خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

ترانه ی نقاشی بد طرح از پوریا علیپور

درود به همگی. وقت  به خیر. باز هم اومدم با یک ترانه ی عاشقانه با رنگ و بویی غمگین. امیدوارم مورد توجه و پسند شما گرامیان واقع بشه.
و اما متن ترانه:جوابِ بی کسی هامو چی میدی،
تو که حَرفایِ قلبم رو شنیدی.
چرا راحت گذشتی از کنارم؟،
ولی اشکایِ چِشمامو ندیدی.
بَرا راحت شدن از ترس تعقیب،
تو حتی بالِ پروازم رو چیدی.
تو با له کردن شخصیّتِ من،
نِشون دادی که بی رحمی، پلیدی.
به روی قلبِ من با رنگ دوری،
چه نقّاشیّ بد طرحی کشیدی!
که حالا زِندِگیمو تار کرده،
نِمیبینم دیگه رنگ سپیدی.
زدی زخم جدایی رو دلِ من،
ولی با سرعت از پیشم دویدی.
پیِ مَعشوقِت و واسه من اینجا،
یه دنیا دَردو حسرت آفریدی.
شدم این روزها نزدیکِ نزدیک،
به مرگِ روح و حسّ نا امیدی.

۲۳ دیدگاه دربارهٔ «ترانه ی نقاشی بد طرح از پوریا علیپور»

سلام و درود بر پوریا جان عزیز واقعاً که خیلی عالی بود و من یکی که خیلی لذت بردم واقعاً که خیلی عالیه این دلنوشتها بازم مِقسی بابت این شعرت امیدوارم یا یه روزی اولین کتاب شعرت منتشر بشه یا آلبومت با صدا و شعرهای خودت رو منتشر کنی در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

درود بر آقا شهروز حسینی. یه بار دیگه تولدتون رو تبریک میگم. از لطفتون خیلی خیلی ممنونم. تو اون پست هم که مربوط به تولدتون میشد به این خاطر گفتم از دستم ناراحتید که سر ثبت نام و اینها یه کوچولو بحثمون شد. البته من قصد بدی نداشتم. امیدوارم اگر واقعاً مشکلاتی بر سر راه دارید حل بشه، روز به روز پیشرفت کنید و موفقتر از امروز به زندگی ادامه بدید. شاد و سربلند باشید

سلام آقای علیپور…
رسم روزگار اینه که شاعر دردهاشو بخونه و چه چه بزنه و اشک بریزه و دیگران کف بزنن…ترانه هاتون قشنگه…یه کم کار کنید ترانه سرای خیلی خوبی میشید…آفرین بر شما

بعضی دوستای من ترانه سرا هستند میگن ترانه هاشونو تا ۲۰۰ تومن هم با خواننده ها قرارداد می بندن…نمیدونم والله چطوریاست…باز از آقای هومن که خواننده هم هست سوال کنید ببینید چطوره بازار ترانه فروشی…بعضی از دوستان هم با اسم مستعار برای اون ور آبیها میفروشن.

خلاصه عاشقی هم پول توشه….خخخ

منتظر ترانه های قشنگتون هستیم.

مرسی عزیزم…فدای تو خانومی
من تا حالا باهاشون کار نکردم نمیدونم چطوریه
ولی توی کامنت ها دیدم که گفته بودن سر هم بهتره…
من غلط دیکته و نایپی نداشته باشم کلی هنر کردم…خخخ
بچه ها خودشون کلمات تو ذهنشون هجی می کنند متوجه میشن…به من سخت نمیگیرن…خخخ
باشه چشم…این دفعه یه خورده توجه میکنم.

منم شنیدم…بچه ها توی سفر مشهد همش مسیجاشونو چک می کردن…خیلی تند میخوند من متوجه نمیشدم…خخخخ…یعنی تو خماری مسیج یه بنده خدایی مونده بودم…شکلک تجسس در کار دیگران ممنوع…خخخ…گوشی یکی از بچه ها هم هر وقت ویس میده توی واتس آپ میگه….نمایش نمایش….تندو تند میگه من باقیشو حالیم نمیشه چی میگه…ولی با نمکه صداش چون منو یاد کارتونهای آدم فضایی و آدم آهنی که بچه بودیم نشون میدادش میندازه…و یاد علیرضا خمسه توی اون فیلمه که می گفت…خپیت اگه این دماغ بزرگتر بود بهتر نبود هه هه….صداشو دوست دارم…یه بارم یکی از دوستای نابینای اینترنتی یه ۵ سال پیش بود…برای کنجکاوی ماها توی وبلاگش با صفحه خوانش یه چیزایی راجب معرفی خودش ضبط کرده بود گذاشته بود برای کنجکاوی کاربرهایی مثل من که اون وقت متعجب بودن یه نابینا چطوری با نت کار میکنه؟!
اونم بامزه بود صدای صفحه خوانش…من که دوست داشتم.
اون روزا که از این پیشرفت های نابیناها تعجب می کردم اصلا فکر نمی کردم یه روزی برسه مثل امروز که یه دوست نابینایی که قبلش بهم زنگ زده بود براش پیامک زدم بعدش که زنگ زدش بهم گفت چرا یادت رفت من نابینا هستم نمیتونم پیامک بخونم…یعنی کلمه نمیتونم برام قابل هضم نبودش و شاخام باز زد بیرون که یعنی چی که یه نابینا بگه نمیتونم؟!

