خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

پنجاه و هشتمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، مروری بر رویکردهای مناسب سازی برای معلولان در فرانسه با تأکید بر پذیرش نابینایان در موزۀ لوور

سلام بر دوستان عزیز گوش کنی

 

وقتی این مقاله رو میخوندم و ویرایشش میکردم حسرت میخوردم و آرزو میکردم که ای کاش! ای کاش ایرانیها هم ذره ای به فکر معلولین بودن ویا حتی ذره ای معلولین رو میدیدن و مثل گذشته های فرانسه معلولین رو مفقودین به حساب نمی آوردن!!!

خودن این مقاله و آشنا شدن با فرهنگ کشوری مثل فرانسه و مطالعۀ چگونگی پیشرفت فرهنگی این کشور خالی از لطف نیست.

از شما میخوام که این مقاله رو از:

 

اینجا

 

دانلود کنید.

 

مروری بر رویکردهای مناسب سازی برای معلولان در فرانسه با تأکید بر پذیرش نابینایان در موزۀ لوور

 

فاطمه عبداللهی مقدم ماسوله[1]

علی زمانی فرد[2]

 

چکیده

توجه به مسیلۀ مناسب سازی مکان های فرهنگی و تاریخی به  منظور استفاده معلولان، یکی از اولویت های مهم در کشورهای توسعه یافته است. در این کشورها، بیان مطالبات شهروندان معلول در قالب تشکل های گوناگون، موجب ارتقا فرهنگ عمومی و تغییر نگاه اقلیتی به معلولان شده است. تا آنجا که امروزه بحث درباره چرایی مناسب سازی جای خود را به چگونگی مناسب سازی و ایجاد تسهیلات لازم داده است.

این مقاله با هدف استفاده از تجارب جهانی، ضمن تمرکز بر رویکرد مناسب سازی موزه ها و مراکز فرهنگی کشور فرانسه به مطالعه موردی موزۀ لوور و معرفی شیوه های مناسب سازی برای نابینایان می پردازد. بررسی و ارزیابی دستاوردهای موزۀ لوور که یکی از بزرگترین و پربیننده ترین موزه های جهان است می تواند راهگشای مدیران، طراحان و مرمت گران موزه ها و بناهای تاریخی باشد و آن ها را در ترسیم خط مشی های کلی یاری کند.

 

کلمات کلیدی موزه، بازدیدکننده، معلولان، نابینایان، موزۀ لوور ، مناسب سازی، دسترسی آسان.

 

مقدمه

توجه به حقوق معلولان، در سطح بین المللی، سابقه ای نزدیک به هفت دهه دارد. در خلال این دهه ها، مفهوم معلولیت مورد بازنگری قرارگرفته است و موضوعاتی نظیر «مناسب سازی» و «قابل دسترسی سازی» مجال بروز پیدا کرده اند. در این میان بحث مناسب سازی مکان های فرهنگی به منظور دسترسی آسان معلولان جایگاه ویژه ای یافته و به یکی از شاخص های مهم توسعه بدل شده است. عوامل متعددی چون تحولات جهانی و توجه به حقوق فردی و اجتماعی شهروندان و پیشرفت علم و دانش و اهمیت آموزش در افزایش آگاهی عمومی از جمله عواملی هستند که در این تغییر نگرش مؤثر بوده اند. در بررسی موضوع معلولیت، پیش از هر چیز لازم است به تغییر تدریجی مفهوم معلولیت و تلقی جامعه از معلولان پرداخت. زیرا تعریفی که در دوره های مختلف از معلولیت ارائه شده رابطۀ مستقیم با جایگاه معلولان در آن عصر دارد. پرداختن به این موضوع از آن جهت دارای اهمیت است که تغییر تدریجی این معنا موجب تحولات وسیعی در کیفیت زندگی فردی و اجتماعی معلولان شده است.

 

1- تغییر تدریجی نگاه به معلولیت: از مفهوم تا رویکردها

در فرانسه ی قرون وسطی واژه débilité به معنای ضعف و ناتوانی معادل معلولیت به کار برده می شد. معلولان همراه با بیماران و فقرا و با آن ها در یک گروه قرار می گرفتند و تنها نهادهای دینی مانند کلیسا خود را در قبال آن ها مسیول می دانستند. در ابتدای قرون وسطی مکان هایی به نام «hôtels-Dieu» هتل خدا، برای پذیرش بیماران، معلولان و فقرا تأسیس شد. وضعیت نابینایان در شهر پاریس تا حدی یک استثنا بود زیرا در قرن سیزدهم، سن لویی بیمارستان پانزده بیست را بنا کرد که سیصد نابینای فقیر شهر پاریس را در خود جای می داد و آن ها را از معلولان حرکتی و فقرا و بیماران جدا می کرد و به آن ها هویتی متمایز می بخشید. نابینایان در گروه های مختلف خانه به خانه نان و پول جمع آوری می کردند و با تقسیم آن در بین خود روزگار می گذراندند (Zina Weygnad, 2009 : 71) .در همه دوران قرون وسطی و حتی در قرون بعد از آن روند به حاشیه راندن معلولان و ناتوانان جامعه همچنان ادامه پیدا کرد. در سال 1655 لویی چهاردهم بیمارستان عمومی سلپتریر را بنا کرد و به دنبال آن دستور تخریب «کور دمیراکل» را صادر کرد. «کور دمیراکل» نام مکانی در پاریس بود که متکدیان شهر در آن سکونت داشتند و با تمارض تکدی گری می کردند. به دنبال تخریب این مکان، افرادی که در آن سکونت داشتند، به دستور شاه، یا روانه زندان شدند یا کشته شدند و یا به بیمارستان سلپتریر  فرستاده شدند تا  در کنار معلولان سکونت کنند. بیست سال بعد یک ساختمان به این مجموعه افزوده شد و زنان و کودکان خیابانی به زور در آن جای داده شدند و به این ترتیب معلولان به همراه سایر رانده شدگان جامعه در یک جا نگهداری می شدند.

