سلام بر یاران محله نابینایان. امید که کامیابی همواره یارتون باشه!
تابستون هم رسید. گرم و تابان. ای کاش شروع، امتداد و ادامه این فصل جدید برای همگی ما پربارتر از همیشه باشه!
سوال! برای درک حسی که یک نفر از یک تجربه داره چیکار میشه کنیم؟ یک راه اینه که خودمونرو تا حد امکان جای طرف بذاریم تا احساسمون به حس و حالش نزدیک بشه. مثلا تو دوست بینای من! در مقام مادر، پدر، یا مربی یک نابینا، برای درک حس و حال فرزند یا دانشآموز نابینای خودت در موقعیتهای متفاوت، یا واسه دونستن اینکه یک نابینا فعالیتهای مختلفرو چه جوری یاد میگیره و انجامشون میده چیکار میکنی؟ چه راهکارهایی برای آشنایی و آموختن مهارتهای غیربصری برای یک فرد بینا موجوده؟ آیا فقط توضیحات تئوری برای رسیدن به این هدف کافیه؟
پرسشهایی از این دست خیلی راهگشا هستن چون بسیاری در راه پیدا کردن جوابشون به نتیجههایی رسیدن که شاید مسیر یک زندگیرو عوض کنه. در اولین سفر تابستونی امسالمون به جهان آزاد قراره به دیدن کسی بریم که راهکار جالبی برای مواردی از این قبیل داره. راهکاری که حاصل تجربیات عملی خودش و خانوادهاش بوده و نتیجه به توصیف خودش عالی بود! بیایید بیشتر از این طولش ندیم و بریم تا ببینیم ماجرا از چه قراره!
مشخصات نشریه:
- نام مقاله: Learning Shades: Helping Parents Learn and Teach Nonvisual Skills
استفاده از چشمبند: کمک به والدین برای یادگیری و آموزش مهارتهای غیر بصری - نویسنده: میشل آلبرشت (Michelle Albrecht)
- مترجم: مریم حفیظی
- منبع: future reflections
یادداشت سردبیر:
استفاده از چشمبند که گاهی «ماسک خواب» نامیده میشود ابزار مفیدی برای آموزش استفاده از عصای سفید، مهارتهای زندگی روزانه و بریل به کودکان و بزرگسالان نابینا میباشد. در این مقاله، میشل آلبرشت، مادر بینای دو کودک نابینا، توضیح میدهد که چگونه استفاده از چشمبند میتواند به والدین کمک کند تا درک بهتری از چگونگی استفاده کودکان نابینا از تکنیکهای غیر بصری داشته باشند.
این اولین باری است که در کنفرانس (NOPBC) صحبت میکنم، و مفتخرم که در اینجا حضور دارم. نام من میشل آلبرشت است. من دو فرزند نابینا دارم، که هردوی آنها را به فرزندی پذیرفتهام. دخترم هشت سال پیش وقتی تقریباً چهار سال داشت به فرزندی پذیرفته شد. وقتی او را به خانه آوردیم، شروع به جستجوی منابعی کردم تا اطمینان حاصل کنم که او به همه نیازهایش دسترسی دارد. من با جامعه (NFB) ارتباط برقرار کردم، و آنجا بود که برای نخستین بار در مورد یادگیری از طریق چشمبند مطلع شدم.
من از چشمبند در جهت موارد آموزشی و در بسیاری مواقع برای مشاهده اینکه بچههایم چطور کار میکنند استفاده کردهام. من کاملاً بینا هستم. فرزندانم هر دو نابینا به دنیا آمدند; آنها در طول زمان بینایی خود را از دست ندادند.
میدانم که وضعیت هر فردی منحصر به فرد است و هر چیزی که میگویم ممکن است بسته به شرایط شما متفاوت تفسیر شود. من متخصص نیستم; من مانند همه شما یک والد هستم.
دختر و پسرم با اینکه هر دو نابینایند خیلی با یکدیگر متفاوت هستند. دخترم بسیار اهل لمس کردن اشیا بوده و میخواهد همه کاری را انجام دهد. پسرم در مورد لمس کردن و اکتشاف مردد است. شیوه متفاوتی برای یادگیری هر کدام از آنها باید اتخاذ میشد.