سلام خانم سارا. از لطف و محبتتون ممنونم. من آقای هومن رو نمیشناسم ولی خیلی دوست دارم ترانه سرای خوبی بشم. فعلاً چون ترانه هام از نظر خودم زیاد پخته نیست فی سَبیل الله میسرایم تا ببینم چی میشه. ممنون

هومن لطفعلی خواننده نابینا که من اول توی تلویزیون دیده بودمش…بعد دیدم که توی همین گوش کن خودمون هم هست…با اسم مستعاره ولی توی شناسنامه نوشته اسم خودشو…الان یادم نیست که اسم مستعارش چیه…از مدیر بپرسید میگن بهتونم…یه سری از بچه ها هم از دوستاشون هستند و اینجا حضور دارن.

حقیقت زندگی
روزی استاد روانشناسی وارد کلاس شد و به دانشجویان گفت:” امروز می خواهیم بازی کنیم! ”
سپس از آنان خواست که فردی به صورت داوطلبانه به سمت تخته برود. خانمی داوطلب این کار شد.استاد از او خواست اسامی سی نفر از مهمترین افراد زندگی اش را روی تخته بنویسد. آن خانم اسامی اعضای خانواده، بستگان؟، دوستان، همکلاسی ها و همسایگانش را نوشت. سپس استاد از او خواست نام سه نفری را پاک کند که کمتر از بقیه مهم بودند. زن اسامی همکلاسی ها یش را پاک کرد. سپس استاد دوباره از او خواست نام پنج نفر پاک کند. زن اسامی همسایگانش را پاک کرد. این ادامه داشت تا اینکه فقط اسم چهار نفر بر روی تخته باقی ماند:نام مادر، پدر، همسر و تنها پسرش. ..
کلاس را سکوتی مطلق فرا گرفته بود چون حالا همه می دانستند این دیگر برای آن خانم صرفاً یک بازی نبود. استاد از وی خواست نام دو نفر دیگر را حذف کند. کار بسیار دشواری برای آن خانم بود. او با بی میلی تمام نام پدر و مادرش را پاک کرد. استاد گفت:”لطفاً یک اسم دیگر را هم حذف کنید. “زن مضطرب و نگران شده بود و با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار نام پسرش را پاک کرد. و بعد بغضش ترکید و هق هق گریست …
استاد از او خواست سرجایش بنشیند و بعد از چند دقیقه از او پرسید:”چرا اسم همسرتان را باقی گذاشتید؟ والدین تان بودند که شما را بزرگ کردند. و شما پسرتان را به دنیا آوردید. شما همیشه می توانید همسر دیگری داشته باشید! ”
دوباره کلاس در سکوت مطلق فرو رفت. همه کنجکاو بودند تا پاسخ زن را بشنوند. زن به آرامی و لحنی نجوا مانند پاسخ داد:”روزی والدینم از دنیا خواهند رفت. پسرم هم وقتی بزرگ شود برای کار یا ادامه تحصیل یا هر علت دیگری ترکم خواهد کرد.
پس تنها فردی که واقعاً کل زندگی اش را با من تقسیم می کند، همسرم است! ”
همه ی دانشجویان از جای خود بلند شدند و برای آن که زن حقیقت زندگی را با آنان در میان گذاشته بود، برایش کف زدند.

سلام خدمت آقای علی پور
من عموما و اکثرا ترانه های غم انگیز دوست ندارم …. یه کم رنگ زندگیتون رو صورتی تر کنید …. ولی در کل که کم کم برای خودتون یه شاعر زبر دستی می شید و شاید هم هستید من در جریان تخصصی موضوع نیستم….
همیشه سربلند باشید

سلام
شعر خوبی بود اما یه سؤال بپرسم؟
شعرهای شما همیشه از دوری و جدایی هستن؟
اینا به درد رپ خوان ها میخوره ببینید میتونید با کسی که رپ میخونه و کلا تو کار ترانه های غمگینه قرارداد ببندید یا نه.
امیدوارم یه روزی آلبوم کارتون منتشر بشه و ما هم از شادی شما شاد بشیم.

درود به تمامی شما. از اینکه لطف کردید و کامنت گذاشتید بسیار ممنونم. آهان! من آقای لطف علی رو از نزدیک نمیشناسم اما یکی از ترانه هاشون رو شنیدم. صدای بسیار قشنگی دارند. عموماً ترانه های من این شکلی هستند چون تو زندگیم خیلیها دلم رو شکستند. خیلیا جواب محبت و عشقم رو با بی احترامی و بی تفاوتی دادند. همینها رو من تأثیر فراوونی گذاشت. محمد آقا از اینکه راهنماییم کردی خیلی خیلی ازت ممنونم. امیدوارم جبران کنم. آقای علیرضایی از لطف شما ممنون. بانوی گرامی، از شما هم ممنون. شاد باشید

دیدگاهتان را بنویسید