خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

باید خودمان بخواهیم و از هر طریق که شایسته و ممکنه اقدام کنیم

با سلام خدمت همه همراهان گرامی, گاهی اوقات برخی امور در ظاهر چندان مهم به نظر نمی رسد ولی در واقع و نفس امر, آن چنان مهم است که همه امور زندگی و ارتباط ما با دیگران را تحت تاثیر خود قرار می دهد. هر کدام از ما در زندگی فردی و اجتماعی و در هر موقعیتی که هستیم, در حد توان تلاش نموده ایم که شایسته باشیم و مهارتهای مختلف را در زندگی فردی و اجتماعی کسب کنیم و در نقشهای مختلفی که به فراخور موقعیتهای مختلف ایفا می کنیم, شایسته ظاهر شویم. آیا وقت آن نیست جامعه اعم از اجتماع, محیط کار و… توانمندی ما را به رسمیت بشناسند؟ وقت آن نرسیده که آن گونه عموم جامعه آگاه شوند که فرد نابینا و کم بینا مجبور نباشد در برخورد با افراد در جامعه, در خصوص تواناییهای خیلی ساده و پیش پا افتاده هم مجبور باشد به دیگران توضیح دهد. مثلا در خصوص امکان کار کردن با گوشی لمسی, یافتن مسیر رفت و آمد در نقاط شهری, انجام امور اداری محوله و بسیاری دیگر از این امور, البته این منطقی است که در بسیاری از امور هم نوعان بعضا با رفتارهای غلط و وابستگیهای بی مورد به اطرافیان و نداشتن استقلال لازم, در دیدگاه دیگران تاثیر گذار بوده اند, اما مساله تنها به این نکته ختم نمی شود. فرهنگ جامعه دچار ضعف در این زمینه است و باید اصلاح شود و اگر ما منتظر باشیم کسی یا ارگانی این اقدامات اصلاحی و تاثیر گذار در تغییر نگرش جامعه را برای ما انجام دهد, به بیراهه رفته ایم. باید خود شروع کنیم نه در حرف بلکه در عمل, نکته ایکه در ارتباط با این بحث بسیار تاثر بر انگیز است اینکه متاسفانه کارشناسان و مددکاران بهزیستی که در حوزه های مختلف آن سازمان مشغول به کار هستند, هر کدام ایفاگر هر امر اداری و شغلی که باشند, بارها در طول روز فرد معلول را از نزدیک دیده اند و از نزدیک شاهد انجام امور مختلف توسط او بوده اند, اما در بسیاری از موارد شخصا رفتارهای نا بجای متعددی از آنها دیده ام و غالبا به گونه ای رفتار می کنند که شخص معلول قادر به انجام امور فردی, اجتماعی و شغلی خود نیست و در کلیه امور ذکر شده از الف تا ی وابسته به دیگران است, این اغراق نیست واقعیتی تلخ است که بارها شاهد آن بوده ام. اگر بنا بود با دیدن توانایی فرد معلول این جماعت به اصطلاح کارشناس آگاه شوند, مطمئنا در طول سنوات خدمت کارشناس بهزیستی چنین فرجی حاصل می شد ولی دریغ که شرح و تفصیل این داستان تاثر بر انگیز آن چنان طولانی است که قصد ندارم گوش و ذهن شما سروران را آزار دهم. نکته قابل تامل اینکه کارشناس بهزیستی که بعضا وظیفه آگاه سازی جامعه نسبت به توانمندی معلولین را دارد, وقتی خود شخصا درک صحیح از مساله معلولیت و ظرفیتهای مختلف شخص معلول ندارد, چگونه می تواند قدمی هرچند کوچک در زمینه آگاه سازی جامعه بر دارد؟ در بین کارشناسان و مددکاران بهزیستی چند درصد امور مربوطه شغلیشان را از روی انگیزه و به هدف خدمت شایسته انجام می دهند و چند درصد صرفا جهت گذران و انجام امر شغلی؟البته این مساله و نگرش جامعه در استانها و شهرهای مختلف متفاوت است ولی در اصفهان شخصا شاهد رفتارهای ناشایست زیادی بوده و هستم بارها دیده ام در یک اداره وقتی کارشناسی می خواهد با فرد معلولی ارتباط کلامی داشته باشد, همراه او را مخاطب قرار می دهد یا در ارتباط با شخص نابینا تن صدایش را بالا می برد. شخصا در جهت اصلاح این رفتارها در حد توان خود تلاش کرده ام ولی اقدامی جمعی و همه جانبه لازم است. واضح است که دنیا و زندگی و نگرش و فرهنگ جامعه باید در گذر زمان رو به پیشرفت باشد, تا یک شهروند در هر سطح و موقعیت اجتماعی و با هر شرایط جسمانی احساس رضایت خاطر نسبی داشته باشد. پس همراهان محترم وقت آن رسیده بهتر است بگویم وقت آن مدتها پیش بوده و هنوز هم دیر نشده که از هر طریق که شایسته و ممکنه در زمینه اصلاح نگرش و دیدگاه عموم جامعه در سطوح مختلف اقداماتی اساسی و بنیادی انجام دهیم. اگر هم انجام این اصلاحات زمان بر باشد باید شروع شود مهم نیست چه زمانی به طول بینجامد, ماحصل و نتیجه آن که مطمئنا ارزشمند خواهد بود مهم است. از شما گرامیان تقاضا مندم نظرات عملی و منطقی خود را در ذیل این پست ارسال فرمایید. تا در یک اقدام عملی و همه جانبه آغازگری موفق باشیم.

