر گروهی میتونه بگه من میخوام تو این سایت اینجور مسائل باشه و اینجور مسائل نباشه. البته اینجا من همچین چیزی رو ندیدم. این سایت ویژه نابینایانه و ضرورتی نداره که ما بخوایم حتی مطالب علمی رو تو اون بنویسیم. پس بهتره که این موارد که مطالب مذهبی هم شامل اون میشه کمتر مطرح بشه. مگر این که رابطه مستقیم یا غیر مستقیم با نابینایان داشته باشه.
پیشنهاد دیگه من اینه که قوانین نانوشته سایت حت المقدور با ارائه دلیل نوشته بشن و لینکش تو صفحه اول برای اعضا گذاشته بشه. متن اون هم برای اعضا فرستاده بشه.

سلام خانم رهگذر عزیز. ما با تکیه کلام ها کاری نداریم. ولی فراز هایی از دعای کمیل, قرآن, حدیث و مطالبی از این دست, مذهبی محسوب میشه. وگرنه شما صد ها بار اول جملاتت نوشتی: یا امامی زمون. ولی ویرایشگران این جمله را حذف نکردن. پس نتیجه میگیریم که ما با تکیه کلام مشکل نداریم و به مذهب هم نگاه خصمانه نداریم. با سپاس

من دوتا مسأله رو برای نمونه مطرح میکنم.
فرض کنیم یه پستی از یه کاربر میاد و توش ادعا میشه که شعری سرودم یا مطلبی نوشتم یا دل نوشته ای نوشتم در مورد به قول تو امام زمان یا مناجات با خدا.
ما منتشر کردیم و بعد از مدتی کاشف به عمل اومد که این مطلب مال خود اون نویسنده نبوده و از این ترفند برای انتشار مطلبش استفاده کرده و حتی گاهی ممکنه اگر صاحب اصلی اون مطلب اقدام قانونی کنه سایت وارد مسائل حقوقی هم بشه.
ما چه طور میتونیم تشخیص بدیم که واقعاً این نوشته مال خود اون صاحب پست هست.
بله حق با شماست الآن هم اگر پستی بیاد و شعری منتشر بشه و مال خود اون فرد نباشه و مدعی بشه که خودش نوشته اون رو، بازم نمیشه تشخیص داد.
ولی فرقش اینه که الآن کسی لزومی نداره که این کلک رو بزنه و شعری که مال خودش نیست رو میگه که مال کی هست و بدون مانع به عنوان پست کپی در محدودیتی که مقرر شده منتشر میکنه.
ولی در صورت اجرای طرح تو، طرف چاره ای برای انتشار پستش به جز این راه نداره و این احتمال به شدت زیاده که این اتفاق بیفته.
مورد دوم. فرض کنید یه نفر که اطلاعات مذهبی خوبی هم داره میاد یه مقاله مینویسه در مورد یه موضوع مذهبی. خب مقاله هم مثل شعر و دل نوشته و آهنگ به هر حال حاصل زحمت و توانایی اون فردی هست که این مقاله رو نوشته. پس طبق چارچوب طرح تو چون دستاورد یه نابینا هست باید اینجا منتشر بشه و این خودش به شدت میتونه منشأ اختلاف نظرها و حواشی احتمالی در کامنتها بشه و میرسیم سر خونه ی اول که بودیم.
یه نکته ی دیگه.
اگر مطالب مذهبی هرچند محدود اینجا منتشر بشه، این توقع از طرف کاربرهایی که گرایشات مذهبی دارن ایجاد میشه که در مناسبتهای مختلف مثل اعیاد و مناسبتهای سوگواری پستهایی به این مناسبتها اینجا منتشر بشن.
اگر هم در طرح تو این مسأله رو تأکید کنیم که این کار ممنوعه، راه دررو داره. اونم اینه که در یه ترفند، یه کاربر میاد در مناسبتهای مختلف مطلب مینویسه و میگه مثلاً یه شعر از خودم به مناسبت نیمه شعبان، یه شعر از خودم به مناسبت عاشورا، آهنگ فلان به مناسبت شهادت امام علی علیه السلام و عملاً در چارچوب تعیین شده حرکت کرده و هیچ بهانه ای برای عدم انتشار پستش نداریم چون حاصل توانایی خودش رو داره منتشر میکنه.
مناسبتهای مذهبی هم در کشور ما خیلی تعدادشون زیاده و خیلیهاشون هم محدود به یه روز نیستن و در حد دهه و هفته هستن. ضمن این که در مناسبتهای مذهبی ما، تعداد اعیاد و مناسبتهایی که مربوط به جشنها و اعیاد هستن خیلی کمتر از مناسبتهای سوگواری هستن و با توجه به این که سایت ما سیاستش تفریح و سرگرمی هست، ماام باید به مناسبت دهه ی فاطمیه برای مثال و شبهای قدر و دهه ی محرم پستهای سوگواری بزنیم و در بلند مدت این مسأله روی سایت تأثیر مخرب داره.
پس فعلاً تا این لحظه سه چالش بزرگ برای طرح تو وجود داره.
البته چهارمیش هم یادم اومد.
ما مقرر کردیم که تا پنج پست کپی میتونیم داشته باشیم.
اگر یه نفر بیاد یه مطلب که مال خودش هم نیست رو منتشر کنه، ما طبق قانونی که خودمون مقرر کردیم، اگر در صفحه ی اصلی سایت کمتر از پنج پست داشته باشیم باید منتشرش کنیم.
چون وقتی دیگه میگیم پنج پست کپی، دیگه نمیتونی براش محدودیت قائل بشیم و حق دارن هرچی که دوست دارن در چارچوب اخلاق منتشر کنن و نباید مانعشون بشیم.
امیدوارم پاسخ قانع کننده ای برای این چالشها داشته باشی.

نظر امیر و یکی از خودمونو تأیید میکنم.
اما کیوان جان: دادا این چیزی که نوشتی خدا وکیلی دیگه خیلی سختگیرانه بود! شاید بهتر باشه که مترو ملاکتونو یه کم پایینتر بیارید.

پنجمیشم الآن یادم اومد امیر.
ما برای مثال الآن دو نفر از ارمنیهای عزیزمون عضو سایت هستن.
خب مطمئناً شاید این عزیزان بخوان در حوزه ی مسیحیت فعالیت کنن و در چارچوبی که مقرر شده پست منتشر کنن.
حالا یه دفه یه نفر از کسانی که به نوعی تعصب خاصی به اسلام داره یه دفه میاد و در پست این کاربر ما ایجاد حاشیه میکنه و بهش توهین میکنه و باعث میشه که سایت دچار حاشیه ی جدیدی بشه و مجدداً اختلافات مذهبی و دینی در سایت به وجود میاد و حواشی وارد سایت میشه.
کاربرهامون هم مستند هست و نمونه ی بارزش هم ماریا آشوکری هست که حتی پست هم اینجا داره و جناب آلبرت میرزاخانیان که جدیداً به محله اضافه شدن.
آیا به نظر تو ظرفیت پذیرش مطالب مذهبی در چارچوب دینی به جز دین اسلام به طور کامل وجود داره از نظر تو؟

درود مجدد.‏ شهروز تو واقعا آدمی هستی که خوب حرفی میزنی و همه فکر میکنن حرفات درسته ولی برعکس اینه.‏ ببین تو صابت کن من بخاطر تغییر کردن شرایط انتشار پستام هنوز ناراحتم بیا صابت کن.‏ پسر من اگه ازت ناراحت بودم نمیومدم تو پست سرطان بهت دلداری بدم.‏ اگه خودت کینه ای هستی فکر نکن منم کینه ایم.‏ من بخاطر درخواست اشکان عزیز فقط اومدم انتقاد کردم.‏ ببین تو هنوزم داری اشتباه میکنی و درست نشدی.‏ من عقده مدیر بودن یا اینکه نوشته هام مستقیم انتشار بشه رو ندارم.‏ سه چاهار سال پیش که خیلیا اینترنتم نمیومدن من چت رومی داشتم که شبا آنلاینش ‏۵۰‏ بالا بود.‏ پس ببین بعدشم در مورد سلیقه همه ی حرفارو فرامرز زد معنی سلیقه ایرو هم فهمیدی دیگه هان؟ امیدوارم کامنتو پاک نکنی و بیای ثابت بکنی که من سر اون داستان ناراحتم.‏ ‏

درود. نظرات شهروز رو در مورد مسائل مذهبی میلیونها بار لایک میکنم. یه چیزی هم من اضافه کنم. گفتم که سیاست و دین تو کشور ما بنا به هر دلیلی به هم ربط دارند. حالا فرض کنیم که اجازه ی ورود محله به دین و سیاست داده شد. اگه اختلافی پیش بیاد چون دین و سیاست به هم ربط دارند اگه در مورد دین اختلاف نظر باشه سایت میتونه وارد بازیهای حقوقی بشه چون اقدام علیه امنیت ملی انجام داده. اگه هم سیاسی باشه توهین به خدا و نماینده های خدا محسوب میشه. حالا خوبه آقا امیر یه طرحی ارائه دادند. ولی ما منتظر طرح دیگر مدیران برای تغییر و تحول در اینجا هستیم. من بی صبرانه منتظر برنامه های مدیران زحمتکش اینجا هستم.

جواب هر چهار چالشتو خودم میدم.
اول: همین خطر در ارتباط با سایر دلنوشته ها وجود داره. اگر ما با صداقت و مثبت با مخاطبامون برخورد کنیم و تعامل دو طرفه ایجاد کنیم نیازی نیست که کاربر ما ما رو دور بزنه.
دوم: خب مگه چه اشکالی داره که بچه هایی که علاقه مند به فعالیت تو این حوزه ها هستند بیان اینجا استعداد و توانایی خودشونو نشون بدن؟! شهروز: تو خودت نابینایی و میدونی که عافت این روزهای نابینایان اینه که کسی بهشون توجه چندانی نداره! حالا خود ما هم باید دچار و گرفتار این آسیب بشیم؟
خب حالا مذهب باشه! مسأله ای نیست! توجه به بروز استعداد های یه نابینا اهمیتش بیشتر نیست؟ و حد اقل واسه خود ماها که خودمونم به نوعی درد آشنا هستیم نباید از اولویت برخوردار باشه؟
سوم: ای کاش ما خودمون یاد بگیریم که حاشیه سازی نکنیم و خودمون مدیریت و کنترل رفتارها و اعمالمونو به دست بگیریم اینطوری ما که مخالف پستای مذهبی هستیم به احترام دوستانمون که علاقه مند به این حوزه هستند سعی میکنیم تو پستاشون نریمو حاشیه سازی نکنیم، حد اقلش این که: حق این گروه رو هم به رسمیت شناختیم.
چهارم: وجه تفریح سایت این روزها عملا با برخی سیاستها و زیاده رویهای غلط به مخاطره افتاده، اما به فرض عادی بودن شرایط، برای هر مناسبت با تعامل از موازی کاری پرهیز میکنیم و حدعقل دوباره به حقوق علاقه مندان به این حوزه توجه میکنیم. اما به طور کلی اگه اصل موضوع طراحی شده این مسائل کوچیک قطعا قابل حله به شرطی که نگاه مثبت داشته باشی.
مورد آخر رو از قواعد حقوقی استفاده میکنیم، وقتی میگیم مطالب مذهبی که دستآورد نابینایان و ویژه ی نابینایان منتشر میشند، لفظ نابینا تکلیف رو مشخص میکنه یعنی: مطالبی که دستآورد نابینایان و ویژه ی اونها نباشه منتشر نمیشه. و اصلا بحث پنجتا پست کپی پیش نمیاد چون قید نابینا تکلیف رو روشن کرده.
نگاه مثبت و همه جانبه اگر داشته باشی و شخصی با قضیه برخورد نکنی این اتفاقات نخواهد افتاد.
منم مخالف انتشار پستهای مذهبی هستم اما احترام به خاسته ی باقی دوستان و این طرح دست و پامو لرزونده،

سامان هرچند بهتر بود ملایمتر مینوشتی ولی باشه.
اگر حرف من اشتباهه، چرا دقیقاً از زمانی که نقش تو به مشارکت کننده تغییر کرد، انتقادات تو از سایت شروع شد و تا قبل از اون هیچ صحبتی از برخورد سلیقه ای و این که سایت با قدیما فرق کرده و قدیما بهتر بود از طرف تو انجام نمیشد.
دقیقاً از همون موقع بود که تو نسبت به این سایت انتقادات خودتو شروع کردی و تا قبل از اون اتفاق این سایت از نظر تو هیچ مشکلی نداشت.
دوم این که اگر واقعاً ادعای من درست نیست، چرا عصبانی شدی؟ خب عصبانیت نداشت میومدی راحت و مؤدبانه مینوشتی که شهروز تو اشتباه میکنی و با این مسأله من مشکلی ندارم. نه این که بخوای این شکلی بنویسی.
همیشه وقتی کسی در مورد یه اتهامی تند و خشن میشه و واکنش خارج از عرفی نشون میده، یکی از نشونه های درست بودن این اتهامات همون واکنش تند متهم هست.
من فکر میکنم اگر ادعای من اشتباه بود به هیچ وجه تو این شکلی واکنش نشون نمیدادی.
به هر حال من نمیگم ادعای من صد در صد درست بوده و تنها بر اساس عملکردت در این سایت و نوع برخوردات و حرفات این برداشت رو کردم.

اشکان خداییش خودت با این کامنتت اگر جای من بودی قانع میشدی؟
یعنی تو صد در صد تضمین میکنی که یه شعر به نام یه نابینا جعل نخواهد شد و اینجا منتشر نخواهد شد؟
بازم میگم. الآن هیچ لزومی به جعل شعر نیست. ولی اون موقع لزومش فراهم میشه.
مقاله ی مذهبی مساویست با بحث، بحث مساویست با حاشیه، حاشیه مساویست با ورود به سیاست، و تا آخرشو بگیر.
در کل اگر فقط دو نفر اومدن و گفتن که با کامنت تو قانع شدن، منم این کامنتت رو میپذیرم و قانع میشم که تونستی این چالشهایی که من مطرح کردم رو برطرف کنی.

جناب سامان خان عزیز: همونطور که ازتون خاستم که حرف بزنید از یه جا به بعد احساس کردم که دیگه واسه طرح اختلافات شخصی جایی نیست! پس لطفا به این وجه قضیه هم توجه فرمایید.

درود عجب شهروز! وقتی یه گناهی کردی ببرنت پا چوبه دار بیشتر ناراحت میشی یا کاری رو که نکردی؟ نمیدونستم اینروزا اگه بخاطر گناه نکرده عصبانی بشی یعنی اون کارو کردی! جالبی کلا میدونی فرق من و تو چیه فرقمون اینه که ما رو جامعه و خیابون بزرگ کرده و تو خیابون بزرگ شدیم و شما نه بعد نتیجه اینه خوب میحرفی ولی پشت پرده بدترین توهین ها رو میکنی ولی کسی چیزی نمیگه تا ما یه حرف میزنیم میگی بی ادب با ادبتر صحبت کن و اینا مجتبی به من گفت اگه ناراحتی بگو نمیدونم ی جوری برت گردونیم یا تصمیم دیگه ای دقیق یادم نی اگه ناراحت بودم هنوز ببخشیدا از مجتبی یا تو ترسی داشتم چیزی نگم بعد بیام عقده هامو اینجوری خالی کنم؟

درود اشکان عزیز.‏ برگرد به کامنتهای قبلی ببین کی مشکلات و اختلافات فردیرو پیشکشید؟ بعد تذکر بده قربون شکلت.‏ باشه ما حرفی نمیزنیم فدامداتون خدافه به قول فلانی ما آدم بده شما بیا خوب باشو بد بودنو یادم نده.

مقدم بر همه ی این چالشها اینه که: اراده ی کافی واسه انجام این تحولات وجود داشته باشه. متن امیر اینقدر که تو نوشتی چالش برانگیز نیست.
مثال: اکثر مدیران رادیو ورزش تلویحا تأیید کردند که اون شخصی که امیر ازش اسم برد به حدی مخالف حضور من تو رادیو ورزشه که واسه رسیدن به هدفش دست به هر کاری میزنه. حالا شما هم اگر نخواهید نمیشه بهتون تحمیل کرد! به هر حال ما داریم پیشنهاد میدیم و اگه هم صلاح ندونید بدون اینکه به طرح این چالشها متوسل بشید میتونید ردش کنید بدون اینکه اشکال خاصی پیش بیاد.

بچه ها، جون جد‌تون همه ی فحش ها رو به من بدید فقط بیایید با هم خوب باشیم.
سم مهلکی که اینجا رو از بین میبره همین نبودن ها، کدورت ها، زیرو رو کشیدن ها و سخت گرفتن هاست.
نمیخوام شعار های خوشگل خوشگل بدم، سانتیمانتال حرف بزنم یا ی طوری بیطرف و تیتیش مامانی برخورد کنم که همه بگند این مجتبی چه آدم با درایت و فلانیه. همه ی حرفم اینه اگه مشکلی هست خوب حلش می کنیم. دعوا چرا؟ رفتن چرا؟ هم‌محلی نبودن چرا؟ شما نیستید که فقط یاد بگیرید، مسئولید که یاد بدید.
اسم همه رو چمیدونم کیا کامنت گذاشتید. از سامان گرفته تا فری تا موجی که خودم باشم تا سیتا و نازنین و شهروز و رهگذر تا اشکان تا امیر تا سعید تا هرکی تا همه. ما باید یاد هم بدیم. فقط یاد گرفتن فایده ای نداره.
گفتم بازم میگم. نمیخوام الکی قشنگ حرف بزنم. ما آدم گنده ایم. خصوصیت خوب‌مون هم باید این باشه که یکی بگیم یکی بشنویم.
این نشه که تا نظر شما با من جور در نمییاد من بردارم تخریبت کنم. من میدونم شما هم میدونی. تخریب یا جاده خاکی، فقط دود و خاکو میپاشه توی چشم خودمو خودت.
اینجا باید برنامه داشته باشه تا ما دور خودمون هی نچرخیم. پست های هدفدارتر بگذاریم. ی کاری کنیم افراد خودشون مایل باشند جذب اینجا بشند و حتی نیاز به تبلیغات نداشته باشیم. ما کم نیستیم و نباید هم کم بشیم. برنامه می چینیم، طبق برنامه تقسیم کار می کنیم و ایده آل میشیم. مطمئن باشید و شک نکنید.
خوبه بشینم ی سر و سامانی به حرف هایی که اینجا زده شد و زده میشه بدم و برنامه ریزی رو با حرف های قبلی بچه ها انجام بدیم و شروع کنیم واسه تقسیم کار و بهبود رفتار همه با هم دیگه، خط مشی مشخص کنیم.
زودرنج نباشیم و زودی هم کسی رو نرنجونیم تا زندگی بهمون حال بده.
اتحاد در حد ی کلمه فایده نداره. همین که من میگم بابت کاستی ها از همه ی شما معذرت میخوام، اولین قدم من برای حفظ اتحادی هست که این همه واسه داشتنش زحمت کشیدیم. پس هرکی اینجا ناراحت شده، تقصیر شلوغ بودن زندگی شخصیم و تقصیر کمکاری من بدونه. باهم مسائلی اگه وسط باشه رو درستش می کنیم. قبوله؟ عالی شد.
خواستم شعار نشه همهش شعار شد. طوری نیست. عملیش میکنیم. باهم دیگه. به زودی.
منتظر اطلاعیه هایی در همین زمینه ها باشید…
چاکر همگی
مجتبی خادمی ورنامخواستی.
محل امضا: خخخ

بانو پس از مطالعه صد کامنت اولی:
در مورد مصادیق سلیقه ای عمل کردن من هم با نازنین خانمی موافقم یعنی من هم می تونم مثال بیارم ولی خب شاید مثال آوردنش درست نباشه ولی یه مثال ساده این که گذاشتن ویرگول و علایم نگارشی برای یکی از کاربران عکیداً ممنوع شد و یه طورایی تهدید به عدم تأیید و حذف کامنت هاش و در مورد برخی دیگه حتی زیبا به نظر می رسه گویا …. در حالی که اگر در مورد کاربر اول مشکل در خوندن ایجاد میشه در مورد کاربر دومی هم همین طوری هست یا اگر در مورد دومی یه طورایی جز زیبایی متن و نحوه نگارشش هست در مورد اولی هم می تونه این طوری باشه ….
من به هیچ وجه من الوجوه از آقای خسروی و مسائل ایجاد شده در زمان واقعه حمایت نمی کنم بلکه خودم شدیید پایبند به اخلاقیات و معتقد به اون هستم ولی نمی شه به دلیل سابقه آدم حتی اگر دزدی و کلاه برداری و نمی دونم کلا تمامی جرایم بیایم و در تک تک صحبت ها و رفتار هاش هاله ای از اون اشتباه رو ببینیم و اون رو اون مدل قضاوت کنیم …. باز گشت ایشون شاید نشانه ای از پشیمانی و حالا مذهبی نگم همون پشیمانیشون هست …. اینجا من بار ها دیدم در جواب انتقادات ایشون اون ماجراها رو علم کردید و نه با حربه منطق که نمی دونم اون طوری یه طورایی ماجرا رو جمع کردید, در صورتی که گاهی خیلی از ما هم موافق صحبت های ایشون یا حالا هر فرد دیگه ای مشابه بودیم و متأسفانه ما بیشتر ترجیح می دیم بخونیم و خودمون رو وارد بحث نکنیم که این میشه که این شده …..
حتی با خوندن کامنت های این پست میشه یه مقدار ریشه ای بودن مشکلات رو دید و به قول دوستان امیدی بر بهبود نیست شکلک همینی که هست هست می خواید بخواید بفرمایید نمی خوایید راه باز و فکر کنم جاده بود که دراز …..
بار ها من دیدم دوستانی پیشنهاد کمک دادند برخی از اونها مثل نازنین افراد معتمدی هستند تا حدی هم فرصت و آگاهی و اطلاعاتشون هم خوب هست ولی ندیدم که از این ظرفیت ها استفاده بشه و فقط مرتب می گید کار ها زیاد هست و …. که البته در این مورد زیاد بودن و پر دردسر بودن کارهای محله حق کاملا با شماست …..
باز یه نکته این که مثلا آقای خیر اندیش و یلدا خودشون توی این پست و کامنت هاش حضور ندارند و حتی اگر دوستان اشاره ای هم به اسمشون داشته باشند وظیفه اخلاقی یک مدیر ایجاب می کنه این طور صریح در مورد مسایل و اختلافات ایجاد شده بین خودشون و اون کاربر های سابق رو مطرح نکنند …. کما این که من اگر جای یلدا بودم جدا از این نحوه برخورد شما ناراحت میشدم …..
و باز این که اینجا همه ش شده یک سری انتقاد و در مقابل دفاع و توجیح …. برای بهتر شدن و تغییر باید گاهی پذیرفت برخی نکات رو …. چرا ما باید همیشه خودمون رو اون قدر قبول داشته باشیم که اگه یکی بگه فلان کارتون مشکل داشته یه طوری جوابشو بدیم که …..
نمی دونم شاید فرستادن این کامنت صحیح نباشه ولی خب به قول رهگذر شوما جسارت داری ما هم می فرستیمش …..
شکلک گمانم دیگه اینجا دیگه کامنت نذارم بهتر باشه گویا انگار ….
در نهایت هم برای خودم و همگی دوستان آرزوی رستگاری دارم …..

اشکان فکر کنم از اول هم هدف پست این بود.
قرار بود بچه ها پیشنهاد و طرح بدن و اینجا در بارش بحث کنیم.
خب امیر یه طرحی داد و منم نقدش کردم و هنوز پاسخ مناسبی به نقدهای من داده نشده.
پاسخهای تو فقط کلی گویی بود و وارد جزئیات نشدی.
پس خیلی پاسخ محکمی نبود.
به هر حال امیدوارم که این چالشها رو به حساب این که ما مایل به اجرای این طرح نیستیم نذاری.
این چالشها همه از دل این طرح در اومده و هر کسی ممکنه با خوندن این طرح به این سؤالات برسه و در موردش جواب بخواد.
بازم میگم که من از ابتدای این کار از کسانی بودم که موافق طرح امیر بودم.
پس بدون که به عنوان یه موافق این چالشها رو مطرح کردم و ترجیح میدم اگر هم قراره اتفاقی بیفته شسته رفته بیفته.

