خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

شب نشینی بیست و سوم محله. ادامه یکشنبه شب از کامنت 370

دلم یک کلبه می خواهد
درون جنگل پاییز
به دور از رنگ آدم ها،
من و آواز توکاها
من و یک رود
من و یک کلبه ی پر دود
من و چای و ،کتاب حافظ و خیام
به دور از ننگ،به دور از نام،
چه غوغایی،چه بلوایی،
بسان برگ
که از شاخه جدا گردد
درون من پر از شورش،پر از فریاد
درون جنگل پاییز
دلم یک کلبه می خواهد
سلاااااام. هواااای تهرون بارونیه . و رععععد خیلی خوشحال . البته الان سه شنبس ولی امیدوارم نقشه های هوایی درست بگه و الان هوا بارونی باشه .

بچه ها می خواستم  بگم که وقتی باروون میاد من عجیب شادم. و در زمان بارش باروون کمتر چیزی میتونه منو ناراحت کنه .

در برابر بارون خلع سلاحم . انگار به ی حس بی زمانی میرم .

سئوالم از شما نبین ها و ببین ها اینه که آیا آبو هوا میتونه اینقدر درونتونو متحول کنه ؟اونقدر دگرگونتون کنه که همه پی ببرن به تغییر رفتارتون ؟؟
. جوری که مثلا نرید امتحان بدید .؟ خخخ چون به خاطر باروون سال سوم دبیرستان نرفتم امتحان بدم خخخ
باروون مثل ی سِحر و طلسم حال منو دگرگون میکنه .

شما چی ؟ آیا چیزی یا کسی درین دنیا وجود داره که حالتونو ازین رو به اون رو کنه ؟
حالا  نوبت توئه ….
به من بگو ، فقط به من …
چی حالتو بهترتر میکنه ؟
چی باعث میشه که خوشحااااال از نوع شدددددیدددد بشی ؟
چی باعث میشه در اون لحظه تمااااااااااااااااااام غماتو فراموش کنی ؟
راستشو بگو …
با  همدیگه بیا راحت باشیم …
خود خودمونو بیشتر به هم معرفی کنیم  . برای چی باید خودمونو  قایم کنیم ؟؟

با توام . بله با تو . باید به خودت افتخار کنی و شخصیت واقعیتو دااااد بزنی .
چه ایرادی داره که همه بدونن تو چی و چه طور هستی ؟

دوست دارم بدونم توی قلبت چی میگذره ….
عاشق شناخت حسو احساس تمام انسانها هستم . علی الخصوص نبین های واقعی خخخ

این پست متعلق به خودتونه . گل بگید و گل بشنویید .

۵۷۲ دیدگاه دربارهٔ «شب نشینی بیست و سوم محله. ادامه یکشنبه شب از کامنت 370»

دکتر فرزاد کامرانی هسم !چطور میتونم کمکتون کنم !دانشجوی دکترای زبان ایتالیایی هسم !!!بفررمایید اگر سوالی هس در خدمتم ×!!!آه پدر !
بیا ک قدم بر چشمات گذاشتم .چشماتو مفتخر ب قدومم نمودم !!!!هععععععععع

سلااااااااااااام سلاااااام به پدر بزرگ خودم کبییییییر رععععععععععععععععد صاب خونه ی امشب و سلااام به شهروز و بقیه ی دوستان که میان میگما امشب خوردنی مردنی بردنی چی تو بساتتون هسسسسست

بَرده ی حقیرم شهروز !ندیدم بیای جلو و دستانم رو ببوسی !!!!زود بیا ب پا بوسی استاد و وولینعمتت !!!تعظیم کن تا ندادم جلاد سر ناچیزتو از سر در همینجا آویزون کنهه !!!!

سلام رعد…من تازه نیم ساعتی هست اومدم خونه…
و توی یک رگبار شدید افتادم موقع پیاده شدن از ماشین.
بارون که خیلی روم تاثیر گذاشت
اول اینکه سر تا پامو خیس کردش و به طوری آب از سرو روم چکه می کرد….خخخخ…بعدش هم اینقدر گیج زدم رفقامو نفهمیدم کجا رفتن؟…گمشون کردم…..جاشون گذاشتم….خخخخ….تنها اومدم خونه…خخخخ
وااای که چه روزی بود امروز….اعصابم خورده شدید….میرم استراحت کنم تا شب باز بر می گردم….فعلا

پدر !!چی میخوای از پسر دکترت بدونی !میبینی که در این سن ۴ تا مدرک دکترا دارم در چهار زبان زنده دنیا !فرانسه .عربی .آلمانی و ایتالیایی !الگویی هسم برای جوانان نابینا و حتی بینا .
هععع پس فک کردی مث بعضیا سیکل منطق جنوب دارم ؟؟؟؟؟
خب امثال من میبایست الگوهایی باشنن برای امثال این آقا .اما .متاسفم ک ایشون الگو برداری نمیکنه !!!!!!!
هعععععععععععع شرم سیاه بر تو ای شمشیرک !!!ریز میبینمت بچه .بَرده ی حقیرم شهروز !ندیدم بیای جلو و دستانم رو ببوسی !!!!زود بیا ب پا بوسی استاد و وولینعمتت !!!تعظیم کن تا ندادم جلاد سر ناچیزتو از سر در همینجا آویزون کنهه !!!!

ای بابا .کامنتم چرا رف رو ریپیت !شمشیر بروو کامنت سرورتو اصلاح کن یالا .مگه نمیدونی ایشون در ایتالیا ب سر میبرن و دسرسی ب نت ندارن خخخخخخخخ

سلااام بر پرواز میگما من از هوای خععععععلی سرد مثلاً منفی یکی دو درجه و هوای خعععععلی گرم مثلاً ۴۲ ۴۳ درجه کلافه میشم حتی از هوای خععععلی گرم یه جوراییی بدم میاد شاید بگی سوسولم ولی بدم میاد دیگه چی کار کنم اما از بارون بهاری خعععععععلی خعععععلی خوشم میاد شاید چون که بهاری هستم شاید دلیلش هم اینه که توی فصل بهار به دنیا اومدم فعلاً این رو از من بپذیرید تا بعد شهروز منظورم از مردنی همون خوردنی بود

خب بچه ها این یکی از خاطراتیه که در سایت هواشناسی در پست خاطرات برفی تعریف کردم خخخ
فروردین یا اردیبهشت ۸۸ بود . نم نم بارون داشت میومد و ما توی کلاس درس بودیم . دانش آموزارو بردم حیاط زیر آلاچیق حیاط بودیم که ناگهون قطره های بارون از این شکلی ::::::::::

تبدیل به این شکلی شد /////////////////////////////////

غمتون ندم یکدفعه حیاط بزرگ مدرسه پرآب شد. من که اختیار از کف داده بودم رفتم زیر بارون . و بلند گفتم ” بارون دوسِت دارم ”

دانش آموزا هم سریع اومدن زیر بارون و همگی با هم بلند داد میزدیم : بارون دوسِت داریم .

معاون رعد بزرگو که بین دانش آموزا بود نَ بَ دید خخخخ و سرمون دادید که برید توی کلاس . منم آبای توی حیاطو که

تا مچ پامون اومده بود به طرف آسمون پرت کردم و گفتم : ما دیوونه شدیم خخخ دخترها هم که این حرفارو زود یاد

میگیرن ،جملات دبیر ادبیاتشون رو بلند تکرار میکردن . ما دیوونه شدیم .

معاون و مدیر هم جیغو ویغ میکردن و جرأت نداشتن بیان توی حیاط خخخ

بگذریم که بعداً معاون و مدیر گفتن که امشب هم خودت و هم بچه های بیچاره از ذات الریه میمیرید . ههههه ولی همممون سُرو مُرو گنده فردا و فرداها در خدمتشون بودیم هاهاها

پاسخ دادن

سلااااااااااااااااااااااااااام برو بچ!
دکتر پرواز! آقا شهروز! رعععععععععععععععد کبیر بارانی! و احمد آقا گل و گلاب محله!
دکتر! میشه یه کمی ایتالیایی حرف بزنید ما هم یه چیزی یاد بگیریم؟
سینیوریتا! چی گفتم؟

راستی پدربزرگ رععععد هر چی سؤال در زمینه ی نابینایی از من داشتی بپرس تا اون جا که بتونم جواب میدم راستی من چون یه کم خوش قولم از آدمای بد قول خعععععلی بدم میاد و اگه طرفم خوش قول باشه یه حس خوبی نسبت بهش پیدا میکنم که نگو و نپرس

پرواز تو اگه شخصیت داشتی که دوتا فرزند درست حسابی تربیت میکردی. دیگه بیشتر به ذلت نمیکشمت.
رعد این بی اعصابایی که میگی خب خودشونم باید یه تلاشی بکنن دیگه! من نمیدونم این مامانا جدیداً چه بی احساس شدن خخخ.

راستی حسینی تو فکر کنم آلزایمر گرفتی ها… اص برای پریسیما تولد نگرفته بودین که من لو بدم تولد پریسیما را تو خودت گفتی…. چرا برای من بدبخت شایعه درست میکنی ناسلامتی تو برادرمی آخه!!!!….

سلام ب گذشتگان و آینئگان @!
وای .واقعا چی منو مممکنه خوشحال کنه ؟نمیدونم پدر !!!متاسفم !!!خخخخخخخخخخ .شاید !!!گرفتن دکتری در زبان انگلیسی ک یکی از رویاهام بوده همیشه بتونه منو خوشحال کنه .متاسففانه .دکتری در ۴ زبان پیش گفته منو باز داشته از خوندن رشته مورد علاقم !هعععععععععععععععععععععععععععع

فاطمه و مهدی جان خوش اومدید . آخه اگه بدونی اون بارون چقدر خوب و دل انگیز بود به من حق میدی .
حالا خاطرشو که توی سایت تعریف کردم میام کپی میکنم براتون

تو با این که مهربونی منو دست کم گرفتی
منو قابل ندونستی راز تو به من نگفتی
شاید از دست حقیرم واسه تو یه کاری ساختست
گرچه اسمم به گوش تو حالا خیلی نا شناختست
حرف بزن ای مهربون منو از خودت بدون
حتی خنده هات مثل تلخی گریست مثل لبخند دروغ آشنایی
تو رو خوب می شناسم از عاطفه سرشار تو کجا و قصه های بی وفایی
گریه ارزونی چشمات اگه اشکی نیست بباری
حالا خالی کن با حرفات هر چی که تو سینه داری
واسه یک بار هم بزار من محرم راز تو باشم
بذار آخرین ترانه واسه آواز تو باشم
شاید از دست حقیرم واسه تو یه کاری ساختست
گرچه اسمم به گوش تو حالا خیلی ناشناختست
حرف بزن ای مهربون منو از خودت بدون

آی اون فردی که اعصاب مصاب نداری شبو شور و تو دوتاتون به هم توپ پرتاپ کردید و از خجالت هم درومدید خخخ
این شبو شور آدمه خوبیه . بیا اینجا . قول میدیم با هم دیگه روغن داغ بریزیم توی حلقش خخخ

