خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
کامپیوتر

دانلود افزونه ی بسیار جالب report passwords برای nvda

درود بر همتون. خوبُ خوشید؟ امروز با تقدیم یه افزونه از nvda در خدمتتون هستم. report password خب این افزونه کارش اینه که پسوردهایی رو که در جاهای مختلف تایپ میکنید رو براتون میخونه. دیگه به صورت ستاره  یا دایره یا هر چیز دیگه ای نمیخونه یه نکته رو لازمه بگم و اونم اینه که وقتی افزونه رو نصب کردید، با insert+n وارد منوی nvda بشید. در منوی  preferences به دنبال گزینه ی reportpasswords settings بگردید و وقتی پیداش کردید بازش کنید. در اونجا تیک گزینه ی report passwords  رو بزنید و Ok رو بزنید. حالا افزونه براتون فعال شده. امیدوارم ازش لذت ببرید. اینم لینک دانلود. تا یه
دسته‌ها
کامپیوتر

آموزش برنامه ی my vidio convertor

سلام دوستان امروز براتون آموزش برنامه ی my video convertor رو آوردم شما با این برنامه میتونین فرمت های ویدیو ایرو به هم تبدیل کنین حتا میتونین چندتا فایل ویدیو ایرو به هم بچسبونین یا یه فایل رو به چند بخش تقسیم کنین این برنامه خیلی سرعتش بالاست و تغریبا بیشتر فرمت های تصویری رو پشتیبانی میکنه این شما  این هم آموزش برین حالشو ببرین بای
دسته‌ها
کامپیوتر

معرفی یک برنامه بسیار کاربردی جهت تبدیل کردن فایلهایی با فرمت ogg که هر نرم افزاری قادر به تبدیل برخی از این فرمتها نیست

درود خدمت همه دوستان عزیز امیدوارم هر جا که هستید خوش و خرم باشید. امروز میخوام براتون یک برنامه ای را معرفی کنم که واقعا با این برنامه راحت و بی دردسر میتونید فایلهایی با فرمت ogg را به سایر فرمتهای صوتی تبدیل کنید. امروزه با گسترش نرم افزارهای پیغام رسان نظیر تلگرام که اگه استفاده کرده باشید گاها یک فایلهای صوتی با فرمت ogg را براتون میفرستند که واقعا با هر برنامه ای نمیشه این فایل فرستاده شده با فرمت ogg را به سایر فرمتهای صوتی تبدیل کرد. بله دوستان تازه شما وقتی که از یک فایلی خوشتان میاد و میخواهید این را در واتساب برای دیگر دوستان
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

صادقانه اعتراف میکنم.

تو این جاده ی بی انتها, تو این سرمای طاقت فرسا, تو این سنگینی نگاه آدما تو این سنگلاخهای روزگار, تو این لحظات گذرای بی شمار, تو دفتر خاطراتم, تو همین دیروز زندگیم, دارم دنبالت میگردم. هی من بِدُو, هی تو بِدُو. هی من بِدُو, هی تو بِدُو. چه قد سخته که نمیتونم حتی بهت هم فکر کنم چه قد سخته که با اینکه شیرینی, با اینکه قشنگی, با اینکه هر کسی دوست داره تو رو داشته باشه, با اینکه هر کسی از داشتنت به خودش میباله, ولی فکر کردن بهت داره روحمو مث خوره میخوره. چه قد سخته. نه میتونم داشته باشمت, نه هم میتونم نداشته باشمت. یه
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

ظاهراً قرار مجرمیتم صادر شده و فعلاً بازداشتم.