آقای خادمی منظورم خودم نبودم, اون بار هم یه شعر مذهبی بود گویا آخر یکی از پست هام به مناسبتی که صحبت کردیم من هم قانع شدم ….
واقعیت با توجه به حساسیت خودم روی این موضوع و این که طاقت نمیارم یکی یه چیزی بگه و من هیچی نگم رعایت می کنم ….. شما این چند وقته سرتون شلوغ بوده توی کامنت دونی ها نبودید … شاید هم مطالعه نکردید …. من کلا عادت دارم یعنی اصلا کامنت دونی ها رو بیشتر از خود پست ها دوست دارم بخونم …. نمی دونم بپرسید شاید دوستانتون با توجیحات قانع کننده خودشون بتونند براتون مصداق بیارند …… یه آیه قرآن که بنویسی توی کامنتت حذف میشه که حرف مذهبی نذار …. و کلا اینجا جدیدا باید خیلی مواظب نوشته هات و حرفات باشی البته اگر مثل من باشید و نتونید ننویسید و سکوت کنید …..
در کل هم که با خوندن بقیه کامنت ها واقعا به این نتیجه رسیدم بهتره اگر هم نمی تونم نخونم حد اقل خودم رو کنترل کنم ننویسم شکلک سه نقطه

سلام بانو.
اگر به یه کاربر گفته میشه که کاما نذار، به خاطر این هست که ایشون بعد از هر کلمه یا نهایتاً هر دو سه کلمه یه بار کاما میذاشت و متنها با سکته ی بسیار بالا برای کاربرها خونده میشد.
استفاده از کاما اصول داره و باید این اصول رعایت بشه تا یه نوشته درست باشه.
در ضمن ما اول به ایشون خیلی عادی گفتیم اگر ممکنه این کار رو نکن، رعایت نشد. گفتیم این کار رو نکن، ادامه پیدا کرد. و وقتی شما ببینید که هرچی به یه نفر تذکر میدید و هیچ ترتیب اثری داده نمیشه مجبوری که جدی برخورد کنی.
در ضمن من فکر نمیکنم کسی به جز ایشون انقدر افراطی از کاما استفاده کرده باشن که بخوایم بهشون تذکر بدیم و اگر اینطوره بهمون اسم بگید بررسی کنیم.
در مورد فرامرز هم باید بگم که من خودم از کسانی بودم که تا حالا شاید بیش از ده بار از مجتبی خواستم که حسابش رو باز کنم.
جدیترین موردش هم عید نوروز بود که گفتم بیا به مناسبت عید نوروز این کار رو بکن که شکل قشنگی هم داشته باشه.
منتها مجتبی به هر دلیلی که برای خودش محترمه، قبول نکرد. فرامرز رو از نزدیک دیدم و میدونم که پسر خوبیه و چیزی تو دلش نیست و اگر هم حرفی میزنه منظوری نداره.
ولی وقتی شما در مورد یه نفر میخواید ذهنیتی داشته باشید، عملکرد اون فرد باعث این ذهنیت میشه و ذهنیت ما هم در مورد فرامرز به خاطر همون گذشته ای هست که خوب یا بد رقم خورده.
باز هم این بار نه خصوصی. در مقابل جمع از مجتبی میخوام که اگر امکان داره حساب فرامرز باز بشه تا به نوعی ما نشون بدیم که با کسی خصومت شخصی نداریم و فرامرز هم بتونه به محله برگرده و مطمئنم که فرامرز هم بعد از این به خاطر منم شده بیشتر مراعات میکنه.
در مورد اصغر و یلدا هم بحثش مطرح شد وگرنه ما تمایلی به باز کردن این مطلب نداشتیم و خیلیها به خاطر این دو دوستمون فکر میکردن که ما داریم شخصی برخورد میکنیم و خواستیم که مشخص بشه که دلیل نیومدن این دو نفر دقیقاً چیه که فکر نمیکنم شفافسازی کار چندان اشتباهی باشه وقتی شما به خاطر چیزی که میتونی از خودت دفاع کنی متهم بشی.
در ضمن ما این حق رو برای هم اصغر و هم یلدا قائل شدیم که بیان و از خودشون دفاع کنن و اگر این کار رو نمیکنن مشکل ما نیست. ما نگفتیم که اونها حق اظهار نظر ندارن و هر وقت بخوان میتونن بیان و از خودشون دفاع کنن و ما با کمال میل منتشر میکنیم.
اصلاً هدف این پست بوده که هر کس حرفی داره بیاد بگه و این دو نفر هم از این امر مستثنی نیستن.
در مورد نیروی جدید برای کارهای سایت هم شخص مجتبی تصمیم گیرنده هست و اگر مجتبی تصمیم بگیره که بخواد شخص جدیدی به کادر مدیریت اضافه کنه با کمال میل میپذیریم و بهش خوش آمد میگیم. کی از سبکتر شدن مسئولیتش بدش میاد که من دومیش باشم؟
به هر حال اینها چیزهایی بود که به نظرم میرسید و امیدوارم که کافی باشه و اگر هم نبود امیدوارم به حساب ناقص بودن اطلاعات من بذارید نه نقص سیاست این سایت.

اضافه کنم ی کمی که چه عرض کنم به شدت مشغولم ولی مباحث این پست و کامنت‌دونیش رو با ی سری موارد دیگه جمعآوری می کنم مدونش می کنم تا راجع به برنامه داشتن محله، لذتبخش‌تر شدن محله و جذابتر شدنش بحث کنیم و با هم دیگه تقسیم کار کنیم.
از ظرفیت ها استفاده می کنیم. حتما. نازنین خانوم توی ذهن من بودند برای کمک ولی متأسفانه نشد که وقتم اون قدری که میخوام آزاد بشه تا با نازنین و بعضی از هم‌محلی های دیگه که برای همکاری داوطلبانه ایمیل داده بودند تماس بگیرم قضیه رو باهاشون بررسی کنیم.
در اسرع وقت، شرایطم که اوکی بشه، پست های مربوطه رو می زنم.

نه آقا دم شما گرم ما نام کاربری بکارمون نمیاد شما ثابت شده این اونجوری به زندگیمون هم بهتر میرسیم حالا اگه نظری هم بود واسه راهگشایی دوستان یه نظر هم شوت میکنیم این وسط ولی چرا پشت سرم هوامو داری ولی توی جمع خلافش رو رفتار میکنی داش . همین که اتفاقات گذشته که با سایت های دیگه رو پیش نکش منبد ممنونت
توی جمع بی هویت میکنی آدم رو ولی پشت سر عکسش
بانو اگه مقصر بودم دلم نمیسوخت اگه شروع کار من بودم دلم نمیسوخت پشیمون نیستم چون من اشتباه نکردم من در مقابل کنش واکنش نشون دادم وگرنه منم دلم اندازه یه بچه گنجشکه که از ما یه غول چراغ جادو میسازن
اگه هم ساکتم به حرمت نون و نمکی هست که با بچه های اینجا خوردم
مجتبی ولی جون جدت جواب اون گوشیتو بده سالی یبار زنگ میزنم اون بار هم خواستم بگم بیا بریم شمال اگه طلبه ای که حتی اسمسم دادم ولی باز نجوابیدی . بجون مادرام اگه حتی مخاطب خاص هام هم جواب گوشی ندن تمام ولی تو خودت بالاتر مخاطب خاص هستی
حالا بریم آهنگی که عمو پورنگ واسه محله خونده گوش کنیم بیایم . تا برنامه ای دیگر بدرو

درود. ممنونتم مجتبی. ای کاش هممون به همین سمت حرکت کنیم. واقعاً خیلی خوشحال شدم از طرز بیانت بیصبرانه منتظر پیشرفت محله هستم. مطمئن باشید کسی که برای محله هزینه میکنه, دلش درد نمیکنه که بخواد خونه ی خودشو تخریب کنه. مریض نیست که بخواد شبهه پراکنی کنه. بیکار نیست که بخواد حرف مفت بزنه. پولشم از سر راه نیاورده که بخواد خرج جایی کنه که بخواد تخریبش کنه. ما باید حول نقاط مشترک مذاکره کنیم. وجه اشتراک همه ی ما پیشرفت محله, جذب مخاطب بیشتر, تضمین بقای محله, و خیلی از چیزای دیگه هست. مجتبی. واقعاً با حرفات امیدوار شدم. الحق که مدیر بودنت رو ثابت کردی. ولی ما باید برنامه ها رو تحلیل و بررسی کنیم. نه اینکه برای اجرا نشدن هزار تا عیراد درست یا غلط بهشون وارد کنیم. به نظر من هر کس بعد از این حرف دیگه بخواد حرف از رفتن بزنه, دیگه مشکل از طرف مدیر ارشد اینجا نیست.

سلام.
اگه تاریخ انتشار کامنتو ببینید، متوجه میشید که تا نصف شب خوندن این کامنتا منو بیدار نگه داشت.
خخخخ، آقایون اینو دقت کنین، توجه کنین، بدونین و آگاه باشین، اگه پست های مذهبی بیان توی سایت، منم بلافاصله طرح میدم واسه اومدن پست های سیاسی. دوست دارم دیگه، مگه چیه؟ علاقه دارم؟ شما چرا فک می کنین فقط انتشار پست های مذهبی، احترام به مخاطبا و زمینه ساز حضور هرچه بیشتر مخاطبا در این سایته؟ خیلی ها هم هستن به پست های سیاسی علاقه دارن. اصن آقا مگه دین و سیاست از هم جدا هم هستن؟
آقا شما فرض کنین الان یه مناسبت مذهبیه، حالا تمام شبکه های رادیو و تلویزیون و نشریه ها و روزنامه ها و خیلی از سایتا و وبلاگا، اس ام اس ها و پیام ها توی پیام رسان ها به این موضوع اختصاص دارن و شما هم میخواید بهش بپردازید. خب منم خیلی علاقه دارم بیام این جا اخبار ۲۰ و ۳۰ ببینم اخبار ساعت ۹ بشنوم. بخش ویژه خبری و چیز های دیگه این جا باشه.
درد اینه که مرتبط با نابینایان یا ایجاد شده توسط نابینایان باشه، خب کاری نداره، ردیفش می کنیم.
آره آقا، نزدیک انتخابات هم هست دیگه، میشه غوغا کرد.
خخخخ دیگه انتخاب با خودتون. منم طرحمو با تمام ابعاد مثبت و تمام مزایایی که میتونه واسه سایت داشته باشه، می نویسم و میارم.
خوش باشین.

با سلام. راستش من خواستم کمی طرح امیر عزیزو نقد کنم که شهروز به درستی ولی با زبون دیگه ای همون مسائلو مطرح کرد، فقط اینو بگم که امیر تو طرحش گفته بود مذهبی و معنوی، در حالی که این دو مقوله یکی نیستن بلکه یه جزء و کلن، یعنی مذهب جزء کوچکی از موارد معنویه، وگرنه انتشار مطالب معنوی اصلا اینجا ممنوع نیست، مثلا پستی که مجتبی زده بود راجع کمک به پسر دست فروش یه مطلب کاملا معنوی اومانیستی بود ولی مذهبی نبود، دیگه این که طرح امیر فی نفسه و بالذات طرح خوبیه ولی در جایی که همه مذاهب بتونن آزادانه نفس بکشن، در ایران شیعه مذهب بالادسته و حتی دیگر مذاهب اسلام هم به جز شیعه اثنا عشری اونقدر قدرت مانور ندارن، حالا شاید یه نابینای شیعه متعصبی که کم هم نیستن یه مقاله نوشت و اهل سنت را کوبید یا غیر مسلمان را فلان و بهمان خواند، آیا دوستان اهل تسنن یا مسیحی یا غیره هم می تونن بیان و با همون قدرت مانور جوابشو بدن؟ ولی خوب، همونطوری که امیر هم گفت و شهروز هم پذیرفت، می تونه انعطاف بیشتری باشه، مثلا یه آیه قرآن تو یه پست برای اثبات مطلبی باشه، یا اخبار مسابقات قرآن نابینایان فقط صرفا به عنوان خبر درج بشه چه ایرادی داره؟ ولی اگه بیشتر از این جلو بره مشکلساز میشه.

دوستان سلام!اگر اینه از این به بعد کلا دیگه هیچی رو منتشر نکنید!نه شعری نه مطلبی نه مقاله ای و هیچی هیچی دیگه نزنید!چرا؟ چون به هر حال بر طبق سخن شهروز ممکنه بعدا مشخص بشه که تقلبی بوده و یا صاحب مطلب جعلی کرده . یا از لحاظ حقوقی ممکنه برای سایت مشکلی پیش بیاره.
ولی من فکر میکنم بالا بریم پایین بیاییم بعضی دوستان با بعضی مباحث مشکل دارند!مثل شهروز و مذهب!و متاسفانه اینجاهاست که عملا سلایق داره جای خودشو به مدیریت و قوانین مدون میده!بحث من اینجاست که جعل اسناد همه جا هستش!جعل شعر و یا مقاله همه جا میتونه باشه!ولی وجدانا ما چرا اینقدر حساسیم؟اون هم روی مذهب حساسیم؟البته اینو هم بگم که نظارت همیشه لازمه و چه بسا اساس کار رو تشکیل میده ولی اگر قانون مدون و درستی ترتیب داده بشه و نظارت هم وجود داشته باشه و هرکسی مسئول پستی که منتشر میکنه باشه هیچ مشکلی رو برای سایت به وجود نمیآره!کما اینکه در بسیاری از سایتها میخوانیم مسئولیت انتشار مطالب بر عهده نویسندگان است و سایت حاضر هیچ مسئولیتی نسبت به انتشار این پستها ندارد.
مطلب دیگر اینکه عزیزم آخه چرا اینقدر ساده انگارانه صحبت میکنی؟ برادر در کشور ما اقوام مختلف با مذهب های مختلف وجود دارند! آیا با این وضع شبکه های صدا و سیمای ما متناسب با همه اقوامی که با مذاهب مختلف در کشور ما زندگی میکنند برنامه دارند؟؟ البته بگمها عزیزانی که در سایت هستند و مذاهب و ادیان دیگه دارند کاملا برای ما محترمند ولی قانون قانونه!البته اینو هم بگم که به نظر میآد اگر قرار به چنین کاری در محله باشه باید قوانین مدون و بازدارنده ای تدوین بشه که راه برای اونهایی که به دنبال سود جویی از مذهب یا سیاست و شبیه اینها هستند بسته بشه و اونوقت کار به جایی کشیده نشه که کاسه چه کنم چه کنم دست بگیریم
به هر حال تاکید من بیشتر از مثلا حالا مذهب یا امثال اینها بر روی اینه که عزیز من برادر من اینکه شما پاسخ قانعکننده ای دریافت نکرده ای اصلا و ابدا نباید به اینجا ختم بشه که طرح شخص مورد نظر و حتی خودشو نادیده بگیری! خخخخخ! حالا شانس آوردیم این طرح رو امیر جان کلید زد وگرنه اگر کس دیگه اسمشو میبرد مثل خودم احتمالا از سقف آویزونم میکردند خخخخخ

سلام دوستان .
ما اینجا جمع نشده ایم که نسبت به همدیگر جبهه بگیریم و از هم انتقاد کنیم. همه شما اعم از کاربر و مدیر عزیز هستید. ولی دوستان عزیز ما در اینجا جمع شده ایم که یک لبخندی بر روی لبان همدیگر بنشانیم. با این وضع انتقادی باید یکی را پیدا کنیم که بر روی لب خودمان لبخند بنشاند.
اما بنده در کامنتهای قبل هم اشاره کردم که هدف گذاری مسئله بسیار مهمی است. وقتی هدف گذاری مشخص باشد، در کنار آن قانون مشخص است، شرح وظایف مشخص است، مسئولیت ها مشخصند، وظایف مدیران مشخص است، وظایف کاربران مشخص است، حقوق همدیگر مشخص است و خیلی چیزهای دیگر.
پس ابتدا باید به این فکر کرد که هدف چیست؟ در وهله بعد باید قوانینی از سایت را در لینکی گذاشته شود که همه آنرا بدانند و از آن بهره مند گردند. من خودم به شخصه هنوز خیلی از قوانین سایت را نمی دانم. این درست نیست که ما در کامنت ها به قوانین سایت اشاره کنیم. همه کاربران باید قوانین سایت را بدانند و به آن احترام بگذارند . از جمله خود من که همان طور که گفتم از خیلی از قوانین سایت اطلاعی ندارم.
وقتی این کارها صورت گیرد دیگر احدی نمی تواند در روند کاری سایت خللی ایجاد کند و در صورت تخطی از قانون سایت می توان تصمیمات لازم را اتخاذ کرد.
بعد از همه این مسائل ما می بایست به دنبال طرحهای گوناگون برویم و آنها را مورد بررسی کارشناسی قرار دهیم تا بتوانیم از آنها در جهت پیشبرد اهداف سایت استفاده کنیم. مثلا ممکن است این طرح ها از سوی کاربران، مدیران، ویرایشگران و یا هر کس دیگری پیشنهاد شود. مثل طرحی که آقای امیر سرمدی به آن اشاره کردند. اما طبیعتا هر طرحی دارای چالش هایی می باشد که آنرا نیز باید به صورت موشکافانه بررسی کرد و نه به طور کلی .
پس سعی کنیم با پیشنهاداتمان به بهبود کیفیت این سایت کمک کنیم و تلاش کنیم تا برنامه های این سایت به سمت توسعه حرکت کند. در اجرای طرح های توسعه باید خیلی از موارد دست به دست همدیگر بدهند. از جمله کاربران، مدیران، ویرایشگران، مسئولین فنی و یا کسانی که به هر نحوی می توانند در این راه یار و یاور ما باشند.
ببخشید که کامنتم طولانی شد.
با احترام فراوان به همگی عزیزان

سلام جناب آقای خبرنگار و سردبیر برنامه های رادیویی.
فکر میکنم اولین اصل در خبرنگاری بی طرفی باشه.
چندتا سوال از خدمتتون میپرسم و میرم.
۱- شما که خودتون اکثر حرفاتون چالش بر انگیز هست .آیا اصلا صلاحیت زدن چنین پستی ک فکر کنم اولینن لازمش بیطرفی باشه رو دارین ؟؟؟
۲- با کدوم دلیل و برهان قطعی حکم به بی مسئولیتی من صادر کردین ؟؟؟؟؟
من از طرف خودم صحبت میکنم چون در جریان کار بقیه ک اسمشونو آوردین نیستم.
۳- آیا این درستهه ک چون ما با ۲ نفر دوست هستیم در دنیای حقیقی .دیگران رو متهم ب کمکاری بکنیم ؟؟؟
۴- .بازم شما رو متوجه سوال دومم میکنم .از کجا انقدر مطمئنین که من با تمام مشکلاتی ک تو درسم هست. نمیام اینجا و کاری رو ک باید انجام نمیدم ؟؟؟؟؟؟

سلام و وقت خوش به همه ی دوستان عزیز.
همچنان تأکیدم بر اینه که تو این پست خیلی به اختلافات شخصی تأکید نکنیم و به قول آگاهی عزیز ساده از کنارش رد بشیم تا به طرحها و برنامه هایی که به ذهن هر کدوم از ما میرسه برسیم.
مجتبی: خوشحالم از اینکه به موقع ورود کردی و با تدبیرت یه طوری نوشتی که دوستانی که براشون ابهاماتی ایجاد شده بود رو به آینده ی خوبی که میتونه پیش روی این سایت باشه امیدوار کردی و اتفاقا نشانه های حرکت خوبتو هم دیدی. اتفاقا بعضی وقتا باید مدیریتتو تو اینطوری حرف زدن و همچنان امیدوار نگه داشتن مخاطبت نشون بدی.
اما سرکار خانوم محب: اتفاقا ما هم دنبال اینیم که دوستان طرح هاشونو ارائه بدند، اما رسانه ای هم اگر بخوایم به موضوع نگاه کنیم به هر حال بعضی از موضوعات تو چارچوب محل نمیگنجه و اول باید اون چارچوب لازم رو ایجاد کنیم و این طور نیست که تصور کنیم که چون مذهب داره واسش طراحی میشه لزوما سیاست هم دنباله رو مذهب باشه.
اجازه بدید چارچوب لازم اول ایجاد بشه.
نکته ی بعد اینکه هر طرحی صرف ارائه شدنش به منزله ی تصویب شدنش نیست! قطعا طرحها توسط مدیران محل باید ارزیابی بشه، شما طرحتون رو ارائه بدید اگر طرح محکم و خوبی بود حتما ازتون حمایت خواهیم کرد.
اما وحید عزیز: پیشنهاد تون خیلی خوب و قبلا توسط یکی دیگه از دوستان هم مطرح شده بود، امیدوارم تو دوره ی پیش رو شهروز و باقی رفقای مدیرمون این اقدام رو در دستور کار قرار بدند.
با سپاس.

سلام به همگی!من دیشب یه کامنتی دادم ولی تا حالا که منتشر نشده!اگر منتشر هم نشه بیخیال ولی خوبه که حد اقل شهروز بخونه تا شاااااااااایییید!

درود بر جناب آقای اشکان و بقیه دوستان. خسته نباشید. در مورد مذهب و سیاست یه عرضی داشتم
دوستانی که موافقت خودشونو با انتشار مطالب مذهبی در چارچوب های فوق الذکر مطرح فرمودند باید مسئولیتش رو هم خودشون بپذیرند. خود شما آقای اشکان عزیز. آیا حاضرید مسئولیت هر اتفاقی که بیفته بپذیرید؟ صحبت کردن خیلی آسونه. خیلی. ولی وقتی شما میخوای یه قانون رو تغییر بدی باید مسئولیتشو هم بپذیری. مگه مطلب مجتبی در باره شب قدر از خودش نبود؟ مگر پست های دیگه ای که برای انتشار دهندگانش درد سر درست کرد مال خودشون نبود؟ پس میبینیم که مذهب به هیچ عنوان نمیتونه امنیت را به انتشار دهندگانش و مدیران سایت به ارمغان بیاره. مدیران سایت باید به شدت به این لایحه رأی منفی بدن. چون گریبان خودشون رو خواهد گرفت. لطفا با کلمات و جملات بازی نکنید. من نمیدونم چرا این همه اصرار بر این دارید که مطالب مذهبی اینجا منتشر بشه. فقط هم شما هستید و آقای سرمدی عزیز.

صد سال تنهایی برخلاف قبلها و پستهایی که قبلامنتشر شده و فقط برچسب مذهبی داره قرار نیست به کسی توهین بشه!میتونه خیلی مسالمتآمیزتر از اونچه که شما در ذهن دارید این طرح دنبال بشه

نکته ای که باید اضافه کنم اینه که بنده شخصا بعد از اینکه دیدم طرح کامل و جامع نیست و دیدم زیرساخت هاش آماده نشده، از انتشار طرح اصلاح شده توسط امیر اون دو ماه پیش جلوگیری کردم در صورتی که پیش‌نویسش رو خودم نوشته بودم. این مسئله کاری به شهروز نداره که میگید شهروز و مذهب باهم منافات دارند. اگه داشتند که شهروز توی مستندش از توصیف مساجد و کلیسا ها صرف نظر می کرد. حد اقل من خودم اگه آدمی بودم که با مذهب مشکل داشتم از مسجد و کلیسا توی سفرم نمی گفتم که خوب البته منو میشناسید با مذهب مشکلی ندارم و نیازی نمیبینم مشکل نداشتن خودم رو جایی ثابت کنم.
مسلمان هایی که حدیث خوانده باشند می دونند امام ششم شیعیان خودش به صراحت گفته: “سه چیز رو از دیگران بپوشان. مذهب، مال و رفت و آمدت.” یعنی اگه از دید مسلمان ها هم که اکثریت محله رو تشکیل میدند بخواهیم به این قضیه نگاه کنیم، این که تو دینت چیه، چقدر پول داری و کجا ها میری و نمیری، به هیچ کسی هیچ ربطی نداره.
محدودیت های قانونی و سوء برداشت ها سال های قبلی ما رو دچار دردسر کرد ولی نه که ما کامل طرحو لغو کنیم ولی راستیاتش این شرایط باعث شده نتونیم عدالت رو برقرار کنیم. من سختمه اقلیت های مذهبی که توی محله هستند بهشون ظلم بشه چون خودم جزو ی اقلیتی هستم به نام اقلیت نابیناها که داره توی کشور بهمون ظلم میشه. ما که خودمون شرایط اقلیت ها رو درک می کنیم و خودمون ی اقلیت به حساب میآییم، نباید به اقلیت های دیگه از انواع مختلف ظلم کنیم. بازم سخنی هست منصوب به یکی از پادشاه های ایرانی که اسمش یادم نیست که می گفت هرچی واسه خودت خوبه واسه دیگران هم بخواه. اگه انتشار دست‌نوشته های مذهبی واسه من خوبه، چرا واسه تو که بودایی یا مسیحی یا زرتشتی هستی نباید خوب یا مجاز باشه. من مقاله ی اسلامی بزنم طوری نیست، شما مقاله ی مسیحی بزنی طوریه؟ کافیه به این سوال و جواب ها فکر کنید می بینید که پتانسیل ی خطر بزرگ، ی آتیش خاموش نشدنی در جرقه ای نهفته شده که اون جرقه چیزی نیست جز تغییر ناگهانی قوانین محله بدون کار کارشناسی.

