از اون روزی که این چشمای خسته
شدند واسه همیشه دیگه بسته
ندیدم دیگه من چیزی از اونوقت
همه خاطره ها از یاد من رفت
حالا دستام شدن جای دو چشمام
میبینن هرچی که باید ببینن
اگه چشمام نمبینه
اگه چشمام سیاهه
خدا جونم نگاهی دیگه داره
درسته چشم من تاریک و تاره
ولی توی دلم دریای نوره
درسته که من هرگز ندیدم
ولی دنیارو با دستام کشیدم
کشیدم با دو دستم کوه و صحرا
کشیدم جنگل و بیشه و دریا
درخت و غنچه و مهتاب و ماهی
زمین و سبزه و آفتاب و خورشید
حالا دیدی منم دارم میبینم
شبیه تو شبیه کل این دنیا میبینم
۱۳ دیدگاه دربارهٔ «چشم من»
سلام
قشنگ بود
سلام ممنون
سلام یلدا خانم واقعا خیلی قشنگ بود منم شعر میگم میخام تو شعر کمکم کنی اگر میشه تو اسکایپ ادم کنی آیدیم sajjadrashidi76 ممنونم
سلام مرسی من اسکایپ ندارم
لایک عزیزم
به وجودت گلم
درود. بد نبود. ادامه بده.
سلام مرسی حتما
سلام..
لایک. خیلی قشنگ بود.
ادامه بده.
پیروز باشی.
سلام ممنون فاطمه جان
عرض سلام و ادب و احترام خدمت سرکار خانم یلدا
وقتتون بخیر
بسیار زیبا بود این متن
ممنونم بخاطر این متن و این پست
شبتون بخیر و خدا نگهدار
سلام تشکر
سلام و عرض ادب
عید بر شما مبارک . امیدوارم سال خوب و شادی داشته باشید
شعر زیبا و حسی ای بود. منتظر شعرهای قشنگ دیگتون هستیم. موفق و شاد باشید