خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

گاز فندک

پشت میز ناهارخوری، مشغول ویرایش کتابی بودم که احساس کردم بوی نامطبوعی در خانه پیچیده؛ با خود فکر کردم این بو ممکن است از کجا باشد؛ به سطل زباله سر زدم؛ خبری نبود. کیسه را تازه عوض کرده بودم. البته خیلی هم عجیب نبود. گه گاه، بوهای ناخواسته خانه همسایه، بی اجازه از راه هود، وارد خانه ما میشود. یک بار مسئله را باآنها در میان گذاشته ام؛ گویا هنوز به راه حل مناسبی دست نیافته اند. القصه: بر آن شدم عطری در خانه بیافشانم. روز پر فکر و خیالی را هم گذرانده بودم. دلم فضایی آرامبخش میخواست. خواستم به سراغ اسفند دود کن برقیم بروم که یادگار یکی