سلام دوستان
من نبودم که زودتر بیام و علت کم بودنم رو بنویسم
دوستان من تقریبا علت نبودنم رو توی یکی از پستهای خودم که آخرین بخش از صحیح نویسی بود نوشتم و دیگه لزومی به تکرارش نیست.
من به عنوان یه کاربر از شما میخوام که درباره پستهای مذهبی تجدید نظر کنید
ببینید من نمیگم بیایید تفسیر فلان سوره رو بذارید من میگم بیایید کارهای مذهبی دوست نابینامون رو منتشر کنید بیایید نرم افزارهای مذهبی رو منتشر کنید
چرا ما نباید تولیدات مثلا آقای خیر اندیش رو تو این سایت داشته باشیم؟
به نظر شما چه اختلافی سر این کار به وجود میاد
چرا اون قدری که به کوبیدن و له کردن مذهب تو این سایت وقت گذاشته میشه به تحویل گرفتن دوستان مذهبی گذاشته نمیشه؟
میگید تو سایتهای دیگه پستهای مذهبی فراوونن خب باشه ما میخواییم تو سایت ما هم از این پستها باشه
چرا به محض اینکه یه پست درباره کشتی نوح مینویسن یکی میاد چندتا سؤال میپرسه که آیا اطلاعاتی از کشتی داری یا نه و تلاش میکنه دروغ بودن کشتی رو ثابت بکنه
چرا به جای حذف پست و باز گردوندن مجددش اونم به اصرار من نیومدید به اون فرد پرسش کننده بگید که فلانی سؤال مذهبی نپرس؟
اگه پستهای مذهبی تو سایت باشه و ادامه هم داشته باشه کاربرهای دیگه هم عادت میکنن سؤالهای نا مرتبط نپرسن
اگه مثلا نرم افزار نهج البلاغه تو این سایت گذاشته بشه و یکی از کاربرها نیاد با ترفند بنویسه که اصلا نهج البلاغه هدفش چیه و شما مدیران جلوشو بگیرید دیگه بحثی نخواهد بود
قرار نیست ما تو این سایت بحثی بکنیم که کسی نتونه جواب اون بحث رو بده
اگه گوشزد بکنیم که بحثهای غیر مرتبط با پست ممنوع باشه دیگه کسی جرأت نمیکنه بیاد بنویسه مثلا کشتی نوح آیا وجود داشته یا نه یا با سؤالهای غیر مرتبطش اذهان دوستان رو گمراه بکنه.
مورد بعدی اینه که دوستان منظور شهروز از قدیمیها اینه که کسایی که رفتن و دیگه نیستن چرا نیستن و برگردن
خود من که نزدیک یک و نیم ساله اومدم اینج الان قدیمی شدم
همه ی جدیدها هم دو ماه دیگه میشن قدیمی
دوستان به دل نگیرید هدف از نوشتن این کلمه فقط دعوت دوستان چراغ خاموشیه که قبلا بودن و الآن نیستن.
مورد بعدی حذف کامنتها تو این پسته
چرا باید کامنتهای این پست حذف بشه؟
اگه میبینید غیر مرتبط یا مخالف اخلاق یا اهداف سایت هستن میذاشتید میموندن تا دوستان دیگه بیان ببینن و اعتراض بکنن
قرار بود تو این پست همه آزادانه حرف دلشونو بنویسن ولی نشد که بشه
مثل اینه که بیاییم بگیم هرچه میخواهد دل تنگت بگو بعد طرف تا دهنشو باز کنه یه چیز بگه بگن نه نه اینو نه نه اون یکیو نه این که نشد آزادی بیان؟
برای اولین بار تو سایت محبوبم به این صراحت نوشتم امیدوارم کسی نرنجه
شهروز و مجتبی از جفتتون میخوام که عنوان ویرایشگری منو بردارید و مشارکت کننده باشم تا اگه یه وقتی خواستم نباشم هم کسی بازخواستم نکنه که چرا نیستی
دلایل من برای نبودنم توهینهاییه که شنیدم و دم نزدم
ایمیلهایی که به دوستان میفرستادم اونم به تنهایی حدود ده ساعت از وقت منو میگرفتن ولی زیاد استقبال ازشون نشد
وقتی یه غلطی رو به کسی گوشزد میکردم و دوباره همون اشکال املایی رو از همون طرف میدیدم به بی اعتنایی دوستان به وقتی که میذاشتم و کاری که میکردم مطمئنتر میشدم
به هر حال من دیگه نیستم با اینکه قبلا هم اعلام کرده بودم ولی با لطفی که شهروز و مجتبی به من داشتن ویرایشگر مونده بودم .
امیدوارم شهروز و مجتبی و آقای درفشیان یه فرصت به کاربرهای تازه نفس سایت بدن تا به جای مایی که نمیتونیم فعال باشیم کار کنن
این حرفا رو به عنوان یه کاربر زدم امیدوارم کسی نرنجه
تعریفها رو دوستان دیگه میگن ولی من که تو گود بودم موظف بودم قبل از رفتنم یه چیزهایی رو بگم و برم
باز پیش دوستان هستم به عنوان کاربر ساده و باز محله برام بهترینه و دوستش دارم
اگه یه روز دیدید نیستم بدونید که تو سایتهای دیگه هم نیستم و اگه باشم فقط اینجا هستم .

سلام به اشکان عزیز و هم محله ایهای همیشه دوست داشتنی خودمون.
اگه میبینید که بعد از مدتی توی این پست بخصوص دارم کامنت میذارم به خاطر اصرار برخی دوستان و همچنین به وجود آمدن فضایی برای انتقاد و شاید هم به قول اشکان سیاستگذاری جهت تغییر جهت یا تبیین برنامه ای برای پیشبرد صحیح اهداف سایت هست، و مسلم بدونید این یه بازگشت یا کوتاه اومدن از دلخوری که من از بعضی مدیران و جهت گیریهای غیر مسوولانه ی اونها دارم و غیر قابل گذشته نیست.
ببینید دوستان من، از وقتی که وارد سایت شدم که حدود بهمن ۹۲ بود، سعی میکردم طبق سلایق و علاقه ی خودم مطالبی رو در سایت منتشر کنم که هم عمومیت داشت و هم تصورم بر این بود که دوستانم هم این پستها رو دوست دارن، ولی از همون ابتدای کار موج انتقاد بر علیه انتشار پستهای به عول معروف کپی پیست به راه افتاد که: ای وااااای ای امااااان پست کپی پیست چراااااا؟ حالا من هرچی که به قبل از ورودم نگاه میکنم سایت رو مملو از پستهای کپی پیست میبینم و هیچگونه انتقادی هم وجود نداشت تا اینکه تمام توجه ها به پستهای من متمرکز شد.
البته در لابلای این پستها مطالب مرتبط با نابینایان و معلولین هم بوده که با یه کم جستجو این ادعا ثابت خواهد شد.
تا اینکه بتدریج با روی زیاد و بی اهمیت نشون دادن این حرفها و حدیسها ۱۷۹ پست منتشر کردم که بی اغراق بیشترشون با استقبال و کامنتهای منطقی روبرو شد و خود شما هم میدونید که اکثر غریب به اتفاق دوستان هم به این موضوع اذعان دارن.
این گذشت تا در دیماه سال گذشته با لطف دوستان در کادر مدیریت سایت و در سمت ویرایشگری و مدت کوتاهی هم در مدیریت در خدمت دوستانم بودم که اختلافات من با باقی مدیران از همون زمانها شروع شد.
من بشدت به سیاستها و اهداف سایت که از طرف مجتبی بصورت حرفی و عملی تبیین شده بود، البته بجز همون قضیه ی انتشار مطالب کپی پیست پایبند بودم، ولی هر زمانی که کامنتی یا پستی رو مورد ویرایش محتوایی قرار میدادم، یعنی مثلا موضوعی سیاسی یا مذهبی و یا حتی جملاتی که با اخلاق سایت ناسازگار بود رو حذف یا ویرایش میکردم بیشتر وقتها مورد انتقاد و حتی مورد بی مهری قرار میگرفتم و ویرایش من به حالت اولیه برمیگشت و یا با تشنج حرف من به کرسی می نشست.
ولی من باز هم به خاطر حساسیت خاصی که روی این سایت و کاربرانش داشتم تحمل کردم.
یکی از انتقادات من به مدیر ارشد این سایت این بود که این همه موانع و مشکلات سر راه مدیریتی من رو شاهد بود، ولی حتی یک بار با من تماس نگرفت که سعی کنه یا از دلخوری من کم کنه یا یه راهکار مشترک برای ادامه ی راه پیدا کنیم، هر پیام یا هر حرفی هم داشت بطور غیر مستقیم از طریق شهروز منتقل میکرد که این برای من که از همه شون از لحاظ سنی بزرگتر بودم یه توهین آشکار محسوب میشد، ولی باز هم تحمل میکردم.
خداییش شما هم بودید ناراحت و دلخور نمیشدید؟
از زمانی هم که شهروز مدیر شد اختلافات فنی من با سایت بالا گرفت که باعث دلخوریها و درگیریهای لفظی متعددی شد، که یکی از مهمترینها و درد سر سازترینهاش این بود که وقتی مشکلی رو با خودش مطرح میکردیم، منظور از جمع بستن خودم با یکی دیگه از دوستان کادر مدیریتی هست، توجهی به حرفهای ما نمیکردن، و وقتی هم انتقادی یا پیشنهادی رو در سایت انتشار میدادیم با انتقاد شدید مواجه میشدیم که چرا این مسایل رو توی سایت مطرح میکنید؟ بهتر نیست این مسایل رو خودمون حل کنیم؟
تا اینکه خسته شدم و واقعا بریدم و بطور جدی تصمیم گرفتم امور سایت رو به دانایان واقعی سایت بسپارم و من همون کاربر معمولی سایت بشم.
این همزمان شد با مسافرت شهروز به ترکیه که طبق توافق من و شهروز قرار بر این شد، در طول سفر شهروز من کارم رو در سایت ادامه بدم تا ضعفی در مدت سفر شهروز پیش نیاد و نخواد خیلی نگران سایت باشه، تا بره و برگرده و من دوباره همون نویسنده ی معمولی بشم. در طول سفر شهروز بطور اتفاقی داریوش جوادی یه پست منتشر کرد که میخواست یه گروه واتساپی رو که درست کرده بود و مربوط به مسایل حقوقی بود رو معرفی کنه، من زمانی که این پست رو در پستهای منتظر بررسی دیدم، احساس کردم که این یه تبلیغ برای یه شبکه ی پیامرسان که در کشور ما اصولا غیر قانونی هستش محسوب میشه، به همین دلیل به داریوش زنگ زدم و ازش اجازه گرفتم و اصطلاح واتساپ رو به یکی از شبکه های پیام رسان موبایلی تغییر دادم و پست رو منتشر کردم.
این به دلیل حساسیتم روی سایت بود و میدونستم که اگه این ماجرا مشکل قانونی بوجود بیاره مستقیما این مجتبی هست که زیر سوال و جواب و روی هوا رفتن سایت قرار میگیره نه کس دیگه ای، اما با کمال تعجب متوجه شدم که بصورت زنجیره ای پستهای اینچنینی بعد از بازگشت شهروز با تایید مجتبی و شهروز داره منتشر میشه، دوستانی مانند: بانو، لنا، فرشته، جناب سعیدی، مهدی ضیایی فر، و غیره هر کدوم اومدن و گروه واتساپی خودشون رو معرفی کردن و هیچگونه ویرایشی هم در کار نبود.
من هم که از جمله اشخاصی هستم که بیشتر با گوشی یار و همراه هستم و تقریبا در همه ی شبکه های اجتماعی موبایلی و غیر موبایلی فعال هستم و چندین گروه مختلف واتساپی و غیر واتساپی رو مدیریت میکنم، فکر کردم که خب همه که دارن راحت و آسوده گروه واتساپی خودشون رو توی سایت تبلیغ میکنن، من که جزو کادر مدیریتی این سایت هستم چرا این کار رو نکنم، پس اومدم و این پست رو با عنوان:

بچه ها، به گوش و به هوش که گروه واتساپی رمانهای صوتی هم در راه است.

رو منتشر کردم.
بلافاصله بعد از یکی دو روز بود که شهروز وارد معرکه شد و پستی رو به عنوان:

واتساپ، ویروسی کشنده و خطرناک برای سایتهای نابینایی
انتشار داد که باب انتقادات شدید در مورد این گروهها رو باز کرد و شروع به سمپاشی و کوبیدن بر طبل بدگویی از واتساپ و ثمرات منفی که برای سایت داره و کاربرارو کم میکنه کرد.
با توجه به این که شهروز خبر داره که من گروه موسیقی در واتساپ دارم، و همینطور فقط در اینجا من بودم که قصد داشتم گروه رمانهای صوتی تشکیل بدم، برام خیلی تعجب بر انگیز بود که چنین پست گستاخانه ای از سوی شهروز منتشر بشه.
در بخشی از این پست اینطور نوشته شده بود که:

***

حالا دیگه این سایتهای نابینایی بودن که به واتساپ خدمت میکردن و هر وقت گروه جدیدی توسط نابینایان در واتساپ تشکیل میشد، سایتهای نابینایی با احترام زیاد این گروهها رو به همه معرفی میکردن و میگفتن که بدوید که تمام شد، خونه دارو بچه دار، گوشی رو بردار و بیار.
بدو بدو که کتاب صوتی دارم، بحثهای حقوقی دارم، نرم افزار دارم، شعر دارم، آهنگ دارم، هرچی بخوای دارم.
فقط تو دیگه بیا عضو گروهها بشو، دیگه این سایتها رو بذار کنار و با گوشیت هرچی بخوای من بهت میدم.
گروههای نابینایی به سرعت و مثل قارچ در واتساپ زیاد و زیادتر شدن و اتفاقاً با رویکردهای مختلف هم به وجود اومدن.
حالا دیگه کسی برای رسیدن به خواسته های خودش شاید خیلی هم لازم نباشه که به گوشکن یا شب روشن یا باتو سر بزنه.
گوشی رو برمیداره، چندتا کلیک میکنه، میره توی گروه مورد نظرش و درخواستشو مطرح میکنه و در نهایت هم به احتمال زیاد به درخواستش هم رسیدگی میشه و به خواسته ی خودش میرسه.
دیگه طرف میگه چه کاریه برم توی گوشکن قهوه خونه بزنم. میرم توی واتساپ یه گروه میزنم میگیم میخندیم تازه این همه هم دردسر نداره که کامنتم نره یا خراب بشه یا شهروز بیاد بهم گیر بده که این کارو نکن یا اون کارو بکن.

***

این پست درست وقتی منتشر شد که من به قول خودم میخواستم از قافله ی واتساپیها عقب نمونم و یه گروهی تشکیل بدم که دوستانم بطور شخصی باهم به مبادله ی رمانهای صوتی بپردازن.
من بعد از انتشار اون پست و یکی دوتا بگو مگویی که با شهروز داشتم بی سر و صدا و بدون دار دار کردن سایت رو کنار گذاشتم و از شدت ناراحتی از توهینی که بهم شده بود قصد دارم هرگز دیگه ادامه ندم، چون این کار شهروز رو که ناسلامتی رفیق ۶ من بود و ناسلامتی تر از اون همکار مدیریتی من بود یک فضولی و یه تعرض به اختیارات شخصی خودم میدونم.
از همینجا و در حضور شما هم از مدیر ارشد سایت تقاضا میکنم فورا منو از کادر مدیران و ویرایشگران بردارن، چون مطمین باشید دیگه هرگز با سایت همکاری نخواهم کرد، و همون کاربر ساده و ثبت نام شده در سایت هم منو راضی نگه میداره.
شبکه های اجتماعی کاملا برای همه خصوصی و شخصی محسوب میشن و استفاده از اونها دقیقا مانند خرید و یا نحوه ی استفاده از لوازم خانگی هست و هیچکس حق نداره در مسایل شخصی کسی دخالت کنه.
بنابر این هست که منم چون به استقلال خودم در مسایل شخصیم کاملا معتقدم نمیخوام به اصطلاح اهداف سایت رو تضعیف کنم و باعث کم شدن مخاطبین سایت بشم.
واقعا که اگه مخاطبین یه سایت بخوان به خاطر حضور شبکه های اجتماعی موبایلی کم و زیاد بشن، اون سایت همون بهتر که روی هوا بره و ندونه تا کجا بره خخخ.
دوستان من این یه درد دل بود و خود دوستان نزدیک من اصرار کردن که بیام و بگم، و الا من الآن در گروههای ایمیلی، سایت چشمه سرا ، سایت روزنه و سایتهای دیگه ی بینایی دارم فعالیت میکنم، تا الآن هم هیچگونه اعتراض و بی مهری هم از کسی ندیدم و اصلا هم نیازی نمیبینم که در جایی ذهن و فکرم رو مشغول کنم که این همه درد سر روحی روانی برام داره.
کار گله و گله گزاری من تمااام، والسلامُ علیکم و لعنت خدا و بندگان خدا بر همه ی حسودان و بدخواهان سایت گوشکن.

درود دوستان من برای آخرین بار میگم اگه می خواین گوشکن تو دردسر نیفته مذهب رو تو سایت وارد نکنید. راستش ریسکش بالاست. من مخمو مخم مخالفم. چون گاهی خواسته یا نا خواسته اختلافات نگاهی پیش میاد که دودش تو چشم سایت میره. همینجوریشم کینه ی پست شب قدر تو دل بعضیا هست و منتظرن که زهرشون رو بریزن. بابا تو کشور های مسلمان بین گروه های مذهبی داره جنگ و کشتار میشه چه برسه ببه یه سایت کوچیک مثل اینجا. نزدیک به ۸۰ درصد جنگا سر مذهب و سیاست. داعش، عربستان و یمن. فلسطین و اسرائیل و…
خلاصه خواهشاً سایت رو وارد سیاست و مذهب نکنید دوستان اینجا کاربرای زیادی داره خواه ناخواه بین بعضیا درگیری لفظی پیش میاد.

درود با انتشار محدود مطالب مذهبی موافقم شدید مثل شب قدر و ایام عاشورای حسینی شمارو به هرکس که براتون عزیزه اجازه انتشار مطلب در این ایامرو بدید امام حسین فقط برای شیعیان عزیز نیست مسیحی یا سایر ادیان نداره مثلا کجای این پست ممکن باعث جنجال بشه
ایام شهادت سالار شهیدان بر همه محبان آن حضرت تسلیت باد
حالا دوستان مذهبی میان تو این پست لایک میکنن یا کامنت میدن دوستان باگرایشات دیگه هم نمیان تو این پست حالا برای اینکه بحقوق مخالفین هم احترام بگذاریم اگه کادر مدیریت صلاح دونست بعد از اتمام اون مناسبت پست برداشته بشه لطفا اینقدر سختگیر نباشید
باسپاس

سلام و خوشآمد به پریسیما خانوم و عمو چشمه و تشکر از بابت احترامی گه گذاشتید و اومدید.
اول به نظر شخصی خودم این میرسه که: اگه یکی از نتایج این مباحثه ناکارآمدی تیم مدیریتی محل باشه شما دو دوست خوبم هم بالخره عضوی از این تیم بودید و استعفای شما به هر دلیل شما رو از نقدهای مختلف و در عین حال منصفانه مصون نگه نخواهد داشت و همه ی بار سنگین این نقدها و ناتوانی در اداره ی سایت به دوش شهروز و همکاران فعلیش سنگینی نخواهد کرد و شما نیز در آن سهیم خواهید بود.
نکته ی بعد: با وجود نقدی که به عملکرد تیم مدیریتی دارم اما احساس میکنم که دایره ی اختلافات تیم مدیریتی نباید به فضای سایت کشیده میشد و تو این مورد هم حق با شهروز، و علاوه بر اون رسم رفیق شیش بودن تنها ول کردن رفیق وسط این کارزار نیست.
نکته ی بعد: شاید بهتر بود که در مورد تبلیغ گروههای واتساپی به جهت حساسیت موضوع و دلایلی که شهروز اشاره کرده تو پستش قبل از اینکه شما پست جناب جوادی رو منتشر نکنی و باقی مدیران پستهای مشابه رو منتشر کنند و شما در ادامه تصمیم بگیرید که از غافله عقب نمونید، به همراه باقی اعضای تیم مدیریتی جلسه ای میذاشتید و در این مورد یک وحدت رویه تعیین میکردید و به طور کلی این حرکت خوب بود در سایر موارد قانونگزاریهای سایت انجام بشه.
نکته ی دیگه: پست شهروزو میشد به عنوان یه نقد مطرح کرد هرچند از طرف دیگه خوب بود که بعضی از جملاتش به گونه ی دیگه ای نوشته بشه.
عمو جان: از شما به عنوان بزرگتر تیم مدیریت انتظار داشتیمو داریم که به مسائل و چالشهای پیش روتون مثل یک بزرگتر برخورد کنید.
به هر حال شما چه مدیر باشی و چه ویرایشگر و چه کاربر ساده، مهم این که اول برای ما بزرگترید بعد رفیق خوب مایید و این نقدی که نوشتم این دو اصل رو تغییر نخواهد داد.
بازهم از احترامی که گذاشتید و اومدیدو حرفاتون رو صادقانه نوشتید ممنونم و شدیدا امیدوارم که این سو تفاهمات و سو برداشتها میان شما و دوستانتون برداشته بشه حتی حاضرم واسه این رفع ابهامات خودم شخصا تلاش کنم.