آقای رب النوع شخصیت و وقار و متانت رو بتون معرفی میکنم !شهروز خان حسینی !!!!رب النوع و خدای شخصیت !!!!بفرمایید ..بفرمایید جناب !!!!!هععععععععععععععععععععععععع هعععععععععععععععععععععع
متاسفم ک مجبورم بزرگترین دروغ سال رو بگم !!!!من دروغگو نبودم پدر مگه نعععععععععععععععع ؟

خب لبخند بهترین مادر دنیا که مامانم باشه حاااالم رو این قد عاااااالی میکنه که نمیتونم وصفش کنم اما اشکش بدجوری حااالم رو بد میکنه پس من کمترین من بدترین من که جز دردسر و دقدقه واسه گل زندگیم کاری دیگه بلد نیستم روز به روز سعی میکنم که کاری کنم که اون از دستم راضی باشه و راضی بودنش مساویه با لبخندش هر چند که میدونم که بععععضی مواقع یه کم نمیتونم کاری کنم که بتونم لبخندش رو به خنده تبدیل کنم

پسر شرور همسایه عبداله پور چقدر خوبه که لبخند مادرت این همه خوشحالت میکنه . پس زبونی بهش ابراز علاقه کن. البته خود من روم نمیشه خخخ

سلام به همه و رعد عزیز که به دعوتش اومدم اینجا! هرچند باور کنید تا قبل از این فقط به خاطر تنبلی نمیومدم اینجا و شاید یه روز این تنبلی ازم دور بشه.
جواب سؤالتو میدم اما انصافا سرم تو پست امیر خیلی گرم! چون دوست دارم تحلیلای کوتاه بنویسم اونجا.
تغییر هوا تو من تأثیر داره اما نه در حدی که تو نوشتی! .
من اساسا شیش ماه دوم سالو دوست دارم بنابراین از نیمه شهریور که رد میشیم حس و حال خوبی دارم و انگیزه بیشتریم دارم البته بارونو هم دوست دارم اما نه به اندازه امیر که مجبورم کنه حدود ۴۵ دقیقه تو برف وسط حیاط رادیو بایستم.
اما نفس کشیدن تو هوای بارونیو عجیب دوست دارم و سعی میکنم این فرصتا رو هیچوقت از دست ندم.
چیزای دیگه ای که حالمو خوب میکنه زیاد! دور همیهای خانوادگی، معاشرت با کسی که دوسش دارم و گوش دادن به موسیقی. بسته به شرایط روحیم به طرز شگفت انگیزی از گوش دادن به موسیقیای مختلف لذت میبرم و حسو حال و انگیزه خوبی به دست میارم.
تا جایی که خیلی وقتا شده که قبل و بعد از انجام کارای مهم زندگی با موسیقیهایی که در اون لحظه حسم انتخاب میکنه هم خودلو به اصطلاح ورزشیا گرم میکنم و هم سرد!.

بچه ها من سرعت نتم اومده پایین . ای کاش همه بیان و از حسشون بگن . فاطمه جان اگه دوست نداری از خودت بگی مهم نیست . همگی بیایید از پرواز هر سئوالی دارید بپرسید هههه
پرواز آماده باش و به سئوالات همه جواب بده خخخ

سلام بر اشکان. چه جالب . بله موزیک هم به من ی حس خوب میده . البته ی غم مرموز هم با گوش کردن موزیک توی دلم میشینه ههه ی غم خاص ، ی غم مبهم ی غم غریب

خب بچه ها بیایید کلی براتون پفکو چیپس با ماست موسیر و هله هوله آوردم . بستنی میوه ای ، بستنی ایتالیایی با طعمهای مختلف . حممممممممله

پرواز فک کنم تو ی آدم مدرک گرا باشی خخخ
چرا اونقدر مدرک برات مهمه ؟ حیف نیست که این همه درس میخونی ؟ تو الان باید ازدواج کرده باشی خخ متولد ۵۷ بودی یا ۶۷ ؟
اگه ۶۷ باشی خب اشکالی نداره و هنوز دیر نشده ههههه

وای پدر بستنیایی ک از فلورانس برات اوردم برا شبنشینی بود .یکیش سیامور داره /.اونو گذاشم برا رب النوع شخصیت تا بخوره !!!!!!صب کن ..
رب النوع جان .این بستنیش سفارشیه واسه شما .میل کنید جناب

خب من متولد ۴۷ هستم پدر !!!هععععععععععع خب میدونی ک …با لیسانس کاری نیس .و حتی با دکترا !!آیا میدانی ک ازدواج و گردوندن زندگی خرج داره پدر !!من ازدواج کنم چی میشه گذاشت سر سفره ب نظرت !تو خرج منو زن و بچمو میدی ؟؟؟نه بگو خو !!!!اگه تامین مالیم میکنی ک ب فکر باشم پدرم

ایول رعد حمله من چیپس با ماس موسیر دوست دارم زیااااد…..
من برف را خیلی دوست دارم هوای سرد اص ناراحتم نمیکنه هر چقدر هم سرد باشه اما از گرما متنفرم وای تابستون که میشه من عزا میگیرم…

درود! خوب بنده دوباره اومدم تا در مورد موضوع پست نظر دهم… اگر تو بعد از شبنشینی امشب تصمیم بگیری به مدت سه ماه در این محله نه پست بگذاری نه کامنت و نه در خصوصی برای کسی مطلبی بفرستی من خیلی خیلی خیلی شاداب و سرحال میشم… البته با هیچکس از بچه های محله ارتباط نداشته باشی… این یک خودسنجی برای تو است که بنده برایت در نظر گرفته ام که اگر انجام دهی لطف بزرگی به بنده کرده ای و باعث شادی و خوشحالی من شده ای… حالا خود دانی… این گوی و این میدان… اگه توانستی بدون اینکه با افراد محله مشورت کنی یا دلت بشکنه و ناراحت بشی و گریه کنی این خود آزمایی را انجام بده و شادی مرا صد چندان کن…!

خب بچه ها حالا که در مورد پست و سئوالش نمیتونید بحرفید بی خیال خخخ بیایید کمی خوش باشیم .
من میگم باید همدیگه رو زود ببخشیم و دیگه با هم تند صحبت نکنیم. شبو شور دخترکان قلبشون ضعیفه خخ اعه کنی وای میسه . باید با سلامو صلوات باهاشون حرف بزنی خخخ افتااااااااااااااااد ؟
بی اعصاب سفر رفته پسرها غرور دارن ، کمی باید بیشتر ملاحظه غرورشونو بکنیم . کمی صبوری خوب است دخترم خخخخ

عدسی آخه ارتباط من با نبین ها چه ضرری به تو میرسونه ؟ اگه قطع ارتباط من با این محله به تو سود میرسونه بگو . البته باید به اون سودها و ضررها اشاره کنی و منطقی باشه . اون موقع در موردش فکر میکنم

فاطمه وسط دعوا که حلوا خیرات نمیکنن خب خخخ.
کامنت طوفانی اگر گذاشتم، واکنش بود در مقابل کنش. نمیخوام دفاع کنم. ولی معمولاً مواقعی که با یه اتفاق غیر منتظره ای مواجه میشم ممکنه همچین رفتارهایی ازم سر بزنه.
به هر حال وقتی همه چی تو پست مجتبی تموم شده، بهتره که واقعاً تموم شده باشه.

سلام داوود . بله من میشناسمت . نبین متاهل و متولد ۴۴ فک کنم باشی . داستان یک نبین معتاد رو به نام فریدون ف تعریف میکنی خخخ شایدم فرهاد

من هم موسیقی خیلی دوست دارم قبلا خیلی گوش میدادم جدیدا زیاد وقت نمیکنم… از رپ خوشم نمیاد اما یاس و بعضی رپهای اجتماعی را دوست دارم…
هان به رپهای تنز جعفر هم گاحی گوش میدم برای خنده بد نیست خخخخخخ…
خو بهت حق میدم حسینی من هم پنجاه هزار طُمن میدادم بستنی یادم نمیرفت و میگفتم بستنهی شاتوتی دوست دارم هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها

عدسی باور کن قصد داشتم برای همیشه از محله برم . اما دخترکان و پسرکان زنگیدند و پیام دادن که بااااااش . تو هم اگه بخواهی بری کسی خوشحال نمیشه . اینجا هر کسی جای خودشو داره و جای کسیو من تنگ نکردم. ماشاله مثل قصر میمونه . پس بهتره اگه از من خوشت نمیاد بی خیال دیدن من و پست ها و کامنتام بشی .

ولی هیچ چیز نمیتونه من را مصل کتاب آروم و از مشکلاتم دور کنه من توی بدترین شرایط اگر کتاب بخونم فکرم آروم میشه تمرکزم راحت تر میشه و خیلی راحت با اتفاق و یا مشکلم کنار میام… گاهی هم پیدا کردن یه کتاب کلی شادم میکنه خصوصا اگر کتابی باشه که مدتها دنبالش بودم… هان من بخاطر کتاب از خوابم میگذرم این تنها چیزی هست که من بخاطرش از خیلی چیزها میگذرم خواب که سهله…
راستی بچه ها کتاب کَل حیدر گویا نشده؟؟؟ کاملش را میگم ها هر ده جلدش؟؟؟؟

داوود بله میخونم . اون معتاد نبین. تازه درکش هم میکنم . اصلا هم به نظرم آدم بدی نبوده . بلکه به دنبال شادی بوده و متاسفانه سر از جاهای بدی درآورده .
به نظرم افسردگی شدید داشته . خدا نصیب نکنه

درود و هزاران درود! به حاضرین و غایبین… یادم میاد وقتی رعد تازه به این محله اومده بود از من کسب تکلیف میکرد که اگه بنده بهش بگم از این محله برو… بدون چون و چرا میره… حالا حرف دلمو زدم و خواستم برای سه ماه اینجا را ترک کنه… ببینم چقدر با اراده هستی و برای شادی من تلاش میکنی؟…!

طرز تهیه دلال ماست
دلالDELAL : مخلوطی از سبزی های محلی تازه که قدیمی ها آن را با سنگ روی تخته ( تخته نمک سو )می ساییدند اما الان به لطف وجود میکسر های گوناگون، دستگاه سبزی خردکن برقی یا دستی ،چرخ دستی و چرخ گوشت دیگر روش های قدیمی منسوخ شده است.
دلال در واقع یک جور مکمل است . مثلا در مناسبتهای مختلف مثل سیزده به در ما کاهو سرکه ای که میخوریم با دلال گشنیز و نعناع هست. آلوچه های فصلی یا هلی را با دلال پونه(اوجی) یا نعناع و گلپر (کولک) میخوریم که بهش هلی کتنی می گوییم. ماست رو با دلال مخصوص ماست میخوریم .
برای اینکار مقداری سیر سبزه که به آن “سیر نوج ” و یا موسیر را به همراه مقداری نعناع که بخش اصلی این ماده را تشکیل می دهد چیده و شسته و درون سبد می ریزند و سپس چند برگ سبزیهای دیگر مثل اسفناج ، زولنگ ، اناریجه ، گشنیز ، اوجی (پونه) و وارنگ وه را هم بامقداری نمک با هم مخلوط کرده و با دستگاه سبزی خردکن آسیاب می کنند و مواد حاصل را درون شیشه ویا نایلون فریزر ریخته و کم کم مصرف می کنند .