ای کاش داشتمت.
اون وقت باهات هر جا که میخواستم میرفتم, هر چی میخواستم میخریدم, هر کاری میتونستم بکنم, یا حد اقلش این حال لعنتی الآنو نداشتم که ندارمت.
پشت این میله های زندان, تو این بازداشتگاه سرد و بیروح, تو این هوای پر از خفقان, اگه تو بودی, اگه داشتمت, اگه همراهم بودی, میتونستی کمی تسکینم بِدی.
ای کاش داشتمت.
میدونی چرا؟
ای کاش میتونستی بدونی چرا. ای کاش میشد که بدونی چرا. ای کاش میدونستم نمیدونی چرا.
ای کاش این همه چرا توی ذهن من نبود.
امروز یکی از اون روزایی بود که بدجور دلتنگت شدم عزیزم.
یادمه یه ترانه ای بود که میخوند. یادگاری که ندارم, من فقط خاطره دارم.
ولی افسوس که من حتی هیچ خاطره ای هم باهات ندارم.
افسوس که نمیدونم چه شکلی هستی. افسوس که هر چی بیشتر واسم توصیفت میکنند, کمتر متوجه میشم.
فقط یه چیزیو خوب متوجه میشم, و اونم اینه که بدون تو پیش این مردم هیچ ارزشی ندارم.
هیچ به خدا. هیچ عزیزم.
با اینکه حتی لحظه ای هم تو رو یادم نمیاد, با اینکه نمیدونم چه جوری هستی, با اینکه ندیدمت که ببینمت, با اینکه نداشتمت که داشته باشمت, ولی بدجور نداشتنتو حس میکنم.
خعیییلی بدجور خیلی.
اگه بدونی که چه قد که این ای کاشها تو دلم جا خوش کردند, اگه بدونی دلم واست یه ذره شده, اگه بدونی چه قد بیقرارتم, اگه بدونی واس خاطر تو دارم این پست رو مینویسم که منتشرش کنم, اگه بدونی چه قد دارم سختی میکشم, اگه بدونی, حتماً هر جا هستی, هر جا رفتی, و یا هر جایی که میخوای بری, خودت بی اختیار برمیگردی.
دلم میخواد هر چه زودتر ببینمت به خدا. دیگه نا ندارم. دیگه بریدم. دیگه حوصله ی خسته شدن هم ندارم.
خودم با دستای خودم, با اراده ی خودم, با تصمیم خودم, خودمو کردم اون تو, و هیچ کاری هم از دست هیچ کسی ساخته نیست.
ای کاش داشتمت.
حیف. چه فکرایی که نبودنت بدجوری ذهنمو درگیر خودش کرده. چه نقشه هایی که واس با هم بودنمون کشیده بودم.چه آرزوهایی که باید به گور ببرم. ای کاش حد اقلش اجازه بهم بدند با خودم به گور ببرمشون.
چه حرفای قشنگی که نمیدونم با چه واژه هایی بنویسمشون تا نبودنتو به تصویر بکشم.
حیف. چه دردایی که من بی نبودنت میکشم و مجبورم دم نزنم. چون اگه دم بزنم, اگه بنویسم, اگه بگم خسته شدم, اگه فریاد بزنم نمیتونم, دیگه نمیتونم, دیگه بریدم, خدا بهتر میدونه به چه چیزایی که متهم نمیشم.
ای کاش داشتمت.
میخوام ببینمت. واس یه لحظه هم که شده, واس یه بار هم که شده, میخوام داشته باشمت.
آخه تو که نمیدونی چه قد نداشتنتو تو سر من بینوا میکوبند.
تو که نمیدونی چه حقارتهایی که فقط به جرم نداشتنت دارم تحمل میکنم.
تو که نمیدونی چه قد به جرم نداشتنت دارن عذابم میدند.
میگم راستی نظر خودت چیه؟ خودت دوست داری داشته باشمت یا نه؟
هان. چی میگی؟ چرا سکوت کردی.
ای کاش داشتمت عزیزم. ای کاش.
فقط به جرم نداشتنت, فقط واس خاطر نبودنت, فقط و فقط واس اینکه ندارمت, هر روز و هر لحظه دارم میمیرم و زنده میشم. و بدیه قضیه هم اینجاست که این کمترین مجازاتیه که دارم تحملش میکنم.
به نظر تو شکایت دلمو باید پیش کی ببرم آخه.
باید حرفامو چه جوری و با چه زبونی و به کی بگم.
آخه من که هر چی فکر میکنم, هر چی به مغزم فشار میارم, هر چی دارم زور میزنم که یادم بیاد چه جرمی کردم, هیچی یادم نمیاد.
حالا من آخرش متوجه نشدم جرمی کردم, گناهی کردم, قصوری از من سر زده, یا قراره تو همین دنیا واسم جهنم بسازی و به جای اینکه اون طرف منو بذاری تو جهنم, همینجا جهنمو گذاشتی تو دلم.
آره عزیزم. ظاهراً قرار مجرمیت من خیلی وقته که صادر شده و فعلاً تو بازداشتگاه زندگی بازداشت شدم.
از ملاقاتی هم خبری نیست.
و فقط هم به جرم نداشتنت
هعی زندگی. چه بلاهایی که سر من نیاوردی. چه گیرایی که منو توشون نینداختی. چه چاله چوله هایی که واس من نَکَندی. چه پلاسکو هایی که رو دلم آوار نکردی.
هر وقت تا خودمو تکوندم, تا خواستم بجنبم, تا یه کوچولو سرمو از زیر آوار بیرون اوردم, تا اومدم که به خودم بیام, باز هم یه پلاسکوی دیگه رو دلم آوار کردی.
و دریغ حتی از یه آتش مشان که بخواد به داد من برسه.
فکر کنم این آتش مشانا میخوان فقط سوختنمو تماشا کنند. همین.
برای یه بار هم که شده, بیا بگو که دارمت.
بیا بهم بگو عزیز. بیا بهم بگو.
بیا بهم چیزی بگو.
من به خدا میسپارمت.
بیا ببین نداشتنت
واس من چه قد جهنمه.
بیا ببین که خواستنت
نهایته فریادمه.
بیا بذار از جرم من
فقط یه خورده کم بشه.
یه کاری کن چیزی بگو.
بیا بذار که گردنم
یه ذره کمتر خم بشه.
بیا و راحتم بکن
از این همه جهلو فشار.
بیا و یه کاری بکن.
بیا منو تنها نذار.

دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یگانه و سعید، اتفاقی باور نکردنی!

سلام دوستان اومدم یه اتفاق تقریبا عجیبو بگم خیلی خلاصه و مفید بگم که اصلا جریان از چه قرار بوده تقریبا 10 سال پیش، دختر عموم و شوهرش می فهمن که نمیتونن بچه دار بشن بعد از یه مدت شوهرش میگه که می خواد از یه پرورشگاهی جایی بچه بیاره حالا دقیق نمی دونم از پرورشگاه بوده یا کجا که می خواستن بچه بیارن، ولی کارشون نمیشه، چون یه سری شرایط داشته که اینا هم همه ی شرایط رو نداشتن، مثلا یکیش این که یه خونه به نام بچه بکنی، خب اینا اون موقع خونه واسه خودشونم نداشتن خلاصه باجناقش می گرده و یه خونواده ی معتاد که بچشونو