یا امامی زمون…چه خبره؟ آقایون و خانوما سلامٌ علیکم…عرض ادب و احترام…بنده بعنوان یکی از مذهبی ترین افراد محله با انتشار مطالب مذهبی مخالفم…چرا؟ نه بخاطر محله…نه بخاطر مدیر…بخاطر خود بچه های مذهبی… فردا یه پست مذهبی زده میشه یکی میاد یه نظر نیمه مخالفی میده…مام که متخصص…نمیتونیم ساکت بشینیم…میایم دفاع میکنیم…بقیه میان از اون دفاع میکنن..یکی ما میگیم…شیش تا اونا میگن…جنگ میشه… خود من آدمی نیستم که ساکت بشینم تا مثلاً یکی بیاد همین طوری رو هوا، از روی احساسات یه سری اصول رو ببره زیر سؤال… الان محله با مسالمت داره پیش میره…فضا فرهنگی و آموزشیه…همه با هم رفیقیم… بحثی پیش بیاد همه هوای همو داریم…منم هر وق دلم مطالب مذهبی میخواد میرم باتو…اونجا فضای مطالب مذهبی عالیه…براشون کامنت میذارم و با هم تبادل نظر میکنیم…داداش من… آقای مصطفی که هم اسم داداش عزیز منی…آقای جنتلمن که خیلی مردی…اینجا فضاش نیس…اینجا کاربرا از هر سلیقه و مرام و مسلکی هستن…فکرشا بکن صدسال تنهایی بیاد اینجا راجع به بهائیت پست بزنه…من دو سال داشتم راجع به بهائیت تحقیق میکردم… مگه میتونم ساکت بشینم؟!!!…باید بزنیم همدیگه رو بُکُشیم…خخخخخ…آقای ملکیادس بدل نگیریدا…چون خیالم راحته ناراحت نمیشین دارم شما رو مثال میزنم…خخخخخ…
در یک صورت اینکار عملیه… اونم اینکه بچه ها همه دموکرات باشن و به اعتقادات هم احترام بذارن……آقا…خانوم…از مطالب مذهبی خوشت نمیاد؟ خب اصلاً پست را باز نکن، نخون… این تعهد اخلاقی رو نمیشه گرفت از بچه ها…خیلی سخته…خیلی سخت…
ولی خب…با همه این احوالات…ما تابع جمعیم…فقط خواستم نظرمو بگم… مذهبی بگذارید هستیم…نگذاریدم هستیم… همه تونم دوس داریم شدییییییییید…قربون دوستان…
در تکمله عرایضم اینرو هم اضافه کنم که این محله بنظر من همین الانشم مذهبیه…اگر استناد کنیم به فرموده حضرت رسول که: إنما بُعِثتُ لِاُتممُ مکارمُ الاخلاق…
هر کسی تعریفی از مذهب داره…تعریف منهم از مذهب مداحی و روضه نیس…اخلاقه…اخلاق حسنه و نیکو… این فضای اخلاقی الآن بر محله نه کامل، ولی تقریباً حاکمه… اتوپیای افلاطونی نیس…ولی محله باصفاییه…
خوش باشید دوستانم…
شرمنده مذهبی شد…خخخخخخ…اگه صلاح نمیدونید حذفش کنید…

درود بر عمو چشمه ی عزیز.
خب من باید در پاسخ به شما چند نکته رو عرض کنم:
۱: من فکر میکنم مشکل اول ما با هم اینه که هیچ وقت شما یا نخواستید و یا نتونستید روابط کاری ما در سایت رو از روابط دوستانه و خصوصی بینمون جدا کنید. من از شما میپرسم. در طور این مدت آشنایی ما با هم، یه بار من شما رو محمدرضا یا چشمه یا حتی آقای چشمه صدا کردم؟ آیا هیچوقت به جز عمو یا عمو چشمه، نام دیگری رو برای گفتگو با شما انتخاب کردم؟ آیا هیچ وقت به عنوان یه بزرگتر در دنیای حقیقی از من بی احترامی به شما شد؟
۲: شما همواره در همکاری با ما بحث سن و سال رو مطرح کردید. در این کار که یه کار گروهی هست، سن و سال کمترین تأثیر رو باید در انجام کارها داشته باشه. عمو حسین هم همسن شما هستن. آیا هیچوقت این مسأله رو مطرح کردن که بچه ها به خاطر سن و سال من مراعات منو نکردن؟ سعید بعد از شما و عمو حسین بزرگترین فرد این گروه هست. آیا سعید هیچوقت بابت سن و سالش و این که احترامشو نگه نداشتیم اعتراضی داشته؟
۳: شما فرمودید که مجتبی با شما به خاطر مسائل مختلف تماس نگرفته. من از بقیه ی بچه های مدیر و ویرایشگر میپرسم. آیا مجتبی با شما تماسی داشته که با عمو چشمه نداشته. عموجان اگر مجتبی با شما تماسی نداشته، با بقیه هم نداشته. مجتبی مسئولیت مدیریت تیم مدیریتی و ویرایشگری رو به من سپرد و قرار شد اگر هم نکته ای بود به خود من بگه و من با شما و بقیه در میون بذارم. این روال کاری ما بوده و فکر نمیکنم کس دیگه ای به جز شما در این مدت از این قضیه شکایت داشته. حتی اگر هم کسی با مجتبی در این مدت در تماس بوده، این تماس از طرف خود بچه ها بوده نه از طرف مجتبی.
۴: شما فرمودید که به حرفهای شما توجهی نشده. من برای نمونه از شما میپرسم. آیا در مورد مسأله ی امین، ما به خاطر کس دیگه ای به جز شما بود که حسابش رو باز کردیم و بر خلاف تصمیم قبلیمون تغییر صد و هشتاد درجه ای دادیم؟
این یه نمونه بود و نمونه های از این قبیل کم نیست و اتفاقاً این مورد دقیقاض به خاطر سن و سال شما بود که ما به احترام شما این کار رو انجام دادیم.
۵: من دوتا نمونه میارم و قضاوت رو به بقیه واگذار میکنم.
شما در اواخر خرداد و اوایل تیرماه دو اشتباه بزرگ داشتید. اول این که یه پست رو که اتفاقاً روی صفحه ی اول سایت هم بود و مجتبی با نام پستچی منتشر کرده بود رو دوباره با نام خودتون منتشر کردید. پستی بود که در مورد دیدن با زبان بود. شما به عنوان مدیر سایت نباید بدونید که روی صفحه ی سایتی که مدیرش هستید چه پستهایی هست که این اشتباه رو انجام ندید آیا؟
چند روز بعد هم پستی با نام کره ی شمالی منتشر کردید که جالب اینجا بود که این پست رو خود شما چند ماه قبل منتشر کرده بودید. آیا شما نه به عنوان یه مدیر. به عنوان یه کاربر، در مورد پستهایی که خودتون منتشر کردید نباید اطلاع دقیق داشته باشید که پست تکراری از خودتون منتشر نکنید؟
آیا من بارها و بارها به شما نگفتم که عمو جان اگر پستی برچسب نداشت، خودتون براش برچسب بذارید و پستی رو بدون برچسب منتشر نکنید؟ ولی باز هم میدیدیم که پستهایی که شما منتشر میکردید گاهاً بدون برچسب بودن و ما مجبور میشدیم مجدداً بریم و اصلاحشون کنیم.
پستهایی که شما منتشر میکردید بعضی اوقات دارای اشکالات املایی و نگارشی واضح و عجیب و غریبی بود که برای ما جالب بود که شما چه طور این اشتباهات رو ویرایش نکردید.
این اشتباهات به نظر شما باید چه واکنشی از طرف ما میداشت در صورتی که خود من بارها اینها رو بهتون گفته بودم و ازتون خواسته بودم که اینها رو اصلاح کنید؟
۵: من از شما خواستم که مسائل داخلی بین تیم مدیریت رو در کامنتها مطرح نکنید. آیا این که من بخوام مسائل خصوصی که در مدیریت اینجا باید بین من و شما و بقیه ی اعضای مدیریت بمونه رو کسی نفهمه و کاربرها در جریانش قرار نگیرن خواسته ی غیر منطقیی هست؟
بارها و بارها حتی بعد از خواهش من از شما، باز هم این اتفاق افتاد و شما در جاهای مختلف ایرادات و انتقاداتی کردید که مربوط به مسائل خصوصی پشت صحنه ی سایت بود و باید به طور خصوصی بین خودمون مطرح میشد نه مقابل کاربرها و در یه کامنت.
۶: پست واتساپ یه پست کاملاً شخصیه. همونطور که واتساپ برای شما شخصیه، حساب کاربری من هم اینجا شخصیه و من به جز مسئولیت مدیریتیم، حق این رو دارم که نظریات و دیدگاههای خودم رو با بچه ها به اشتراک بذارم.
اون پست تحلیل شخصی من از واتساپ و تأثیرش در سایتهای نابینایی بود و هیچ ربطی به نقش مدیریتی من نداشت. ولی اگر واتساپ برای شما وب قیه شخصیه، چرا پس اطلاعیه هاش رو اینجا زدید؟
آیا زمانی که اطلاعیه ی تشکیل گروه و عضوگیریتون رو اینجا زدید واتساپ شخصی نبود؟
در ضمن، در مورد این که اون پست شخصی بود این سند رو میارم که دقیقاً بعد از اون پست فرشته ی حسینی و محمد بهرامی هم پست معرفی گروه واتساپ زدن که ما منتشر کردیم و هیچ واکنشی هم نشون ندادیم.
من تنها با زیاد شدن این گروهها احساس کردم که این مسأله یمتونه برای سایتهای نابینایی نوعی تهدید باشه و این رو در یه پست مطرح کردم. این حق طبیعی منه که آزادانه اظهار نظر کنم و جالبه که هیچ کدوم از مدیران واتساپی به جز شخص شما به اون پست اعتراض نکردن و حتی کامنت هم گذاشتن و منطقی نظراتشون رو نوشتن. ولی شما در همون پست، باز هم به جای این که خصوصی با من حرف بزنید، کامنت دادید که این پست تو میتونه تأثیر معکوس داشته باشه و باعث دلخوری مدیرای گروهها بشه. دیدید که اینطور هم نشد. ولی همون کامنت شما ممکنه بود ذهنیت بقیه ی مدیران گروه رو به اون سمت ببره و اتفاقاً شما بودید که میتونستید اون پست رو به سمتی ببرید که به نقطه نظر شما برسن.
به هر حال باز هم میگم. شما همچنان بزرگ من، عموی من و دوست خوب من هستید و من براتون احترام زیادی قائلم و امیدوارم که این فکر باز و منطقی رو هم از طرف شما شاهد باشیم که روابط کاری از روابط دوستانه جداست و نباید از یه دریچه بهشون نگاه کرد.
من و امیر با هم دو شب پیش جر و بحث شدیدی در سایت داشتیم. ولی هنوز ارتباط دوستانمون سر جاش هست و خدشه ای بهش وارد نشده.
برای شما در هر جا که هستید آرزوی موفقیت دارم.

سلام بر مدیران چند نکته من هم بگم
۱ پست تولد را از کاربر بپرسید براش بزنید
من به شهروز گفتم برای من نزنید گوش نداد به حرف من اهمیت نداد
برای صندلی داغ هم بپرسید
کامنتی را پاک میکنید بنویسید چرا پاک شده است
من میخوام شعر ترکی بذارم ویرایش گر میاد پاک میکنه میگه من متوجه نمیشم تو متوجه نمیشی کسان دیگری هستن متوجه میشن دلیلی نداره پاک بشه امیدوارم تکرار نشه

به نام خدا. دوستان عزیز گوش کنی سلام. امیدوارم که خوب و خوش باشید. اول حرفهام از همه ی اون دوستانی که تو این چند ماه نبود من، نسبت به من لطف داشتند و به یادم بودند ممنونم. اسم نمیبرم که یکی خدایی نکرده از قلم نیفته.
و اما بعد این که : این کامنت من به معنای بازگشت من به گوش کن نیست و نخواهد بود. کامنت رو خارج از حساب کاربریم میفرستم که اگه مدیران محترم دلشون نخواست منتشر نشه. اما اگه منتشر بشه از اول تا آخر اگه فقط یه حرفش جابجا بشه من راضی به انتشارش نیستم و خواهش میکنم که منتشر نکنید.
خُب و اما بریم سر اصل مطلب. اصلش اینه که کامنتهای شهروز باعث شد که من این کامنت رو بدم و به قول خودشون از خودم دفاع کنم.
۱- توجه داشته باشید که من هیچ مشکل شخصی با مجتبی ندارم و همیشه اعلام کرده ام که من خارج از سایت دوست مجتبی هستم هرچند ایشون ما رو لایق دوستی خودشون نمیدونند. بنا بر این اون قسمت کامنت شهروز کذب محض هست و باید ویرایش بشه.
۲- من هنگام ورودم به این سایت، در اولین پست خودم یه پست مذهبی برای بازبینی فرستادم که با تماسی که با مجتبی داشتم، و استدلال ایشون رو در ارتباط با عدم انتشار پست مذهبی شنیدم، قانع شدم که پستم منتشر نشه و هیچ جای دیگه حتی سایت خودم هم منتشرش نکردم. خُب، پس نتیجه میگیریم که من به اهداف و سیاست سایت احترام گذاشته ام و هیچ مشکلی با اون نداشتم.
۳- در بحث شب قدر ۹۳، الارقم اینکه خودم خیلی به مذهبم احترام میذارم، آشکار و پنهان از مجتبی و سایت حمایت کردم و بنابراین یه مذهبی تندرو نیستم. البته اگه این مسأله امروز هم پیش بیاد من هیچ اعتراضی ندارم چون توهین خاصی به مذهب نشده بود و فقط یه سری واقعیات در قالب طنز مطرح شده بود که البته قبول دارم که زمان انتشارش زمان مناسبی نبود. از اونایی که مشکل واسه سایت ایجاد کردند متنفرم زیرا موجب بدبینی افراد مختلف نسبت به مذهب میشن.
۴- در مورد بحث پستهای کپی و پیست، باید بگم که من هم با برخوردی شبیه به برخوردی که با عمو چشمه شده مواجه شدم. و این اتفاق دقیقاً بعد از اتفاقات کنفرانس مربوط به ازدواج و درگیری کوچولوی من با مجتبی رخ داد. پس بهم حق بدید که برداشتم به گونه ای باشه که ناراحت بشم. البته یه اشتباه که من کردم این بود که احساس کردم علاوه بر پست کپی که در مورد خواب گذاشته بودم پستهای دیگه ای از من حضف شده و بنابراین یه کامنت اعتراض آمیز نوشتم که پس از تماس مجتبی شهروز و ملیسا با من، با توجه به اینکه ویرایشگر کامنتدونی در اون زمان بودم، اون کامنت و پاسخهایی که بهش داده شده بود خودم و با مسؤولیت خودم پاک کردم تا مشکل جدیدی پیش نیاد.
۵- اتفاق بعدی، حضف پست من که انتشار اولین اثر گروه تازه تأسیس گلسان که اتفاقاً مذهبی یعنی در مورد ولادت حضرت زینب بود پیش اومد که باعث کنار رفتن من از سایت یا به استلاح بچه های مدیریت، قهر من از سایت بود. مجتبی روی عنوان پست من نوشته بود، پست به دلیل داشتن محتوای مذهبی قابل انتشار نیست و با مدیر هماهنگ شود. من بلافاصله میخواستم با خود مجتبی تماس بگیرم و یا اون من رو و یا من اونو متقاعد کنم اما متوجه شدم که آهنگ از اکانت ftp من پاک شده و این به این معنا بود که آقای اصغر خیر اندیش تو غلط میکنی آهنگ رو تو قفسه ی محله آپلود میکنی. تو چه زنگ بزنی چه نه من کار خودم رو میکنم.. خُب، با توجه به این اتفاق و با در نظر گرفتن اینکه هرکی واسه شخصیت خودش باید احترام قائل بشه تا دیگران بهش احترام بذارن، از تماس با مجتبی منصرف شدم و بلافاصله پست خداحافظیم رو زدم که برا چند دقیقه منتشر شد اما با وساطت دوستانی همچون عموچشمه اون پست هم پاک شد و من بی سر و صدا از سایت رفتم.
۶- اما چرا منی که این همه تندروی مذهبی نیستم و به اهداف سایت هم احترام میذارم از سایت رفتم؟ علت این بود که: اولاً چند ماه قبل از پست من یه آهنگ مذهبی تو سایت منتشر شده بود و بنابراین اگه اون دوست عزیز اجازه ی انتشار اون آهنگ رو داشت بنابراین من هم باید این اجازه رو داشتم. دوماً تو اهداف سایت بیان شده که ما هر کاری که میتونیم برای پیشرفت نابیناها انجام میدیم و آهنگی هم که من گذاشته بودم سرف نظر از مذهبی بودنش، کار یه گروه نابینایی تازه تأسیس بود و قطعاً هرچه بیشتر منتشر میشد و هرچه بیشتر مورد تشویق قرار میگرفت، انگیزه ی بیشتری به افراد گروه میداد و این یعنی پیشرفت نابینا. سوم اینکه من میخوام اینو بدونم که انتشار یه آهنگ مذهبی چه بحثی ایجاد میکنه که از انتشارش جلوگیری میشه. چهارم اینکه اعتقاد دارم که یه نرم افزار مذهبی هم اگه به درد یه نابینا بخوره باید جایی که شعارش اینه که محله ی همه ی نابینایان هست منتشر بشه. پنجم اینکه من همه ی این حرفها رو غیر منطقی دارم میزنم پس پسر خوب اون کتابی که در مورد مسیحیت هست چرا بعد از آهنگ حضف شده ی من منتشر شد. آیا مسیحیت مذهب نیست؟ اگه نیست پس چی هست؟ اگه کتاب به درد نابینا میخوره نرم افزار به درد نابینا نمیخوره آیا؟ اصلاً چرا باید اعیاد و جشنهای ملی مسیحیان تو سایت جشن گرفته بشه و اعیاد مسلمانان که اکثریت کاربرهای سایت رو تشکیل میدن نه؟
۷- بحث کنار رفتن اعضای قدیمی سایت و جایگزین شدنشون با افراد جدید یه بحث دیرینه تو سایت گوش کن هست و فکر میکنم که همینطوری ادامه خواهد داشت.
۸- امور سایت از دست مجتبی تقریباً خارج شده و متأسفانه روابط عمومی ضعیف شهروز که دوست عزیز من هم هست، داره روز به روز به مشکلات سایت اضافه میکنه و این امر باعث میشه که احتمال جمع شدن دوباره ی دوستان قدیمی دور هم در این سایت، ضعیف و ضعیفتر بشه.
۹- غروری که مجتبی داره و خودش هم میگه ندارم، مثل یه سم واسه این سایت هست و مطمئن باشید بخشی از مشکلات سایت هم ناشی از همین قضیه هست. من هیچ وقت انتظار ندارم و نداشتم که مجتبی به عنوان مدیر ارشد بیاد و از من معذرت بخواد و یا حتی اعلام تأسف کنه. اما انتظار اینو داشتم که حد اقل خودش یه وقت بذاره و با من تماس بگیره و علت قهرم از سایت رو جویا بشه. کاری که شهروز، ملیسا، پریسیما، عمو چشمه، عمو حسین، و آقای درفشیان کردند و اون نکرد.
۱۰- من گوش کن و گوش کنیها رو دوست داشتم دارم و خواهم داشت، اما با این وضعیت و بلاتکلیفی هرگز به سایت برنمیگردم و هیچوقت دوست ندارم تو چنین فضایی که سلیقه ای با کاربرها برخورد میشه فعالیت کنم. به یلدا خانم هم حق میدم که ناراحت باشه چون تقریباً مدیرها باهاش آشنایی کامل داشتند و حتی یکی از مدیران حال حاضر سایت دوست صمیمیش بود و از طرفی افرادی هم همچنان هستند که شناسنامهشون کامل نیست. ضمنً اگه یکی بخواد میتونه یه شناسنامه ی غلط بنویسه و مدیرها رو دور بزنه اما یلدا, خانم متشخصی بوده که این کار رو نکرده و از این جهت واقعاً قابل تحسین و تقدیر هست. راستی، من هم شناسنامهم رو پاک کردم میتونید حسابم رو مسدود کنید و اگه حضف هم کنید که خیلی عالیه و هیچ مشکلی نیست.
۱۱- مدیران محترم، مواظب لحن برخوردتون و حرفهاتون با کاربرهاتون باشید چون کاربر یه سایت برده ی مدیرهای اون سایت نیست که هرجوری خواستن باهاش برخورد کنند.
۱۲- بحث دستکاری آمار سایت رو من هم مطرح کردم و دلایل کافی واسه خودم هم دارم و حتی طراحی پستهای شب نشینی رو هم به نوعی برای سرپوش گذاشتن روی این مسأله میدونم ولی از اونجایی که به من هیچ ربطی نداره، هیچ توضیحی نمیدم و هیچ توضیحی هم نخواهم داد و حتی اگه یکی خیلی ناراحته بره شکایت کنه مشکلی نیست.
۱۳- در آخر، از اینکه حوصله کردید و حرفهای طولانی منو خوندید از شما ممنونم و اگه خیلی تند نوشتم و باعث رنجش خاطر کسی شدم معذرت میخوام. آرزوی قلبی من موفقیت همهگی شما و رسیدن به اهداف والای خودتان هست و بس. از اشکان عزیز و دوست داشتنیم به خاطر این پست و زمینه ای که فراهم کرد ممنونم و از همینجا بهش میگم که با اینکه تا حالا باهاش حرف نزده ام اما دوستش دارم و از دور میبوسمش.
۱۴- کسی که جانب اهل وفا نگه دارد، خدایش در همه حال از بلا نگه دارد. دلا! معاش چنان کن که گر بلغزد پای، فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد.

با سلام خدمت شما دوستان عزیز
اول من میخام تشکری داشته باشم از مدیران کاربران و همه ی دست اندر کارانی که توی این محله زحمت می کشن
خداقوت به همگیشون
از اتفاقهای خوبی که در امسال افتاد این بود که بچه ها یه قدم هرچند کوچک برای مستقل شدنشون برداشتن و اون هم اردوی نجفآباد بود
یکی دیگه از اتفاقات خوب اینجا اضافه شدن کاربران دانش آموز بود
البته به این معنا نیست که قبلا دانش آموز نداشتیم اما الآن بیشتر شدن
و اتفاقهای دیگه که شرح گفتنش اینجا جایز نیست
و چند نقطه ضعف
به نظرم این سایت درسته که محله ی نابینایان هست اما دیگه آنقدر جذاب نیست که همه یا اکثر نابینایان در بخش مجازی به اینجا بیایند
به طور مثال شما آمار سایت با تو و سایت شب روشن و این قبیل سایتها را مشاهده کنید
این گونه سایتها با توجه به سابقه ی تاسیسشان با محله رقابت می کنند
شاید شما بگویید که سایت باتو یا دیگر سایتها مانند محله بزرگ نیست از لحاظ سابقه اطلاعات و از این طور موارد
از شما می پرسم علت موفقیت اینگونه سایتها چه بوده است
چگونه این سایتها با توجه به سابقه ی کمشان با محله رقابت می کنند
به هر حال چند پیشنهاد دارم
۱- به نظرم آقا مجتبی برای احترام به کاربران و این پست هم که شده باید اینجا حضور داشت
اگه شما بگین نمی شد و یا مشکلی داشتن چرا این پست حالا زده شده و سنجاق محله شده
بگذریم
۲- به نظرم مدیران سایت هر ماه یک گزارش کامل از آنچه که در سایت سرورها و اتفاقات و اطلاعاتی که تو محله داره می افته یک گزارش تهیه کنن
۲- سیستم ثبت نام کاربران تازه رو از دستی به اتوماتیک تغییر بدین من نمیدونم ثبت نام دستی با اتوماتیک چه فایده ای داره که شما ثبت نام رو دستی انجام میدین
اگه مشکل کاربران جعلی هستن که خب کاری نداره که یکی با چند ایمیل جعلی چند حساب کاربر درست می کنه
مورد دیگه اینه که باید محله هدف داشته باشه اگه داره در کجا میشه این اهداف رو مشاهده کرد و چقدر ما به اهداف محله رسیدیم
راجع به پستهای مذهبی هم باید بگم که اگه واقعا قراره که پست مذهبی نباشه برای هیشکی نباشه اگه باشه باید برای همه باشه
پست شب قدر آقا مجتبی و پست یه لقمه حرفدل از نوع بچگانه اش و پستهای مشابه نوعی از بی احترامی به قانون پستهای مذهبی سایت بود
در پایان اگر اختلاف سلیقه برای شما محترم است پس چنین پستهایی بی احترامی به سلایق بوده و اگر اختلاف سلیقه برای شما محترم نیست پس بروید آنجا که …
خلاصه تکلیف را روشن کنید
در ضمن از این صد و خرده ای کامنت که در این پست زده شده چند نفر در این گرد همآیی شرکت نموده و کامنت زدن
ببخشید از اینکه طولانی شد
با تشکر خدا نگهدار

با سلام خدمت شما دوستان عزیز
راستی یه سوال شخصی از مدیران دارم چرا من که حساب کاربری دارم و چندین پست هم فرستادم هنوز هم مشارکت کننده هستم ولی در صورتی که بعضی از دوستان با اولین یا دومین پست نویسنده میشوند
با تشکر خدا نگهدار

سلام و خوشآمد به اصغر آقای گل و آقا مرتضی.
اول از اصغر آقا خیلی ممنونم و خدا رو شاکرم از این جهت که دوستانی مثل اصغر آقا و عمو چشمه به خاسته ی من و امیر و شهروز احترام گذاشتند و علیرغم وجود مشکلاتی که قطعا قابل حل تشریف آوردند و مطالب مد نظرشون رو بیان کردند. انشالا شهروز قطعا به موارد مطروحه توسط اصغر پاسخ مناسب و شایسته ای بده و در نهایب آرزو دارم که ابهامات به زودی به سمت خیر و خوشی برطرف بشه.
اما جناب مرتضی عزیز: پست رو بنده شخصا منوشتم و هدفم هم ایجاد تعامل مثبت و سازنده میان اهالی محل بوده که امیدوارم بیشترین توفیق رو داشته باشم که به سود محلست و پیشنهاد خودم هم بود که به سبب حساسیت موضوع پست تا چند روزی سنجاق بمونه تا تعداد بیشتری از دوستان در بحث مشارکت کنند.
البته مثل همیشه برای اینکه این پست این بار حتی اگر شده به مقدار کمی از دایره ی شعار فاصله بگیره از دو دوست خوبم شهروز و امیر سرمدی کمک گرفتم.
اتفاقا مجتبی هم با وجود شرایط ناپایداری که داشت احترام گذاشت و چهار پنجتا کامنت خوب نوشت که اتفاقا خیلی مثبت و امیدوار کننده بود و طرز نگاهش با سایر همکارانش تفاوت خوبی داشت.
در مورد باقی مطالباتتون فکر کنم بهتر باشه رفقای مدیریت محل پاسخگو باشند که قطعا این اتفاق خواهد افتاد.
با سپاس.

