متن این پیام در انتها یک فایل صوتی کوتاه نیز به همراه دارد! روز شنبه 15 تیر 92 در گفتگویی تلفنی بین مجتبی خادمی از محله گوشکن و جواد حسینی از انجمن راوی، صحبت هایی خودمانی مطرح شد که آوردن گوشه ای از آن را جهت نظرخواهی از دوستان، خالی از لطف نمی دانم. جواد: آقا مجتبی درس های دانشگاه چطور پیش می رود؟ مجتبی: خوب است. دارم دوره ی کارشناسی را به اتمام می رسانم. جواد: شما رشته ی زبان می خوانید و من هم که مترجم انگلیسی هستم در فایل صوتی که روی سایت گوش کن گذاشته بودید از تسلطی که به زبان انگلیسی دارید
Day: تیر ۱۶, ۱۳۹۲
دستهها
داستان کوتاه
چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خواندن به مهمونی و خوش گذرونی رفته بودند و هیچ آمادگی امتحانشون رو نداشتند. روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند به این صورت که سر و رو شون رو کثیف کردند و مقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغییراتی به وجود آوردند سپس عزم رفتن به دانشگاه نمودند و یک راست به پیش استاد رفتند. مسئله رو با استاد اینطور مطرح کردند:که دیشب به یک مراسم عروسی خارج از شهر رفته بودند و در راه برگشت از شانس بد یکی از لاستیک های ماشین پنچر میشه و اونا با هزار زحمت و هل دادن