خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

آخَرایِ ماجرا!

یه بیابون یه درخت، اون روزای سختِ سخت،
توی پهنای کویر، یه بیابون یه درخت!.

توی پیچ و تابِ مِه، یه خیالِ خسته پَر،
یه صدای بی صدا، یه حضورِ در به در.

شبِ دهشت شبِ درد، شبِ بیمارِ جنون،
شب و این قصه ی تلخ، تب و تاریکی و خون.

توی سرمای سیاه، خوابِ شیرینِ بهار،
دلِ صافِ آسِمون، خاکِ سبزِ سبزه زار.

همه جا صیدِ سکوت، ختمِ خنده های پاک،
تبِ سوزانِ اتش، نمِ بارون روی خاک.

پشتِ بن بستِ سیاه، تنِ خسته دلِ سرد،
رنگِ تاریکِ خَزون، رنگِ حسرت، پرِ درد.

دلِ تاریکیِ شب، دیده ای صیدِ سراب،
یه ندای ناتموم، یه دعای بی جواب.

توی جاده های هیچ، برگِ توی دستِ باد،
تو هوای خاطره، تیزیِ خنجرِ یاد.

یه بیابون یه درخت، یه خَزونِ سرد و تار،
دلِ تاریکِ سکوت، شبِ سردِ سبزه زار!.

این سکوتِ بی نفس، شرحِ ویرانیِ ماست،
دلِ من! زنده بمون!، آخَرایِ ماجراست!.

۲۰ دیدگاه دربارهٔ «آخَرایِ ماجرا!»

سلااااااااام سلااام و دروووود بر پریسای پر جنب و جوش و شلوغ محله وااااایییی عجب متنی عجب شعری عجب دل نوشته ای یعنی که بازم عالیییی بوووود خیلی دل چسب بود من که لذتش رو بردم و کلی احساساتم رو بشوق آورد به هر حال مرسی بابت این مطلب خیلی هم زیبا بود شبت زیبا و مهتابی ایام به کام شبت خوش در پناه یگانه دادآر دادآفرین بدرود و خدا نگه دار

سلام احمد آقای وکیل خودمون!
قد۱آسمون مهتاب ازت ممنونم بابت محبتت. شلوغی آخجون حیف که الان صبح زوده ملت خوابن نمیشه شلوغ کنم اینجا وگرنه میمیرم واسهش من رفتم بیرون شلوغ کاری!
همیشه شاد باشی!

درووود. آخ جون دارم به آرزوم میرسم. ایول. روزی یه پست یادت نره ها.
مرسی پریسااااااااااای محله.
قشنگ بودن نوشته هاتو خودشون فریاد میزنند. منظورم از خودشون خود نوشته هات هستند که قشنگیشونو فریاد میزنند و تابلو هستند.
پس قشنگی وجودت و نوشته هاتو از ما دریغ نکن. مرسی فرااااووووون. مرسی.

سلام علی. چه خبر از ایام؟ به کامه دیگه نه؟ ببین یا میگی آره یا دوباره می پرسم ها!
به خدا می مونم چی بگم در جواب اینهمه لطفت علی. شرمندهم می کنی. وای نه روزی۱پست نهههههه آخ مدییی،ییی،ییی،ییی،یییر به دادم برس!
فعلا بپرم در برم تا بعد!
همیشه شاد باشی!

سلام عزیزم.دیدی؟بازم شناختمت.
آخه با گوشیم میام پستارو چک میکنم دیگه مشخص نمیشه نویسنده ی پست کیه.
از رو هوشم میفهمم.خخخخخ الکی مثلا من باهوشم.
زیبا بود پریسا.خیلی زیبا.نوشته هات خیلی مفهومین.
حس میکنم همش رمز و رازهای خودتو مینویسی.آخر من تو رو
کشف نکردم!‏
کادوم هنوز جاشه؟این روزا خیلی کم پیدایی.امیدوارم حال خودت خوب باشه.
شاد باشی بهترین دوست من.

سلام عزیزِ دلم که تو باشی! راستکی تو با هوشی نیایش جونم آخه عزیز دل خودمی! آخ نیایش رمز و راز رو بیخیال شو ازشون بدم میاد خخخخ کشف رو هم بیخیال شو گناه دارم آفرین!
حالم شکر خدا خیلی بد نیست ولی نیایش کادوت پرید نشد که بشه الان حسابی گناهی هستم ولی باز هم شکر امید همیشه هست چون خدا همیشه هست پس همچنان امیدوارم و همچنان منتظر!
شاد باشی عزیزک دیروز و امروز من!