عدسی دو تا دلیل منطقی بیار که چرا اگه رعد نباشه تو شاااد میشی ؟ اگه منطقی بود واقعا میرم. بنده ی خدا دلتو با بارون بشور و از رعد مجازی بدت نیاد . صافو صادق باش و تحت تاثیر قرار نگیر . مطمئنم که ته دلت از رعععد خوشت میاد و الان شیطون رفته توی جلدت

سلااام و درود مجدد خب من این قد سرعت نتم اومد پایین که کلاً یه نیم ساعتی هر کاری کردم بالا نیومد که نیومد میگم توی این یه نیم ساعت که نبودم چه خبر بوده کی اومده کی رفته موضوع چی بوده یکیییی گذااااارش کاااار بده لطفاً حوصله ندارم برم چهل پنجاه تا کامنت بخونم در ضمن سلااام به همه ی کسایی که جدید اومدن

داوود من داستانو گوش نمیدم میخونم . خخخ واقعیتش دیگه مثل سابق حالو حوصله کامنت نوشتنو ندارم . همین پستم واقعا برام سخته . منم مثل اشکان تنبل شدم خخخ
شرمنده . سعی میکنم کامنت بدم .

پدر !!!!پدر !میخوام ی شعر تقدیمت کنم @!@@@
این از غزلهایی خودمه ک تازه سرودم !!!!
گوش جان بسپار ب این تغزل و از داشتن چنین فرزندی بر خود ببال
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد

دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن

تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی

نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به

که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی

دل دردمند ما را که اسیر توست یارا

به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی

نه عجب که قلب دشمن شکنی به روز هیجا

تو که قلب دوستان را به مفارقت شکستی

برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را

تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی

دل هوشمند باید که به دلبری سپاری

که چو قبله ایت باشد به از آن که خود پرستی

چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد

چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی

گله از فراق یاران و جفای روزگاران

نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی

 

پسر همسایه صحبت خاصی نیست . بشین که برات کلی چیپس و پفکو تخمه بیارم . ولی بالا غیرتن پوستای تخمه رو نریزید روی زمین . آجیل هم هست . پر بادوم هندی و فندق و پسته

اینم ی آهنگ قشنگ خخخ
با من قدم بزن حالا که با منی
حالا که بغضی ام , حالا که سهممی
با من قدم بزن می لرزه دست و پام
بی تو کجا برم , بی تو کجا بیام
دست منو بگیر , کنار من بشین
من عاشق تو ام حالا منو ببین
حال منو ببین
از دلهره نگو , از خستگی پُرم
بی تو می شینمو و روزا رو میشمورم
هر جا بری میام , دل گرم و بی قرار
بی من سفر نرو , تنهام دیگه نذار
تو با منی هنوز , عطر تو با منه
فردا داره به ما لبخند میزنه

هر جا بری میام , دل گرم و بی قرار
بی من سفر نرو , تنهام دیگه نذار
تو با منی هنوز , عطر تو با منه
فردا داره به ما لبخند میزنه

بی تو برای من فردا پر از غمه
بی تو هوا پسه , دنیا جهنمه
دست منو بگیر , تو اوج اضطراب
بازم منو ببر , با بوسه ای بخواب
با من قدم بزن تو این پیاده رو
من عاشقت شدم از پیش من نرو
هر جا بری میام , دل گرم و بی قرار
بی من سفر نرو , تنهام دیگه نذار
تو با منی هنوز , عطر تو با منه
فردا داره به ما لبخند میزنه

هر جا بری میام , دل گرم و بی قرار
بی من سفر نرو , تنهام دیگه نذار
تو با منی هنوز , عطر تو با منه
فردا داره به ما لبخند میزنه

متاسفم پدر .میگم دکترا میگی مدرک گرا .میرم شعر میسرایم میگی دزد اشعار ..تکلیفتا مشخص کن خوووو
میخوای برم انگل اشتباه .چی انگل اجتماع شم .خوبه پدرم !راضی میشی /؟؟هععععععععععععععععع
عجبببب …هنرمو نمیذاره ب بروز و ظهور برسونم ..

خب یه چی دیگه که خعععععلی حالم رو خوش و خوب میکنه گوشیدن روزی یک ساعت آهنگ هست که باید هر روز بگوشم از اونجایی که من معتاد آهنگم اگه روزی یه ساعت نگوشم حااالم خراب میشه
از جمله چیای دیگه که حالم رو خوب میکنه برد تیم محبوبم بارسا و البته پرسپولیسه که انشالله فردا قهرمان میشه
مرسی رععععد راستی من از بین آجیلا خععععلی از فندق و بادوم زمینی خوشم میاد البته پسته گردو بادوم قیسی تخمه که اگه تخمه آفتابگردون باشه و حااالااا همینا رو دوست دارم میگما این چیپسا کوش یه دوتا چیپس بزرگ با یه ماست موسیر لطفاً

درود بچه ها. من هم اومدم اعلام حضور کنم چون دستم بنده فعلاً.
ولی در خصوص خوشحال کردن میگم بنده ی آنی که در بند آنی.
به نظرم هیچ چیزی بیشتر از بندگی نمیتونه منو خوشحال کنه.
اگه تونستم باز میام فعلاً بای بر همگی.

مهدی فکر کنم ۵ یا ۶ تا باشن زشته بذارم اینجا اینجا پست رعده…
مشکلی نیست که دوستان.. اگر مشکلی نباشه من توی یه فایل فشرده میذارم لینکش را میذارم توی یه کامنت اما باید حسینی زحمت درست کردنش را بکشه چون میدونم دو خطی میشه…

به هر کی ی دیس چیپس و ی قابلمه ماست موسیر میرسه . برو گذاشتم سهمتو گوشه مطبخ . اونجا موش هست مواظب پات باش خخخ

برای شناساندن خودم ب بعضیا ..رب النوع
فرزاد کامرانی .در سال ۶۶ هجری شمسی در شیراز تولد یافت !وی از هفت سالگی ب تغزل پرداخت .و در سن جوانی ب سایت گوش کن ورود یافت و نام پرواز را برگزید .او پس از مدتی ب سرودن غزل پرداخت و تخلص سعدی شیرازی را برای خود برگزید .
وی تا پایان عمرِ شهروز حسینی سایه اش را بر سر این کمترینش گستراند و وی را حمایت ادبی نمود !!!هععععععععععععععع بسته رب النوع یا بازم بگم از شخصیت این بزرگوار

درود! از مدیران انتظار بیشتری داشتم که با دقت بیشتر کامنتمو بخوانند… راستی شهروز من این نظرتو به دید یه کاربر دیدم… از این به بعد هروقت خواستی تذکر بدهی اولش بگو تذکر مدیریتی…!

سلااام شب همگی خوش امیدوارم پرسپولیس فردا قهرمااان بشه خخخخ خب بریم سر موضوع بحث شب نشینی امشب من راستش خیلی فکر کردم ببینم چی حالمو خوب میکنه چی حالمو بد میکنه ولی به نتیجه خیلی دقیق و درستی نرسیدم خخخخخ اصولا آدمی هستم که خوب میتونم در احوالات اطرافیانم موثر باشم و اگر حالشون گرفته باشه و به اصطلاح دمق و بی حوصله باشن از اون حال و هوا درشون بیارم ولی متاسفانه خودم خیلی سخت حالم خوووب میشه خیلی دیر از حااال بد خودم بیرون میام شاید شنیدن خبرای خوب که در حال حاضر دو سه تا موضوع هست که امکان داره به خبر خوش تبدیل بشن و حالمو بیش از گذشته خوب کنند و یا شاید یه هوای خوب و دلنشین بیشتر هوای بعد از بارونو دوست دارم و همیشه بعد از بارون میرم بیرون که حالم دگرگون بشه هم هوا بعد از بارون خنکه و هم بوی نم بارون به خوبی استشمام میشه البته هوای بارونی رو هم دوست دارم خخخخخخ

سمانه خانوم تو همون آسمانه ی رعد هستی ؟ اگه خودتی که بیا نزدیک . اگه خودش هم نیستی که هوچ . خخخ بعدا بیا نزدیک خخخ

خب پروازی من فکر میکردم که تو متولد ۵۹ یا چن سال کوچیکتر باشی . ولی گویا ۶۶ هستی . تا تو بزرگ بشی دل رعد و رها پوکیده خخخ

رعد کبیر مگه این سایت چند تا سمانه داره البته اون قدیما دو تا داشت یکیش من بودم یکیش هم اون سمانه خانم لاتین بود باااشه چشم میام نزدیک چون من آسمانه رعد هستم خخخخخ

ببین پدر !بزرگی ب سن نیس !ب شعور اجتماعیه .ک پسرت همه شو داره ..بعدم !تو غصه اون عمه آکله منو نخور !
راسی زندس !نفس میکشه ؟؟؟؟
خبری ازش نیس !!!هعععععععععععع نکنه زبونش لال جنازش افتاده !!!وااااااااااااااااااااااا مصیبتا ..
وااااااااااااااای عمه ..
واااااااااااااااااااااای !هعععی

نازنین و سمانه بیایید از این تنقلاتی که روی میزه بخورید . اونایی که گذاشتم توی مطبخ روی زمین هست و اونجا موش میچرخه خخخ بیچاره پسرا

بازم امشب دوباره دل من بیقراره
دردای کهنه یه لحظه منُ آروم نمیذاره
کاووس و فکر و غم هر شب هم آغوشم شد
من خودم و بدیتُ کلاً فراموشم شد
هنوزم توشه رهای زندگیم میگردم
کجای راهُ غلط رفتم تو رو گم کردم
تو دلم پاییزه
حالم غمنگیزه
هر نفس که میکشم
از هوات لبریزه
سؤالای بیجواب
همیشه همرامه
خدا قلبم درد داره
اون که رفت دنیامه
درُ دیوارای خونه که زندون هستو
درد این فاصله انگار مرگ جونم شد
منُ جاده زیر بارون باز توُ خاطرهامون هر دو میرسیم به دریا هر دومون خیسه چشامون
منُ جاده منُ بارون باز توُ خاطرهامون کاش بشینه باز دوباره روی ساحل رده پامون
تو دلم پاییزه منِ بی انگیزه هر نفس که میکشم از هوات لبریزه
سؤالای بیجواب همیشه همرامه خدا قلبم درد داره اون که رفت دنیامه
این رو بابک جهان بخش خونده

جدی سلام به همگی!
خب من برف خیلی تو روحیم تأثیر مثبت میذاره.
یادمه دوم راهنمایی بودم، همون روز برفی و شبش بیشتر و بهتر از روزای دیگه درس خوندم.
فرداش هم که کلا مدرسه تعطیل شد! خخخ.