پس از لویی چهاردهم کم کم قرن روشنگری و دوره غلبه عقل و دانش فرارسید. فقرا تحت سرپرستی حکومت قرار گرفتند و نهادهای مختلف ناشنوایان و نابینایان را مورد حمایت خود قراردادند. در این دوران با پیشرفت تدریجی علم و دانش جستجو برای عوامل ایجاد معلولیت آغاز شد و کم کم بین معلولان و مجرمین و فقرا تمایز قایل شدند.

جامعه در قرن هجدهم، برای معلولان به طور عام و نابینایان به طور خاص، هویت فردی قایل نبود و آن ها را تنها تحت عنوان گروه های مختلف باز می شناخت که آن نیز به درستی معرفی نشده بود. پزشکان، معلمان و روانشناسان معدودی سعی در بازشناساندن افراد معلول داشتند و برای آموزش و هدایت آن ها به بطن جامعه تلاش های فراوانی کردند. به رغم تلاش های آن ها هنوز راهی دراز در دستیابی به حقوق فردی و اجتماعی معلولان مانده بود زیرا به طور معمول آموزش و پرورش معلولان منحصر به شمار اندکی از خانواده های متمول بود و اکثریت در انزوا به سر می بردند و با سختی زندگی می کردند.

در قرن هجدهم نهادهای بشردوستانه، مردم را به نوع دوستی نسبت به فقرا و ناتوانان دعوت می کردند و از جامعه می خواستند تا آن ها را مثل خودشان و برادرشان بدانند (Catherine Dupart, 1993 : 69). والنتن هوی یکی از اولین کسانی بود که به زندگی اجتماعی و فرهنگی نابینایان توجه خاصی مبذول داشت. او در سال 1784 اولین مدرسه نابینایان را بنا کرد که امروزه با نام انستیتوی ملی کودکان نابینا هنوز مشغول فعالیت است. آموزش علمی یک گام بزرگ جهت استقلال فرهنگی و اجتماعی نابینایان بود. آموزش در این مدرسه، بر اساس کتاب هایی با خطوط برجسته بود که به سرپرستی هوی و با حمایت «موسسه  بشردوستی»، اولین و قدیمی ترین انجمن نیکوکاری فرانسه، تهیه شد.

پس از وی بزرگ ترین تغییر در جهت آموزش اختراع خط بریل توسط لویی بریل، دانشجوی نابینای همین مدرسه در نیمه اول قرن نوزدهم بود. در این دوره نابینایان با هدف بازشناسی هویت خود به جامعۀ بینا کتاب هایی تألیف کردند.

آگاهی هویتی که در نابینایان شکل گرفت کم کم منجر به تشکیل اولین انجمن نابینایان در سال 1889 شد. این انجمن توسط موریس دولاسیزران که خود نابینا بود ایجاد شد و شروعی برای تشکیل انجمن های مشابه بودکه بعضی تا مدت طولانی به کار خود ادامه دادند و بعضی دیگر منحل شدند و جای خود را به انجمن های دیگر دادند.

در دهه های نخست قرن بیستم نیز همچنان به تعداد انجمن های حمایت از معلولان افزوده می شد. در سال 1921 فدراسیون سانحه دیدگان مشاغل، چهار سال پس از آن فدراسیون برای الحاق افراد ناشنوا و نابینا به جامعه،در سال 1933 انجمن معلولان حرکتی و در خلال سال های 1957 تا 1958 انجمن کمک به مسلولین و معلولان و سپس انجمن فرانسوی برای مبارزه با میوپاتی و در 1960 سازمان ملی والدین کودکان استثنایی یکی پس از دیگری شکل گرفتند (Gardien Eve, 2010: 91).

حضور این انجمن ها نقش مهمی در بازشناسی هویت معلولان و معرفی توانایی های آن ها داشت. هر چند در طی چندین سده حساسیت جامعه نسبت به معلولان برانگیخته شده بود اما در واقعیت هنوز جامعه آن ها را به طور کامل به رسمیت نمی شناخت و پذیرای حضور آن ها در صحنه های اجتماعی نبود.