۲۴ دیدگاه دربارهٔ «باید خودمان بخواهیم و از هر طریق که شایسته و ممکنه اقدام کنیم»

سلام. من منتظر بودم حد اقل خودتون یه راهکار هم ارائه میکردید. به هر حال معتقدم که بهزیستی درست بشو نیس. همون جمله ی معروف رو منظورمه که کسی که خواب هست رو میشه بیدار کرد ولی کسی که خودش رو بخواب زده نه.
به نظرم شبکه های اجتماعی راه خوبی برای فرهنگسازی هستن که خود ما توی پیج محله توی اینستاگرام داریم تلاشمون رو میکنیم. ممنون و موفق باشید.

سلام به شما آقای حسینی متشکر که نظرتون رو دادید. من صراحتا نظر ندادم همین که موضوع را در جمع مطرح کردم و از دوستان خواستم نظر بدند یعنی این مشکل و فقر فرهنگی با همکاری و دسته جمعی حل می شه. پیروز باشید.

سلام
چه پست خوبی,
من اینقدر حرف دارم بگم که فکر کنم خودش یه پست بشه
اتفاقا میخواستم یه پستی با همین مضمون بزنم اما نتونستم تمرکز نداشتم
اصلا من نمیتونم تمرکز بگیرم,
ولی حالا یه چیز هایی میگم,
ما الآن حدودا ۴۶ سال هست که دوتایی داریم باهم زندگی میکنیم
غذا درست میکنیم,
نظافت خونه و شستن لباس و بقیه ی کارها هم که همینطور که میدونید با خودمون هست,
نه مستخدمی داریم و حتی فامیل هم دخالتی تو زندگیمون ندارند
فقط ۶ ماه یه بار که میخوایم کلی تمیز کنیم نیروی کمکی میگیریم
که خب اونم طبیعی هست افراد بینا هم تازگی ها اینکار را میکنند
اما هرچی ما بیشتر سعی میکنیم که مستقل باشیم, جامعه انگار کمتر میپذیره.
چند روز پیش ما رفتیم استخر, با این که قبلا هماهنگ کرده بودیم؛ و لازم به ذکر هست که قبلا هم میرفتیم,
خب داشتم میگفتم,
وقتی رفتیم که آماده بشیم
مربی استخر با صدای بلند بهمون گفت:
کی شما را راه داده؟ نه نه من به شما اجازه نمیدم بیایید داخل؛
سرتون را درد نیارم اینقدر باهاش صحبت کردیم و براش گفتیم که ما خیلی رفتیم و تو قسمت عمیق هم نمیریم تا بالاخره با اکراه راضی شد,
وقتی ساعت اومدن بیرون از آب رسید و ما هم اومدیم بیرون, یکی دیگه از مربی ها, اومد پیشمون و گفت: با عرض شرمندگی من اجازه نمیدم بیایید شما احتیاج به همراه دارید,
چون یه وقت پاتون سُر میخوره اونوقت ما چیکار کنیم؟
منم براش توضیح دادم که خب برای افراد عادی هم ممکنه که پیش بیاد, آیا اگر یه بینا بیاد داخل آب و بیماری سرع داشته باشه و یه دفعه تو آب تشنج کنه اون وقت چیکار میکنید؟
باور کنید سکوت کرد و هیچی نگفت.
ما چون نمیبینیم اگر سالم هم باشیم بازم زعیف هستیم
ببخشید طولانی شد,
خیلی عصبی شدم از این برخوردی که باهامون داشتند,
به نظر من شما راست میگید, مقصر خودمون هستیم؛
اگر برای خیلی از کارها وابستگی ها را کم کنیم, کمتر شاهد این اتفاقات هستیم