درود! ۱-تاحالا تو معلم بودی… حالا من معلم شدم و میخواهم از تو امتحان خودسنجی بگیرم… ۲-من از این کار لذت میبرم که تو تا سه ماه فقط چراغ خاموش به این محله بیایی… ۳-یک جریمه با روزه ی سوکوت چه حالی میده…!

اینم ی خاطره دیگه که توی سایت هوابشناسی امیر نوشتم و اینم کپیشه خخخ

رهامی این مسئولین بی مسئولیت براشون نوحه میخونیم اینه

رسیدگیشون به ملت خخخ
وای به روزی که بخندن اوه اوه.چه گلستانی بشه ایرون

??????

فرزندانم جمع شید خاطره ای رو از یک روز بارونی بگم .
سال سوم دبیرستان بودم . رسول تو بگو چه سالی بود ؟
البته تو نیمه اولی هستی و رعد بزرگ نیمه دومی

خب داشتم میفرمودم . یادمه که امتحانای ثلث دوم و اسفند ماه بود . امتحان منطق داشتیم . داشتم میرفتم امتحان بدم که بارون شیک و رمانتیکی شروع به بارش کرد .

با خودم گفتم که از کجا معلوم من زنده باشم و دوباره ازین بارونا ببینم؟؟؟ . بعد نرفتم امتحان منطقو بدم و زنده هم موندم . خخهخ سه سر سود شد برام .

و به ننه رعد هم گفتم حالم بد شد و نرفتم سر جلسه . البته ننه رعد خوب میدونه وقتی بارون بیاد رعدکش عقلی توی سرش نمیمونه .
مورد بهترش هم اونجا بود که دبیرمون گفت هر نمره ای آخر سال بگیری همونو میذارم توی کارنامه و منم ثلث سوم ۲۰ شدم خخخخ
هر وقت به خاطر بارون به همه چی پشت پا زدم ضرر که نکردم هوچ خخخ فایده هم بردم .

میخوام برم روی منبر خخخ
اهنو اوهون هاهاهاها
نتیجه :ننه رعدی با اینکه روون شناسی نخونده بود ولی با روان رعد بازی نمیکرد .
با اینکه خودش سرمایی بودو هست ولی هر وقت بارون میاد بهم زنگ میزنه و میگه داری میری بیرون ؟
رعدکم نباتکم مواظب باش هاهاها

تنقلات من پفک که اصلا دوست ندارم، ولی چیپس و ماستو هستم.
بستنی هم از نوع سنتی خیلی دوست دارم.
از همونا که خامه زعفران و همینا داره.
میوه ای زیاد دوست ندارم.

فاطمه منظورم اینه که اسم فایلتو کوچیک بگیر. نهایتاً یه عدد. مثلاً ۱.zip. اینطوری لینکت کوچیک میشه دو خطی نمیشه.
بابا خواستگاری چیه شماها هم منتظرید آدم یه چیزی بگه ها خخخ.
فکر کن فردا که بازی به این مهمی هست یه کاره پاشم برم خواستگاری خخخ.

آقا من همینجا رسما بحث خواستگاری رفتن شهروزو تأیید نه چیز تکضیب میکنم! خخخخ. نه انصافا خبری نیست! خیالتون راحت! به غیبت دوتامون تو چند دقیقه اخیر دقت کنید! ازش پرسیدم و خبری نیست. ولی بعد از قهرمانی پرسپولیس تو لیگ هفتم خدا شهروزو دوباره بهمون داد!… .

عدسی هیچ کدوم از دلایلت منطقی نبود . با رفتن من هیچ سود مادی و فرهنگی و معنوی که به سایت نمیرسه هیچ شاید ازش کم هم بشه . چون من مثل باران نعمت هستم خخخ باعث سرسبزی و شادابیم.

بچه ها بهم خبر رسید فردا شب شب ناااااااااامزدیه خخخ ناااااااااااامزدی شب و شور با یک دختر نبین ی کم ببین

هوللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللااااااااااااا دوماد آقا شهروز خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ!

بچه ها به عنوان پدر شبو شور ی کتو شلوار سفید بهش کادو میدم که فردا شب در مراسم عققققد کنان بله گفتم عقد کنان بپوشه خخخ فردا عقد کنونه شبو شوره هاهاهاها

سلام به همه عزیزان.
سلام به آقایان پرواز، شهروز، عبدالله پور، آذرماسوله، داوود حسینی و مهدی
سلام به خانم های محترم سارای، فاطمه حسینی، رعد، نازنین و سمانه

شبو شور از هوای شرجی خوشم نمیاد . بیشتر دوست دارم برم زنجان و یا طالقان
بعدش مگه من تنها هستم. مررریخی بدبختو چکار کنم که از هوای ابری بدش میاد .

سلام وحید . چه خوب شد که تو هم اومدی . بیا وسط با بی ادعا ی قر بده و مجلسو گرم کن. من برم بساط شامو بچینم .
نازی و فاطی سمانه و آقا داود بیایید کمک رعد لنگون خخخ

بچه خبر بهم رسیده که فردا عروسی شب و شوره هههههه شما میگید کتو شلوار چه رنگی براش بخرم ؟ ماشین عروسی چی باشه ؟
دست کم نگیرید فردارو . امیر و اشکان ساقدوش هستن

واقعً که این شب نشینی فقط برای زنها بود اصلً به کسی اجازه حرف نمیدن آقا یه شب بگذارید برای آقایون یه شب هم بگذارید برای اینها

آره میدونم که حتی توی قفسه هم میشه اسم را عوض کرد اما من از قفسه خارج شده بودم و حس رفتن دوباره را نداشتم اما این را خوب یادم میمونه… راستی شما چه جوری لینکهای ما را درست میکنید؟؟؟؟ میرید توی قفسه هامون؟؟؟؟
خواهش میکنم مهدی امیدواارم که دوست داشته باشی جالب نیستن ولی برای خنده باحالن من هم تازگیها شناختمش گویا کلی هم طرفدار داره خخخخخ خخخخخ خخخخ…

آآآآآآآآقاااااا داووود خب چرا جوابای منو نمی بینید . ای خداااااااااااااااااا .
داووود بگو چی خییییلی خوشحالت میکنه ؟

من از هوای سرد و بارونی خیلی خوشم میاد. اصلا تحمل هوای گرم را هم ندارم و از هوای گرم خیلی بدم میاد. ولی هوای سرد و گرم روی اخلاق و رفتارم تأثیری نمی گزاره.
الان تنها چیزی که منو خوشحال می کنه قهرمانی پرسپولیسه. همین و بس. واقعا از صمیم قلبم عاشق پرسپولیسم

وای کی داره ازدواج میکنه ؟؟؟
نه باورم نمیشه ؟؟؟
شهناز عزیزم !!!انشالله ک خوشبخت بشی .مطمئنم تو لباس عروس مث فرشته ها میشی شهناز جان . ب عنوون برادر کوچک ترت برات آرزوی خوشبختی میکنم فرشته کوچولوی مهربون !!!شهنازِ حسینی …خوشالم ک انقد بزرگ شدی …هعععععععععی گلپری جون کیه حالا آقا پسر /…رییخخخخ

درود! یعنی تو در این مدت که من در این محله هستم متوجه نشدی که بنده با کسی شوخی ندارم و هرچی میگم: جدی است؟… آقای کاربر بیا ثابت کن که سوسول نیستی… لطفا در پایان شبنشینی بروید کامنتهای مرا با دقت بیشتر بخوانید و بهتر نتیجه گیری کنید… با عجله و بی دقت خواندن نتیجه اشتباه میشه…!

فاطمه اگر خواستی برو از قسمت راهنما آموزش لینک درست کردن تو کامنتها رو که یه فایل ورد هست بگیر. اونجا یاد دادم که چه طور میتونی تو کامنتها لینک بذاری که به جای آدرسش مثلاً مثل تو پستها بگه از اینجا دانلود کنید.
لینکها رو هم میتونم برم تو قفسه درست کنم. من به همه ی قفسه ها دسترسی دارم. یعنی همه ی مدیرا دارن.

سلام بر همه دوستان.
یک مطلب از وبلاگم رو که در این مورده کپی می کنم؛ این قدر بی مقدمه رفتم سر اصل مطلب به خاطر اینترنت دیوانه است که هی میاد و میره فکر کنم خسته است خخخخخخخ
دو روز است که شیراز هوایش طوفانیست و هو هوی باد در همه جا پیچیده است.
آسمان هم دیگر صاف صاف نیست و کمی ابر در گوشه و کنار به چشم می خورد؛ آفتاب هم به قول شیرازی ها دیگر جِنگ نیست و نورانیت همیشگیش را ندارد.
این دو روز حال من هم مثل آسمان گرفته است.
شاید برای شما جالب باشد که بدانید هوا هر طور که باشد حال من هم همان گونه می شود.
اگر بارانی باشد بارانی و اشک بار می شوم، اگر آفتابی و آسمان صاف و بدون ابر باشد با آبی آسمان همراه می شوم و بهاری.
اگر هم طوفانی باشد گرفته می شوم و بی حوصله.
کاش می شد غصه هایم را به باد می سپردم تا با خودش ببردشان به آن دور ها، به قله قاف یا …

از هوای خیلی گرم خوشم نمیاد.
از باد شدید یا همون طوفان و گرد و خاک هم خوشم نمیاد!
واااای امروز وزش باد شدید داشتیم!
میخواست درا رو بکنه با خودش ببره! خخخ.

سلااام رعد! سلام بچهها! چطوری خوبید؟
خب راستش من حوصله شبنشینی رو نداشتم. ولی پستو خوندم و دیدم که از خوبیهای بارون نوشتی، اومدم که منم از بارون و انرژی ای که بهم میده بنویسم.
من عاشق بارونم. عاشق قدم زدن زیر بارون و موش آبکشیده شدن. بارون منو با خودش میبره و همه آلودگیهامو میگیره و برمیگردونه.
وقتی بارون میاد از همه تعلقاتم کنده میشم و خودمو میسپارم به بارون. . وقتی بارون میاد من خودمم. یادم نمیاد هیچوقت با چتر رفته باشم زیر بارون. قشنگترین حسو وقتی دارم که یه ساعت زیر بارون باشم و حسابی خیس خالی شده باشم و ازم آب بچکه. اینجور موقهها میام خونه، همه میدون و میرن حوله میارن تا خودمو خشک کنم. من اینو نمیفهمم. خب بارون که نباید از تنمون بره. مثل اشکی که بعد از بعضی گریهها نباید از صورتمون پاک کنیم.
بارون که بند میاد و هوا خنک و نمناک میشه، گونجیشکا میان و با آدم سلام علیک میکنن. اون لحظه رو هم خیلی دوست دارم.
اما بارونای بهاری، این بارونا هم خیلی خیلی قشنگن. هوا آفتابیه ولی بارون میاد. این موقهها زمستون و تابستون آشتی میکنن.

