سلام به آشنایان دیرآشنای محله نابینایان.
میگن درد آدمهارو به هم نزدیک میکنه. چه بهانه تلخی برای نزدیک شدن! درست میگن. آدمها در زمان درد برای گذشتن از توفان حادثه به صمیمیت دلهای هم احتیاج دارن.
اعضای محله نابینایان با این قصه دردناک اما واقعی بیگانه نیستن. بارها این همدلی تلخرو تجربه کردن و ای کاش میشد دیگه هرگز پیش نیاد! اما پیش میاد و جز حضور و همدردی کاری از ما ساخته نیست.
زندگی سفریه که در پیچ و خم جادههاش، هیچ کسی نمیدونه همسفرانش در کدوم ایستگاه پیاده میشن.
اینهمه، مقدمهی کوتاهی بود بر حقیقتی تاریک!
پدر بزرگوار هممحلی قدیمی و آشنامون، آقای شهروز حسینی، به انتهای سفرش رسید و از جمع عزیزانش برای همیشه جدا شد.
شهروزرو همه میشناسیم. چه اونهایی که از قدیم عضو و جزو محله ما بودن، چه اونها که دیرتر رسیدن و در پستهای قدیمی اینجا گردشها داشتن. اینجا کسی نیست که ندونه احساسات صاحب پستهای جانبخشی به اشیا و بسیاری قصههای دیگه از چه جنسیه. این مدل قلبها بدجوری میشکنن از فراغ عزیزان.
شهروزجان از طرف تمام دوستان و آشنایان دور و نزدیکت در محله نابینایان این غم تلخرو بهت تسلیت میگیم. در سنگینی این درد و سوز این داغ هرچی بگیم حق مطلبرو ادا نکردیم. ما فقط اینجاییم تا بهت بگیم که از شنیدن صدای شکستن دلت چقدر متأسفیم و اینکه دلهای همگیمون در کنارته تا به یاری خدا از این گذار تلخ و تاریک، به سلامت عبور کنی.
ای کاش در زمان این حوادث تلختر از زهر چیزی بیش از تسلیت و کاری جز دعا برای انجام بود!
شهروز عزیز! از طرف تمامی دوستانت در محله نابینایان، با تمام وجود، وجودی از صمیم دل غمگین از غمت، از پروردگار توانا برای دل خودت و باقی خونوادت صبر و برای روح پدر تازه درگذشتهت شادی و آرامش خواهانیم.
به امید لطف خدا به روح پدر سفر کرده شهروز عزیز و به امید وزش نسیم رحمت حق بر تب و تاب روح ناآرام شهروز و خانواده داغدارش!
۵ دیدگاه دربارهٔ «تسلیت به شهروز حسینی عزیز»
سلام و احترام, شهروز عزیزم, من هم به نوبه خودم بهت تسلیت میگم, برای پدر بزرگوارت طلب آمرزش و برای خودت و خانواده محترمت آرزوی صبر دارم, امید که از این به بعد شاهد اتفاقای خوب از سمت تو باشیم رفیق.
سلام
تازه متوجه شدم. خیلی سخت به هم ریختم. حرفی برای گفتن ندارم. تسلیت کوچکترین واژه به نظر میرسه
من خیلی خیلی آقا رضا رو دوست داشتم
نمیتونم رفتنش رو باور کنم
سلام, شهروز جان منم واقعا تسلیت میگم. ببخشید خیلی دیر شد ولی امروز متوجه شدم. واقعا وظیفه حضور داشتم اما امروز متوجه شدم. البته امروز صبح. خدا رحمت کنه پدر بزرگوار رو و به شما صبر عطا کنه. خیلی سخته میدونم. ما رو هم توی درد خودت شریک بدون.
درود بر اهالی محله ی نابینایان
ابتدا از محسن عزیز بابت انتشار این پست نهایت تشکر رو دارم و در ادامه از همدردی شما دوستان عزیزم سپاسگزارم. امیدوارم از این پس در این محله همیشه خبر های خوب بشنویم و به هم بابتش تبریک بگیم.
ممنون و موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام.
جمعه شب مسافرت بودم که اتفاقی این خبر تلخ رو دیدم. الآن فرصت کردم به سایت سر بزنم. شرمنده بابت تأخیر. صمیمانه تسلیت عرض میکنم. روحشون شاد و قرین رحمت الهی. امیدوارم خداوند هم به جناب حسینی بزرگوار و هم به همه عزیز از دست داده صبر جمیل عنایت فرماید. در پناه خداوند. سربلند و عاقبت بخیر باشید.