سلام به شما خانمی خیلی از حضورتون خوشحال شدم. البته همش هم به سستی و وابستگی ما مربوط نمی شه بخشیش مربوط به اون هست, ولی خیلی خوبه که ما در مقابل چنین رفتارهای نسنجیده ای سکوت نکنیم و از حق خودمون دفاع کنیم و به طرف هم بفهمونیم در اشتباه هست. بالاخره اون مسوولین استخر و نجات غریقها دیدند و متوجه شدند که شما تونستید به استخر برید و اتفاقی هم نیافتاده امیدوارم دوزاریشون افتاده باشه و دفعه بعد چنین رفتار نسنجیده ای نشون ندند. متشکرم

درود. خانه از پای بست ویران است. خواجه در فکر سقف ایوان است. یادم است در فیلم کمال الملک مظفر الدین شاه حرفی زد که جالب بود ما همه چیزمان به همه چیز می آید. خب بنده خدا راست می گفت بدبخ, کسی نبود حرفش را گوش دهد. ای بابا انقدر حرف زدیم که خسته شدیم معلولین که اتحاد ندارند در هر زمینه ای و همین طور حال و حوصله ندارند. بهزیستی هم که تکلیفش معلوم است. در جامعه هم که کسی نیست جواب معلول بیچاره را بدهد.شبکه های اجتماعی هم برای بازی مردم و وقت گذرانی آنهاست و نتیجه اش بی عملی است پس نتیجه هیچ به علاوه هیچ به علاوه هیچ.

چقدر پست به جایی بود تا منم رفتاری که امروز باهام شد رو بنویسم، راستی سلام،
امروز رفتم باشگاه بدن سازی،
خانمه که انگار بلور جا به جا میکرد از بس مثل یه بچه با من راه میومد،
میخواست من رو چک آپ کنه، اولش که انگار میترسید دست منو بگیره نه که چندشش بشه خدایی نکرده، میترسید من بیفتم مثلا.
خلاصه از اتاق چک آپ اومدم بیرون،
منشی میگه ما یوگا هم داریم هر طور صلاح میدونین،
گفتم من به خاطر قدرتی تمرین کردن اومدم،، البته لحن هیچ کدوم زننده نبود ولی یه وقتایی آدم حاضره فحش بشنوه ولی حرف مفت نشنوه،
یه بیست بار دیگه این مربیه گفت من ممکنه از شما غافل بشم ممکنه بخوری تو جایی ممکنه اتفاقی پیش بیاد،
یعنی یک ساعت نیست رسیدم ولی کلافه ی کلافه ام،
با اینکه من با ظاهری تمیز و مرتب هم وارد شدم، خیلی بدون وابستگی و با عصا بودم،
حتی خیلی راحت راه میرفتم که اذیت نشه خیلی خیلی عادی بود.
ولی واقعیت تلخ اینه که در نظر جامعه ی ما نابینایی که زرنگ و مرتب باشه هیچ فرقی با نابینایی نداره که به زور هم راه میره،
الآن موندم کدوم اعضای خانوادم رو سه روز در هفته بکشونم تا اونجا،
تازه مشکلات رفت آمد خودم هم هست که مسیر نا آشنا و ندونستن ایستگاه و و ….
دیگه رفتار غلط و غیر اخلاقی مربی رو هم در نظر بگیریم،
یعنیا فقططط داریم میجنگیم تا به یه جایی برسیم، آرامش نداریم، همش دغدغه،
یعنی کلا دو سوم انرژیمون میره واسه درگیریهای ذهنی این مدلی،
به خدا وقتایی مثل الآن اینقدر خسته و کلافه میشم که میگم همه چیزو بذارم کنار فقط بشینم تو خونه و الکی وقتمو هدر بدم،