آگاهی خیلی جالب بود . اشکان خدا به همرات . شیرینی هم خودم از طرفت به بچه ها میدم. وحید منم از هوای گرم متنفرم متنفر

خب مثل این که اینترنت فعلاً هست پس شما رو به خوندن یکی دیگه از مطالب وبلاگم دعوت می کنم که باز هم در همین رابطه است:
تا همین لحظه ای که این نوشته را می نویسم تو، خودِ خودِ تو تنها کسی هستی که به محض دیدنت تمام غم ها و غصه هایم را فراموش می کنم و چنان انرژی و محبتی را با سلام گفتنت منتقل می کنی که هر قدر من بخواهم همین یک ویژگی را در تو این جا یا هر جای دیگر توصیف کنم، محال است بتوانم؛ چه برسد به دیگر خصایصی که من از تو سراغ دارم.
به راستی نمی دانم این همه شور و نشاط و انرژی را از کجا می آوری و چه نیرویی در وجود تو هست که خالصانه این اندازه صفا و صمیمیت را به اطرافیانت هدیه می دهی.
کاش می توانستم با زبان شعر به ترسیم اوصافت بپردازم؛ افسوس که چنین توانایی ای ندارم و مجبورم از گفته های دیگران استفاده کنم.
سال ها پیش شاعری در رثای محبوبش چنین سروده است:
تو به یک شط بنفشه
تو به یک دشت پر از گل
تو به یک گل
به یک آینه می مانی
تو به یک هجرت دائم
تو به یک رؤیت جاری
تو به یک شهر طلایی
تو به یک بارقه می مانی
تو به یک حوض پر از ماهی قرمز
تو به یک دست پر از مهر
تو به یک روز خجسته
تو به یک شام دل انگیز
تو به یک عاطفه می مانی
تو به یک وعده پر‌بار
تو به یک کوچه پر‌عطر
تو به یک دست پر از عشق
تو به یک آینه می مانی
تو به یک آینه می مانی.
پینوشت:
شعر از رحیم صارمی.

من آموزش لینک درست کردن توی پست را گرفته بودم اما کامنت را نه فکر نمیکردن آموزشش باشه فکر میکردم که مختص مدیرهاست میرم میگیرم مرسی که گفتی…
من هم از بچه کوچولوها خیلی خوشم میاد اما به بچهی هر کسی نزدیک نمیشم یعنی بغل نمیگیرم اون هم تا وقتی بچه ۴۰ روزش تموم نشده خیلی کوچولو هستن آخه اما یه دایی دارم که تازگی ها پسرش مرداد به دنیا اومد اون چون هم خودش و هم زنش آدمهای روشنی هستن بچهشون را از همون روزهای اول بغل ما با خیال راحت میدادن یعنی یه جوری برخورد نمیکردن که آدم بگه نرم سراغ بچه دو سه ماه که بود اگر میخواست بره زنداییم جایی که یک ربع یا بیست دقیقه کار داشت میسپرد دست من و آبجیم که عاشقشه و با خیال راحت میرفت و من میموندم و آبجیم و این پسر دوست داشتنی خیلی ماهه…

سلام بر رعد بزرگ خوبی؟
من فقط اومدم تو این شب نشینی یه سلامی عرض کنم و اسم خودمو ثبت کنم ایشالا همیشه شاد باشی رعد عزیز
منم امروز بیرون بودم همه در مترو وایساده بودند جرات نمیکردند برن تو خیابون!
یه ترافیک عجیبی شده بود در ایستگاه مترو
منم اومدم گفتم برید کنار
چترها را باید بست، زیر باران باید رفت!
بعد زدم تو خیابون زیر بارون تا رسیدم خونه خیلی حال داد!
طوفان و بارون با هم کلی حال داد
فعلا شب همه دوستانم بخیر
شاد باشید و خوش بگذرونید

وااای من حاضر نیستم ی بچه رو یک ساعت نگه دارم . خخخ بچه های زیر ۶ ماه هم دوست ندارم بغل کنم . چون سر میخورن از دست آدم. بعدشم همش فک میکنم الانس خیس خردگیشون از پوشکشون بیاد بیرون هاهاها

مرسی وحید.
آقای عبد الله پور! من نمیدونم اس۷ مینی داره یانه. ولی میدونم که اگر داشته باشه. از اس۶ بهتر نیست. بهتره اس۶ یا اس۵ بگیری. به نظر من هیچوقت آخرین مدلو نگیر.اس۷ تا چند صد تومن پایین میاد.
رعععد! چرا؟… چرا؟… چراااا؟….
بنظر خشک و جدی میام؟

حسین بلوردی کجا ؟ چرا فامیلیت اینجوری نوشته شده ؟ خوش به حالت . من بیرون بودم دم غروبی . هوا دمی بود تا رسیدم توی خونه بارون گرفت هههه

وهیدجون سلام احمدجون سلام خانم رعد به خدا هیچ چیز منو خوشحال نمیکنه وای بچه ها مهمون ریخت تو خونه آپاچیها ریختند خدا به خیر کنه خدا حافظ

یکی از شما فکر نمیکردم اینقدر رمانتیک باشی . راستی مگه تو هم کله آجری ببخشید کله موبایلی هستی . وااااااااااااااای نه

درود و هزاران درود! به حاضرین و خوش خوابها! ببین رعدی: داری از مسئولیتت فرار میکنی… بنده به موضوع پست اهمیت دادم و این تو هستی که با من دشمنی داری و دوست نداری شادی مرا فراهم کنی…!

اتفاقا من هم بچه چند روزه رو بغل نمیکنم! منظورم اینه که بستگی داره.
خواهر زادم وقتی به دنیا اومد خیلی کوچک و ضعیف بود!
تا حدود سه ماهگی جرأت نمیکردم بغلش کنم.

امروز منم بیرون بودم. واقعا بارون زیبایی بارید. من که خیس خیس شده بودم خخخخ. از طرفی هم حسابی لرزم گرفته بود. ولی واقعا از بارون لذت می برم.

خوشبختانه این پسر دایی من خیلی تپوله برای همین راحت بودیم از این نظر رعد در قیاس با یه بچه ی هم ماهش دو برابر نشون میداد چون هم ژنه چاقی داره هههه… من هم بچه ها را زیاد بغل نمیگیرم چون بغلی میشن و همش باید یه نفر باهاشون بازی کنه و بغل بگیرتشون من روی زمین باهاشون بازی میکنم… وای دوتا که هستن میذارمشون کنار هم آخه یه دختر ۷ ماه هم هست توی فامیل مادریم این دوتا را میذارم کنار هم وای خیلی باحال میشه با هم انگار حرف میزنن سر هم داد میزنن یه حرکاتی میکنن که از خنده قش میکنم…. ولی یه باره هم میبینی که به هم حمله میکنن اون وقت دیگه دیدنی نیست خخخخخخخ خخخخخخخ.

بچه ها از خبر گزاری به رعععد خبر دادن که امشب بچه شبو شور به دنیا اومده . ی پسر سفید مفیده تپلی . به نظرتون اسمشو چی بذارن خوبه ؟

رعد مثلاً وسط اسم بلوردی بین ل و و ساکن گذاشتم. اگر علامت ساکن نیست و چیز دیگه ای خورده بگو. آخه صفحه خوانها خیلی فامیلیشو بد میخوندن این کارو کردم الآن دارن درست میخونن. حد اقل ماهور که درست میخونه.

منم ای میونم با بچها ای بدک نیست فقط بچای کوچیک که یه کم سرشون نرمه رو میترسم بغلشون کنم ولی کلاً میونم ای خوبه یه دختر خواهر دارم که حدوداً یک سال و نیمش هست این قد شیرینه که نگو من یکییی که خعععععلی دوسش دارم و هر وقت که باهاش بازی میکنم خعععععلی شاد میشم و کلاً خنده رو روی لبم میاره حااالااا اسمش رو هم میگم که از فوضولی چی ببخشید از کنجکاوی در حصرت نمونید

آره عزیزم. شانزده خرداد پنج سالش تمومه.
الآنم کاراش خیلی بامزست.

شهروز، ایسپیک که خیلی بد میخونه.
فامیل جناب بلوردی رو میگم. بذار ببینم ساکن بذارم: بَلْوَردی! الآن این درسته! فکر کنم به جای ساکن علامت دیگه ای گذاشتید.

آفرین نازنین این شبیه ساکنه . البته اونی که شبو شور گذاشته باعث جدایی حروف شده . فک کنم نازی کله سیستم و ورد باشه .

نترس نازنین تنها نیستی هیچ کاری نمیکنه دیگه پدربزرگ شد رفت بابا….
فسنجون را باید توی شمال بخوری وای عالی درست میکنن با اردک محلی و گردوهایی که از درختهای حیاتهای خونشونه… مادر زنعموم هر بار که میریم اونجا درست میکنه و واقعا از خوردنش سیر نمیشه آدم…..
هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها..

سلام ب رعد عزیزم و همه دوستای گلم تو شب نشینی.بچه هااااا من کامنتا رو نخوندم ولی ب همگیتون سلام میگم.نمیشه شب نشینی رعد عزیز و با احساس باشه و من بشینم فارغ از همه چیز و همه کس.راستش من اومدم جواب سوال خوشگلتو بدم و مهمونی رو ترک کنم رعد جونم.بارون دیوونم میکنه….گاهی از خوشی و گاهی از ناخوشی.ولی در کل عاشق بارونم.حسی ک بیش از بودن با هر کسی دیگه ای آرومم میکنه حرف زدن با خداست توی ی شب مهتابی.آره عاشق شباییم ک ماه کامله.نگاه کردن ب ماه و گفتن حرفام بهش از چیزایی ک دوسش دارم.امیدوارم کامنتم بیااااااااد.شااااد باشید دوستان.

ساکنی که نازی گذاشته درسته . البته برای تو هم یک نوع ساکنه . ولی باعث جدایی حروف شده . و وقتی تو گفتی من متوجه شدم ساکنه .

آقای پژوهنده بسِ دیگه خدایی همه میخوان رعد بمونه و رعد هم نباید بخاطره چندتا دلیل واحی از محله و جایی که همه دوستش دارن بره… من اگر امشب هستم فقط و فقط بخاطر گل روی رعد و علاقهی هست که بهش دارم همین…
خواهش میکنم دیگه اینقدر از رفتن رعد نگید….

نازنین بگو چه طوری ساکنو نوشتی آیا که برم درستش کنم. البته من بین ب و ل هم َ گذاشتم، بین و و ر هم َ گذاشتم. انقدر فامیلیش عجیبه که کامل باید با جزئیات به صفحه خوان بشناسونیش. یه بار با تمام حرکات اینجا بنویسش اگر درست خوند برم بذارمش تو شناسنامش.

روی کیبرد من که شیفت و ل رو ساکن میخونه.
به هر حال رعد دبیر ادبیاتند و بهتر از من میدونند که کدومشون ساکن هستند! خخخ.
شاید هم ایسپیک ساکن رو اشتباه میخونه و اون علامته رو که باید ساکن بخونه یه چیز دیگه میخونه.

فاطمه من اصلا از حرفای عدسی ناراحت نمیشم. چون میدونم که منو نمیشناسه . و فک میکنه من باعث رفتن ی عده از محله شدم . در حالی که سخت در اشتباهه .