 

1-1- به رسمیت شناختن مطالبات معلولان و تصویب قانون «مناسب سازی»

مطابق نظر هانری جک استیکر((Henri-JaquesStiker, 2005 : 264، فیلسوف و مردم شناس درزمینهٔ معلولیت و ناتوانی، نقطۀ عطف توجه به مطالبات معلولان، به سال های پایانی جنگ جهانی اول و افزایش بی سابقه ی مصدومین برمی گردد. پس از پایان جنگ، جامعه نسبت به سربازانی که سلامتی و توانایی خود را برای دفاع از کشور از دست داده بودند احساس دین می کرد و یکی از اولویت ها به رسمیت شناختن حضورشان در فعالیت های اجتماعی و جلوگیری از انزوای آن ها بود.

اما سامان دهی زندگی معلولان ویژگی ها و استاندارد دهایی را طلب می کرد که در آن سال ها کمتر شناخته شده بود.

در دهه 1960 میلادی، تعداد زیادی از انجمن های دفاع از حقوق معلولان حرکتی، با اعتراض به شرایط نامساعد، خواستار مناسب سازی بناها جهت دستیابی آسان شدند. اما بیش از یک دهه طول کشید تا فرانسه، در سال 1975 قانونی را تصویب کند که مطابق آن «مناسب سازی» کلیه ی مکان های عمومی به منظور دستیابی آسان معلولان الزامی شود. قانونی شدن «مناسب سازی» باعث پیشرفت بسیاری در این زمینه شد. ناگفته پیدا است که تصویب قانونی یک اصل نمیتواند موانع و مشکلات موجود در راه عملی شدن آن را از میان بردارد.

تأمین بودجه و مشکلات فنی دو مانع عمده بودند که تنها ارتقا ی فرهنگ «مناسب سازی برای همه» در سطح ملی و بین المللی اجازه غلبه بر این مشکل را می داد. مهم تر از این دو عامل، تلقی و تعریف معلولیت بود که تا آن زمان هنوز معادل با نقص و ناکارآمدی در نظر گرفته می شد.

 

1-2- بازتعریف معنای معلولیت

از این زمان به بعد تعاریفی که از ناتوانی و معلولیت وجود داشت به تدریج مورد بازنگری قرار گرفت. از دهه نود «پیر مینر»، پزشک و رییس بخش توان بخشی بیمارستان شهر سنت اتین، اصطلاح «موقعیت ناتوان کننده» را مطرح کرد ,(Pierre Minaire, 2012 : 214-222).

مطابق نظر او، معلولیت مسیله ای یک سویه و تنها مربوط به شخص معلول نیست بلکه یک متغیر است که تا حدود زیادی به موقعیت و محیط پیرامون فرد بستگی دارد. نظر مینر در آن زمان کمتر مورد توجه واقع شد.

در عرصه بین المللی نیز تحولاتی ایجاد شد که توجه به مسیله مناسب سازی را تسریع کرد. سازمان بهداشت جهانی، در سال 1980 نخستین طبقه بندی بین المللی از معلولان را ارایه کرد که در سال 2001 با تغییراتی بدل به طبقه بندی (عملکرد، ناتوانی و سلامتی)[3] شد. این طبقه بندی اطلاعات گسترده ای درباره سلامتی ارایه داد و به کارگیری زبان مشترکِ استاندارد، امکان ارتباطات در زمینه های سلامت و مراقبت های بهداشتی را در سراسر جهان فراهم آورد. در این شیوه نه تنها سلامتی و بیماری مورد توجه قرار گرفت بلکه آنچه فرد برخلاف داشتن ضعف و اختلال قادر به انجام است نیز تشریح شد. با تبیین توانایی های افراد معلول، فراهم آوردن شرایط و محیطی که امکان زندگی مستقل را به آن ها بدهد؛ میسر شد. در این زمان موانع و شرایط نامناسب برای معلولان، « موقعیت ناتوان کننده» نام گرفتند یعنی همان مفهومی که «پیر مینر» سال ها پیش از این بیان کرده بود. به عبارت دیگر سرانجام برطرف کردن ناسازگاری ها و مشکلات محیطی مربوط به فضاهای عمومی و شهری در مرکز توجه واقع شد و نه خود معلولیت. در این تلقی جدید، معلولان نه یک گروه نیازمند به مراقبت های ویژه بلکه به عضوی از جامعه که باید شرایط برای پذیرایی آن ها مهیا شود به رسمیت شناخته شدند.

 

2- «مناسب سازی برای همه» به جای «مناسب سازی برای معلولان»

در فرانسه از دسامبر 2000، وزارت فرهنگ و ارتباطات و سایر وزارتخانه های مرتبط با مسیله ی «مناسب سازی» متنی ارایه دادند که مطابق با آن، دسترسی آسان به اماکن، ساختمان ها، فضاهای شهری، راه ها و گذرها، وسایل نقلیه عمومی یا خصوصی میسر می شد. بنابراین همه آن هایی که دارای معلولیت دایمی (حسی، حرکتی یا ناشی از پیری) ، ناتوانی موقت (بارداری، مصدومیت ناشی از تصادف و حوادث)، یا دارای محدودیت های دیگر (همراه داشتن کوک خردسال، کالسکه … ) بودند امکان استفاده مستقل از این مکان ها و فضاها را داشتند.