مجتبی همون دیشب اومد و نوشت که همه چیز رو با کمک هم حل میکنیم و نمیدونم چرا بازم اصرار داریم کشش بدیم!
الان چیزایی که اصغر، عمو چشمه و شهروز دارن مینویسن هیچ نیاز به نوشته شدن نداره.
اینا رازهای نهفته نیست که کسی نباید بدونه ولی همه ی اونایی هم که لازمه در جریان باشن خودشون میدونن!
هنر نیست که بیایم کلی نسبت به هم کم لطفی کنیم آخرش هم بگیم با هم دوستیم و تو بزرگی و تو عزیزی و این حرفا!
بابا یه سایته و بس!
فوقش اینه که یه روز هم ممکنه تعطیل شه بره پی کارش، خب بشه!
من همیشه فکر میکردم هدف ما از اردو و سایت و این چیزا مهمتر از هر چیزی اینه که با هم دوست بشیم!
دوستیی که به این کشکی سر مسائل بچگانه ای مثل سایت و گوشی و هر کوفتو زهر مار دیگه ای تحت الشعاع قرار نگیره!
این شعار تو خالیه که ما با هم مشکلی نداریم و دوستیم و بعد تو متنمون هر جور میتونیم از خجالت طرف در میایم!
خلاصه که تمومش کنید تا عصبانی نشدم!

نظر سعید رو تأیید میکنم و منتظر یکی دو کامنت دیگه هستم و اگر دوستان دیگه مطلبی نداشته باشند یا از مدیران محل تقاضا خواهم کرد که کامنتهای پستو ببندند و سنجاقش رو هم بردارند و در پست دیگه ای که کامنتاش بسته خواهد بود گزارش نهایی حاصل از این چند روز بحث رو مینویسم، و یا در آخرین کامنت همین پست گزارش نهایی رو خواهم نوشت و هم کامنتهای پست بسته خواهد شد و هم به فاصله ی زمانی ۲۴ ساعت سنجاق پست هم برداشته خواهد شد.

سلام اصغر.
خب من تا جایی که بتونم جواب نکاتی که گفتی رو میدم و یه سری نکات هم هست که مجتبی باید جواب بده.
۱: اگر اینطور هست که تو میگی و مشکلی با مجتبی نداری قبول. من میگم که اون قسمت کامنتم رو رد میکنم و اصغر هیچ مشکلی با مجتبی نداره.
۲: این مورد هم که توضیح نمیخواد. مرسی که به سیاستهای سایت احترام گذاشتی.
۳: همینجا بهانه ی خوبیه که بهت و به بقیه ی بچه ها بگم که در ادامه ی کار شکنی دوستان افراطیمون، دو هفته ی پیش از کمیته ی فیلترینگ به مجتبی اس ام اس میاد و تذکر بهش میده. وقتی مجتبی ایمیلش رو چک میکنه متوجه میشه که به یکی از پستهایی که شاید بیش از یه سال ازش گذشته ایراد گرفتن که اتفاقاً هیچ مشکلی هم نداره و فقط مشخصه که قرار بوده یه گیری داده بشه. من فکر نمیکنم که انقدر سیستم نظارت کمیته ی فیلترینگ قوی باشه که بره همینطوری تصادفی پست یه سال و خورده ای پیش رو پیدا کنه و بیاد به ما تذکر بده که حذفش کنیم. اگر هم قرار به گیر دادن بود همون یه سال و نیم پیش تذکر میدادن نه الآن. پس همیشه پای یک خیرخواه اسلام و نظام در میان است. این یه دلیل بزرگ هست که ما نمیخوایم پست مذهبی اینجا باشه و فکر میکردیم این قضیه ی راپرت دادن تمام شده ولی ظاهراً تمام نشده. البته منظورم اصغر نیست. چون در این شماره از نکاتش به این موضوع اشاره کرده بود یه دفه یادم اومد که اینم بگم.
۴: در مورد پست خواب توی همون کنفرانسی که با مجتبی سه نفری داشتیم، مجتبی ازت معذرت خواهی کرد و در مقابل هم تو ما رو متهم به حذف پستهات کرده بودی که بهت ثابت کردیم که اینطور نیست و تو هم قانع شدی. پس این بحث همونجا باید تمام میشد فکر کنم.
۵: اتفاقاً با این حرفت موافقم. اول هر کس خودش باید احترام خودشو نگه داره. تو با وجود اطلاع از این که پست مذهبی نباید منتشر بشه، چرا پست فرستادی؟ حتی بعد از ارسال پستت، من بهت گفتم که لینک دانلود آهنگت رو از پست حذف کن و به جاش لینک وبسایت گروهتون رو بذار و تو متن پستت هر کس میخواد آهنگها رو دانلود کنه رو به سایت خودتون ارجاع بده ولی تو قبول نکردی. خب درخواست من منطقی بود ولی نپذیرفتن تو منطقی نبود. مهم رسیدن این آهنگ به دست بچه ها بود. حالا لینک دانلودش مال سرور ما باشه یا سایت شما چه فرقی میکرد. اینطوری هم تو به قانون سایت ما احترام گذاشتی و هم ما تونستیم به نوعی پستت رو منتشر کنیم.
۶: اولاً اون آهنگ تقریباً پنج شش ماه قبل از پست تو منتشر شده و به هر حال ممکنه قوانین یه سایت به مرور زمان تغییر کنه و تو حق نداری چون در گذشته پستی هر چند مذهبی هم باشه منتشر شده باشه به این دلیل تو هم پست مذهبی بزنی و به قول معروف گرو کشی کنی. دوماً فرض بگیریم که قانون در اون زمان هم همین بوده و پست مذهبی نباید منتشر میشده و شده. خب اشتباه بوده اون کار. ولی کار اشتباه نباید تکرار بشه. خب تو پست میزنی و من میگم چون اون آهنگ منتشر شده باید اینم منتشر بشه. بعد نفر سوم میاد و میگه چون پست اصغر منتشر شد باید پست منم منتشر بشه و دیگه نمیشه کنترل کرد. مثل این میمونه که داور وسط بازی فوتبال پنالتی میگیره که اشتباه بوده و در ادامه تیم مقابل میاد و خطای پنالتی میکنه و به داور میگه چون واسه اونا پنالتی یه بار گرفتی و اشتباه کردی، حالا باید این خطای ما رو نادیده بگیری و پنالتی نگیری. به نظرت این منطق درسته آیا؟
در مورد نکته ی دوم این شماره هم بگم که این مورد داره توی طرح امیر بررسی میشه و نتیجش به زودی اعلام خواهد شد و اگر به نتیجه ی مثبتی رسیدیم از آهنگهای گروه موفق شما هم استفاده میکنیم.
در مورد نکته ی سومت هم بگم که ما یه پست تاریخی در مورد کشتی نوح زدیم که اصلاً مذهبی نبود و کلی حاشیه براش درست شد. حالا فکر کن آهنگ شما در مورد فلان امام زده بشه و یه دفه یکی بیاد زیرش کامنت بذاره و اون امام رو نقد کنه و در موردش نظر بده.
میدونی که از این افراد کم نداریم که بخوان به هر بهانه ای اسلام رو به چالش بکشن و در مقابل هم کم نداریم کسانی رو که بخوان اسلام رو به شدت و با زبون خشونت تو کله ی بقیه فرو کنن. افراط و تفریط دراه اینجا بیداد میکنه و ریسک انتشار پستهای مذهبی بالاست.
نکته ی بعدیتم اینه که یه نرم افزار نابینایی مذهبی میتونه ده جای دیگه هم منتشر بشه و به دست همه هم برسه. به هر حال وقتی پست مذهبی اینجا ممنوعه، نرم افزار مذهبی هم زیر مجموعش میشه و ممنوعه.
پست کتابی هم که مورد نظر تو هست در مورد یه شخصیت تاریخی هست یه خانمی که پاپ شده. یه روایت تاریخی هست و هیچ محتوای مذهبی نداره. مثلاً کسی بیاد زندگینامه ی دکتر شریعتی رو اینجا منتشر کنه بدون این که به تفکراتش و نگرشش اشاره کنه، ما منتشر میکنیم چون فقط دکتر شریعتی رو معرفی کرده و وارد عقایدش نشده. اون کتاب هم فقط اون شخص رو معرفی کرده و زندگینامش رو نوشته بود. در مورد اعیاد مذاهب دیگه هم ما این کار رو نکردیم. مثلاً نوروز یه عید ملی هست که حتی در اسلام هم بهش اشاره شده و ولن تاین یه عید جهانی هست و یا سپندار مذگان هم یه عید ملی و باستانی ایرانی هست که بیانگر تمدن ما هست. به جز اینها من یادم نمیاد جشن دیگه ای اینجا گرفته باشیم. مثلاً هرگز ما برای کریسمس جشنی نگرفتیم که الآن بخوایم پاسخگوش باشیم که جشن مذهبی گرفتیم.
۷: با این حرفت موافقم و بحثی در این مورد نیست.
۸: مطمئن باش اگر به این نتیجه برسیم و کاربرها هم برسن که من مشکل رکود فعلی سایت هستم، یه ثانیه هم نخواهم موند. هر چند یکی از ملزومات ورود به عرصه ی صدا و سیما و اجرای برنامه در رادیو داشتن روابط عمومی مناسب هست که با این گفته ی تو احتمالاً مدیران رادیو با اجازه دادن به من برای اجرای برنامه اشتباه بزرگی کردن.
۹: حتی اگر مغرور بودن مجتبی از نظر تو درست باشه، تو هم با رد کردن وساطت این همه آدم که اسم بردی، به نوعی به ما با موندن رو حرفت بی احترامی کردی. مشکل تو با غرور مجتبی هرچی هم که درست باشه، با شخصیت اونه نه با سایتش و خدماتی که تا حالا به نابینایان کرده و نه تو و نه هیچ کس دیگه ای حق ندارید مجتبی رو به خاطر یه خصوصیت اخلاقی شخصیش با تحریم سایت یا تخریب و زیر سؤال بردن خدمات مفیدی که به نابیناها برده پاسخ بدید.
۱۰: اجازه بده یلدا خودش حرف بزنه و آدم زنده وکیل وصی نمیخواد. اما من فکر نمیکنم ما مدیرا هیچ کدوممون با یلدا دوست صمیمی باشیم. فقط ملیسا مدت کوتاهی با یلدا در ارتباط بوده که الآن دیگه نیست. در ضمن قانون اینجا برای همه هست و دلیل نمیشه که چون یلدا دوست فلانیه و فلانی ازش شناخت کافی داره پس لازم نیست شناسنامش رو ویرایش کنه.
اشکان که دوست بیست ساله ی من بود، تا شناسنامشو تکمیل نکرد نذاشتم اینجا فعالیت کنه چون قانون اینجا بود و اشکان هیچ وقت بابت این موضوع از من ناراحت نشد. در ضمن اگر کسی هم شناسنامه ی دروغین برای خودش درست کنه، دیر یا زود متوجه خواهیم شد و محکم با او برخورد خواهیم کرد. همونطور که مریم و سپهر رو متوجه شدیم و حتی با کمک یاسر فرجی مریم رو دادگاهی هم کردیم.
در ضمن ما حساب یلدا رو پاک نکردیم و پستهاش هستن فقط حق ورود به حسابش رو نداره و این که تو میگی همین الآن هم خیلی از شناسنامه ها ناقصه اصلاً درست نیست و این فقط یه فرضیه هست که تو تصور میکنی و هیچ مدرکی هم نمیتونی در این مورد بیاری. حسابت هم پاک نمیکنیم. فقط تا تکمیل شناسنامت نمیتونی فعالیتت رو اینجا ادامه بدی.
۱۱: من فکر نمیکنم کسی الآن در این جمع به خاطر برخورد ما احساس بردگی بهش دست داده باشه. ما فقط هر وقت لازم بوده قوانین رو یادآوری کردیم و هیچ وقت توهینی به کسی نشده مگر این که در جواب توهین اون شخص به خودمون بوده باشه.
۱۲: پست شب نشینی فقط یه پست تفریحی هست و برای دور هم جمع شدن بچه ها زده میشه و در مجموع شاید پونصد ششصد بازدید در روز بخوره که خیلی در آمار کلی محله تأثیر نداره و در مورد آمار بازدید هم همونطور که خودت گفتی به تو و کسانی که تفکر تو رو دارن، تا زمانی که نتونن ادعاشون رو ثابت کنن هیچ ربطی نداره.
۱۳: ما هم برای تو آرزوی موفقیت و بهروزی داریم.
۱۴: هیچ وقت سعی نکن به خاطر مسائل این چنینی تهمتی به کسی بزنی که در همون قیامتی که به خاطرش داری نماز میخونی و روزه میگیری سر افکنده ی طرف بشی. طلا که پاکه، چه منتش به خاکه.

سلام. وقتی به این کامنتهای آخر نگاه کردم دوباره به ذهنم رسید که یه نکته رو تکرار کنم اونم هدفگذاری مشخص و نوشتن اونه. چند وقتیه که احساس میکنم دیدگاه مدیران و ویرایشگران با هم فرق میکنه. نه این که در مقابل هم باشه، فقط تفاوت. یعنی اگه یه کامنتو یه ویرایشگر حضف کنه یکی دیگه یه قسمت هاییشو حضف میکنه و یکی دیگه ویرایش میکنه و اگه همه ویرایش کنن هم متفاوت ویرایش میکنن. این فقط به خاطر اینه که قانون نوشته ای وجود نداره که ویرایشگر بتونه بر مبنای اون یه کامنت رو ویرایش کنه یا نکنه. این موضوع در مورد پستها هم صادقه. مثلا ما باید بدونیم که منظور از پست مذهبی چیه. مذهب نه، بلکه پست مذهبی. اون وقت کسی معترض نمیشه که چرا فلان پست منتشر شده ولی پست من منتشر نشده. اهداف و قوانین سایتو باید همه بدونن تا اعضا با توجه به اون پست یا کامنت بفرستن و مدیران بر اساس اون پست یا کامنت مد نظرو حضف کنن یا نکنن.
اگه این مسائل دقیق و صریح و مشخص نوشته بشن و در اختیار اعضا قرار بگیره و هر چند وقت هم تو سایت یا تو اسکایپ پیرامون مسائل مربوط به سایت و قوانین و اهداف و این که چقدر به اهداف رسیدیم و چه اشتباههایی صورت گرفته و چقدر به قوانین عمل نشده و دلایل اون بحث بشه اعضا کمتر از حضف و ویرایش کامنتها و پست هاشون ناراحت میشن در صد خطای اعضا هم میاد پایین. در نتیجه کار مدیران هم سبک میشه.

با درود مجدد.‏ کاش زود قضاوت نکنیم که بعد مجبور به عذرخواهی باشیم.‏ و کاش قبول کنیم رفتارامونو حیف این سایت هست که بخواد با کارهای چند نفر به سمت تعطیلی بره.‏ بازم از دوستان میخوام که واس بهتر شدن سایت پیشنهاد بدن.

سلام و تشکر از سامان عزیز و یکی از ما.
تقریبا به نتیجه ی لازم از این پست رسیدم، پنابر این فکر کنم کامنت پایانی این پست رو تا چند دقیقه ی دیگه خواهم نوشت و پیشنهاد میکنم کامنتهای پست بسته بشه و سنجاق پست هم برداشته و بدین ترتیب از نظر من این پست پایان یافته تلقی خواهد شد.

سلام مجدد
الآن کامنتها رو خوندم
به نظر شما من و ملیسا جزء کادر ویرایشگران نبودیم که طرح رو با ما در میون بذارید؟
چرا رفتید از کسانی مشورت گرفتید که وجود مطالب مذهبی تو سایت رو قبول ندارن؟
به نظرهای امیر احترام میذارم و ازتون میخوام که فعلا بحث مذهبی رو مطرح نکنید چون نتیجه نمیده.

درود بعضی از دوستان طوری صحبت میکنن که انگار تمام مشکلات اینجا بخاطر مطالب مذهبیه اگه اینطوریه ما بی خیال مطالب مذهبی میشیم به امید پیشرفت بیشتر اینجا لطفا دربرخورد با اعضای مخالف بیشتر احترام و حوصله بخرج بدید سپاس

سلام به جنتلمن و به عبارت دیگه علی آقای گرامی.
اگه اشتباه نکنم شما چند دیدگاه محبت کردید نوشتید و به نظرم بنده به شما مثل سایر دوستان خوشآمد نگفتم. به هر حال لازم که سلام و ارز ادب داشته باشم حضورتون و تشکر کنم بابت حضور و اظهار نظراتون.
امیدوارم حمل بر بی ادبی بنده نکنید و بگذارید به حساب فراموشکاری و حجم بالا و فشرده ی کار.

سلام
من هرچی فکر کردم که چی بنویسم هیچی به ذهنم نرسید غیر از اینکه بگم به نظرم هرچی این بحث را کش بدیم بیشتر اعصابمون خورد میشه من نظر آقای آگاهی را میپذیرم و من به همه ی مدیران خسته نباشید میگم و خیلی دلم میسوزه که یکی بیاد یک تنه اینجا زحمت بکشه و ما بیایم دست مزدشو اینجور بدیم
به نظر من آقای حسینی خیلی مظلوم واقع شدند انگار این پست برای به هدر رفتن زحمت های این مرد صبور گذاشته شده آقا اشکان من از شما تشکر میکنم که این پست را گذاشتید اما اینجا داره به ایشون ظلم میشه این درست نیست
به نظر من این بحث ها همش تکراری هست و هیچ نتیجه ای جز خراب کردن محله نداره
خب چیکار کنیم که قدیمی هاتون نیستند خب چندتا پست بذارند که آقا خانم پاشین بیایند جای شما خالی هست
خب این پست ها را که خودش هم گذاشته خب ببخشید من که تحملم تموم شد به نظر من تموم کنید یه استرس بدی گرفتم
خیلی دلم میخواست چیزی ننویسم تا ۱۶۹ هم کنترل کردم اما گفتم اگر نگم منم به نوعی ظلم کردم
دوست عزیز آقای اشکان من نمیخوام دخالت کنم
اما به نظر من اگر هم بخواید به این محله کمک کنید این راهش نیست اگر شمارتون را داشتم راحت تر باهاتون صحبت میکردم ببخشید طولانی شد عذر میخوام

سلام به سرکار کاظمیان.
ببینید!: من به هیچ وجه قصد تخریب محل رو نداشته و ندارم و اتفاقا در طراحی این پست با اولین کسی که هماهنگ کردم شهروز. به هر حال شهروز دوست بیستو یک ساله ی من، ما به طور خانوادگی باهم در ارتباطیم و احساس من این که: حتی خود شهروز هم نمیتونه تا این حد از خودش دفاع کنه که شما ازش حمایت کردید.
اشکال نداره!… . اما این هماندیشیها بین اهالی محل باید باشه! حتی فکر کنم خود شهروز هم مخالف با این پست نیست چون در جایی از کامنتها خب شهروز هم دلش میخواد با مخاطبش درد دل کنه و از سختیهای کارش بگه و این حقش که بگه!.
مهربانی شما قابل تقدیر و مادرانست، اما نگران نباشید منو امیر و شهروز لحظه به لحظه باهم در ارتباطیم و اجازه نمیدیم که دوست خوب و زحمتکشمون دچار مشکل بشه اما در عین حال هم من و هم امیر احساس دین و وظیفه میکنیم که راه اداره ی صحیحتر و بهتر این محل رو نه از روی اطلاعات نداشته ی خودمون که از نقدها و نظرات اهالی همین محل بگیریم و پیش روی مدیران قرار بدیم.
اتفاقا مهربان کاظمیان البته به قول رعد، بنده هم مشتاق آشنایی با شما هستم. اگر براتون زحمتی نیست از هرکدوم از این دو پسر خوب یعنی شهروز و امیر میتونید شماره ی منو بگیرید تا بنده هم افتخار آشنایی با شما رو پیدا کنم.
با تشکر.

سلااااام آقای آذر ماسوله خدا قوت حسابی خسته شدیناااااا پس واقعا تشکر که این دو سه روزی کلی برای این پست وقت گذاشتین شکلک چای شیرین خخخخ نه باور کنین میخام جدی بنویسم حذفش نکنین
خب من با نظریات آقای سرمدی و بانوی عزیزم تا حدی موافقم
اما دوستان تا الان که بحث مذهبی نوشتن نبود که این همه مشکل دیگه هست پس چرا مذهب بیچاره بی زبونو اینجا همش سر این و اون میزنین که خودش یک نوع زدگی از مذهب ایجاد کنه؛ کمی آرومتر بمیرم برای مذهب که طفلک بی تقصیر داره قربانی سلایق یک عده میشه؛
خب منم اگه خدا قبول کنه طرفدار مباحث مذهبی ام اما با این مباحثی که تو کامنتای این پست پیش اومد بنظرم مباحث مذهبی رو اینجا نیارین بهتر باشه؛ به حدی هم با نظر پریسیما موافقم که این طرح در صورت مطرح شدن در شرایط کنونی رد خواهد شد.
در ثانی اگه قرار باشه مباحث مذهبی حتی در قالب طرح بسیار عالی آقای سرمدی اینجا مطرح بشه؛ انگاری موفق نخواهد بود چون کادر مدیریتی فعلی از این طرح تا الان که هیچ استقبالی نکردند.
دوستانی که این روزا میگین تو کامنتا صمیمی نشین چت نکنین؛ واتساپ و تلگرام و غیره اح اح؛ خب این دو تا با هم متضادند؛ بعدش هم یادتون باشه که خیلی دوستان به همون اندازه که به پست ها ارادت و لطف دارند به کامنت یک پس هم دلبستگی دارند
ما قبلا تو سال ۹۲ تو پستها خیلی صمیمی تر از الان هم مراوده میکردیم اما مشکلی نبود؛ راستی قبول دارم یکسری پستها رو که جدی هستند رو باید استثنا دونست.
در پایان از آقای حسینی هم تشکر میکنم که حسابی مورد بیش لطفی یا حالا… قرار گرفتند و واقعا تبریک میگم که ثابت کردند فردی مقاوم هستند.
آقای مجری حقوق این آقای حسینی ماهی چند هست آیا، جواب رو میدونم پس برای تاکید پرسیدم. آقای حسینی خسته نباشید شما هم از یک عده که برخی اوقات حالا خواسته یا ناخواسته مورد کم لطفی قرار میگیرند استثنا نیستین پس اصلا ناراحت نشین. این دوستان شما رو واقعا دوست دارند و پاش بیفته همه جوره از شما حمایت هم میکنند.
خب آقای آذر ماسوله بدو آب بیار که گلوم خشکید که خخخخ
دوستان موفق و سرافراز این و آن دنیا باشید، باشد که پیروز محله هم باشین. شرمنده که نوشتم خیلی دلم پر هست از نقد اما خب آدمی همیشه در معرض خطر هست تازه من چگونه از کسانی که بی چشم داشت دارند شب و روز تلاش میکنند نقد کنم. .
منتظر طرح های خوب برای رونق محله گوش کن هستیم؛ آقای سرمدی خصوصا طرحهای بسیار خوب شما
آقای آذر ماسوله اینم صندلی و پست خدمت شما منم با اجازه برم خوابم میاد فردا خواب میمونم و بعدش هم اخراج خخخخخ

سلام بر دوستان عزیز به ویژه آقا مرتضی
آقا مرتضی. سایت های نابینایان هیچ کدوم با گوش کن رقابت ندارند. چرا که بازدید بسیاری از پست ها از ۱۲ تا هم بالاتر نمیره. لطفا کمی واقعبینانه تر به قضیه نگاه کنید

شب همگی دوستان به خیر. دوستان عزیزم همونطور که از بعد از ظهر امروز و طی چند کامنت حضورتون ارز کردم، این پست داره به پایان مأموریت خودش نزدیک میشه.
بنابر این خواهشی که دارم ازتون این که: هر صحبتو مطلبی که در راستای اهداف این پست باقی مونده تا فردا صبح بنویسید که فردا صبح بنده کامنت پایانی و نتیجه گیری نهایی رو خواهم نوشت و سپس از مدیران محترم محل خواهم خواست که کامنتهای این پست رو برای همیشه ببندند و سنجاق پست رو هم بردارند.
پس تا فردا صبح فرصت برای اظهار نظر در راستای اهداف این پست باقیست.
شب خوبی داشته باشید.