خب دوستای گلم من میخوام برم کمی رمان بخونم پس چون هم سرعتم پایینه و هم الآن میخوام رمان بخونم از حضور سبزتان مرخص میشم
بازم شب خوبی بودا خعععععلی خوش گذشت و بازم منِ کمترین چیزای خوب یااااد گرفتم انشالله یکشنبه که میام شاد باشم به خاطر قهرمانی تیم محبوبم پرسپولیس
به هر حال شب آروم قشنگ و شادی رو داشته باشید و خوابای رنگی ببینید رعععععد ممنونم که این شب نشینی زیبا رامیزبان بودی انشالله یکشنبه شب همینجا فعلاً شب بر همه ی خانما و آقایان شب نشین بخیر و خوبی شبتان خوش و قشنگ و زیبا در پناه یگانه دادآر دادآفرین بدرود و خدا نگه دار

درود! نمیرم… میمیرم.. بمیری… نیمیرم… بیمیرم… تو با این رفتارت داری ثابت میکنی که دشمن شادی در محله هستی…!

ببین رعد: من فقط و فقط در مورد موضوع حرف زدم و حرف میزنم و کاری هم به رفته ها ندارم… من فقط به دنبال شادی خودم هستم و به چه قیمتی این شادی را برای خودم فراهم میکنم هم برایم فرقی نداره… لطف کن برای شادی من تلاش کن…!

خبر تازه اینه که فردا سالگرده شبو شوره . امشب زن دوم شبو شور ی پسر به دنیا آورد و وحید قراره زودتر زن بگیره .
داوود حسینی با چیزی خوشحال نمیشه . یکی از ما اهل بارونه . بلوردی امروز زیر بارن آواز خوند .
یکی از دخترا خواننده خاموشه . عدسی رحمه علیه فکر میکنه اگه رعد بره شادی به محله بر میگرده و نازی خانوم از طوفان خوشش نمیاد و عاشق برفه . چون برف براش خوش شانسی میاره

رعد زرشکم مگه کوهی و غیر کوهی داره؟
پریسیما خب حفظ نیستم که بگم. ولی داوود حسینی، سمانه، بی ادعا، عدسی، مهدی عابدی، پرواز، من، رعد، خانم کاظمیان، تو، وحید، یکی از ما، اشکان، حسین آگاهی، حسین بلوردی، لِنا، فاطمه حسینی و نازنین تا حالا تو شب نشینی بودن. خداییش اگر اسم کسی رو ننوشتم شرمنده.

شهروز، متأسفانه دوزاریم کج کولست! منظور شما رو از کامنت سیصد و یک نگرفتم! اگه خواستید بعدا برام توضیح بدید. حدس میزنم ولی مطمئن نیستم.

عدسی رعد اگر طبیب بودی سر خود دوا بکردی . آخه پسر خوب شادی رو در وجود آدما جستجو کن نه در نبودشون . دروغ میگم بچه ها .

من فقط می تونستم بخونمتون.
فکر کنم این بار بفرسته کامنتم رو.
رعععععععد بزرگ مطلب خودم بود که در وبلاگ خودم نوشته بودمش.
این هم یکی دیگه از مطالب ارزنده وبلاگم که خودم نوشتمش خخخخخخخخخخخخخ
شکلک یک خودشیفته از خود راضی خخخخخخخخ
………………….
دیشب که تو حیاطمون راه می رفتم یک دفعه چشمم به مهتاب خورد. چقدر ماه رو دوست دارم و عاشق شب های مهتابیم. من به دلیل نابینایی از شب تقریباً نهم دهم ماه می تونم مهتاب رو ببینم و تا تقریباً شب بیستم این دیدن ادامه داره؛ باز هم خدا رو شکر که می تونم همین قدر ببینم؛ چقدر سه شب چهارده و پونزده و شونزده ماه رو دوست دارم؛ ماه کامل کامله! رنگ نقره ای ماه و هوایی که حال و هوای بهارو داره. همه چیز این سه شب رؤیایی میشه. شاعرانه شاعرانه.
نمی دونم کدوم بی ذوقی گفته که زیر نور ماه هر کی بره عقلش کم میشه و دیوانه ها رو بهتره از ماه دور نگه داریم؛ چون بدتر میشن؛ این آدم که چنین حرفی زده نمی بینه همه عناصر طبیعت عاشق مهتابند! شب که ماه در میاد جزر و مد آب رو ندیدن؟ ندیدن آب بالا میاد تا خودشو به ماه برسونه؟ ندیدن پلنگ با اون همه غرورش دوست داره ماه رو واسه خودش داشته باشه؟
کاری به دلایل علمی این قضیه ندارم. همه قبول! ولی مهتاب واسه خودش یک چیز دیگه است. فقط شاعرا زیبایی مهتاب رو اون طوری که هست درک می کنند و البته عاشقا.

خواص درمانی زرشک کوهی

سابقه مصرف زرشک به دوره های گذشته می‌رسد، و به منظور درمان طاعون و بیماری‌های خونی، سل، بی‌اشتهایی، بیماری‌های کلیوی، رماتیسم، زخم‌ها و جراحت‌ها به کار می‌بردند.

درباره خواص درمانی زرشک مطالب زیادی بیان شده است:

بعضی از پزشکان سنتی در ایران نیز زرشک را به عنوان رفع بوی بد خلط سینه می‌شناختند و در درمان بیماری‌های لثه، درد دندان و بعضی بیماری‌های چشمی (ضعف دید) از آن استفاده می‌کردند.

از زرشک برای درمان بیماری‌های آرتریت، مشکلات صفراوی، اسهال، کاهش تب، التهاب طحال، آماس زبان، زرد زخم، کمردرد، از بین بردن کرم‌های حلقوی، مشکلات قلبی، قاعدگی دردناک، مشکلات کبدی، بواسیر و تب‌خال نیز استفاده می‌شود.

برخی دیگر از خواص درمانی دیگر زرشک کوهی

درمان قطعی جوش صورت
روشن کننده پوست (شدت رنگدانه های پوستی راکاهش داده بنابراین سبب کم رنگ شدن لکه های پوستی می‌شود)
برطرف کننده ناراحتیهای دهان مانند آفت ، برفک و…
کبد را پاک و تقویت می کند
بی اشتهایی را برطرف می کند
در درمان یرقان و زردی موثراست
پایین آورنده و تنظیم کننده فشارخون
پایین آورنده و تنظیم کننده چربی خون
اعمال دستگاه گوارش را منظم می کند ، برای رفع یبوست مفید است
مبتلایان به بیماری قند می‌توانند با مصرف این گیاه قند خون خود را کنترل کنند .
زرشک سیاه صفرا آور بوده و در درمان سنگ کیسه صفرا بسیار مؤثر است.

درود! من قبل از شام اولین کامنتم را گذاشتم و موقع نوشجان کردن شام با دست راست میخوردم و با دست چپ مینوشتم… بعد از شام هم اومدم روی بام و همچنان اینجا هستم… حالا برم پایین و ادامه بدهم…!

منم غروب آفتاب و طلوعش رو عاشقم
یعنی اون لحظه ها حس شادی بهم دست میده
راستی کنار دریا از خود بیخود میشم و حس عاشقی بهم دست میده خخخ
برف رو اگه نرم باشه دوست دارم و بارون ریز و نرم آرومم میکنه.

راستی صدای دریا رو بدون مزاحم خیلی دوست دارم فقط صدای دریا باشه و خودمم کنار دریا ایستاده باشم خخخ
امروز من یه چیزیم میشه رعععد چرا این موضوع رو پیشنهاد کردی؟

تقدیم به حسین آگاهی . من این ترانه رو خیلی دوست دارم
تو هم پیش رومی و هم پشت سر تو هم مقصدی و هم واسم راهشی بگو دست کی میرسونه منو به اون آسمونی که تو ماهشی من اونقدر شیرین مردن واسم که میخوام از این زندگی خسته شم چقد سخته روی زمین باشمو به آغوش یک ماه وابسته شم به عشق یه ساحل به دریا زدم به دریا زدم تا که پیدا نشم یه ساحل که دائم پسم میزنه پسم میزنه چون که دیوونشمچقد سخته دنیای من باشی و بدون بهونه ازم دور شی ازم بگذری و ندونم چرا بهت دل ببندم تو مغرور شی ازم بگذری و ندونم چرا که شاید امیدم بهت کم بشه چقد سخته بی سرزمین باشی و همه جای دنیا جهنم بشه

مردم می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.”
اما باید اینگونه باشد،
” خوبی را در آدم ها پیدا کنید و بدی آن ها را نادیده بگیرید. ”
هیچکس کامل نیست

البته از اونجایی که من آدم خوشبینی هستم، اینطور فکر میکنم که شخص مورد نظر من امشب نیست و کامنتها رو نمیخونه. هرچند اگر این خوشبینی رو طرف مقابل هم داشت خوب بود چون هفته ی پیش من واقعاً نبودم که کامنتا رو درست کنم.

رعد خیلی خیلی ترانه قشنگیه نشنیدمش.
الآن یک قسمتیش رو در گوگل کپی کردم و گوگل جون کشف کرد که آهنگی از مهران آتش هست و من هم سعی می کنم با اینترنت زغالیم دانلودش کنم.
خیلی خیلی ممنون بابت ترانه بسیار زیبا.

شاهکار مولوی در تقسیم بندی انسان ها
شنبه, ۵ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۵۸ ب.ظ
آنکس که بداند و بخواهد که بداند
خود را به بلندای سعادت برساند…

آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند …

آنکس که بداند و نداند که بداند
با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند …

آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند ..

آنکس که نداند و بخواهد که بداند
جان و تن خود را ز جهالت برهاند …

آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند …

آنکس که نداند و نخواهد که بداند
حیف است چنین جانوری زنده بماند…!

حسین آگاهی اگه توی گروه گوشکن هستی من این ترانه رو برای پریسیما میفرستم اونم براتون فوروارد میکنه توی گروه

انشا الله بشه. امیدوارم که بشه.
کاش کاری ازم بر میومد، قطعا دریغ نمیکردم.
ولی امیدوارم که بشه و یه شیرینی آشتی کنون حسابی بخوریم.

آره مهران آتش صداش خیلی خوبه . هر چیو میخواید ازش بگید که برای پری بفرستم و پری برای شما خخخ ی ترانشو چن وقت پیش برای لنایی فرستادم به اسم جنون .

درود! به جون شهروز که نه… به جون رعد هم که نه… به جون خودم که از بادنجون هم برام عزیز تره… من از اولش هم در مورد موضوع پست با رعد صحبت کردم و کاری به دیگران نداشتم… فقط متإسفانه اینان کامنت منو با عجله و بی دقت و با بدبینی خواندند و کامنت منو به حاشیه کشیدند… اگر کسی بین من و رعد حرف نمیزد خودمون یه جوری با هم کنار میومدیم… حالا هم من و رعد دوتا کاربر هستیم و هیچ مشکلی هم با هم نداریم…!