من با دخترم شروع به استفاده از چشمبند کردم چون میخواستم بفهمم او چطور کارها را انجام میدهد و در اطراف حرکت میکند. میخواستم بیشتر در مورد اینکه چطور بدون دیدن زندگی میکرد یاد بگیرم. متوجه شده بودم که اگر برای مدتی کنار بایستیم و به او اجازه دهیم تا چیزی را با دستانش بفهمد، وی اغلب درک میکند که چگونه باید کار را انجام دهد. وقتی می گویم ” مدتی ” ، منظورم چند ثانیه نیست; منظورم چند دقیقه است!
وقتی سعی کردم از چشمبند استفاده کنم، متوجه شدم که از دستانم به روشهای متفاوتی از آنچه که به آن عادت داشتم استفاده کردهام. من بیشتر و بیشتر از چشمبند استفاده کردم. گاهی دخترم از من میپرسد که چطور کاری را انجام دهم و من سعی میکنم آن را بفهمم تا بتوانم به او نشان دهم.
یکی از حیطههایی که استفاده از چشمبند چیزهای زیادی به من آموخته است، درک چگونگی ریختن مایعات توسط فرزندانم میباشد. من آنها را تماشا میکردم و احساس نگرانی داشتم،، میترسیدم که مایعات را بریزند. ممکن است از نظر بصری این طور به نظر برسد، اما آنها راهش را یافتهاند! آنها بیشتر از من در زمانهایی که از بیناییام کمک میگیرم مایعات را نمیریزند. روش آنها مثل روش من نیست. یادگیری کار با چشمبند به من در درک بهتر چگونگی انجام کارها توسط فرزندانم کمک کرد. وقتی این درک را دارم، احتمال اینکه بپرم و برای کمک کردن تلاش کنم کمتر است.
وقتی شخصاً در همایشهای (NFB) شرکت کردیم، متوجه شدم که راه رفتن با عصای سفید تجربهای بسیار مفید است. این امر به من کمک کرد تا بفهمم که کاربر عصا چگونه اطلاعات را دریافت میکند. این شیوه بسیار متفاوت از نحوه جمعآوری اطلاعات توسط یک شخص بینا است. همچنین دانستم که چگونه نشانههای شنیداری و لمسی میتوانند به فرد کمک کنند تا به محل مورد نظرش برسد. اگر تا به حال در یک همایش حضوری شرکت کردهاید، به شدت توصیه میکنم که استفاده از عصای سفید را تمرین کنید. این موضوع واقعا به من کمک کرد که ترس خویش را پشت سر بگذارم!
خانواده من همچنین هنگام بازی از چشمبند استفاده میکنند. ما از آن در بازیهای تختهای و بازی در فضای آزاد استفاده میکنیم.
وقتی برای اولین بار از چشمبند استفاده کردم تغییر بزرگی در من ایجاد شد. از یک بینای کامل ناگهان به فردی فاقد بینایی تبدیل شدن بسیار ترسناک بود. خیلی عالی بود که میدانستم میتوانم چشمبند را بردارم! در طول زمان استفاده از چشمبند به من کمک کرد تا مهارتهای غیر بصری را توسعه دهم. در نهایت توانستم چشمبند را در آشپزخانه بپوشم در حالی که به دخترم کمک میکردم تا آشپزی یاد بگیرد یا در حیاط بازی میکردم.
دخترم همیشه میتواند بگوید که چه زمانی چشمبند را پوشیدهام. او میگوید: “تو چشمبند پوشیدهای، درسته؟” وقتی میگویم بله، او ممکن است بگوید: “به همین دلیل است که این کار را آهستهتر انجام میدهی.”
پوشیدن چشمبند به من کمک کرد تا مکان وسایل دخترم را سازماندهی کنم. متوجه شدم که او وسایل خود را با روشی متفاوت از من سازماندهی کرده است. زمانی که من چشمبند میبستم و با هم کار میکردیم، مشکل پیدا کردن اشیا را داشتم. میدانستم وسایل کجا هستند، اما درهم ریختگی محیط گیجکننده بود.
من به دخترم در خانه درس میدهم، بنابراین مهارتهای بسیاری وجود دارد که باید به او بیاموزم. ما پشتیبانی جهتیابی و تحرک (o & m) را داریم که بسیار مفید است. اما وقتی نوبت به خواندن و فعالیتهای زندگی روزانه (ADLs) میرسد، به من بستگی دارد. من در حین آموزش به وی بسیار از چشمبند استفاده میکنم.
در ابتدا از چشمبند برای تمام کارها شامل تا کردن لباسهای شسته شده، مرتب کردن کشوها و شستن ظروف استفاده میکردم. استفاده از چشمبند به من کمک کرد تا به شیوه او برای انجام کارها احترام بگذارم و هنگامیکه با هم کاری را انجام میدادیم از دخالت در کار او اجتناب کنم.