سلام مجدد!
فقط چند نکته را دوستانه بگم و بعد هم رفع زحمت!
تا وقتی که بر موضع خودمون پا فشاری کنیم، و انعطاف نداشته باشیم، این بحث ها به جایی نمیرسه!
نکته دیگه هم اینکه، من با نظر دوستان در مورد ورود افراد تازه نَفَس در تیم ویرایش موافقم، ولی با رفتن افراد کارامد به هیچ وجه موافق نیستم!
ببینید دوستان من این حرفو از روی تواضع و اینا نمیزنم! اصلا نمیدونم تواضع با کدوم ص نوشته میشه. خخخ. ولی خارج از شوخی اگه قرار بشه یه مبتدی مثل من در پشت صحنه خدمت کنه، قطعا بینیاز از راهنمایی و تجربیات دوستان نیست.

به نظرم به نوعی برگشتیم سر خونه اولمون! بعضی از ما نقد منصفانه نمیکنیم، و اون طرف هم دوستان تیم مدیریت به جای قبول و اصلاح بعضی نقد ها فقط توجیه میکنند. البته میدونیم که به قول معروف املای نانوشته غلط نداره. این منصفانه نیست که صرفا به خاطر چند اشکال همه مجموعه و یا همه زحمات یک نفر زیر سؤال بره. تأکید میکنم من قصد رنجوندن ندارم.
بازم امیدوارم به نتیجه مطلوب برسیم.
همگی موفق و سربلند باشید.

با سلام مجدد. هرچند دوست نداشتم دوباره اینجا کامنت بدم اما با توجه به اظهارات شهروز مجبور هستم که این کار رو بکنم.
۱- به جای حرف عمل کن.یعنی برو اون قسمت کامنتت رو ویرایش کن
۲- خواهش میکنم خوشحالم که متوجه شدی که من این کار روئ به درستی انجام دادم
۳- اون هم به من ربطی نداره چون اونقده مردم آزار نیستم که برم راپورت بدم/.
۴- من تو کامنت بالاییم به اشتباهم اعتراف کردم و فکر کنم نیازی به توضیح مجدد تو نبود البته نکته اینجاست که معذرت خواهی مجتبی اگه بشه اسمش رو معذرت خواهی گذاشت هیچ وقت پست من رو به صفحه ی سایت برنگردوند.
۵- منطق تو اشتباه هست چون اون کتاب که منتشر شد لینک مستقیم از سرور سایت داشت و هیچوقت به سایت خودشون ارجاع داده نشده بود یعنی اینکه حرف کسی منطقی هست که بهش عمل کنه. یعنی عالم بیعمل مثل زنبور بیعسل میمونه.
۶- سابقه ی ورود من به سایت به قبل از انتشار اون آهنگ برمیگرده و همینطور که گفتم پست مذهبی اول من منتشر نشد. اگه هم اشتباهاً اون آهنگ منتشر شده بود پس چرا اشتباهاً دقیقاً بعد از پست من اون کتاب منتشر شد. در مورد کتاب هم قبلاً بهت ثابت کردم که کتاب مذهبی هست و دیگه نیازی به توضیح نمیبینم. چون کسی که خوابیده رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودش رو به خواب زده هرگز نمیشه بیدار کرد. امیدوارم منظورم رو متوجه شده باشی.
۷- خوشحالم که بحثی در این بند نیست و من هم وقت تایپ ندارم
۸- مطمئن باش چون من در حال حاضر کاری تو این سایت ندارم بنابر این برام بود و نبودت مهم نیست. در مورد روابط عمومی تو و اشتباه صدا و سیما امیدوارم که با توجه به لحن کامنتهات افکار عمومی یعنی کاربرهای سایت قضاوت کنند.
۹- با توجه به لحنی که به کار بردی باید بگم که تو وکیل حقوقی نیستی که به من بگی چه حقی دارم و چه حقی ندارم. شما نظر خواهی کردید و من نظر دادم. اگه ظرفیتش رو ندارین لطفاً از این *** ها نکنید مرسی
۱۰- من به جای ایشون حرفی نزدم و ازشون دفاع هم نکردم. تنها نظر خودم رو گفتم و بس. بعدش من یوزر مدیریتی ندارم که بخوام اثبات کنم که چه کسی شناسنامهش کامل هست و چه کسی نیست. ضمناً مطمئن هستم که شناسنامه ی اشتباه تو سایت خیلی زیاده .
۱۱- آره از لحن محترمانتون پیداست.
۱۲- راست میگی اینو قبول دارم وقتی حدود هزار و خورده ای آمار تقلبی رو پایین بیارین میشه با ششصد تا به نوعی اختلاف فاحشش رو جبران کرد کسی هم نمیگه که چرا مثلاً هفته ی پیش آمار اینقده بود و حالا اینقده هست. باز هم میگم به من ربطی نداره و امیدوارم روزی آمارتون به بالای صدهزار هم برسه.
۱۳- من هم بر آرزوم تأکید مجدد میکنم و امیدوارم لذت ببرید از زندگیتون.
۱۴- مطمئن باش من تهمتی نزدم که به خاطرش نگران باشم. تو رو هم جای من محاکمه نمیکنند که اینقده نگرانی. طلا هم دیگه چی بگم.

سلام، واقعا پست به جایی است.
گاهی اوقات اشتباهات مدیران سایت آنقدر غیرمسؤولانه و تصمیم‌گیری‌هایشان عجولانه و اصرار آنها بر اشتباهشان کودکانه است که چاره‌ای جز رفتن عضو از سایت نیست!
اساسا هیچ قانونی منطقی در جهان وجود ندارد که بگوید وقتی کسی مدیر سایت شد الزاما درست فکر یا عمل می‌کند یا کسانی که فقط کارشان لایک کردن حرف‌های دیگران است الزاما قبل از لایک زدنشان فکر کرده‌اند.
موفق باشید

سلام.
خب ما تا اینجا به دو انتقاد رسیدگی کردیم.
البته این رو نمیگم که بخوایم خودنمایی کرده باشیم فقط خواستم اطلاع داده باشم.
اول این که بخش از این مطالب باز هم هست یا پستهای مشابه رو حذف کردیم. چون ظاهراً برای کاربران مبایلیمون مشکل ایجاد میکرد و در ضمن هر پستی رو نشون میداد به جز پستهای مشابه خخخ.
دوم این که لایکها رو برگردوندیم اما با سیستمی متفاوت.
سیستم لایک جدیدی که راه اندازی شده امکان تقلب در آمار لایکها رو به حد اقل رسونده.
اول این که شما از حساب کاربریتون تنها یه بار میتونید یه پست رو لایک کنید و دیگه امکان لایک شما از حتی کامپیوتری غیر از سیستمی که باهاش لایک کردید و یا گوشی نیست. این سیستم بر اساس نامهای کاربری عمل میکنه و برای هر نام کاربری حق تنها یه لایک وجود داره. دیگه این که حتی شما اگر از خارج از حسابتون هم بخواید لایک بزنید سیستم به شما این اجازه رو نمیده و متوجه میشه که شما از این آیپی یه بار لایک زدید و دیگه نمیذاره برای دومین بار لایک بزنید.
نکته ی سوم این که برای کاربران مهمان هم تنها امکان یه بار لایک کردن وجود داره. یعنی دیگه شما نمیتونی از یه کامپیوتر با چند مرورگر مختلف پستی رو لایک کنی و اگر با یه مرورگر اون سیستم این کار رو انجام بدی، سیستم لایک ما اجازه ی لایک اون پست با مرورگر دیگه ای رو به شما نمیده.
بنابر این حتی خارج از حساب کاربری اولاً شما با سیستمی که باهاش از داخل حساب کاربری لایک کردید دیگه نمیتونید از خارج از حساب کاربریتون دوباره لایک کنید، هم این که به فرض هم اگر سراغ کامپیوتر دوم برید، باز هم با نام کاربریتون نمیتونید لایک بزنید و از خارج از نام کاربریتون هم تنها یه بار حق لایک با کامپیوتر دوم رو دارید.
به هر حال امکان تقلب در این سیستم جدید تا حد امکان ازش جلوگیری شده و مطمئناً آمار واقعیتری از تعداد لایک هر پست رو نشون میده.
ضمن این که برای ما مدیرا تعداد لایکها و حتی نام کاربری کسی که لایک کرده به همراه آیپیش نمایش داده میشه و حتی آیپی مهمانانی که از بیرون از حساب کاربریشون لایک میکنن هم نشون داده میشه و در صورت انجام تقلب هم تا حدی میشه این مسأله رو فهمید.
به هر حال این سیستم، قویترین سیستمی بود که در طول تحقیقاتی که در این دو روز داشتیم پیدا کردیم و جا داره که از سعید هم بابت کمکی که در این کار به من کرد نهایت تشکر رو داشته باشم.
ممنون.

درود
خوب میشه این طرح رو موقت انجام داد مثال یک ماه باشه تا ببینید چه بازخوردی خواهد داشت
بخش بندی و مشخص هم بشه که چه پست هایی از مذهب منتشر خواهد شد
۱ اول از همه متن پست ها بیشتر باید توجه بشن اگر متن پستی مورد نداشته باشه کامنتش هم مورد نداره جوری نباشه که مخاطب رو به مصاحبه یا تبادل نظر وا داره و در مشاهده کردن کامنتی از شخصی به فرعی یا حاشیه سازی بشه خوانا خواه چه دونسته چه ندونسته تذکر داده بشه که در سورت تکرار و اطمینان خاطر از نوع نوشتار برخورد بشه با طرف که در اول کار کمی دشوار هست ولی این فرهنگ به مرور جا خواهد افتاد
۲ آموزش نرم افزار های مذهبی که با برنامه های گویا داده شده باشه یا خود نرم افزار مذهبی که مناسب نابینایان باشد
۳ آهنگ های دوستان و افراد نابینا که حاصل زحمت کار خودشون باشه یا تشکل گروه مذهبی برای شکل گیری یا به نوعی ابلاغ گروه
۴ اخبار های مسابقات مذهبی یا گروه های مذهبی برای جمع آوری افراد در مسابقات
۵ مطالبی که کپی پیست باشه منتشر نشن یا اگر دسترسی اون جاهای دیگر امکان پذیر هست مثال احادیث و یا سخنرانی ها منتشر نشوند
و یا حالا یکی دو نکته هم اضافه شود بسنده میکنه ولی قید شود که به هیچ وجه متن پست حاشیه ساز نباشه
بسا که در اول راه کمی چاله چوله هم خواهد بود ولی به لطف حق دیگر نیاز های مذهبی دوستان نابینا در این سایت برطرف خواهد گردید
امید که دیگه بخاطر چهار خط کامنت آرامش اینجا بهم نخوره
و در آخر اون بی معرفتی که کامنت من رو حذف کرد انشا الله دست کردنی دماغش دماغش خون بیاد
یا حق

خب من چند نکته ای که در این پست به نظرم رسید که ما میتونیم بهش توجه کنیم و تغییراتی در سایت ایجاد کنیم رو عرض میکنم:
۱: احتمالاً در چند روز آینده تغییراتی رو در اعضای کادر مدیریتی خواهیم داشت و با بررسی و مطالعه ی بیشتر سعی خواهیم کرد که این تغییر نفرات تا حد امکان به سود محله و در جهت بهبود کیفیت خدماتی باشه که داریم ارائه میدیم.
البته این تغییرات در صورتی خواهد بود که نفرات فعلی حاضر به ادامه ی همکاری با ما نباشن. چرا که به هر حال الویت با کسانی هست که برای این محله زحمت کشیدن و تنها در صورتی به افراد جدید نیاز خواهد بود که این عزیزان تمایل به ادامه ی همکاری با ما رو نداشته باشن.
۲: درخواست انتشار مطالب مذهبی به طور جدی بعد از تشکیل تیم مدیریتی و ویرایشی جدید بررسی خواهد شد و این اطمینان رو به شما میدم که بدون هیچ غرض و سوء نیت و بدبینی این طرح در تمام ابعاد بررسی خواهد شد و تصمیمی که گرفته خواهد شد با بررسی تمام جوانب خواهد بود و هیچ کارشکنی و سلیقه ای در این تصمیمگیری نقش نخواهد داشت و هر آنچه که صلاح محله هست قطعاً انجام خواهد شد.
۳: در مورد اون قسمتش که به شخص من مربوط میشه باید بگم که نکات خوبی دستم اومد که میتونه در تغییر نگرش من برای ادامه ی فعالیتم اینجا بسیار کارساز باشه و شما قطعاً چهره و سبک متفاوتی در روش مدیریت من در این محله خواهید دید.
۴: در مورد امکانات جدیدی که به محله اضافه خواهد شد خبرهای خوبی در راه هست و به زودی شدیداً غافلگیر خواهید شد و قطعاً این امکانات جدید تا حد زیادی میتونه در فعالتر و پویاتر شدن دوستان در این محله تأثیر خیلی خوبی داشته باشه. در حال بررسیهای فنی هستیم و در آینده ای خیلی نزدیک این خبرهای خوش رو به شما به صورت رسمی خواهیم داد.
۵: در مورد اعمال سلیقه و برخوردهای سلیقه ای هم قطعاً اگر تا کنون اتفاق افتاده که اینطور هم هست، اشتباه بوده و بابت این اتفاق متأسفیم و تمام تلاش ما از این پس در راستای اصلاح این مسأله خواهد بود و خوشحال میشیم که از این به بعد هم آینه ی ما باشید و اگر چنین رفتارهایی رو مشاهده کردید، در اولین فرصت نقد خودتون رو به ما منتقل کنید تا در سریعترین زمان ممکن بتونیم به این مسأله رسیدگی کنیم و بتونیم این پدیده رو ریشه کن کنیم.
۶: در مورد قوانین سایت هم به هر حال چارچوبها و قوانین سایت تا حد خیلی زیادی در قسمت راهنمای استفاده از محله وجود داره و این قوانین در این قسمت دائماً به روز رسانی میشن و من توصیه میکنم هر چند وقت یه بار برای در جریان قرار گرفتن آخرین تغییرات در چارچوبهای سایت و آخرین شرایط سایت این قسمت رو مطالعه نمایید.
۷» از همینجا اعلام میکنم که اگر در بین شما کس یا کسانی هستن که صرفاً عملکرد و اقدامات شخص من باعث ایجاد دلخوری و کدورتی در این افراد شده که به این خاطر دیگه تمایلی به حضور و فعالیت در این محله رو ندارن، من نه به عنوان مدیر سایت، به عنوان برادر کوچکتر و به عنوان یه دوست شخصاً از این عزیزان پوزش میطلبم و تقاضا میکنم که اگر هم قصوری بوده از شخص من بوده و مسئولیتش با من هست و من مسئولیت تمام اشتباهاتم در طول این مدت رو میپذیرم و خواهش دارم که به خاطر اشتباهات من این محله رو مجازات نکنید. این محله به حضور شما احتیاج داره و اگر حسابی هم باید پس داده بشه من باید این حساب رو پس بدم نه محله. پس محله رو تنها نذارید لطفاً.
۸: هیچی دیگه نصفه شبی ما رو گیر آوردید آیا؟ خب مگه شما خواب ندارید آخه؟ بابا این اشکانم با این پست زدنش خخخ. بگیرید بخوابید بابا مگه نمیخواید برید سر کار و زندگیتون فردااا!
هرکی از این به بعد محله رو تنها بذاره، ایشالا شب که خوابیده لای موهاش سوسک بره. ایشالا وسط اس ام اس نوشتنش ایسپیک هنگ کنه همش بپره. ایشالا رمز ایمیلشو گم کنه هر کاری کنه نتونه بازیابیش کنه. ایشالا اسکایپش هَک بشه.
اوخ اوخ اوخ.
این همه کفشو دمپایی از کجا آوردید یه دفه!
الفرااااااار.

با درود.‏ اول بگم که من با همه ی بحثهایی که شد با کسی دشمنی ندارم یا همون دلخوری از کسی ندارم.‏ همینجا بگم که اگه باز جایی انتقادی شد بچه ها فکر نکنن من از اینجا ناراحتم و اونجا عقده هامو خالی کردم.‏ و اینکه شهروز چقدر تحقیق کردید و پستهای مشابه رو برداشتید.‏ من که با موبایلم و هیچ مشکلی نداشتم.‏ مثلا پستهای استامبول خودتو نگاه کن همش درست اومده.‏ و به نظر من اون سیستم بر اساس تایتل پستها اونارو دسته بندی میکنه.‏ برحال اگه باشه بسیار خوب خواهد بود مرسی.

سلام.
من خیلی خوشحال شدم که بعد از این همه تلاش و زحمت و حساسیتی که برای انتخاب و ویرایش صحیح پستهام کردم متوجه بیلیاقتی خودم شدم، واقعا عمق فاجعه رو نمیدونستم، و از این بابت خیلی شرمنده هستم.
ای کاش زودتر میدونستم که اینقدر ایراد در کارهام وجود داره.
از ویرایشگران هم شرمندهم که این همه پستهای منو ویرایش کردن و باعث زحمت مضاعفشون شدم، با توجه به این که خودم ویرایشگر بودم.
من در طول انتشار پستهام فغط دو بار از طرف پریسیما که حساسترین غلط گیر محله بود ایمیل دریافت کردم که فکر میکنم کلا ۴ غلط املایی داشتم که بعدا هم اومدم و درست کردم.
من فقط حرفهای پریسیما رو که در سایت غلطها رو گوشزد میکرده قبول میکنم، نه شهروزی که کلی ایمیل و انتقاد از ایرادات املاییش بهش تذکر داده شده و غالبا هم بی توجهی و حتی در مواردی پافشاری در مواضع غلط نویسیش میکرده، حالا منو خودش زیر سوال میبره، خداییش پریسیما، بگو چقدر غلط املایی از من گرفتی که اینجا قابل گفتن بوده تا بطونه شخصیت و لیاقت من مستقیما زیر سوال بره، اونم فقط به جهت زدن حرفی برای گفتن و اثبات بیسوادی و عدم تسلط من به امور.
بله، این همه غلط املایی برای منی که هر پستی که منتشر میکردم یکی دو ساعت فقط روی تصحیحش و حتی برداشتن نیم فاصله ها برای بهتر خوندن صفحه خوانها وقت میذاشتم.
شهروز، تو فقط بلدی با بازی با کلمات کارهات رو پیش ببری که مطمین باش نتیجه نمیگیری.
در مورد دو مورد انتشار اون دو پست تکراری کاملا حق با تو بود، من با این همه مشغله های شغلی و اجتماعی که دارم واقعا نمیتونستم مدیر شایسته ای برای سایت باشم.
پسر جون، من که خودم سه ماه پیش ازت رسما خواسته بودم نقش منو تغییر بدی، تو لذت میبری از این که کسی رو که حرف حق میزنه، بیای و تحقیرش کنی؟
من کی به تو یکی بزرگتری کردم؟ من خودمو به خاطر تو تا حد بچگی پایین آوردم و همه جوره باهات تعامل کردم، نکردم؟
خب من بیلیاقت که خودم دارم میرم، پس چرا بیلیاقتی منو به رخم میکشی؟
در مورد پستهای واتساپی هم، اگه فرشته یا لنا یا کسان دیگه براشون مهم نبوده که تو این پست رو منتشر کردی و اهمیتی به این ماجرا ندادن، به منی که برام مهم بود که تو نباید این کار رو میکردی چه ربطی داره، من بهم برخورده و تو حق نداری به من بگی که چرا بهم برخورده.
تو هم درسته که نظر شخصی خودت رو در اون پست مطرح کردی، ولی باید فکر نتیجه ی این عملت رو هم میکردی و دوستان خودت رو از خودت نمیرنجوندی.
امیر، سعید و مجتبی هم مدیران این سایتن، و در این پست هم فعال بودن، فقط طرز برخوردهاشون رو با واکنشهای خودت مقایسه کن و ببین تو چقدر از اونا عقبی!!!
شهروز، نکن، رویکردهات رو عوض کن، بشو یه مدیر شایسته، تو در اکثر موارد شایستگیت رو نشون دادی، ولی متاسفانه در اقل موارد کارهایی رو کردی که مهر ناشایستگی به خودت زدی که انصافا لایقش نبودی و واقعا تو بهتر از اونی هستی که نشون میدی، ولی اشکالت اینه که دیگران رو لگد میکنی تا شایستگیت رو حفظ کنی.
آقای اشکان خان، تو خودت خواستی که ما بیاییم و دلخوریهامون رو بیان کنیم، حالا وقتی هم میاییم تازه گیر میدی که چرا این مسایل رو اینجا مطرح میکنیم.
تازه تو چرا بدون اطلاع و تحقیق ادعا میکنی که من کمکاری کردم، از من پرسیدی که آیا کم کاری کردم؟ یا دوستان مدیر فرمودن که من کم کاری کردم؟ و شما هم به استناد حرفهای اونها این اتهام رو به من میزنید.
به نظر شما این خودش یه قضاوت یک طرفه محسوب نمیشه اصلا؟
اگر من از مجتبی انتظار تماس داشتم، فقط به خاطر این بود که مدیر ارشد این سایته و تمام تصمیم گیریها و رفع موانع آخرش به اون برمیگرده، و الا من چه احتیاجی دارم که کسی بهم زنگ بزنه یا نزنه؟
شهروز، خیلی متاسفم، جوابت به کامنت قبلی خودم رو هم هرگز فراموش نمیکنم و همیشه به خاطر میسپارم، چون کاملا قانع کننده و با انصاف و با کمال با وجدانی بود ههه.
واقعا از تقدیر و تشکر شایسته ای که از من شده کمال رضایت و خوشنودی خودم رو اعلام میکنم و در آخر فقط این رو تاکید میکنم که من هر کاری کردم به خاطر شاد کردن و رضایت هم محله ایهای عزیزم بوده نه چیزای دیگه.
فکر میکنم که دیگه حرفی نمونده، ناراحتم که خوش آمدم و ناخوش دارم میرم، ولی چه کنم که: راه رفتنی رو باید رفت.
خاطرات خوب و بد همه ی شما رو هم همیشه با خودم دارم و مرور میکنم.
همه ی شما رو دوست داشتم و خواهم داشت.
شاد باشید.

آقای چشمه بدون دیدن کامنت شما اون پایین نوشتم که غلط املایی توی پستها از شما ندیدم
کاش همه چیز حل بشه
اصلا این شرایط و این اتفاق ها رو دوست ندارم

شهروز یه چیزم به تو بگم باز شاید رستگار بشم
من به عنوان ویرایشگر چند ماه اخیر تو پستهای آقای مهرداد چشمه هیچ غلط املایی پیدا نمیکردم و پستهای ایشون تو رده ی پستهای حسین آگاهی و فرشته حسینی و کیوان شریعتی و بعضیهایی که اسمشون یادم نمیاد فاقد غلط املایی بودن
دو سه بار بیشتر به ایشون ایمیل نزدم اونم دو سه تا غلط املایی تو کامنتها ازشون دیده بودم
امروز کامنتتو دیدم و دور از انصاف دیدم که این کامنتو ننویسم
تو وقتی عصبانی میشی گاز انبری میزنی همه چیزو خراب میکنی
خیلی بد شد خودت هم خوب میدونی که خوب برخورد نکردی با کسی که چندین سال ازت بزرگتره
این دوتا کامنت رو خواهرانه به دوتا از دوستای نزدیکم نوشتم و انتظار پاسخ شنیدن و بحث رو ندارم.