سلام عزیزم نه حیف شماست که این همه انرژی دارید. واقعیت این هست که معلولیت ما تا حد زیادی معلول شرایط فرهنگی, علمی و غیره جامعه است در نتیجه جامعه باید با ما و شرایط ما آشنا بشه و ما رو همین طور که هستیم به رسمیت بشناسه و باورمون کنه. شما حتما با هر سختی که هست به اون باشگاه برید. تنها هم برید تا مربی های باشگاه متوجه بشند و کم کم بفهمند شما مستقل از دیگران و بدون کمک کسی قادر هستید بدون مواظبت کسی ورزش کنید و لذت ببرید. زندگی حق ماست. استفاده از همه جنبه های لذت زندگی حق ماست. چرا به خاطر رفتار بی جای دیگران از خود دریغ کنیم. ایام به کامتون باشه.

سلام من ۱۰۰۰ بار گفتم اینم بار ۱۰۰۱ باید خودمون بخوایم نه این که الآن بگیم باشه بعدش بزنیم زیر همه چیز خب یه جریان رو براتون تعریف کنم یکی ۲ سال پیش من از بهزیستی لپتاپ گرفتم به یه بنده خدا هم که اونم شرایط ما رو داشت گفتم فلانی برو بهزیستی اگه یه کم پا فشاری کنی میتونی یه لپتاپ بگیری هیچی ما گفتیم به ایشون برخورد گفت که شما چرا اینقد نگران منی منم برگشتم گفتم به جهنم تو که نمیخوای حق تو بگیری خب نگیر بذار اونا بخورن گردنشون کلفت بشه به ریش ما بخندن که اینا یه مشت بدبخت بیچاره هستن ما هم میخوریم گفتم از ماست که بر ماست ببینین باید استارت کار از یه جا زده بشه باید از یه جایی شروع کرد الآن شاید خیلیا فکر کنن که این حرفا شعار باشه ولی بزرگانی که این رسانه ها مانند سایت گروه های واتسآپ و تلگرام و اونایی که نفوذ دارن باید شروع کنن بقیه هم باید همایت کنن نه این که الآن بگن ما هستیم بعد به عمل که میرسه همه بزنن زیرش حالا کاری به بهزیستی نداریم ببینین تو جامعه یه نابینا رو میبینن چه جور برخورد میکنن یه نفر تو دانشگاه ما درس میخونه برای جمهوری آذربایجان هست ازش پرسیدم تو کشور شما امکانات برای نابینا ها چه جوری هست گفت تقریباً مثل اینجاست ولی همه شون با هم متحد هستن گفتم مردم دیدشون چه جوریه گفت خیلی عادی برخورد میکنن حرف زیاده ولی باید از یه جا شروع کرد

سلام جناب بخشی شبتون خوش, صحبتهای شما کاملا منطقی هست, من هم از مطرح کردن این بحث به دنبال شروع یک اقدام فراگیر هستم. رفتار نا مناسب و نا شایست بسیار آزار دهنده تر از قرار ندادن و در اختیار نگذاشتن امکانات هست. من می خوام از جمع راهکارهای دوستان نتیجه بگیرم و یه کمپین دست و حسابی رو راه بندازم. باید به زور تو سر جماعتی کرد که مسایل کاملا واضح رو نمی فهمند. بدرود.