حالا که دخترم یازدهساله است میخواهد استفاده از فر را شروع کند. اجاق گاز و فر برای من به عنوان یک مادر منبع اضطراب بودند. وقتی که چشمبند را گذاشتم توانستم مشکل را حل کنم. من استراتژیهایی را برای حرکت در آشپزخانه و دانستن محل پیدا کردن لوازم آشپزخانه بکار بردم. دخترم در فعالیتهای آشپزی اخیر خود موفق بوده است، چیزهایی را داخل و خارج از فر قرار داده و روی اجاق آشپزی کرده است.
شوهرم که فردی بیناست گاهی وقتی میبیند که من کارهایی را با استفاده از چشمبند انجام میدهم مضطرب میشود. او بازویم را میگیرد و سعی میکند مداخله کند. متوجه شدم که این رفتار تا چه حد میتواند ناراحتکننده باشد. دریافتهام که دخترم وقتی کسی با عجله وارد شده و او را در حالی که به انجام کاری مشغول است از انجام آن باز میدارد تا چه حد ناراحت شده است. این امر میتواند خیلی گیجکننده باشد! با این حال، حتی اکنون، به یاد ندارم که وقتی کار دخترم را تماشا میکنم عقب بایستم. حقیقت مطلب همین است. اما پوشیدن چشمبند به من آموخته که این امر بیش از آنچه فکر میکردم امکانپذیر است. طرز کار دخترم ممکن است متفاوت به نظر برسد، اما او به اندازه من بینا موفق است.
یاد گرفتم که خط بریل را به صورت لمسی بخوانم. وقتی دخترم شروع به خواندن کتابهایی با خط بریل در دو طرف صفحه کرد، خواندن آن با استفاده از بینایی برای من دشوار بود. زمانی که خواندن لمسی را یاد گرفتم، کلمه مشکل را با انگشتانم میخواندم. در واقع، این امر به دخترم در زمانی که با برخی حروف معکوس دست و پنجه نرم میکرد، احساس تمایل بیشتری به خواندن داد. من از والدین نمیخواهم که بریل را به صورت لمسی بیاموزند، تنها خواستم بگویم که این روش برای ما اثرگذار بود.
تنها دانستن کد بریل به طور کلی برای دخترم بسیار مهم بود. او میدانست که من آن را یاد گرفتهام و میدانست که شوهرم آن را نیاموخته است. خط بریل برای شوهرم بسیار ترسناک، و در آغاز امر تقریباً طاقت فرسا بود. اخیرا همسرم بریل را یاد گرفته و میتواند خط بریل را به صورت بصری بخواند.
من یاد گرفتم که با چشمبند به صورت لمسی بخوانم. من آموزندهای متکی به بینایی هستم و عدم استفاده از بینایی برایم سخت بود. باید این ویژگی را نادیده میگرفتم.
دخترم وارد کلاس ششم میشود و خیلی به ریاضی علاقه دارد. من برای درک نحوه ایجاد نمودارها و اشکال هندسی از چشمبند استفاده کردم. ایجاد بینظمی در یک تصویر کار آسانی است. با وجود مطالب زیاد در یک صفحه، تشخیص اینکه کدام عناصر مهم هستند دشوار است. دریافتم که وقتی تصویر ساده تر بود، راحتتر میتوانستم درک کنم که چه چیزی در آن صفحه وجود دارد. این درک به من کمک کرد تا تصویرها را برای دخترم بسازم. این کار همچنین به من کمک کرد تا از پسرم در هنگام آوردن تکالیف مدرسه به خانه حمایت کنم. گاهی تمام صفحه با خطوط برجسته پوشیده میشد. درک این موضوع برایش بسیار پیچیده بود! بنابراین استفاده از چشمبند به من کمک کرد تا از یک چشمانداز حمایتی هم استفاده کنم.
(NFB) به شدت از استفاده از چشمبند حمایت میکند و من هم همینطور. اما وقتی پسرم برای اولین بار آن را پوشید وحشتزده شد. پسرم فقط در یک چشم توانایی تشخیص نور را دارد. او هیچ دید قابلاستفادهای برای خواندن یا راه رفتن ندارد. با این حال، پوشیدن چشمبند در او اضطراب زیادی ایجاد کرد. نگرانی خودم هنگامی که برای اولین بار چشمبند را پوشیدم به من کمک می کرد تا احساس وی در مورد آنچه در حال تجربهاش بود را درک کنم.