س دوستان میگم اگه راه داره هنوز پست رو نبندید من دارم تک تک کامنتا رو میخونم و یه چندتا چیزم میگم ولی بزارید تا همه کامنتا رو بخونم بعد…راستش هنوز تو کامنت شست هستم…گرفتارم و نمیتونم همه رو یه جا بخونم…اگرم بستید که بی خیال…

سلام.
خب من نمیدونم بالاخره این گزارش اشکان کِی قراره نوشته بشه که پرونده ی این پست بسته بشه.
به نظر من انتشار یه پست مهمه ولی به موقع نتیجه گرفتن ازش و به موقع بستن بحث خیلی مهمتره که فکر کنم اشکان نزدیک به بیست کامنتی لا اقل با تأخیر تا این لحظه این کار رو کرده که تا همینجاش هم پیامدهای منفی داشته که امیدوارم هرچه زودتر این پست ختم به خیر بشه.
در مورد موضوعی که عمو چشمه و پریسیما اشاره کردن، من هرگز نگفتم پستهای شخصی ایشون غلطهای املایی و نگارشی داشتن. من گفتم پستهایی که ایشون از قسمت در انتظار بررسی منتشر میکردن گاهاً مشکلاتی داشت که ما مجبور بودیم مجدداً بریم و اونها رو تصحیح کنیم.
باید منصف باشیم و هستیم و انصافاً پستهای شخصی ایشون کامل و بینقص منتشر میشد و مشخص بود که زمان براشون گذاشته شده. منتها پستهایی که ایشون به عنوان ویرایشگر از بچه های دیگه منتشر میکرد مشکلاتی در برچسبها یا متنشون بود که ایشون نمیگم به عمد اما به هر حال اونها رو برطرف نمیکردن و ما خودمون مجدداً اونها رو اصلاح میکردیم.
به هر شکل من توقعی که از دوستانم چه اشکان و چه پریسیما و چه عمو چشمه داشتم این بود که دیگه وقتی من دیشب کامنت گذاشتم و بحث رو جمعبندی کردم، این بحث رو تموم کنن و ما از این به بعد بتونیم در عمل و با تعامل بیشتر مشکلات رو برطرف کنیم.
وگرنه که تا سه روز دیگه هم شما میتوونید بنویسید و هم من ممکنه بتونم جواب بدم. ما تا از این پست خارج نشیم و فراتر از یه کامنت نوشتن عمل نکنیم به نتیجه ی مناسبی نخواهیم رسید.
به هر حال این کامنت برای رفع سوء تفاهمی بود که برای عمو و پریسیما به وجود اومده بود و باید از طرف من برطرف میشد که امیدوارم شده باشه.
موفق باشید.

یه نکته هم به سامان بگم.
این که پستهای مرتبط با گوشی ظاهراً مشکلساز شده بود رو بانو در همین پست به ما تذکر دادن که ما هم ترتیب اثر دادیم. البته حذف این قسمت موقتی هست و میخوایم جاش رو روی صفحه تغییر بدیم و بیاد زیر هدینگ پاسخ دادن قرار بگیره که کمتر برای بچه ها مزاحمت ایجاد کنه. مرسی.

شهروز این پست اینجاست که بنویسیم و رفع سوء تفاهم بشه دیگا
ببین عمو فقط پستها رو منتشر میکردن دقیقا مثل خود تو و ویرایشهاشو من انجام میدادم
اصولا آقایون حوصله ی ویرایش رو ندارن کیوان هم استثناست خخخ
آقا اشکان هم هدفشون خیر بوده درست نیست دهنشون با آش نخورده بسوزه

شهروووووز! دمت گرررم. عالی بود.
عجیبه که سامان میگه با پستای مشابه مشکلی نداره. چون ما با انگشت تو سایت حرکت میکنیم و پستهای مشابه کل صفحه رو میگیرن شایدم بیشتر. برای من چند بار پیش اومده که انگشتم بخوره رو یه پست به طوری که وارد اون پست میشم. معمولا بعضی از پستهای مشابه مشابهن ولی بیشترشون فرق دارن.
اما به نظر من بخش قوانین رو باید از بخش راهنما یا سؤالهای متداول جدا کرد. چون راهنما رو فقط یه بار یا دو بار میخوانیم. ولی قوانین ضروریترن و باید بیشتر بهشون دقت کرد و هروقت به روزرسانی میشه، خوندشون. غیر از این که خیلی از اعضا نیازی به راهنما ندارن و همه چیزو بلدن یا تالا یاد گرفتن و ضرورتی نمیبینن بهش مراجعه کنن. وقتی قوانین دم دستمون باشه دیگه نمیتونیم بهونه بیاریم که ندیدیم. ولی تصمیم با شماست.
یه پیشنهاد دیگه هم دارم. تو موبایل حتما باید وارد پست بشیم تا بفهمیم نویسندش کیه. اگرچه اولویت موضوعه ولی فکر میکنم اگه بفهمیم نویسنده پست کیه بهتر باشه.
پیشنهاد دیگه من اینه که اگه امکانش باشه، مسؤولیت هر بخش با توجه به تعداد مدیرا و ویرایشگرا، به یه نفر سپرده بشه. مثلا بخش داستان و حکایت و شعرو شهروز مدیریت کنه. بخش نرم افزارو سعید. اینجوری نتیجه بهتری به دست میاد.
مرسی. ببخشید طولانی شد. خسته نباشید

به نام خدا.
به همه ی دوستان هممحلیم سلام ارز میکنم و به همشون احترام میذارم و تشکر میکنم از اینکه خواسته ی حقیر رو برای حضور در این پست اجابت کردید.
و همچنین سپاس فراوان و ویژه دارم از دوستانی که مدتی و به هر دلیلی که واسه من محترم تو سایت نبودند اما اومدند و به من احترام گذاشتند و مطالبشون رو در میون گذاشتند.
همونطور که قبلا هم ارز کرده بودم، این رسما آخرین کامنت این پست خواهد بود و از نظر بنده به عنوان نویسنده ی این پست و مسئول این پست، این پست پایان یافته محسوب میشه و از مدیران محل تقاضا دارم که بعد از این کامنت هیچ کامنت دیگری رو منتشر نکنند و کامنتهای این پست رو ببندند و سنجاق این پست رو هم بردارند.
و اما گزارش نهایی:
هدف ما از انتشار این پست: ما با همکاری و مشورت با مدیر محل و به منظور اینکه یک برآیند کلی از شرایط موجود محل به دست بیاریم، اقدام به انتشار این پست کردیم و طبیعی که تعدادی موافق عملکرد فعلی سایت بودند، تعدادی منتقد و تیم مدیریتی که هرکدام به سبک خاص خود با منتقدان برخورد کردند.
طبیعیست که هر رسانه ای بعد از مدتی به تغیر و تحول و حتی در مقطعی به بازنگری و تغیر رویکرد احتیاج داره.
سایت گوش کن هم به عنوان پایگاه شناخته شده ای برای نابینایان صرف نظر از درست بودن و یا غلط بودن رویکردها و سیاستهای اتخاذی فعلی، به تغییرات و تحولات اساسی نیاز داره.
اکنون با توجه به نظرات مطرح شده در این پست، اولین نکته ای که بیش از هر چیز به چشم میآید این است که: این سایت در شرایط کنونی به تغیر و تحول اساسی و بازنگری مجدد و رویکرد جدید احتیاج مبرم داره تا جایی که هرکدام از مدیران محل این موضوع را پذیرفته اند اما هر کدام نسبت به این باید و اجبار پیش آمده واکنش یکسانی نداشته و واکنشها متفاوت بوده است.
دو تغییر جزئی دیشب اتفاق افتاد که معتقدم که: به همین موارد و وعده هایی که دیشب داده شد نمیتوان بسنده کرد حد اقل تا زمانی که ببینیم این وعده ها به چه شکل و تا چه حد عملی خواهد شد.
نکته ی بعد: تغییراتیست که به ناچار در کادر مدیریتی محل باید اتفاق بیفته که برای این تغییر دو دلیل عمده وجود داره:
اول: عدم تمایل بعضی از دوستان به ادامه ی همکاری که به هر حال باید جایگزین مناسبی برای آنها منصوب کرد.
دوم: عملکرد ضعیفی گروهی از کادر فعلی که باعث انتقادات زیادی از سوی کاربران شده.
سه پیشنهاد:
در انتخاب کادر جدید دقت شود تا میزان حواشی احتمالی موجود در کادر جدید به حد اقل برسد و دایره ی این اختلاف نظرها و سلیقه ها به فضای عمومی سایت کشیده نشود.
از تعدادی مشاور در کادر جدید استفاده شود.
از کادر فعلی که اکنون بار سایت بر دوش آنهاست، در کادر جدید از تعدادی استفاده شود اما با اختیارات محدود، و گروهی دیگر از کار برکنار شوند.
در ادامه:
برای طراحی رویکرد جدیده سیاستهای جدید سایت، بنده با همکاری دو دوست خوبم در همین پست و با استفاده از نظرات دوستان برنامه ی راهبردی جامع و کاملی در کامنتهای این پست به وجود آمد که از هر زمانی که مدیران سایت به این پست رجوع کنند و مطالب موجود در این پست رو مطالعه کنند و نسبت به آنها نگاه مثبت و به دور از سوگیریها و جهتگیریهای خاصی که اکنون هم شاهد آن هم هستیم داشته باشند، بهترین بسته ی پیشنهادیست برای رقم زدن آینده ای بهتر برای این محل.
من و دوستانم با فراهم آوردن بستر مناسب برای اظهار نظر دوستان و مدیران، سندی را در آرشیو محل به یادگار گذاشتیم که هرگاه هر مدیری به آن رجوع کند میتواند از آن بهره ی لازم را بگیرد.
بنابر این ما دین و وظیفه ی خود را به جایی که عاشقانه دوستش داریم و به آن تعلق داریم پرداخته ایم.
اگر موارد مطرح شده در این پست اجرا شد که به مقصود رسیدیم و اگر هم که به هر دلیلی صلاح به اجرای آن نبود احترام محل و مدیرانش و اهالی محل به جای خود.
هم من و هم همکارانم در این پست صادقانه و عاشقانه و با تمام قدرت در همین محل به کار خود ادامه خواهیم داد.
در پایان از همه ی دوستانی که هر کدام به نحوی در به ثمر نشستن این پست نقش داشتند تشکر میکنم و بر خود واجب میدانم که از همه ی عزیزانی که به خاطر مطالب بنده خاطرشان رنجیده شد صمیمانه عذرخواهی کرده و طلب حلالیت کنم.
دست شما را به گرمی میفشارم و از خدای قادر و توانا آینده ای سرشار از صفا و صمیمیتها و دوستیها را برای محله اهالی خوبش آرزو میکنم.
یا علی مدد، بیحدو عدد.

درود. شهروز. من اون کامنتی که تو پست تو نوشتم از روی سیاست بود. دیدم نمیتونم زود قضاوت کنم در موردت با خودم گفتم که من این کامنتو میذارم اگه قضایای اخیرو فراموش کرده باشه خوب پس با یه دید دیگه ای به این کامنت نگاه میکنه. اگه هم کینه تو دلش باشه اونی میشه که نوشتی. از جوابی هم که دادی معلوم شد که هم کینه ای هستی و هم واقعاً مدیریت خودتو زیر سؤال بردی. من همین الآن هم اگه بخوای بری شدیداً مخالف هستم. ولی امیدوارم شیوه ی مدیریت کردنت تغییر کنه. کلاً اون دو پست آخری و کامنتی که برات گذاشتم کاملاً هدفدار بود که به هدفام هم رسیدم. اگه شما از وقتت میذاری دیگران هم از پولشون گذاشتن. پس نتیجه میگیریم که هر که به هر طریقی بتونه به این محله کمک میکنه. من همیشه میگم که من اصولاً با تغییر هیچ کس در هیچ جا موافق نیستم. فقط تغییر نگرش هست که میتونه به ما امکان پیشرفتو بده. وگه نه هیچ تضمینی نیست که نفر جدید هم راه نفر قبی رو بره. واقعاً چرا ما باید همیشه هی اعلام کنیم که من با کسی پدر کشتگی نداریم آخه مگه داریم. وقتی کامنت یا حرفی گفته میشه به همون متن یا حرف پاسخ بدیم. اونورو این ور پریدن چرا. حالا اگه کنفرانس برگذار شد حرفای زیادی هست که باید گفت. به امید پیشرفت محله.

درود. آقا تا زمانی که کنفرانس برگذار نشده بذارین این پست و کامنتاش باز باشه. تأکید میکنم اگه خواستار پیشرفت در روند کار هستید هیچ وقت نباید در مذاکره رو ببندید. من تو خیلی از کامنتا فقط اعلام مواضع رو دیدم نه چیز دیگه. به نظر من ما فعلاً تو فن بیان و اصول مذاکره باید تمرین کنیم. شاید کسی با خوندن همه ی کامنتا یه نکته ای دستش بیاد که بخواد بگه. چرا کامنتا باید بسته بشن.

سلام.
خب من با خوندن کامنت اشکان نظرم در مورد بستن کامنتها تغییر کرد.
دلیلش هم اینه که اشکان قرار بود تنها توی کامنت آخرش یه نتیجه گیری کلی داشته باشه و مجدداً بحث تازه ای رو شروع نکنه.
منتها به بخشی از کامنت اشکان توجه شما رو جلب میکنم:
نکته ی بعد: تغییراتیست که به ناچار در کادر مدیریتی محل باید اتفاق بیفته که برای این تغییر دو دلیل عمده وجود داره:
اول: عدم تمایل بعضی از دوستان به ادامه ی همکاری که به هر حال باید جایگزین مناسبی برای آنها منصوب کرد.
دوم: عملکرد ضعیفی گروهی از کادر فعلی که باعث انتقادات زیادی از سوی کاربران شده.
به هر حال من به عنوان یکی از مدیران این سایت باید از همکارانم حمایت کنم و این قسمت از کامنت اشکان رو نوعی طرح مسأله میدونم و امیدوارم که در این مورد بتونیم به نتیجه برسیم. از سوی دیگه، این حق برای بقیه ی همکاران من باید محفوظ باشه که در مورد این نقدی که نسبت به اونها صورت گرفته پاسخگو باشن. چرا که برای نمونه، ویرایشگران ما مدام دارن در کامنتها و پستها غلطهای املایی و نگارشی رو اصلاح میکنن اما نویسنده ی همون کامنت و همون پست در ادامه ی فعالیت خودش همون اشتباهات رو تکرار میکنه. این دیگه به عملکرد ضعیف ما برنمیگرده. بلکه به بیتوجهی اون کاربر به اصلاحاتی که در نوشته هاش صورت گرفته برمیگرده.
نمونه ی بارزش هم کامنت خود اشکان هست که بارها کلماتی رو اشتباه نوشته که ما در طول این سه روز بارها اونها رو اصلاح کردیم ولی باز هم در کامنت آخر این اشتباهات تکرار شده.
به فرض کلمه ی لا اقل یا حد اقل بارها توسط اشکان با ع نوشته شد و ما ویرایش کردیم. ولی باز هم در کامنت آخر همه ی اقلها با ع نوشته شده.
اگر نقدی هست دو طرفه هست پس اگر عملکرد ما به فرض هم ضعیف بوده، همکاری کاربرها هم در مواردی با ما ضعیف بوده و هیچ کمکی به ما نکردن که هیچ، بالعکس در مواردی به شدت به ما انتقاد کردن که چرا این نکات رو بهشون تذکر میدیم.
نتیجه این که، با توجه به این که کامنت اشکان در نتیجه گیری و جمعبندی استانداردهای لازم رو به عنوان یه جمعبندی نداشت، این پست همچنان ادامه خواهد داشت و ما منتظر نظرات سازنده ی شما و همچنین مشارکت بیشتر بقیه ی اعضای تیم فعلی مدیریت هستیم.

سلام مجدد به همه عزیزان.
دوستان من با پیشنهاد عباس یگانه موافقم که بخش قوانین و مقررات را از بخش راهنمای استفاده از سایت جدا کنید. مثلا وقتی وارد سایت می شویم بخش های مانند:
هر سؤالی داری اینجا بپرس
از اینجا می تونی برای محله کمک مالی بفرستی
آخرین پستها اینجاست
و غیره
را می بینیم.
خوب بهتر است بخشی هم با عنوان قوانین و مقررات سایت هم به این بخشها اضافه بشه تا ما کاربرها بتوانیم از آنها استفاده کنیم.
اما طرح لایک ها را که شهروز اعلام کرد به نظرم طرح بسیار خوبی است و تا حدود خیلی زیادی می توان مشکلات احتمالی را رفع کرد.
اما بنده با تغییر مدیران سایت موافق نیستم. چرا که همه عزیزان با خلوص نیت برای سربلندی محله تلاش می کنند و هیچ کس منکر زحمات عزیزان نیست. چون گرداندن این محله واقعا کار پر استرس و وقت گیری است و به افراد فشار زیادی وارد می کند. به همین لحاظ طبیعی است که در بسیاری از موارد مدیران نسبت به ما کاربران خرده بگیرند و یا به اصطلاح از کوره در بروند. اما ما هم باید آستان تحمل خودمان را بالا ببریم و دقیقا می توان مجددا به همان کامنت آقای حسین آگاهی اشاره کرد که بسیار کامنت مفید و سازنده ای هست.
از همه دوستان هم خواهش می کنم اگر در گذشته اختلاف سلیقه ای بین هر یک از شما اتفاق افتاده آنرا فراموش کنید و با ارائه نظرات سازنده به پیشبرد اهداف سایت کمک کنیم.
مجددا از تلاش همگی مدیران سایت تشکر می کنم و یک تشکر ویژه هم از تمامی کاربران سایت دارم.
با احترام به همگی شما دوستان خوبم

سلام به وحید عزیز.
این پیشنهاد شما و عباس رو هم بررسی خواهیم کرد و به زودی قوانین مناسبی برای سایت تدوین و منتشر خواهیم کرد که بر اساس این قوانین سایت به پیش خواهد رفت و دیگه جای حرف و حدیثی هم نخواهد بود.
موفق باشی.

سلام مجدد.
ببینید، در مورد عملکرد ضعیف کادر فعلی و نتیجه گیری عجیب و یک سویه ی اشکان باید توضیح بدم که من به شخصه همیشه دنبال یک نظم خاص و یک چارچوب توافقی بین کل کادر مدیریت بودم که همیشه مخالفان خودش رو داشت.
یک مثال بارزش رو بگم، زمانی که قرار شد در غیبت شهروز من کلیه ی حواسم رو به سایت متوجه کنم، در صورتی که ملیسا هم مسافرت بود، کیوان خیلی کار نمیکرد، پریسیما هم نبود، من میدونستم که باید روی سایت مسلط باشم، میدونستم که کارها رو طبق برنامه انجام بدم، که تا حدودی موفق هم بودم و حتی روز بود که تا حدود ۸ ۹ پست و یک عالمه کامنت رو با نظم ویرایش و منتشر میکردم و فقط کارهای فنی و پیچیده رو مجتبی انجام میداد، هیچ مشکلی هم نبود کارها هم روی روال بود.
من باز هم معتقدم که با برنامه ریزی صحیح و منظم خیلی بهتر از گذشته میشه کار رو پیش برد و تداخل و اختلافی هم بین همکاران به هیچ عنوان پیش نیاد.
یک شبهه ی دیگه رو من بهش اشاره میکنم که: اگه من با انتشار پست مذهبی مخالفت کردم، دلیلش فقط و فقط به این دلیله که بعضی از دوستان ما دچار ضعف ظرفیت میشن، و یا عمدا به تشنج آفرینی دست میزنن تا دشمنی شخصیشون رو به همه مسایل و دست اندرکاران سایت تامین بدن.
پست مذهبی اگه جلوی کامنتهاش بسته باشه که باعث سو استفاده های شخصی نشه خیلی هم شاید مفید فایده باشه، به نظر من اگه تقابل پست پیش بیاد بهتر از تقابل کامنت هست.
من به طور جدی امیدوارم که این موضوعات و مشکلات برای همیشه حل بشه تا این نشه که از این پستها بیاد و این جور مباحث مطرح بشه.
اگه من بجای اشکان بودم، یا دست به انتشار این پست نمیزدم، و یا به شکلی مدیریتش میکردم که یک جانبه گرایی و طبق حرف و حدیسهای بیشتر واهی نتیجه گیری نمیکردم.
واقعیتش من بیشتر فکر میکنم که اشکان این پست رو خیلی بی مطالعه و غیر منصفانه پیش برده که طبق شناختی که من از اشکان داشتم خیلی ازش بعید بود.
شاید هم واقعا دلسوزانه بوده که من بیشتر دوست دارم اینطور تصور کنم که بازم البته باید با درایت و مطالعه ی بیشتری این کار رو میکرد، و یا اصلا نمیکرد.
ضمنا من در چند هفته ی گذشته واقعا از دست شهروز ناراحت بودم چون انتظارم ازش خیلی بیشتر از این حرفها بوده، و دلم میخواست این یکی دوتا پست منتشر نمیشد که کار به گله و گله گزاری برسه.
شاید هم حق با شهروز و دوستان دیگه باشه و من زیادی حساس و موشکاف باشم.
با این حال اگه شهروز که یکی از عزیزترین دوستان من هست رو مسلما غیر عمدی به چالش کشیدم و یا ناراحتش کردم، در محضر همه ی شما عزیزان بشدت ازش عذرخواهی میکنم و ازش میخوام که تا اونجایی که تقصیر من بوده از من بگذره، و اون قسمتهایی رو هم که مقصر خودش بوده ترمیم کنه و دیگه تکرار نکنه.
شاهروز خان خعععلی مخلصیم داداش.

سلام
ظاهرا این پست تموم شدنی نیست خخخ
در خصوص چالش هایی که شهروز در ارتباط با طرح مذکور بیان کرده بود، دیروز به صورت مفصل شاید بیش از سه ساعت با هم بحث و بررسی کردیم و تا حدی به جمعبندی رسیدیم.
به هر حال هر چه که هست، امیدوارم در نهایت به نفع محله باشه و روز به روز شاهد رشد و توسعه اون باشیم.
فقط اومدم بگم عمو جان، خوشحالم که اینجایین.
بمونید تا با خرد جمعی، اینجا در عمل بشه همونی که باید بشه
محله نابینایان

سلام به همه و سلام ویژه به عمو چشمه ی گرامی
حضور صمیمی شما در پست ها و کامنتها و بخش مدیریت محله باعث افزایش کیفیت مطالب و بیشتر شدن دوستی ها و محبت ها میشه منتظر حضور شما در بخش های مختلف محله هستم

درود. آنچه بعد از مطالعه ی حرفای دوستان به نظر من میرسه.

۱. نیاز محله به یه چت روم جامع و کامل با فیلترهای موضوع آزاد, سرگرمی, بخش مربوط به خانمها و آقایان. به این معنی که خانمها بتونن بدون مزاحمت آقایون با هم
چت کنن و چتهاشون از دید آقایون پیدا نباشه. به عبارت دیگه یه فیلتری که بتونه این دو رو از هم جدا کنه. البته بخش مشترک هم باید باشه.

۲. موافقت با موارد دینی با شروط زیر.

۲.۱. پوشش اخبار همه ی ادیان.

۲.۲. پوشش نرم افزارهای سازگار با صفحه خوانها در مورد همه ی ادیان.

۲.۳. بسته بودن همه ی کامنتهای پستهای دینی برای جلوگیری از اختلافها.

۲.۴. موارد دست نوشته شعر و آهنگ به نظر من نباید باشه.

۳. نیاز محله به مدیری برای برنامه ریزی جهت تسریع در روند پیشرفت محله, و جمع آوری طرحها و برنامه های کاربران برای جلو بردن اهداف محله.

۴. نیاز محله به مدیری جهت روابط عمومی برای مدیریت مواقع و موارد چالشی و تعامل سازنده با کاربران در جهت هم افزایی بیشتر با مدیران محله.

۵. نیاز محله به داشتن قانون جامع و کامل به گونه ای که وظایف همه مشخص باشد.

۶. هماهنگی مدیران با کاربران قبل از انجام هر تغییر و تحول در محله. با پستهای اطلاع رسانی.

۷. اسکن کارت شناسایی کاربران جهت احراز هویت آنها.

۸. انقلاب مخملی علیه شهروز در صورت عدم رعایت موارد گفته شده. خَخ. خَخ.