همان گونه که مشخص است از این پس «مناسب سازی» تنها برای معلولان نبود و افراد بسیاری را در برمی گرفت چرا که هر عضوی از جامعه می توانست زمانی کم توان و نیازمند به استفاده از تسهیلات مناسب سازی باشد. این تغییر نگرش، پیشرفت «مناسب سازی» را تا حدود زیادی تسریع کرد، زیرا از این به بعد استفاده کنندگان تسهیلات «مناسب سازی» اقلیت کوچک معلولان نبودند و درصد بیشتری از افراد جامعه را شامل می شدند. به عنوان نمونه در کشور توسعه یافته ای مانند فرانسه، رشد جمعیت و افزایش امید به زندگی، باعث افزایش تعداد سالمندان شده است. مطابق مطالعات انستیتو ملی آمار و مطالعات اقتصادی فرانسه (INSEE)، تعداد افراد سالمند بالای 60 سال از18% در سال 1970 به 21% در سال 2000 رسید. این میزان در سال 2050 به 32% خواهد رسید.[4] این آمار نشانگر افزایش امید به زندگی است اما به همان میزان به معنی افزایش ناتوانی های حرکتی، ضعف بینایی و شنوایی متعاقب سالمندی است. علاوه بر سالمندی، عوامل دیگری نیز وجود دارند که افراد از سنین مختلف را نیازمند استفاده از خدمات مناسب سازی می کند. مصدومیت ناشی از حوادث، بارداری، بیماری های قلبی، عروقی و تنفسی یا حتی همراه داشتن کودک خردسال این موارد هستند. به این ترتیب «مناسب سازی» امری لازم و از نظر اقتصادی مقرون به صرفه تلقی شد و اهمیت و لزوم آن کمتر مورد بحث و تردید واقع شد.

2-1- معلولان و اعطای حقوق شهروندی برابر

با طرح مسیله «مناسب سازی» برای همه در 11 فوریه 2005 در فرانسه قانون دیگری تصویب شد که «برابری حقوق، ایجاد فرصت های مساوی، احترام به حق مشارکت و رعایت حقوق شهروندی معلولان»[5] را در نظر داشت.

قانون جدید با قانون 1975 که خواستار «مناسب سازی» برای دستیابی معلولان به بناها و مکان های عمومی و وسایل نقلیه عمومی و خصوصی بود؛ تفاوت اساسی داشت. این بار سطح بالاتری از مطالبات مطرح شد و با تکیه بر اصل عدم تبعیض، حقوق شهروندی یکسان و دستیابی به همه بناها و خدمات برای معلولان در نظر گرفته شد. به عبارت دیگر معلولان مطابق قانون باید بتوانند از همه امکانات، خدمات و فرصت های برابر با افراد سالم جامعه، برای زندگی، تحصیل و اشتغال بهره مند شوند.

3- «مناسب سازی» مکان های فرهنگی

دسترسی به فرهنگ یکی از چالش های مهم بحث مناسب سازی است.

در قانون «برابری حقوق، ایجاد فرصت های مساوی، احترام به حق مشارکت و رعایت حقوق شهروندی معلولان» اصولی مبنی بر «مناسب سازی» همۀ بناهای عمومی اعم از قدیمی و جدید تنظیم شده است. مطابق با این اصول، همۀ ساخت و سازهای جدید باید به نیازهای دستیابی مطابق قوانین پاسخ گو باشند. بناهای قدیمی هم باید طوری «مناسب سازی» شوند که اجازه ورود معلولان به همۀ قسمت های ساختمان که برای عموم آزاد است را بدهد.

از سال 2005 یک مهلت ده ساله برای بازسازی های مناسب در نظر گرفته شد. همین طور مطابق قانون، نه تنها ورود افراد معلول باید امکان پذیر و آسان باشد بلکه آن ها باید بتوانند به راحتی در ساختمان حرکت کنند و تا حد امکان به طور مستقل به قسمت های مختلف دسترسی داشته باشند.

مهم ترین مسیله در مناسب سازی مکان های تاریخی و میراث فرهنگی برقراری تعادل بین مناسب سازی و مسیله حفظ و صیانت از میراث فرهنگی است. زمانی که از نظر فنی یا به دلایل امنیتی و حفاظتی مناسب سازی مشکل باشد به ناچار به زمان دیگری موکول خواهد شد. البته مواردی از این دست استثنایی هستند و به ندرت اتفاق می افتند. مرکز بناهای ملی فرانسه، که زیرمجموعه ای از وزارت فرهنگ و ارتباطات است مسیولیت بررسی 100 بنای تاریخی-دولتی را دارد.