فروغ فرخزاد میگه:

چقدر هفتاد _ هشتاد سال کم است برای دیدن تمام دنیــــآ !
برای بودن با تمام مردم دنیـــآ !
چقدر حیف است که من میمیرم و غواصی در عمق اقیانوس ها را تجربه نمیکنــم!
میمیرم و حد اقل بکبار زمین را از روی کره ماه نمیبینـــم!
دلم میخواست چند کلیسا،معبد و مسجد بزرگ جهان را میدیـــدم!
و دلم میخواست یکبار هم شده از ارتفاعی بلند پرواز میکـــــــــردم!

دلـــــــــم میخواســـــــــــــــت های من زیادند ،
بلندند،
طولانی اند ،
اما مهم ترین دلم میخواست های من این است که :

“انســــآن باشم ، انســـــــــــآن بمانم و انســـــــــآن محشور شوم!”
چقدر وقت کم است . . .
تا وقت دارم باید مهر بورزم،
وقت کم است؛باید خوب باشم!!! مهربان باشم!!! و دوست بدارم همه زیبایی ها را . . . !!!
میگویند انسان های خوب به بهشت میروند ،
اما من میگویم:
“”””انسان خوب هر کجا که باشد،آنجا بهشت است”””

خب کم کم داریم به آخرای شب نشینی نزدیک میشیم
من واقعا زحمت کشیدم خیلی زیاد بودم خخخ.
خداحافظیمو بکنم بعد اگه باز فرصت بشه کامنت میدم.
همه تون رو تا شب نشینی بعدی به خدا میسپارم.

آدم ها فکر میکنند بعد از‌ رفتنشان…..
باید مثل صندوق پستی زنگ زده
و باران خورده
درست در نقطه ای که رهایت کرده اند
تا ابدیت‌منتظر پیغامشان بمانی!!

اما نه……
همیشه اینطور نیست!!

آدم ها ….دل دارند، پا دارند
بند دلشان که پاره شد
بند‌کفش‌هایشان را محکم می کنند
و می روند………

دوست داشتن فصل دارد!
دوست داشتن زمان دارد!
کدام باغی را دیده ای زمستان که
می شود
لباسی از شکوفه بپوشد؟!

کدام مسافری را دیده ای
که چمدان به دست سال ها
در ایستگاهی متروکه چشم به ریل ها
بدوزد؟؟!!

تو دیر به سراغم آمدی…….
تو دیر برآورده شدی،،آرزوی کوچک من!!
مثل برآورده شدن آرزوی کودکی‌ام
در بزرگسالی..!!

دوست داشتنت دیگر به کارم نمی آید!!
دیگر‌اندازه ام نمی شود……

گفته بودم نه……؟؟
دوست داشتن فصل دارد..!!
دوست داشتن زمان دارد..!!

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را

او کــه هرگز نتوان یافت همانندش را

منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد

غــــزل و عاطفــــه و روح هنرمندش را

از رقیبان کمین کرده عقب می ماند

هر که تبلیغ کند خوبـی ِ دلبندش را

مثــــل آن خــواب بعید است ببیند دیگر

هر که تعریف کند خواب خوشایندش را

مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد

مادرم تاب ندارد غــــم فــــــرزندش را

عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو

بـــه تــــو اصرار نکرده است فـــرآیندش را

قلب ِ من موقع اهدا به تـــو ایراد نداشت

مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را

حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید

بفرستند رفیقـــان بــه تو این بندش را :

«منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر

لای موهای تو گــم کرد خداوندش را »

خب تا در بسته نشده منم خداحافظی میکنم.
شب خوبی بود. امیدوارم روزای خوب در انتظارتون باشه.
همتون رو به خدا میسپارم.
شاد و موفق باشید.

خب من دیگه برم درو ببندم.
فقط یه چیزی.
سختترین آشتیها بعد از طولانیترین قهرها اتفاق افتاده.
پس تو زندگیتون هیچ آشتی رو سخت نکنید.
مواظب خودتون و خوبیهاتون باشید.
شبتون به خیر.
بدرود.

درود! شهروز وای به حالت مگه دستم بهت نرسه بالای همون بوم زندانیت میکنم که راه فرار نداشته باشی… تو اولین نفر بودی که کامنت منو به حاشیه کشیدی…!

باران یعنی برگشتنِ هوای مه آلودُ شیروانی های شاد!
باران یعنی قرار های خیس!
باران یعنی تو بر می گردی،
شعر بر می گردد!

نزار_قبانی

مرسی رعد…ببخش نبودم…شب همگی بخیر.

سلام
خیلی دیر رسیدم. حیف که یادم رفته بود بیام
به هر حال سلااااااام و خداحافظ
از رعد بزرگ هم عذر می خوام که آخر مهمونیشون میام! به جان خودم یادم نبود

سارای ی بشکه بذار لای در بسته نشه خخخ
داوود وحید چرا در حال خوردنید . بلند شید . ای بابا . عصاتون پیش منه . بدوئید

وای سعید خوبی . تو بمون همین جا . نرو . بیا . بمون . خوراکی چیپس . مو سیر ماست زرشک تخمه . ماااااادر

پسر همسایه عبدالله پور برو بچه شررای محله هم صدا کن که بیان . اععه چرا توفو شوتیدی ؟ آروومت بیگیره بچه هههه

فاطمه ، رها ، داوود ، شبو شور ، پرواز ، عدسی ، عبااااس کجایید ؟ از خونه در بیایید ؟ کمی کلاس نذارید .

شبو شور رژیم مژیمو بریز دور . بیا که غذای زیزی گولویی درست کردم. هر چی بخوری نه سیر میشی نه چاق هاهاهاها

احمد کمی از خودت بگو . میگم یادته ی بار قدیم ندیما که کاربر نبودی اومدی توی کلاس غلطو غولوط رعد و اصطلاح چغرو اومدی ؟ از اونجا بود که شناختمت . راستی تو شیرازی هستی ولی انگار پوستت روشنه . و بهت میخوره تبریزی باشی .
کلا ترکها سفید مفیدن و جنوبیا برنزه و سیا سوله هاهاهاها

میگما شام چی دارید چی هست بخورم گشننممممه من شاااام میخوااام
راستی قرار شده توی مسابقه ی صدا پیشگی یا حنجره طلایی شرکت کنم

پسر همسایه ی چند باری دیدم توی کامنتا از عشق و دردش نالیدی . عاااااشق شده بودی ؟ عاشق نبین یا ببین ؟

نازنین و فاطی و روشنایی مسئول کشیدن شام هستن.
شام چلو گوشت و دلمه و پیتزا و لازانیا و لوبیا پلو داریم.
رهاااااااااااااااایی کجایی ؟

پریسیما ی موضوع بده . که دخترا هم بتونن با خیال راحت در موردش حرف بزنن .
میگم آیا تا حالا شده پشت سر کسی حرف بزنید و ی دفعه متوجه بشید اون طرف اونجا بوده و حرفاتونو شنیده ؟

ی بار خواهر بدبخت من که اهل غیبت نیست ، از دست یکی از فامیلای شوهرش کفری شده بود . داشت توی آشپزخونه غذارو میکشید و از اون طرف بدی اون خانوم نادون هم میگفت که من دیدم خانومه پشت سر خواهرمه خخخ فک کن خواهرم هم فهمید ولی برای اینکه ضایع نشه حرفشو ادامه داد خخخ

سئوال امشب اینه
میگم آیا تا حالا شده پشت سر کسی حرف بزنید و ی دفعه متوجه بشید اون طرف اونجا بوده و حرفاتونو شنیده ؟

وااای توی مدرسه معلما همه دارن از دست مدیر و سختگیریاش شکایت میکنن و غافل از اینکه مدیر پشت دره خخخخ

یادش به خیر زیزیگولو.
اون قسمتش خیلی باحال بود.
یکی از مهمونا یه دیالوگ داشت که موندگار شد. برگشت گفت از بس خوردیم مُردیم، ولی از گشنگی مُردیم خخخ.
پریسیما من یه شب سالاد میخورم، یه شب مرغ آبپز یه تیکه میخورم، یه شب سوپ میخورم، یه شب تن ماهی رو تو آب جوش میذارم و همه ی روغناشو میگیرم که خشک خشک بشه میخورم. خلاصه شبا روغن و برنج و این حرفا تعطیله.

شبو شور بهتره شامو ناهارو یکی کنی . تقریبا ساعت ۵ یا ۶ ی ناهار بخوری و تا خواب نهایتا میوه و هویچو کلم و کاهو بخوری

سلام به همگی.
برای من هم یادم نمیاد پیش اومده باشه.
فقط یادمه داشتم به یکی از دوستام تو مدرسه میگفتم که اگه خانم فلانی امروز بیاد که هیچ میریم سر کلاس! اگه هم نیومد به تفریحمون ادامه میدیم، که یهویی متوجه شدم خانم معلم رو به رومون بودند و صدامونو شنیدند. خخخخ.
شاید غفلتا غیبت کرده باشم، ولی سعیم اینه که اهل غیبت کردن نباشم، و اگه جایی هم متوجه این موضوع بشم، یا دوستانه تذکر میدم یا از اون محیط فاصله میگیرم یا حواسمو پرت یه جای دیگه میکنم که نشنوم.

میگما رعععد یه سؤال از من پرسید منتها اومدم جواب بدم کلاً پرت شدم بیرون گفت من چراااا برنزه نیستم شاید دلیلش اینه که از بچگی تا حاااالااا توی شیراز زندگی کردم میگما بزار یه کم از روزمرگی های این روزام بگم بعد به سؤال رعععد جواب بدم من این روزا تا ساعت سه و چهار صبح بیدارم بعد ساعت ۱۱ صبح بیدار میشم از خواب یه صبحونه که حااالااا یا نون پنیر گردو هست یا نون پنیر خیار یا یه مجونیه که مخلوط از شیره ی خرماست با ارده و معمولاً ساعت دو نهار میخورم و بعدش هم یک کم رمان میخونم یا کتابای درسیم و تا پنج و بعدش هم یه جزوهی دارم که باید بنویسم و ساعت یازده شب به بعد هم دیگه دست از نوشتن بر میدارم و میرم توی اینترنت وب گردی اما این روزا موضوع پایان نامه بدجوری فکرم رو مشغول کرده
اما در مورد غیبت پشت سر دیگری باید بگم که من یک روز با یکی دیگه با دوستام توی سالن وایساده بودیم منم یه بلند بلند میگفتم که فلانی چه قد این طور و آن طور هست حااالااا طرف خودش دو ساعت پیشمان وایساده و اون یکیی دوستم هم هر چی میزد توی پهلوم من هی ادامه میدادم تا فهمیدم که طرف خودش اونجاست دیگه نپرس که از خجالت چه قد سرخ شدم و آرزو کردم زمین دهان باز کنه من برم توش

کی از توصیه‌های مشترک دینی و طبی، ترک وعده غذایی ناهار است.
برای کاهش وزن باید وعده غذایی نهار را حذف کرد

سلاااام بر وحید و نازنین خانوم . خوش اومدید . بشنید تا براتون شربت کاسنی و بهار نارنج بیارم. چون تهرون هواش خفس .
من بااااااااااارووون میخوام

اتفاقا به نظر من که نه به نظر متخصصین محترم، اشتباه در رژیم غذایی کم کردن وعده هاست.
مثلا کسی که وعده شام رو حذف کنه، ممکنه ناهار بیشتر و پر پیمونتر بخوره.
متخصصین نظرشون اینه که اولا رژیم غذایی متناسب با وزن و مانند اینها زیر نظر متخصص باشه، و در کنار رژیم مناسب ورزش هم باشه.
ورزشهای هوازی بیشتر میتونه در چربیسوزی کمک کنه.
شکلک لالایی بلدم ولی خودم خوابم نمیبره! خخخ.