شهروز. من همینجا واقعاً میگم که هیچ کینه ای ازت به دل نداشته و ندارم. امیدوارم این حس دوطرفه باشه. در ضمن در حضور همه ی هم محلیها هم ازت معذرت میخوام اگه
از من آزرده خاطر شدی. واقعاً من هیچ دشمنی با هیچ کسی ندارم. خودت هم میدونی که خعییلی برام عزیزی. ولی هر وقت یه انتقادی یا طرح مشکلی میشه سریع فکر میکنی
که طرف میخواد تو رو بکوبه یا از این حرفا. مطمئن باشیم اگه خودمون ضعفهامونو به هم یادآوری نکنیم, هیچ کس به ما یادآوری نمیکنه.

باز هم در ضمن تو روابط عمومی هیچ وقت یه الگوی رفتاری رو با همه پیش نمیگیرند. یعنی به عبارت دیگه اگه من یه اشتباهی کردم دیگه اون اشتباه رو در برخورد با دیگران
به کار نمیگیرند. مثلاً کسانی که ما میشناسیمشون خوب بلدن چه طوری شبهه پراکنی کنند. به اینا میگن معادل سازی رفتار.

تو فن بیان به هیچ وجه در مورد اینکه فلانی چه کار کرده یا چه کار میکنه ندارند. تو فن بیان فقط به حرف گفته شده جواب میدن.

کسانی که فلسفه خونده باشن خوب میدونن که مغلطه یعنی چی. پس خواهشاً در پاسخ به کاربران رعایت مغلطه گویی رو بکنید.

خوبه که مدیران محله کمی در مورد فن بیان و اصول مذاکره مطالعه داشته باشن. چون اونا هستن که باید به افکار ماها جهت بدن. اونا هستن که باید مدیریت کننداونا
هستند که باید روی آتیش آب بریزند اونا هستند که میتونند حساس بودن ما رو با رفتارر درستشون از بین ببرند. و مدیریت فقط در کار با وردپرس خلاصه نمیشه. اگه اینجور
بود که همه بعد از دیدن مهارت میتونستند مدیر باشند.

شهروز. عزیزم بعضی وقتها یه اصولهایی مطرح میکنی که واقعاً نمیدونم چی بگم. نمونش هم تو همین کامنتها هست دیگه. هر که عصبانی میشه یعنی معلومه که یه جای کارش
اشتباه هست یه چیزی تو همین مایه ها گفته بودی. پس با این حساب درسته که من هم بگم عصبانیت تو در مورد کامنت من به معنی اینه که شما پولا رو بالا کشیدین. قطعاً
که این طور نیست. هست آیا.

باز هم همینجا میگم که اگه کسی یا کسانی به هر نحوی از من رنجیده خاطر شدند معذرتخواهی صمیمانه ی منو پذیرا باشند و بگذارند به حساب بیسواد بودنم.

بچه ها فراموش نکنید که محله با حضور ما محله شده و اگه ما با هم نباشیم وبلاگ هم نخواهد بود. پس عقل حکم میکنه که قدر با هم بودنمونو بدونیم.

۹. اگه باز هم چیزی به نظرم برسه میام میگم یا میگن. به امید موفقیت محله.

درود. آقا اجازه من یه چیزی یادم رفته بود بذارین بگم. میخوام یه نفرینی بکنم, همه بگید الاهی آمین.
اگه ویرایشگری غلط املایی یا نگارشی از من دیدو بهم نگفت الاهی چشاش بینا بشه, دیگه سیستمش هم با نرم افزارهای واژه پردازها کارر نکنه. خَخ. خَخ. در ضمن از خانم پریسیما که غلطهای منو بهم یادآوری میکردند هم صمیمانه کمال تشکر رو دارم. همچنین از آقا کیوان عزیز هم که هم اکنون به من لطف میکنند هم تشکر میکنم. واقعاً ممنونم که به فکرر پیشرفت این بنده ی حقیر هستید.
یه چیزی هم به شهروز بگم که بدون هیچ کس بدون عیراد نیست. سفرنامه ای که در مورد اردوی گوش کن بود یه غلط املایی داشت که عمو حسین درستش کرد. پس ما همه باید به هم کمک کنیم. گرفتن عیراد از کسی به معنی عیراد گرفتن از شخصیتش نیست. اگه اینا رو متوجه باشیم با موضوعات نرمتر برخورد میکنیم.
باز هم به امید پیشرفت محله.

سلام
به نظرم اصلا خوب نبود که غلط املایی هم دیگه رو به رخ هم کشیدین؛ خوشم نیومد.
دوستان؛ آقای آذر ماسوله اون طوری که من فهمیدم با گوشی توی محله میگردند. پس یکی دو غلط املایی از ایشون چیز عجیبی نبوده و نیست.
بعد هم چرا همش به کارت شناسایی گیر دادین مگه مشکلات سایت از این ناشی شده که کسی با نام خودش اینجا نبوده ! چرا فقط بلدین به حاشیه گیر بدین هااان
اصلا به آقای yچه که کسی با چه نامی بیاد محله؛ مهم اینه که هر کسی از نت منزل یا گوشی شخصی خودش وارد محله میشه آی پی همه معلومه پس در صورت بروز مشکل کسی از دست قانون در امان نخواهد بود؛
به جای این کارا یه برنامه خوبی برای بهبود اوضاع فعلی بدین
من جای تیم مدیریت فعلی بودم موقتی چند ماهی میرفتم کنار زمین بازی؛ و بازی رو تماشا میکردم تا برخی بی ادعاها بیان ادعای منم منم رو ثابت کنند.
مرسی آقای آذر ماسوله ی طوری نوشتی کامنتا بسته نشه هر چند یک عده دادشون در اومده بود که بیایید ببندید خخخخخ مرسی آقای حسینی که کامنتو نبستین بر خلاف کامنت قبلیتون. اگه نه حرفام تو دلم میمونداااااا
ما هندیا همینمون موجب عبرت همه است که در پایان همه با هم آشتی آشتی
هااا بلیا خوب خرسندم و بسیار هم خوشحال که عمو چشمه هم دیگه از مسافرت برگشتند به محله خودشون.
عمو روزهاست که محله را برای ورود شما آزین بسته بودیم. مرسی که اومدین قدم رنجه نمودین شکلک ارادت سیتا به عمو چشمه مهربون
راستی آقای مجری هنوز کامنت آخری شما رو هم نخوندم چون طولانی بود شکلک در انتظار بررسی خخخخخ

درود. من اسکن کارت شناسایی رو در تأیید حرفای سعید گفتم و واقعاً شدید هم با این کار موافق هستم. مطمئن باشید که خودم هم اگه چنین اقدامی بشه حاضرم اسکن کارت شناساییم رو بدم. ما به مدیرامون کاملاً اعتماد داریم پس هیچ نیازی هم به نگرانی نیست. در ضمن برنامه هم برا اجرا دارم و در صورتی که رغبت و تمایل برای پذیرش ببینم حتماً ارائه میدم. یه کمی آرومتر. شما اگه یه کافینت ساده هم برید ازتون درخواست کارت شناسایی میکنند. رفاقت و صمیمیت جای خودش. قانون و رعایت قوانین هم جای خود. هیچ کدوم نباید فدای دیگری بشه. در ضمن من نظر خودمو گفتم و یکی از اصول تعامل سازنده احترام به نظرات دیگران هست.

تو سایت ریاست جمهوری هم اسکن شناسایی که سهله حتی نام هم نمیخواند
در ثانی من تو کامنتم به نظر شما توهینی خدای ناکرده ندیدم که هیچ؛ اتفاقا هم منم نظر خودم رو گفتم. اگه همه نقداتون به آقای حسینی هم طبق همین برداشت هست که. . . دیگر سکوت چی بگم والا
به هر حال شرمنده اگه موجب ناراحتی شما شدم.
موفق باشین.

درود. نه. من اتفاقاً هیچ وقت ناراحت نشدم و نمیشم. در ضمن اگه هم عیرادی به نظر من وارد دونستید عیراد به شخصیت من نیست که بخوام بالا و پایین بپرم. من با توجه به این که گفته بودید همین بی ادعاها من هم گفتم پس باید جواب بدم وگه نه که اصلاً جواب هم نمیدادم. چون این حرف سعید بود و من هم قبولش دارم. در ضمن شما چیز بدی نگفتید که من بخوام ناراحت باشم. مطمئن باشید من از بدترین فحشها هم بهترین نکاتو میتونم بیرون بکشم. حرف شما که متین بود.

راستی دوتا چیز دیگه:
۱. اگه لازم باشه تغییرات زیادی تو پست کسی اعمال بشه، موارد مشکلدارشو بهش بگین تا خودش اون تغییراتو اعمال کنه.
۲. این پستای غلط نکنیمو یکی بیاد ادامه بده. خخخخخخ

سلااااام… عمو چشمه…من در مرخصی و تحریم بسر میبرم… ولی اونقدر برامون عزیزید که یه نفس دویدم اینجا تا اینا بهتون بگم و برم که: باشید عموووو…چون خیلی دوستون داریم…خدافس…

سلام به علی کریمی جعلی.
خب این هم اسم بود تو گذاشتی؟ خب اگه یه وقت اصلش بیاد گیر بده این نام کاربری چیه به نام من زدید ما چه طوری به این ثابت کنیم که تو وجود واقعی داری آخه؟
من نه با تو و نه با هیچ کس دیگه ای به استثنای یکی دو نفر مشکلی ندارم که اون یکی دو نفر هم مشکلاتشون با من عمیقتر از این هست که با این پست زدنها و نقدها حل بشه.
به هر حال منم اگر متقابلاً به قول پریسیما رفتار گاز انبری جایی در موردت داشتم پوزش میخوام.
فقط در مورد چتروم که گفتی باید ببینیم از نظر فنی این امکاناتی که گفتی قابلیت اجرایی دارن یا نه.
در مورد پستهای مذهبی هم که کامنتها بسته باشه باید بگم که حق مسلم منتشر کننده ی هر پست هست که از کامنتهای پستش بازخورد بگیره و ما یا نباید اجازه ی انتشار پستی رو بدیم یا اگر دادیم حق نداریم نویسنده ی اون پست رو از حقوق مسلمش محروم کنیم.
برای اسکن کارت ملی هم به نظرم شاید در حال حاضر کمی سختگیرانه باشه. اگه روزی روزگاری ما شخصیت حقوقی پیدا کردیم روش کار میکنیم.
این پاسخ در مورد دیدگاه سیتا رو هم بدم که درسته اشکان با گوشی میاد. ولی به هر حال بعضی ایرادات نوشتاریش نشونه ی عدم اطلاع درستش از نوشتن درست اون کلمه هست.
به هر حال توقع ما از کامنت آخر اشکان یه قضاوت منصفانه بین طرفین بود که متأسفانه از نظر اشکان همه چیز از طرف ما مشکل داشته و کاربرها هیچ تقصیری نداشتن و این چندان منصفانه نبود.
به هر حال با وجود تمام ضعفهایی که قبولشون هم داریم، معتقدیم که خیلی وقتها هم بوده که کاربرها با ما همکاری لازم رو نداشتن و خیلی از برنامه هامون به این دلیل دچار مشکلاتی شد.
ممنون.

سلام به عمو چشمه ی خودمون.
اگه دوستان متهم به فیلم هندی بازی کردنمون نکنن، میخوام بگم خیلی مخلصیم، خیلی کوچیکیم، خیلی آقایی.
این سایت با تمام مشکلاتش هیچ معلوم نیست فرداروز باشه یا نه. ولی منو شما هستیم و کلی اتفاق خوب که تو گذشتمون افتاده، کلی سفر که ازش کلی خاطره داریم، کلی لطف و مردونگی که از شما به من رسیده، کلی چیز دیگه که همش فقط مال رفاقتیه که بینمون بوده و هست و خواهد بود.
میگم حالا که اینا رو گفتم، داری یه صد تومن دستی به من بدی خخخ.
الفرااااااااار.

درود. از نظر فنی امکان خیلی از چیزا هست. خیالت راحت که میشه. چون در حال حاضر چت روم نداریم, نمیتونیم به کسی بگیم کامنت غیر مربوط نذار. این ضعف محله هست نه ضعف من کاربر. در مورد اسمم هم اگه بیشتر اعتراض کنی, عوضش میکنم میذارمش فرهاد مجیدی.
باز هم میگم از نظر فنی امکان خیلی چیزا هست. فقط امیدوارم خیلی زود این مشکل عمده حل بشه که الکی به کسی نگیم آقا یا خانم اینجا کامنت غیر مربوط نذار. وقتی داریم در مورد موضوعی حرف میزنیم باید پشتمون به یه امکانی گرم باشه. یعنی بعد از طراحی یه چت روم جامع و کامل اون وقته که میتونیم گیر بدیم که اینجا کامنت غیر مربوط نذارید.
حتی امکانات زیادی ما میتونیم به این چت روم اضافه کنیم. پیشنهادات فنی و برنامه های من بمونه بعد از ایجاد این چت روم و عمل به درخواست برنامه از طرف کابران.
واقعاً خوشحالم که این حسی که گفتم دو طرفه بود. پس من میتونم اون انتقامی که وعدشو به بچه ها داده بودم ازت بگیرم. باز هم میگم امیدوارم دوستیهامون همیشگی و پایدار باشه و هیچوقت انتقاد از کسی رو انتقاد از شخصیتش ندونیم. همچنین معادل سازی رفتار هم یکی از بدترین ضعفهای جامعه ی جهان سومی هست که امیدوارم تو ما کمتر بشه.

س رفقا خوب یه کارای میکنید که آدم کف اش میگیره…این همه کامنت!!!والا من که کم آوردم هم از نظر وقت و و حوصله پی چندتا پیشنهاد میدم شاید تکراری باشه و بچه ها گفته باشن ولی چون کامنتا رو از شماره شست به بعد نخوندم میگم…
۱-مدیریت ها دسته بندی بشه و نسبت به شخصیت آدمها باشه…
مثلا من از این پست دستم اومد اشکان واسه مدیریت کامنت ها مناسب هست چون ظرییت و دید وسیعی داری(اشکان مثال بود)
۲-مجتبی باید همیشه باشه و خودی نشون بده
چون مجی ظرفیتش بالاست و هرچی بهش میگن برش نمخوره…البته باز نگید گوشه به کسی زدم
۳-به شناسنامه و این چیزا گیر ندید بزارید ملت آزاد باشن
مگه اونجایی که اسم کاربری کسی زشت یا…باشهخداییش بودن یلدا بهتر نبود از نبودنش من وقتی رفتم بعدش یلدا اومده اصلا نمیشناسمش ولی تو کامنت های همین محله خوندم این نوشتن شکلک کار اون بوده….
۴-صفحه اول سایت رو به شکل اولش برگردونید
کاربر زورکی که نیشه گرفت…الان واسه امثال من مشکل درست کردید!مگه تو این سایت فقط کاربرها میان….خیلی هام یا عضو نیستن یا مثل من از قدیمی های نیمه دلبسته هستند….
۵-فشار رو حتما از روی شهروز کم کنید که بعضی وقتا از کوره در میره و چون فلسفه خونده میزنه به مغلطه و عصبانیت
البته بهش کمی حق میدم ولی خوب اگر کارش کمتر بشه اونم اخلاقش بهتر میشه…
۶-از کاربرا و نویسنده ها بخوایید خودشون مطلبشون رو ویرایش کنن…
به شخصیت طرف بر میخوره پستش رو قسمتی یا همشو حذف کنید
۷-این کامنت های در سف انتظار رو درست کنید…
مثلا من که کامنت میدم ای پی و همه چیزم معلوم هست و قابل پیگیری پس این خنک بازی ها رو نکنید
۸-تهدید نکنید کاربرا رو…
مثلا یکی از ویرایش گرای شما تو پست اول تاریخ هنر..رهگذر به من گفت دیگه به سایت ما نیا!!!من جوابش رو ندادم چون ارزشش رو نداشت..یادمه قدیما من بیشترین گیرو به مجتبی میدادم اون زمانی که خیلی ها بهش استاد و…میگفتن ولی یه بار نگفت سایت نیا!!!!حالا میفهمید وقتی ما از قدیم یاد میکنیم واسه چی هست
۹-اسرار کاربرا حفظ بشه
چرا باید یکی از ویرایش گرا فامیلی منو که از رو میلم برداشته بیاد بگه!!!و بعد مدیر ارشد هم بندازه گردن خودم که مثلا خودت جایی گفتی!!گرچه که میدونن من کی هستم !!!
الان دیگه چیزی یادم نمیاد

درود. آقا کامنت ۱۸۱ رو درست کنید. همش شده مغلطه. حالا ملت میگن من همه ی اینا رو نوشتم. من تو کامنتم فقط یه مشکل داشتم اونم این بود که مغلطه رو با ق و ت نوشته بودم. ممنون میشم. درست بشه. ضمن تشکر از دوستان ویرایشگر ازتون میخوام یه کمی بیشتر دقت کنید.

سلام مجدد!
الهی شُکر، واقعا خیلی خوشحال شدم!
امیدوارم همه چی به خیر و خوبی تموم بشه، امیدوارم همه سوء تفاهما به خوبی رفع بشه!
بابت بازگشت مجدد عمو چشمه و دوستی مجدد شهروز و علی کریمی خیلی خوشحال شدم، نمیدونم چه طور ابراز کنم، خدایا واقعا شُکر، امیدوارم بازم از این اتفاقات خوب خوب تو محله داشته باشیم و حتی بهتر از این.

خب حالا که تا اینجا اومدم یه پیشنهاد هم بدم!
اگه امکانش هست، یه افزونه به امکانات سایت اضافه کنید که هر کس بتونه کامنت خودشو ویرایش کنه.
مثلا پنج دقیقه بعد از ارسال دیدگاهش فرصت داشته باشه که اگه میخواد تغییری در دیدگاهش بده یا اونو به طور کامل حذف کنه.
آهان راستی منم با اضافه شدن چتروم موافقم. اگه بازم نکته ای به عقل ناقصم رسید دوباره میام

دوستان گل!با بستن کامنتها در پستهای مذهبی بسیار موافقم!به هر حال باید در نظر داشته باشیم که محله ما دارای شرایط خاص هستش و افراد مختلف با هر سلیقه و اندیشه ای دارن رفت و آمد میکنند!خواهشا نویسندگان پستهای مذهبی در این یک مورد خیلی انتظار بازخورد نداشته باشن دیگه!یا اگر هم مصر هستند میتونه بازخوردها به ایمیل شخصیشون ارسال بشه و حالت شخصیتری پیدا کنه!به هر حال من این نظر رو لایک میکنم

در مورد بسته شدن دیدگاههای پست های مذهبی:
درسته که نویسنده میتونه از مخاطب بخواد که نظر پیشنهاد یا انتقادی که داره را از طریق ایمیل مطرح کنه، اما به نظرتون هر کس در روز چند بار به ایمیلش سر میزنه؟ اگه شخصی دنبال بهانه و دلسرد کردن و اینا باشه اتفاقا راه براش بازتره، ممکنه به خاطر بسته بودن دیدگاهها عملا از پست خیلی استقبال نشه، اگر کسی سؤال براش پیش بیاد مثلا در مورد کار کردن با فلان نرمافزار مذهبی که موضوع اون پست هست خب معمولا در محیط کامنت دونی سریعتر میتونه به جواب سؤالش برسه، تأکید کنم که اینا فقط نظر شخصی منه.
در پایان امیدوارم به زودی شاهد روز و روزهایی باشیم که بیشتر از پیش به علایق سلایق و مهمتر از همه به اعتقادات همدیگه احترام بذاریم.
در پناه حق!

با سلام مجدد خدمت شما دوستان. بله آقا جواد. من میپذیرم که اشتباه کردم. شما هم منو میبخشید. امیدوارم. خوشحالم که آشتی کردی جناب چشمه. بیشتر اینجا بیا. ما به وجود شما افتخار میکنیم. شاد باشید

وای وای بر کسانی که. . . دیگه باقیشو نگم بهتره؛ آقا خانم چرا کامنت پریسیما از این پست رو حذفش کردین آیااااا
آیا آآآآ قرار نبود کامنتی از این پست حذف نشود علامت سوال بزرگ
آخه چرا چرا
بابا بنده خدا حرف دل خیلیا رو گفته بود؛
پریسیمای عزیزم کامنتت تو زباله دانی محله رو لاااااایک

من از دوستان خواهش میکنم دیگه نظارتشون رو در حد ذره بین روی عملکرد ویرایشگرا متمرکز نکنن.
به هر حال ویرایشگر هم احتیاج به آرامش فکری داره برای انجام کارهاش.
سیتا خانم لطف کنید در مورد حذف و بازگشت کامنتها انقدر حساسیت نشون ندید.
به خصوص که کامنت مورد نظر شما مربوط به همکار خودمون بود و ایشون خودش کامنت خودش رو حذف کرده و صلاح دیده که کامنتش رو منتشر نکنه.

هر چه گفتیم جز حکایت دوست, در همه عمر از آن پشیمانیم. از دوستانی که از من دلگیر شدن عاجزانه و صمیمانه پوزش میخوام. امیدوارم بتونم حد اقل از این به بعد دوست نسبتا خوبی باشم. دوستتون دارم
امضا
k.sh

نه بابا آقای شریعتی تو این محله همه دلا صاف و همه چی آرومه،
شما هم الان برین جنگل خوااااب حتما فردا روزی اینجا تو محله هستین خخخخ
راستی آقای مجری کجاند آیااااا خبری ازشون نیست اگه ترور نشده باشند

خب من فکر میکنم دیگه به انتهای این پست و مباحثش رسیدیم.
من ظهر مانع بسته شدن پست شدم، چون اشکان مطالبی رو نوشت که این حق رو ایجاد میکرد که بقیه ی دوستان هم بیان و دیدگاهشون رو در مورد این مباحث مطرح کنن.
همین هم شد و نظرات خوبی هم داده شد و پیشنهادات منطقی هم داده شد و قطعاً تمام این مسائل و پیشنهادات و انتقادات بررسی خواهد شد و قطعاً تا حدی که در توانمون باشه و تا حدی که امکانش باشه به همه ی مواردی که مطرح شد رسیدگی خواهیم کرد.
چیزی که از این پست به دست اومد این بود که به هر حال تیم مدیریتی نقاط ضعفی در اداره ی این محله داشته که باید برای رفع اونها تلاش کنه که این اتفاق مطمئن باشید که خواهد افتاد.
در ادامه هم مشخص شد که کاربران هم گاهی با وجود حسن نیتشون شاید منصفانه قضاوت نکردن و به هر حال در مورد موضوعی نظراتی دادن که درست نبوده که بهتره در مقابل پذیرش تیم مدیریت در مورد اشتباهات و نقاط ضعفش، مخاطب این محله هم اشتباهاتش رو بپذیره و هر دو طرف سعی کنیم که بیشتر به هم نزدیک بشیم و به جای این که در مقابل هم باشیم، در کنار هم باشیم تا بتونیم به اهداف بلندی که این محله داره که همون اتحاد نابینایان و تلاش برای دستیابی به توانمندی و استقلال و در نهایت گرفتن حق و حقوق مسلم خودش از جامعه هست دست پیدا کنه.
به هر حال اشکان هم میتونست بیاد و در جواب دوستانی که بهش انتقاد کرده بودن نظراتش رو بنویسه. هرچند که من با اشکان تلفنی صحبت کردم و این اطمینان رو به همه ی همکارانم میدم که اشکان فقط و فقط از روی حسن نیت این مطالب رو زده و هیچ نیت و قصد بدی نداشته.
هرچند بهتر بود که خودش میومد و حرفش رو میزد. ولی با توجه به این که حدود ده ساعت از کامنت آخرش میگذره، ما اینطور تلقی میکنیم که تمایلی به ادامه دادن بحث در این پست نداره پس در نتیجه، با اجازه ی همه من این پست رو پایان یافته اعلام میکنم و کامنتهای این پست بسته میشه و ما در عرضیابی عملکرد و برنامه ریزیمون برای آینده، قطعاً تا مدتها کامنتهای این پست رو مطالعه خواهیم کرد و از دستآوردهای این پست استفاده خواهیم کرد.
پس تا فرصتی دیگر و پست هم اندیشی دیگر که امیدوارم به همین زودیها باشه، مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید.
بدرود.