خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

چشم من

از اون روزی که این چشمای خسته
شدند واسه همیشه دیگه بسته
ندیدم دیگه من چیزی از اونوقت
همه خاطره ها از یاد من رفت
حالا دستام شدن جای دو چشمام
میبینن هرچی که باید ببینن
اگه چشمام نمبینه
اگه چشمام سیاهه
خدا جونم نگاهی دیگه داره
درسته چشم من تاریک و تاره
ولی توی دلم دریای نوره
درسته که من هرگز ندیدم
ولی دنیارو با دستام کشیدم
کشیدم با دو دستم کوه و صحرا
کشیدم جنگل و بیشه و دریا
درخت و غنچه و مهتاب و ماهی
زمین و سبزه و آفتاب و خورشید
حالا دیدی منم دارم میبینم
شبیه تو شبیه کل این دنیا میبینم

۱۳ دیدگاه دربارهٔ «چشم من»

دیدگاهتان را بنویسید