به طور کلی مهم ترین مسیولیت های این مرکز به شرح زیر است:

– حفاظت، مرمت و رسیدگی به بناهای تحت نظارت

– معرفی و نمایش بنا ها و جذب بیشتر بازدیدکنندگان و جلب رضایت آن ها

– نشر و توسعه فرهنگ

مشکل اصلی در مدیریت بناها تفاوت، تنوع و گوناگونی آن ها است. زیرا در بسیاری از موارد، تجارب به دست آمده در«مناسب سازی» یک بنا قابل استفاده در بنای دیگر نیست. به عبارت دیگر هر بنا مسایل خاص خود را دارد و فایق آمدن بر آن ها راه حلی جداگانه می طلبد. اما برای سهولت در برنامه ریزی و اجرای پروژه ها، و همین طور کاهش احتمال خطا، مرکز ملی بناهای فرانسه از اطلاعات، مشورت و کمک بزرگ ترین انجمن های معلولان برای بازسازی و قابل استفاده ساختن بناها استفاده می کند.

ارتباط نزدیک با معلولان و استفاده از نظرات آن ها در مراحل مختلف «مناسب سازی» باعث ارایه خدمات بهتر و کاربردی شده  و دسترسی به فرهنگ را برای تعداد زیادی از افراد جامعه میسر کرده است. انجمن های متعدد مدافع حقوق معلولان نقش بسیار مهمی در دستیابی به مطالبات آن ها ایفا کرده اند. امروزه موزه های شهرهای کوچک و بزرگ فرانسه خدمات و تسهیلات متنوعی برای پذیرش همه افراد جامعه ارایه می دهند. در این میان انواع «مناسب سازی» در موزۀ لوور که مهم ترین موزه فرانسه و یکی از موفق ترین موزه ها در پذیرش معلولان است؛چشمگیر و به عنوان نمونه عینی شایان معرفی است.

 

3-1- تمهیدات «مناسب سازی» در موزۀ لوور

لوور پیش از آنکه در سال 1793 بدل به موزه شود یکی از اقامتگاه های اصلی شاهان و امپراتوران فرانسه بود و پیش تر قلعه ای دفاعی. ساختمان لوور بارها و بارها دستخوش تغییر و بازسازی شده؛ وسعت آن افزایش پیداکرده و بدل به محلی برای تجلی دوره های مختلف تاریخ معماری فرانسه شده است. تاریخ موزۀ لوور از آن جهت دارای اهمیت است که با تاریخ فرانسه عجین شده است. امروزه موزه در مساحتی معادل 60000 متر مربع، سی وپنج هزار اثر هنری را در خود جای داده است که قدیم ترین آن بیش از هفت هزار سال قدمت دارد. آثار شامل مجموعه هایی از هنرهای غربی از قرون وسطی تا 1848 میلادی و همین طور آثاری از تمدن های باستانی است.

مجموعه های دایم موزه شامل هشت قسمت شرق باستان، مصر باستان، یونان، اتروسک و روم باستان، مجموعه نقاشی، مجموعه مجسمه، اشیاء هنری، هنرهای گرافیک و هنرهای اسلامی است. علاوه بر این ها قسمتی از موزه مربوط به تاریخ لوور است و همین طور بخشی به آثار هنری آفریقا، آسیا، اقیانوسیه و آمریکا اختصاص پیدا کرده است. در کنار مجموعه های دایم، در هر فصل، تعداد زیادی نمایشگاه موقت برگزار می شود که در ارتباط با مجموعه ها و به منظور شناساندن آن ها است. این مجموعه عظیم برای گرو ه های مختلف معلولان «مناسب سازی» شده و قابل بازدید است.

  • پذیرش و خدمات «مناسب سازی» شده

برای بازدیدکنندگان با توجه به نوع درخواست، به طور کلی دو نوع خدمات متفاوت در نظر گرفته شده که در بانک اطلاعاتی موزه واقع در هرم ورودی قابل دسترسی است. دسته اول خدمات مربوط به دسترسی آسان به قسمت های مختلف موزه است. از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • ورود خارج از نوبت و اولویت بندی شده برای همه گروه های کم توان (معلولان حسی، حرکتی، ذهنی و سالمندان)
  • اجازه ورود با صندلی چرخ دار و سگ راهنما
  • امکان امانت صندلی چرخ دار و صندلی تاشو در قسمت ورودی برای افراد کم توان
  • امکان حضور همراه برای افراد ناتوان

دسته دوم خدمات مربوط به مناسب سازی هایی است که امکان برقراری ارتباط با آثار را برای همه بازدیدکنندگان میسر می سازد.

  • خدمات مناسب سازی شده برای نابینایان

افرادی که به دلایل گوناگون، دچار کم بینایی، دید ناواضح، تار بینی، میدان دید ناقص و کوچک و یا نابینایی مطلق شده اند تحت عنوان نابینایان در موزه مورد پذیرش قرار می گیرند.