وقتی پسرم به آکادمی بل (BELL® Academy) رفت، آنها به شدت تشویقش کردند که از چشمبند استفاده کند. در طول زمان، وی در آن محیط احساس راحتی بیشتری کرد. اکنون او تمایل بیشتری برای استفاده از چشمبند هنگام بازیهایی چون گلبال و بیسبال با توپ صدادار نشان میدهد. اما تاریکی مطلق در آن زمان برای او وحشت آور بود.
ما حیاط بزرگی داریم. وقتی در زیر چشمبند با یک توپ در بیرون بازی میکنیم، در حرکت به اطراف احساس امنیت میکنم. اما وقتی یک توپ را در زمینی به چندین متر مربع پرت میکنید، پیدا کردن آن میتواند دشوار باشد! گاهی اوقات که توپ بوق میزند نزدیک به نظر میرسد، اما واقعا دورتر است. یک روز وقتی داشتیم بازی میکردیم پسرم عصبانی شد. او گفت: “تو میتوانی ببینی! منصفانه نیست!” سپس آمد و متوجه شد که من چشمبند دارم، و گفت: ” بسیار خوب، تو تقلب نمیکنی.”
استفاده از چشمبند برای پسرم اضطراب زیادی ایجاد میکرد. او از پوشیدن آن در خانه امتناع میکرد و ما آن را به مسأله تبدیل نکردیم. او در سن بالاتری به فرزندی پذیرفته شده بود و ما مشکلات زیادی داشتیم. پس از مدتی با چشمبند سازگار شد و یاد گرفت که با (TVI) و مربی تحرک و جهتیابی خود از آن استفاده کند. استفاده از چشمبند قطعا برای او مفید بوده است.
برای یک فرد بینا تفاوت عمدهای بین پوشیدن چشمبند و بسته نگه داشتن چشمان وجود دارد. زمانی که چشمبند پوشیدهاید میتوانید پلک بزنید و حالتهای صورت را به طور طبیعی داشته باشید. وقتی در آشپزخانه بل (BELL) کمک میکردم، میگذاشتم تا بچهها بفهمند که از چشمبند استفاده میکنم. آنها صورت مرا لمس کرده و میفهمیدند که این امر حقیقت دارد. زمانی که رانندگی نمیکردم چشمبند داشتم.
اگر پدر و مادری هستید که میخواهید از چشمبند استفاده کنید، با فعالیتی که در آن راحت هستید شروع کنید. نیازی نیست که این فعالیت آشپزی یا بیرون رفتن از خانه باشد. ممکن است یک بازی انجام دهید و یا قفسههای آشپزخانهتان را مرتب کنید. وقتی در خانه بازی میکنیم، همسرم نیز از چشمبند استفاده میکند. این تنها زمانی است که او چشمبند میپوشد! او میداند که حرکت بر روی تخته بازی با استفاده از چشمبند کاملا متفاوت از زمانی است که از چشم استفاده میکند.
اخیراً پدر و مادرم برای ملاقات آمدند. ما یک بازی تختهای انجام دادیم و پدرم از چشمبند استفاده کرد. بعدها او گفت: “آنقدر که فکر می کردم به کمک من احتیاج ندارند!” این درک خوبی برای پدربزرگ بود. گاهی اوقات بهترین راه برای کمک به بچههای ما کمک نکردن است.
وقتی پسرم با گره زدن بند کفشش کلنجار میرفت، مجبور بودم بفهمم او چه احساسی دارد. هر دو فرزند من پس از حدود یک ماه تلاش به افرادی مستقل در بستن بند کفش تبدیل شدند. تجربه استفاده از چشمبند لغات بیشتری برای توصیف گامبهگام آنچه که انجام میدادم به من داد.