درود بر شما میگم مسافر خانم شما درد را گفتید ولی درمان را نگفتید نفرمودید که چه اقداماتی را می تونیم انجام بدیم و چه باید بکنیم در واقع مقاله شما نصفه بود شما فقط دست روی دل خون ما گذاشتید و زخم را باز کردید ولی رویش دوا نمالیدید و و اون را پانسمان نکردید البته همین یاد آوری هم خیلی خوب هست و در واقع لازم می دونم که هر از گاهی چنین یاد آوری هایی به عمل بیاد و این را هم اضافه کنم وقتی در کلان شهری مثل اصفهان شما این قدر مشکل دارید دیگه وای بر احوال ما در شهر شما تا حالا چندین برنامه از توانمندی های بچه ها ساخته شده و در صدا و سیما پخش شده ولی آیا این برنامه ها خروجی هم داشته؟!! والا من که خسته شدم از بس ابتدایی ترین چیز ها را هم با صبر برای دیگران توضیح دادم بعضی وقت ها به این نتیجه میرسم که اصلا نباید دید جامعه واسه من مهم باشه و لزومی نداره که دیگران را توجیه کنم ولی بازم به خاطر هم نوعانم دیگران را ارشاد می کنم خخخخخخ میگم واژه ارشاد را دقت کردید؟

سلام جناب وقت بخیر. درمان را چه بهتر همه از دیدگاههای مختلف بگویند, دردی که همه جانبه درمان شود نه تنها بازگشتی نخواهد داشت, عوارض آن نیز در ضمن درمان سنجیده خواهد شد. برنامه هایی که در خصوص توانمندی هم نوعان در اصفهان ضبط و پخش شده, منحصر به گروهی محدود بوده و همه جانبه نبوده, اکثرا در گردهماییهای خبری اطلاع رسانی عمومی نشده تا همه هم نوعان بتوانند دردها, چالشها و نا خرسندیهای خود را بی پرده و البته در کمال ادب و شایستگی بیان کنند. عمدتا افراد محدود و منحصر و گزینشی انتخاب شده اند در نتیجه, خروجی درخوری نداشته است. موید باشید.

سلام دوست گرامی.
در مورد فرهنگ سازی من خیلی تلاش می‌کنم. برای همین مورد تمسخر دوستان نابینا قرار می‌گیرم.
نابینایی که باید پشت هم قرار بگیره. با یه خنجر آماده شده تا از پشت خنجر بزنه.
من یه سایت راه اندازی کردم. داخلش صدای فیلم‌ها رو منتشر می‌کنم. هم زمان تلاش می‌کنم از همین سایت برای فرهنگ سازی بین افراد ادی هم استفاده کنم.
اما، بعضی از دوستان نابینا لطف کردن به سایت من حمله کردن. این هم شد یک پارچگی در بین نابینایان. بجای این که بیاد کمکی کنه.از دانش فنی خودش به من کم سواد کمک کنه. میاد و تخریب می‌کنه.

الآن هم فکر کنم به این خاطر که به سایت خودم اشاره کردم. به فرصت طلبی برای تبلیغ محکوم می‌شم.
به هر حال از طرح چنین موضوعی از شما تشکر می‌کنم.

سلام بر شما, کسی که چنین اقدامات مذبوحانه ای انجام می ده یه آدم بیمار و دارای اختلال شخصیت هست که اصلا ارزش ندارده وقت و فکرتون را صرف اون کنید. به اقدامات ارزشمندتون ادامه بدید. نتیجه مهم هست. پیروز باشید.

با سلام خدمت سرکار محترم خسته نباشید ضمن تشکر از زحمت شما به خاطر قرار دادن این پست اما ای کاش فقط از هیته حرف خارج شده نقش عمل به خود میگرفت تا شاید امکانات خدمات و حق و حقوق افراد هدف زودتر جامه ی عمل به خود میگرفت

سلام دریا جان, ما که قدرت اجرایی نداریم. باید همین حرفها رو بزنیم. یک پارچه بشیم, نیرومون رو جمع کنیم و همونطور که گفتم. در یک کمپین همه جانبه از طرق و ارگانها و مجاری مختلف اصلاح کاستیها, زشتیها و کوتاهی ها را مجدانه پیگیری کنیم. شب خوش.