نابینایان اطلاعاتی را که افراد بینا از طریق چشم و دیدن و خواندن درک می کنند از طریق حس لامسه، شنوایی و بویایی دریافت می کنند. توجه به این نکته مهم است که فرد نابینا اطلاعات لمسی قابل دریافت در موزه را می تواند بارها و بارها مرور کند اما اطلاعات شنیداری ناپایدار هستند و بسته به توانایی افراد در تمرکز و یادآوری قابل مرور می باشند. نکته قابل توجه این است که ابعاد، فاصله و تابلوها و از همه مهم تر ربط موضوعی و محتوایی آثار به هم در محیطی مانند موزه تنها از طریق یک واسطه به افراد نابینا قابل انتقال است. معرفی کامل یک اثر به فرد نابینا، شامل حجم انبوهی از اطلاعات است که ارایه همه آن ها علاوه بر طولانی شدن زمان بازدید موجب خستگی و ملال بازدیدکننده خواهد شد. اینکه چه اطلاعاتی انتخاب و ارایه شوند معمولاً از طریق ارتباط مستمر با گروه های مختلف نابینایان قابل شناسایی است و به طور معمول در موزه ها اجرا می شود. خدمات مختلف دیگری نیز جهت سهولت بازدید نابینایان در نظر گرفته شده است که به اختصار به آنها اشاره می شود.

  • زیر نویس آثار

خط بریل و نرم افزار تجزیه و تحلیل صدا که قابل نصب روی انواع کامپیوترهای کلاسیک است دو روشی هستند که ارتباط نابینایان با زیرنویس ها را دچار تحول کرده اند.

نابینایان ممکن است با خط بریل آشنایی داشته باشند اما نکته قابل توجه این است که سمبول های این خط در زبانهای مختلف معانی متفاوت دارند. به این ترتیب بریل چینی با بریل فرانسوی متفاوت است. به عبارت دیگر بریل مشترک قابل فهم برای همه نابینایان وجود ندارد. بنابراین معرفی با خط بریل روشی است که شاید قابل استفاده برای همه نابینایان نباشد اما جز روش هایی است که امروزه مورد استفاده قرار می گیرند.

روش دیگر استفاده از نرم افزار تجزیه و تحلیل صدا است که اطلاعات نوشتاری یا دیداری را به صوت بدل می کند. رباتی که اطلاعات صوتی ارایه می دهد به انتخابِ شنونده می تواند دارای صدای زنانه یا مردانه باشد. در تحقیقی که از استفاده کنندگان نابینا صورت گرفته از اطلاعات صوتی ارایه شده ؛رضایت دارند درصورتی که بازدیدکنندگان بینا صدا را کمی آزاردهنده توصیف میکنند(Valérie Chauvey, 2010 : 44). البته انجمن هایی وجود دارند که از افراد داوطلب دعوت می کنند تا با صدای خودشان اطلاعات را ضبط و در اختیار درخواست کنندگان نابینا قرار بدهند.

  • راهنمای موزه و ارایه خدمات به بازدیدکنندگان نابینا

یکی از روش های رایج ، معرفی مجموعه های موزه توسط راهنمایان است. معرفی آثار موزه به نابینایان باید به شیوه ای باشد که فرد نابینا قادر به درک فضای موزه و رابطه شی  با آن و همین طور ابعاد و اندازه آن باشد و درنهایت بتواند درکی واضح از اشیا به نمایش درآمده به دست بیاورد.

  • سالن لمسی و ارتباط مستقیم با آثار

همان طور که اشاره شد نابینایان از حس لامسه برای برقراری ارتباط با محیط پیرامون و اشیا بهره می برند اما یکی از تمهیدات موزه ها به منظور حفظ آثار و جلوگیری از صدمه به آن ها، ممنوعیت لمس کردن است. این موضوع می تواند یک مانع بزرگ در راه ارتباط مستقیم بازدیدکننده نابینا با آثار موزه باشد.

موزۀ لوور همانند بسیاری دیگر از موزه‎ها مجهز به سالن لمسی است که همه بازدیدکنندگان اعم از نابینا و بینا می توانند در کارگاه آن شرکت کنند و در بازآفرینی آثار هنری موزه مشارکت نمایند. دز این قسمت بازدیدکنندگان می توانند به آثار که به طور عمده مولاژ هایی از رزین یا گچ هستند و نمونه اصلی آن در نمایشگاه دایمی موزه موجود است؛ دست بزنند؛ ابعاد آن را از طریق حس لامسه درک کنند و بافت و جنس آن را با نوک انگشتان حس کنند.

–       بازدید در گالری لمسی موزه لوور،

–       آتلیه “لمس کنیم برای اینکه ببینیم” موزه لوور

منبع تصاویر: E. Revault, A. Dequier

(قابل‌دسترسی در کاتالوگ موزه لوور)

 

 

 

 

 

 

علاوه بر این ها بعضی از آثار بدون اینکه آسیب ببینند در موارد استثنایی قابل لمس کردن هستند و امکان آن برای بازدیدکننده نابینا فراهم می شود تا خود بدون واسطه با اثر ارتباط برقرار کند.