قال رعععد علیه اسلام الغیبتو پشت سر میخیا الثوابو و البهشت خخخ
رعد بزرگ که درود و سلام بر او باد فرماییدن غیبت کردن پشت سر مردان و مریخیا ثواب داره هاهاهاها

سلام رعد عزیزم…خوبی خوشی؟چه خبرا؟!
سلام بچه ها…به همه ی حاضرین و غائبین
خوبید همگی؟
خب موضوع چیه قضیه چیه؟
چی کار کردید؟
خونه رعد و کثیف نکردید؟…خخخ
رعد؟
اینجا دیگه مهمونتم هاااا…منو نفرستی باز کفشارو جفت کنم دیر اومدم…خخخخ.
خب یه دم نوش بهار نارنج یکی برام بیاره
بهار تموم شد یه دم نوش بهارنارنج نخوردیم.
خخخخخ
چیه خب.؟!…مهمونم دیگه.

سلااام سلااام وحید خان قلیونت آماده است سلاام بر نازنین خانم میگما من میخوام توی مسابقه ی حنجره طلایی شرکت کنم اما بین دوتا آهنگ گیر افتادم یکی آهنگ من عاشق تو هستم امیر شاملو هست و دیگری آهنگی است از فرامرز اسلانی که میگه میدونی دل اسیره اسیره تا بمیره حاااالااا من موندم کدومش رو بخونم

پری دیگه تو نگو زنجون گرمه که من یکی خودزنی میکنم خخخ
من به همسرم میگم بیا بریم تبریز یا ارومیه یا زنجون زندگی کنیم .
اما مریخی میگه چرا منو میخوای ببری شهر ترکها که زبونشونو بلد نیستیم خخخ

وحید ی حدیث هست که میگه هر جا المریخیا هستن حرومه ونوسیا کار کنن . و الا میرن دوزغ و میشن وزغ . چون کارها دست میخیارو میبوسه هاهاهاها

سلااام خانم ساراییی میگما این جا هم بسییییار گرمهههه من دارم از گرماااا میمیرم آخه این چه هوااااایه من سرمااا میخوام

میگما چرااا کسی جواب سؤالم رو نمیده من پرسیدم که از بین آهنگای عاشقم من امیر شاملو و آهنگ دل اسیره فرامرز اسلانی توی مسابقه ی حنجره طلایی کدوم رو بخونم البته فک کنم با این صدای اگزوزیم و گوش خراشم از آخر اول بشم

من که باورم نمیشه زنجان گرم باشه.
من خیلی تعریف آب و هوای زنجان رو شنیدم.
رعد من باید یه جای خوب تو اهواز واست پیدا کنم خخخخ

پسر همسایه من تخصصی ندارم و نمیدونم ولی آهنگ فرامرزو دوست دارم.
شبو شور هم صداش گویا خوبه . ی بار آهنگ داریوشو خونده بود .
ای که بی تو خودمو تکو تنها میبینم

میگما چه حالی میده توی این هوای گرم یه شربت تگری بزنی بر بدن و بعد پشت سر اون استاد نامرد که بهت نمره نداده غیبت کنی اگه استادش هم خانم باشه اونم از نوع دکترااااا ای حااااال میده و جیگرت حاااال میاد که نگو

بچه ها وحید که رفت، شهروز هم نیست!
پس بیایید پشت سرشون بحرفیم! خخخ.
فقط یه جوری بحرفید که مجبور نشم برم، چون اگه برم، پشت سر من هم میحرفید! خخخ.

سلام بر مریم پر محبت . خوشی خوبی ؟ کوکی ؟ بیا پیش رعد بزرگ خوب ببینمت ؟ ببینم تو بزرگ مهرو از نزدیک دیدی ؟

چی حااالااا میخواید پشت سر ما مردای محله بحرفید پس من مدیر کل حقوقیای محله اعلام میدارم کلاً غیبت پشت سر ونوسییای محله و کلا پشت سر تمام ونوسیای این کره ی خاکی ای حاااال میده که نگو و نپرس مثلاً میگم این خانما وقتی تلفن میحرفند دیگه باید فاتحه اون تلفن رو خوند چون وقتی قطع میکنند که دود داره از توی تلفنه در میاد البته یه حسن خوب دارند اون هم این هست که دارن با تلفن غیبت شوهرشان رو میکنند غذا میپزند دیکته به بچشون میگن فیلم میبینند روزنامه میخونند ولی خدااا نکنه برن خرید یعنی تا ته جیب مرد بدبخت رو جارو نکنند بی خیال بازار نمیشن

پسر همسایه من وقتی میخوام سر مریخی غر بزنم میگه راستی از فلان دوستت خبر داری ؟ برو بهش زنگ بزن خخخ برو به خواهرت زنگ بزن خخخ اینجوری میخواد دست از سر کچلش بردارم هاهاهاها

سلام بر ملیس خانوم گلو گلاب . صفا آوردید . بفرمایید شربت سکنجبین. شربت بهار نارنج/ شربت گل سرخ . هر کدومشو دوست داری بگو که بگم گارسونا برات بیارن

عمو چشمه سلام . وای من توی دهن عمو ممو نمی چرخه . خب نوه خواهرمی . خخخ
خوبی مهردادی ؟ دنیا به کامه . بده عصامو که باید بلن شم برم پیشواز غایبین تازه رسیده

اوهی شبو شور . ایش ایش کنان داری پشت سر دخملای من حرف میزنی ؟ اع اعه . بده من اون ارره رو که زبونشو ببرم بندازم جلوی طباخیای تهرون خخخ

یاقوتکم سلام . ووای من تو رو دیدم. همون دختر چشم زمردی هستی تو ؟
چن سالته ؟ نبین مطلقی یا کم ببین ؟
راستی من سمت رییس کل حفاظت اطلاعات محله رو دارم . آمار میگیرم خخخ

میگما کلاً غیبت باعث میشه که آدم جیگرش حال بیاد اعصابش از ناراحتی رها بشه هر چی دغه دلی سر طرف داره توی غیبتش نسبت به اون طرف خالی کنه کلاً دلش خونک میشه

سلام به تازه وارد به شبنشینی، مروارید. خیلی خوش اومدی.
احتمالا شما همون مروارید نیستید که قبلا شما رو تو سایت میدیدیم؟ اگه اینطوره خیلی خوش اومدی.
اگه هم اینطور نیست بازم خیلی خوش اومدی خخخخ.

واالاه بستنی هم داریم. ولی به نظرم نخوری بهتره . چون وحید با دوستان و اعوانش درست کرده خخخ این مریخیا هم که بلد نیستن دست بشورن خخخ

سلااام بر مروارید خانم و بانو وای چه حالی میده وقتی یه خانم داره قلیون میکشه بعد که قلیونش تموم شد اداش رو در بیاری قلقلقل اگه … باشه هم که دیگه حالش بیشتره الفراااار

موضوع هم که غیبت در حضور طرف هست خخخ من هم با این که زیاد اهل غیبت نیستم و اکثرا ذکر خیر دیگران ورد زبونمه خخخ یه بار بعد امتحان داشتم بلند بلند مدح استاد می گفتم که این استاد هم اتفاقا خیییلی خیییلی با ابهت و ترس ناک بودند که ایشون در یک متری بنده حضور داشتندیی خخخ و خب کلا ید طولایی در غیبت پشت سر اساتید در حضور اونها دارم وااای یه بار هم ما ردیف دوم توی یه همایشی نشسته بودیم داشتیم پشت سر یکی از اساتید می حرفیدیم که با برگردوندن سر و یک چشم غره اساسی از جانب استاد محترم دقیقا متوجه شدیم پشت سرشون پشت سرشون حرف می زدیم که وااای جای همه دوستان و دشمنان احتمالی پر

یه بار داشتم در مورد اشکان با امیر حرف میزدم، بعد وسطش که تقریباً حرفم داشت تموم میشد اشکان رسید من نفهمیدم.
آقا تا نیم ساعت پدر منو درآورد تا بفهمه چی داشتم در بارش میگفتم آخرش هم به هدفش رسید خخخ.
یعنی همچین آدم پیگیریه این خخخ.

مگه قلیون کشیدن هم ادا مدا داره ؟ خدایا از شر نبین ها به تو پناه میبرم. دیده بودم مریخیا ادای ریمل کشیدن خانومارو در میارن ولی قلیون کشیدنو ندیده بودم

خب من دوباره اومدم.
نازنین خانم یعنی الان باید بزنم یا قطعه قطعه کنم یا بکشم یا آکله کنم؟ خخخخخ
سلامی به خانم ها سارای، شیبانی، بانو، مروارید، ملیسا و عمو مهرداد عزیز

سلام مجدد و عرض ارادت خدمت همگی نازنین پریسیما رعد و بقیه آقایون و البته مروارید خانمی
پریسیما جون منم شکلک دلتنگی
بچه ها می گم جدی خبر خاصی ندارید من حال پست خوندن ندارم
کامل جامع مانع بیاید توضیح بدید

به بهار شبیه ترینى

با این همه ابر در نگاه
این همه بیدمشک و یاس در نفس
و این همه میخک سرخ برلب

عجیب نیست اگر پرستوها
امسال به سمت تو
کوچ کنند

#سعیده_اصلاحى

مریم خانمی و سارای عزیز هم که هستند شکلک ارادت
ان شا الله که زود زود زود بهتر تر تر تر بشی مریم جون شکلک مواظب خودت باش و شبت صورتی
مریم خانمی و سارای عزیز هم که هستند شکلک ارادت
ان شا الله که زود زود زود بهتر تر تر تر بشی مریم جون شکلک مواظب خودت باش و شبت صورتی

بانویی موضوع پست این سئوال بود :
چه چیز و یا چه کسی شمارو اونقدر خوشحال میکنه که مشکلات و غمهاتون از یادتون بره ؟؟؟؟؟

اتفاقا اگه یه چنین اتفاقی برای من هم بیفته، یعنی یه وقتی برسم که ببینم دارن پشت سرم حرف میزنن، تا نفهمم چی داشتند میگفتند، ول کن ماجرا نیستم! خخخخ.

در مورد مروارید هم پس حدسم درست بود، اول حدس زدم که تازه وارد باشند، ولی گفتم شاید اشتباه میکنم! خخخ.