سلام روشنک عزیز و عزیز و خیلی عزیز من! این رو داخل سایت خودم زده بودمش! روشنک جدی داخل سایت من میایی؟ منو می خونی آیا؟ شکلک ذوق کردم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد!
شاعر! من! نه به خدا نیستم! من فقط گاهی از این چیز های این مدلی و اون مدلی می نویسم و شبیه این یکی خراب میشه کاش بهتر بشه!
روشنک! خیلی ممنونم که هستی و خیلی خوشحال!
ممنونم از حضور عزیزت!
ایام همیشه به کامت!

سلام عدسی. خوبی آیا؟ ایشالا عالی باشی!
منبع این سایت خودمه! خوب اینجا که نمیشه بنویسمش که! یعنی میگی تبلیغ سایت خودم رو کنم آیا؟ خخخ از دست تو که در هر حاااال و سر هر موضوعی شیطنت می کنی!
شادم از شادیت!
همیشه شاد باشی!

سلام بهبه ببین کی اینجاست
سلام به آبجی ی گلم
خوبی
باید باشی من اینطور خیالت میکنم
از شعره قشنگت تعجب نکردم
خودم زودتر کشفت کردم
یه سری به قبلنا بزنی یادت میاد
شنیده بودم اینجایی
ولی چون خیلی وقته توی هیچ سایتی نمیرم مگر سایتهای کتاب ندیده بودم الان هم دلم تنگ شده بود برای دوستان
و هم یه پیغام برای سیروس داشتم که هم پستش رو خوندم و هم پیغامم رو رسوندم
قبلش پست تورو دیدم ولی گذاشتم با فکر آزاد بیام پستت رو بخونم
بعد کامنت هاش رو بخونم
بعد کامنت بدم
خوشحال شدم دیدمت خیلی خیلی زیاد اونقدر که نتونی تصورش رو بکنی
اونقدر که حاله خودم هم کمی خوب شد
آخه منم شدم مثلِ اون پیرزن اصفهانیه
که رفت پیشه دکتر
گفت سرم گیج میره
چشمام سیاهی میره زانوهام جون نداره
دستها و پاهام میلرزه
دکتر براش آزمایش نوشت
بعد از انجام آزمایش و اوردن جواب برای دکتر
وقتی دکتر جواب آزمایش رو دید
بهش گفت
مادر شما که که هم چربی هم قند هم اوره دارید
پیرزنه گفت دکتر گوشتو بیار جلو
اگر به عروسم نگی یه کیسه بِرِنج هم دارم
ولی من همه ی اونها رو غیر از کیسه بِرِنج رو دارم
در عوض همین طوری الکی بدونه هیچ فعالیت و تحرکی دارم وزن کم میکنم
اینم حاله من ولی از خدا برای تو همیشه سلامتی و شادی درخواست میکنم همیشه موفق باشی
خیلی از دیدنت خوشحال شدم
خدا نگهدار

سلام داداش علی! به خدا هم غافل گیر شدم هم خوشحال خیلی خوشحال!
حال من، واقعیتش، داداش علی! من، شکر! یعنی من بد نیستم. من خوبم!
قبل ها رو یادمه. گاهی دفترم رو یواشی بدون اینکه صدای برگه هاش در بیادش ورق می زنم میرم عقب تر تماشا می کنم ولی خیلی متوقف نمیشم و سریع بر می گردم مبادا کسی از حال صدام کنه ببینه غیب شدم دستش بیاد کجام! می دونم ترجمه لازم نداره شما بی ترجمه های پراکندهم رو درک می کنید داداش علی!
خودم هم شبیه شما جایی نمیرم جز دیوونه خونه شخصیه خودم و فقط اینجا!
خدا نکنه بد باشید! تو رو خدا رو به را بشید داداش علی من اون قدر خودخواهم که هر زمان دلم می خواد باید بتونم مطمئن باشم که شما۱گوشه از امروز ها، نه قبلن ها، برام دعا می کنید! برام دعا کنید داداش علی من خیلی، …
شما هر جا که باشم داداش علیِ خودمید!
ممنونم که اومدید دیدنم! خیلی دلم دیدار آشنا می خواست خیلی خیلی زیاد!
در پناه حق!
التماس دعا!
به امید اجابت!

دیدگاهتان را بنویسید