بچهها را وادار کردم هنگامی که بند کفشم را میبندم دستانم را لمس کنند. من به عنوان یک درمانگر فیزیکی «فیزیوتراپ» آموزش حرفهای دیدهام و در طب اطفال کار میکنم. من در کنار بسیاری از کاردرمانگرها کار می کنم بنابراین چگونگی کار آنها را دیدهام. بستن بند کفش را به چند مرحله تقسیم کردم و از فرزندانم خواستم تا مرا در انجام آن دنبال کنند. در ابتدا فقط از آنها خواستم تا یک سر بند را از زیر دیگری درآورده و حلقهای ایجاد کنند و بکشند تا گره درست شود. در هر مرحله که موفق میشدند مرحله بعدی را اضافه میکردم. آنها ساختن حلقه، ایجاد قالب و عبور دادن را یاد گرفتند. زمان زیادی به این امر اختصاص میدادیم. اگر قرار بود ساعت یک و نیم از خانه بیرون برویم، ساعت یک شروع به بستن بند کفش میکردیم. اگر زود موفق به انجام کار میشدیم، آنها وقت داشتند که قبل از بیرون رفتن بازی کنند. اگر بلافاصله موفق نمیشدند، مهم بود که جلو نروم و آن کار را برایشان انجام ندهم. میگفتم: “بسیار خوب، بیایید ببینیم کجا گیر کردهاید.”
مربی تحرک و جهتیابی ما برای مدتی به من یک عصا قرض داد. من متوجه شدم که تفاوت عمدهای بین حرکت با چشمبند و حرکت با عصا و استفاده از چشمبند وجود دارد! خیلی عالی بود زمانی که دانستم هنگامی که چشمبند دارم عصا چگونه کار میکند. به مربی تحرک و جهتیابیام گفتم که میخواهم از عصا استفاده کنم. این امر واقعا کمکم کرد تا بفهمم چگونه فرزندانم با استفاده از عصا پیش از اینکه بدنشان جهت را بفهمد جهتیابی میکنند. عصا به تشخیص گامها کمک میکند! عصا به آنها کمک میکند تا موانع سر راهشان را شناسایی کنند. با دانستن این موضوع در مواقع بیرون رفتن فرزندانم احساس راحتی بیشتری میکردم. عصا به من کمک میکرد تا بدون ترس موانع را ببینم.
شناسنامه نشریه جهان آزاد
همانطور که از نام این نشریه بر میآید، قرار است به تجربیات نابینایان، والدینشان، اطرافیانشان، دوستانشان و هر انسانی که تمایل به فهم معلول و معلولیت دارد و توانسته در این راه به چیزهایی نیز دستیابد بپردازد. البته ما تمرکزمان بیشتر بر روی تجربیات عزیزان در حوزه ی نابینایی است. می خواهیم ببینیم والدین یک نابینا برای دستیابی فرزندش به حق و حقوقش دست به چه اقداماتی می زند. می خواهیم ببینیم تمام کسانی که با نابینا در ارتباط هستند، چه کاری برای هرچه مستقلتر شدن فرد با آسیب بینایی انجام می دهند و کدامشان اثربخش بوده است. خلاصه ی کلام اینکه میخواهیم در حوزه نابینایی از تجربیات دنیا بهره ببریم تا روزی با آگاهی از این تجربیات بتوانیم به خود تلنگری زده و به سمت اهدافمان حرکت کنیم.
البته اگر پدر و مادری یا دوست و آشنایی در ایران عزیز نیز توانسته برای حل مشکلی از مشکلات بیشمار نابینا راه حلی پیدا کند، می تواند آن را در قالب یک مقاله در اختیار ما قرار دهد. چون ایران هم بخشی از این جهان است و ما برای جمع آوری این تجربیات همیشه هم لازم نیست دست به دامان جراید غرب باشیم. هرچند که فعلاً ظاهراً راه دیگری وجود ندارد. همه ی ما بر این امر واقفیم که دنیای غرب در خصوص معلول و معلولیت خیلی زودتر و بیشتر از ما از خود جنبوجوش نشان داده و به دست آوردهای بی نظیری دست یافته است.
اگر دوستی هم مقاله ای را خوانده و آن را مفید یافته، می تواند آن را ازطُرُقی که در پایان می آید، جهت ترجمه به دست ما برساند.
فعلا بنا بر این است که ماهی یک مقاله ی تخصصی در این موضوع منتشر کنیم. ولی شاید زندگی مجال بیشتری به ما داد و در هر ماه مطالب بیشتری جمع آوری کرده و در طول ماه به خدمتتان پیشکش کردیم.
ذکر این نکته هم الزامی میباشد که قرار نیست همیشه مقاله ی منتشر شده همراه با فایل صوتی باشد. ولی تلاشمان بر این است که این اتفاق جذاب همیشه بیفتد.
قطعا نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما می تواند چراغ راه ما باشد.
ایمیل: hotgooshkon@gmail.com
آیدی تلگرام: @hotgooshkon1
به امید جهانی آزاد تر!