ممنوعیت لمس کردن هر چند مانعی بزرگ در ایجاد ارتباط نابینایان با اثر است اما عامل بازدارنده نابینایان برای رفتن به موزه نیست. در تحقیقی که در سال 2010 از صد و پنجاه وهفت نابینای فرانسوی انجام گرفته جواب 55.4% افراد شرکت کننده در نظرخواهی به سؤال « دوست دارید به موزه بروید» مثبت بود. 18.5% از افراد هم یک بازدید فوق العاده و به یادماندنی داشته اند و تأکید کرده اند که کارکنان موزه نسبت به ممنوعیت دست زدن به آثار انعطاف لازم را دارند (Valérie Chauvey, 2010 : 46).

  • انتشارات مناسب سازی شده برای نابینایان

موزۀ لوور ، به منظور معرفی تکمیلی آثار،مجموعه ای به نام «نگاهی دیگر» منتشر کرده است. کتاب های این مجموعه برای نابینایان و ناشنوایان قابل استفاده است. بعضی از قسمت های مجموعه دارای متنی با خط درشت و همین طور بریل است. تصاویر نیز در بعضی قسمت ها برجسته هستند. کتاب صوتی بر روی یک سی دی برای همه علاقه مندان به موزه قابل دسترسی است.

با توجه به امکانات موجود در موزه، هر ساله افراد بسیاری در موقعیت کم توان یا معلول از موزه دیدن می کنند.

در سال 2013، 776 گروه معلول و کم توان یعنی مجموعاً 15000 نفر در موزه پذیرش شده اند[6]. به علت سیاست های «مناسب سازی» که در بیست سال گذشته مورد توجه قرار گرفته موزۀ لوور یکی از پنج موزه ای بود که در سال 2013 جایزه «میراث فرهنگی برای همه» را به خود اختصاص داد. جایزه «میراث فرهنگی برای همه» معادل 50000 یورو است که هر ساله وزارت فرهنگ و ارتباطات، به طور به موزه هایی که خدمات بهتر و بیشتری به بازدیدکنندگان معلول و در موقعیت ناتوان ارایه می دهند؛ تقدیم می کند.

 

نتیجه

«مناسب سازی» مکان های فرهنگی یک هدف دو منظوره است: از سویی امکان استفاده همگان را فراهم می آورد و از سوی دیگر عاملی برای ایجاد رقابت سازنده بین نهادهای مختلف فرهنگی است. هر چند در بعضی موارد از نظر اقتصادی هزینه بر و گران است اما همه افراد اعم از معلولان و خانواده های آن ها، ناتوانان، بیماران، خانواده های همراه با کودکان خردسال و تعداد زیادی از افراد جامعه را به بازدیدکنندگان بالقوۀ مکان های فرهنگی بدل می کند. تمهیدات در نظر گرفته برای معلولان، قابل استفاده برای سایر بازدیدکنندگان نیز هستند. به عنوان نمونه ابزار به کار گرفته شده برای معرفی مکان های فرهنگی به ناتوانان ذهنی قابل استفاده برای گروه کودکان خردسال یا دانش آموزان مقاطع پایین  است. به همین ترتیب روش های مناسب سازی شده برای نابینایان مانند لمس کردن آثار یا کارگاه های آموزش و ساخت ماکت قابل ارایه به همه گروه های بازدیدکننده می باشد و امکان برقراری ارتباطی نو با آثار و تجربه ای متفاوت را به آن ها می دهد. به عبارت دیگر می توان گفت ؛«مناسب سازی» موجب خدمات رسانی به بخش بزرگی از شهروندان است. بررسی تاریخ مناسب سازی گواه این است که افزایش آگاهی و حساسیت عمومی نسبت به زندگی معلولان جامعه از یک سو و تکیه بر توانمندی های معلولان و ایجاد تسهیلات لازم برای شکوفایی این توانایی ها بهترین راهگشای برنامه های مناسب سازی است.

 

 

[1] دانشجوی دکتری تاریخ هنر – دانشگاه گرونوبل

Fatemeh.abdollahi@gmail.com

[2] استادیار و عضو هییت‌علمی دانشگاه هنر

Ali.zamanifard@gmail.com

[3] ICF:International Classification of Functioning disability and health

[4] این آمار و پیش‌بینی آن از سایت انستیتو ملی آمار و مطالعات اقتصادی فرانسه استخراج‌شده است، دسترسی در تاریخ. 1394.3.13:

http://www.insee.fr/fr/themes/document.asp?ref_id=T12F032

[5] LOI n° 2005-102 du 11 février 2005 pour l’égalité des droits et des chances, la participation et la citoyenneté des personnes handicapées

[6] گزارش فعالیت‌های موزه لوور در سال 2013 قابل دسترسی در:

http://www.louvre.fr/sites/default/files/rapport_activite/fichiers/pdf/louvre-rapport-d-activites-2013.pdf

۱۴ دیدگاه دربارهٔ «پنجاه و هشتمین مقالۀ ارائه شده در همایش جامعۀ بینا شهروند نابینا، مروری بر رویکردهای مناسب سازی برای معلولان در فرانسه با تأکید بر پذیرش نابینایان در موزۀ لوور»

سلام.
کلشو خوندم.
هم لذت بردم، هم هنگ کردم، هم حسرت خوردم.
فکر کنم اگر اتفاق خاصی نیفته و پیشبینیم درست از آب در بیاد، تا ۵۰۰ سال آینده به همچین چیزهایی تو ایران هم برسیم.
تازه با تخفیف حساب کردم که مشتری شی هااا خخخ.
مرسی و موفق باشی.

