خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اولین پست من، نامه ای به مجتبی

سلام مجتبی. خوبی؟ ؟مدتی هست ازت خبر ندارم گفتم نامه ای بنویسم اینجا بذارم شاید بخونی کامنت بدی ازت خبر بگیرم و جویای احوالت بشم! مجتبی روزی که به این سایت اومدم یه مبتدی به تمام معنا بودم. یعنی یه کوچولو می تونستم با کامپیوتر کار کنم. تازه یاد گرفته بودم چه طور باید در اینترنت سرچ کنم. وقتی خواستم تمرین کنم گفتم بیام کلمه نابینا رو بزنم ببینم چی دربارش میاره؟ آیا اطلاعاتی که میاره به درد من می خوره که با استفاده از اونا بدونم چشمم خوب میشه یا نه! که یه دفعه محله مجتبی و دوستان رو دیدم. بازش کردم. خوندم. انگار در یه دنیای دیگه
دسته‌ها
ویژه نابینایان

هنرجویانِ موسیقی: از دست ندید. دانلودِ فایل های آموزشِ تئوریِ موسیقی، از نوازنده و موسیقیدانِ نابینا، داوودِ جعفری

با درود به دوستانِ هم‌ محله ای. امیدوارم روزگار به کامتون شیرین باشه. امروز با فایل های آموزشِ تئوریِ موسیقی خدمتتون رسیدم. این آموزش از همنوعِ موفقمون در زمینه ی موسیقی، داوودِ جعفری هست که اسمش برای اهالیِ موسیقی نا آشنا نیست. داوودِ جعفری متولدِ شیرازه و موسیقی رو در ۷ سالگی با سازِ آکاردئون شروع کرده و در زمینه ی موسیقی تحصیلاتِ آکادمیک داره. اگه می خواید بیشتر و بهتر با این هنرمند آشنا بشید، من گفتوگوی بانو فریبا نوری با داوودِ جعفری رو براتون آماده کردم که می تونید با حجمِ تقریبیِ ۱۰ مگابایت، از اینجا   دانلود و گوش کنید. و اما اصلِ مطلب یعنی آموزشِ
دسته‌ها
کامپیوتر

ترفند: افزودن applications به صفحه کلید لپتاپ های جدید موجود در بازار

با سلام و عرض ادب. ستون ترفند های امروز وبسایت نابینایان پکتوس یکی از مهمترین مشکلات کاربران نابینایی که لپتاپ های جدید موجود در بازار را خریداری می کنند، زیر ذره بین برده است. با این مطلب کاربردی، همراه ما باشید. در اختیار داشتن دکمه‌ی applications برای بسیاری از کاربران نابینا انصافاً از نان شب هم واجب‌تر است؛ اما متأسفانه در برخی طراحی‌های جدید، به خصوص در صفحه‌کلید‌های کوچک و جمع و جوری که روانه‌ی بازار می‌شود، یا در طراحی صفحه‌کلیدِ بسیاری از مدل‌های جدید لپتاپ‌ها، طراحان با این تصور که این دکمه قرار نیست به کار کسی بیاید، آن را حذف می‌کنند و انبوهی از درد‌سر‌های ریز و
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

عه! پس خونه ی ما کوووو؟؟

5شنبه است, ساعت نزدیک 11, سر کارم, می خوام آژانس بگیرم برم خونه, می خوایم بریم مشهد. دیروز وسایلمو جمع کردم یه ذره خورده کاری مونده زودتر برم بهتره. شماره 2تا آژانسو می گیرم, ماشین ندارن. از همکارم می پرسم شماره آژانس دیگه ای بلده؟ گوشی رو برمی داره خودش برام ماشین می گیره. از همکارام خدافظی می کنم, میرم دم در, 5 دقیقه بعد یه ماشین می آد. ببخشید, آژانسه؟؟؟ بله, مسیرتون کجاست؟ مسیرمو بهش میگم, راننده مرد مسنیه, تقریبا پیرمرد. از محل کارم تا خونه حدود 20 دقیقه راهه, نصف بیشتر راه رو که رفتیم از راننده پرسیدم: ببخشید, کجاییم؟ اسم خیابون رو گفت, نزدیک بودیم, ازش