سلام و درود بر مسافر خانم واقعاً که پست خوب مفید و عالی بود و پر از نکات آموزنده که من که یک کم در امر استقلال تنبلم و مشکلاتی در این قضیه دارم باید سعی تلاش و کوشش کنم تا مسائلی که در این زمینه دارم را برطرف کنم به هر حال ممنونم از بابت این پست عالی در پناه یگانه دادآر دادآفرین بدرود و خدا نگه دار

با درود
نمیدونم چرا من انقدر از دیگران انتظار دارم
یعنی انتظار داشتم
انتظار داشتم تا منو میبینند به تواناییهام پی ببرند
ازم نپرسند چه طور با گوشی و کامپیوتر کار میکنی
ازم نپرسند چه طور ریشت رو درست خط میگیری
یا این که کی این کارو واست انجام میده
اما بچه ها من از شما میپرسم
مگه افراد توان مندی که توی جامعه حقیقی و مجازی به شکل خوبی فعال هستند چه قدره؟
که بتونند این فرهنگو عوض کنند؛
مگه اکثر انجمنهای ما با اینکه مدیرانی از جنس خود ما اونها رو اداره میکنند
برای گرفتن قند شکر؛ برنج و امثال این چیزا دست به دامن خیلی از صنفها نمیشند؟
حالا شک نکنید که اگر برخی از ما هم توان مند باشیم که هستیم نمیتونیم در مقابل این موج قدرت مند ایستادگی کنیم و اونو بشکنیم
این که دوستان میگن ما با هم متحد نیستیم و از پشت به هم خنجر میزنیم هم بنده خیلی بهش معتقد نیستم
چرا که این رویه بین عموم مردم رواج داره و ما هم از همین مردمیم
حالا اگر فرصت کنم نظراتم رو در غالب یک پست با شما خوبان به اشتراک میزارم
تشکر از شما خانوم هی دری بزرگوار

جناب هند آبادی سلام و خدا قوت, اگر رفتارهای زشت در مورد عموم وجود داشته باشه که مسلما داره, در مورد ما که محدودتر هستیم بیشتر خود نمایی می کنه. انگیزه اگر باشد و مثبت هم باشد تعداد مهم نیست. اگر این همدلی شکل بگیره, یک صدا بشیم بهتون قول میدم, خیلی از رفتارهای زشت در نتیجه خواست و پا فشاری ما اصلاح می شه. حق گرفتنیه دادنی نیست. باید بخواهیم, پیگیری کنیم با سماجت تا به نتیجه برسیم.

سلام با تشکر از خانم مسافر واقع مطلب اینست که بهزیستی یک بخش کوچکی از این جریانات است ما باید سعی کنیم که نگرشهای جامعه را تغییر دهیم به عنوان مثال یک بخشنامه ای از بانک مرکزی صادر شده بود که باید نابینایان موقع افتتاح حساب و کلاً موقع مراجعه به بانک ها باید یک نفر به عنوان امین داشته باشند علی رغم آنکه با تلاش بعضی از تشکلات نابینایان آن بخش نامه منتفی شده و بخشنامه های جدید آمده معل وصف چند روز قبل من به یکی از عابر بانک های بانک صادرات مراجعه کردم ولی عابر بانک کارتم را بلعید هنگامی که برای گرفتن کارتم مراجعه کردم کارمندی که پشت باجه بود گفت شما باید امین نامه داشته باشید چند دقیقه از وقتم راصرف کردم و گفتم بابا آن مربوط به افتتاح حساب بوده که مربوط به گذشته بوده و فعلاً مورد ندارد. به هرحال آن آقای نفهم نفهمید تا سر انجام نزد رئیس رفتم و او با بازرسی بان تلفن زد و بعد دستور داد که کارت من را بدهند بنا بر این ملاحظه میفرمایید که ما تا چه اندازه گرفتاری داریم ببخشید طولانی شد….

سلام شبتون بخیر اگه کمکی بود من در خدمتم من خودم تو تهران با چند تا از بچه ها صحبت کردم چند نفری که واقعاً هستن بعضیا میگن نمیشه اینقد گفتن نمیشه که اون جوری بهشون القا شده که نمیشه چرا نمیشه آخه خواستین که نشده اینم اسکایپ jaber.bakhshi90

سلام آقای بخشی, مطمئنا تاثیر داره, ممکنه سریع و زیاد تاثیرگذار نباشه ولی به مدت اثرات خودش رو نشون میده, اگر ما یه کمپین درست و درمون و سنجیده برای دفاع از حقوق منطقی و قانونی خودمون داشته باشیم, اصرار و پیگیری حتما نتیجه میده.

دیدگاهتان را بنویسید