سلااااام و درود بر پریسیمای دانای محله بازم مثل همیشه مقاله عالی جامع کامل بود, واقعاً با خوندن این مقاله تنها احساسی که بهم دست داد حسرت حسرت حسرت حسرت و تنها و فقط حسرت بود چرااااا مااااااهاااا نباید از چنین مناسب سازیهایی داااااشته باشییییم ای کاش مسؤولان و دست اندر کاران یه چنین مقاله ای را بخونند و یه کم با خودشان دو دو تا چهار تا کنند و یه کم در خصوص مناسب سازی کار کنند و اگر چنین مقاله هایی در سایتها و خبرگزاریهای عمومی منتشر شود شاید بازتاب بهتری داشته باشد البته این نظر من است و یک نظر کاملاً شخصی و شاید هم اشتباه باشد و ای کاش مسؤولان ما در خصوص مناسب سازی کشورهایی مثل فرانسه آمریکا کانادا استرالیا آلمان انگلستان سوئیس ایتالیا بلژیک هلند را مد نظر و الگو قرار دهند زیرا که این کشورها نه تنها در زمینهۀ موزه و بناهای تاریخی دست به مناسب سازی زده اند بلکه با قرار دادن امکانات به روز و مناسب و در اختیار گذاشتن وسایلی هم چون عصاهای مناسب سگهای آموزش دیده نرم افزارهای لازم جهت مناسب سازی و مناسب سازی معابر مترو اتوبوس و غیره رفت و آمد یک نابینا را سهل و آسان کرده اند اما ما چی اندر خم یک کوچه که چه عرض کنم اندر خم نصف کوچه هم نیستیم اگر بودیم آن اتفاق دردناک برای سرکار خانم هما بدر اگر اسمشان را اشتباه نگفته باشم در متروی تهران پیش نمیآمد پس این است تفاوت مناسب سازی در کشور ما و کشورهای پیشرفته ببخشید که بازم نظراتم رو گفتم و فقط میگم خوش به حال فرانسویان که این جور به فکر معلولانشان هستند در پناه حق بدرود و خدا نگه دار

سلام
مثل همیشه با نظرهای شما موافقم و میگم که: کاملا درست میفرمایید.
به نظر من مسئولین با کمک معلولین و مردم میتونن یه کاری برامون انجام بدن تا کسی ازشون کاری نخواد اوضاع همینجوری که هست باقی میمونه پس به امید روزی که معلولین از مسئولین بیشتر تقاضا بکنن.

درود.
همه رو کامل خوندم.
اول بگم که تنها مشکل از مسئولین نیست, مشکل از مردم ما هم هست که درک پایین دارن.
دوم. اگر مردم ما همینطور باقی بمونن هیچوقت به جایی نمیرسیم.
سوم.دید جامعه قرون وسطی از دید مردم ما در این زمان خیلی بهتر بود چون اونا نمیدونستن چطور رفتار کنن و با ایجاد بیمارستان قصد حمایت داشتن ولی مردم ما نمیخوان که بدونن.
حالا اگر کاری هم بشه نه بخاطر معلولین بلکه برای اینه که بگن ما هم مثل کشورهای پیشرفته هستیم.

سلام
درسته کسی که خودشو به خواب زده رو نمیشه بیدار کرد.
مسئولین ما هم حکمشون همینه.
دربارۀ مردم هم موافقم بله باید مردم هم قدمی برای شناخت و آگاهی از وضعیت معلولین بردارن که به قول شهروز شاید بازم میگم شاید بعد از پونصد سال دیگه این اتفاق نیک بیفته خخخ
ممنون از حضور و نظرتون.
موفق باشید.

سلام خانم پریسیمای گرامی من اول که از شما تشکر میکنم و دوم این که من اشتباه میکردم که این مغاله ها رو نمیخوندم و برمیگردم و همشو میخونم و از این به بعد همشو هم تا پایان میخونم و باز هم از شما بابت چنین کارهایی ممنونم و مررررررررررررررررررررررسی و مبادا که دل سرد بشید

سلام آقای گل محمدی.
خواهش میکنم خوشحال میشم اگه بخونیدشون.
نه دلسرد نمیشم هدف فقط انتشار مقاله ها و شاید خوندنش توسط معلولین و مسئولین و مردمه که امیدوارم بهش برسیم.
از اولین حضورتون ممنونم.
شاد و موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید